گمشده در ميان ريل هاي جادويي
نويسنده: محمد طالبيان
بالاخره بعد از چيزي حدود 2 سال دومين عنوان از سري The Legend of Zelda براي کنسول دستي فوق محبوب DS عرضه شد و طبق معمول اين نينتدو است که توانسته باز هم طرفداران عناوين خود را راضي نگه داشته و عنواني در حد اين سري بر روي DS عرضه کند. (ST Spirit ) از جهات مختلفي همانند عنوان قبلي از اين سري يعني Phantom Hourglass است. عنواني که به صورت کاملاً دقيق وجامع توانست از تمامي امکانات موجود بر روي DS استفاده و کاري کند که تمام دارندگان اين کنسول به فکر اين بيافتند که اين عنوان را حداقل براي يک بار هم که شده امتحان کنند. عنواني که شايد تنها در موارد خاصي همچون طولاني بودن ، سيستم Dungeonها و... نتوانسته بود نظر طرفداران Hardcore اين سري را جلب کند و در ديگر قسمت ها کاملاً موفق عمل کرده بود. اين بار ST آمده است تا نه تنها اين ضعف هاي جزيي را بر طرف کند بلکه با بهتر نمودن تمامي المان ها و نکات مثبت عنوان قبلي به يکي از بهترين عناوين اين سري تبديل شود.
داستان ST در چيزي حدود100 سال بعد از وقايع نسخه قبلي يعني PH رخ مي دهد. لينک عنوان قبلي اکنون پير شده و يکي از نوادگان او با ظاهري جديد قصد دارد تا دنيا را از شر شيطان بزرگي به نام مالادوس (Malladus) راحت کند. در ابتداي بازي توضيح داده مي شود که در گذشته شيطاني به نام مالادوس تصميم به ويراني سرزمين بازي مي گيرد. به همين خاطر نيروهاي خوبي از بهشت آمده و تصميم به مبارزه با اين شيطان بزرگ مي گيرند. آن ها در اين نبرد پيروز مي شوند. اما در انتها اين قدرت را ندارند که مالادوس را به طول کامل از بين ببرند به همين خاطر تصميم مي گيرند که او در اعماق زمين زنداني کنند و کاري کنند که ديگر قادر به انجام يک چنين کارهاي نباشد.
نيروهاي خوبي بعد از انجام اين کار برجي را بر روي اين محل مي سازند. که به Tower of Spirits معروف مي شود. سال ها از اين داستان گذشته و Link جوان که دراين عنوان يک رانند لوکوموتيو است تصميم به اين مي گيرد که به Hyrule Castle رفته و در آنجا مدرک مخصوص متخصصان لوکوميتوراني را از پرينسس Zelda بگيرد.
جالب است بدانيد که اين پرينسس زلدا موجود در ST يکي از نوادگان Tera در عنوان قبلي است.
بعد از انجام اين مراسم زلدا به لينک نوشته اي را مي دهد که در آن ذکر شده که لينک بدون اين که کسي متوجه شود به اتاقي مخفي در قلعه برود.
در آنجا لينک با زلدا رو به رو مي شود. زلدا از ناپديد شدن Spirit Track ها در سرتاسر سرزمين نگران است و فکر مي کند که اين نقشه اي است از سوي صدراعظم Cole در حال اجرا است. اين دو به کمک يکديگر از قلعه خارج مي شوند. تصميم مي گيرند که به سمت Tower of Spirits بروند تا در مسير به يکباره ريل ها ناپديد شده و لوکوموتيو از مسير خارج مي شود. بعد از اين که اين دو به همراه آلفونزو (Alfonzo) مربي لينک به هوش مي آيند مي بينند که ابرهاي سياهي تمام فضاي بالاي برج را فرا گرفته و در همين زمان است که صدراعظم Cole از راه رسيده و ظاهر شيطاني خود را به لينک و زلدا نشان مي دهد. او توضيح مي دهد که قصد دارد تا مالادوس را دوباره بيدار و آزاد کند. براي انجام اين کار Cole از راه رسيده و ظاهر شيطاني خود را به لينک و زلدا نشان مي دهد. او توضيح مي دهد که قصد دارد تا مالاوس را دوباره بيدار و آزاد کند. براي انجام اين کار Cole به بدن زلدا نياز دارد، به همين منظور او زلدا را مي دزد و روح او را از بدنش خارج مي کند.
بعد از اين ماجرا و درگيري لينک و آلفونزوبا Byrn دست راست Cole ايندو به شدت زخمي شده و بيهوش مي شوند. مدتي از اين ماجرا گذشته و لينک در Hyrule Clastle بهوش مي آيد و ماجرا را با ديگران در ميان مي گذارد اما کيس باور نمي کند. روح پرينسس زلدا که از بدنش خارج شده به قلعه بازگشته و متوجه اين مسئله مي شود که کسي به جز لينک نمي تواند او را ببنيد و صدايش را بشنود. اين دو به برج بازگشته و مي بينندکه برج به 5 قسمت تقسيم شده که يکي از آن ها بر روي زمينه باقي مانده و 4 قسمت ديگر در هوا معلق هستند. آن ها در برج با يک لوکوموتيوران پير و هوشمند به نام Anjean رو به رو مي شوند. او توضيح مي دهد که يکي از دوستان قديمي لينک و زلداي 100 سال پيش است و راه حل اين مشکل را مي داند.
Anjean به اين دو مي گويد که براي جلوگيري از نقشه Cole هرچه زودتر بايد در بدن پرينسس را برگردانند اما براي اين کار بايد تمامي راه هاي محو شده را دوباره پديدار کنند.
اين کار نيز توسط يک سري نقشه انجام مي شود که اگر لينک آن ها را پيدا کند مي تواند تمامي راه هاي موجود در سرزمين را دوباره برگردانده و به مقابله با Cole برود.
داستان ST به خوبي شروع مي شود و با جزييات کافي ادامه پيدا مي کند. عاملي که باعث مي شود اکثر بازيباز ها به خاطر دانستن آخر داستان هم که شده اين عنوان را ادامه بدهند. البته لازم به ذکر است که از جذابيت داستان در ميانه بازي به خاطر نحوه پرداخت آن کم مي شود و اين گيم پلي است که به عنوان يک عامل ديگر باعث به وجود آمدن کشش در بازيباز مي شود از پايان حماسي و زيباي داستان نيز نمي توان صرفه نظر کرد که يکي ديگر از نکات مثبت بازي به حساب مي آيد و تمامي خواسته هاي يک طرفدار واقعي اين سري را برآورده مي کند.
همان طور که در متن اشاره شد در ابتداي بازي زلدا به صورت روحي درمي آيد که تنها لينک قادر به ديدن او هست. همين مسئله باعث مي شود که زلدا در تمام طول بازي همراه لينک باشد و او را در بعضي مراحل حتي کمک کند. اين مراحل که اکثراً در برج قرار دارند به اين صورت هستند که زلدا مي تواند وارد جسم يک Phantom شود. بعد از اين کار کنترل زلدا نيز برعهده بازيباز قرار مي گيرد به اين صورت که وي مي تواند با انتخاب ايکون زلدا در پايين صفحه او را انتخاب کرده و مسيري را براي حرکت زلدا تعيين کند. همين المان ساده خود باعث شده تا معماها ، پازل ها و مبارزه هاي متنوعي در بازي ايجاد شود. Phantom ها قادر به اين هستند که در مقال شعله آتش ايستادگي کنند يا اين که مي توانند جسم بزرگي را حمل کنند.
با استفاده از همين قابليت لينک مي تواند پشت زلدا سوار شده و از موانع خاصي عبور کند. يا در بخش هاي ديگر بعضي از پازل ها و معماهاي بازي حتماً بايد به صورت دو نفره انجام بشوند که در اين حالت بازيباز بايد با انتخاب مسير مناسب براي زلدا وي را هدايت کند. البته در ادامه Phantom هاي متفاوت از يکديگر نيز وارد بازي مي شوند که هر کدام داراي قابليت هايي هستند که از ديگري تفاوت دارند و بازيباز بايد با ترکيب و استفاده از ديگر نکات اضافه شده به کليت گيم پلي بازي مي توان به اسلحه و تجهيزات جديد لينک اشاره کرد که در گيم پلي بازي نقش به سزايي را ايفا مي کنند. البته اين نکته نيز قابل ذکر است که وسايل قديمي لينک مانند بومرنگ و بمب ها در اين شماره هم وجود دارند و در ادامه بازي لينک مي تواند از آن ها استفاده کند. اما اصلي ترين و جديدترين وسيله موجود در بازي يک فلوت جادويي است که هم در قسمت هاي جانبي بازي و هم در بخش هاي اصلي و کليدي بازي نقش خود را ايفا مي کند.
بازيباز مي تواند با حرکت اين فلوت در دو جهت به وسيله قابليت لمسي DS و با فوت کردن در ميکروفون اين کنسول را فلوت استفاده و صداهاي مختلفي را ايجاد کند. در طول بازي نت هاي جديدي توسط عوامل مختلفي به لينک آموزش داده مي شوند که به وسيله آن ها لينک مي تواند کارهايي از قبيل مشخص کردن صندوقچه هاي موجود در هر صحنه يا پر کردن صندوقچه هاي موجود در هر صحنه يا پر کردن نوار سلامتي خود را انجام دهد. البته درمواقع مشخصي از بازي نيز بايد با استفاده از اين فلوت و دنبال کردن يک ريتم خاص قسمت هاي اصلي داستان را شکل بدهيد. همان طور که مي بينيد کليت گيم پلي بازي در بخش هايي که لينک به صورت پياده حرکت کرده و در Dungeon ها، روستاها و جاهاي ديگر به دنبال اهداف خود است تفاوت چنداني به جز موارد جزيي با عنوان قبلي بر روي DS ندارد و بازيبازيهايي که نسخه قبلي را بازي کرده باشند به راحتي مي توانند بعد از چند دقيقه با تمام بخش هاي گيم پلي بازي درحالت Exploring آشنا بشوند. اما اصلي ترين تفاوت ST با PH در قسمت هايي است که بازيباز بايد ميان دو نقطه اصلي در نقشه بازي جا به جا شود. همان طور که مي دانيد در PH اين کار توسط کشتي اي انجام مي گرفت که توسط بازيباز کنترل مي شد، اما در اين شماره ديگر خبري از کشتي نيست و بازيباز به جاي آن مي تواند از يک لوکوموتيو استفاده کند. همين مسئله باعث شده تا تغييراتي در مکانيزم اين بخش به وجود بياد و صد البته نکات ضعف و قوتي نيز به وجود بيايند.
از نکات قوت اين بخش که دچار تغيير شده مي توان به سريع تر شدن اين جا به جايي ها اشاره کرد که مسلماً باعث شده تا بازيباز بيشتر وقت خود را صرف قسمت اصلي بازي بکند تا در ميان روستاها و ديگر نقاط سرگردان باشد . اما نقطه ضعف اصلي بخش راندن لوکوموتيو در تکراري شدن آن و نبود جذابيت لازم است که باعث شود بازيباز در تمام طول بازي از آن لذت ببرد. زماني که لينک سوار بر لوکوموتيو مي شود مي تواند سرعت آن را تغيير داده و از يک سري امکانات ديگر که در طول بازي به لوکوموتيو اضافه مي شوند بهره ببرد. به طور مثال در همان ابتداي بازي بازيباز مي تواند سوت لوکوموتيو را کشيده و حيواناتي را که در مسير وي قرار دارند. فراري دهد ، يا در ادامه يک توپ هم به لوکوموتيو اضافه مي شود که بازيباز مي تواند با استفاده از آن بعضي از دشمن هاي موجود در اطراف ريل ها را از بين ببرد. البته به جز اين موارد يک سري لوکوموتيو شيطاني نيزدر مسير ها حرکت مي کنند که بازيباز به شدت بايد از آن ها دور شود تا بتواند به مسير خودش ادامه دهد . در غير اين صورت بايد منظر منفجر شدن وسيله نقليه خودتان بمانيد.
يکي از نکاتي که در کنار آسان کردن بازي باعث خسته کننده شدن اين قسمت نيز شده وجود مکانيزمي است که طي آن بازيباز در ابتداي حرکت خود را تعيين مي کند.
بعد از انجام اين کار زماني که بازيباز به يک دو راهي مي رسد لوکوموتيو به صورت اتوماتيک مسير پيش فرض را دنبال مي کند و اين خود باعث مي شود که بازيباز در کنترل بازي هيچ نقشي نداشته باشد. تنها کافيست که در ابتداي حرکت سرعت را در بالاترين حد ممکن قرار داده و در بعضي مواقع چند ضربه بر روي LCD کنسول بزنيد که دشمن هايتان از بين بروند. شايد در نگاه اول اين کار باعث راحتي و پيچيده نشدن بازي شود اما بعد از چند بار امتحان آن بازيباز کاملاً خسته شده و سعي مي کند اين لحظات که مي توانست سرگرم کننده باشد را سريعتر بگذراند.
از اين قسمت اصلي گيم پلي بازي که بگذريم با بخشي براي بازي کردن به و صورت چند نفره از طريق Wi-Fi رو به رو هستيم که در آن نيز پسرفته هايي ديده مي شود. بازيبازها در اين قسمت بايد در يک نقشه به جمع کردن جواهر بپردازند و هرکسي که بيشتر از ديگران جواهر کسب کند برنده بازي است. در اين بخش همانند گذشته بازيبازها مي توانند با مواردي از جمله بمب، تله و Phantom ها حريف خود را از بازي خارج کنند.
نکته قابل بحث در اين بخش اين است که برخلاف PH در ST ديگر آن عمق واستراتژي موجود ديده نمي شود و بازي در قسمت Batte Mode بيشتر به جنبه هاي سرگرم کننده گرايش پيدا کرده است . از مواردي که باعث اين ضعف شده اند مي توان به نبود قابليت استفاده از شمشير به صورت رو در رو و نبود امکان کنترل مستقيم Phantom ها اشاره کرد که باعث شده از پيچيدگي ها و صد البته جذابيت عنوان قبلي کاسته شده و تنها به جنبه هاي سرگرم کننده دقت شود.
يکي ديگر از بخش هاي موجود در بازي Tag Mode است. در اين قسمت دو بازيباز مي توانند با يکديگر تبادل کنند و اشيايي را که دوست دارند گرفته و در مقابل اشيايي را به بازيباز ديگر بدهند. در اين قسمت هر بازيباز مي تواند 3 شي يا موارد ديگر را انتخاب کرده و اين تبادل را انجام دهد. از نکات مثبت Tag Mode مي توان به قابليت تبادل Upgrade ها اشاره کرد که به بازيباز اين اجازه را مي دهد که با تجهيزات پيشرفته تر دوستان خود به بازي ادامه دهد.
در کل گيم پلي ST همانند PH سرگرم کننده و جذاب است. علاوه بر اين مشاهده اين هستيم که مواردي در گيم پلي بازي اضافه شده اندکه طرفداران واقعي اين سري خواهان آن بوده اند. از جمله اين موارد مي توان به سيستم گردش در Dungron ها و ديگر مناطق اشاره کرد که نسبت به گذشته روان تر وسرگرم کننده تر طراحي شده اند. البته در اين ميان نمي توان از Boss هاي بزرگ و جذاب بازي نيز صرف نظر کرد که خود باعث شده اند بازيباز هرچه بيشتر درگير اين عنوان شده و از آن لذت ببرد. هرچند ضعف هايي در بخش چند نفره TS ديده مي شود اما اين ضعف هايي در بخش چند نفره TS ديده مي شود اما اين ضعف ها آنچنان بزرگ و قابل لمس نيستند که ديگر بخش هاي گيم پلي بازي را تحت شعاع قرار دهند.
يکي از نقاط قوت PH مسلماً گرافيک آن بود که نه تنها از لحاظ فني بلکه از لحاظ هنري نيز در سطح بالايي قرار داشت. TS نيز هرچند در اين زمينه پيشرفت آنچنان زيادي به خود نديده اما در بعضي قسمت ها شاهد بهبود خوبي بوده که باعث شده ديگر شاهد ضعف هاي کوچکي نيز در آن نباشيم. مدل هاي شخصيت ها در اين نسخه از تعداد بيشتري چند ضلعي تشکيل شده اند که خود عاملي بوده تا در مورد شخصيت ها ديگر شاهد لبه هاي تيز نباشيم. بيشتر شدن Draw Distant نيز يکي ديگر از پيشرفت هاي اين نسخه است. در بعضي صحنه هاي سينمايي به خوبي شاهد اين هستيم که برج و قلعه موجود در بازي با اينکه فاصله زيادي با بازيباز دارند اما با جزييات قابل قبولي به نمايش درمي آيند. همين طور زماني که سوار بر لوکوموتيو هستيد مي توانيد شاهد بعضي ساختمان ها يا روستاها در دور دست باشيد.
البته در همين بخش لوکوموتيوراني ممکن است در بعضي بخش لوکوموتيو راني ممکن است در بعضي مواقع شاهد ظاهر شدن بعضي Object ها باشيم که عموماً در قسمت برفي نقشه بازي رخ مي دهند. در هر صورت با وجود تمامي اين مسائل به جرأت مي توان گفت که طراحي دود و ابر در TS بزرگترين نقطه قوت آن است.
زماني که لوکوموتيو لينک شروع به حرکت مي کند بازيباز کاملاً مي تواند احساس کند که دود خارج شده از قسمت پايين لوکوموتيو داراي حجم است. همين مسئله در زمان حرکت نيز صدق مي کند و دود خارج شده از بالاي لوکوموتيو نيز داراي حجم و تاثيرپذيري مستقيمي ازحرکت لوکوموتيو است.
هرچند TS نسبت به عنواني قبلي ازاين سري بر روي DS يعني PH پيشرفت چشم گيري از لحاظ گرافيکي نداشته اما هنوز هم زيبا و تأثير گذار است. جزييات کافي در تمامي نقاط بازي با رنگ بندي کاملاً هماهنگ باعث شده تا جو مناسبي ايجاد شود. که بازيباز کاملاً احساس کند که در محيط هاي بازي حضور دارد. با تمام اين توضيحات حتي اگر TS هيچگونه پيشرفتي را نيز در اين زمينه به خود نمي ديد باز هم زيبا و ديدني بود و هيچ حرفي را براي گفتن باقي نمي گذاشت.
مطمئناً اگر عناوين قبلي از اين سري را در گذشته بازي کرده باشيد با موسيقي هاي حماسي و جذاب آن ها آشنا هستيد.
موسيقي همواره در سري Legend of Zelda يکي از نکات اساسي بازي به شمار مي رفته و اين عنوان نيز از اين قائده مستثنا نيست. استفاده از قطعه هاي قديمي موجود در عناوين قبلي در اين سري خود مي تواند تنها عاملي باشد که هر طرفداري از موسيقي هاي پخش شده در بازي لذت ببرد.
البته از ياد نبريد که اين عنوان تنها از موسيقي هاي قديمي اين سري استفاده نکرده بلکه خود داراي قطعه هاي چوبي است که به ارزش هاي اين عنوان در بخش صدا گذاري و موسيقي مي افزايد. يکي ديگر از نقاط قوت موسيقي هاي TS مربوط به هماهنگ بودن آن ها با جو و محيط بازي است.
به طور مثال زماني که در منطقه برفي بازي حرکت مي کنيد موسيقي هايي پخش مي شود که کاملاً حس تنها بودن را به بازيباز منتقل مي کند اما در مواقعي که در قسمت هاي سرسبز بازي حرکت مي کنيد شاهد اين مسئله هستيد که موسيقي هايي با تم شاد پخش مي شوند که خود باعث مي شوند که بازيبازي کاملاً در بازي غوطه ور شده و از ادامه دادن به آن لذت ببرد. علاوه بر وجود موسيقي هاي مناسب تيم صدا گذاري بازي نيز وظيفه خود را در طراحي اين بخش به خوبي انجام داده است.
افکت هاي استفاده شده داراي کيفيت مناسب و خوبي هستند و به درستي در مواقع لازم پخش مي شوند. از نکات جالب در PS مي توان به استفاده کردن تيم صداگذاري بازي از کليت افکت هاي قدمي اين سري ياد کرد که حسي خوب را به بازيباز منتقل مي کنند.
يکي از موارد صداگذاري بازي مربوط به فلوت موجود در بازي مي شود که به خوبي طراحي شده و اين اجازه را به بازيباز مي دهد که هر نتي را با اين فلوت اجرا کرده و تفاوت هاي موجود بين آن ها را احساس کند. در کل تيم صداگذاري و موسيقي بازي به خوبي از پس وظايف خود برآمده است و تمامي موارد موجود در اين بخش را به بهترين شکل ممکن طراحي کرده است.
در کل TS را مي توان ادامه اي خوب و مناسب براي نسخه قبلي اين سري بر روي DS يعني PH به شمار آورد که توانسته تمامي المان هاي آن عنوان را به خوبي در گيم پلي خود پياده سازي کرده و نکات جديد و مثبتي را به آن اضافه کند. شايد بتوان بزرگترين ضعف گيم پلي را در بخش چند نفره آن و قسمت لوکوموتيو راني ديد که سعي شده با اضافه کردن معماهايي در اين قسمت نيز به جذابيت آن کمک شود اما کليت اين معماها و شبيه بودن آن ها به هم نيز نتوانسته دردي را دوا کند و اين قسمت آن جذابيت لازم را ندارد.
منبع: نشريه ي بازي رايانه، شماره ي 34.
داستان ST در چيزي حدود100 سال بعد از وقايع نسخه قبلي يعني PH رخ مي دهد. لينک عنوان قبلي اکنون پير شده و يکي از نوادگان او با ظاهري جديد قصد دارد تا دنيا را از شر شيطان بزرگي به نام مالادوس (Malladus) راحت کند. در ابتداي بازي توضيح داده مي شود که در گذشته شيطاني به نام مالادوس تصميم به ويراني سرزمين بازي مي گيرد. به همين خاطر نيروهاي خوبي از بهشت آمده و تصميم به مبارزه با اين شيطان بزرگ مي گيرند. آن ها در اين نبرد پيروز مي شوند. اما در انتها اين قدرت را ندارند که مالادوس را به طول کامل از بين ببرند به همين خاطر تصميم مي گيرند که او در اعماق زمين زنداني کنند و کاري کنند که ديگر قادر به انجام يک چنين کارهاي نباشد.
نيروهاي خوبي بعد از انجام اين کار برجي را بر روي اين محل مي سازند. که به Tower of Spirits معروف مي شود. سال ها از اين داستان گذشته و Link جوان که دراين عنوان يک رانند لوکوموتيو است تصميم به اين مي گيرد که به Hyrule Castle رفته و در آنجا مدرک مخصوص متخصصان لوکوميتوراني را از پرينسس Zelda بگيرد.
جالب است بدانيد که اين پرينسس زلدا موجود در ST يکي از نوادگان Tera در عنوان قبلي است.
بعد از انجام اين مراسم زلدا به لينک نوشته اي را مي دهد که در آن ذکر شده که لينک بدون اين که کسي متوجه شود به اتاقي مخفي در قلعه برود.
در آنجا لينک با زلدا رو به رو مي شود. زلدا از ناپديد شدن Spirit Track ها در سرتاسر سرزمين نگران است و فکر مي کند که اين نقشه اي است از سوي صدراعظم Cole در حال اجرا است. اين دو به کمک يکديگر از قلعه خارج مي شوند. تصميم مي گيرند که به سمت Tower of Spirits بروند تا در مسير به يکباره ريل ها ناپديد شده و لوکوموتيو از مسير خارج مي شود. بعد از اين که اين دو به همراه آلفونزو (Alfonzo) مربي لينک به هوش مي آيند مي بينند که ابرهاي سياهي تمام فضاي بالاي برج را فرا گرفته و در همين زمان است که صدراعظم Cole از راه رسيده و ظاهر شيطاني خود را به لينک و زلدا نشان مي دهد. او توضيح مي دهد که قصد دارد تا مالادوس را دوباره بيدار و آزاد کند. براي انجام اين کار Cole از راه رسيده و ظاهر شيطاني خود را به لينک و زلدا نشان مي دهد. او توضيح مي دهد که قصد دارد تا مالاوس را دوباره بيدار و آزاد کند. براي انجام اين کار Cole به بدن زلدا نياز دارد، به همين منظور او زلدا را مي دزد و روح او را از بدنش خارج مي کند.
بعد از اين ماجرا و درگيري لينک و آلفونزوبا Byrn دست راست Cole ايندو به شدت زخمي شده و بيهوش مي شوند. مدتي از اين ماجرا گذشته و لينک در Hyrule Clastle بهوش مي آيد و ماجرا را با ديگران در ميان مي گذارد اما کيس باور نمي کند. روح پرينسس زلدا که از بدنش خارج شده به قلعه بازگشته و متوجه اين مسئله مي شود که کسي به جز لينک نمي تواند او را ببنيد و صدايش را بشنود. اين دو به برج بازگشته و مي بينندکه برج به 5 قسمت تقسيم شده که يکي از آن ها بر روي زمينه باقي مانده و 4 قسمت ديگر در هوا معلق هستند. آن ها در برج با يک لوکوموتيوران پير و هوشمند به نام Anjean رو به رو مي شوند. او توضيح مي دهد که يکي از دوستان قديمي لينک و زلداي 100 سال پيش است و راه حل اين مشکل را مي داند.
Anjean به اين دو مي گويد که براي جلوگيري از نقشه Cole هرچه زودتر بايد در بدن پرينسس را برگردانند اما براي اين کار بايد تمامي راه هاي محو شده را دوباره پديدار کنند.
اين کار نيز توسط يک سري نقشه انجام مي شود که اگر لينک آن ها را پيدا کند مي تواند تمامي راه هاي موجود در سرزمين را دوباره برگردانده و به مقابله با Cole برود.
داستان ST به خوبي شروع مي شود و با جزييات کافي ادامه پيدا مي کند. عاملي که باعث مي شود اکثر بازيباز ها به خاطر دانستن آخر داستان هم که شده اين عنوان را ادامه بدهند. البته لازم به ذکر است که از جذابيت داستان در ميانه بازي به خاطر نحوه پرداخت آن کم مي شود و اين گيم پلي است که به عنوان يک عامل ديگر باعث به وجود آمدن کشش در بازيباز مي شود از پايان حماسي و زيباي داستان نيز نمي توان صرفه نظر کرد که يکي ديگر از نکات مثبت بازي به حساب مي آيد و تمامي خواسته هاي يک طرفدار واقعي اين سري را برآورده مي کند.
همان طور که در متن اشاره شد در ابتداي بازي زلدا به صورت روحي درمي آيد که تنها لينک قادر به ديدن او هست. همين مسئله باعث مي شود که زلدا در تمام طول بازي همراه لينک باشد و او را در بعضي مراحل حتي کمک کند. اين مراحل که اکثراً در برج قرار دارند به اين صورت هستند که زلدا مي تواند وارد جسم يک Phantom شود. بعد از اين کار کنترل زلدا نيز برعهده بازيباز قرار مي گيرد به اين صورت که وي مي تواند با انتخاب ايکون زلدا در پايين صفحه او را انتخاب کرده و مسيري را براي حرکت زلدا تعيين کند. همين المان ساده خود باعث شده تا معماها ، پازل ها و مبارزه هاي متنوعي در بازي ايجاد شود. Phantom ها قادر به اين هستند که در مقال شعله آتش ايستادگي کنند يا اين که مي توانند جسم بزرگي را حمل کنند.
با استفاده از همين قابليت لينک مي تواند پشت زلدا سوار شده و از موانع خاصي عبور کند. يا در بخش هاي ديگر بعضي از پازل ها و معماهاي بازي حتماً بايد به صورت دو نفره انجام بشوند که در اين حالت بازيباز بايد با انتخاب مسير مناسب براي زلدا وي را هدايت کند. البته در ادامه Phantom هاي متفاوت از يکديگر نيز وارد بازي مي شوند که هر کدام داراي قابليت هايي هستند که از ديگري تفاوت دارند و بازيباز بايد با ترکيب و استفاده از ديگر نکات اضافه شده به کليت گيم پلي بازي مي توان به اسلحه و تجهيزات جديد لينک اشاره کرد که در گيم پلي بازي نقش به سزايي را ايفا مي کنند. البته اين نکته نيز قابل ذکر است که وسايل قديمي لينک مانند بومرنگ و بمب ها در اين شماره هم وجود دارند و در ادامه بازي لينک مي تواند از آن ها استفاده کند. اما اصلي ترين و جديدترين وسيله موجود در بازي يک فلوت جادويي است که هم در قسمت هاي جانبي بازي و هم در بخش هاي اصلي و کليدي بازي نقش خود را ايفا مي کند.
بازيباز مي تواند با حرکت اين فلوت در دو جهت به وسيله قابليت لمسي DS و با فوت کردن در ميکروفون اين کنسول را فلوت استفاده و صداهاي مختلفي را ايجاد کند. در طول بازي نت هاي جديدي توسط عوامل مختلفي به لينک آموزش داده مي شوند که به وسيله آن ها لينک مي تواند کارهايي از قبيل مشخص کردن صندوقچه هاي موجود در هر صحنه يا پر کردن صندوقچه هاي موجود در هر صحنه يا پر کردن نوار سلامتي خود را انجام دهد. البته درمواقع مشخصي از بازي نيز بايد با استفاده از اين فلوت و دنبال کردن يک ريتم خاص قسمت هاي اصلي داستان را شکل بدهيد. همان طور که مي بينيد کليت گيم پلي بازي در بخش هايي که لينک به صورت پياده حرکت کرده و در Dungeon ها، روستاها و جاهاي ديگر به دنبال اهداف خود است تفاوت چنداني به جز موارد جزيي با عنوان قبلي بر روي DS ندارد و بازيبازيهايي که نسخه قبلي را بازي کرده باشند به راحتي مي توانند بعد از چند دقيقه با تمام بخش هاي گيم پلي بازي درحالت Exploring آشنا بشوند. اما اصلي ترين تفاوت ST با PH در قسمت هايي است که بازيباز بايد ميان دو نقطه اصلي در نقشه بازي جا به جا شود. همان طور که مي دانيد در PH اين کار توسط کشتي اي انجام مي گرفت که توسط بازيباز کنترل مي شد، اما در اين شماره ديگر خبري از کشتي نيست و بازيباز به جاي آن مي تواند از يک لوکوموتيو استفاده کند. همين مسئله باعث شده تا تغييراتي در مکانيزم اين بخش به وجود بياد و صد البته نکات ضعف و قوتي نيز به وجود بيايند.
از نکات قوت اين بخش که دچار تغيير شده مي توان به سريع تر شدن اين جا به جايي ها اشاره کرد که مسلماً باعث شده تا بازيباز بيشتر وقت خود را صرف قسمت اصلي بازي بکند تا در ميان روستاها و ديگر نقاط سرگردان باشد . اما نقطه ضعف اصلي بخش راندن لوکوموتيو در تکراري شدن آن و نبود جذابيت لازم است که باعث شود بازيباز در تمام طول بازي از آن لذت ببرد. زماني که لينک سوار بر لوکوموتيو مي شود مي تواند سرعت آن را تغيير داده و از يک سري امکانات ديگر که در طول بازي به لوکوموتيو اضافه مي شوند بهره ببرد. به طور مثال در همان ابتداي بازي بازيباز مي تواند سوت لوکوموتيو را کشيده و حيواناتي را که در مسير وي قرار دارند. فراري دهد ، يا در ادامه يک توپ هم به لوکوموتيو اضافه مي شود که بازيباز مي تواند با استفاده از آن بعضي از دشمن هاي موجود در اطراف ريل ها را از بين ببرد. البته به جز اين موارد يک سري لوکوموتيو شيطاني نيزدر مسير ها حرکت مي کنند که بازيباز به شدت بايد از آن ها دور شود تا بتواند به مسير خودش ادامه دهد . در غير اين صورت بايد منظر منفجر شدن وسيله نقليه خودتان بمانيد.
يکي از نکاتي که در کنار آسان کردن بازي باعث خسته کننده شدن اين قسمت نيز شده وجود مکانيزمي است که طي آن بازيباز در ابتداي حرکت خود را تعيين مي کند.
بعد از انجام اين کار زماني که بازيباز به يک دو راهي مي رسد لوکوموتيو به صورت اتوماتيک مسير پيش فرض را دنبال مي کند و اين خود باعث مي شود که بازيباز در کنترل بازي هيچ نقشي نداشته باشد. تنها کافيست که در ابتداي حرکت سرعت را در بالاترين حد ممکن قرار داده و در بعضي مواقع چند ضربه بر روي LCD کنسول بزنيد که دشمن هايتان از بين بروند. شايد در نگاه اول اين کار باعث راحتي و پيچيده نشدن بازي شود اما بعد از چند بار امتحان آن بازيباز کاملاً خسته شده و سعي مي کند اين لحظات که مي توانست سرگرم کننده باشد را سريعتر بگذراند.
از اين قسمت اصلي گيم پلي بازي که بگذريم با بخشي براي بازي کردن به و صورت چند نفره از طريق Wi-Fi رو به رو هستيم که در آن نيز پسرفته هايي ديده مي شود. بازيبازها در اين قسمت بايد در يک نقشه به جمع کردن جواهر بپردازند و هرکسي که بيشتر از ديگران جواهر کسب کند برنده بازي است. در اين بخش همانند گذشته بازيبازها مي توانند با مواردي از جمله بمب، تله و Phantom ها حريف خود را از بازي خارج کنند.
نکته قابل بحث در اين بخش اين است که برخلاف PH در ST ديگر آن عمق واستراتژي موجود ديده نمي شود و بازي در قسمت Batte Mode بيشتر به جنبه هاي سرگرم کننده گرايش پيدا کرده است . از مواردي که باعث اين ضعف شده اند مي توان به نبود قابليت استفاده از شمشير به صورت رو در رو و نبود امکان کنترل مستقيم Phantom ها اشاره کرد که باعث شده از پيچيدگي ها و صد البته جذابيت عنوان قبلي کاسته شده و تنها به جنبه هاي سرگرم کننده دقت شود.
يکي ديگر از بخش هاي موجود در بازي Tag Mode است. در اين قسمت دو بازيباز مي توانند با يکديگر تبادل کنند و اشيايي را که دوست دارند گرفته و در مقابل اشيايي را به بازيباز ديگر بدهند. در اين قسمت هر بازيباز مي تواند 3 شي يا موارد ديگر را انتخاب کرده و اين تبادل را انجام دهد. از نکات مثبت Tag Mode مي توان به قابليت تبادل Upgrade ها اشاره کرد که به بازيباز اين اجازه را مي دهد که با تجهيزات پيشرفته تر دوستان خود به بازي ادامه دهد.
در کل گيم پلي ST همانند PH سرگرم کننده و جذاب است. علاوه بر اين مشاهده اين هستيم که مواردي در گيم پلي بازي اضافه شده اندکه طرفداران واقعي اين سري خواهان آن بوده اند. از جمله اين موارد مي توان به سيستم گردش در Dungron ها و ديگر مناطق اشاره کرد که نسبت به گذشته روان تر وسرگرم کننده تر طراحي شده اند. البته در اين ميان نمي توان از Boss هاي بزرگ و جذاب بازي نيز صرف نظر کرد که خود باعث شده اند بازيباز هرچه بيشتر درگير اين عنوان شده و از آن لذت ببرد. هرچند ضعف هايي در بخش چند نفره TS ديده مي شود اما اين ضعف هايي در بخش چند نفره TS ديده مي شود اما اين ضعف ها آنچنان بزرگ و قابل لمس نيستند که ديگر بخش هاي گيم پلي بازي را تحت شعاع قرار دهند.
يکي از نقاط قوت PH مسلماً گرافيک آن بود که نه تنها از لحاظ فني بلکه از لحاظ هنري نيز در سطح بالايي قرار داشت. TS نيز هرچند در اين زمينه پيشرفت آنچنان زيادي به خود نديده اما در بعضي قسمت ها شاهد بهبود خوبي بوده که باعث شده ديگر شاهد ضعف هاي کوچکي نيز در آن نباشيم. مدل هاي شخصيت ها در اين نسخه از تعداد بيشتري چند ضلعي تشکيل شده اند که خود عاملي بوده تا در مورد شخصيت ها ديگر شاهد لبه هاي تيز نباشيم. بيشتر شدن Draw Distant نيز يکي ديگر از پيشرفت هاي اين نسخه است. در بعضي صحنه هاي سينمايي به خوبي شاهد اين هستيم که برج و قلعه موجود در بازي با اينکه فاصله زيادي با بازيباز دارند اما با جزييات قابل قبولي به نمايش درمي آيند. همين طور زماني که سوار بر لوکوموتيو هستيد مي توانيد شاهد بعضي ساختمان ها يا روستاها در دور دست باشيد.
البته در همين بخش لوکوموتيوراني ممکن است در بعضي بخش لوکوموتيو راني ممکن است در بعضي مواقع شاهد ظاهر شدن بعضي Object ها باشيم که عموماً در قسمت برفي نقشه بازي رخ مي دهند. در هر صورت با وجود تمامي اين مسائل به جرأت مي توان گفت که طراحي دود و ابر در TS بزرگترين نقطه قوت آن است.
زماني که لوکوموتيو لينک شروع به حرکت مي کند بازيباز کاملاً مي تواند احساس کند که دود خارج شده از قسمت پايين لوکوموتيو داراي حجم است. همين مسئله در زمان حرکت نيز صدق مي کند و دود خارج شده از بالاي لوکوموتيو نيز داراي حجم و تاثيرپذيري مستقيمي ازحرکت لوکوموتيو است.
هرچند TS نسبت به عنواني قبلي ازاين سري بر روي DS يعني PH پيشرفت چشم گيري از لحاظ گرافيکي نداشته اما هنوز هم زيبا و تأثير گذار است. جزييات کافي در تمامي نقاط بازي با رنگ بندي کاملاً هماهنگ باعث شده تا جو مناسبي ايجاد شود. که بازيباز کاملاً احساس کند که در محيط هاي بازي حضور دارد. با تمام اين توضيحات حتي اگر TS هيچگونه پيشرفتي را نيز در اين زمينه به خود نمي ديد باز هم زيبا و ديدني بود و هيچ حرفي را براي گفتن باقي نمي گذاشت.
مطمئناً اگر عناوين قبلي از اين سري را در گذشته بازي کرده باشيد با موسيقي هاي حماسي و جذاب آن ها آشنا هستيد.
موسيقي همواره در سري Legend of Zelda يکي از نکات اساسي بازي به شمار مي رفته و اين عنوان نيز از اين قائده مستثنا نيست. استفاده از قطعه هاي قديمي موجود در عناوين قبلي در اين سري خود مي تواند تنها عاملي باشد که هر طرفداري از موسيقي هاي پخش شده در بازي لذت ببرد.
البته از ياد نبريد که اين عنوان تنها از موسيقي هاي قديمي اين سري استفاده نکرده بلکه خود داراي قطعه هاي چوبي است که به ارزش هاي اين عنوان در بخش صدا گذاري و موسيقي مي افزايد. يکي ديگر از نقاط قوت موسيقي هاي TS مربوط به هماهنگ بودن آن ها با جو و محيط بازي است.
به طور مثال زماني که در منطقه برفي بازي حرکت مي کنيد موسيقي هايي پخش مي شود که کاملاً حس تنها بودن را به بازيباز منتقل مي کند اما در مواقعي که در قسمت هاي سرسبز بازي حرکت مي کنيد شاهد اين مسئله هستيد که موسيقي هايي با تم شاد پخش مي شوند که خود باعث مي شوند که بازيبازي کاملاً در بازي غوطه ور شده و از ادامه دادن به آن لذت ببرد. علاوه بر وجود موسيقي هاي مناسب تيم صدا گذاري بازي نيز وظيفه خود را در طراحي اين بخش به خوبي انجام داده است.
افکت هاي استفاده شده داراي کيفيت مناسب و خوبي هستند و به درستي در مواقع لازم پخش مي شوند. از نکات جالب در PS مي توان به استفاده کردن تيم صداگذاري بازي از کليت افکت هاي قدمي اين سري ياد کرد که حسي خوب را به بازيباز منتقل مي کنند.
يکي از موارد صداگذاري بازي مربوط به فلوت موجود در بازي مي شود که به خوبي طراحي شده و اين اجازه را به بازيباز مي دهد که هر نتي را با اين فلوت اجرا کرده و تفاوت هاي موجود بين آن ها را احساس کند. در کل تيم صداگذاري و موسيقي بازي به خوبي از پس وظايف خود برآمده است و تمامي موارد موجود در اين بخش را به بهترين شکل ممکن طراحي کرده است.
در کل TS را مي توان ادامه اي خوب و مناسب براي نسخه قبلي اين سري بر روي DS يعني PH به شمار آورد که توانسته تمامي المان هاي آن عنوان را به خوبي در گيم پلي خود پياده سازي کرده و نکات جديد و مثبتي را به آن اضافه کند. شايد بتوان بزرگترين ضعف گيم پلي را در بخش چند نفره آن و قسمت لوکوموتيو راني ديد که سعي شده با اضافه کردن معماهايي در اين قسمت نيز به جذابيت آن کمک شود اما کليت اين معماها و شبيه بودن آن ها به هم نيز نتوانسته دردي را دوا کند و اين قسمت آن جذابيت لازم را ندارد.
منبع: نشريه ي بازي رايانه، شماره ي 34.