نظرات بر حکومت و ساز و کارهاي آن در اسلام (4)

قدرت در نظام اسلامي، همواره به صورت اعمال نظر جمعي و براساس مشورت است. از اين رو، شورا يکي از مفاهيم بنيادين در فرهنگ اسلامي است که نقش و کارکرد بسيار مؤثر آن در امر حکومت و اداره جامعه به صراحت پذيرفته...
دوشنبه، 30 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظرات بر حکومت و ساز و کارهاي آن در اسلام (4)

نظرات بر حکومت و ساز و کارهاي آن در اسلام (4)
نظرات بر حکومت و ساز و کارهاي آن در اسلام (4)


 

نويسنده:محمد فلاح سلوکلايي(*)




 

1-4- زمينه هاي اثربخشي نظارت مردمي بر سيستم
 

اکنون پس از بيان نظارت مردمي و نيز نقش تعيين کننده و مهم مردم در حکومت اسلامي، به زمينه هاي لازم براي ايفاي اين نقش مي پردازيم:

الف-اهتمام حاکمان به استفاده از نظرات صاحب نظران
 

قدرت در نظام اسلامي، همواره به صورت اعمال نظر جمعي و براساس مشورت است. از اين رو، شورا يکي از مفاهيم بنيادين در فرهنگ اسلامي است که نقش و کارکرد بسيار مؤثر آن در امر حکومت و اداره جامعه به صراحت پذيرفته شده است.
خداوند متعال به پيامبرش دستور مي دهد تا با مردم مشورت نمايد: (اي پيامبر) در کارها با آنان (مردم) مشورت کن» (آل عمران (3): 159).
شورا بارزترين مظهر همکاري براي رسيدن و دستيابي به شناخت حق و يافتن بهترين راه حل مشکلات و مسائل مهم اجتماعي است؛ زيرا در نتيجه تضارب آراء و تعامل افکار و انديشه ها که به منظور گشودن گره دشواري هاي گوناگون جامعه صورت مي گيرد، بهترين نظر و صائب ترين رأي، برگزيده مي شود و در پي آن، صلاح و فلاح جامعه در حد نسبتاً بالايي تأمين مي گردد. بنابراين، حاکم اسلامي بايد به سراغ مردم رفته، از درک و شعور اجتماعي آنها استفاده کند و آنان را به ارائه نظراتشان فرا خواند.
سيره پيامبر اکرم (ص) چنين بوده است که در مواقع حساس و براي تصميمات خطير از مردم نظر خواهي مي کرد و گاه در مقام اجرا، نظر آنها را بر نظر خود مقدم مي کرده است.
حضرت امير (ع) نيز اصحاب خود را دعوت به اظهار نظر مي کرد و از آنها مي خواست که با «نصيحت صادقانه» وي را کمک کنند. «پس مرا، با خيرخواهي خالصانه و سالم از هرگونه شک و ترديد، ياري کنيد» (نهج البلاغه، خطبه 118).

ب- رفع موانع ارتباطي ميان مردم و حاکمان
 

به طور طبيعي براي طرح نصيحت نزد حاکم، بايد دسترسي به او امکان پذير باشد تا ناصح بتواند بدون مانعي، نزد حاکم حاضر شده خواسته هايش را بيان نمايد. به وجود آوردن چنين شرايطي نيز از وظايف زمامدار است.
حضرت علي (ع) در اين باره به قثم بن عباس، فرماندار شهر مکه فرمودند:
«در بامداد و شامگاه در يک مجلس عمومي با مردم بنشين. آنان که پرسش هاي ديني دارند با فتواها آشنايشان بگردان و ناآگاه را آموزش ده و با دانشمندان به گفت و گو بپرداز. جز زبانت چيز ديگري پيام رسانت با مردم نباشد و جز چهره ات درباني وجود نداشته باشد» (نهج البلاغه، نامه 67).

ج- ايجاد فرصت براي کسب اطلاع و گزارش از وضعيت جامعه
 

براي آنکه مردم نسبت به انتقاد از حکومت در جهت تداوم و توسعه آن احساس مسؤوليتي داشته باشند، نخست حاکم بايد زمينه آن را فراهم نمايد.
اميرمؤمنان علي (ع) مي فرمايد: «هيچ گاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار که پنهان بودن رهبران، نمونه اي از تنگ خويي و کم اطلاعي در امور جامعه مي باشد. نهان شدن از رعيت، زمامداران را از دانستن آنچه بر آنان پوشيده است باز مي دارد. پس کار بزرگ، اندک و کار اندک، بزرگ جلوه مي کند، زيبا، زشت و زشت، زيبا مي نمايد و باطل به لباس حق در مي آيد. همانا زمامدار، آنچه را که مردم از او پوشيده دارند نمي داند و حق را نيز نشانه اي نباشد تا با آن، راست از دروغ شناخته شود... و تو به هرحال يکي از آن دونفر مي باشي: يا خود را براي جانبازي در راه حق آماده کرده اي که در اين حال، نسبت به حق واجبي که بايد بپردازي يا کار نيکي که بايد انجام دهي، ترسي نداري! پس چرا خود را پنهان مي داري؟ و يا مردي بخيل و تنگ نظري که در اين صورت نيز مردم چون تو را بنگرند، مأيوس شده از درخواست کردن بازمانند؛ با اينکه بسياري از نيازمندي هاي مردم، رنجي
براي تو نخواهد داشت، که شکايت از ستم دارند يا خواستار عدالتند يا در خريد و فروش خواهان انصافند..» (همان نامه 53).
در حکومت اميرالمؤمنين (ع) مرکزي احداث شد که مردم براي دادخواهي به آنجا مراجعه مي کردند. آن حضرت، خانه اي را در مدينه به اين کار اختصاص داد و نام آن را «بيت المظالم» نهاد و به مردم دستور داد که شکايات و تظلمات خود را در نامه اي بنويسند و در آن بيندازند (شريف القرشي، 1394ق: 418).
ايشان همچنين در نامه اي خطاب به فرمانداران و مأموران ماليات که سپاه اسلام از حوزه مأموريت آنان مي گذشت، به آنان چنين متذکر شدند: «پس از ياد خدا و درود، همانا من سپاهياني فرستادم که به خواست خدا بر شما خواهند گذشت و آنچه خدا بر آنان واجب کرده است را به ايشان سفارش کرده ام و بر آزار نرساندن به ديگران و پرهيز از هرگونه شرارتي تأکيد کرده ام و من نزد شما و هم پيمانان شما از آزار رساندن سپاهيان به گرسنگي، سربازي را ناچار گرداند و براي رفع گرسنگي، چاره اي جز آن نداشته باشد. پس کسي را که دست به ستمکاري زند، کيفر کنيد و دست افراد سبک مغز خود را از زيان رساندن به لشکريان و زحمت دادن آنها، کيفر کنيد و دست افراد سبک مغز خود را از زيان رساندن به لشکريان و زحمت دادن آنها، جز در آنچه استثنا کردم، باز داريد. من پشت سر سپاه در حرکتم. شکايت هاي خود را به من رسانيد و در اموري که لشکريان بر شما چيره شده اند که قدرت دفع آن را جز با کمک خدا و من نداريد، به من مراجعه کنيد که با کمک خداوند آن را برطرف خواهم کرد. ان شاء الله» (نهج البلاغه، نامه 60).

د- ايجاد فضاي آزاد
 

فضاي مجلس زمامدار، بايد آکنده از صفا و صميميت باشد تا افراد دردمند يا ناصح و منتقد، به راحتي مطالب خود را مطرح کنند.
حضرت امير، خطاب به مالک اشتر فرمود: «و در مجلس عمومي با آنان بنشين و در برابر خدايي که تو را آفريده است، فروتن باش و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوي آنان، بدون اضطراب در سخن گفتن، با تو گفت و گو کند. من از رسول خدا (ص)بارها شنيده ام که مي فرمود: ملتي که حق ناتوانان را از زورمندان، بي اضطراب و بهانه اي باز نستاند، رستگار نخواهد شد..» (همان، نامه 53).
بنابراين، ايجاد فضاي باز بحث و گفت و گو از وظايف حاکم اسلامي است.

ه- تحمل و سعه ي صدر
 

وقتي که مردم به حضور حاکم راه يافتند و در فضاي صميمي به نصيحت و انتقاد پرداختند، طبيعي است که برخي از شنيده ها بر حاکم سنگيني کند و بر ذائقه او تلخ باشد.
در اين جا حاکم بايد از سرمايه «سعه صدر» برخوردار باشد تا قدرت شنيدن حرف هاي مخالف را داشته باشد و تحمل خود را از دست ندهد.
حضرت امير خطاب به مالک اشتر فرمود: «پس، درشتي و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار کن و تنگ خويي و خود بزرگ بيني را از خود دور ساز» (همان).

و- جذب خيرخواهان و دفع چاپلوسان
 

يکي ديگر از مسؤوليت هاي حاکم اسلامي اين است که زمينه اي فراهم آورد تا پرهيزگاران و راست گويان با وي در ارتباط باشند و متملقان و چاپلوسان از او و دستگاه حکومتي کنار زده شوند.
حضرت علي (ع) در عهدنامه مالک اشتر مي نويسد:
«تا مي تواني با پرهيزگاران و راستگويان بپيوند و آنان را چنان پرورش ده که تو را فراوان نستايند و تو را براي اعمال زشتي که انجام نداده اي تشويق نکنند. که ستايش بي اندازه، خودپسندي مي آورد و انسان را به سرکشي وا مي دارد» (همان).
بنابراين، براساس اطلاق آيات و روايات، حاکم اسلامي بايد نصايح را بشنود و به رهنمودهاي نيکو، عمل کند.
اميرالمؤمنين در اين باره مي فرمايد: «نافرماني از دستور نصيحت کننده مهربان، دانا و با تجربه، مايه حسرت و سرگرداني و سرانجامش پشيماني است» (همان، خطبه 35)

ز-اثربخشي قاطع به نظارتها
 

امام علي (ع) در نامه اي به زياد بن ابيه (جانشين فرماندار بصره) فرمودند: «به راستي به خدا سوگند مي خورم، اگر به من گزارش کنند که در اموال عمومي خيانت کردي؛ کم يا زياد، چنان بر تو سخت گيرم که کم بهره شده، در هزينه عيال، درمانده و خوار و سرگردان شوي» (همان، نامه 20).

2-نظارت حاکميت بر سيستم
 

يکي ديگر از ساز و کارهاي نظارت، نظارت درون سيستمي است؛ يعني نظارت حاکم بر کارگزاران و مديران بر زيردستان. اين نوع نظارت نيز به شيوه هاي گوناگوني انجام مي پذيرد. در ادامه به برخي از آنها اشاره مي گردد.

الف- نظارت مستقيم و آشکار حاکم بر مسؤولان
 

نظارت مستقيم و آشکار، آن است که مدير، بدون هيچ گونه واسطه اي بر کار دستگاه ها و نوع فعاليت ها ناظر باشد. از ريزترين تا درشت ترين مسائل را کنترل کند و شخصاً مراحل گوناگون نظارت را بپيمايد. به بيان ديگر، نظارت مستقيم در موردي است که فرد، به طور مستقيم و بدون واسطه، افراد را از کج روي و انحراف باز دارد.
در نظام اداري، مدير توانا کسي است که بر تمام کارها، نظارت و اشراف داشته باشد. در اسلام، نظارت مستقيم و آشکار بر کارگزاران از جايگاه ويژه اي برخوردار است و پيشوايان معصوم، همواره بر اين نوع نظارت تأکيد داشته اند.
حضرت علي (ع) علاوه بر اينکه خودشان نظارت مستقيم و آشکاري بر کارگزاران داشتند، همواره درباره نظارت مستقيم مديران و کارگزاران بر زيردستان تأکيد مي ورزيدند. با مطالعه منابع ديني و روايي در مي يابيم که تلاش امام در اين ميدان، بسيار گسترده و همراه با دقت، تيزبيني، قاطعيت و جديت بود. حضرت همواره مي کوشيد که همه اجزاي دولت و دست اندرکاران امور، بر محور حق حرکت کنند و از چارچوب حکومت اسلامي خارج نشوند.
اعمال نظارت مستقيم در حکومت اميرالمؤمنين (ع) به شيوه هاي گوناگوني صورت مي گرفت که در ادامه، به برخي از آنها اشاره مي شود.

ب- نظارت مستقيم در مرکز حکومت
 

نظارت مستقيم در مرکز حکومت و هرجا که امام شخصاً حضور مي داشت، به طور طبيعي از سوي آن حضرت انجام مي گرفت. ايشان از نزديک بر حسن اجراي امور اشراف کامل داشتند؛ چنانکه امام (ع) سه جنگ دوران حکومت خويش را فرماندهي کرد و به طور مستقيم بر حسن اجراي نبرد، نظارت دقيق داشت. در خطبه 106 نهج البلاغه به چنين نظارتي در جريان نبرد صفين اشاره شده است. همچنين در روايتي مي خوانيم:
«علي (ع) در ميان بازارها عبور مي کرد و کساني را که در معامله با مسلمانان کم فروشي مي کردند يا آنان را فريب مي دادند (غش در معامله مي کردند) با تازيانه اي که در دست داشت، مجازات مي کرد. اصبغ مي گويد: روزي به حضرت عرض کردم: اي اميرمؤمنان! من جاي شما اين کار را انجام مي دهم. شما در منزل خود بنشينيد. امام فرمود. اي اصبغ! (با اين سخن) خير مرا نخواستي» (المغربي، بي تا، ج 2: 538).
اين نمونه و نمونه هاي ديگر، همگي حاکي از لزوم مباشرت و نظارت مستقيم شخص حاکم اسلامي در برخي از کارهاي مهم و جاري دولت اسلامي مي باشد.

ج- نظارت مستقيم به وسيله شبکه بازرسان دولتي
 

امام (ع) براي مجموعه دولت خويش نيز، شبکه بازرسي و کنترل ايجاد کرده بود و بازرسان دولتي، شبانه روز در سراسر ميهن اسلامي به طور آشکار به کنترل امور مي پرداختند و نتيجه بررسي هاي خود را کتبي يا شفاهي به اطلاع امام مي رساندند.
کارگزاران نيز به خوبي مي دانستند که عملکرد آنان از ديد بازرسان مخفي نمي ماند و به طور مستمر به مرکز گزارش مي شود. چنين کاري به تناسب موضوع، حجم و اهميت سوژه، بيشتر به شکل انفرادي و گاهي نيز به صورت گروهي انجام مي گرفت؛ چنانکه امام به مالک بن کعب ارحبي (والي عين التمر) مأموريت دارد که با مأموران تحت امر خود، منطقه وسيعي را بازرسي کند: «اما بعد، کسي را به جانشيني خويش بگمار و با گروهي از همکارانت به سوي منطقه «کوره السواد» حرکت کن و عملکرد کارگزاران را، از دجله و عذيب تا بهقباذات، پرسش و بررسي کن و حساب و کتاب آنها را به طور دقيق به انجام رسان. در اين مأموريت که خدا به تو سپرده است، به فرمان او باش و بدان که اعمال آدميزاد براي خوديش محفوظ است و در ازاي آن پاداش مي گيرد. بنابراين، راستي و نيکي را پيشه کن- خدا با ما و شما به نيکي رفتار کند! و در مأموريتي که به انجام مي رساني، راستي و درستي ات را به ما نشان بده. والسلام» (محمودي، 1968م، ج5: 25).

د- نظارت مستقيم با حسابرسي از مديران
 

نوع ديگر از نظارت مستقيم و آشکار، حسابرسي و گرفتن گزارش کار از مديران است. اين کار نيز به طور مرتب انجام مي گرفت و امام از اين طريق بر عملکرد آنان اشراف و اطلاع داشت. اين کار به صورت عمومي و به سهولت انجام مي شد. چنانچه برخي از
کارگزاران در اين امر سهل انگاري مي کردند، با واکنش سريع امام مواجه مي شدند. نامه امام (ع) به يزيد بن قيس، ارحبي، گوياي اين حقيقت است: «اما بعد، تو در ارسال اموال مالياتي کوتاهي کرده اي. سبب اين کار بر من پوشيده است. چاره اي نيست جز اينکه تو را به تقواي الهي سفارش کنم و از اينکه با خيانت به مسلمانان، پاداشت را تباه سازي و جهاد خويش را بر باد دهي، تو را پرهيز مي دهم. بنابراين، از خدا پروا کن؛ خويشتن را از آلوده شدن به حرام منزه دار. راه بازخواست و نکوهش مرا بر خود ببند. احترام مسلمانان را نگه دار و به پناه جويان مملکت اسلامي ستم روا مدار» (همان: 13-14).
هم چنين به امام گزارش رسيد که نعمان بن عجلان (والي بحرين) در فرستادن اموال بيت المال به مرکز کوتاهي ورزيده است؛ گويا قصد خيانت دارد. امام (ع) با فرستادن نامه اي اين چنين او را توبيخ مي کند: «اما بعد، هرکسي امانت را خوار شمارد و ميل به خيانت کند و جان و آيين خود را مهذّب نسازد، خويشتن را در سراي دنيا تباه ساخته است و آنچه را در آن سرا به دست خواهد آورد، تلخ تر، بادوام تر، سخت تر و طولاني تر است. از اين رو، از خدا بترس، تو از قبيله شايسته اي نسب مي بري. پس اين گمان نيکو را در حق خويش پاس بدار» (همان: 16).
امام علي (ع) يکي از بازرسان را براي حسابرسي به سوي يکي از واليان گسيل نمود، ولي او نسبت به فرستاده امام (ع) بي حرمتي کرد و اجازه نداد که مأموريتش را انجام دهد. امام پس از آگاهي از اين موضوع، در نامه شديد اللحني به او نوشت: «اما بعد، تو به فرستاده من دشنام داده اي و او را رنجانده اي. همچنين، به من خبر رسيده است که تو خود را با انواع عطرها و روغن هاي فراوان بخور مي دهي و غذاهاي رنگارنگ مي خوري؛ بر فراز منبر چونان راستان سخن مي راني و چون فرود مي آيي، کار اباحي گران مي کني! اگر تو چنان باشي که گزارش داده اند خويشتن را باخته اي و به دأب و روش من خدشه وارد کرده اي...
تو هنگامي که در نعمت هاي گردآمده از اشک و آه بيوه زن و يتيم غوطه وري، چگونه اميد داري که خداوند پاداش شايستگان عطايت کند؟ تو را چه مي شد- مادرت به عزايت بنشيند! اگر چند صباحي به خاطر خدا روزه مي گرفتي و اندکي از غذايت را به مستمندان صدقه مي دادي که چنين کاري سيره پيامبران و سنت صالحان است. خويشتن را اصلاح کن و از گناهت باز گرد و حق خداوند بر خود را ادا نما» (همان: 167).
امام علي (ع) هم خود شخصاً بر امور جاري کشور پهناور اسلامي، نظارت مستقيم داشت و هم به کارگزاران و مديران توصيه مي کرد که نظارت مستقيم بر کارها داشته باشند. ايشان در چند مورد از عهدنامه مالک اشتر، وي را به اين اصل مهم سفارش نموده است:
«در امور کارمندانت بينديش... . سپس رفتار کارگزاران را بررسي کن ... و از همکاران نزديکت سخت مراقبت کن... .سپس در امور نويسندگان و منشيان به درستي بينديش... .
در کار آنها (بازرگانان) بينديش... وخراج و ماليات را بررسي کن... پس، از احتکار کالا جلوگيري کن...) (نهج البلاغه، نامه 53).

پي‌نوشت‌ها:
 

*دانشجوي دکتراي حقوق عمومي.
 

منبع:نشريه حکومت اسلامي، شماره52.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط