امام خمینى و احیاى نگرش سیاسى به عاشورا و تشکل بخشى به شیعه(2)
راهکارهاى تشکلبخشى
سیره عملى ایشان قبل از قیام و پس از آن مبیّن این حقیقت است که امام بر پایه فرهنگانسانساز و عزتآفرین عاشورا، راهکارهایى را بستر تشکلبخشى به شیعه قرار داده است کهبه مهمترین آنها اشاره مىشود.
1. تربیت شاگردان: حوزه درس امام به گونهاى بود که یک طلبه واقعى تربیت مىکرد وفقط یک سلسله مباحث خشک علمى نبود، بلکه شاگردانى تربیت مىکرد که براى آیندهاسلام فایده داشته باشند.
[18] و هنگامى که به درس خارج فقه مىپرداخت زمینه ظهور انقلاباسلامى را مهیا مىکرد و در هر دوره شاگردانى بیشتر از دوره قبل تربیت مىیافت و نسلجدید روحانیت با افکار انقلابى پدید مىآمد.
[19]
2. درس ولایت فقیه و حکومت اسلامى: در دورانى که در حوزههاى علمیه و میاناندیشمندان هیچ گونه بحثى مستدل و جامع درباره حکومت اسلامى ارائه نمىشد و اگر همسخنى از حکومت اسلامى به میان مىآمد بیشتر با معیارهاى حکومت دمکراسى در غربمطرح مىگردید؛ امام در سال 48 در ایام تبعید بحث مستدل و منظم حکومت اسلامى وولایت فقیه را مطرح ساخت و با استشهاد به دلایل عقلى و نقلى مشروعیت و کارآمدى
[20]حکومت اسلامى را به مجامع علمى و فرهنگى معرفى کرد، و از روحانیون درخواست نمودتا براى معرفى اسلام و حکومت اسلامى، نهضتى «عاشورایى» بر پا کنند.
[21] امام با ترویجاندیشه ایجاد حکومت اسلامى در صدد حاکمیت دین و اجراى قوانین اسلامى در همه
شؤون فردى و اجتماعى، سیاسى و اقتصادى برآمد و بر این باور بود که تا اسلام حکومتنداشته باشد، نمىتوان آن را از بدعتها و تحریفها حفظ نمود و این اقدام امام بیانگربرنامهریزى و آیندهنگرى براى تشکل بخشیدن به دین و شیعه است.
در دوران فراگیرى و شتاب انقلاب ایشان طى نامهاى به یکى از مراجع قم خواهان حملهبه شخص شاه شده بود امّا پاسخ شنید که نمىدانیم بعد از رفتن شاه چه خواهد شد امام گفتند:«من فکرش را کردهام».
[22]
در اندیشه و نگرش سیاسى امام حکومت اسلامى برابر با تمام مفهوم سیاست است.
[23] ومعتقد بود که امام حسین(ع) براى دستیابى به حکومت اسلامى قیام کرده است؛ایشانمىفرماید:
«... آمده بود حکومت هم مىخواست بگیرد و این یک فخرى است و آنهایى که خیال مىکنندکه حضرت سیدالشهداء(ع) براى حکومت نیامده، خیر؛ اینها براى حکومت آمدند.»
[24]
درباره فرستادن مسلم بن عقیل به شهر کوفه نیز مىفرماید:
«او مسلم را فرستاد تا مردم را دعوت کند به بیعت تا حکومت اسلامى تشکیل بدهد.»
[25]
قدر مسلّم در پرتو ایجاد حکومت اسلامى است که عدل و قسط در جامعه فرا گیر مىشودو اجراى احکام مترقى اسلام تحقق مىپذیرد.
3. بهرهبردارى صحیح از مناسبتهاى اسلامى در جهت هدایت و بهکارگیرى مردم: سیره سیاسى امام در مبارزه با رژیم ستمشاهى و تشکیل حکومتهیچگاه بر مبناى فعالیت براى تشکیل یک حزب یا سازمان سیاسى خاصى نبود، بلکه ایشانهمانند سیره انبیاء عظام برنامه اصلى خود را بر پایه آگاهى تودههاى میلیونى و مسلمان ایرانبنا نهاد و با شناخت کامل از تأثیرات عمیق روحى و روانىِ مناسبتهاى اسلامى خصوصاً ایامعزادارى امام حسین(ع) در جان و افکار مردم به هدایت سیاسى آنان پرداخت.
امام با نگرشى نو به ابعاد سیاسى عاشورا و با توجه به انرژى متراکم و اثر بخش امافراموش شده توده مردم به جهتدهى عزادارىهاى حسینى پرداخت؛ ایشان از آغاز نهضتبه توانمندىهاى عظیم و کارساز مردم هدایت یافته معتقد بود و هنگامى که در سالهاى اولنهضت برخى از عالمانِ غافل از قدرت سیاسى کارآمدِ مردمِ آگاه و هدایتیافته به اماممىگفتند که ما بمب نداریم که بر سر شاه بزنیم، این فقیه دوراندیش و روشنضمیر با توجه بهقابلیت هدایتیافتن مردم در پرتو زحمات و تلاشهاى روحانیّت متعهد در ایام عزادارى و
حضور در صحنه مبارزه سیاسى براى سرنگونى رژیم پهلوى فرمود:
«ما نیرویى داریم که به مراتب از بمب کارسازتر است».
[26]
امام همواره به بهرهبردارى صحیح از ابعاد سیاسى عاشورا در جهت تعمیق معارف دینىو سیاسى مردم همت مىگماشت و مىفرمود:
«این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم براىسیدالشهدا، نه سیدالشهدا احتیاج به این گریهها دارد و نه این گریه خودش فى نفسه یککارى از آن مىآید...جنبه سیاسى این مجالس بالاتر از همه جنبههاى دیگرى استکههست».
[27]
به سخنرانان و خطیبان هم فرمود:
«اهل منبر ایدهم الله تعالى کوشش کنند در اینکه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامى ومسائل سیاسى اسلامى».
[28]
نقش مساجد و حسینیهها در احیاى فرهنگ و ارزشهاى حماسى عاشورا بر هیچ کسپوشیده نیست. اجتماع مردم در این مراکز بهترین فرصتى بود که امام در جهت تحکیم مبانىاعتقادى و سیاسى مردم بهرهبردارى نمود و به گسترش انقلاب در جمیع اقشار ملت وشهرهاى مختلف ایران انجامید. نکته مهم دیگرى که در پرتو این بهرهبردارى تبلور یافتوحدت و وفاق ملى است. با توجه به اکثریت قریب به اتفاق شیعه مذهب بودن ملت ایران،امام براى به حرکت در آوردن مردم از مناسبتهاى دینى خصوصاً عاشورا در جهت وحدتو همدلى مردم استفاده مىجست.
امام به محور وحدت جامعه اهمیت فراوانى قائل بود و با سیرى در اندیشه و آثار ایشانمطالبِ موضوع وحدت نسبت به سایر موضوعات از درصد بیشترى برخوردار است. ایشانبا تأکید بر حدیث «یَداللهِ مع الجماعة»
[29] وحدت و همدلى را زمینهساز نزول عنایات وامدادهاى الهى در حل مشکلات سیاسى اجتماعى ملت مىدانست و همواره اقشار مختلفمردم را به محورهاى وحدت توجه مىداد.
یکى از مهمترین و فراگیرترین محورهاى وحدت که کلیه اقشار مردم را تحت یک پرچمبه حرکت خود جوشدینى و مردمى وا مىداشت ایام محرم و عاشوراى حسینى بود.امام دراین باره مىفرماید:
«... [مکتب اسلام] روزهایى را پیش آورده است که با خود این روزها و انگیزه این روزهاتحکیم وحدت مىشود، مثل عاشورا و اربعین».
[30]
امام عاشورا را به یکى از نمادهاى وحدت شیعه در جهان براى مبارزه با ظلم تبدیلساخت که اقشار مختلف و احزاب سیاسى با هر گرایش و سلیقهاى بر اساس این محور بهوفاق و همدلى براى پیروزى بر دشمن تلاش نمایند؛ ایشان به اثرات و نتایج مهم این وحدتدر پیروزى انقلاب اسلامى اشاره مىنماید:
«تمام این وحدت کلمهاى که مبدأ پیروزى ما شد، براى خاطر این مجالس عزا و این مجالسسوگوارى و این مجالسِ ترویج و تبلیغ اسلام شد».
[31]
مطلب دیگر سازمان یافتن مردم در مراسم عزادارىها براى مبارزه و منظم شدن برنامههابدون دخالت هیچ حزب سیاسى بود و این امر بنا به رهنمودهاى امام توسط روحانیت کهپرچمدار مبارزه و رهبران معنوى مردم و پیشتازان عرصه انقلاب بودند در شهرهاى مختلفایران صورت مىگرفت. چهار راهپیمایى عظیم و گسترده مردم در روزهاى تاسوعا،عاشورا، اربعین و بیست و هشتم صفر سال 57 که سرنوشت انقلاب اسلامى را رقم زد وتعجب سیاستمداران جهان را بر انگیخت و سردمداران استکبار جهانى را از ادامهحمایتهاى سیاسى رژیم پهلوى مأیوس ساخت، دستاورد بهرهبردارى صحیح و مناسب ازایام الله عزادارى و جهت دهى به حرکتهاى مردمى از سوى امام بود.
4. الگودهى: از بر جستهترین روشهاى سیاسى امام از آغاز دوران رهبرى تا پایانحیات طیبه و مبارکشان توجه دادن مسؤولان نظام و مردم ایران به سیره ائمه معصومین:بهخصوص تأسى به سیره امام حسین(ع) و الگوگیرى از فرهنگ عاشورا بود. البته ایشان ازسیاست الگوسازى دو هدف مهم و راهبردى را دنبال مىکرد:
ابتدا مشروعیت بخشیدن به اقدامات و برنامههاى مبارزاتى خود هنگام رویارویى بارژیم ستمشاهى و استکبار جهانى در احتجاج با مخالفان و منتقدان داخلى انقلاب اسلامى.
دوم احیاى انگیزههاى دینى و معنوى در مردمِ شیعه تا خود را شیعه واقعى قرار دهند وپیروى از ائمه(ع) را از لفظ به مرحله عمل آورند زیرا دراندیشه امام تشیع همان اسلام اصیلاست و خصلت ذاتى آن مبارزه علیه ظلم است.
امام نهضت عاشورا را مناسبتترین الگو در تمام زمینههاى سیاسى، اجتماعى و فرهنگىمىدانست. ایشان با این سیره ارزشهاى نهضت حسینى و فرهنگ عاشورا را در قالب نوینارائه نمود و قیام امام حسین(ع) را به عنوان یک تابلو جامع ارزشهاى دینى براى راهنمایىشیعیان جهان معرفى کرد.
دراین قسمت به مهمترین نمونههاى الگودهى امام از نهضت عاشورا مىپردازیم.
4/1. مبارزه با ظلم: تأسى به سیره امام حسین(ع) در مبارزه با رژیم ستمشاهى بهاستناد حدیث امام حسین(ع): «من رَأى سلطاناً جائراً مستحلاً لحرام الله...»
[32] امامخمینىخطاب به ملت ایران مىفرماید:
«[امام حسین] تصریح مىکند که اگر کسى ببیند که حاکم جائرى در بین مردم حکومت مىکند،ظلم به مردم مىکند باید مقابلش بایستد و جلوگیرى کند هر قدر که مىتواند».
[33]
و رژیم طاغوت را مظهر حکومت جائر معرفى مىکند و مردم را به مبارزه دعوتمىنماید.
4/2. سازش ناپذیرى در برابر ظلم: با مطرح ساختن شعار عاشورایى «هیهات مناالذلّة»
[34] هیچ گاه تلاشهاى سازشکارانه را بر نمىتابید و به ملت ایران نیز سفارش مىکردکه به پیروى از شعار امام حسین(ع) که فرمود: «انى لا ارى الموت الا سعادة و لا الحیاة معالظالمین الا برما»
[35] به ملت ایران گوشزد نمود که:
«باید با قدرت به پیش برویم و با قدرت با همه کسانى که به ما مىخواهند تجاوز و تعدى کنندمبارزه کنیم و زندگى آبرومند نداشتن و زیر بار [ظلم] بودن هزار مرتبه [بدتر] از اینکه انسانبمیرد، مردن بر او شرف دارد.»
[36]
4/3. صبر در برابر مشکلات: امام با الهام از تحمل مصائب کربلا در فروردین سال42 که هجوم مزدوران رژیم به مبارزان اسلامى آغاز شده بود فرمود:
«... شما پیرو پیشوایانى هستید که در برابر مصائب و فجایع صبر و استقامت کردند که آن چه ماامروز مىبینیم نسبت به آن چیزى نیست، پیشوایان بزرگوار ما، حوادثى چون روز عاشورا وشب یازدهم محرم را پشت سر گذاشتهاند و در راه دین خدا یک چنان مصائبى راتحملکردهاند.»
[37]
4/4. ایثار و فداکارى: امام با مطرح ساختن فداکارىهاى امام حسین میان نهضتعاشورا و انقلاب اسلامى و دفاع مقدس پیوند بر قرار مىسازد:
«در حالى که شهادت حضرت سیدالشهدا از همه خسارتها بالاتر بود، ولى چون او مىدانستکه چه مىکند و کجا مىرود و هدفش چیست فداکارى کرد و شهید شد و ما هم باید روىآنفداکارىها حساب کنیم که سیدالشهدا چه کرد و چه بساط ظلمى را به هم زد و ما همچهکردهایم».
[38]
«... [محرم] به ما تعلیم مىدهد که باید همان نحوى که مولاى شما حسین بن على سلام اللهعلیه فداکارى کرد و همه چیز خودش را در راه اسلام فدا کرد، شما هم که شیعیان او هستید،محبان او هستید باید اقتدا به او کنید و هر چه دارید بدهید.»
[39]
امام تمام ابعاد نهضت امام حسین(ع) را یک حرکت کاملاً سیاسى مىدانست
[40] و با احیاىفرهنگ عاشورا و الگو ساختن معیارهاى عاشورایى، یک ملت حماسهساز پدید آورد که بادرسآموزى از مکتب امام حسین(ع) منشأ تحولات عظیمى در جهان اسلام گردید و معجزهقرن را پدید آورد.
عاشورا سمبل تجلى و تبلور ارزشهاى ناب اسلامى در تمام ابعاد سیاسى، فرهنگىواجتماعى آن است که نقش مهمى در گسترش فرهنگ اسلامى در جامعه شیعه داشته است؛از همین روى امام در باره مهمترین عامل موفقیت و پیروزى انقلاب اسلامى مىفرماید:
«اگر قیام حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه نبود، امروز هم ما نمىتوانستیم پیروز شویم.»
[41]
زیرا از دیدگاه ایشان عوامل معنوى الهام گرفته از فرهنگ عاشورا در پیروزى نقش دارند:
«افراد کم با بازوان قوى و قلب مطمئن و قلب متوجه به خداى تبارک و تعالى و عشق به شهادتو عشق به لقاءالله، اینهاست که پیروزى مىآورد پیروزى را شمشیر نمىآورد، پیروزى راخون مىآورد.»
[42]
پینوشتها:
[18]. نک: مجله حضور، ش1، ص24.
[19]. آخرین انقلاب قرن، ج2، ص90.
[20]. ر.ک.ولایت فقیه، صص32 - 58 و کتاب البیع، ص460 - 463.
[21]. همان، ص121.
[22]. نهضت روحانیون ایران، على دوانى، ج10، ص232، پاورقىش 1. نامه امامخمینى به آیةاللهگلپایگانى.
[23]. ر.ک. صحیفه نور، ج20، ص28.
[24]. صحیفه امام، ج21، ص3.
[25]. همان، ج2، ص373.
[26]. تحلیلى از نهضت امامخمینى، سید حمید روحانى، ج2، ص153.
[27]. صحیفه نور، ج13، ص153 و 154.
[28]. همان، ص158.
[29]. سنن ترمذى، ج3، ص316.
[30]. صحیفه نور، ج15، ص262.
[31]. همان، ج17، ص60.
[32]. تاریخ طبرى، ج4، ص304.
[33]. صحیفه نور، ج2، ص208.
[34]. مقتل خوارزمى، ج2، ص7.
[35]. تحف العقول، ابن شعبه حرانى، ص249.
[36]. صحیفه نور، ج18، ص21.
[37]. ایثار و شهادت در مکتب امامخمینى، ص226 - 227.
[38]. صحیفه نور، ج17، ص54.
[39]. همان، ج18، ص168.
[40]. ر.ک، همان، ص177.
[41]. همان، ج17، ص60.
[42]. همان، ج16، ص68.
/ج