در دامن بيگانه(4)

کوهستان هاي شمال شرقي اردبيل عراق، طرف چپ رود بزرگ زاب و بلندي هاي اطراف آن، محل زيست بارزاني ها مي باشد. آنان که کرد عراق به شمار مي روند افرادي جنگ جو و ساده بودند و زندگي بيشترشان در دهه 1320 از راه شباني تأمين مي شد و از بيشتر آداب مدنيت و زندگي شهري به دور بودند. هر اختلافي در بينشان با گفته و نصيحت شيخ حل مي شد که به او بسيار احترام مي گذاشتند و هيچ کس ياراي مخالفت با دستورات شيخ را نداشت. اما همه افراد ايل
يکشنبه، 27 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در دامن بيگانه(4)

در دامن بيگانه(4)
در دامن بيگانه(4)


 






 

ملامصطفي و بارزاني ها
 

کوهستان هاي شمال شرقي اردبيل عراق، طرف چپ رود بزرگ زاب و بلندي هاي اطراف آن، محل زيست بارزاني ها مي باشد. آنان که کرد عراق به شمار مي روند افرادي جنگ جو و ساده بودند و زندگي بيشترشان در دهه 1320 از راه شباني تأمين مي شد و از بيشتر آداب مدنيت و زندگي شهري به دور بودند. هر اختلافي در بينشان با گفته و نصيحت شيخ حل مي شد که به او بسيار احترام مي گذاشتند و هيچ کس ياراي مخالفت با دستورات شيخ را نداشت. اما همه افراد ايل چنين نبودند و اختلاف و تشتت عقايد از ويژگي هاي بارز بازراني ها بود. در ايل بارزان هر کس به خوبي از جايگاه و موقعيت خود آگاه بود. مناطق زندگي بارزاني ها بسيار حاصلخيز و مناسب براي گله داري مي باشد. (1)
در اواخر جنگ جهاني دوم، ايل بارزان- با توجه به اينکه حکومت مرکزي عراق به طور کامل مستقر و مستحکم نشده بود- در صدد برآمد با تکيه بر قدرت سلاح هايشان کردستان عراق را از اين کشور جدا کنند و حکومت مستقل تشکيل دهند. اما اين ايل توسط هواپيماهاي هاريکن ارتش انگليس که در عراق حضور داشتند بمباران و مزارع آنها به آتش کشيده شد. ايل در برابر حمله هواپيماها و توپخانه ارتش عراق بي دفاع بود و لذا10 هزار نفر از آنان به فرماندهي نظامي ملامصطفي منطقه بارزان را ترک کرده به ايران پناه آوردند و به جمهوري کردستان پيوستند. در ميان اين ده هزار نفر، سه هزار مرد مسلح وجود داشت که ملامصطفي به 1200 نفر از آنها اميد فراواني بسته بود. (2) ملامصطفي از طرف حکومت قاضي محمد به فرماندهي کل ارتش ملي کردستان برگزيده شد. بهترين سلاح هاي ارسالي روس ها به حکومت، نصيب بارزاني ها گرديد و آنان 3000 تفنگ، 120 قبضه مسلسل و مقدار زيادي نارنجک در اختيار داشتند. (3)
ابوالحسن تفرشيان فرمانده توپخانه فرقه دموکرات آذربايجان که به دستور پيشه وري براي تقويت نيروهاي نظامي حکومت کردستان با دو عراده توپ و يک گردان سرباز در آذر 1325 به کردستان رفته بود و با ملامصطفي روابط نزديک و دوستي داشت، در مورد شخصيت و چگونگي فرماندهي وي اطلاعات جالبي در خاطرات خود ثبت کرده است. وي مي نويسد:
ملامصطفي در عين حال که تحصيلات کلاسيک ندارد مرد فهميده اي است. زبان فارسي، عربي و کردي را خوب مي داند و به ترکي هم حرف مي زند. فارسي را با خواندن گلستان سعدي ياد گرفته و به همان سبک هم حرف مي زند. او با مردمش سر يک سفره مي نشست، با آنها غذا مي خورد، به جنگ مي رفت و با همان ها در سنگر مي خوابيد.او روشي داشت که افراد بارزاني دوستش داشتند. کافي بود ملا، سوار اسب شود تا بلافاصله پانصد سوار مسلح بدون اينکه بدانند يا بپرسند به دنبالش راه بيفتند. وقتي يک دستور جنگي مي داد مطمئن بود که آن دستور اجرا مي شود. ملا، زمين را خوب مي شناخت و خيلي خوب مي توانست از عوارض آن بهره برداري کند. خوب و عميق هم عمل مي کرد. ما با اينکه ظاهراً متخصص و مرد تاکتيک و درس خوانده بوديم پس از تحقيق و مطالعه نقشه زمين و مشورت، اگر خوب تصميم مي گرفتيم تازه مثل او تصميم گرفته بوديم.... ملامصطفي مي گفت فقط به کمک شوروي ها است که يک کردستان متحد مستقل مي تواند وجود داشته باشد زيرا آنها در تجزيه کردستان نفعي ندارند بلکه برعکس نفعشان ايجاب مي کند که از کردهاي ايران و عراق و ترکيه يک حکومت مستقل کرد به وجود بيايد. (4)
با اينکه ملامصطفي بارزاني فرمانده کل ارتش حکومت کردستان و يکي از چهار ژنرال آن بود و روابط ويژه و نزديکي با قاضي محمد داشت اما اخباري مبني بر عدم اعتماد کامل بين آن دو و رقابت و حاشيه هاي آن وجود دارد که نشان از عدم وحدت و هماهنگي بين مقام هاي بلند پايه حکومت کردستان مي دهد. اين امر تا بدان حد بود که آن دو نفر همديگر را متهم به ارتباط با انگليسي ها و جاسوسي براي آنها مي دانستند يا مي پنداشتند. دکتر جهانشاهلو معاون پيشه وري که روابط دو حکومت آذربايجان و کردستان را هم تحت نظر داشت، در خاطرات خود مي نويسد:
... ملامصطفي درست يا نادرست، قاضي محمد را عامل سازمان امنيت انگلستان مي دانست. پس از چندي از شهرباني و ژاندارمري آذربايجان به ما گزارش داد که هر دو هفته يک بار در روز و ساعت معيني در بياباني ميان سلماس و اروميه، قاضي محمد و همراهان مسلح او در يک جيپ با کنسول انگليس که از تبريز بدانجا مي رود ديدار دارد. چون اين گزارش پيگير مي رسيد آقاي پيشه وري در ديدارش با روس ها به آگاهي آنان رسانيد اما آنان چنان وانمود کردند که از آن آگاه اند و گفتند شما در اين کار دخالتي نکنيد. (5)
جالب است که به نوشته ايگلتون جونير، باقروف در دومين ديدار با هيئت کرد اعلام داشت که ملامصطفي بارزاني جاسوس انگليس هاست و آنها بايد با احتياط فراوان با او برخورد نمايند! (6)
ابوالحسن تفرشيان نيز راجع به اختلاف هاي ملامصطفي با قاضي محمد در خاطراتش چنين نوشته است:
ملامصطفي از قاضي محمد دلخوري داشت و مي گفت قاضي مي ترسد که من جاي او را بگيرم. او براي تضعيف ما، ايل بارزان را به قسمت هاي بسيار کوچک تقسيم کرد و در سرتا سر کردستان از کنار درياچه رضاييه (اروميه) تا آن طرف مياندو آب در شاهين دژ اسکان داد به طوري که در هر ده و روستا بيش از پنج، شش خانواده نباشد. بالاخره شوروري ها به داد ما رسيدند و به توصيه آنها حکومت ملي آذربايجان ماهي 60هزار تومان براي مخارج ايل بارزان مي پردازد و لباس و تجهيزات ما را تأمين مي کند. (7)

روابط دو حکومت تجزيه طلب
 

چون مرزهاي دو حکومت تجزيه طلب آذربايجان و کردستان به صورت دقيق مشخص نبود و ساکنان برخي شهرهاي مهم چون اروميه، سلماس، مياندوآب و نقده مختلط از هر دو قوم کرد و آذربايجاني بودند، ادعاها و اختلاف هاي جدي ايجاد شد. روس ها که از اين امر احساس خطر کردند، سران هر دو حکومت را جهت مذاکره و امضاي پيمان اتحاد تحت فشار گذاشتند. وجود دشمن مشترک يعني حکومت ايران و احتمال هجوم نظامي به هر دو حکومت نيز ضرورت پيمان اتحاد را دو چندان مي کرد. در اواخر فروردين سال 1325 هيئت کرد با عضويت قاضي محمد، سيف قاضي، عبدالله گيلاني، امرخان شکاک، رشيدبيگ هرکي و زيرو بيگ هرکي با هئيت آذربايجاني با ترکيب پيشه وري، ميرزا علي شبستري، صادق پادگان، سلام الله جاويد و محمد بي ريا وارد مذاکره شدند و عاقبت، پيماني بين دوحکومت منعقد گرديد که در آن آمده بود:
1. در هر جايي که دو حزب تشخيص دهند، نمايندگان رسمي طرفين در هر دو منطقه اختيارات کافي داشته باشند؛
2. در نقاطي از آذربايجان که ساکنان بيشتر آن کرد باشند کار ادارات دولتي به عهده کردها خواهد بود و به عکس؛
3.براي حل مسائل اقتصادي، کميسيون مختلطي تشکيل و تصميمات کميسيون با کوشش سران هر دو حکومت اجرا خواهد شد؛
4. در صورت لزوم بين حکومت ملي آذربايجان و کردستان اتحاد جنگي منعقد و دو طرف از کمک هاي متقابل برخوردار خواهند شد؛
5. هر گونه مذاکره با حکومت تهران با موافقت هر دو حکومت آذربايجان و کردستان مقدور خواهد بود؛
6. حکومت آذربايجان براي پيشرفت زبان و ترقي فرهنگ کردهايي که در آذربايجان زندگي مي کنند کوشش خواهد نمود و به عکس؛
7. هر کس براي برهم زدن مقام دوستي و تاريخي دو نژاد آذربايجاني و کرد و از بين بردن اتحاد دموکراتيک ملي يا خدشه دار کردن آن اقدام کند [ به] وسيله طرفين مجازات خواهد شد. تمام اعضاي دو هيئت مذاکره کننده، پيمان مذکور را امضا کردند. (8)
بهترين اطلاع از همکاري هاي نظامي دو حکومت کردستان و آذربايجان را ابوالحسن تفرشيان، فرمانده توپخانه، (9) دولت فرقه دموکرات آذربايجان به دست مي دهد. او که توپخانه فرقه دموکرات را فقط به چهار عراده توپ 75 ميلي متري کوهستاني که توپ هاي لشکر سابق آذربايجان بودند اداره مي کرد، دو عراده توپ را براي تقويت جبهه قافلانکوه و جلوگيري از حمله ارتش شاه به آنجا فرستاد و دو عراده ديگر را در آذر 1325 به جبهه مقدم کردستان در برابر ارتش شاه که در سي کيلومتري شهر سقز و در روستاي «سراي» به فرماندهي ملا مصطفي واقع بود حمل کرد. حکومت پيشه وري همچنين براي تقويت قدرت نظامي حکومت کردستان يک گردان سرباز با شش افسر فرمانده به جبهه سراي فرستاد. تفرشيان بعد از ذکر اين اطلاعات اضافه مي کند:
سرگرد پيرزاده و چند افسر از طرف حکومت آذربايجان براي کمک به حکومت کردستان فرستاده شده بودند. از اين افسران اصغر احساني فرمانده يک گردان، محمود تيواي مسئول تدارکات جبهه و مرتضي زربخت افسر هوايي را در روستاي سراي ديدم. از همه مضحک تر مأموريت زربخت بود. او را فرستاده بودند که هدف هاي زميني را شناسايي کرده بعد با هواپيما براي بمباران اين نقاط اعزام گردد. در آذربايجان فقط دو فروند هواپيما بود که آقايان مرتضي زربخت و علي جودي در مأموريت پرواز به سوي آزادي از تهران با خود آورده بودند. (10) قارقارک هايي که بمب هم نداشتند. شايد مي خواستند با نارنجک دستي از طريق هوا هدف ها را بکوبند!(11)
کمک هاي مالي شوروي ها به بارزاني ها به مبلغ ماهي 60هزار تومان توسط فرقه دموکرات آذربايجان پرداخت مي شد. اين رابطه مالي بارزاني ها با حکومت آذربايجان مورد اشاره و تأييد جهانشاهلو، معاون پيشه وري نيز قرار گرفته است. (12) در اسناد بازجويي تعدادي از فداييان فرقه دموکرات که در دست است، آنان اقرار کرده اند که به دستور حکومت پيشه وري مدتي به کردستان اعزام شده اند. (13) اين امر طبق اصل چهارم پيمان دو حکومت و جهت کمک به حکومت کردستان صورت گرفته و نيز ممکن است اين اعزام ها جهت پاسداري از مرزهاي نانوشته اما معلوم حکومت آذربايجان با کردستان بوده باشد. همچنين طبق نوشته تفرشيان، ملامصطفي بارزاني در شهريور 1325 شصت نفر از جوانان بارزاني را به تبريز آورد تا آمورش توپخانه ببينند. آناني که اندک سوادي داشتند به دانشکده افسري فرقه و بچه ها به دبيرستان نظام فرستاده شدند. اين شصت نفر بيش از سه ماه فرصت آموزش نيافتند و با شروع جنگ بين ارتش ايران و فرقه دموکرات آذربايجان و حکومت کردستان، ملامصطفي بار ديگر به تبريز رفت و نفراتش را به جبهه سراي نزديک سقز برد. (14)

پي نوشت ها :
 

1. همان، ص 97.
2. همان، ص 100.
3. همان، ص 212.
4. ابوالحسن تفرشيان، قيام افسران خراسان، تهران، اطلس 1367، ص 115-112. مسعود بارزاني حاکم اقليم کردستان خودمختار در عراق امروزي فرزند ملامصطفي بارزاني است که تا حدودي آرزوي پدر را به کمک آمريکايي ها عملي ساخته است!
5. نصرت الله جهانشاهلو، همان، ص 187.
6. ويليام ايگلتون جونير، همان، ص 90.
7. ابوالحسن تفرشيان، همان، ص 116.
8. ويليام ايگلتون جونير، همان، ص 149 و نيز سايت اينترنتي فرقه دموکرات آذربايجان (www.Adf-mk.org).
9. توپخانه فرقه دموکرات آذربايجان با ارسال 56 عراده توپ 75 ميلي متري ضدتانک، 12 عراده توپ 105 ميلي متري ضدهوايي و مقدار زيادي گلوله توپ توسط شوروي ها ايجاد شد. اما با خروج ارتش سرخ از آذربايجان، آنان تمام توپ ها را پس گرفتند و با خود بردند و فرقه دموکرات را در برابر حمله هاي هوايي، توپخانه اي و زرهي ارتش ايران بي دفاع گذاشتند. ابوالحسن تفرشيان، همان، ص 103-93.
10.اين دو خلبان که عضو حزب توده بودند براي کمک به فرقه دموکرات با هواپيماهايشان از تهران به تبريز گريختند.
11. ابوالحسن تفرشيان، همان، ص 104-103.
12. نصرت الله جهانشاهلو، همان، ص 295.
13. سند پيوست ش1.
14. ابوالحسن تفرشيان، همان، ص 117.
 

منبع:کتاب 15 خرداد 24 - 25



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط