روند سياسي شکل گيري دعاوي امارات متحده عربي در قبال جزاير سه گانه(1)
چکيده
کليد واژه ها:
ايران، امارات متحده عربي، جزاير سه گانه، دعواي حقوقي
درآمد
اين مقاله در چند مرحله اين رفتارها را مورد ارزيابي قرار خواهد داد.
1- پيشينه ايراني جزاير
از زماني که بريتانيا با استقرار در خليج فارس، شيوخ و امارت هاي جنوبي خليج فارس را در حمايت خود قرار داد، موضوع جزاير ايراني را نيز که در اجاره آنان قرار داشت، به عنوان بخشي از متصرفات اين شيوخ تلقي نموده و از اعمال حاکميت ايران بر اين جزاير جلوگيري به عمل مي آورد. مذاکرات مفصل و متعددي که ميان ايران و بريتانيا از سال 1887 ميلادي به اين سو تا سال 1971 به انجام رسيده است همگي از اقدام مستمر ايران جهت اعاده حاکميت تاريخي خود بر اين جزاير حکايت دارد.
لازم به يادآوري است که جزاير تنب از جانب ايران به شيوخ رأس الخيمه و جزيره ابوموسي به شارجه اجازه داده شده بود در اين سال هاي 1933 و 1934 اقداماتي از سوي شيخ رأس الخيمه براي بازگرداندن تنب به ايران انجام شد. اما با کارشکني هاي بريتانيا به فرجام نرسيد. اين اقدامات نشان مي دهد که شيخ رأس الخيمه در مورد مالکيت ايران بر جزاير تنب هيچ گونه ترديدي نداشته است.
2- بازپس گيري جزايرتوسط ايران
يادداشت تفاهم تهيه شده مابين ايران و شارجه از 1350(29نوامبر 1971) به ايران اين اجازه را داد که نيروهاي نظامي خود را در مناطق استراتژيک ابوموسي مستقر نمايد. در نهم آذر 1350(30نوامبر 1971) نيروهاي مسلح ايران در سه جزيره پياده شدند. اين عمل با حضور برخي از مقامات شارجه(3) و با اعلام قبلي به انگليسي ها صورت گرفت. رفتار ايران از آن تاريخ تاکنون به طور کامل مبتني بر همين يادداشت تفاهم بوده و حقوقي را که براي اميرنشين شارجه و اتباع آن در ابوموسي در نظر گرفته شده بود. به طور کامل مراعات مي نموده است.
3- اعتراض گاه به گاه اميرنشين شارجه و برخي کشورهاي عربي نسبت به ايران
يک روز پس از پياده شدن نيروهاي ايراني در جزاير نيز شکايت نامه اي به امضاي 21 کشور عربي در شوراي امنيت سازمان ملل طرح گرديد. عراق و ليبي از حاميان سرسخت شکايت مزبور بودند. در مقابل، شوراي امنيت با پيشنهاد سومالي موافقت نمود که از مسير ديپلماتيک، موضوع پيگيري گردد. در شهريور 1351 نيز به تحريک عراق و يمن جنوبي، يادداشتي به امضاي اجباري پانزده کشور عربي رسيد و تسليم شوراي امنيت شد تا در ميان نامه ها و اسناد سازمان ملل بايگاني گردد.(4)
از آن تاريخ تاکنون هر از گاه، ادعاهاي مالکيت بر جزاير توسط اميرنشين شارجه سپس کشور امارت پيگيري و مطرح مي شده است.
4- مطرح شدن ناگهاني مسأله ابوموسي در سال 1371
5- تبديل مسأله ابوموسي از مسأله اي بين ايران و اميرنشين شارجه به مسأله اي بين ايران و فدراسيون امارات
بر اين اساس، اين سطح از تحولات مربوط به مسأله جزاير، که مربوط به سياست هاي داخلي اين کشور است، با گرفته شدن ابتکار عمل از امارت هاي مختلف که به صورت تاريخي ايران مي بايد با آن ها وارد گفت و گو شود، و جمع آوري همه امکانات مذاکره در ابوظبي تحقق يافت. در اين ارتباط ناخشنودي حکومت ابوظبي از مذاکره ساير امارت ها از جمله شارجه و رأس الخيمه با ايران کاملاً مشهود است. در حالي که دوبي به خاطر حجم فزاينده ي تجارت خود با ايران و همچنين شارجه به خاطر ميدان مشترک نفتي مبارک با ايران و درآمد حاصل از اين حوزه مايل نيستند که با ايران رفتار سخت تري در پيش گرفته شود، اما ابوظبي خواستار برخورد قاطع با ايران است.(5) در همين ارتباط در ابوظبي مسأله جزاير توسط يکي از فرزندان شيخ زايد، شيخ حمدان به جاي وزارت خارجه امارات دنبال مي گردد. در سال 1998، در يک اقداميکه به نظر ايران مي توانست مثبت ارزيابي گردد. شيخ محمد وزير دفاع و وليعهد دوبي به رياست کميته دائمي مرزهاي امارات عربي متحده منصوب شد، اما اين کميته در مسأله جزاير فعال نگرديد.(6)
6- تبديل مذاکره در مورد ابوموسي به مذاکره در مورد هر سه جزيره
بعدها حتي در يک مرحله، دولت امارات با حمايت کشورهاي ديگر عضوشوراي همکاري خليج فارس، ادعاهاي ارضي خود را به برخي جزاير ديگر ايراني همانند جزيره سيري و فارسي توسعه داد که البته بعداً مسکوت ماند.
تلاش امارات براي منطقه اي و سپس بين المللي کردن موضوع جزاير سه گانه از راه هاي ديگر
تقريباً در تمامي اجلاس هاي منطقه اي و بين المللي، حتي اجلاس هايي که جمهوري اسلامي ايران نيز در آن ها عضويت يا حداقل حضور دارد. دولت امارات با چاپ بروشورهاي تبليغاتي و نقشه هاي جغرافيايي و همچنين لابي با طرف هاي ديگر سعي در مطرح کردن اين مسأله داشته و با تمام تلاش خود مي کوشد بحث جزاير و ادعاهاي خود را در بيانيه هاي پاياني اين نشست ها بگنجاند در ادامه، به برخي از جلوه هاي اين رفتار اشاره مي شود:
7- يارگيري امارات از جهان عرب
7-1. آغاز مداخلات شوراي همکاري خليج فارس
در اجلاس هفدهم شوراي همکاري در 1375(1996) به يک باره لحن شورا به شدت تند شده و از «اشغال جزاير توسط ايران» سخن به ميان آمد. اين رفتار حکايت از تلاش وسيع امارات براي کشاندن موضوع به سطح منطقه اي و عربي داشت.
اين مداخلات سپس به پاي ثابت تمامي بيانيه هاي پاياني اجلاس هاي وزيران و سران شوراي همکاري خليج فارس تبديل شد.(7) به طوري که شوراي همکاري در بيانيه هفتادو يکمين اجلاس وزراي خارجه، اقدام به تشکيل کميته سه جانبه اي متشکل از وزراي خارجه سه کشور عربستان، عمان و قطر به همراه دبيرکل شوراي همکاري نمود. تا موضوع جزاير را پيگيري نمايد. اين نخستين اقدام جدي و عملي شورا براي ورود به بحث جزاير بود. امارات با اين اقدامات در نظر داشت هر چه بيشتر از ابزار شورا براي اعمال فشار عليه ايران استفاده کرده و خصوصا از ملاحظات ايران در روابط نسبتا خوب به سه کشور عربستان، قطر و عمان، استفاده نمايد و شايد اين روابط را تيره سازد.
بيست و يکمين اجلاس سران در بحرين در دي ماه 1379 نيز بيانيه بسيار شديداللحني در حمايت از مواضع امارات و عليه ايران صادر کرد که در تاريخ مراودات شورا با ايران بي سابقه بود.
پي نوشت ها :
1- اقشار سيستاني، ايرج، جزيره ابوموسي و جزاير تنب بزرگ و کوچک، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، چاپ دوم، تهران 1374، ص ص 48-47.
2- مجتهدزاده، پيروز، جزاير تنب و ابوموسي، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، چاپ اول، تهران، 1375، ص ص 31-1.
3- افشار سيستاني، همان، ص 78.
4- همان، ص 85.
5- foley,s, "the UAE: Political lssues and security dilemmmas", Geopotitics and international boundaries, vol. 2, no 2, 1998.pp.102.21.
6- ملکي، عباس، مواظب تنبان باش. ص17.
7- همان ، ص ص 3-1.