رهيافت هايي از امام خميني (ره) براي دفاع از آرمان هاي انقلاب اسلامي با تکيه بر الگوي تبليغات ديني)
ج) آسيب شناسي درون سازماني روحانيت
آسيب شناسي نقش روحانيون به عوامل بيروني (تبليغات دشمنان) محدود نبوده و بخشي از آن به عوامل دروني مربوط مي شود که شناسايي و تعديل و از ميان بردن آنها يکي از عوامل موفقيت روحاني به ويژه در نقش يک مبلغ است. مي توان چنين گفت که سومين سوالي که امام خميني در رابطه با نقش روحانيون درصدد پاسخگويي به آن بوده اند به اين شرح است: مخاطرات دروني در جهت ايفاي نقش روحاني به ويژه در نقش يک مبلغ کدام اند و چه توجهات و وظايفي در اين باره متوجه روحانيون است؟ در اين قسمت سعي مي شود به اين سوال پاسخ داده شود.
- دنيا گرايي
دنياگرايي يکي از آسيب هاي مهم دروني در راستاي ايفاي نقش روحاني است. تبديل ارزش هاي معنوي به ارزش هاي مادي براي روحانيون يکي از عواملي است که مي تواند روحانيت را در انجام وظيفه تبليغي خود با مخاطره يا شکست مواجه سازد. در اين رابطه به عنوان نمونه مي توان به موارد زير اشاره کرد:
*سرگرم شدن به دنياي مادي و مسائل شخصي (نقش روحانيت در اسلام، ص37)
* ماديات حجاب معنويات شود (امام و انقلاب فرهنگي، ص81،14)
* فدا شدن ارزش ها براي منافع مادي و دنياپرستي و هواپرستي (اخلاق از ديدگاه امام خميني، ص63)
- بي تقوايي (ضعف در تقوي)
تقوي و پرهيزگاري هرچند در ارتباط با آسيب مادي گرايي قرار دارد اما مي توان گفت علاوه بر بعد عيني (مادي گرايي) داراي بعد ذهني است. در مادي گرايي چه بسا افراد متوجه اين تغيير ارزشي- به دليل آنکه به نوعي هنجار در جامعه تبديل شده است- نباشند اما زهد و تقوي داراي بعد روانشناختي نيز مي باشد و مي توان آن را متغيري فراتر از مادي گرايي دانست. در اين رابطه مي توان به برخي موارد به شرح زير اشاره کرد:
* اگر عالم فاسد شود و اگر معنويت در کار نباشد يک مملکت به فساد کشيده مي شود (نقش روحانيت در اسلام، ص47)
* اگر روحاني مهذب نباشد، فسادش بيشتر است (نقش روحانيت در اسلام، ص47؛ امام و انقلاب فرهنگي، ص11-14)
* مغرور شدن به خود (نقش روحانيت در اسلام، ص32،33)
* مضر بودن علم بدون تقوي (امام و انقلاب فرهنگي، ص3-10)
- سستي و ضعف در حرکت
بايد دانست که دشمنان در جنگ تبليغي خود با قوت و به صورت گسترده عمل مي کنند. در اين حالت آنچه موفقيت دشمنان را مي تواند تضمين کند ضعف و سستي ما در امور مختلف و به ويژه در امور تبليغاتي است. بايد در امور مربوط به انقلاب و تبليغ آن کاملا با قوت و قدرت و جدي حرکت کرد و از ضعف و سستي پرهيز نمود. برخي موارد اشاره شده در اين رابطه از جانب امام خميني عبارت اند از:
* سستي و ضعف ما در تبليغ، ضعف و محدوديت ما در تبليغ (تبليغات از ديدگاه امام خميني، ص7،6)
* سستي از راهي که رفته ايم (امام و روحانيت، ص6)
* قوت و گستردگي تبليغات مخالفان (تبليغات از ديدگاه امام خميني، ص7،6)
* سستي در فقاهت (امام و روحانيت، ص394-399)
- فاصله گرفتن از مردم
همان طور که در قبل نيز اشاره شد، حضور مردم در صحنه و حمايت آنها از روحانيت و انقلاب را مي توان رمز پيروزي عنوان کرد. در همين حال اگر مردم بنا به هر دليلي از روحانيت، انقلاب يا ارزش هاي اسلامي فاصله بگيرند در راه پيروزي دچار اختلال و مشکل جدي خواهيم شد. امام خميني به دفعات، پيوند ميان روحانيت و مردم را به صورت هاي مختلف مورد توجه و تأکيد قرار داده اند و به مواردي نظير ضعف حضور ملت در صحنه، ترس موقعي است که مردم در صحنه نباشند، جدا شدن مردم از قرآن، اهتمام نداشتن به امور جامعه و مصيبت هاي مردم و کوشش نکردن براي رفع مشکلات در قسمت هاي مختلف بيانات خود اشاره کرده اند.
- تعارض و اختلاف
با وجود قبول اختلاف نظر، امام خميني به ويژه مسئولان و مديران را از به تعارض رسيدن اختلاف نظرها بر حذر کرده اند. يکي از ابعاد وحدت يا وحدت کلمه و در واقع معرف آن را مي توان وجود يا فقدان تعارض بين مديران جستجو کرد و در اين رابطه به دوري از اختلاف نظرهاي منجر به تعارض و مانند آن اشاره داشته اند (به عنوان مثال: نقش روحانيت در اسلام، ص24-27)
- روحاني نمايان
وجود برخي افراد در ظاهر و صورت روحاني مي تواند به روحانيت و ايفاي نقش او آسيب وارد کند. مخاطره اي که به ويژه در اين رابطه روحانيت با آن روبه روست اين است که اگر يک فرد در لباس روحاني عمل خلاف يا اشباهي را مرتکب شود با توجه به نقش آنها در جامعه، مردم قضاوت مي کنند که روحانيون اين گونه اند و تعميم مي دهند. لذا دقت و اهميت در افرادي که به سلک روحاني در مي آيند و نظارت بر شيوه هاي رفتاري آنها براي جلوگيري از افرادي ضرورت مي يابد که امام خميني آنها را مقدس نما يا روحاني نما ناميده است. در اين رابطه مي توان به موارد زير اشاره کرد:
* وجود برخي مقدس نمايان يا روحانيون ساختگي، وجود روحاني نمايان (روحانيت طلايه دار اسلام فقاهت از ديدگاه امام خميني، ص86،87)
* اگر اشتباهي کنند نمي گويند فلان فرد، مي گويند روحانيت (امام و روحانيت، ص318)
- جدايي از سياست و مسائل انقلاب
در ارتباط بين روحانيت و سياست دو مخاطره يا آسيب وجود دارد که بايد از آنها جلوگيري کرد. يکي اينکه روحانيت را از سياست جدا دانست و گفته شود که سياست کار روحاني نيست و دوم اينکه سياست را فقط از آن روحانيت دانست و ساير قشرها را از آن محروم کرد. هر دوي اينها آسيب هايي است که بايد از آن پرهيز کرد. روحاني بايد با سياست پيوند داشته باشد و مسائل روز و انقلاب را فراموش نکند. به عنوان مثال در اين رابطه مي توان به موضوع باور برخي روحانيون به اينکه روحاني سياسي نيست، جدا شدن روحانيت از سياست اشاره کرد (امام و روحانيت، ص41)
- بي توجهي به صلاحيت و تخصص
وارد شدن به اموري که در صلاحيت و تخصص يک روحاني خاص نيست مي تواند به بدبين شدن مردم نسبت به روحانيون بينجامد. يک روحاني نبايد به اموري وارد شود و مسئوليتي را بپذيرد که توانايي انجام آن را ندارد. اين موضوعي است که امام خميني در مواردي به آن اشاره کرده است. به عنوان نمونه مي توان به موضوع غير شرعي بودن و بدبين شدن ملت به آنها (به روحانيوني که بدون صلاحيت مسئوليتي را پذيرفته اند و تعميم آن به ساير روحانيون) اشاره کرد.
منبع: 15 خرداد شماره 15