خاطراتی از شهید آیت الله سعیدی

شهيد سعيدي در مسير مبارزات بي امان خويش،‌ در شهرهاي گوناگون ايران به روشنگري و سخنراني مي پرداخت. خطه خوزستان و به خصوص آبادان به دليل حضور بيگانگان، در نگاه وي و ساير مبارزان راه آزادي از ويژگي بارزي برخوردار بود و لذا آنان با همتي سترگ در‌آن جا به بيان ماهيت رژيم و امپرياليسم مي پرداختند. شهيد سعيدي در اين عرصه نيز همچون ساير ميدان ها در صف نخست مبارزه قرار داشت. آيت الله جمي از آن دوران خاطره هاي جالبي را بيان كرده است.
چهارشنبه، 21 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خاطراتی از شهید آیت الله سعیدی

خاطراتی از شهید آیت الله سعیدی
خاطراتی از شهید آیت الله سعیدی


 






 

شهيد آيت الله سعيدي در آئينه خاطرات حجت الاسلام غلامحسين جمي
 

درآمد
 

شهيد سعيدي در مسير مبارزات بي امان خويش،‌ در شهرهاي گوناگون ايران به روشنگري و سخنراني مي پرداخت. خطه خوزستان و به خصوص آبادان به دليل حضور بيگانگان، در نگاه وي و ساير مبارزان راه آزادي از ويژگي بارزي برخوردار بود و لذا آنان با همتي سترگ در‌آن جا به بيان ماهيت رژيم و امپرياليسم مي پرداختند. شهيد سعيدي در اين عرصه نيز همچون ساير ميدان ها در صف نخست مبارزه قرار داشت. آيت الله جمي از آن دوران خاطره هاي جالبي را بيان كرده است.
پس از رحلت آيت الله حكيم، علما و مدرسين حوزه علميه قم كه عمدتا از شاگردان مبرز امام بودند، در مرجعيت اياشن، اعلاميه دادند كه در آبادان هم اثر گذاشت. مردم با عشق و علاقه، امام را به عنوان مرجع تقليد انتخاب كردند كه البته در اين قضيه، تلاش هاي شاگردان امام از جمله شهيد علامه مطهري، آقاي منتظري، شهيد بزرگوار سعيدي، شهيد دكتر مفتح،‌آيت الله خزعلي و... را نبايد از ياد برد. اين ها مرجعيت حضرت امام را خيلي خوب و زيبا مطرح كردند.
يكي از راه هائي كه ما در آبادان در جهت دادن به حركت مردم از آن بهره مي برديم،‌منبر بود. روشنگري ها و اطلاع رساني ها از طريق منبر صورت مي گرفت و مساجد و حسينيه ها در مناطق مختلف آبادان، كانون مبارزه با رژيم شده بودند. بسياري از روحانيون مبارز و نخبه از طريق همين منبرها در آبادان با رژيم مبارزه مي كردند و به مردم جهت مي دادند و شهيد آيت الله سعيدي، يكي از اين بزرگواران بود كه در تمام ايام،‌به خصوص محرم و صفر و رمضان به آبادان مي آمد و رسالت الهي خود را به نحو شايسته اي ادا مي كرد.
در آن زمان قاچاقي رفتن به عراق از طريق آبادان كار دشواري نبود. عده اي بودند كه پول مي گرفتند و افراد را با بلم و لنج به آن طرف اروند مي بردند و از ان جا هم ماشين هايي،‌آن ها را تا بصره مي برد. اغلب اين آقايان با آيت الله قائمي در ارتباط بودند و به وسيله ايشان به نجف مي رفتند. از جمله اين افراد شهيد آيت الله سعيدي بود كه دائما به نجف مي رفت و نوارهاي سخنراني و اعلاميه هاي امام را مي آورد. ايشان در انتقال اعلاميه هاي حضرت اما از نجف به قم و بالعكس فعاليت زيادي مي كرد. او با لباس مبدل و تغيير قيافه، اين كار را انجام مي داد و با همه علما، از جمله مرحوم آيت الله قائمي و نيز با بنده،‌رابطه زيادي داشت. او با ترفندهاي ابتكاري و عجيبي،نوارهاي سخنراني و اعلاميه هاي حضرت امام را به مردم مي رساند از اين طريق مردم را با انقلاب و امام آشنا مي كرد.
من و شهيد سعيدي از سال هاي دور با هم دوست و رفيق بوديم. ايشان با من خيلي مانوس بود و به منزل ما رفت و آمد داشت.من در آن بزرگوار خصائلي ديدم كه در كمتر كسي سراغ دارم. ايشان بسيار زاهد، عابد و با تقوا بود و پيوسته با قرآن ملازمت داشت.
شهيد سعيدي طلبه مشهدي بود. آبادان مورد توجه اغلب مبلغين و منبري ها بود و از همه جاي كشور براي تبلغ به آبادان مي آمدند. شهيد سعيدي هم مي آمد و بين مردم آبادان مقبوليت خوبي داشت. در حوزه علميه مشهد، مشرب فلسفي را قبول نداشتند، اما شهيد سعيدي با اين كه طلبه مشهدي بود، هنگامي كه امام را كه مشرب فلسفي داشتند، شناخت، مريد ايشان شد و امام تاثير فوق العاده عجيبي روي او گذاشتند كه من آنر ا به خوبي احساس كردم.
مسئله نهضت امام كه پيش آمد‌، شهيد سعيدي جزء فدائيان اسلام شد و خيلي هم در اين زمينه زحمت كشيد و ابدا كوتاهي نكرد. تمام فكر و ذكر او امام بود و نهضت امام.
زماني كه امام تبعيد بودند، تلاش و فعاليت زيادي مي كرد. گاهي كت و شلوار مي پوشيد و محاسنش را كوتاه مي كرد و به پخش و انتقال اعلاميه هاي امام مي پرداخت. بارها مي شد كه با وضع سختي خود را به نجف مي ساند. او در نهضت امام خيلي جلوه كرد.
از قم كه به تهران آمد، گويا در مسجدي به نام موسي بن جعفر (ع) بود و ساواك چند بار او را تهديد و دستگير كرد، اما او به فعاليت خود ادامه داد و به اين مسائل توجهي نكرد.
اين اواخر، عليه سرمايه دارهاي آمريكائي اعلاميه اي را با خط خودش نوشته بود و در پاكت گذشته و براي علماي شهرستان ها ( از جمله آبادان ) فرستاده بود. وقتي اعلاميه را نگاه كردم، فهميدم كه خط شهيد سعيدي است. خط او ر امي شناختم. اين اعلاميه كه پخش شد، ساواك خيلي عصباني شد. دنبالش بودند تا وقتي كه دستگيرش كردند و او را به زندان بردند. چون اين اعلاميه عليه آمريكا بود، شكنجه اش كردند كه در نهايت به شهادت ايشان منجر شد.
پيكر شهيد سعيدي را مخفيانه به قم منتقل و تاكيد كردند كه در آن جا به خاك سپرده شود. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، محل قبر آن شهيد والامقام معلوم شد. قبرش را تعمير كردند و سنگ قبري بر مزارش قرار دادند.
چون شهيد سعيدي در آبادان نفوذ معنوي زيادي داشت، خبر شهادتش مثل بمب صدا كرد و همه مردم غرق در اندوه و تاثر شدند. شهيد آيت الله سعيدي كه يكي از مريدان مخلص حضرت امام بود، واقعا در آبادان زحمت كشيد. ايشان واسطه رساندن اعلاميه به آبادان بود. چند بار هم توسط ساواك آبادان دستگيري، ولي با وساطت آيت الله قائمي آزاد شد. بعد از شهادت ايشان در زندان رژيم شاه و با وجود ممانعت ساواك، در حسينيه اصفهاني ها برايش مراسم گذاشتيم و حاج آقا مكي كه از دوستان نزديك و همولايتي آن شهيد سعيد بود ( اهل خراسان ) برايش منبر رفت.
شهادت شهيد سعيدي اثر بسياري داشت. حضرت امام نيز در نجف براي ايشان مجلس ختمي گرفتند و در تهران هم با تلاش مرحوم طالقاني و ديگر روحانيون، مجلس ترحيم شهيد سعيدي برگزار شد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 32



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط