جوانان معصومين

سيره معصومين(عليهم السلام) با فرزندان جوان، همواره با اخلاق نيکو و برخورد مناسب بوده است. حسن رفتار اهل بيت(عليهم السلام) با نسل جوان، دليل بر توجه آنها به اين قشر فعال و مفيد جامعه است. معصومين(عليهم السلام) به ابعاد گوناگون وجودي نسل جوان توجه داشتند، به عواطف آنان اهميت مي دادند، به ايشان احترام مي
جمعه، 11 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جوانان معصومين

جوانان معصومين
جوانان معصومين


 





 
سيره معصومين(عليهم السلام) در ارتباط با فرزندان «دوره جواني» چکيده
سيره معصومين(عليهم السلام) با فرزندان جوان، همواره با اخلاق نيکو و برخورد مناسب بوده است. حسن رفتار اهل بيت(عليهم السلام) با نسل جوان، دليل بر توجه آنها به اين قشر فعال و مفيد جامعه است. معصومين(عليهم السلام) به ابعاد گوناگون وجودي نسل جوان توجه داشتند، به عواطف آنان اهميت مي دادند، به ايشان احترام مي کردند و به آنها ابراز محبت مي نمودند. توجه به علم آموزي، ازدواج، آگاهي سياسي و رفع نيازهاي جوانان، در رفتار اهل بيت(عليهم السلام) فراوان مشاهده شده است.
مقدمه
دوره جواني، مهم ترين مرحله زندگي و بهار عمر انسان است. انسان در اين دوره شخصيت خود را تکميل مي کند و به لحاظ فکري و اعتقادي باورها و انديشه هاي خود را شکل مي دهد. پدر و مادر پس از سال ها رنج و زحمت در تربيت فرزند، انتظار دارند که فرزند جوانشان، عصاي دوران پيري آنان باشند و از آنها دست گيري نمايند. دوره جواني، دوره شادابي، نشاط، فعاليت، تلاش و خلاقيت انسان است. انسان در اين مرحله از زندگي بايد کاستي ها و عيب هاي خود را جبران کند و در مسير رشد و کمال مادي و معنوي گام بردارد. قدرت و تواني که آدمي در دوره جواني دارد، در هيچ دوره اي از زندگي ندارد؛ با اين حال، هنوز هم جوان از هدايت هاي والدين بي نياز نيست و پدر و مادر هم نبايد فرزند را در دوره پرتلاطم جواني رها کنند. آنان همواره بايد مراقب فرزند باشند و او را از راهنمايي ها و پندها و اندرزهاي خويش بهره مند سازند.(1) اينک به برخي از خصوصيات جوان و نقش پدر و مادر در هدايت وي اشاره مي شود:

تربيت پذيري جوان
 

يکي از ويژگي هاي جوان، تربيت پذيري و انعطاف پذيري اوست. جوان داراي طبع لطيف و روحيه با طراوت و شور و نشاط عاطفي است و از اين جهت، به شدت تحت تأثير عواطف و احساسات قرار دارد. امام علي(عليه السلام) در اين باره مي فرمايد: «وانما قلب الحدث کالارض الخاليه ما القي فيها من شيء قبلته؛(2) همانا قلب جوان، همچون زميني آماده کشت است؛ هر بذري که در آن پاشيده شود، پذيرا است». تشبيه قلب جوان به زمين آماده کشت، بيانگر آن است که هرچه از آموزه هاي ديني به جوان ارائه گردد، نه تنها آن را مي پذيرد، بلکه آن را پرورش مي دهد و به ثمر مي رساند؛ مانند بذري که در دل زمين آماده کشت، به تدريج رشد مي کند، جوانه مي زند و به ثمر مي رسد. يادگيري در دوره جواني، از کيفيت بالايي برخوردار است. در روايات اسلامي به صراحت آمده است که آموخته هاي انسان در اين دوره زندگي بسيار پايدارتر از ديگر دوره هاست.

علم آموزي جوان
 

از وظايف مهم جوان در دوره جواني علم آموزي و به ويژه، کسب معارف ديني است. جواني، بهترين دوره تحصيل و فراگيري علوم مختلف است. جوان بايد علومي را که در دوره نوجواني آموخته است، تکميل کند. جوان بايد در اين زمينه احساس مسئوليت کند و براي کسب علم، سختي ها را تحمل نمايد تا به مدارج بالاي علمي نايل گردد. جوان در صورتي مي تواند به کمال مطلوب خويش دست يابد که در دو جنبه علم و عمل پيشرفت کند. اگر او به علوم روز و به ويژه معارف اسلامي مجهز گردد، به جايگاه واقعي خود در اجتماع دست مي يابد و به درجات والاي اخروي نيز نايل مي شود.
پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) آموختن علم را براي هر زن و مردي واجب کرد و فرمود: «طلب العلم فريضه علي کل مسلم؛(3) آموختن علم بر هر مسلماني واجب است». کمال انسان به فراگيري دانش بستگي دارد. اگر جواني بخواهد به کمالات معنوي و انساني خود دست يابد، راهش تحصيل علم و به ويژه علوم ديني است. شايد به همين سبب خداوند تعليم قرآن را بر علوم ديگر و حتي خلقت انسان، مقدم کرده است و مي فرمايد :«الرحمن، علم القرآن، خلق الانسان، علمه البيان»؛(4) خداوند رحمان، قرآن را تعليم فرمود، انسان را آفريد، بيان را به او آموخت.
با اين که خلقت انسان بر هر کاري مقدم است، خداوند تعليم قرآن را قبل از آفرينش انسان آورده است؛ زيرا انسان بدون آموختن قرآن و معارف اسلامي به مرحله انسانيت نمي رسد.(5)
در کاروان بني ثقيف جواني بود به نام «عثمان بن ابي العاص» که کم سال ترين آنها بود. او هر شب بعد از آن که پيامبر(صلي الله عليه وآله) از نزد اهل کاروان مي رفت، نزد حضرت مي رفت و احکام دين و قرآن مي آموخت. او به اين کار ادامه داد تا اين که فقيه در دين و از ياران پيامبر(صلي الله عليه و آله) شد.(6)
جوان، استعداد آموختن علم را به خوبي دارد و علومي که در اين دوره مي آموزد، براي او ماندگار مي شود و به آساني از ياد نمي برد. پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود: «من تعلم في شبابه کان بمنزله الوشم في الحجر و من تعلم و هو کبير کان بمنزله الکتاب علي وجه الماء؛(7) آن که در جواني بياموزد، آموخته اش مانند نقش بر سنگ است و آن که در بزرگ سالي بياموزد مانند نوشتن بر روي آب باشد». امام باقر(عليه السلام) و امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: «لو اتيت بشاب من شباب الشيعه لايتفقه في الدين لادبته؛(8) اگر جواني از جوانان شيعه را بيابم که در پي کسب آگاهي ديني نيست، او را تنبيه مي کنم».
هم چنين امام صادق(عليه السلام) درباره ي فعاليت هاي فرهنگي و تربيتي جوانان مي فرمايد: «دوست ندارم جوان را جز در دو حالت دانشمند يا دانشجو ببينم. اگر [جواني] چنين نکند، کوتاهي کرده و اگر کوتاهي کرد، خود را تباه ساخته و اگر خود را تباه ساخت، گناه کرده است و اگر گناه کند، سوگند به آن که محمد(صلي الله عليه وآله) را به حق برانگيخت، به دوزخ خواهد رفت».(9)
به فرموده امام صادق(عليه السلام) جوان بايد همواره يکي از اين دو کار را انجام دهد؛ يا در حال فراگيري علم باشد و يا ديگران را دانش بياموزد؛ در غير اين صورت، در اثر گناه و خلاف کاري، تباه مي گردد و سرانجام بدي خواهد داشت. اگر جوان به کسب علم بپردازد، هم خود و هم ديگران را نجات مي دهد، ولي اگر از تحصيل و کارهاي فرهنگي رها شد، گذشته از اين که خود را تباه مي کند، عامل تباهي ديگران نيز خواهد بود. از اين رو، امام(عليه السلام) فرمود: دوست ندارم جوان را بي کار ببينم، جوان بايد دوره جواني خود را به علم آموزي، تعليم و نشر معارف اسلامي سپري کند. طبيعي است که اين امر، نيازمند زمينه سازي است و بايد امکانات لازم براي کسب دانش و انجام امور فرهنگي در خانواده و جامعه فراهم باشد تا جوانان بتوانند بدون دغدغه خاطر، به آنها بپردازند.
امام باقر(عليه السلام) مي فرمايد: پدرم زين العابدين(عليهم السلام)، هرگاه به جواناني که دانش مي آموختند مي نگريست، خود را به آنها نزديک مي کرد و مي فرمود:«آفرين بر شما که امانت هاي دانش هستيد و به زودي شما جوانان جامعه، بزرگان جامعه اي ديگر خواهيد بود».(10)

پذيرش جوان
 

هر جواني دوست دارد که مورد پذيرش ديگران قرار گيرد و ديگران، شخصيت او را مورد توجه قرار دهند. اين گرايش، برخاسته از روح لطيف، قلب دقيق و دل نرم جوان است که با رفتار محبت آميز پرورش مي يابد. طبع آدمي چنان سرشته شده که از خوبي و احترام لذت مي برد و از تعظيم و اکرام، نرم گشته، در تسخير ديگري قرار مي گيرد. جوان داراي شخصيتي است که به دليل خصيصه تربيت پذيري و روحيه هم گرايي با مردم، دوست دارد همواره مورد احترام خانواده و جامعه باشد و علاقه مند است که ديگران با ديد مثبت به او بنگرند.(11) پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) بر متکايي تکيه زده بود که سلمان وارد شد. پيامبر(صلي الله عليه وآله) براي احترام، متکا را به سوي او انداخت و فرمود: هر کس اين کار را به عنوان گرامي داشتن برادر مسلمانش انجام دهد، خداوند او را مي آمرزد.(12) احترام پيامبر(صلي الله عليه وآله) به صحابه جواني مانند سلمان فارسي در واقع، پاسخ به احساسات و نياز روحي و رواني او بوده است.
پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) درباره ي پذيرش جوان مي فرمايد: «اوسعوا للشباب في المجالس؛(13) براي جوانان در مجلس ها جا باز کنيد». جا باز کردن در مجلس براي تازه واردان، از آداب اسلامي و موجب تکريم شخصيت آنان است، ولي تأکيد پيامبر(صلي الله عليه وآله) بر رعايت آن در مورد جوانان به خاطر لزوم پرورش روحيه احترام خواهي جوانان مي باشد. پيامبر(صلي الله عليه وآله) در يک دستور عمومي به همه ي پدران و مادران مي فرمايدک «اکرموا اولادکم واحسنوا آدابهم؛(14) فرزندان تان را گرامي داريد و آداب نيکو به آنان بياموزيد». اين سخن پيامبر(صلي الله عليه وآله) شامل تمامي فرزندان در همه ي دوره هاي سني است که چه بسا جوان به تکريم و احترام، شايسته تر است.
از امام صادق(عليه السلام) پرسيدند: چرا وقتي فرزندان حضرت يعقوب(عليهم السلام) از او طلب بخشش کردند.(15) او گفت: در آينده نزديک براي شما طلب آمرزش مي کنم.(16) ولي حضرت يوسف(عليهم السلام) در برابر درخواست بخشش برادران خويش، بلافاصله ايشان را بخشيد؟(17) امام صادق(عليه السلام) فرمود: «لان قلب الشباب ارق من قلب الشيخ؛(18) زيرا قلب و دل جوان نازک تر و نرم تر از قلب فرد پير است».

برنامه ريزي جوان براي لذت هاي حلال
 

زندگي انسان، نياز به برنامه ريزي دارد و بدون آن، پيش رفتي حاصل نخواهد شد. دوره جواني که دوره رشد و شکوفايي انسان است، بيشتر نياز به برنامه ريزي دقيق دارد. برنامه ريزي را بايد از محيط خانه آموخت. پدر و مادر بايد از ابتداي زندگي، فرزند را با نظم و برنامه ريزي در زندگي آشنا سازند تا آنها بتوانند در دوره جواني از آن استفاده کنند. برنامه ريزي در سطح خرد و کلان در گفتار و رفتار معصومين(عليهم السلام) وجود داشته است و آن بزرگواران دستوراتي در اين زمينه ارائه داده اند. امام علي(عليه السلام) برنامه روزانه مؤمن را به سه بخش تقسيم کرده مي فرمايد:«ان اللمومن ثلاث ساعات: فساعه يناجي فيها ربه و ساعه يحاسب فيها نفسه و ساعه يخلي بين نفسه و بين لذاتها فيما يحل و يجمل؛(19) مومن بايد سه وقت داشته باشد: وقتي براي مناجات، زماني براي رسيدگي به حساب خويش و وقت ديگر براي لذت هاي حلال».
بيشتر مسلمانان، شبانه روزشان به اين سه بخش تقسيم مي شود؛ بخشي در ارتباط با خدا، عبادت، راز و نياز با آفريدگار، بخشي براي کار و کسب جهت تأمين نيازهاي زندگي و قسمتي براي گشت و گذار، لذت و تفريح و سرگرمي هاي مشروع، در دوره جواني نياز انسان به تفريح، گردش و استفاده از مناظر طبيعي و زيبايي هاي آفرينش بيشتر است؛ از اين رو، در اين زمينه نيز بايد برنامه ريزي داشت. تفريح سالم هم براي رفع خستگي و پرورش جسم لازم است و هم براي تقويت روح و ايجاد آمادگي لازم براي فعاليت هاي بهتر، مؤثر است. لذت حلال محدود به حوزه خاصي نيست، بلکه هر گونه فعاليت علمي و فرهنگي را که آميخته با حرام نباشد، فرا مي گيرد.
قرآن کريم به نياز انسان براي تفريح اشاره مي نمايد و از زبان برادران يوسف(عليهم السلام) مي فرمايد: «ارسله معنا غدا يرتع و يلعب»؛(20) فردا او (يوسف) را با ما بفرست تا بگردد و بازي کند.
روح جوان در اثر فعاليت هاي فيزيکي و علمي خسته مي شود و نياز به برنامه ريزي دقيق دارد تا کار مفيد انجام دهد. گردش و تفريح از نظر اسلام، منعي ندارد و هر کس مي تواند جهت تقويت نيروي جسمي و روحي خود به سفرهاي دور و نزديک برود. پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) در اين باره مي فرمايد :«الهوا والعبوا فاني اکره ان يري في دينکم غلظه؛(21) سرگرمي داشته باشيد و تفريح کنيد؛ چرا که خوش ندارم در دين شما درشتي و سختي ديده شود». از اين کلام پيامبر(صلي الله عليه وآله) فهميده مي شود که تفريح سالم مورد تأکيد اسلام است. عمرو بن حريث مي گويد: امام صادق(عليه السلام) در خانه برادرش عبدالله بن محمد بود. بر او وارد شدم و گفتم: جانم فدايت. چه شد که به اين خانه آمدي؟ فرمود: «براي گردش و هواخوري».(22) تفريح همواره مورد توجه معصومين(عليهم السلام) بوده است و آن بزرگواران نيز از آن بهره مي بردند.
تفريح و گردش مورد پسند جوانان است و نسل جوان، از گشت و گذار در چمن زارها، رفتن به دامنه کوه ها، نشستن در پارک ها و گردش در باغ ها، بيش از ديگران لذت مي برد و علاقه مند به شرکت در اين برنامه ها است؛ زيرا طبع جواني آنها با طبيعت بيشتر سازگار است و از مشاهده کوه و دشت و سبزه شاد و خرم مي شوند. خانواده در ايجاد فضاي مناسب تفريح و سرگرمي جوانان نقش زيادي دارد و مي تواند به جوانان کمک نمايد. تهيه وسايل تفريح؛ همکاري با نهادهاي مربوط براي اعزام جوانان به سفرهاي تفريحي و تشويق آنان به شرکت در اين برنامه ها کمک هايي است که از خانواده انتظار مي رود. ايجاد فضاهاي تفريحي مانند ورزشگاه، پارک و ميدان هاي سبر و با طراوت نيز وظيفه دولت است که بايد آن را انجام دهد، چرا که دولت با برخورداري از نيروهاي متخصص و سرمايه هاي لازم، قادر به ايجاد فضاهاي بزرگ و مجهز تفريحي است.

راهنمايي جوان
 

جوان به دليل قرار داشتن در مرحله حساس و پرهيجان جواني بيش از هر کس ديگر نيازمند هدايت و راهنمايي است؛ زيرا جوان در اثر عواطف، احساسات و هيجانات، زود تحت تأثير عوامل محيطي قرار مي گيرد و به همين علت ممکن است دچار خطا و اشتباه گردد، ولي بايد او را با زبان محبت آميز راهنمايي کرد تا رفتار وي اصلاح شود؛ چرا که سيره پيامبر(صلي الله عليه وآله) و اهل بيت(عليهم السلام) اين گونه بوده است.
امامه مي گويد: روزي مرد جواني نزد پيامبر(صلي الله عليه وآله) آمد و به او گفت: اي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به من اجازه زنا بده. اصحاب به طرف او رفتند تا مانع بي ادبي وي به پيامبر(صلي الله عليه وآله) گردند. حضرت به آن جوان فرمود: آيا دوست داري کسي اين کار را با مادرت انجام دهد؟ جوان عرض کرد: خدا مرا فداي تو گرداند، سوگند به خدا چنين امري را دوست نمي دارم. پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: ديگر مردم نيز مثل تو چنين کاري را براي مادر و خواهرشان نمي پسندند. پس از آن، پيامبر(صلي الله عليه وآله) با صبر و حوصله و به ترتيب از او پرسيد، آيا راضي هستي کسي با دختر يا خواهر يا عمه و يا خاله ات زنا کند؟ جوان در همه ي موارد جواب منفي مي داد و پيامبر(صلي الله عليه وآله) به او يادآوري مي کرد که ديگران نيز مانند او از انجام اين عمل با بستگان شان راضي نيستند.(23) راوي ادامه مي دهد: پس از آن، رسول خدا (صلي الله عليه وآله) دست مبارک را بر شانه آن جوان نهاد و او را اين گونه دعا فرمود: خدايا! گناهانش را ببخش و قلبش را پاک کن و عورتش را از گناه حفظ کن. جوان از آن پس به سمت اين گناه نرفت.(24)

مشورت با جوان
 

يکي از رفتارهايي که در سيره معصومين(عليهم السلام) به چشم مي خورد، مشورت با جوانان است. فرزند وقتي به سن بلوغ و جواني رسيد، با ويژگي هايي جسمي و رواني خاصي که دارد، حس استقلال خواهي او اوج مي گيرد و مي خواهد در تصميم گيري هاي داخل خانواده و جامعه سهيم گردد. او انتظار دارد که در همه ي زمينه ها با وي مشورت شود. و قرآن کريم هم دستوراتي درباره ي مشورت بيان کرده و جوانان را به اين کار تشويق نموده است. خداوند به پيامبر(صلي الله عليه وآله) دستور مي دهد که با جوانان مشورت کند و از آنها نظرخواهي کند: «وشاورهم في الامر»؛(25) با آنان در کاري (مانند جنگ) مشورت کن.
در آيه اي ديگر نيز يک قانون کلي بيان مي نمايد: «وامرهم شوري بينهم»؛(26) و آنها (نمازگزاران) کارشان با مشورتِ ميان خودشان باشد.
در روايات اسلامي نيز به مشاوره با يکديگر فراوان تأکيد شده است. امام رضا(عليه السلام) مي فرمايد: «بان رسول الله کن يستشير اصحاله ثم يعزم علي ما يريد؛(27) رسول خدا(صلي الله عليه وآله) پيوسته از اصحابش در کارها مشورت مي خواست و سپس بر انجام خواسته اش تصميم مي گرفت». امام علي(عليه السلام) هم در مورد اهميت مشاوره مي فرمايد:«الاستشاره عين الهدايه؛(28) مشورت خواهي، همان هدايت است». اگر انسان در زندگي خود با دوستان و بزرگان مشورت کند، در دنيا و آخرت سعادتمند خواهد شد. امام علي(عليه السلام) فرمود: «المستشير علي طرف النجاح؛(29) مشورت کننده، در طريق رستگاري است».
اهميت مشورت، از آيات و روايات اسلامي به دست مي آيد. مشورت راه نجات و موجب پيشرفت امور است. امام علي(عليه السلام) در سفارشي به فرزندش، امام حسن(عليه السلام) وي را از مشورت با زنان بر حذر داشت و فرمود: «و اياک و مشاوره النساء فان رأيهن أفن و عزمهن الي وهن؛(30) از مشورت با زنان بپرهيز؛ چرا که رأي آنان سست مي شود و تصميم آنها ناپايدار است». ايشان به کاردار جوانشان، مالک اشتر نخعي نيز مي فرمايد: با انسان بخيل مشورت نکن که تو را از نيکوکاري باز مي دارد و از تنگ دستي مي ترساند. با انسان ترسو مشورت نکن که در انجام کارها روحيه تو را سست مي کند. با انسان حريص مشورت نکن که حرص را با ستم کاري در نظرت زينت مي دهد. همانا بخل و ترس و حرص، غريره هاي گوناگوني هستند که ريشه آنها بدگماني به خداي بزرگ است».(31)
پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) پس از خواستگاري امام علي(عليه السلام) از فاطمه زهرا (عليهاالسلام) با دخترش مشورت کرد و فرمود: اي ابالحسن! پيش از تو نيز کساني براي خواستگاري از فاطمه (عليهاالسلام) آمده اند، ولي خواسته آنها را با زهرا (عليهاالسلام) در ميان نهادم که چهره درهم کشيده و نپذيرفت. تو نيز درنگ کن تا من (نظر او را جويا شوم و) بازگردم. آن گاه نزد فاطمه (عليهاالسلام) رفت و فرمود: دخترم! تو خويشاوندي، برتري و مسلماني علي(عليه السلام) را خوب مي شناسي، من هم از خدا خواسته ام که بهترين و محبوب ترين فرد نزد خودش را همسر تو کند. اينک علي(عليه السلام) از تو خواستگاري کرده است، نظرت چيست؟ فاطمه (عليهاالسلام) سکوت کرد و مانند دفعات پيش، چهره درهم نکشيد. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) چون بي ميلي در چهره او نديد، برخاست و فرمود: الله اکبر؛ سکوت او نشانه پذيرفتن است.(32)

اعطاي مسئوليت به جوان
 

واگذاري مسئوليت به نسل جوان، فراوان در سيره معصومين(عليهم السلام) مشاهده مي شود سيره پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) در مدت بيست و سه سال رسالت ايشان، نشان دهنده احترام ايشان به شخصيت جوانان و اعطاي مسئوليت هاي مهم به آنان است. اگر تاريخ سياسي - اجتماعي عصر رسالت را مطالعه کنيم به اين نتيجه خواهيم رسيد که آن حضرت به جوانان مؤمن اعتماد داشت و پست هاي مهم سياسي و نظامي را به افراد کم سن و سال واگذار مي کرد. اعطاي فرماندهي ارتش اسلام به «اسامه بن زيد» که فردي جوان و تازه به دوران رسيده بود، يکي از اين موارد است. حضرت، هنگام بازگشت از سفر حجه الوداع به مدينه، تصميم گرفت سپاهي به فرماندهي اسامه بن زيد به جنگ روم اعزام نمايد. ابن سعد در طبقات الکبري مي گويد: پيامبر(صلي الله عليه وآله) دستور داد همه ي مهاجران و انصار در سپاه اسامه شرکت کنند، ولي بسياري از صحابه با فرماندهي وي مخالفت کردند و جواني او را بهانه قرار دادند. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) از اين موضوع به شدت ناراحت شد و به مسجد رفت و مخالفان اسامه را سرزنش نمود بارها فرمود: «جهزوا جيش اسامه؛(33) سپاه اسامه را تجهيز کنيد».
امروزه نيز يکي از نيازهاي به حق جوان از خانواده و جامعه اعطاي مسئوليت به اوست. بايد به اين خواسته جوانان توجه داشت؛ چنان که رفتار پيامبر(صلي الله عليه وآله) و سيره معصومين(عليهم السلام) با جوانان، اين گونه بوده است. علي(عليه السلام) مانند رسول خدا(صلي الله عليه وآله) وظايف مهم سياسي - اجتماعي را به جوانان واگذار مي کرد. به عنوان نمونه، «جاريه بن قدامه تميمي»، جواني خوش فکر از ياران با وفاي علي(عليه السلام) به خلافت رسيد، جاريه در بصره از مردم براي امام علي(عليه السلام) بيعت گرفت. وي در سه جنگ صفين، جمل و نهروان حضور جدي داشت و در رکاب امام علي(عليه السلام) با لشکر معاويه جنگيد، او در جنگ صفين فرمانده قبيله هاي سعد و رباب بود. علي(عليه السلام) مسئوليت هاي مهم و زيادي به وي واگذار کرد. او را براي هدايت بني نجران به ميان آنان فرستاد و همچنين در مقابل «عبدالله بن عامر» به بصره و در برابر «بسربن ارطات»، به مدينه اعزام کرد و وي در همه ي صحنه ها همواره موفق عمل کرد.(34)
با نظر به سيره معصومين(عليهم السلام) در خانه و اجتماع، مي توان مسئوليت اداره خانواده در حوزه آموزش فرزندان، تأمين نيازهاي اقتصادي و ارتباط با بستگان و همسايگان را به عهده جوانان گذاشت و در عرصه ي اجتماع نيز مسئوليت هايي را متناسب با شأن جوانان به آنان عطا کرد تا آنها در مسائل مهم سياسي و اجتماعي جامعه سهيم گردند. دوره جواني، دوره احساس مسئوليت و انجام وظيفه است و هر جواني مي خواهد به خانواده و جامعه خود خدمت کند. مسئوليت خواهي جوانان ناشي از ويژگي هاي جسمي و رواني آنان است. آنان توان لازم براي انجام مسئوليت را دارند و به طور طبيعي، علاقه مند به نقش آفريني هستند. اگر از آغاز جواني برخي از مسئوليت هاي خانوادگي و اجتماعي به جوانان واگذار گردد، احساس مسئوليت پذيري آنان به تدريج آماده انجام وظايف مهم اجتماعي و سياسي مي شود، اين کار در واقع، يک نوع کارورزي و تمرين عملي مسئوليت پذيري و موفقيت در ايفاي وظيفه خواهد بود.

مشارکت جوان در امور سياسي
 

شرکت فعال نسل جوان در مسائل سياسي و اجتماعي، عامل پيشرفت جامعه است؛ چرا که قشر جوان بخش عمده جمعيت کشورهاي اسلامي را تشکيل مي دهند؛ از اين رو هماهنگي و مشارکت آنان در عرصه هاي گوناگون اجتماعي، مي تواند در پيشرفت جامعه تأثيرگذار باشد. جوانان با احساسات و عواطف جواني، اگر خوب هدايت شوند و جهت گيري هاي درست سياسي داشته باشند، در تعيين ساختار سياسي کشور نقش اساسي خواهند داشت؛ چنان که حکومت اسلامي در مدينه به پشتيباني جوانان تأسيس شد. پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) زمينه شرکت جوانان در امور سياسي را از همان روزهاي آغازين بعثت فراهم نمود. از ميان اقشار مختلف مردم جزيره العرب، جوانان بيش از ديگران به دعوت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) پاسخ دادند و به خدا و پيامبر(صلي الله عليه وآله) ايمان آوردند. تعداد زيادي از جوانان مکه به پيامبر(صلي الله عليه وآله) ايمان آوردند. آنها با وجود مخالفت شديد سران قريش به دين اسلام گرويدند و برنامه هاي آن را با جان و دل پذيرفتند. «زيد بن حارث»، فرزند خوانده پيامبر(صلي الله عليه وآله) از جواناني بود که به آن حضرت ايمان آورد و اسلام را به عنوان آيين زندگي خويش برگزيد.(35)
گرايش جوانان به اسلام، بي شک در اثر احترام پيامبر(صلي الله عليه وآله) به نسل جوان و زمينه سازي آن حضرت براي مشارکت آنان در فعاليت هاي سياسي -اجتماعي و برنامه هايي ديني و مذهبي بوده است. از برنامه هاي ديني بسيار مؤثر در زمان رسول خدا(صلي الله عليه وآله) که جنبه عبادي و سياسي داست، اقامه نماز به صورت جماعت بود. اين کار در زمان جاهليت، سابقه نداشت. هنگامي که پيامبر(صلي الله عليه وآله) با تعدادي از ياران به نماز مي ايستادند، يک کار خارق العاده به شمار مي رفت که جلب توجه مي نمود. مسافراني که از شهرهاي دور و نزديک وارد مکه مي شدند، با منظره نماز جماعت مسلمانان، به شدت تحت تأثير قرار مي گرفتند.
پيامبر(صلي الله عليه وآله) در همه ي زمينه هاي سياسي، عبادي، نظامي و امثال آن، مقدمات حضور جوانان را فراهم مي کرد و آنها را به شرکت در برنامه هاي ديني و اجتماعي در مکه و مدينه فرا مي خواند، در تعليم و تربيت و امور فرهنگي به جوانان ميدان مي داد تا آنها با اعتماد به نفس مشارکت داشته باشند. بلال حبشي يکي از اين جوانان بود که در سفر و حضر، همواره اذان گوي پيامبر(صلي الله عليه وآله) بود.
عصر حاضر نيز، حضور فعال نسل جوان در برنامه هاي گوناگون اسلامي و اجتماعي مي طلبد. انتظار جوانان آن است که در مسائل مختلف جامعه شريک باشند. امام خميني (ره) نيز به مشارکت جوانان در امور سياسي و اجتماعي جامعه تأکيد داشتند. ايشان فرموده اند: «بر شما جوانان ارزنده اسلام که مايه اميد مسلمين هستيد، لازم مي باشد که ملت ها را آگاه سازيد و نقشه هاي شوم و خانمان سوز استعمارگران را برملا نماييد، در شناسايي اسلام بيشتر جديت کنيد، تعاليم مقدسه قرآن را بياموزيد و به کار بنديد، با کمال اخلاص در نشر و تبليغ و معرفي اسلام به ملل ديگر و پيشبرد آرمان هاي بزرگ اسلام بکوشيد، براي پياده کردن طرح حکومت اسلامي و بررسي مسائل آن اهتمام بيشتري به خرج دهيد، مهذب و مجهز شويد، متحد و متشکل شده صفوف خود را فشرده تر سازيد، هر چه بيشتر هم فکر شويد و انسان فدارکار بسازيد؛ از برملا کردن نقشه هاي دستگاه جبار عليه اسلام و مسلمين غفلت نورزيد؛ صداي برادران رنجديده و مسلمان را به دنيا برسانيد و با آنان همدردي کنيد»(36)

زمينه سازي ازدواج جوان
 

از مهم ترين نيازهاي طبيعي نسل جوان، نياز به ازدواج است. هر جواني مي خواهد خانواده تشکيل دهد و زندگي اش، سروسامان يابد. اين نياز، طبيعي انسان است و از زمان کودکي به صورت پنهان در او وجود دارد و در دوره جواني شکوفا مي شود. ازدواج، از نيازهاي اساسي جوان است. هر جواني مي خواهد همسر انتخاب کند تا در آغوش گرم همسر، آرامش يابد، جوان از نظر جسمي رشد يافته، غرايز و گرايش هاي طبيعي در او شکوفا شده است و از اين رو، تمايل به جنس مخالف در وي، فزوني يافته است و استقلال خواهي و خودباوري در او به اوج خود رسيده است. در چنين شرايطي، شايسته است که پدر و مادر زمينه ي ازدواج جوان را فراهم سازند و همسر مناسب برايش انتخاب نمايند. اگر والدين در اين زمينه بي تفاوت باشند و به موقع اقدام نکنند، ممکن است جوان به انحراف کشيده شود و کم کم به دام کساني بيفتد که مي خواهند آرامش خانواده ها و در نتيجه امنيت جامعه را بر هم بزنند. طبيعي است که اگر جوانان فاسد شوند، آثار آن در محيط خانواده محدود نمي ماند، بلکه در اجتماع نيز سرايت مي کند.
دين مقدس اسلام اين خواسته را تأييد نموده و ازآن به عنوان حق جوان بر خانواده ياد کرده است. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) مي فرمايد: «ان من حق الولد علي والده ان يعلمه الکتابه و ان يحسن اسمه و ان يزوجه اذا بلغ؛(37) از حقوق فرزند بر پدر است که او را نوشتن آموزد و نام نيکو بر او نهد و چون بالغ شد، همسرش دهد». همان گونه که انتخاب نام نيکو و آموختن نوشتن، در سرنوشت فرزند مؤثرند، ازدواج نيز زندگي او را دگرگون مي سازد. آثار تربيتي ازدواج فراوان است و چه بسا جواني فرو رفته در فساد اخلاقي که با ازدواج، يک باره نجات يافته و راه درست را برگزيند. اگر اندکي به زندگي جوانان نزديک شويم، نمونه هاي بسياري از اين افراد را خواهيم يافت که به وسيله ازدواج و تشکيل خانواده رفتارشان به کلي تغيير کرده است.
پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) درباره ي ازدواج نسل جوان سخن گفته و پدران و مادران را به ترويج جوانان تشويق کرده است. آن حضرت درباره ي اهميت نهاد خانواده مي فرمايد: «مابني في الاسلام بناء احب الي الله و اعز من التزويج؛(38) هيچ خانه اي در اسلام محبوب تر و عزيزتر از ازدواج بنا نشده است». طبق اين حديث، در ديدگاه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) محکم ترين بنايي که در اسلام پديد مي آيد، نهاد خانواده است که با ازدواج پسر و دختر جوان ساخته مي شود. ازدواج سلامت مادي و معنوي جوان را بيمه مي کند و او را از انحرافات جنسي و اخلاقي باز مي دارد. پيامبر(صلي الله عليه وآله) در حديث ديگري مي فرمايد: «اذا تزوج العبد فقد استکمل نصف الدين فليتق الله في النصف الباقي؛(39) زماني که بنده اي ازدواج کند، نصف دينش را کامل کرده است و نسبت به نصف ديگر، بايد از خدا بترسد».
پيامبر(صلي الله عليه وآله) بارها به جوانان سفارش کردند که سعي کنند هر چه زودتر همسر برگزينند و خانواده تشکيل دهند. طبيعي است که زمينه سازي ازدواج جوان وظيفه والدين است و آنان مي بايست شرايط آن را فراهم سازند. انتظار جوان از پدر و مادر که در روايات از حقوق فرزند شمرده شده، فراهم آوردن مقدمات ازدواج وي است. اگر پدر و مادر، با اين که توانا هستند، نسبت به اين امر کوتاهي کنند، مقصر خواهند بود. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) مي فرمايد: «من بلغ ولد النکاح وعنده ما ينکحه ثم احدث حدثا فالاثم عليه؛(40) هر کس که فرزندش به سن ازدواج برسد و بتواند برايش همسر برگزيند و چنين نکند، هر حادثه اي پيش آيد، گناهش بر عهده اوست».

پي نوشت ها :
 

1. جوان در پرتو اهل بيت(عليهم السلام)، ص42.
2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، نامه 31.
3. اصول کافي، ج1، ص79و80.
4. الرحمن، آيه ي 1-4.
5. تفسير المحيط الاعظم، ج3، ص99.
6. مطهري، مجموعه آثار، ج2، ص459.
7. حکمت نامه جوان، ص56.
8. همان، ص80.
9. «لست اجب ان ادري الشباب منکم الا غاديا في حالين: اما عالما و متعلما فان لم يفعل فرط ضيع وان لم ضيع اثم وان اثم سکن النار و الذي بعث محمدا بالحق» (حکمت نامه جوان، ص56).
10. « کان ابي زين العابدين(عليهم السلام) اذا نظر الي الشباب الذين يطلبون العلم أدناهم اليه وقال: مرحبا بکم انتم ودائع العلم و ويشک اذ انتم صغار قوم أن تکونوا کبار آخرين» (منتخب ميزان الحکمه، ص56).
11. شولتز، نظريه هاي شخصيت، ترجمه يحيي سيد محمدي، ص12.
12. مختصر ميزان الحکمه، ص443.
13. حکمت نامه جوان، ص284.
14. مختصر ميزان الحکمه، ص443.
15. «قالوا يا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئين»، گفتند: پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطا کار بوديم(يوسف، آيه ي 97).
16. «قال سوف استغفر لکم ربي انه هو الغفور الرحيم»؛ گفت: به زودي براي شما از پروردگارم آمرزش مي طلبم که او آمرزنده و مهربان است (يوسف، آيه ي 97).
17. «قال لا تثريب عليکم اليوم بغفر الله لکم و هو ارحم الراحمين»؛ گفت: امروز ملامت و توبيخي بر شما نيست، خداوند شما را مي بخشد و او مهربان ترين مهربانان است(يوسف، آيه ي 92).
18. جوان در پرتو اهل بيت(عليهم السلام)، ص54.
19. تحف العقول، ص 312.
20. يوسف، آيه ي 12.
21. حکمت نامه جوان، ص126.
22. همان، ص177.
23. سيره پيامبر(صلي الله عليه و آله) در رهبري و انسان سازي، ص167.
24. همان؛ به نقل از مسند حنبل، ج5، ص256.
25. آل عمران، آيه ي 159.
26. شورا، آيه ي 38.
27. وسايل الشيعه، ج8، ابواب احکام العشره، باب 24، حديث 1، ص 428.
28. غررالحکم، واژه شورا، ص43.
29. همان، ترجمه محمد علي انصاري، ج1، ص42، شماره 1261.
30. نهج البلاغه، نامه 31.
31. «ولاتدخلن في مشورتک بخيلا يعدل بک عن الفضل و يعدلک الفقر و لا جباناً يضعفک عن الامور و لا حريصاً يزين لک الشره بالجور، فان البخل و الجبن و الحرص غرائز شتي يجمعها سوءالظن بالله»(نهج البلاغه، نامه 53).
32. بحارالانوار، ج43، ص93.
33. الطبقات الکبري، ص190-192.
34. حکمت نامه جوان، ص382.
35. سيره النبويه، ابن هشام، ترجمه هاشم رسولي، ص157.
36. صحيفه نور، ج1، ص329.
37. نهج الفصاحه، واژه حق، ص191.
38. مختصر ميزان الحکمه، ص233.
39. همان.
40. حکمت نامه جوان، ص276.

منبع: سيره اخلاقي و تربيتي معصومين (عليهم السلام)



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط