باز تاب انديشه سياسى عاشورا در شعر معاصر (1)
نویسنده : جواد محدثى
باز تاب انديشه سياسى عاشورا در شعر معاصر
نويسنده در اين مقاله بعد از توجه به بعد سياسى حماسه عاشورا و ذكر محورهاى انديشه سياسىدر نهضت كربلا، گلگشتى در بوستان شعر شاعران داشته، آنها را با عناوين: آزادى و حريت، نپذيرفتنذلت، عدالت و آزادى، مكتب مبارزه، جاودانگى در تاريخ و... سامان داده است.
نگاه سياسى به عاشورا
جوهره حركت عاشورا، حركت سياسى بود.امامحسين(ع) از موضع امامت مسلمين، با نپذيرفتن بيعتيزيد و نامشروع دانستن حكومت امويان و ادّعاى اينكهامامت و خلافت و رهبرى حق مسلّم، مشروع و مغصوب اهلبيت است، از مدينه بيرون شد و چند ماه در مكّه اقامت گزيد ودر آن مدّت، مواضع سياسى خويش را نسبت به حكومت، بامردم در ميان گذاشت و در پاسخ به «استنصار» مردم كوفه ونامههاى دعوت كوفيان و بصريان، مسلم بن عقيل را بهنمايندگى به عراق فرستاد و پس از دريافت گزارش مساعد ازاوضاع كوفه و بيعت هزاران نفر هوادار مسلّح، به قصدتشكيل حكومت اسلامى و برپايى عدل و برانداختن سلطهستم و ريشه كن ساختن غدّه شوم بنىاميه، عازم سرزمينعراق شد.
مبارزه با سلطه يزيدى و تلاش در راه احقاق حق ائمه واهل بيت، حركتى سياسى الهى و از شؤون امامت بود كه آنحضرت بدان پرداخت. اين، نگاه واقع بينانه به حركتعاشورااست.
امامت امّت «قدس سره»، در بعد سياسى حركت عاشوراسخنان فراوانى دارد كه جهت نمونه به اين فراز دقّت كنيد:
«تكليف بود آنجا كه بايد قيام بكند و خونش را بدهد، تااينكه اين ملّت را اصلاح كند، تا اينكه اين عَلَمِ يزيد رابخواباند و همين طور هم كرد و تمام شد»
[1].
«تكليف الهى خودش را تشخيص داد كه بايد نهضت كند وراه بيفتد، برود و مخالفت بكند و اظهار مخالفت و استنكاركند، هر چه خواهد شد.»
[2].
«آن حضرت به فكر آينده اسلام و مسلمين بود، به خاطراينكه اسلام در آينده و در نتيجه جهاد مقدس و فداكاى او
در ميان انسانها نشر پيدا كند و نظام سياسى و نظاماجتماعى آن در جامعه ما برقرار شود مخالفت نمود،مبارزه كرد و فداكارى كرد.»
[3]
نگاه سياسى و مبارزاتى و اصلاحطلبانه به قيام عاشورا، ازديرباز بين اهل انديشه و قلم، كم و بيش بوده است، چرا كهخود سيدالشهدا(ع)، خروج خويش را براى مبارزه با ظلم وبدعت و جهت احياى قرآن و حق و به قصد امر به معروف ونهى از منكر و اصلاح امّت معرفى كرده است:
«...انّما خرجت لطلب الاصلاح فى امّة جدّى...»
[4]
شاعران بسيارى هم به بُعد اجتماعى و سياسى آن نهضتمقدس توجه داشته و آن را سرودهاند، هر چند در سالهاىنزديك به انقلاب اسلامى، اين نگرش، روشنتر و جدّىتربوده است و پس از انقلاب، چنين رويكردى عمق و شفّافيتبيشترى يافته و اين از بركات اين نهضت است. به تعبير مقاممعظم رهبرى:
«امروز هم شاعران و گويندگانى هستند كه براى ظلم، وفساد شعر مىگويند و اگر انقلاب ما و اين تحوّلى كه در همهاركان ملّت ما پيدا شد به وجود نمىآمد، معلوم نبود كه چهمىشد و به كجا مىرسيد؟»
[5]
انديشه سياسى در قيام كربلا
عنوانگذارى به صورت محورهاى زير است:
- ذلتناپذيرى و عزت نفس
- ظلمستيزى و افشاگرى ستم جائران
- حقگرايى و دعوت به رهبرى ائمه
- عدالت و برابرى
- آزادى و آزادگى
- احياگرى دين و سنّتهاى اسلامى
- رسواسازى باطل و مبارزه با بدعت
- اقامه حق و عدل و امر به معروف و نهى از منكر
- اصلاح جامعه و پيكار با مفاسد
- جاودانگى نام حسين(ع) و شهداى كربلا
- موج آفرينى حادثه عاشورا در تاريخ
- الهامبخشى عاشورا به انقلابيون و ستمديدگان
- الهامگيرى آزادگان از مكتب عاشورا
- نقد حكومت يزيد و شيوههاى جاهليت اموى
- آگاهسازى تودهها و دريدن پردههاى غفلت
- تبيين مظلوميّت اهل بيت(ع)
- شايستگى امامحسين(ع) و عترت به امامت و پيشوايى
- ضرورت فداكارى و جهاد در راه عقيده و مرام
- شكست سلطهها در برابر سلاح شهادت و مظلوميّت
- برترى شهادتِ با افتخار، بر زندگى ذليلانه
- ضرورت پيامرسانى در حماسههاى خونين
- دشمنى ديرينه جبهه يزيدى با اساس اسلام
و...موارد و مفاهيمى از اين دست، كه هم در قيام عاشورا وجود داشته و از درسها وپيامهاى اجتماعى و سياسى آن به شمار مىرود، و هم در سرودههاى شاعران متعهد و آگاهعاشورايى به وضوح ديده مىشود.
روشن است كه پرداختن به مفاهيم سياسى ياد شده و تحليل و كاوش آنها در اشعار شعرا،كارى عظيم و پرحجم و بيرون از حوصله اين نوشتار است. ناچار بايد اشاراتى به نمونههايى از سرودههاى شاعران داشت، تا گوشهاى از بازتاب اين انديشهها در آينه شعر و ادب، روشنگردد. از آنجا كه بهرهگيرى از شعر، به لحاظ زبان عام و فراگير و جذاب و دلنشين آن، درجاودانه ساختن مفاهيم دينى و اجتماعى مؤثّر است، اهتمام جدّىتر در زمينه سرودنشعرهاى آيينى با نگرشهاى سياسى اجتماعى به حادثه كربلا و كلاً مضامين مكتبى و حركتِمستمر و ريشهدار دين در جامعه، مىتواند يكى از گامهاى اساسى و ارزشمند به شمار آيد.
گلگشتى در بوستان شعر
1. آزادى و حريّت
اى ياد تو در عالم، آتش زده بر جانها هر جا ز فراق تو چاك است گريبانها اى گلشن دين سيراب با اشك محبّانت از خون تو شد رنگين هر لاله به بستانها بسيار حكايتها گرديده كهن امّا جانسوز حديث تو، تازه است به دورانها در دفتر آزادى، نام تو به خون ثبت است شد ثبت به هر دفتر، با خون تو عنوانها اين سان كه تو جان دادى، در راه رضاى حق آدم به تو مىنازد، اى اشرف انسانها قربانى اسلامى با همت مردانه اى مفتخر از عزمت همواره مسلمانها
[6]
مرحوم خوشدل از شاعران پيش از انقلاب، در مفاهيم سياسى اجتماعى نهضت كربلابسيار شعر سروده است. در يكى از آنها كه به فلسفه نهضت حسينى اشاره مىكند، مىگويد:
بزرگ فلسفه قتل شاه دين اين است كه مرگ سرخ به از زندگى ننگين است
حسين مظهر آزادگى و آزادى خوشا كسى كه چنينش مرام و آيين است نه ظلم كن به كسى نى به زير ظلم كه اين مرام حسين است و منطق دين است همين نه گريه بر آن شاه تشنه لب كافى اگر چه گريه بر آلام قلب تسكين است ببين كه مقصد عالى وى چه بود اى كه درك آن سبب عزّ و جاه و تمكين است ز خاك مردم آزاده بوى خون نشان شيعه و آثار پيروى اين است
[7]
نيز دكتر قاسم رسا، در ترجمه كلام اباعبدالله(ع) مىگويد:
گر شما را به جهان دينى و آيينى نيست لااقل مردم آزاده به دنيا باشيد
[8]
در سروده فضلالله صلواتى مىخوانيم:
درس آزادى به دنيا داد رفتار حسين بذر همت در جهان افشاند افكار حسين با قيام خويش بر اهل جهان معلوم كرد تابع اهل ستم گشتن بود عار حسين
[9]
در يكى از سرودههاى محسن حافظى مىخوانيم:
جان فدا كردى به راه مكتب آزادگى جان هر آزادهاى گردد فدايت يا حسين
[10]
شاعر ديگرى چنين سروده است(در باره عباس بن على):
درس آزادگى عباس به عالم آموخت زانكه شد مست از آن باده كه در ساغر توست
[11]
احد دهبزرگى از زبان پيشواى آزادى چنين مىسرايد:
منم آزاد مرد ملك هستى منم قانونگذار كشور گُل منم ويرانگر كاخ ستمگر منم روح عدالت گستر گُل
[12]
پينوشتها:
[1]. صحيفه نور، ج2، ص208.
[2]. همان، ج4، ص15.
[3]. ولايت فقيه، ص161.
[4]. مناقب، ابن شهرآشوب، ج4، ص89.
[5]. ستودگان و ستايشگران، ص101.
[6]. رضا معصومى، اشك شفق، ج1، تهران، رشيدى، 1366، ص339 - 340.
[7]. گلواژه، ج1، ص105.
[8]. همان.
[9]. همان، ص95.
[10]. چلچراغ اشك، ص159 و 166.
[11]. همان.
[12]. شب شعر عاشورا، ج1، ص63.
/ج