شيعيان عربستان از ديروز تا امروز

جامعه شيعه عربستان از بدو پيدايش خود تاکنون با مشکلات و فراز و فرودهاي گوناگون و سؤالات شبهه برانگيز از جانب اربابان غرض رو به رو بوده است.اين موراد در دوره هاي اخير با توجه به بالاگرفتن مسئله شيعه در جهان اهميت بيشتري يافته است.اين جامعه، با توجه به موقعيت هاي جغرافيايي شان مي توانند از اقليت هاي تأثيرگذار در جهان باشند، از اين رو اهميت فوق العاده اي يافته اند.بنابراين در چند دهه اخير تلاش ها براي شناخت آنها و عوامل تأثيرگذار بر آنها و تحولات دروني اين جامعه بيشتر شده است.
سه‌شنبه، 23 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شيعيان عربستان از ديروز تا امروز

شيعيان عربستان از ديروز تا امروز
شيعيان عربستان از ديروز تا امروز


 

نويسنده:مهدي جمالي فر




 
نيم نگاهي به تحولات جامعه شيعه در عربستان سعودي
جامعه شيعه عربستان از بدو پيدايش خود تاکنون با مشکلات و فراز و فرودهاي گوناگون و سؤالات شبهه برانگيز از جانب اربابان غرض رو به رو بوده است.اين موراد در دوره هاي اخير با توجه به بالاگرفتن مسئله شيعه در جهان اهميت بيشتري يافته است.اين جامعه، با توجه به موقعيت هاي جغرافيايي شان مي توانند از اقليت هاي تأثيرگذار در جهان باشند، از اين رو اهميت فوق العاده اي يافته اند.بنابراين در چند دهه اخير تلاش ها براي شناخت آنها و عوامل تأثيرگذار بر آنها و تحولات دروني اين جامعه بيشتر شده است.
همچنان که از مطالعه منابع تاريخ تشيع برمي آيد، خاستگاه تشيع در جهان اسلام، حجاز و به طور مشخص مدينه منوره بوده است.گروهي از صحابه پيامبر(ص)به پيروي از نص و اشاره ايشان، هسته اوليه تشيع را در مدينه تشکيل دادند.اين صحابه کساني چون عمار، ابوذر، مقداد و سلمان بودند که از همان زمان حيات رسول خدا(ص)به «شيعه علي»شهرت داشتند.دومين منطقه اي که کانون تشيع گرديد منطقه بحرين قديم يعني بحرين، احساء قطيف فعلي، بود.عواملي از جمله نمايندگان رسول خدا(ص)و واليان حضرت علي(ع)در تشيع مردم اين سامان سهم بسزايي داشتند.منطقه شرق عربستان، از آنجا که از کانون هاي تمرکز قدرت و مراکز خلافت دور بوده و از نظر جغرافياي طبيعي نيز شرايط ويژه اي داشته است، در بيشتر دوره هاي تاريخي خود کانوني براي گروه هاي مخالف حکومت مرکزي يا فراريان از استيلاي حکومت ها بوده است.از جمله اين گروه ها مي توان به خوارج و قرامطه اشاره کرد.
به دليل وضعيت ويژه جغرافيايي، حکومت هاي مرکزي حاکم بر عربستان نيز مي کوشيدند اين منطقه حساس را به زير نفوذ خود درآورند.عبدالملک بن مروان(خليفه اموي)از جمله حاکماني بود که براي به تابعيت درآوردن ساکنان شيعه شرق عربستان اقداماتي را انجام داد.او از فشار آوردن بر ساکنان آن سرزمين براي ترک مذهب خود هيچ ابايي نداشت.از جمله فشارهايي که او بر مردم اعمال کرد يکي کشتن سران بوده است.اين فشارها مهاجرت عده کثيري از ساکنان شيعه به هند و چين و انتشار مذهب شيعه در آن نواحي را به دنبال داشت.در دوران حکومت عباسيان نيز تلاش هايي براي تسلط بر اين منطقه انجام شد.اين تلاش ها به پيروي صوري ساکنان از خلفاي عباسي منجر گرديد.از جمله دوران تسلط قرامطه بر اين مناطق بود؛ آنها از هرگونه آزار و اذيتي بر جامعه شيعي آن ديار کوتاهي نکردند.هر چند تحمل مشکلات براي جامعه شيعه سخت و طاقت فرسا بود، بنابر شواهدي چند، تشيع مسير خود را ادامه داد تا بتواند مکتب خود را طي تاريخ و در فراز و فرودهاي آن حفظ کند.شاهد نخست، نقل قول سفرنامه نويساني چون ابن طوطه است که در قرون ميانه از آن ديار ديدن کرده و سطوري در وصف آن جامعه نگاشته اند.شاهد دوم، که از شاهد نخست قوي تر است، وجود حکومت هاي شيعي چون عصفوريان، العيونيون و ...در اين منطقه است و مهم ترين شاهد اين مدعا حضور جامعه شيعه در عربستان کنوني است.جامعه شيعه در احساء و قطيف در دوره استعمار پرتغالي ها از بحرين جدا شد.اين جامعه طعم حاکميت استعمارگران پرتغالي، عثماني ها و آل سعود آن هم در چند دوره متفاوت را چشيده است.
