شغل تان را انتخاب کرده ايد؟

اين روزها انتخاب شغل از گذشته خيلي سخت تر شده است. اين مسأله سه دليل دارد: اولاً امروزه شغل هاي خيلي بيشتري نسبت به گذشته وجود دارد. دوم اين که تعريف شغل هاي مختلف تغيير پذيرتر هستند و آخر اين که سطح توقع خيلي بالا رفته است. اکثر خانم ها و آقايان که امروز وارد بازار کار مي شوند، انتظار دارند طي زندگي شغلي خود، سه بار يا بيشتر شغل شان را تغيير دهند. در اين مقاله 10 قدم مهم را به شما معرفي مي کنيم که براي تغيير شغل بايد برداريد تا شغلي که انتخاب مي کنيد، از هر جهت براي تان مفيد باشد.
پنجشنبه، 20 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شغل تان را انتخاب کرده ايد؟

شغل تان را انتخاب کرده ايد؟
شغل تان را انتخاب کرده ايد؟


 






 
اين روزها انتخاب شغل از گذشته خيلي سخت تر شده است. اين مسأله سه دليل دارد: اولاً امروزه شغل هاي خيلي بيشتري نسبت به گذشته وجود دارد. دوم اين که تعريف شغل هاي مختلف تغيير پذيرتر هستند و آخر اين که سطح توقع خيلي بالا رفته است. اکثر خانم ها و آقايان که امروز وارد بازار کار مي شوند، انتظار دارند طي زندگي شغلي خود، سه بار يا بيشتر شغل شان را تغيير دهند. در اين مقاله 10 قدم مهم را به شما معرفي مي کنيم که براي تغيير شغل بايد برداريد تا شغلي که انتخاب مي کنيد، از هر جهت براي تان مفيد باشد.

ارزيابي ارزش ها
 

چه چيز واقعاً براي تان اهميت دارد؟ چه چيز سر حوصله تان مي آورد؟ چه کاري را آن قدر دوست داريد که اگر برايش به شما دستمزد داده شود، احساس گناه مي کنيد؟ اين سؤالات مي تواند به شما کمک کند يکي از مهمترين عناصر انتخاب شغل را پيدا کنيد؛ ارزش ها، ارزش هاي شما تکيه گاه احساسي کاري است که انجام مي دهيد. در شغل هايي که خوب نتيجه مي دهند، معمولاً بين ارزش هاي شخصي فرد و کاري که انجام مي دهند، هماهنگي وجود دارد. جستجوي کار خود را با ارزيابي ارزش هاي تان و نوشتن آنها با دقت و وضوح هر چه تمام تر شروع کنيد.

تعيين اولويت ها
 

همه ما اولويت هاي خاصي در زندگي خود داريم؛ در برخورد خود با ديگران، در طرز فکر خود و تصميم گيري هاي مان، در ارجحيت دادن به مفاهيم در مقابل انسان ها يا برعکس و ميزان راحتي خود با ابهامات زندگي. براي خيلي از افراد اين اولويت ها در سطح ناخودآگاه شان عمل مي کند اما شديداً بر عملکرد ما با ديگران تأثير مي گذارد. شايد اين سؤال ها بتواند در فهم اين قضيه کمک تان کند؛ آيا خودتان را فردي شهودي مي دانيد؟ آيا رفت وآمدي هستيد يا دوست داريد بيشتر در خانه بمانيد؟ در رويارويي با تصميم گيري ها، آيا به واقعيات تکيه مي کنيد يا احساسات تان؟ پاسخ تان به اين سؤالات، شما را به کاري که بايد انجام دهيد نزديک تر مي کند.

تخصص اندوزي
 

در اين دنياي مملو از اطلاعات تکنيکي، فشار زيادي براي تخصصي کردن علوم يعني بيشتر و بيشتر دانستن در مورد يک رشته محدود مي باشد. اين خطرناک است، چون احتمال دارد که شديداً از رده خارج شويد. خيلي افراد کارشان را به اين علت از دست مي دهند که به تدريج ديدي کانوني نسبت به کس يا چيزي که هستند وتوانايي هاي شان پيدا مي کنند. بحث قديمي تخصص گرايي در مقابل کلي گرايي اين روزها نامي تازه گرفته است: متخصص کلي گرا، يعني کسي که با وجود داشتن شماي کلي از کار، در زمينه هاي مختلفي از آن تخصص پيدا کرده است. امروزه سواد به اين گفته مي شود، اين که تا مي توانيد درمورد موضوعي که دوست داريد، در زمينه کاري تان اطلاعات جمع کنيد و مقصد و هدف آن رشته را دنبال کنيد.

بنا کردن سبک زندگي بر اساس در آمد نه توقعات
 

خيلي از شرکت هايي که اين روزها به دنبال نيروي کار هستند، وعده مي دهند که طي دو سال، صاحب حقوق ميليوني مي شويد. مشکل اينجاست که خيلي از تازه واردان با اين ايده وارد آن کار مي شوند و خرج و مخارج شان را هم با همان ايده انجام مي دهند. يک راه بهتر براي شروع اين است که درست از همان آغاز کار، سبک زندگي تان را طوري ساختار بندي کنيد که بتوانيد 10 درصد از حقوق تان را هرماه کنار بگذاريد. پس انداز عاقلانه هميشه يکي از بهترين راه هاي پيشرفت بوده است.

تشخيص مهارت ها و استعدادها
 

مهارت چيزي است که طريق انجام آن را ياد گرفته ايد و استعداد چيزي است که با آن به دنيا آمده ايد درک تفاوت بين اين دو اهميت بسياري دارد. ممکن است در کاري مهارت داشته باشيد اما براي تان جالب نباشد. ولي اين احتمال وجود دارد که اگر استعداد کاري را داريد، بين آن استعداد خاص و ارزش هاي تان تطابق وجود داشته باشد. اين يعني شما از انجام کارهايي که در آن استعداد داريد، بسيار بيشتر لذت مي بريد تا کارهايي که مهارت انجام آن را آموخته باشيد.

تجربه
 

هيچ جايگزيني براي تجربه وجود ندارد، هرچه بيشتر بهتر است. مي توان گفت تقريباً همه مشاغل از بيرون، متفاوت از درون آن به نظر مي رسند. اگر به تازگي وارد بازار کار شده ايد يا مي خواهيد شغل تان را تغيير دهيد، با افرادي صحبت کنيد که در آن شغل دست دارند. شغلي در آن زمينه يا صنعت براي براي خود پيدا کنيد. و مطمئن باشيد هماني خواهد بود که هميشه مي خواستيد و به هيچ وجه فقط به يک تجربه کاري تکيه نکنيد. تا آنجا که مي توانيد در زمينه کاري خود، تجربه بيندوزيد. با تجربه خواهيد فهميد که کاري به دردتان مي خورد و با ارزش ها و اولويت هاي تان جور است يا نه.

در اولين شغل، اول تجربه بعد پول
 

شايد با معدل خيلي بالا از دانشگاه فارغ التحصيل شده باشيد. اما وقتي مي خواهيد وارد بازار کار شويد، اولويت ها حرف اول را مي زنند. يک راه خوب براي بالا بردن فرصت هاي شغلي خود اين است که از خودتان سؤال کنيد: کدام مقام امکان بيشتري برايم فراهم مي کند تا در کارم بهترين باشم؟ و شايد آن کار هماني نباشد که حقوق دلخواه تان را به شما عرضه کند.

انتخاب شغلي که بتوانيد 110 درصد به آن متعهد شويد.
 

تعهد پايين و عملکرد متوسط اين روزها به هيچ وجه قابل قبول نيستند. مشکل اينجاست که ممکن است زماني پي به مفهوم اين جمله ببريد که ديگر از کار اخراج شده باشيد. پس چطور بايد خودتان را محافظت کنيد؟ اگر کاري را پيدا کنيد که بتوانيد 110 درصد به آن متعهد شويد، هيچ وقت با چنين مشکلي مواجه نخواهيد شد.

تمايل به ايجاد تغيير و تطابق
 

اگر مراحل قبلي که ذکر شد را مطالعه کنيد، جاي تأکيد بر روي هدف را خالي مي بينيد. دليل آن اين نيست که اهداف اهميت ندارند، بلکه هدف شما معمولاً از همه آن عوامل ديگري که به آن اشاره شد، مثل ارزش ها، مهارت ها، استعدادها و... ناشي مي شوند. حتي اگر آنها را در دفترتان يادداشت کنيد يا روي آينه بنويسيد، باز هم نمي توانيد نياز به تغيير و انطباق و سازگاري با شرايط جديد، رشد خودتان و توسعه فرصت هاي تان را بپوشانيد. تفاوت اينجا بين جهت و برنامه است. مورچه براي خود جهتي دارد اما برنامه ندارد. او مي داند که به کجا مي خواهد برود. و براي رسيدن به آنجا از هيچ تلاشي فرو گذار نمي کند. اما آن مورچه اين جهت را جايي ننوشته است. فقط با اطمينان کامل مي داند که جهت اصلي او به آن سمت است و بايد به آن جا برسد. جهت شغلي دنياي امروز هم به همين منوال است.

گذاشتن 5 درصد از زمان، انرژي و پول تان براي پيشرفت شغلي
 

نمي توانيد منتظر کارفرماي تان بمانيد که لقمه را به دهان تان بگذارد. نکته اينجاست که نمي توانيد در اين زمينه به او اطمينان کنيد. کارفرمايان امروزي مي خواهند هر توماني که از جيب شان بيرون مي رود، با چند تومان جايگزين شود. آنها روي شما سرمايه گذاري مي کنند و وقتي بتوانند يک سود فوري و خوب يا نيرو و مهارتي خاص در شما ببينند، سريعاً دست به کار مي شوند. نکته اينجاست که نمي توانيد روي هيچ کدام اينها حساب کنيد. خودتان بايد دست به کار شويد و با تلاش زياد خودتان را جلو ببريد.
منبع: نشريه راه موفقيت، ش 22.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط