تاثيرات ايران بر کشور رنگ ها
نويسنده: مهدي بهرامي
مروري اجمالي بر آثار سياسي، فرهنگي و اجتماعي ايران بر شيعيان لبنان
ورود علماي بزرگي همچون شيخ بهايي و شيخ حر عاملي از جبل عامل به ايران، که هر کدام سرمنشأ فعاليت هاي علمي و فرهنگي بسياري بودند، باعث شد کم کم نقطه چين هايي که هم اکنون در نقشه هاي جغرافيايي از آنها با عنوان مرز ياد مي شود در ذهن مردم مسلمان، که پيوندهاي فرهنگي هم سويي داشتند، رنگ ببازد و بيشتر از آنکه به علما و فعاليت هايشان از ديد مليتي و قوميتي نگاه شود، از بعد خدمت رساني به اسلام و ارتقاي جايگاه مسلمانان نگريسته شود.
پس از فروپاشي امپراتوري عثماني و تشکيل کشوري به اسم لبنان - که همچون بعضي از کشورهاي همسايه اش، از استعمار فرانسوي ها رنج مي برد - قوميت هاي فراواني تلاش کردن قدرت از دست رفته خويش را در اين کشور کوچک احيا کنند. در اين بين شيعيان، که در فقر شديدي به سر مي بردند و دستشان از همه چيز کوتاه شده بود، مجبور بودند در زير سايه رفاقت گروه هاي ديگر به سختي روزگار بگذرانند. همين عامل سبب شد اين بار ايراني ها با همان نگاهي که سال ها پيش شيخ بهايي و حر عاملي و ديگر علماي بزرگ جبل عامل نسبت به شيعيان ايران داشتند، به کمک هم مذهبانشان را در لبنان بيايند و هويت مخدوش شده آنها را بازسازي کنند.
سيد موسي صدر، که بعدها حتي در ميان ديگر مذاهب و طوايف به «امام و مسيح و پيامبر صلح لبنان» شناخته شد، نخستين ايراني تاثيرگذاري بود که با ورودش به لبنان جان تازه اي به روح نيمه جان شيعيان مظلوم اين کشور بخشيد. سيد موسي با انتخاب شهر صور به منزله پايگاه خويش کوشيد با تجمع شيعيان در يک مکان، قدرت پراکنده آنها را در يک نقطه متمرکز کند و فعاليت هايشان را سروسامان دهد.
ايجاد جمعيت هاي احسان و نيکي، تأسيس موسسه هاي خيريه و سرپرستي ايتام، تأسيس بيمارستان و درمانگاه، ايجاد مراکزي براي بانوان و برپايي مراکزي علمي و فرهنگي در گام نخست باعث شد مردم جنوب ديگر نيازمند نان شب خود نباشند. وحدت ميان شيعه و سني از ديگر ارمغان هاي سيد ايراني براي همسايه ي مديترانه بود. نقل است در يکي از ميهماني هاي افطار رئيس جمهوري لبنان، که شيعيان و اهل سنت بر سر يک سفره نشسته بودند، همه شيعيان چشم دوخته بودند تا ببينند رفتار امام موسي در قبال اهل تسنن، که افطار را هنگام غروب آفتاب باز مي کنند، چيست. امام موسي در ميان تعجب تمامي شيعيان هنگام غروب آفتاب يک استکان چاي به دست گرفت و شروع کرد به خواندن دعا. آن قدر دعا خواند تا اذان دادند و وقت افطار شد.
پس از تثبيت موقعيت شيعيان، وقت آن شده بود که آنها نيز با ورود به سياست، به جايگاه تاريخي خويش در کشورمان پي ببرند. تشکيل «حرکه المحرومين» و شاخه نظامي آن با عنوان «افواج المقاومه اللبنانيه» و تأسيس «مجلس اعلاي شيعيان لبنان» را مي توان اوج فعاليت هاي امام موسي صدر دانست.
يکي ديگر از ايراني هاي تاثيرگذاري که با ورود به لبنان عامل محرک شيعيان اين کشور شد کسي نبود جز دکتر مصطفي چمران؛ فردي که به دليل علاقه ويژه اش به امام موسي صدر به لبنان قدم گذاشت و با بر عهده گرفتن مسئوليت سازمان نظامي جنبش امل، از شيعيان، که ضعيف ترين قشر لبنان بودند، قهرماناني بزرگ و نامي همچون سيد حسن نصرالله و شهيد حاج عماد مغنيه ساخت. چمران معتقد بود پيش از دست زدن به امور نظامي بر اصول ايدئولوژيک تکيه کرد تا افراد از نظر اعتقادي و فکري دچار مشکل نشوند. وي با همين شيوه توانست بسياري از جوانان پرشور لبناني را گرد هم آورد و از هر کدامشان يک چريک زبده بسازد. با گذشت بيش از سي سال از حضور دکتر چمران در جنوب لبنان، هنوز هم مي توان تصاوير وي را بر ديوارهاي بيشتر نقاط شيعه نشين اين کشور مشاهده کرد؛ تصاويري که زير آنها با خط درشتي حک شده است: «الشهيد القائد الدکتور مصطفي شمران». گفتني است «شمران» نامي است که هم اکنون بسياري از نيروي هاي مقاومت به جاي اسم مستعار نظامي خود از آن استفاده مي کنند و تو خود بخوان حديث مفصل از اين مجمل.
پس از ربوده شدن امام موسي صدر و شکل گيري انقلاب بزرگ اسلامي در ايران، شيعيان لبنان، که از سال ها پيش تحت تأثير ايراني ها قرار گرفته بودند، به حمايت از انقلاب ايراني روي آوردند و حتي با راه اندازي کميته هاي حامي انقلاب اسلامي ايران، تظاهرات تأييدآميزي در کشورشان برگزار کردند. همين علاقه آنها به جمهوري اسلامي ايران سبب شد ايراني هايي را که با فرستادن نيرو، به کمکشان شتافته بودند تا در مقابل تهاجم ارتش صهيونيستي سر خم نکنند، با آغوش باز بپذيرند؛ ايراني که خود درگير جنگ سختي با عراق به نمايندگي از استکبار جهاني بود. با ورود هم زمان حدود 1500نفر از افراد سپاه پاسداران به شهرک «بعلبک»، «هرمل» و روستاهاي منطقه «بقاع» و شروع آموزش هاي نظامي و عقيدتي، فصل ديگري از زيبايي هاي فرهنگ و انديشه ايراني - اسلامي بر روي مردم لبنان گشوده شد و حال و هواي ابتدايي انقلاب اسلامي ايران بر فضاي لبنان حاکم گشت. تصاوير امام خميني (ره) در کنار جملات «الموت الامريکا» و «الموت لاسرائيل» در جاي جاي مناطق به چشم مي خورد و به راحتي مي شد جوان داراي پيشاني بندهاي رنگي مزين به شعارهاي مذهبي را از ديگران تشخيص داد. «جمعيه الامداد الخيريه الاسلاميه» نهاد ديگري است که به دستور حضرت روح الله و همت کميته امداد امام خميني در لبنان تأسيس شد. اين نهاد دقيقاً همان کاري را در لبنان انجام مي دهد که کميته امداد در ايران بر عهده دارد. سرپرستي خانوارهاي بي سرپرست يکي از وظايف مهم اين جمعيت است که در حال حاضر تعداد بي شماري از مستضعفان را به زير پوشش خود درآورده است.
مردم دلير لبنان سال هاست که با وجود دست و پنجه نرم کردن با مشکلات داخلي خود، رژيم صهيونيستي را نيز در خط مقدم نبرد با خويش مي بينند و تاکنون چندين مرتبه شجاعانه در برابر نيروهاي تا بن دندان مسلح اين رژيم جعلي و خونخوار، مقاومت کرده و ضمن رشادت هاي کم نظير و جانانه خود، شهداي بسياري را نيز تقديم آرمان هاي اسلامي نموده اند. همين مسئله نيز سبب شده مؤسسه اي با عنوان «مؤسسه شهيد» در اين کشور تأسيس شود.وظايف اين مؤسسه نيز همچون بنياد شهيد ايران، پيگيري امور خانواده هاي شهدا بود که هم اکنون نيز فعال است.
مدت هاست که دو حزب و به سخن بهتر دو قدرت بزرگ شيعي در لبنان، يعني امل و حزب الله، در کنار يکديگر خودنمايي مي کنند و پيگري امور شيعيان اين کشور را بر عهده دارند. گرچه اعضاي حزب الله همان افراد حزب امل هستند که در بحبوحه رويدادهاي دهه 1980 و تهاجم گسترده صهيونيست ها در 1982م به لبنان، به دليل اختلاف بر سر چگونگي رويارويي با دشمن خارجي، به ويژه مبارزه با رژيم صهيونستي، از اين حزب جدا شدند، هم اکنون مشترکات بسياري ميان اين دو گروه وجود دارد که بر هيچ کس پوشيده نيست. اعضاي امل، که در جنگ به ياد ماندني 33 روزه همپاي مقاومان حزب الله جانانه جنگيدند و نزديک به 150شهيد در اين راه فداي حفظ کشور و عقيده کردند، تقريبا همان راهي را مي روند که حزب الله و رزمندگانش در اين چند سال به دبير کلي سيد حسن نصرالله مي پيمايند. گرچه شايد عقيده به ولايت فقيه و پيروي از رهبري امام خامنه اي در ميان حزب الله و طرفداران آن بيشتر به چشم بيايند، هيچ احدي نمي تواند رابطه خوب نبيه بري (رئيس حزب امل) و حزب امل را با ايران ناديده بگيرد و از مناسبات آنها با هم چشم پوشد؛ درست مثل رابطه اي که بعضي از علماي بزرگ لبناني همچون آيت الله فضل الله و شيخ سعيد شعبان با ايران داشتند و همواره از ايران و انديشه هاي امام خميني حمايت مي کرد.
با قدم گذاشتن بر خاک سرزميني که هر قوميت و تفکري در آن آهنگ خاصي را مي نوازد و براي خودش جايگاه مشخصي را تعريف کرده و با اين حساب اين نقطه کوچک بر روي کره خاکي به «کشور رنگ ها» شهرت يافته است، مي توان مشابهت هاي فرهنگ ايراني را بيشتر از آنچه ذکر شد يافت کنيد. برگزاري مراسم معنوي همچون محرم و صفر، تجمع در مساجد و حلقه زدن بر گرد روحاني مسجد، تشييع پيکر شهدا و اجراي بعضي از رژه هاي نظامي در کنار فعاليت هاي نهادهايي همچون جمعيت پيشاهنگان امام مهدي (عج)، که مانند نيروي بسيج در اين کشور فعاليت مي کنند، فقط گوشه اي از تأثيراتي است که به گونه اي مي توان گفت ايران علت اصلي آنها بوده است.
منبع: ماهنامه زمانه - شماره 13.