فهم تروريسم (4)

همان طورکه درهمين بخش تأکيد گرديد معيارهاي تدوين گشته درخصوص تروريسم شناسي درالگوي ايراني مربوط به اقدامات تروريستي است.لذا تشخيص سازمان هاي تروريستي درچارچوب همين معيارها اما با روش ديگري انجام مي شود.
يکشنبه، 8 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فهم تروريسم (4)

تروريسم (4)
تروريسم (4)


 

نويسنده:علي عبداله خاني




 

2. معيارشناسي سازمان تروريستي
 

همان طورکه درهمين بخش تأکيد گرديد معيارهاي تدوين گشته درخصوص تروريسم شناسي درالگوي ايراني مربوط به اقدامات تروريستي است.لذا تشخيص سازمان هاي تروريستي درچارچوب همين معيارها اما با روش ديگري انجام مي شود.
درخصوص اقدامات تروريستي ،ارزيابي هر اقدام خشونت آميز با جميع معيارهاي پيش گفته انجام مي شود.چنانچه يک اقدام خشونت آميز بتواندبه عنوان مصداق برمعيارهاي مربوطه قابل حمل باشد آن اقدام تروريستي محسوب مي شود.اما درخصوص سازمان هاي تروريستي وتعيين آنکه چه سازمان ها وتفکراتي تروريستي است ديگرازروش مطالعات موردي با سطح تحليل اقدامات استفاده نمي شود،بلکه سطح تحليل،راهبردهاي سازمان است. لذا معيار وارد کردن يک سازمان ويا يک دولت به جرگه تروريسم،راهبرد اصلي سازمان يا دولت براي وصول به اهداف اصلي وبزرگ مي باشد.
براين اساس چنانچه يک سازمان ويا يک دولت راهبرد اصلي خود دررسيدن به اهداف کلان واصلي را برمحورخشونت قرارداده باشد.اقدامات خشونت آميز آن به طور مکرربراساس معيارهاي پيش گفته در زمره ي اقدامات تروريستي جاي گيردبه گونه اي که چنين اقداماتي اصلي وساير اقدامات فرع آن تلقي شود،مي توان گفت اين سازمان داراي راهبرد تروريستي است.
يک سازمان يا دولت مي تواند چندين هدف اصلي وبزرگ داشته باشد.چنانچه راهبردهاي رسيدن به تمام اهداف اصلي وکلان تروريستي باشد آن سازمان يا دولت، تروريست تمام عياراست. مثلاً براساس شاخصه هاي شناخت اقدامات تروريستي، دولت اسرائيل درمواجهه با ملت فلسطين از راهبردهاي خشونت آميزي استفاده مي کند که بررسي ها نشان مي دهد اکثريت چنين اقداماتي براساس معيارهاي شناخت اقدامات تروريستي،درمجموعه اقدامات تروريستي جاي دارد.بنابراين دولت اسرائيل درجلوگيري ازتشکيل دولت-ملت فلسطين يک دولت تروريستي است. زيرا داراي راهبرد خشونت محور تروريستي مي باشد.
درچارچوب اين ملاک مي توان گفت چنانچه راهبرد يا راهبردهاي يک سازمان يا يک دولت براي رسيدن به اهداف بزرگ واصلي تروريستي باشد مي توان نام آن سازمان ويا کشور درچارچوب آن هدف را در زمره سازمان هاي تروريستي قرار داد.لذا تمامي اقدامات خشونت آميز چنين سازمان يا دولتي-درچارچوب هدف مربوطه- تروريستي قلمداد مي گردد. حتي اگر برخي اقدامات خشونت آميز آن تروريستي نباشد. زيرا ديگرملاک سنجش اقدامات تروريستي نيست بلکه راهبرد تروريستي ملاک است.
تشکيلاتي که راهبرد آن تروريست محور است چنانچه در راهبرد داراي مبنا وتوجيه ايدئولوژيک باشد،به بيان ديگر راهبرد تروريست محور درمباني، اصول، ارزش ها ، جهان بيني وتکليف شناسي تشکيلات ،داراي مبنا وتوجيه باشد ويا بدترازآن ضرورت يابد،چنين تشکيلاتي به يک تشکيلات بسيارخطرناک تروريستي تبديل خواهد شد.
براين اساس يک تشکيلات مي تواند استراتژي تروريست محور را بنا برمسايل سياسي ويا ملاحظات استراتژيک اتخاذ کرده باشد.اما ممکن است استراتژي
تروريست محوربيشتر متکي برآموزه هاي ايدئولوژيک باشد که دراين صورت راهبرد از دوام بيشتري برخوردارخواهدبود.
درچارچوب راهبردهاي تروريستي،اقدام مقابله به مثل،يک «تاکتيک» به حساب مي آيد .بنابراين چنانچه يک سازمان يا دولت به عنوان مدافع درمواجهه با يک دولت يا سازمان مسلح ديگرکه به طور مکرر اقدامات تروريستي انجام مي دهد وسازمان يا دولت مدافع با استفاده از تمام ابزار وامکانات موجود وقابل بکارگيري وبا حفظ اصول وارزش هاي خود نتواند او را (مهاجم) متوقف کند،مدافع حق دارد که مقابله به مثل کرده وتاجايي که تصميم مهاجم دراستفاده ازاقدامات تروريستي متوقف نشده درحدودو اندازه متناسب با چنين اقداماتي به صورت مشابه وارد عمل شود. بديهي است چنين اقدامات مشابهي صرفاً جنبه بازدارنده داشته وبا هدف متوقف کردن مهاجم صورت مي گيرد،لذا نمي تواند يک استراتژي باشد،بلکه يک تاکتيک قلمداد مي شود.
علاوه براين درشرايطي که درگيري هاي مسلحانه ميان دو طرف در چارچوب قواعد بين المللي «جنگ» ارزيابي گردد، طرفين مطابق با قوانين جنگ مي توانند عليه يکديگر اقدام نمايند.دراين چارچوب تمام کساني که به طور مستقيم در فرآيند خدمت به ماشين جنگي طرف هاي درگير قرار داشته باشند، سرباز ويا رزمنده جنگ تلقي مي شوند.بنابراين مقابله خشونت آميز با وي مجاز مي گردد. در اين چارچوب آنچه درقواعد بين المللي جنايات جنگي ناميده شده ملاک ومعيارخوبي براي انطباق مصاديق با اقدامات تروريستي است. بنابراين در شرايط جنگي جنايات جنگي مترادف با تروريسم زمان جنگ است وطرفي که آغازگر جنايت جنگي درجنگ باشد دولت يا سازمان تروريستي محسوب مي گردد.

3.معيارهاي فعاليت تروريستي
 

براساس معيارهاي اقدام تروريستي درالگوي ايراني ،مي توان محورهاي زير را،ملاک فعاليت ها وجرايم تروريستي درچارچوب الگوي ايراني قرار داد.
*ايجاد انفجاردراماکن عمومي:(1)ايجاد انفجاريعني بهره گيري از مواد انفجاري مانند بمب ها که از خارج از محيط به داخل محيط وارد مي شوند ويا استفاده از تجهيزات،امکانات وابزار داخلي يک محيط مخازن سوخت براي اقدامي که مشخصات يک انفجارعامدانه را دارد را گويند.
*اشغال مسلحانه اماکن عمومي :(2) اشغال کردن ودرتصرف نگاه داشتن فيزيک وتجهيزات يک مکان عمومي به صورت مسلحانه ويا گروگان گرفتن افراد حاضر درچنين مکان هايي با استفاده از ابزارهاي خشونت آميز،گويند.
*حمله مسلحانه به اماکن عمومي:به حملات مسلحانه اي که با قصد کشتارويا صدمه وارد کردن جدي به افراد حاضر درچنين مکان هايي صورت گرفته باشد گويند.
*تهيه،ساخت،حمل واختفاي مواد، تجهيزات وسلاح هاي کشتار جمعي به منظور بکار گيري آن توسط هرگونه تشکيلات غيرمجاز يا بکارگيري سلاح هاي کشتارجمعي توسط تشکيلات مجاز دروضعيت جنگ وصلح : منظورازتشکيلات غيرمجاز،تشکيلاتي است که قوانين يا مقررات کشور مربوطه ويا از حقوق بين الملل آن را در راستاي تهيه، ساخت،حمل ويا اختفاي سلاح هاي کشتار
جمعي مجازنشناخته است. عموماً دولت ها وهرگونه تشکيلات دولتي که زيرنظر دولت مرکزي ويا اقتداررسمي دست به چنين اقداماتي مي زنند تشکيلات مجاز وديگران تشکيلات غيرمجاز شناخته مي شوند.
تشکيلات غيرمجاز چنانچه-دريک يا تمامي موارد-اقدام به تهيه،ساخت،حمل ويا اختفاي مواد وسلاح هاي کشتارجمعي نمايد،يک تشکيلات تروريستي شناخته خواهد شد. حتي اگراقدامي را نيزصورت نداده باشد.
تشکيلات مجاز که عموماً دولت ها مي باشند درتهيه،ساخت،حمل واختفاي مواد وسلاح هاي کشتارجمعي،دولت هاي تروريستي شناخته نمي شود حتي اگرچنين اقداماتي جرم باشد.اما بکارگيري سلاح هاي کشتار جمعي توسط دولت ها (تشکيلات مجاز) وتشکيلات غيرمجازچه در زمان جنگ وچه درزمان صلح،چه عليه اماکن عمومي وچه عليه سربازان درميدان جنگ جرم تروريستي محسوب مي شود.
تروريستي محسوب شدن بکارگيري سلاح هاي کشتارجمعي دروضعيت جنگ وصلح به علت قرارگرفتن اقدام به استفاده از سلاح هاي کشتارجمعي در زمره جنايات جنگي ومترادف بودن جنايات جنگي باجرم تروريستي است وبراين اساس بکارگيري سلاح هاي کشتارجمعي در زمان صلح شديد ترين اقدام تروريستي محسوب مي گردد.
*سايبرتروريسم:جنگ هاي اطلاعاتي(3) رابه دو دسته جنگ هاي کشنده وغيرکشنده مي توان تقسيم کرد.جنگ هاي اطلاعاتي کشنده،جنگ هايي است که با استفاده از فضاي سايبروابزارها وروش هاي غير خشونت آميزانجام مي شود اما داراي نتايج ويرانگراست ونتيجه آن کشتارمردم ويا تخريب گسترده اماکن واموال عمومي است.مثلاً اختلال درسيستم کنترل وفرمان سدها که ممکن است منجربه رها شدن يکباره آب ازپشت سدها شده ونتيجه آن تخريب گسترده خانه ها وتاسيسات برسر راه آن باشد.
بديهي است جنگ هاي اطلاعاتي که درحوزه جنگ هاي غيرکشنده قرار دارد. درزمره سايبرتروريسم قرار نمي گيرد.
*هرگونه اقدام يا عمليات خشونت آميز سازمان هاي داراي راهبرد تروريستي: براساس اين محور وبراساس مطالب پيش گفته،سازمان هايي که راهبرد آنان براساس معيارهاي تروريسم شناسي،تروريستي باشد چنين سازمان هايي تروريستي قلمداد مي شوند وبه دنبال آن هرنوع اقدام خشونت آميزآنان حتي اگرتروريستي نيز نباشد درمجموعه عمليات تروريستي جاي خواهد گرفت.
فعاليت هاي مرتبط با تروريسم:هرگونه فعاليتي که به صورت آگاهانه وبه طور مستقيم درراستاي آماده سازي،زمينه سازي ويا تسهيل کننده وپشتيباني کننده کليه فعاليت هاي شش گانه فوق باشد.نيزدرمجموعه فعاليت ها وجرايم تروريستي قرار مي گرفت.سرقت کردن،جعل اسناد، اختفاي افراد ويا تجهيزات وحمل ونقل افراد وتجهيزات ازجمله اين موارد است.

جمع بندي ونتيجه گيري
 

بررسي پديده تروريسم ازجهت معنا ومفهوم ونوع جرايم تروريستي نشان داد که برخي از معيارها ازقابليت توضيحي وتبييني بالايي درفهم تروريسم برخوردارهستند واز سوي بخش اعظمي ازرويکردهاي ورهيافت هاي تروريسم شناسي مورد تاييد قرار گرفته اند.دراين چارچوب خشونت پايه بودن اقدام؛فقدان انطباق آماج واهداف؛ دهشت آفريني اقدام وجنايي بودن اقدام خشونت محورموارد اصلي ومورد اجماع مي باشند.
اين بررسي همچنين نشان داد که تروريسم نيزيک اقدام مجرمانه ازنوع جنايت است. اما تروريسم خود داراي مرزهاي خاکستري با برخي پديده هاي ديگراست که فقدان معيارشناسي دقيق ازتروريسم وعدم پذيرش منطق نظري استاندارد شده درفهم تروريسم وهمچنين بهره برداري هاي سياسي از تروريسم باعث تعميم آن به مصاديق غير تروريستي شده است.دراين ميان جنگ هاي آزادي بخش،ضداستعماري،جنگ هاي ضداشغالگري وحتي جنگ هاي چريکي ازجمله موارد خشونت محوراست که مي تواند مجرمانه باشد.اما الزاماً تروريستي نيست.همچنين مواردي مانند شرارت وجنايات سازمان يافته که هم مجرمانه وهم جنايي است اما الزاماً تروريستي نيست.
درميان معيارهاي تعيين گشته درخصوص تروريسم،يک معيارنقش محوري ومرکزثقل درتروريسم شناسي را ايفا مي کندو از جمله معيارهايي است که صرفاً درموضوع تروريسم بيشترين کاربرد را دارد.اين معيار«فقدان انطباق آماج و اهداف» است .اين معياراقدامات خشونت پايه کور،عليه قربانيان بدون تقصيررا هدف قرار داده است.
تحقيق مذکورهمچنين نشان مي دهد تنها تعيين معيارها درشناسايي اقدام تروريستي ازغيرتروريستي کافي نيست.وبراي اينکه منطق نظري تروريسم شناسي کامل شود نيازبه تعيين معيارها درمحورهاي ديگراز جمله گروه هاي تروريستي وفعاليت هاي تروريستي نيز مي باشيم.فعاليت هاي تروريستي به عنوان يکي ازمحورهاي تروريسم شناسي به ما درتعيين جرايم تروريستي کمک زيادي خواهند نمود.
ارايه ي الگوي ايراني تروريسم شناسي با ملاحظه گفتمان هاي مقبول تروريسم شناسي درسطح بين المللي، مسايل امنيت ملي کشور، فقه شيعه وقوانين جمهوري اسلامي ايران ارائه شده است،اما به علت محدوديت درصفحات يک مقاله نتوانستيم مستندات وپيوندهاي ميان الگوي ايراني با مسايل مذکوررا نشان دهيم.با اين وجود اين الگو مي تواند مبناي مناسبي براي يک پژوهش ديگردرخصوص مقايسه معيارهاي تروريسم شناسي با فقه شيعه وقوانين جمهوري اسلامي ايران باشد وازاين ناحيه جايگاه تروريسم را در اين دومقوله(فقه شيعه وقوانين جمهوري اسلامي) مورد بررسي قرار دهد.
درپايان اميدواريم اين مقاله توانسته باشد دريچه اي به تدوين منطق نظري تروريسم شناسي وتعيين جرايم تروريستي از نگاه ايراني ايجاد کرده باشد ومبناي نقد وبررسي ها به منظوررسيدن به يک اجماع نظر ايراني وبه دنبال آن ايجاد وتوسعه يک گفتمان ايراني درباب تروريسم شناسي شده باشد.بديهي است اين امرازضروريات کشوراست به دليل اينکه جمهوري اسلامي خود يکي ازقربانيان اصلي تروريسم است وازسوي ديگربايد بتواند از يک منطق مناسب دربرابراتهامات دشمنان درحمايت از آنچه آنان تروريسم مي خوانند برخوردار گردد.

پي نوشت ها :
 

1-اماکن عمومي مانند:پايانه هاي حمل ونقل،وسايل حمل ونقل عمومي، معابر عمومي، بازارها وفروشگاه ها، ورزشگاه ها ، وزارتخانه ها، مراکز خدمات رساني(تأسيسات آب، برق، سوخت، مراکز بهداشت ودرمان)، سازمان هاي مردم نهاد، محل هاي اجتماع عمومي مانند سمينارها وسينماها.
2-مراد از سلاح کشتار جمعي صرفاً سلاح هاي شيميايي،ميکروبي وراديو اکتيويته نيست.بلکه هرنوع سلاحي که فعل ويا نتيجه آن کشتارعمومي باشد دراين مجموعه قرار دارد.مثلاً انتشار يک ويروس کشنده که منجر به قتل انسان ها نيزبشود ويابا اين هدف طراحي شده باشد.دراين چارچوب قرار دارد.
3-Information Warfare
 

منبع:فصلنامه امنيت ،سال پنجم ،شماره ي2و1،پاييز و زمستان 1385.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.