کجاشو بگم؟

در آخرين تحقيقاتي که دانشمندان مرکز سلامت آمريکا انجام داده اند، چند شغل برجسته دنيا که صاحبشان را بعد از مدتي گرفتار افسردگي مي کنند معرفي شده اند. روان شناسان ها معتقدند جنبه هاي مشخصي از هر شغل وجود دارد که مي تواند باعث ايجاد يا تشديد افسردگي آدم شود اما اين آدم ها اگر مراقب خودشان باشند، مي توانند از موقعيتي که در آن قرار گرفته اند بهترين استفاده را بکنند. پس به صرف اينکه کار سختي به پست تان خورده از خيرش نگذريد.
شنبه، 30 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کجاشو بگم؟

کجاشو بگم؟
کجاشو بگم؟


 






 
در آخرين تحقيقاتي که دانشمندان مرکز سلامت آمريکا انجام داده اند، چند شغل برجسته دنيا که صاحبشان را بعد از مدتي گرفتار افسردگي مي کنند معرفي شده اند. روان شناسان ها معتقدند جنبه هاي مشخصي از هر شغل وجود دارد که مي تواند باعث ايجاد يا تشديد افسردگي آدم شود اما اين آدم ها اگر مراقب خودشان باشند، مي توانند از موقعيتي که در آن قرار گرفته اند بهترين استفاده را بکنند. پس به صرف اينکه کار سختي به پست تان خورده از خيرش نگذريد.

1- مددکار اجتماعي
 

در فهرستي که در روزهاي ابتدايي سال ميلادي جديد از سخت ترين شغل هاي دنيا مطرح شد مددکارهاي اجتماعي در اول صف بودند. کمي تعجب برانگير است وقتي فکر کنيم کسي که همه روز و شبش را براي درمان و التيام زخم هاي روحي ديگران مي گذارد خودش زودتر از همه مستعد گرفتن بيماري هاي عصبي است. البته اگر فکرش را کنيم زياد هم جاي تعجب ندارد. سر و کار داشتن با بچه هاي آزار ديده يا خانواده هايي که بر لبه پرتگاه هر بحران قابل تصور هستند همراه با کاغذبازي هاي ادراي مي تواند اين شغل را که 24 ساعت هفت روز هفته زمان مي طلبد، براي آدم پر از تنش و استرس کند! خيلي ها عادت دارند براي انجام يک کار بهينه از جان و دل مايه بگذارند و اغلب مواقع بي دليل فداکاري کنند. از آنجا که مددکاران اجتماعي با افرادي کار مي کنند که بسيار نيازمند هستند، فداکاري خيلي زياد براي کارشان سخت مي شود. همين است که اغلب زود از پا مي افتند.

کجاشو بگم؟

2- پيک موتوري غذا
 

چند سالي است که رستوران ها و فست فودهاي شهر براي مشتريان خودشان خدمات ويژه اي دارند. با خريد هر نوع غذايي آن هم با يک تماس تلفني پيک موتوري به سريع ترين شکل ممکن محموله غذا را به سفارش دهنده مي رساند، بدون اينکه بتواند يک ريال پول هم از مشتري بگيرد. همه حساب و کتاب پيک غذا با صاحب رستوران است. اما جالب است بدانيد بعد از کساني که کارهاي خدمات شخصي مي کنند، افرادي که مسؤول تحويل غذا به مشتري ها هستند بيش از همه دچار افسردگي هاي شديد مي شوند. افراد شاغل در اين زمينه معمولاً حقوق کمي دريافت مي کنند. از طرفي هم هر روز آدم هاي زيادي به اين افراد مي گويند که چه کار کنند و نکنند. ده درصد از کارکنان خدمات تهيه غذا يک دوره افسردگي حاد را حتماً تجربه مي کنند. روان شناس هاي مرکز سلامت آمريکا معتقدند که پيک موتوري شغل بي مزد و منتي است. ممکن است مردم در برخورد با اين افراد بي ادب باشند و کار حتي به درگيري فيزيکي هم بکشد. وقتي آدم افسرده است، سخت است که همچنان انرژي و جنب و جوش داشته باشد و اگر بايد حتماً پرانرژي باشد، کار خيلي سخت مي شود.»

کجاشو بگم؟

3- مشاور مالي
 

استرس. استرس. استرس. همه زندگي مشاوران اقتصادي در سراسر دنيا فقط همين است. حرص و جوش پول زدن، آن هم نه پولي که مال خودشان باشد؛ دار و ندار باقي آدم ها که آنها فقط به ازاي دادن يکي، دو تا راهکار حسابي براي به جريان انداختن پول هاي بادآورده شان از آنها حقوق مي گيرند. مشاوران مالي و کارپردازان آدم هاي بسيار متعهدي هستند که دست آخر همين حسابگري و مسؤوليت پذيري بيش از اندازه هم کار دستشان مي دهد. فرض کنيد از يک طرف بازاري است که هيچ چيز آن دست مشاور نيست و هر روز در حال صعود و سقوط است و يک طرف ديگرش گردن کلفت پولداري که خيال دست کشيدن از يک ريال پول هايش را هم ندارد. واقعاً اگر شما بوديد قاتي نمي کرديد؟!

4- خدمه بيمارستان
 

همه آنهايي که در بيمارستان ها و درمانگاه ها مشغول هستند حتماً بعد از سال ها کار و فعاليت سيستم عصبي بدنشان به هم مي ريزد و ديگر نمي توانند به آرامي و متانت روزهاي اول کارشان فعاليت کنند. فرقي هم ندارد؛ چه دکتر و سرپرستار باشد، چه بهيار و مسؤول پذيرش. اين افراد ساعت ها و روزهاي نامنظم بسياري دارند که علاوه بر اينکه خودشان زندگي ندارند زندگي ديگران هم در دست آنهاست. با اين وجود، فشار کاري زيادي روي شان است و براي همين است که دست آخر همه شان قاتي مي کنند و به نحوي به انواع و اقسام درد و بيماري هاي جورواجور مبتلا مي شوند. البته اين وسط پرستار و پزشک هاي زيادي هم هستند که چاره دردشان را خوب مي دانند و کاري مي کنند که در وانفساي بيمارستان و مريض هاي بي حد و حصرش زياد سختي نکشند. اما روان شناسان براي ناراحتي هاي روحي آنها دليل خاصي دارند: «آنها هر روز بيماري، زخم و مرگ را مي بينند و با خانواده بيماران سر و کار دارند. اين قضيه مي تواند بر نقطه نظر فرد تأثير بگذارد و او را به اين نتيجه برساند که جهان، جاي غمگين تري است براي همين هم ديگر هيچ انرژي اي براي کار نداشته باشند!»

5- هنرمندان، بازيگران و نويسندگان
 

هنرمندها، بازيگرها و نويسنده ها؛ سه دسته از آدم هاي فرهنگ زده هر مملکتي که افسردگي و دلمردگي هايشان هم به اندازه اسم و رسمشان معروف است. خيلي ها مي گويند که دانسته هاي اين عده باعث مي شود تا همه شان به چند و چون زندگي پي ببرند و دست آخر زندگي را خالي از همه چيز بدانند. اين هم حرفي است اما روان شناس ها براي افسردگي نويسنده ها و بازيگرها دليل ديگري دارند. شغل اين دسته از آدم ها چون ساعت هاي نامشخصي از زندگي شان را مي گيرد و در ضمن حقوق نامشخصي هم به آنها مي دهند خيلي زود همه شان را به افسردگي مي کشاند. به عقيده دانشمندان مؤسسه بهداشت آمريکا، افرادي که با قوه خلاقيت سر و کار دارند، بيشتر از بقيه در معرض اختلالات رواني هستند، نه درصد اين افراد در يک سال گذشته به افسردگي شديد مبتلا شده اند. البته احتمال ابتلا به افسردگي در هنرمندان و نويسندگان مرد بيشتر است. مي گويند چيزي که بين هنرمندان و بازيگران زياد ديده مي شود، بيماري اختلال دو قطبي است. روان شناس ها مي گويند نبايد از افسردگي آدم هايي که سر و کارشان با هنر است چندان تعجب کرد. سبک زندگي اين افراد آنها را به افسردگي مي کشاند.

6- معلم
 

يک زماني معلم ها براي خودشان برو و بيايي داشتند و کلي عزت و اعتبار. اما اين روزها هر چه مي گذرد بيشتر به اين قشر زحمتکش جامعه فشار وارد مي شود. نياز مادي و در عين حال عزت نفس و تواضع اين گروه کاري مي کند که بيشترشان لازم باشد بعد از ساعت هاي مدرسه هم کار کنند يا کارهاي آموزشگاه هاي ديگر را به خانه بياورند. همين است که بيشترشان در روزهاي نزديک به بازنشستگي به افسردگي خاصي مي رسند و دلمرده تر از دوران جواني شان مي شوند. روان شناس ها دليل خوبي براي بيماري هاي روحي معلم ها دارند: «از هر طرف به معلم فشار مي آيد؛ از طرف بچه ها، والدين شان و مدرسه هايي که به دنبال ارتقاي استانداردهايشان هستند؛ هر کدام از اينها خواسته هاي متفاوتي دارند. اين وضعيت باعث مي شود معلم ها به سختي کارشان را انجام دهند و به ياد نياورند که با چه انگيزه اي کار در اين زمينه را شروع کرده اند. بعد از مدتي همه شان فقط دنبال بازنشستگي و يک استراحت طولاني هستند.»

7- پرستار خانگي
 

پرستار کودک و سالمند در خانه: هميشه آنهايي که در حال خدمات دادن به ديگران هستند، بيشتر از بقيه با يک سؤال اساسي رو به رو مي شوند. چرا دارم اين کار را مي کنم؟ اين موضوع به خصوص در مورد ان دسته از آدم هايي که از صبح تا شب در خانه اي غريبه مشغول پرستاري از فرد سالمندي که از انجام کوچک ترين نيازمندي هاي خودش هم عاجز است هستند يا آنهايي که مجبورند دو- سه تا بچه زبان نفهم شيطان را تحمل کنند بيشتر است. 11 درصد افرادي که اين شغل را بر عهده دارند، افسردگي شديد دارند. يک افسردگي شديد پنهان که حتي خودشان هم از آن بي خبرند. دکتر کريستوفر ويلارد، روانپزشک باليني در دانشگاه تافت مي گويد: «يک روز کاري براي اين دسته آدم ها شامل غذا دادن، حمام گرفتن و مراقبت از ديگراني است که اغلب از ابراز تشکر و سپاسگزاري عاجز هستند... چون با بيش از حد بيمار هستند يا خيلي کم سن هستند يا اصلاً عادت به تشکر کردن ندارند. خب معلوم است ديگر. ديدن افراد مريضي که هيچ نيروي تازه و مثبتي به آدم نمي دهند يا بچه اي که مال خودت نيست و نمي داني که چطور بايد با او رفتار کني، يعني يک اعصاب خوردي حسابي!»

8- بازارياب
 

بازاريابي شايد سخت ترين کار دنيا باشد، به خصوص براي کسي که تازه وارد دنياي بازاريابي شده باشد دو، سه ماه اول يعني آخر همه دنيا. فروشنده هاي بازارياب شيوه خاصي براي دريافت حقوق دارند. اينکه دو، سه ماهي بايد رايگان کار کنند و بعد از آن هم با جوش دادن هر معامله اي يک حق کميسيون مي گيرند که آن هم مقدار مشخصي ندارد؛ در نهايت يک درصد از کل قيمت معامله که آن هم معلوم نيست کي به دستشان برشد. بعضي بازارياب ها هميشه در سفر هستند و بايد دور از خانواده مدتي را در شهر يا کشوري غريب سر کنند، آن هم براي کاري که ميزان سودش محدود است و نامشخص! همين درآمد نامشخص است که فشار زيادي به بازارياب بينوا وارد مي کند و روز و شبش را سياه و ناآرام!
منبع: هفته نامه فرهنگي- اجتماعي جوانان همشهري جوان ش- 301



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.