ديدار دوباره
نويسنده :ايرج ميرزا
ندانم در کجا اين قصه ديدم
و يا از قصه پردازي شنيدم
که دو روبه، يکي ماده يکي نر
به هم بودند چندي يار و همسر
ملک با خيل شد تازان به نخجير
کشيدند آن دو روبه را به زنجير
چو پيدا گشت آغاز جدايي
عيان شد روز ختم آشنايي
يکي مويه کنان با جفت خود گفت
که: ديگر در کجا خواهيم شد جفت؟
جوابش داد آن يک از سر سوز:
همانا در دکان پوستين دوز!
منبع: یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست.
و يا از قصه پردازي شنيدم
که دو روبه، يکي ماده يکي نر
به هم بودند چندي يار و همسر
ملک با خيل شد تازان به نخجير
کشيدند آن دو روبه را به زنجير
چو پيدا گشت آغاز جدايي
عيان شد روز ختم آشنايي
يکي مويه کنان با جفت خود گفت
که: ديگر در کجا خواهيم شد جفت؟
جوابش داد آن يک از سر سوز:
همانا در دکان پوستين دوز!
منبع: یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست.