وحشت در مترو

انسان ها به از بين بردن يکديگر ادامه مي دهند و حتي آخر الزمان هم نمي تواند مانع اين کار شود. سفر ما به دور دست هاي ناشناخته ادامه دارد و هيچ چيز نمي تواند ما را براي چيزي که انتظارمان را مي کشد آماده کند....
يکشنبه، 14 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وحشت در مترو

وحشت در مترو
وحشت در مترو


 

نويسنده: کسري کريمي طار




 
انسان ها به از بين بردن يکديگر ادامه مي دهند و حتي آخر الزمان هم نمي تواند مانع اين کار شود. سفر ما به دور دست هاي ناشناخته ادامه دارد و هيچ چيز نمي تواند ما را براي چيزي که انتظارمان را مي کشد آماده کند. آخرالزمان مقوله ي بسيار ترسناکي است که با توجه به اتفاقات مختلف از جمله رو به اتمام بودن بسياري از منابع اصلي جهان چون نفت و تهديد جنگ هاي ويران کننده، روز به روز به ما نزديک تر مي شود. اين موضوع از ديرباز تأثيرات شگرفي بر تفکرات بسياري از نويسندگان، فيلمسازان و حتي بازيسازها گذاشته است. در اين ميان بعضي فيلم ها همچون 2012 سعي مي کنند تنها با استفاده از اين موضوع تماشاگر را به ديدن تکنولوژي پيشرفته و زيبا دعوت کنند و نويسندگان ديگر چون کورمک مک کارتي (نويسنده ي کتاب جنجالي The Road) خوانندگان را از اين مصيبت آگاه مي سازند. محبوبيت بازي هاي پساآخرالزماني روز به روز در حال افزايش است و فروش بالاي بازي هاييبا چنين مضموني بيانگر اين موضوع است. اين محبوبيت با عرضه بازي هايي چون Wasteland شروع شد و امروزه با عرضه آثاري چون S.T.A.I.K.E.R.:SoC Fallout 3 و... به اوج خود رسيده است. در همين راستا استوديو ي تازه کار 4A Games که در کيف پايتخت او کراين واقع شده، سعي کرده شانس خود را در اين زمينه امتحان کند و Metro 2033 قرار است به عنوان اولين کار اين استوديو به يک عنوان بزرگ تبديل شود.

Fallout 2033
 

در سال 2013 يک سري اتفاقات طبيعي باعث از بين رفتن بيشتر کره خاکي به همراه ساکنان آن شده است. با اين حال طراحي منحصر به فرد متروهاي مسکو، باعث مي شود تعدادي از ساکنان اين شهر زنده بمانند و حالا اين متروها به عنوان مکان اصلي زندگي انسان ها شکل گرفته است. داستان بازي روايتگر اتفاق هاي 20 سال بعد از اين بلاي طبيعي است و داستان همانند نام آن در سال 2033 جريان دارد.
شخصيت اول بازي جواني 20ساله به نام آرتيم (Artyom) است که چند روز قبل از اين فاجعه به دنيا مي آيد. او تمام عمر خود را در پايگاه زير زميني گذرانده و تا به حال نتوانسته محيط مسکو را از نزديک مشاهده کند. بازگشت دوست ناپدري وي، شکارچي (Hunter) به ايستگاه Exhibition (ايستگاهي که آرتيم و همراهانش در آن زندگي مي کنند) باعث تغير وضعيت مي شود. شکارچي به ساکنان ايستگاه Exhibition اطلاع مي دهد که در خارج از ايستگاه موجودات خطرناکي به نام Dark One زندگي مي کنند و آن ها مي بايستي براي مقابله با آن ها آماده باشند. شکارچي به آرتيم اطلاع مي دهد اگر تا صبح به Exhibition بازنگشت، او بايد جاي وي را بگيرد و اين گونه ماجراجويي آرتيم شروع مي شود. آرتيم به همراه تعدادي از دوستانش به ايستگاه Polis (بزرگ ترين ايستگاه زيرزميني مسکو) سفر مي کنند. هر چند اين سفر بي خطر نخواهد بود؛ اما بسياري از معماهاي حل نشده ي زندگي آرتيم را حل خواهد کرد. طبق گفته ي سازندگان به جز آرتيم، ناپدري وي و شکارچي نقش بزرگي در پيشروي داستان بازي خواهند داشت.
داستان بازي بر گرفته از رماني به همين نام از نويسنده ي مشهور روسي ديميتري گلو کوفسکي (Dmitry Glukhovsky) است. اين رمان سال 2002 منتشر و با موفقيت عظيمي در روسيه مواجه شد و همين عامل باعث شد استوديو ي تازه کار 4A Games يک بازي بر اساس اين کتاب بسازد. البته طبق گفته ي سازندگان به خاطر سبک بازي، داستان دست خوش تغييراتي شده؛ اما حضور ديميتري گلوکوفسکي در تيم نويسندگي موجب مي شود به داستان بازي لطمه اي وارد نشود. علاوه بر اين، آرتيم همان شخصيت اصلي کتاب است.
شايد بعد از خواندن داستان به شباهت هاي بسيار Fallout و Metro 2033 پي برده باشيد.

وحشت در مترو

جالب است بدانيد سري Fallout به خصوص Fallout 2 يکي از سه بازي محبوب تاريخ روسيه به حساب مي آيد و حتي نويسنده ي کتاب Metro 2033 هم جزوي از آن ها است!
گلوکوفسکي هر چند نويسنده ي بسيار مشهوري است؛ اما چندي پيش اعتراف کرد دو قسمت اول Fallout يکي از الهامات بزرگ وي براي نوشتن رمان مترو 2033 بوده است. البته اگر داستان بازي را کنار بگذاريم تفاوت بسياري بين دو بازي وجود دارد.
به طور مثال لويس گيگليوتي (Luis Gigliotti) تهيه کننده ي بازي در يکي از مصاحبه هايش اعلام کرده بود که بر خلاف F3 که يک بازي نقش آفريني با ديد اول شخص است، M2033 يک بازي شوتر همراه با المان هاي نقش آفريني است.
سبک بازي شوتر اول شخص به همراه المان هاي نقش آفريني است (مانند S.T.A.L.K.E.R) طبق گفته ي منتقداني که بازي را از نزديک ديده اند، مترو تجربه ي يک شوتر قوي را به بازيباز ارايه مي کند؛ البته تنوع بخش شوتر بازي بسيار بالاتر از S.T.A.L.K.E.R است. با پيشروي در بازي، بازيباز به چندين ايستگاه مختلف سفر مي کند که در هر کدام از اين ايستگاه ها يک گروه مخصوص زندگي مي کند که هر کدام به يک نژاد تعلق دارند. به طور کلي سه نژاد (انسان ها، موجودات جهش يافته و Dark One) در طول بازي وجود دارد که مبارزه با هر کدام متفاوت از ديگري است و براي هر کدام بازيباز بايد از استراتژي مخصوص آن استفاده کند. مبارزه با انسان ها مانند ديگر بازي ها است و بازيباز مي تواند با پناه گرفتن پشت موانع و حرکت هاي سريع آن ها را از پاي در آورد. علاوه بر اين از تاکتيک هاي ديگري هم مي توان استفاده کرد. مثلا بازيباز مي تواند به لامپ بالاي سر خود شليک و سپس ديد در شب خود را فعال کند. البته هوش مصنوعي بالاي دشمنان باعث مي شود در خيلي مواقع آن ها از فلش هاي خود براي روشنايي محيط استفاده کنند. البته انسان ها خود به گروه هاي مختلف تقسيم مي شوند که همين موضوع باعث سختي و آساني مبارزه با آن ها خواهد شد. در بعضي ايستگاه ها حزب نئونازي زندگي مي کنند و در برخي گروه هاي کلاسيکي همچون گروه هاي کاميون و موتور سوار. هر کدام از اين گروه ها براي هدفي رد حال مبارزه و جنگ با يکديگر هستند. با توجه به تعداد کم گلوله در طول بازي، مبارزه با انسان ها يک نکته ي مثبت براي بازيباز به حساب مي آيد؛ زيرا بعد از بين بردن آن ها مي توانيد تجهيزات شان را برداريد. نژاد دم موجودات جهش يافته هستند که بسيار سريع عمل مي کنند. معمولا اسلحه هيا آتش زا بهترين انتخاب براي از بين بردن آن ها است. خود اين موجودات به چند دسته تقسيم مي شوند که مي توان از بين آن ها به موجودات معمولي و موجودات بال دار اشاره کرد. ديگر دشمنان بازي Dark Oneها هستند که هنوز نوع برخورد و مبارزه با آن ها مشخص نشده است. البته گفته مي شود اين دشمنان نامرئي هستند. Dark Oneها بعد از آرتيم در واقع بزرگ ترين محور داستاني بازي به حساب مي آيند. آن ها اين توانايي را دارند که به صورت رواني به دشمنان شان حمله کنند. هيچ کدام از انسان ها نمي توانند در برابر حمله ي اين موجودات ايستادگي کنند اما آرتيم يک استثنا به حساب مي آيد و در برابر حمله ي اين موجودات ايمن است. دليل اين موضوع قرار است با پيشروي در داستان مشخص شود و اين که Dark Oneها چه رابطه اي با آرتيم دارند و هم چنين وجود آن ها روي زمين به چه خاطر است.
اسلحه ها، گلوله ها و تجهيزات جنگي در مترو يکي از ارکان اساسي بازي به حساب مي آيند. اين موضوع به اين خاطر است که اسلحه ها علاوه بر از بين بردن دشمنان فوايد ديگري هم دارند. در بازي سلاح ها به دو شاخه تقسيم مي شوند: اسلحه هاي پيش از انفجار که از ارزش بالايي برخوردارند مانند P90,SMG,AK47 و... و سلاح ها و ابزاري که بعد از انفجار به وجود آمده اند. علاوه بر اين سلاح هايي چون چاقو و ديناميت در بازي وجود دارند. علت اصلي ارزش اسلحه ها به خاطر سيستم پولي منحصر به فرد بازي است. در M2033 گلوله ها و سلاح ها به عنوان پول استفاده مي شوند و بازيباز به کمک آن ها مي تواند تجهيزات مورد نظر خود را بخرد. اين سيستم پولي تأثير بسياري روي گيم پلي بازي مي گذارد؛ زيرا تعداد کم گلوله ها باعث مي شود بازيباز براي خريد تجهيزات خود دقت بيشتري انجام دهد علاوه بر مبارزه با اسلحه ها، صحنه هاي Quick Time Event نيز در بازي وجود دارند. يکي از ويژگي هاي بارز مترو کنترل دوربين در هنگام وقوع اين صحنه ها است. معمولا صحنه هاي QTE زماني در بازي به وجود مي آيند که يک موجود جهش يافته به شما حمله کند. در اين حالت بازيباز بايد با فشردن مدام يک دکمه ي خاص اين موجود را با چاقو از بين ببرد، البته کنترل دوربين هم به عهده ي بازيباز خواهد بود.

تولدي دوباره
 

سال هاي 2005 و 2006 خاطرات جالبي را در ذهن بازيبازها از خود برجاي گذاشت. بازي هاي بسياري طي اين برهه معرفي شدند؛ اما بيش از نيمي از آن ها منتفي شدند. M2033 يکي از آن دسته بازي هايي بود که در GC 2006 معرفي شد و خيلي ها فکر مي کردند اين بازي هم مانند بسياري از بازي ها چون Time0، Cipher Complex و... ناپديده شده؛ اما سرنوشت مترو به شکل ديگري رقم خورد. اواسط اکتبر 2009 شرکت THQ از بسياري سايت ها و مجلات دعوت کرد که در 22 اکتبر به روسيه سفر کنند تا اين شرکت پرده از بازي جديد خود بردارد. THQ يک مکان زيرزميني بزرگ را اجاره کرد و محيط آن را کملا شبيه متروهاي مسکو در آورد. البته روس ها پيش از اين هم در مورد S.T.A.I.K.E.R چنين کاري انجام داده بودند که باعث جذابيت دو چندان معرفي بازي شد. در 22 اکتبر مشخص شد برخي ويژگي هاي بازي تغيير کرده است و گيم پلي بازي شباهتي به GC 2006 نداشت. طبق گفته ي THQ اين شرکت طي مدت دو سالي که ناشر اين بازي بوده، تفاوتي در روند ساختار بازي نديده است و دموي GC 2006 صرفا يک دموي تکنيکي براي نشان دادن قابليت موتور بازي بوده است. ديگر تغيير بازي حذف واژه ي The Last Refuge از انتهاي نام آن و انتخاب واژه ي Fear The Future به عنوان شعار تبليغاتي بازي بود. اما مهم ترين تغيير بازي در پلتفرم هاي آن خلاصه مي شود. در زمان معرفي بازي قرار بود اين اثر براي PC , PS3 عرضه شود؛ اما در حال حاضر X360 به پلتفرم هاي بازي اضافه شده و ديگر نسخه ي PS3 وجود نخواهد داشت. سازندگان دليل چنين کاري را اعلام نکرده اند؛ اما شايعاتي از گوشه و کنار به گوش مي رسد که حذف هزينه هاي اضافي دليل اصلي اين کار بوده است. البته هيچ بعيد نيست در صورت فروش بالاي اين اثر، مترو براي PS3 هم عرضه شود.

وحشت در مترو

سفر با تجهيزات
 

M2033 از هيچ گونه HUD استفاده نمي کند. سازندگان علت قرار ندادن HUD را کمک کردن به حس سينمايي بازي عنوان کرده اند. هر چند HUD در بازي وجود ندارد؛ اما سازندگان با قرار دادن تجهيزاتي چون ساعت مخصوص و نقشه به بازيباز کمک کرده اند. ساعت جايگزين اصلي HUD بازي است. روي ساعت سه چراغ مختلف به رنگ هاي سبز، زرد و قرمز وجود دارد که بازيباز را از محيط اطراف خود مطلع مي سازد. اگر چراغ سبز رنگ باشد يعني خطري بازيباز را تهديد نمي کند؛ اگر به رنگ زرد در آيد يعني بازيباز بايد حواس خود راجمع کند و اگر به رنگ قرمز دربيايد يعني بازيباز بايد آماده مبارزه باشد. نقشه ي ديگر راهنماي بازباز است که با توجه به نبود HUD بازيباز نياز اساسي به آن دارد. ديگر وسيله ي موجود ماسک است. در زماني که آرتيم از ايستگاهي به ايستگاه ديگر سفر مي کند نياز به اين ماسک دارد زيرا هواي بيرون از ايستگاه ها قابل استشمام نيست. بازيباز هم چنين بايد مراقب باشد که به ماسک آسيب زيادي وارد نشود؛ زيرا اين موضع باعث از بين رفتن ماسک مي شود و در اين حالت بازيباز تنها 30 الي 35 ثانيه وقت براي پيدا کردن يک ماسک ديگر دارد. زماني که ماسک آسيب مي بيند صفحه به صورت شکسته شکسته در مي آيد و اين گونه بازيباز از ميزان آسيب ديدگي ماسک مطلع مي شود. علاوه بر اين ماسک از ميزان مشخصي فيلتر ها استفاده مي کند و بعد از مدتي اين فيلتر به اتمام مي رسد. مقدار فيلتر هوا بر روي ساعت آرتيم وجود دارد و بازيباز بايد قبل از به اتمام رسيدن فيلتر هوا فکري به حال خود بکند. در کل ماسک باعث سختي بازي مي شود (هر چند 4A Games چندي پيش در خود Twitter اعلام کرده بود مترو بازي سختي نيست). در کل المان هاي استفاده شده در گيم پلي مثل محدوديت ماسک، فيلتر هوا و مهمتر از همه کمبود خشاب هر چند که بازي را چالشي تر مي کنند اما ممکن است تعادل بازي را به هم بزند و سازندگان بايد فکر براي آن بکنند.

دنياي مرده اما زنده!
 

يکي از نکات برجسته ي M2033 در قياس با F3، جو بسيار ترسناک تر و مخوف تر آن است که بسياري از باز ديدگنندگان به آن اشاره کرده بودند.
روس ها به ساخت بازي هايي با جو فوق العاده معروف هستند و مترو هم از اين قاعده مستثنا نيست. تقريباً تنها نکته ي بازي که تمامي بازديدکنندگان از آن به خوبي ياد کرده اند جو فوق العاده گيراي بازي است. مترو در عين داشتن جو زنده، اتمسفر مرده بسيار قدرتمندي دارد که در کنار جو بسيار ترسناک و مخوف آن ترکيبي نفس گير و دلهره آور به وجود آورده اند.
در ايستگاه Exhibition هر کس مشغول کاري است. کودکاني را مي بينيدکه در حال بازي کردن هستند، مردي در حال گيتار زدن است (تقليدي جالب از S.T.A.L.K.E.R)، تعدادي در کافه مشغول خوردن قهوه هستند و... سازندگان براي طبيعي نشان دادن بازي ايستگاه ها ا بر اساس ايستگاه هاي واقعي مسکو طراحي کرده اند. همچنين مکان هايي مانند کليساي Kazan Cathedral در بازي وجود خواهد داشت. اما همه ي بازي اين چنين نيست و بازيباز با ساختمان ها، ماشين هاي خراب و اجساد نيز روبرو مي شود. دين شارپ (Dean Sharpe) تهيه کننده ي بازي مي گويد: "بزرگترين هدف ما ساخت محيطي بزرگي و باور پذير است و اين که بتوانيم در کنار اين محيط يک داستان فوق العاده را روايت کنيم".
البته بايد به اين موضوع اشاره کرد که بر خلاف STAL.KER و Fallout با يک بازي Open-World رو برو نيستيم. لويس گيگليوتي نظر جالبي در اين باره دارد. وي مي گويد: "يکي از بزرگترين اشتباه هايي که در طول اين چند ساله در صنعت بازي ديده ايم، تفکر سازندگان در مورد بازي هاي Open-World است و بعضي فکر مي کنند با دادن بسياري از آزادي ها بازي جذاب تر مي شود. اما در M2033 توسعه و پيشرفت شخصيت هاي بازي مهم است که در بسياري از بازي هاي دنياي باز ديده نمي شود.

وحشت در مترو

سيستم نقش آفريني
 

اصولا بازيسازهاي روسي علاقه زيادي به المان هاي نقش آفريني دارند و به همين لحاظ سعي مي کنند در بيشتر بازي ها (حتي شوتري چون مترو) از چنين المان هايي استفاده کنند.
گيگليوتي در يکي از مصاحبه ها اعلام کرده بود بزرگ ترين نکته مورد علاقه او رابطه آرتيم با NPCها است. با توجه به زنده بودن بعضي ايستگاه ها همچون Exhibition بازيباز مي تواند با بسياري از NPCها حرف بزند و با آن ها رابطه برقرار کند.
علاوه بر اين مي تواند لوازم مورد نياز خود را از مغازه ها بخرد. در کنار اين موضوع قابليت ارتقاي اسلحه ها به شکل هاي مختلف وجود دارد.
بازيباز مي تواند براي اسلحه مورد نياز خود وسايلي چون دوربين، صدا خفه کن، افزايش ظرفيت خشاب و... بخرد.
سيستم مالي بازي نيز رابطه ي بسيار نزديکي با سيستم نقش آفريني بازي دارد. مثلا در يکي از گفتگوها يکي از مردان ايستگاه از شما تقاضاي مقداري گلوله مي کند تا با آن بتواند داروي مورد نياز پسر خود را تهيه کند. اگر به وي جواب مثبت دهيد ممکن است با کمبود تير مواجه شويد؛ اما اين انتخاب در ادامه بر داستان تأثير مي گذارد. اين انتخاب ها حتي در پايان بازي هم تأثير مي گذارند. در کل استفاده از المان هاي نقش آفريني براي هدفمند کردن اکشن بازي چيزي است که قبلاً آزمايش شده و اگر از اين ترکيب خوب استفاده شود بازي به مراتب زيباتر خواهد شد.

Fear The Future
 

ديميتري گلو کوفسکي 12 جون 1979 در روسيه متولد شد. اين جوان با استعداد روسي به عنوان روزنامه نگار مشغول به کار شد و در سال 2002 اولين رمانش يعني مترو 2033 را در سايت اختصاصي خود قرار داد. بعد از استقبال فوق العاده از اين رمان رد سال 2005، کتاب اين اثر منتشر شد و با فروش 450 هزار نسخه به يکي از پر فروش ترين رمان هاي تاريخ روسيه تبديل شد. علاوه بر اين تا به امروز 2 ميليون نفر اين رمان را به صورت آنلاين مطالعه کرده اند. اين کتاب به ير از روسيه در 20 کشور ديگر منتشر شده و در ماه مارچ به صورت همزمان با بازي در آمريکا منتشر خواهد شد. گلو کوفسکي هم چنين در شبکه هاي تلويزيوني چون EuroNews TV، Deutsche Welle، RTtv و station Russian Television فعاليت داشته است. وي به بيش از 6 زبان زنده دنيا از جمله انگليسي، فرانسوي، آلماني، اسپانيايي و روسي مسلط است. شايد جالب باشد بدانيد که مترو 2033 تنها کار او نبوده است و وي سال گذشته رمان مترو 2034 (ادامه رمان قبلي) را منتشر کرده است. مترو 2034 همانند قسمت قبل با استقبال فوق اعلاده اي در روسيه روبرو شد و بيش از 300 هزار نسخه ي آن تنها در طي شش ماه به فروش رفت. هيچ بعيد نيست در صورت موفق بودن بازي مترو 2033 دنباله ي آن هم ساخته شود. گلوکوفسکي در حال حاضر مشغول همکاري با 4AGames است تا مطمئن شود اين تيم يک داستان مهيج را تحويل مخاطبان مي دهد. وي چندي پيش در يک اظهار نظر جالب و البته طنز آميز گفته بود: "شما (خطاب به مخاطبان غربي) فکر مي کنيد روس ها آدم هاي بدي هستند، اميدوارم ما با اين بازي نظر شما عوض شود".

وحشت در مترو

اثر محبوب PC بازها
 

سازندگان روسي به عنوان بزرگ ترين حامي پلتفرم PC محسوب مي شوند و 4AGames هم جزو اين سازندگان به حساب مي آيد. يکي از عواملي که باعث شده M2033 شباهت بسياري به سري S.T.A.L.K.E.R. داشته باشد، دخيل بودن بسياري از اعضاي 4AGames در ساخت Shadow of Chernobyl بوده است. بسياري از اعضاي اين تيم يک سال قبل از عرضه ي اين اثر از GSC Game World جدا شدند و 4AGames را تأسيس کردند. جالب اين که هر دو استوديو در شهر کيف اواکراين واقع شده اند. در صدر اين افراد اولس شيسکوتسف (Oles Shiskovtsov) و الکساندر مکسيمچاک (Aleksandr Maksimchuk) هستند که به عنوان برنامه نويس اصلي موتور X-Ray در GGW مشغول به کار بودند. چندي پيش يکي از روساي GGW اعلام کرد 4AGames از بسياري از کدهاي موتور X-Ray براي ساخت موتور M2033 استفاده کرده است. اين اتهام باعث شد شيسکوتسف اين موضوع را تکذيب کند. وي در اين رابطه اعلام کرد: "زماني که من روي کار مي کردم، ساخت موتوري چون X-Ray واقعاً براي اين بازي عالي بود؛ اما اين موتور در حال حاضر قابل مقايسه با عناوين روز نيست. بزرگترين مشکل اين موتور غير قابل استفاده بودن آن در کنسول است. هر چند گرافيک مترو شباهتي نسبي به SoC دارد؛ اما منتفي شدن نسخه ي کنسولي STALKER در دو برهه براي PS2 و X360 مي تواند مهر تأييدي بر حرف هاي شيسکوتسف باشد.
M2033 از موتور اختصاصي استوديو 4AGames به نام 4A Engineبهره مي برد. M2033 از تکنيک هايي چون HDR، Depth of Field، PhysX شرکت nVIDIA و نورپردازي پويا (Dynamic Lighting) بهره مي برد. همچنين سازندگان از MSAA نيز استفاده کرده اند که تأثير بسيار کمي روي سرعت فريم بازي مي گذارد (نسخه ي PC).
طبق ادعاي سازندگان بازي از نظر گرافيکي در دو نسخه ي کنسول X360 و PC به هم نزديک هستند اما نسخه ي PC مي تواند از جديدترين تکنولوژي هاي سخت افزاري استفاده کند. هر چند کارت هاي گرافيک nVIDIA که از Direct X11 پشتيباني مي کنند (ملقب به Fermy) به بازار عرضه نشده اند؛ اما مترو از Direct X11 پشتيباني مي کند و 4A Engine داراي چنين قابليتي است. علاوه بر اين مترو از عينک هاي سه بعدي nVIDIA نيز پشتيباني مي کند. البته اين دو نکته تنها ويژگي هاي مثبت نسخه ي PC نيستند و طبق گفته ي THQ هر کسي که بازي را از طريق Steam پيش خريد کند، يک نسخه ي مجاني از Red Faction: Guerrilla را نيز دريافت خواهد کرد. همچنين مشخص شده نسخه ي PC بازي از Steamworks بهره مي برد که باعث مي شود پشتيباني Steam، آپديت هاي خودکار و سيستم Achievement در نسخه ي PC وجود داشته باشد.
متأسفانه در نمايش هاي اخير بازي برخي باگ ها مانند ديرلود شدن بافت ها نيز به چشم مي خورد که مشخص نيست تا زمان عرضه رفع مي شود يا خير. البته تجربه نشانه داده روس ها توانايي ساخت بازي با حداقل باگ ممکن را ندارند! سازندگان براي ترسناک تر کردن بازي از آهنگ هاي رعب آور استفاده کرده اند. علاوه بر اين تمامي صداپيشگان، روس هستند که با لهجه ي روسي به انگليسي صحبت مي کنند. البته اين موضوع چندان به مذاق طرفداران خوش نيامده است؛ به همين خاطر چندي پيش اعلام شد بازي از زبان روسي و همچنين زير نويس انگليسي نيز استفاده خواهد کرد (کاري که معملا پخش کنندگان انيمه در کشورهاي غربي انجام مي دهند).
M2033 قرار است بين 10 تا 12 ساعت گيم پلي داشته باشد که به درجه ي سختي آن بستگي دارد. اين بازي بخش چند نفره نخواهد داشت که دليل آن تمرکز روي بخش تک نفره عنوان شده است. بهتر است خود را براي مسکوي آخرالزماني آماده کنيد؛ زيرا دشمنان به هيچ کس رحم نمي کند حتي شما!
منبع: نشريه ي بازي رايانه، شماره ي 34.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط