مليت، قوميت و سنت هاي متفاوت
نويسنده:عابدين رضايي به جو
اهميت و پراکندگي جامعه شيعه در عربستان
جامعه شيعه در عربستان در نقاط گوناگوني پراکنده شده اند.از مراکز مهم شيعه دوازده امامي در عربستان ناحيه شرقي اين کشور، يعني قطيف، احساء و منطقه حجاز(مکه و مدينه)است.با توجه به اهميت ديني و ژئوپولوتيکي اين جامعه با نگاهي به جايگاه منطقه اي و جهاني عربستان و ناهمگوني هاي اجتماعي و ديني اين سرزمين، شناخت شيعيان عربستان اهميت فوق العاده اي مي يابد که در ذيل تلاش شده است با توجه به کشور عربستان جايگاه جامعه شيعه در اين کشور مورد واکاوي و بررسي قرار مي گيرد.
بافت اجتماعي عربستان سعودي قبيله اي است.حدود چهارهزار قبيله در اين کشور وجود دارند.اين جامعه بر پايه روابط قبيله اي استوار است.تعصب و علقه نيرومند قبيله اي به علاوه مذهب، فرهنگ اين جامعه را شکل مي دهد.وجود اقليت هاي مذهبي، که هميشه احساس مي کنند زير ستم و ظلم قرار گرفته اند، و همچنين وجود کارگران فراوان خارجي و تأثيري، که به طور آرام، ولي مستمر بر فرهنگ و اقتصاد اين کشور مي گذارند، مانع از پديد آمدن فرهنگي واحد در اين کشور شده است.مردم عربستان، که تا دوران پيش از اکتشاف نفت فرهنگي بدوي داشتند و با انديشه هاي بيرون از مرزهاي جغرافيايي خود آشنا نبودند، پس از استخراج نفت، به وسيله کارگران خارجي وارد شده به اين کشور با انديشه ها و عقايد جديد و انقلابي مناطق ديگر آشنا شدند.اين کارگران فرهنگي غيربومي را به عربستان وارد کردند که با سيل شهرنشيني تقريباً ناگهاني مردم اين کشور کارکرد آن چندبرابر شد.ورود اين فرهنگ ها دو گروه اجتماعي پايبند به سنت و نوانديشان را، که بيشتر جوانان بودند، در مقابل هم قرار داد.افزون بر سه گروه بدوي، شهرنشين بومي و شهرنشين غيربومي از نظر بافت ديني هم، بيشتر مردم عربستان وهابي، يعني از سلفيان متعصب، هستند.بزرگان وهابي، که کمترين انعطاف را در برابر مخالفان ديني خود نشان مي دهند، باعث شده اند اقليت هايي که با اين نوع برداشت از دين مخالف اند و توانايي سکوت مداوم را ندارند در تنگنا قرار گيرند.اين عوامل و عوامل ديگر باعث شده است که در اين کشور ناهمگوني عقدتي پديد آيد.در کل جامعه عربستان را مي توان به چهارفرهنگ اصلي تقسيم کرد که در آن چهار گروه با سنت هاي متفاوت زندگي مي کنند:
1.نجدي ها، در مرکز عربستان قرار دارند و خاندان سعودي هم از اين منطقه اند؛
2.حجازي ها، شامل اهالي شهرهاي مکه، مدينه و جده؛
3.شيعيان که بيشتر در منطقه شرقي و مراکز توليد و صدور نفت مثل قطيف سکونت دارند.اينان هميشه خطري جدي براي حکومت سعودي بوده اند و بيشتر جنبش ها و حرکت هاي مخالف، طي تاريخ عليه حکام جور، از اين ناحيه سرچشمه گرفته است و قيام گسترده 1400 ق (1979 م)نمونه اي از اين روشنگري است؛
4.آسوري ها، که اقليتي ناچيزند و بيشتر در حوالي مرز يمن و در منطقه اي کوهستاني در جنوب غرب سکونت دارند.
جمعيت عربستان در سال 1414 ق (1993 م)حدود 21504613 نفر ذکر شده است که از اين تعداد 5321938 نفر اتباع خارجي بوده اند.در سرشماري حکومتي در سال 1425 ق (2004 م) کل جمعيت عربستان 22670000 نفر ذکر شده بود که از اين تعداد 16529302 نفر آن افراد بومي و باقي خارجيان مقيم در اين کشور بودند.يک منبع ايراني نيز اخيرا تعداد جمعيت عربستان را 28 ميليون و 161 هزار نوشته است.از کل جمعيت عربستان حدود 10 تا 15 درصد جمعيت شيعه هستند.بيشتر شيعيان اماميه در استان شرقي و شيعيان اسماعيلي و زيدي در مناطق جنوبي زندگي مي کنند.نرخ رشد جمعيت در عربستان بر اساس آمار سال 1420 ق (1999 م) 3/39 درصد است.پراکندگي جمعيت در چهار منطقه مرکز، جنوب، شرق و غرب عربستان در شبکه الجزيره و شبکه هاي ديگر بدون شرح است:
1.منطقه مرکزي عربستان يا اقليم نجد، که الرياض، القصيم و حائل را شامل مي شود، با مساحت 36/2 درصدي از خاک عربستان حدود 30/90 تا 32/12 درصد از کل جمعيت عربستان را، که 7006127 نفر است، در برمي گيرد.
2.منطقه غربي عربستان با اقليم حجاز، که تبوک، مدينه، مکه و الباحه را در بر مي گيرد، با مساحت 20/99 درصدي از خاک عربستان حدود 32/88 تا 37/10 درصد از کل جمعيت را، که 8411881 نفر است، در خود جاي داده است.
3.منطقه جنوبي عربستان، که عسير، نجران و جيزان را شامل مي شود، با مساحت 11/5 درصدي از خاک عربستان حدود 14/40 درصد از کل جمعيت را، که 3264989 نفر است، در برمي گيرد.
4.منطقه شرقي، که با نام تاريخي دو واحه قطيف و احساء، شناخته مي شود و اکنون خود به تنهايي يکي از سيزده استان عربستان است، با مساحت 31/28 درصدي از خاک عربستان حدود 14/48 درصد از کل جمعيت عربستان را، که 3355683 نفر است، در برمي گيرد.
افزون بر اين فرقه نوظهور مذاهب ديگري هم در عربستان از همان بدو ظهور وجود داشته اند.بر اساس آمار 21 دسامبر سال 1991 م حدود 6000 مسيحي کاتوليک در استان هاي شرقي اين کشور زندگي مي کنند با وجود چهار مذهب اهل سنت و شيعه و فرقه هاي آن عده اي پژوهشگران از تجانس مذهبي در عربستان سعودي سخن رانده اند، اما فؤاد ابراهيم با بررسي اين جوامع معتقد است که به کار بردن عبارت «اکثريت مذهبي متجانس»براي چنين جامعه اي،افسانه اي بيش نيست؛زيرا فرقه ها لزوما موجوديت مذهبي ندارند، بلکه هر فرقه دربردارنده ويژگي هاي منطقه اي، اجتماعي و مذهبي اعضاي آن است.واقعيت اين است که عربستان سعودي نيز مانند لبنان کشوري متشکل از اقليت مذهبي است ودر ميان آنان وهابيان اقليت برتر و حاکم به شمار مي آيد.
پراکندگي جامعه ديني عربستان در چهار منطقه آن اين گونه است:
1.منطقه نجد (منطقه الوسطي):در اين منطقه مذهب حنبلي با ايدئولوژي وهابي، که مذهب رسمي کشور و مؤسسه هاي ديني است، بر اقليت هاي مذهبي ديگر غلبه دارد.در منطقه نجد، که کانون شکل گيري و گسترش انديشه وهابيت بوده است، افزون بر اکثريت حنبلي، اقليت هاي مذهبي ديگري زندگي مي کنند از جمله شيعيان که در «الحائل»ساکن اند.
2.منطقه غرب يا اقليم حجاز:در اين منطقه اکثريت با پيروان مذهب مالکي است که در مکه ساکن اند و رهبر آنها السيد محمد علوي المالکي است.پيروان اين مذهب به مدرسه ديني الازهريه مصر گرايش دارند.از صاحبان مذاهب ديگر ساکن در اين منطقه شافعي ها هستند که تعداد آنها را حدود دو ميليون نفر نوشته اند.مذهب حنفي، يکي ديگر از چهار مذهب شناخته شده اهل سنت، در اين منطقه نسبت به مذهب هاي ديگر اهل سنت پيروان کمتري دارد و داراي مؤسسه ديني خاصي نيست که آن هم از نزديکي جغرافيايي و ديني آنها با شافعي ها و مالکي ها ناشي شده است و حنفي مذهبيان در امور ديني از آن دو مذهب پيروي مي کنند.افزون بر پيروان مذاهب اهل سنت، شيعه و فرقه هايي از آن نيز در اين منطقه حضور دارند.در مدينه عده اي شيعه زيدي و حدود 24 تا 26 هزار نفر هم شيعه جعفري، که به نخاوله مشهورند، زندگي مي کنند (نخاوله از نام نخل گرفته شده است و مي گويند شيعيان مدينه از قديم تاکنون، ماهرترين کساني بوده اند که با گرده افشاني نخل نر بر نخل هاي بلند ماده آنها را باور کرده اند).بيشتر اين شيعيان شغل هايي از قبيل نجاري، آهنگري، رانندگي، بقالي و دست فروشي دارند و تعداد کمي از آنان نيز در ادارات در پست هاي غيرکليدي مشغول به کارند.رهبري شيعيان مدينه را شيخ عمروي 95 ساله برعهده دارد.در کنار بيمارستان الزهرا، حسينيه اي داخل نخلستاني وجود دارد، که شيعيان مدينه بيشتر مراسم مذهبي خود را در آن انجام مي دهند و اين مکان به کانون فعاليت هايشان تبديل شده است.
شيعيان در اين جا اذان را همراه با اشهد ان عليا ولي الله مي خوانند و در نمازهايشان بر مهر سجده مي کنند و قنوت مي گيرند.و در و ديوار آن با کتيبه ها و پارچه نوشته هاي مزين به نام چهارده معصوم (ص)آراسته است و نماز جماعت صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا در آن اقامه مي گردد.
اين حسينيه به تازگي بازسازي شده است و مساحتي حدود هزار متر مربع دارد.در کنار آن نيز غرفه هايي وجود دارد که به علت وابستگي به شيعيان مديني به استقبال زائران ايراني روبه رو شده است.
در منطقه ينبع هم عده اي شيعه کيسانيه زندگي مي کنند.افزون بر اين مذاهب فرقه هايي از صوفيه مانند سنسويه، ادريسيه، قادريه و بکتاشيه نيز در منطقه حجاز ساکن اند.
3.منطقه جنوبي:اين منطقه از نظر بافت مذهبي و قبيله اي منطقه اي کاملاً ناهمگون است که افزون بر شافعي ها و مالکي ها، از فرقه هاي شيعيه، اسماعيلي و زيدي نيز در اين منطقه زندگي مي کنند.در عربستان سه دسته اسماعيلي شامل آغاخاني، داوودي (بُهره ها)و اسماعيلي هاي سليماني، که همان اسماعيلي هاي ساکن نجران هستند، وجود دارند.محل تمرکز شيعيان اسماعيلي بيشتر منطقه نجران(منطقه مرزي يمن-عربستان)است.تعداد آنها را از هشتصد هزار تا يک ميليون نفر گفته اند.زيدي ها نيز در مناطق جنوبي و در شهرهايي چون عسير، نجران، جده، سکني گزيده اند.آنها، که تعدادشان نامشخص است، در امور ديني خود از زيدي هاي يمن پيروي مي کنند.
4.منطقه شرقي:در گذشته مذهب غالب در اين منطقه شيعه اثني عشري بوده است.آنها بيشتر در دو واحه احساء و القطيف پراکنده اند.حدود 97 درصد جمعيت واحه قطيف و 65 تا 70 درصد جمعيت واحه احساء شيعه هستند.افزون بر آن دو منطقه در مناطق ديگر منطقه شرقي چون الجبيل، راس التنور، الخبر، الظهران و الدمام، به ويژه العود، نيز شيعيان زندگي مي کنند.در گذشته که در منطقه شرقي شهرهاي مهمي غير از قطيف، احساء و الهفوف وجود نداشت بيشتر جمعيت منطقه شيعه بودند، اما با کشف نفت و به وجود آمدن شهرهاي جديد، شهروندان از سراسر عربستان، به ويژه منطقه نجد، به اين منطقه مهاجرت کردند که از پيامدهاي آن در اقليت گرفتن شيعيان در منطقه است، به گونه اي که اکنون به سختي 35 تا 40 درصد جمعيت اين منطقه شيعه هستند و در کل اکثريت در منطقه شرقي با اهل سنت است.
از نظر داخلي و بين المللي اين يکي از عوامل اهميت ژئوپولتيکي و استراتژيکي عربستان سعودي است.اين جامعه شيعه پس از شيعيان عراق بزرگ ترين جامعه شيعي عرب را در خليج فارس تشکيل مي دهد.افزون بر قرارگرفتن بر بزرگ ترين چاه هاي نفتي جهان(قطيف)در اين منطقه، حدود 40 تا 60 درصد از نيروي کار کشور در عرصه نفت نيز شيعه هستند.از ديدگاه بين المللي و تجارت جهاني شيعيان استان شرقي سهم مؤثري در ثبات اقتصادي و سياسي کشور، چه از نظر بين المللي و چه از نظر منطقه اي، دارند و آنها به دليل ارجحيت در جمعيت و جغرافياي استراتژيکشان از ارکان مهم سياست سعودي و به طور کلي منطقه به شمار مي آيند.
1.ژئوپولتيک:قرار گرفتن عربستان ميان دو آبراه مهم جهان-خليج فارس و درياي سرخ-به اين کشور موقعيت استراتژيکي خاصي بخشيده است.عربستان سعودي با آن دو آبراه مهم 2634 کيلومتر خط ساحلي دارد.
2.فرهنگي و اعتبار بين المللي:حضور زائران خانه کعبه، از يک سو از نظر مادي مبالغ هنگفتي را به خزانه دولت وارد مي سازد و از سوي ديگر از نظر فرهنگي، نياز مذهبي کشورهاي مسلمان به اين مکان مقدس، بينشي همراه احترام براي عربستان سعودي مي آورد.مکان مقدس، بينشي همراه احترام براي عربستان سعودي مي آورد.اين عامل باعث مي شود عربستان از دو ديدگاه اقتصادي و مذهبي براي جهان اسلام مهم تلقي شود.حفظ اين اهميت براي عربستان سعودي به داشتن سياستي متناسب با معتقدان به اين ارزش ديني وابسته است.درگيري هايي که براي حاکميت يافتن بر اين منطقه طي تاريخ روي داده خود گوياي اهميت ديني (مشروعيت)و اقتصادي آن است.يکي از دغدغه هاي حکومت عثماني از قدرت يافتن آل سعود اول همين امر بود و يکي از عوامل ضعف حکومت آل سعود اول، که به اضمحلال آنها هم منجر شد، انقطاع حج در آن دوره بود.علم به اين ارزش در جهان اسلام ملک فهد را بر آن داشت تا به اطرافيان خود دستور دهد به جاي لفظ اعلي حضرت وي را خادم حرمين شريفين بنامند.
3.پيروزي انقلاب اسلامي:با سقوط نظام شاهنشاهي يکي از دو ستون ثابت در منطقه خليج فارس براي غرب فرو ريخت و پس از آن با افزايش اهميت منطقه خاورميانه توجه غرب به سوي عربستان در حکم ستون ديگر ثبات منطقه، بيش از پيش افزايش يافت.
4.منابع طبيعي:عربستان سعودي 26 درصد کل ذخاير نفتي جهان را در اختيار دارد و بزرگ ترين صادرکننده آن است.اين منبع زيرزميني 75 درصد درآمد کشور، 40 درصد توليد ناخالص داخلي و 90 درصد درآمد حاصل از صادرات عربستان سعودي را فراهم مي کند.نفت مهم ترين عامل شهرت جهاني حکومت سعودي و عامل اصلي تحولات داخلي اين کشور و به ويژه حد فاصل دو دوره قرون وسطي و جديد اين کشور است.نبود مؤسسه هاي اجتماعي و حکومتي و کادر خبره براي رفع نيازها و نظام ديني، که به دنياي جديد روي خوش نشان نمي داد، از ويژگي هاي حکومت سعودي پيش و حتي تا چند دهه پس از اکتشاف نفت-که قيمت و ارزش آن شناخته شده نبود-بود.نفت تأثيرات چشمگيري در منطقه شرق عربستان گذاشت.همين عامل باعث جغرافيايي جمعيتي، شهري و نظام اجتماعي عربستان و مناطق شيعه نشين قطيف و احساء گرديد.تبعيض در تقسيم اين ثروت ملي باعث نارضايتي هايي در عربستان شد؛ زيرا نفت افزون بر موارد ياد شده سبب تغييرات فرهنگي و بيداري اجتماعي نيز گرديد.
عربستان سعودي افزون بر نفت از گاز طبيعي، معادن آهن، طلا و مس نيز برخوردار است.نفت از نگاه منطقه اي و فرامنطقه اي مهم ترين منبع استراتژيک عربستان سعودي است.به چشم غريبان و جهان متمدن امروزي اگر نفت در آنجا نبود اين مردم شايستگي اين قدر تعريف، تمجيد و ثناگويي نداشتند.حال که اين گنج بي رنج را دارند، به زعم جهان صنعتي شايستگي پذيرش مسئوليت ها و عناوين و ارزش هاي تأييد شده از سوي غرب را دارند.عمده ترين خريدارهاي نفت عربستان هم کشورهاي ژاپن، امريکا و فرانسه اند که سهم عمده اي در بازارجهاني و تحولات اقتصاد صنعتي دارند.با اين حال عربستان سعودي تا زماني که ابزار اقتصاد نفت را در دست خود دارد مي تواند به خواسته هاي خود نزديک شود و تا زماني که بازار جهاني به اين طلاي سياه نيازمند است، عربستان و تحولات آنها بر آنها تأثير مي گذارند.از عواملي که مي تواند به اين عامل حيات عربستان ضربه بزند و اقتصاد آن را مختل کند قرار گرفتن بخشي اصلي منابع نفتي اين کشور در شرق آن و صدور اين منابع از راه خليج فارس است.شيعيان اقليت چشمگيري هستند که در شرق کشور(مرکز استقرار صنايع نفتي)ساکن اند.با توجه به اينکه نفت کارکرد خاص و جايگاه ويژه اي در تحولات عربستان و جايگاه جهاني اين کشور دارد و نبض اقتصادي عربستان و بسياري از کشورها به آن بسته است، به سهم عوامل تأثيرگذار بر آن همچون شيعيان مي توان بيش از پيش پي برد.اين عوامل باعث شده است تا دولت سعودي از سال 1975 م سه طرح ساختمان خط لوله نفتي را اجرا کند هم زمان به سرمايه گذاري کلان در طرح گسترده براي تأسيس پايگاه نظامي در سواحل خليج فارس(قطيف)دست زند.شايان ذکر است که با احداث خط لوله انتقال نفت از سواحل خليج فارس به درياي سرخ اهميت استراتژيکي عربستان در زمينه صدور نفت بيش از پيش شد.
منبع:زمانه شماره94
جامعه شيعه در عربستان در نقاط گوناگوني پراکنده شده اند.از مراکز مهم شيعه دوازده امامي در عربستان ناحيه شرقي اين کشور، يعني قطيف، احساء و منطقه حجاز(مکه و مدينه)است.با توجه به اهميت ديني و ژئوپولوتيکي اين جامعه با نگاهي به جايگاه منطقه اي و جهاني عربستان و ناهمگوني هاي اجتماعي و ديني اين سرزمين، شناخت شيعيان عربستان اهميت فوق العاده اي مي يابد که در ذيل تلاش شده است با توجه به کشور عربستان جايگاه جامعه شيعه در اين کشور مورد واکاوي و بررسي قرار مي گيرد.
عاقبت اجتماعي و ديني عربستان
بافت اجتماعي عربستان سعودي قبيله اي است.حدود چهارهزار قبيله در اين کشور وجود دارند.اين جامعه بر پايه روابط قبيله اي استوار است.تعصب و علقه نيرومند قبيله اي به علاوه مذهب، فرهنگ اين جامعه را شکل مي دهد.وجود اقليت هاي مذهبي، که هميشه احساس مي کنند زير ستم و ظلم قرار گرفته اند، و همچنين وجود کارگران فراوان خارجي و تأثيري، که به طور آرام، ولي مستمر بر فرهنگ و اقتصاد اين کشور مي گذارند، مانع از پديد آمدن فرهنگي واحد در اين کشور شده است.مردم عربستان، که تا دوران پيش از اکتشاف نفت فرهنگي بدوي داشتند و با انديشه هاي بيرون از مرزهاي جغرافيايي خود آشنا نبودند، پس از استخراج نفت، به وسيله کارگران خارجي وارد شده به اين کشور با انديشه ها و عقايد جديد و انقلابي مناطق ديگر آشنا شدند.اين کارگران فرهنگي غيربومي را به عربستان وارد کردند که با سيل شهرنشيني تقريباً ناگهاني مردم اين کشور کارکرد آن چندبرابر شد.ورود اين فرهنگ ها دو گروه اجتماعي پايبند به سنت و نوانديشان را، که بيشتر جوانان بودند، در مقابل هم قرار داد.افزون بر سه گروه بدوي، شهرنشين بومي و شهرنشين غيربومي از نظر بافت ديني هم، بيشتر مردم عربستان وهابي، يعني از سلفيان متعصب، هستند.بزرگان وهابي، که کمترين انعطاف را در برابر مخالفان ديني خود نشان مي دهند، باعث شده اند اقليت هايي که با اين نوع برداشت از دين مخالف اند و توانايي سکوت مداوم را ندارند در تنگنا قرار گيرند.اين عوامل و عوامل ديگر باعث شده است که در اين کشور ناهمگوني عقدتي پديد آيد.در کل جامعه عربستان را مي توان به چهارفرهنگ اصلي تقسيم کرد که در آن چهار گروه با سنت هاي متفاوت زندگي مي کنند:
1.نجدي ها، در مرکز عربستان قرار دارند و خاندان سعودي هم از اين منطقه اند؛
2.حجازي ها، شامل اهالي شهرهاي مکه، مدينه و جده؛
3.شيعيان که بيشتر در منطقه شرقي و مراکز توليد و صدور نفت مثل قطيف سکونت دارند.اينان هميشه خطري جدي براي حکومت سعودي بوده اند و بيشتر جنبش ها و حرکت هاي مخالف، طي تاريخ عليه حکام جور، از اين ناحيه سرچشمه گرفته است و قيام گسترده 1400 ق (1979 م)نمونه اي از اين روشنگري است؛
4.آسوري ها، که اقليتي ناچيزند و بيشتر در حوالي مرز يمن و در منطقه اي کوهستاني در جنوب غرب سکونت دارند.
موقعيت جغرافيايي عربستان
جغرافياي طبيعي
جغرافياي انساني
جمعيت عربستان در سال 1414 ق (1993 م)حدود 21504613 نفر ذکر شده است که از اين تعداد 5321938 نفر اتباع خارجي بوده اند.در سرشماري حکومتي در سال 1425 ق (2004 م) کل جمعيت عربستان 22670000 نفر ذکر شده بود که از اين تعداد 16529302 نفر آن افراد بومي و باقي خارجيان مقيم در اين کشور بودند.يک منبع ايراني نيز اخيرا تعداد جمعيت عربستان را 28 ميليون و 161 هزار نوشته است.از کل جمعيت عربستان حدود 10 تا 15 درصد جمعيت شيعه هستند.بيشتر شيعيان اماميه در استان شرقي و شيعيان اسماعيلي و زيدي در مناطق جنوبي زندگي مي کنند.نرخ رشد جمعيت در عربستان بر اساس آمار سال 1420 ق (1999 م) 3/39 درصد است.پراکندگي جمعيت در چهار منطقه مرکز، جنوب، شرق و غرب عربستان در شبکه الجزيره و شبکه هاي ديگر بدون شرح است:
1.منطقه مرکزي عربستان يا اقليم نجد، که الرياض، القصيم و حائل را شامل مي شود، با مساحت 36/2 درصدي از خاک عربستان حدود 30/90 تا 32/12 درصد از کل جمعيت عربستان را، که 7006127 نفر است، در برمي گيرد.
2.منطقه غربي عربستان با اقليم حجاز، که تبوک، مدينه، مکه و الباحه را در بر مي گيرد، با مساحت 20/99 درصدي از خاک عربستان حدود 32/88 تا 37/10 درصد از کل جمعيت را، که 8411881 نفر است، در خود جاي داده است.
3.منطقه جنوبي عربستان، که عسير، نجران و جيزان را شامل مي شود، با مساحت 11/5 درصدي از خاک عربستان حدود 14/40 درصد از کل جمعيت را، که 3264989 نفر است، در برمي گيرد.
4.منطقه شرقي، که با نام تاريخي دو واحه قطيف و احساء، شناخته مي شود و اکنون خود به تنهايي يکي از سيزده استان عربستان است، با مساحت 31/28 درصدي از خاک عربستان حدود 14/48 درصد از کل جمعيت عربستان را، که 3355683 نفر است، در برمي گيرد.
جغرافياي ديني
افزون بر اين فرقه نوظهور مذاهب ديگري هم در عربستان از همان بدو ظهور وجود داشته اند.بر اساس آمار 21 دسامبر سال 1991 م حدود 6000 مسيحي کاتوليک در استان هاي شرقي اين کشور زندگي مي کنند با وجود چهار مذهب اهل سنت و شيعه و فرقه هاي آن عده اي پژوهشگران از تجانس مذهبي در عربستان سعودي سخن رانده اند، اما فؤاد ابراهيم با بررسي اين جوامع معتقد است که به کار بردن عبارت «اکثريت مذهبي متجانس»براي چنين جامعه اي،افسانه اي بيش نيست؛زيرا فرقه ها لزوما موجوديت مذهبي ندارند، بلکه هر فرقه دربردارنده ويژگي هاي منطقه اي، اجتماعي و مذهبي اعضاي آن است.واقعيت اين است که عربستان سعودي نيز مانند لبنان کشوري متشکل از اقليت مذهبي است ودر ميان آنان وهابيان اقليت برتر و حاکم به شمار مي آيد.
پراکندگي جامعه ديني عربستان در چهار منطقه آن اين گونه است:
1.منطقه نجد (منطقه الوسطي):در اين منطقه مذهب حنبلي با ايدئولوژي وهابي، که مذهب رسمي کشور و مؤسسه هاي ديني است، بر اقليت هاي مذهبي ديگر غلبه دارد.در منطقه نجد، که کانون شکل گيري و گسترش انديشه وهابيت بوده است، افزون بر اکثريت حنبلي، اقليت هاي مذهبي ديگري زندگي مي کنند از جمله شيعيان که در «الحائل»ساکن اند.
2.منطقه غرب يا اقليم حجاز:در اين منطقه اکثريت با پيروان مذهب مالکي است که در مکه ساکن اند و رهبر آنها السيد محمد علوي المالکي است.پيروان اين مذهب به مدرسه ديني الازهريه مصر گرايش دارند.از صاحبان مذاهب ديگر ساکن در اين منطقه شافعي ها هستند که تعداد آنها را حدود دو ميليون نفر نوشته اند.مذهب حنفي، يکي ديگر از چهار مذهب شناخته شده اهل سنت، در اين منطقه نسبت به مذهب هاي ديگر اهل سنت پيروان کمتري دارد و داراي مؤسسه ديني خاصي نيست که آن هم از نزديکي جغرافيايي و ديني آنها با شافعي ها و مالکي ها ناشي شده است و حنفي مذهبيان در امور ديني از آن دو مذهب پيروي مي کنند.افزون بر پيروان مذاهب اهل سنت، شيعه و فرقه هايي از آن نيز در اين منطقه حضور دارند.در مدينه عده اي شيعه زيدي و حدود 24 تا 26 هزار نفر هم شيعه جعفري، که به نخاوله مشهورند، زندگي مي کنند (نخاوله از نام نخل گرفته شده است و مي گويند شيعيان مدينه از قديم تاکنون، ماهرترين کساني بوده اند که با گرده افشاني نخل نر بر نخل هاي بلند ماده آنها را باور کرده اند).بيشتر اين شيعيان شغل هايي از قبيل نجاري، آهنگري، رانندگي، بقالي و دست فروشي دارند و تعداد کمي از آنان نيز در ادارات در پست هاي غيرکليدي مشغول به کارند.رهبري شيعيان مدينه را شيخ عمروي 95 ساله برعهده دارد.در کنار بيمارستان الزهرا، حسينيه اي داخل نخلستاني وجود دارد، که شيعيان مدينه بيشتر مراسم مذهبي خود را در آن انجام مي دهند و اين مکان به کانون فعاليت هايشان تبديل شده است.
شيعيان در اين جا اذان را همراه با اشهد ان عليا ولي الله مي خوانند و در نمازهايشان بر مهر سجده مي کنند و قنوت مي گيرند.و در و ديوار آن با کتيبه ها و پارچه نوشته هاي مزين به نام چهارده معصوم (ص)آراسته است و نماز جماعت صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا در آن اقامه مي گردد.
اين حسينيه به تازگي بازسازي شده است و مساحتي حدود هزار متر مربع دارد.در کنار آن نيز غرفه هايي وجود دارد که به علت وابستگي به شيعيان مديني به استقبال زائران ايراني روبه رو شده است.
در منطقه ينبع هم عده اي شيعه کيسانيه زندگي مي کنند.افزون بر اين مذاهب فرقه هايي از صوفيه مانند سنسويه، ادريسيه، قادريه و بکتاشيه نيز در منطقه حجاز ساکن اند.
3.منطقه جنوبي:اين منطقه از نظر بافت مذهبي و قبيله اي منطقه اي کاملاً ناهمگون است که افزون بر شافعي ها و مالکي ها، از فرقه هاي شيعيه، اسماعيلي و زيدي نيز در اين منطقه زندگي مي کنند.در عربستان سه دسته اسماعيلي شامل آغاخاني، داوودي (بُهره ها)و اسماعيلي هاي سليماني، که همان اسماعيلي هاي ساکن نجران هستند، وجود دارند.محل تمرکز شيعيان اسماعيلي بيشتر منطقه نجران(منطقه مرزي يمن-عربستان)است.تعداد آنها را از هشتصد هزار تا يک ميليون نفر گفته اند.زيدي ها نيز در مناطق جنوبي و در شهرهايي چون عسير، نجران، جده، سکني گزيده اند.آنها، که تعدادشان نامشخص است، در امور ديني خود از زيدي هاي يمن پيروي مي کنند.
4.منطقه شرقي:در گذشته مذهب غالب در اين منطقه شيعه اثني عشري بوده است.آنها بيشتر در دو واحه احساء و القطيف پراکنده اند.حدود 97 درصد جمعيت واحه قطيف و 65 تا 70 درصد جمعيت واحه احساء شيعه هستند.افزون بر آن دو منطقه در مناطق ديگر منطقه شرقي چون الجبيل، راس التنور، الخبر، الظهران و الدمام، به ويژه العود، نيز شيعيان زندگي مي کنند.در گذشته که در منطقه شرقي شهرهاي مهمي غير از قطيف، احساء و الهفوف وجود نداشت بيشتر جمعيت منطقه شيعه بودند، اما با کشف نفت و به وجود آمدن شهرهاي جديد، شهروندان از سراسر عربستان، به ويژه منطقه نجد، به اين منطقه مهاجرت کردند که از پيامدهاي آن در اقليت گرفتن شيعيان در منطقه است، به گونه اي که اکنون به سختي 35 تا 40 درصد جمعيت اين منطقه شيعه هستند و در کل اکثريت در منطقه شرقي با اهل سنت است.
از نظر داخلي و بين المللي اين يکي از عوامل اهميت ژئوپولتيکي و استراتژيکي عربستان سعودي است.اين جامعه شيعه پس از شيعيان عراق بزرگ ترين جامعه شيعي عرب را در خليج فارس تشکيل مي دهد.افزون بر قرارگرفتن بر بزرگ ترين چاه هاي نفتي جهان(قطيف)در اين منطقه، حدود 40 تا 60 درصد از نيروي کار کشور در عرصه نفت نيز شيعه هستند.از ديدگاه بين المللي و تجارت جهاني شيعيان استان شرقي سهم مؤثري در ثبات اقتصادي و سياسي کشور، چه از نظر بين المللي و چه از نظر منطقه اي، دارند و آنها به دليل ارجحيت در جمعيت و جغرافياي استراتژيکشان از ارکان مهم سياست سعودي و به طور کلي منطقه به شمار مي آيند.
اهميت عربستان
1.ژئوپولتيک:قرار گرفتن عربستان ميان دو آبراه مهم جهان-خليج فارس و درياي سرخ-به اين کشور موقعيت استراتژيکي خاصي بخشيده است.عربستان سعودي با آن دو آبراه مهم 2634 کيلومتر خط ساحلي دارد.
2.فرهنگي و اعتبار بين المللي:حضور زائران خانه کعبه، از يک سو از نظر مادي مبالغ هنگفتي را به خزانه دولت وارد مي سازد و از سوي ديگر از نظر فرهنگي، نياز مذهبي کشورهاي مسلمان به اين مکان مقدس، بينشي همراه احترام براي عربستان سعودي مي آورد.مکان مقدس، بينشي همراه احترام براي عربستان سعودي مي آورد.اين عامل باعث مي شود عربستان از دو ديدگاه اقتصادي و مذهبي براي جهان اسلام مهم تلقي شود.حفظ اين اهميت براي عربستان سعودي به داشتن سياستي متناسب با معتقدان به اين ارزش ديني وابسته است.درگيري هايي که براي حاکميت يافتن بر اين منطقه طي تاريخ روي داده خود گوياي اهميت ديني (مشروعيت)و اقتصادي آن است.يکي از دغدغه هاي حکومت عثماني از قدرت يافتن آل سعود اول همين امر بود و يکي از عوامل ضعف حکومت آل سعود اول، که به اضمحلال آنها هم منجر شد، انقطاع حج در آن دوره بود.علم به اين ارزش در جهان اسلام ملک فهد را بر آن داشت تا به اطرافيان خود دستور دهد به جاي لفظ اعلي حضرت وي را خادم حرمين شريفين بنامند.
3.پيروزي انقلاب اسلامي:با سقوط نظام شاهنشاهي يکي از دو ستون ثابت در منطقه خليج فارس براي غرب فرو ريخت و پس از آن با افزايش اهميت منطقه خاورميانه توجه غرب به سوي عربستان در حکم ستون ديگر ثبات منطقه، بيش از پيش افزايش يافت.
4.منابع طبيعي:عربستان سعودي 26 درصد کل ذخاير نفتي جهان را در اختيار دارد و بزرگ ترين صادرکننده آن است.اين منبع زيرزميني 75 درصد درآمد کشور، 40 درصد توليد ناخالص داخلي و 90 درصد درآمد حاصل از صادرات عربستان سعودي را فراهم مي کند.نفت مهم ترين عامل شهرت جهاني حکومت سعودي و عامل اصلي تحولات داخلي اين کشور و به ويژه حد فاصل دو دوره قرون وسطي و جديد اين کشور است.نبود مؤسسه هاي اجتماعي و حکومتي و کادر خبره براي رفع نيازها و نظام ديني، که به دنياي جديد روي خوش نشان نمي داد، از ويژگي هاي حکومت سعودي پيش و حتي تا چند دهه پس از اکتشاف نفت-که قيمت و ارزش آن شناخته شده نبود-بود.نفت تأثيرات چشمگيري در منطقه شرق عربستان گذاشت.همين عامل باعث جغرافيايي جمعيتي، شهري و نظام اجتماعي عربستان و مناطق شيعه نشين قطيف و احساء گرديد.تبعيض در تقسيم اين ثروت ملي باعث نارضايتي هايي در عربستان شد؛ زيرا نفت افزون بر موارد ياد شده سبب تغييرات فرهنگي و بيداري اجتماعي نيز گرديد.
عربستان سعودي افزون بر نفت از گاز طبيعي، معادن آهن، طلا و مس نيز برخوردار است.نفت از نگاه منطقه اي و فرامنطقه اي مهم ترين منبع استراتژيک عربستان سعودي است.به چشم غريبان و جهان متمدن امروزي اگر نفت در آنجا نبود اين مردم شايستگي اين قدر تعريف، تمجيد و ثناگويي نداشتند.حال که اين گنج بي رنج را دارند، به زعم جهان صنعتي شايستگي پذيرش مسئوليت ها و عناوين و ارزش هاي تأييد شده از سوي غرب را دارند.عمده ترين خريدارهاي نفت عربستان هم کشورهاي ژاپن، امريکا و فرانسه اند که سهم عمده اي در بازارجهاني و تحولات اقتصاد صنعتي دارند.با اين حال عربستان سعودي تا زماني که ابزار اقتصاد نفت را در دست خود دارد مي تواند به خواسته هاي خود نزديک شود و تا زماني که بازار جهاني به اين طلاي سياه نيازمند است، عربستان و تحولات آنها بر آنها تأثير مي گذارند.از عواملي که مي تواند به اين عامل حيات عربستان ضربه بزند و اقتصاد آن را مختل کند قرار گرفتن بخشي اصلي منابع نفتي اين کشور در شرق آن و صدور اين منابع از راه خليج فارس است.شيعيان اقليت چشمگيري هستند که در شرق کشور(مرکز استقرار صنايع نفتي)ساکن اند.با توجه به اينکه نفت کارکرد خاص و جايگاه ويژه اي در تحولات عربستان و جايگاه جهاني اين کشور دارد و نبض اقتصادي عربستان و بسياري از کشورها به آن بسته است، به سهم عوامل تأثيرگذار بر آن همچون شيعيان مي توان بيش از پيش پي برد.اين عوامل باعث شده است تا دولت سعودي از سال 1975 م سه طرح ساختمان خط لوله نفتي را اجرا کند هم زمان به سرمايه گذاري کلان در طرح گسترده براي تأسيس پايگاه نظامي در سواحل خليج فارس(قطيف)دست زند.شايان ذکر است که با احداث خط لوله انتقال نفت از سواحل خليج فارس به درياي سرخ اهميت استراتژيکي عربستان در زمينه صدور نفت بيش از پيش شد.
منبع:زمانه شماره94
/ج