رسالت رسانه ها از نگاه دين
4-آگاهي برتر
(و ما کان المؤمنون لينفروا کافه فلو لا نفر من کل فرقه منهم طائفه ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون)(1)؛
«وهرگز مؤمنان همگي بسيج نمي شوند، پس چرا از هر گروهي از آنان، دسته اي بسيج نمي شوند(و کوچ نمي کنند)تا دردين، فهم عميق نمايند و تا قومشان را به هنگامي که به سوي آنان باز مي گردند، هشدار دهند؟ تا شايد بيمناک شوند».
رسانه بايد برخوردار از آگاهي برتر باشد تا بتواند مسير تبليغ را با بصيرت بپيمايد و در برابرموانع رسانه اي و علمي، ظرفيت دفاعي لازم را داشته باشد. ازاين رو، رسول خدا (ص)داراي اين ويژگي بود:
(قل هذه سبيلي ادعوا الي الله علي بصيرة انا و من اتبعني )(2)
«بگو اين راه من است، که همراه با پيروانم با بصيرت و آگاهي کامل همه مردم را به سوي خدا دعوت مي کنم».
حال آن که رسانه ها اگر فاقد آگاهي وهدايت يافتگي لازم باشند، جز ضلالت براي مخاطبان ثمري نخواهند داشت.
(ولاتتبع اهواء الذين لايعلمون )؛(3)
«از هواي نفس انسان هايي که نمي دانند، پيروي نکن». علاوه براين اطلاع رساني بدون آگاهي، ممکن است به سلب اعتماد مخاطبان بينجامد. ازاين رو، امام علي (ع) فرمود:
«لاتقل ما لاتعلم فتتهم باخبارک بما تعلم؛(4)آنچه را نمي داني نگو وگرنه در خبر دادن از آنچه علم داري نيز مورد تهمت خواهي بود».
عدم آشنايي کامل با موضوعات مورد ابلاغ و خبررساني، موجب ارائه پاسخ ها و تحليل هاي غيريقيني و گمراه سازي مخاطب و سلب اعتماد او مي شود.
«ولاتقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام لتقتروا علي الله الکذب ان الذين يفترون علي الله الکذب لايفلحون )(5)؛
«با هر دروغي که به زبانتان مي آيد، نگوييد اين حلال است و آن حرام، تا بر خدا دروغ بسته باشيد، زيرا کساني که به خداوند دروغ مي بندند، رستگار نمي شوند».
دراين آيه هر نوع تحليل يا تحريم که بر مبناي قانون الهي نباشد، محکوم شده و دروغ بستن بر خدا براي رسيدن به متاع بي ارزش دنيا، زشت شمرده شده است. درعين حال بر مرجوح و مذموميت ارائه اخبار بدون مبناي يقيني صحيح و متقن نيز دلالت دارد.
رسول اکرم وظيفه ابلاغ و پيام رساني خود را برپايه آگاهي و بصيرت قرار داده بود:
(ادعوا الي الله علي بصيره انا و من اتبعني)(6)
از ديگر عوارض نداشتن آگاهي لازم، مي توان به ايجاد بدعت و نوآوري هاي بي پايه اشاره کرد. بنابراين رسانه بايد مواظب اين آسيب ها باشد.
«من فسر القرآن برآيه فقد افتري علي الله الکذب»؛ «کسي که قرآن را با رأي خود تفسير کند، حتماً به خدا دروغ بسته است».(7)
ايجاد التقاط هم مي تواند از ثمرات ناآگاهي باشد، هرچند اين دو(بدعت و التقاط) مي تواند آگاهانه نيز صورت گيرد، اما نبايد غافل ماند که ناآگاهي هم از انگيزه هاي مؤثر در ايجاد بدعت و التقاط است. ازاين رو، وقتي امام علي (ع) متوجه شد حسن بصري گفت و گوهاي او را مي نويسد، پرسيد: چه مي نويسي؟ گفت: مطالب شما را مي نويسم و مطالبي هم از خود به آن اضافه مي کنم تا براي مردم بازگويم. حضرت فرمود: سامري هم همين کار را مي کرد و مي گفت: آثار رسول الله را گرفتم و با هنر خود آميختم و گوساله اي ساختم. امام فرمود: «اما ان لکل قوم سامرياً و هذا سامري هذه الامه».(8)
ديگراثرفقدان آگاهي برتر، ارائه تحليل هاي غلط است.
(بل کذبوا بما لم يحيطوا بعلمه و لما ياتهم تاويله کذلک کذب الذين من قبلهم فانظر کيف کان عاقبه الظالمين )؛(9)
«بلکه چيزي را که به شناخت آن احاطه نداشتند، دروغ شمردند، درحالي که سرانجام و حقيقت و باطن آن هنوز برايشان روشن نشده است. کساني که پيش از آنان بودند نيز همين گونه تکذيب کردند. پس بنگر که سرانجام ستمگران چگونه است».
امام صادق (ع)فرمود: از دو آيه قرآن، دو درس بزرگ بياموزيم... تا علم نداريم حرفي را رد نکنيم (بل کذبوا بما لم يحيطوا بعلمه)(10)
براساس آيه ياد شده، اکثر مخالفت ها با راه درست و صراط قرآن به خاطر نداشتن احاطه علمي و آگاهي کامل است؛ زيرا دانستن کلي واجمالي، داراي آثار کم و احتمال خطاست اما احاطه علمي مي تواند سبب راه يافتگي گردد.
بلاتکليفي و حيرت و سرگرداني را هم مي توان از آثار فقدان آگاهي دقيق و برتر دانست؛ لذا خداوند فرمود: (الم تر انهم في کل واد يهيمون)(11)
«آيا نديدي که آنان در هر وادي حيرانند».
بنابراين رسانه ديني بايد بر مباحث دقيقي که در هر حوزه مطرح مي کند، آگاهي کامل داشته باشد و از شبهات آن آگاه و به جديدترين دست آوردهاي علمي آن مسلط باشد تا خود دچار حيرت نگردد و مخاطبان را هم دچار سرگرداني نسازد.
کسب آگاهي عميق موجب مي شود رسانه، آلت دست ديگران قرار نگيرد و سياستمداران و سودجويان داخلي و خارجي و منحرفان فکري و اعتقادي و اقتصادي و جنسي، ازآن به عنوان ابزار و دستاويزاستفاده نکنند؛ موضوعي که متأسفانه رسانه هاي ديداري وشنيداري ما همواره گرفتار آن بوده اند از ظرفيت هاي آنان در هر دوره اي سوء استفاده هاي گاه بنيان برانداز شده است.درحالي که امام علي (ع) يکي از صفات مؤمنان را چنين بيان مي کند: «المومن هو الکيس الفطن؛ مؤمن تيز هوش و زيرک است».
رهبر انقلاب هم از نشرياتي که اين ظرفيت را دراختيار دشمنان قرار داده اند، به عنوان «پايگاه دشمن» ياد مي کند.
5-خودي بودن و درد آشنايي
(لقد من الله علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب و الحکمه وان کانوا من قبل لفي ضلال مبين)؛(12)
«به يقين خدا برمؤمنان منت گذاشت هنگامي که درميان آنان فرستاده اي از خودشان برانگيخت که آياتش را برآنان بخواند و رشدشان دهد و کتاب و فرزانگي به آنان بياموزد، درحالي که پيش از آن قطعاً در گمراهي آشکاري بودند».
مهم تر از خودي بودن در زبان و نژاد، خودي بودن در هدف و مکتب است و رسانه دين بايد ازاين جهت خود را هماهنگ با مکتب سازد. نه اينکه در پي سوء استفاده از مخاطبان براي رسيدن به اهدافي غير از مطالبات جامعه ديني و مکتب اسلام باشد. ما در سال هاي نه چندان دور، شاهد مطبوعاتي بوديم که رهبر انقلاب در سال 1379 ش. در همين راستا در جمع صد هزارنفري جوانان چنين ابراز داشت:
«آن داستان غم انگيز را مي گويم. من دوسال قبل ازاين، دريکي از خطبه هاي نماز جمعه گفتم که دستگاه هاي استکباري دنيا و آمريکا از تبليغات براي ساقط کردن و ايجاد اغتشاش در کشور استفاده مي کند. متأسفانه همان دشمني که به وسيله تبليغات خود همتش اين است که کشور را ساقط کند، امروز در داخل، پايگاه پيدا کرده است. بعضي از مطبوعات پايگاه دشمن شده اند».(13).
بنابراين، اين مرز خودي و بيگانه بودن رسانه ها هم هدف، هم محور و هم مکتب بودن رسانه با مردم است؛ به گونه اي که منافع مکتبي و ملي آنان را منافع خود ببيند و برخلاف آن، فعاليت رسانه اي نکند.
«اصحاب تبليغات، اصحاب مطبوعات و قلم به دست ها بايد بفهمند چه مي نويسند. بايد بدانند کدام حرف است که بيگانه را خوشحال و ملت را مأيوس مي کند. آن کساني که اهل فکر، اهل نظرو اهل گفتارند و جايي دارند براي اين که اظهارنظر کنند، بايد بدانند چه مي گويند و چگونه حرف بزنند که گويي در اين کشور يک فضاي استبداد سنگيني وجود دارد».(14)
6-کاربرد ابزارهاي مشروع
آيات متعددي از قرآن کريم نيز براين اصل تأکيد دارند که هدف، وسيله را توجيه نمي کند. پس به هر قيمتي نبايد رسانه ها به هدف برسند. اين يک واقعيت است که مغزهاي معلول همواره متوجه ابزارهاي نامشروع براي تأمين اهداف نامشروع هستند. بودجه هاي 90 ميليارد دلاري آمريکا براي تبليغات، از اين دست است. واتيکان و کليسا که غالباً در برابر ظلم ها ساکت هستند، حدود 5000 مجله و روزنامه با دو ميليارد تيراژ دارند و برخي از نشريات آنها به هشتاد زبان ترجمه مي شود. صد وپنجاه هزار روحاني، مأمور جذب مردم به کليسا هستند و اما رسانه اسلامي که هدفش، همان هدف اسلام و حکومت اسلامي (ليقوم الناس بالقسط) است، هرگز ازابزارهاي نامشروع سود نمي برد و سفارش اين است که : (و ما کنت متخذ المضلين عضداً)(15)؛(ولا ترکنوا الي الذين ظلموا فتمسکم النار)(16)
از نگاه قرآني، مطالب رسانه و مبلغ بايد پاک و دلپسند باشد: (و هدوا الي الطيب من القول و هدوا الي صراط الحميد)؛ (17)«مؤمنان به سخنان پاک و به راه خداي ستايش شده هدايت شدند». و در نظام احسن الهي تنها ابزارهاي پاک هستند که سير صعودي و تکاملي براي جامعه دارند: (اليه يصعد الکلم الطيب)(18)در جمله اي ديگر، خداوند با تشبيه و تمثيلي زيبا آثارکاربرد سخنان پاک (ابزار مشروع) را چنين به تصوير مي کشد:
(الم تر کيف ضرب الله مثلاً کلمه طيبه کشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها في السماء توتي اکلها کل حين باذن ربها و يضرب الله الامثال للناس لعلهم يتذکرون و مثل کلمه خبيثه کشجره خبيثه اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار)، (19)
«آيا نديدي که خداوند چگونه مثل زده؟ کلمه پاکيزه(سخن وايمان)همانند درختي است پاک، که ريشه اش ثابت و شاخه اش در آسمان است، با اذن پروردگارش همواره ميوه مي دهد و خدا براي مردم مثل هايي مي زند، باشد که به ياد آورند و پند بگيرند. و مثل سخن پليد، همچون درختي پليد است که از روي زمين برآمده و هيچ ثباتي ندارد».
از اين رو قرآن کريم اجازه نمي دهد حتي به دشمنان دشنام داده شود و توهين شود:
(ولا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدواً بغير علم )(20)
«به آنان که غيرخدا را مي خوانند دشنام ندهيد، که از روي ناداني و دشمني به خدا دشنام مي دهند».
امام خميني (ره)با توجه به اين نکات، استفاده از ابزارهاي نامشروع توسط نظام تبليغات بين المللي را يادآور مي شد، از جمله:
امروز کارهاي ايران مورد توجه دنيا و خبرگزاري ها و مطبوعات، و راديوها و تلويزيون هاست و همه آنها مراقب هستند که چيزي پيدا نموده و با اضافات و دروغ پردازي ها به جمهوري اسلامي صدمه وارد سازند و با مصاحبه هاي صددرصد دروغ با افراد مغرض...، اذهان مردم را منحرف سازند».(21)
7-نقد پذيري و پيشگامي در عمل
(ما اريد ان اخالفکم الي ما انهاکم عنه ان اريد الا الاصلاح ما استطعت)(22)
«هرگز نمي خواهم که مرتکب چيزي شوم که شما را ازآن باز مي دارم. نمي خواهم مگر اصلاح را، تاجايي که بتوانم».
در روايات نيز اين مطلب مورد تأکيد قرار گرفته است:
«من نصب نفسه اماماً للناس فعليه اين يبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره؛(23)کسي که خود را پيشرو مردم قرار دهد، براوست که از تعليم خود آغازکند؛ پيش از تعليم ديگران ».
آيه ياد شده از جهت ديگري نيز به لزوم التزام رسانه ها تأکيد دارد و آن، وظيفه و رسالت مطبوعات در مورد امر به معروف و نهي از منکراست و رسانه ها به عنوان ابزار امر به معروف و نهي ازمنکر بايد خود، عامل به نيکي ها و دور از زشتي هايي باشند که مطرح مي کنند.
بنابراين رسانه ها و اهل ابلاغ و تبليغ بايد آيه (اتامرون الناس بالبرو تنسون انفسکم )(24)و (لم تقولون ما لا تفعلون)(25)را در همه فعاليت هاي مطبوعاتي و خبري مورد توجه قرار دهند. اين هشدارها (کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون)(26)و (مثل الذين حملوا التوراه ثم لم يحملوها کمثل الحمار يحمل اسفاراً(27)را جدي بگيرند.
نکته مهم اين است اگراصحاب رسانه در عمل به اخبار و تحليل ها و ابلاغ هاي خود عامل نباشند، تأثير تبليغات و فعاليت رسانه اي آنها در سطح خواهد ماند و به عمق جان ها نفوذ نخواهد کرد؛ لذا در روايات مي خوانيم:
«ان العالم اذا لم يعمل بعلمه زلت موعظته عن القلوب(28)؛ وقتي عالم به آنچه مي گويد عمل نکند، موعظه او در قلب ها اثر نمي گذارد و از بين مي رود».
و حاصل چنين روندي چيزي جز کاهش اعتماد به رسانه هاي خودي وافزايش رويکرد به رسانه هاي بيگانه نخواهد بود.
روح خود اصلاحي در رسانه ها، زماني برانگيخته مي شود که باور داشته باشند هرلحظه در معرض خطر و تزلزل قرار دارند:
(وما ابري نفسي ان النفس لاماره بالسوءالا ما رحم ربي) (29)؛
«ونفسم را تبرئه نمي کنم، که نفس به بدي امر کننده است، مگر در آنچه که پروردگارم رحم کند».
مطبوعات و رسانه هاي ديني بايد اهالي انتقاد و نقد را به عنوان خودي بپذيرند؛ آن هم نه در حرف و آيين نامه هاي اخلاقي؛ بلکه در عمل، و تمام ساختارهاي رسانه اي را مبتني بر تأثيرگذاري از نقد منتقدان نمايند. چنانکه امام صادق(ع)مي فرمايد: «احب اخواني الي من اهدي الي عيوبي(30)؛ دوست داشتني ترين برادر من کسي است که عيب هايي را به من هديه کند».
اما اگر ساز و کارهاي رسانه اي به گونه اي تنظيم گردد که جايي براي انعطاف پذيري نباشد؛ مگرآنجايي که با ميل و خواهش ها وطراحي هاي قبلي اهل رسانه مطابق باشد، به مرگ تدريجي رسانه ها خواهد انجاميد.
رسانه هاي جامعه اسلامي بايد منتقدان را خودي و برادر ديني خود بدانند و بپذيرند که احساس هم مکتبي بودن است که آنان را به تلاش براي اصلاح گري در عرصه رسانه ها واداشته است. به اين سخنان امام علي (ع)توجه کنيم:
«اخوک في الدين من هداک الي الرشاد و نهاک عن فساد و اعانک الي اصلاح معاد؛(31)برادر تو در دين، کسي است که تو را به رشد هدايت کند و از فساد بازدارد و براصلاح معاد ياري ات کند».
«عليک بطاعه من يامرک بالدين فانه يهديک و ينجيک (32)؛ برتو باد اطاعت کسي که به دين امر مي کند؛ زيرا او تو را هدايت مي کند و نجات مي دهد».
«من دعاک الي الدارالباقيه و اعانک علي العمل فهوالصديق الشفيق(33)؛ کسي که تو را به سراي باقي فراخواند و برعمل ياري ات کند؛ اودوست دلسوز است».
اصلاح پذيري و انتقاد پذيري اساساً از راه هاي مهم ياد کرد ارزش ها و ضد ارزش هاست و قرآن کريم و پيامبرازهمين ظرفيت براي اصلاحات سود برده اند. حالا اگر رسانه ها اين روزنه را ببندند يا مقيد به قيودي دل پسند کنند، راه اصلاحات مسدود خواهد شد.
به هرروي، رسانه ها بايد ابزارهاي لازم براي اصلاح مدام خود و حفظ حضوردر خط مستقيم اسلامي را طراحي کنند. امام خميني (ره) مي فرمايد: «همه رسانه هاي تبليغاتي بايد خودشان را اصلاح کنند که خداي نخواسته برخلاف مسير ملت نروند».(34)
«ما بايد جديت کنيم که همان طور که رأي داديم به جمهوري اسلامي و اسم جمهوري اسلامي الان درايران است، محتوايش را اسلامي کنيم؛ يعني راديو، تلويزيون که شما هستيد، اسلامي باشد، لغويات ولهويات ونمي دانم صورت هاي کذا نباشد، اصلاح بايد بشود اينها».(35)
امام خميني(ره)خواهان اصلاح رسانه ها بر محوريت اسلام و مصالح ملي بود و مي گفت:
«اگر خودتان را متحول کرديد، کشورتان را هم مي توانيد نجات بدهيد. اگر به همان حال باشيد و اسمتان را عوض کرديد، با اسم نمي تواند يک کشوري اداره بشود. با لفظ جمهوري اسلامي، با رأي به جمهوري اسلامي، نمي تواند يک مملکتي اسلامي بشود. مملکت اسلامي محتوايش بايد اسلامي باشد. شما هم که مجله مي نويسيد، مي توانيد خدمت کنيد. جوان ها را برومند کنيد با مقالاتتان، مقالات صحيحتان ».(36)
8-برخورداري از سابقه خوب
قوم حضرت صالح(ع)به وي مي گفتند:
(يا صالح قد کنت فينا مرجوا قبل هذا)(37)؛«اي صالح! به راستي پيش از اين در ميان ما مايه اميد بودي».
زندانيان به يوسف(ع)مي گفتند: (انا نراک من المحسنين)(38) «ما تو را از نيکوکاران مي يابيم».
مردم به مريم گفتند: (يا اخت هارون ما کان ابوک امرا سوء و ما کانت امک بغيا)(39)؛«اي دختر هارون! پدرت مرد بدي نبود و مادرت بدکار نبود».
رسول اکرم (ص) همواره به امانت مشهور بود و خاندانش همگي از حرمت و احترام برخوردار بودند و همين گروه به رسالت و ابلاغ مبعوث مي شدند درحالي که کوچک ترين لکه اي در کارنامه سوابق آنها نبود. از اين رو، مأموران ابلاغ و اصحاب رسانه در هر عصر و دوره اي با داشتن اين سابقه، حافظ اهداف مقدس «رسانه دين» خواهند بود، اعتماد مخاطب را همواره با خود خواهند داشت و انحراف در مسير رسانه ها روي نخواهد داد. اين نکته مهم، ضرورت گزينش در حوزه رسانه براي اهل رسانه را برجسته مي سازد. از اين رو، امام خميني(ره) هم بارها بدان تأکيد داشت:
«البته فيلم ها، بايد کساني که فيلم سازند، بايد معلوم بشود که اينها چه کاره اند، چه جور بوده اند، وضع روحي شان، وضع زندگي شان، وضع معاشرت هايشان قبلاً چه جور بوده است. آيا تحول حاصل شده برايش، تحول روحي، يا اينکه باز همان ته مانده هاي سفره شاه هست در قلب هاشان».(40)
«دنبال اين باشيد که از نويسنده هاي متعهد اسلامي انساني نيرو بگيريد، مقالات صحيح بنويسيد. درد و دوايش را بنويسيد».(41)
«کساني که تا ديروز بر ضد ملت و بر ضد انقلاب
ما سخنراني مي کردند، نمايش مي دادند، همه بساط را درست مي کردند و حالا آمدند و اظهاراسلام و ديانت مي کنند، از اينها نمي توانيم ما بپذيريم. اين هم بايد تصفيه بشود».(42)
«بايد به طور جدي پاکسازي بشود؛ يعني در مرکزي که مرکز تبليغات اسلامي است ومهم ترين مرکز تبليغات است، نبايد اشخاصي باشند که برخلاف مسيراسلام و از ريشه هاي سابق آن رژيم باشند».(43)
«بايد قبول کنيم يک کسي که قبلاً هم- فرض کنيد که - عاصي بوده، اين آدم حالا مسلمان است وبه او ترتيب اثر اسلام را بدهيم، اما نمي توانيم جهاتي که داريم[به او بسپاريم]... بدترازهمه، همين مجلات است و همين مطبوعات است وهمين راديو و تلويزيون است وهمين چيزهايي است که براي تربيت جامعه است... نمي توانيم ساده دلي به خرج بدهيم که خوب حالا اين آدم اسلام گفته قبول کنيد شما، ما هم قبول کرديم، اما اسلام نفرموده حالا که قبول کرديد، مقدرات خودتان را دست اين هم بدهيد».(44)
پي نوشت ها :
1-توبه /122.
2-يوسف/108.
3-جاثيه/18.ور.ک: يونس/25.
4-غررالحکم و دررالکلم، ح 274.
5-نحل/116 و 117.
6-يوسف/108.
7-بحارالانوار، ج36، ص 227.
8-تفسير نمونه، ج13، ص286.
9-يونس/39.
10-تفسير نور، ج5، ص 215.
11-شعراء/225.
12-آل عمران /164؛ر.ک: توبه /128؛فصلت /6؛ مؤمنون/32؛ ابراهيم /4؛انعام/9.
13-پايان داستان غم انگيز، ج1، ص 182.
14-همان، ص 196.
15-کهف/51.
16-هود/113.
17-حج/24.
18-فاطر/10.
19-ابراهيم /24-26.
20-انعام/108.
21-صحيفه امام، ج17، ص13.
22-هود/88.
23-بحارالانوار، ج2، ص56.
24-بقره/44.
25-صف/2.
26-همان/3.
27-جمعه/5.
28-اصول کافي، ج1، ص44، و ر.ک: آل عمران/79، 80و 161.
29-يوسف/53.
30-تحف العقول، ص 366.
31-غررالحکم و دررالکلم، ح 1918.
32-همان، ح6144.
33-همان، ح 8775.
34-صحيفه امام، ج7، ص 324.
35-همان، ج9، ص 455.
36-همان، ج8، ص 498و499.
37-هود/62 و ر.ک: يوسف/16؛مؤمنون/69.
38-يوسف/36.
39-مريم/28.
40-صحيفه امام، ج 16، ص 404.
41-همان، ج8، ص 499.
42-همان، ج6، ص 399.
43-همان، ج12، ص 439.
44-همان، ج13، ص 476 و477.