در دوره حاکميت هر يک از حکومت هاي ياد شده جايگاه و موقعيت شيعيان متفاوت بوده است.آنچه از مطالعه تاريخ تشيع در دوره اين حکومت ها درک مي شود، اهتمام شيعيان به مذهبشان و انتظار از حکومت هاي حاکم در اين امر است.زماني که پرتغالي ها بر جامعه شيعه حکومت مي کردند، شيعيان به خاطر بي توجهي آنها به دين اسلام از عثماني ها، که با آنها از نظر مذهبي اختلاف داشتند، دعوت کردند تا حکومت منطقه را به دست گيرند.در تاريخ اين منطقه همواره «امنيت»مسئله بسيار مهم و گمشده جامعه شيعه بوده است.دوران مسئله بسيار مهم و گمشده جامعه شيعه بوده است.دوران حکومت عثماني بر جامعه شيعه با رويکرد امنيتي به دو دوره تقسيم مي شود:1.دوره سي ساله که با رفاه نسبي و فضاي باز ديني همراه بوده و جامعه شيعه در اين مقطع زماني از نظر ادبي، ديني و امنيتي دوره درخشاني را پشت سر گذاشت.بهترين شاهد اين مدعا وجود مجامع علمي و علما و مراجع مشهور در قطيف و احساء در اين دوره است؛ دوره ده ساله پايان حکومت عثماني در احساء و قطيف است.در اين دوره حکومت مرکزي ضعيف شده بود و بيگانگان نيز به ناامني ها دامن مي زدند. 2.لذا از نتايج اين دوره حکومت آل سعود بر شيعيان و استقبال ساکنان از اين امر بود؛ زيرا امنيت منطقه به حداقل خود رسيد.ال سعود در آغاز با تاکتيک سياسي به رسميت شناختن پلوراليسم فرقه اي توانست بر منطقه شرق و نواحي ديگر عربستان سعودي مسلط شود.پس از حاکم شدن آرامش بر اين سرزمين، هويت شيعه در بستر هويت سعودي-وهابي قرار گرفت.وهابيت، با تکيه بر کاربرد افراط گونه مذهب به صورت دستاويز، بر جامعه شيعه در عربستان تأثير گذاشت.وهابيان با تکفير جوامع همسايه با هدف مشروعيت بخشيدن به ايدئولوژي فتح خود و تقسيم جوامع به دارالحرب و دارالسلام زمينه هايي را براي خروج از خود بدويت سرزمين نجد فراهم کردند.منطقه شرق عربستان با نام تاريخي «احساء و قطيف»از بدو تکوين خود به خاطر موقعيت جغرافيايي و حاصل خيزيش توجه حکومت ها را به خود جلب کرده است.با شکل گيري جامعه شيعه در اين منطقه اهميت آن فزوني يافت و با کشف نفت و بالارفتن ارزش آن بر جايگاه جامعه شيعه افزوده شد؛ زيرا اين منطقه دو منبع اصلي مورد نياز عربستان، يعني آب و نفت، را در خود به فراواني جاي داده است.
در منطقه شرق بيشترين و بزرگ ترين حوزه هاي نفتي کشور عربستان و جهان قرار داد.اين خود امتيازي براي شيعيان عربستان، که 40 درصد از ساکنان اين منطقه هستند، به شمار مي آيد، بزرگ ترين شرکت نفتي جهان، يعني آرامکو در منطقه شرق عربستان، قرار دارد.عربستان حدود 15 درصد نفت جهان را دارد و 90 تا 95 درصد درآمد کشور از راه صدور آن تأمين مي شود.
شيعيان منطقه شرق از نظر امنيت بين المللي و تجارت جهاني سهم بسزايي بر ثبات اقتصادي کشور خود دارند.اين جامعه بعد از عراق دومين جامعه بزرگ شيعه عرب به شمار مي آيد که حدود 40 درصد از نيروي کار شرکت هاي نفتي در شرق را نيز تأمين مي کند.
تا پيش از اکتشاف نفت در عربستان فشار بر شيعيان بيشتر در جنبه هاي ايدئولوژيکي خود را نشان مي داد.در روزگار گذشته در قطيف و احساء حوزه هاي علميه وجود داشت.پيش از تمرکز يافتن مرجعيت شيعي در نجف و سپس در قم، مراجع تقليد شيعيان عربستان همگي اهل همان منطقه بودند و قطيف به دليل فراواني علما به «نجف اصغر»مشهور بود.به تدريج و بر اثر فشارهاي سياسي، ديني و اجتماعي بسياري از ساکنان و علماي منطقه مجبور شدند به بحرين، ايران، عراق و کويت مهاجرت کنند.
با استخراج نفت و افزايش قيمت آن فشارهاي سعوديان بر شيعيان سير صعودي يافت.در اين وضعيت شيعيان تبعيض هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي حکام را در همه زمينه ها نسبت به خود درک کردند که در پي آن اعتراض و اعتصاب از جمله عکس العمل هاي آنان به وضعيت موجود بود.حکومت در پي افزايش ارزش و اهميت منطقه شيعه نشين، افزون بر اعمال فشار بر شيعيان، به فعاليت هاي ديگري دست زد که از آن جمله تغييرات جمعيتي با کوچاندن بدويان از مناطق ديگر به مناطق شيعه نشين بود.از ديرزمان اکثريت جمعيت منطقه با شيعيان بود، اما در پي استخراج نفت و سياست سعودي ها، اين اکثريت سير نزولي به خود گرفت.حکومت با تغيير نام قديمي منطقه، يعني احساء (که بيانگر سابقه حضور تاريخي شيعه در آن منطقه بود)«منطقه شرقي»(که بيانگر منطقه اي جغرافيايي است)به مبارزه فرهنگي با ساکنان شيعه دست زد.تجلي پرشکوه خشم برافروخته شيعيان منطقه شرق در قيام محرم 1400 ق (اواخر 1979 م) نمايان شد.اين قيام، با گروگانگيري جاسوسان آمريکايي در ايران و اشغال مسجدالحرام هم زمان گرديد.شعارها و پلاکاردهايي که حمل مي شد، خود گوياي خواسته ها و علل شکل گيري اين انتفاضه بود.
بعضي از شعارهاي اين قيام عبارت بودند از:لاسنيه لاشيعيه، وحده وحده اسلاميه، عاشورانا حسيني قاعدنا خميني، لاشرقيه لاغربيه، ثوره ثوره اسلاميه و ...يکي از پلاکاردهاي مهمي که در اين حرکت حمل مي شد شتر بزرگي را نشان مي داد که در شرق در حال چريدن بود و تاجري غربي آن را مي دوشيد و شيرش در حال چريدن بود و تاجري غربي آن را مي دوشيد و شيرش را به يک موجود تن پرور و بيکاره که در وسط تصوير نشسته بود مي داد.بعد ازانتفاضه منطقه شرقي،که از تبعيض هاي نظام مند حکومت و تأثيرات منطقه اي انقلاب اسلامي ايران ناشي شده بود، جامعه شيعه در عربستان سعودي با محدوديت هاي بيشتر رو به رو شد.همين مسئله سبب گرديد عده از اي جوانان آن ديار به ايران و بعد به آمريکا، انگليس، سوريه و لبنان مهاجرت کنند.از آنجا که جامعه شيعه در عربستان گروهي اقليت است، خواهان حقوق شهروندي متناسب با موقعيت خود و برابر با ساير گروه هاست، اما اين اصل با ايدئولوژي مذهبي و سياسي حکومت سعودي در تعارض قرار دارد.
ساختار حکومتي عربستان و جايگاه نداشتن شيعيان در اين ساختار باعث مي شود آنها احساس کنند که تشيع در حقيقت تنها هويتي است که امروز در اين کشور پادشاهي شيعيان از آن برخوردارند.شيعيان پس از حمله عراق به کويت موضعي ميهن گرايانه گرفتند؛ از اين رو حمله عراق را محکوم، و آمادگي خود را براي دفاع از سرزمينشان اعلام کردند.
در پي اين اقدام، دولت عربستان موضوع را بررسي، و ملک فهد افرادي را براي مذاکره با شيعيان معين کرد.اين امر باعث شد فضاي نسبتاً باز سياسي فراهم شود و محدوديت ها شيعيان تا حدي مرتفع گردد.شايان ذکر است که فشارهاي حکام سعودي بر جامعه شيعه از يک منطقه تا منطقه اي ديگر متفاوت است؛ شيعيان مکه و مدينه نسبت به شيعيان احساء از محدوديت هاي فرهنگي، سياسي،عقيدتي بيشتري رنج مي برند و شيعيان احساء نسبت به شيعيان قطيف محروم ترند.اين امر از موقعيت آنها و ميزان جمعيتشان نسبت به اهل سنت در مناطق ياد شده ناشي مي شود.
به هر حال عواملي همچون وهابيت و رويکرد آن نسبت به تشيع، موضع گيري سياسي شيعيان، روابط عربستان با کشورهاي شيعه نشين، به ويژه ايران، تحولات سياسي در کشورهاي داراي جمعيت شيعه، مثل بحرين عراق، تحولات سياسي در داخل عربستان، علماي شيعه و سهم آنها در برقراري ارتباط با حکومت، حقوق بشر و فشار کشورهاي مدافع بر آن عربستان سعودي براي نيل به مطامع سياسي خود همگي بر جايگاه جامعه شيعه در عربستان تأثير مي گذارد؛ بنابراين در کل مي توان چگونه تعامل دولت عربستان با شيعيان را متأثر از اوضاع و احوال جهاني و منطقه اي دانست.
منبع:زمانه شماره94




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط