صاحب نظري که صاحبدل بود
نويسنده: آيت الله جوادي آملي
پيامبران الهي که براي هدايت خلق از سوي خداي سبحان مبعوث شده اند. انسانها را به عبادت خدا و اطاعت او فراخوانده و از پيروي طاغوت باز دارند.1و از طريق عبادت خدا و اجتناب از طاغوت آنها را از درون نوراني کرده و با نوراني شدن آنها هم خود به لقاء الهي بار يابند و هم ديگران را به آن بارگاه هدايت کنند و در عين حال که به نورانيت درون انسان ها عنايت دارند به نوراني کرد جامعه نيز از راه قيام به قسط و عدالت اجتماعي، بپردازند
راه انبياء توسط جانشينان خاص يعني امامان و عام آنان يعني عالم راستين دين تداوم پيدا مي کند، آنها نيز مردم را به توحيد و عبادات خدا و اجتناب از طاغوت فرا مي خوانند
همانطور که انبياء الهي از راه تخلق اخلاق الهي، با کسب علم و معرفت و قدرت و توانايي وارد عرصه زندگي اجتماعي شدند و براي تحقق اهداف فوق يعني توحيد و معرفت و اقامه قسط همت گمارند. اگر جانشينان عام و وارثان آنان نيز با همين دست مايه وارد صحنه اجتماعي شوند هم مردمان را به توحيد و معرفت الهي رهنمون مي شوند و هم با هدايت صحيح آنان جانبه را به قسط و عدل زينت مي دهند.
از جمله عالمان دين که به پيروي از انبياء الهي در عصر ظلمت ظهور کرده و با هدايت جامعه هم آنها به عرصه توحيد کشانده و هم با طاغوت مبارزه کرده و هم زمينه اقامه قسط و عدالت اجتماعي را فراهم کرده امام خميني(ره)است که با قيام شجاعانه خود در پانزدهم خرداد1342در مسير نهضت الهي قدم گذاشت و با گذشت 15سال در بهمن ماه سال1375طاغوت را سرنگون و زمينه را براي حکومت اسلامي فراهم کردند و در 12فروردين سال58 آن حکومت را با نام جمهوري اسلامي تثبيت کردند که در آن قوانين اسلامي براساس خواست مردم اجرا مي شود، که در اين نوشتار شخصيت همه جانبه امام از ديدگاه حکيم متأله و مفسر قرآن و فقيه اهل بيت عصمت حضرت آية الله جوادي آملي دامت برکاته مورد بررسي قرار مي گيرد
الف: هدف رضاي خدا و احياي کلمه علياي الهي. هدف امام(ره)در اين انقلاب جز رضاي خدا و احياء کلمه علياي الهي نبود. زيرا رسول اکرم(ص)فرمود: «من اصبح من امّتي و همه غير الله فليس من الله»2هر فردي از امّت اسلامي اگر همت روزانه و اهتمام هر بامدادش غير خدا باشد، از خدا بيگانه است و چنين شخصي الهي نيست و براي خدا کار نمي کند و در نيجه حشر او نيز به انگيزه موهوم غير الهي است.
ب: اهتمام به امور مسلمين، مهمترين مشغله فکري امام(ره)اهتمام به امور مسلمانان اعم از ساکنان ايران و غير ايران بوده است. زيرا پيامبر اکرم(ص)فرمود: «من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس منهم»3 هر کس براي حل دشواري هاي جامعه اسلامي با آحاد آنان همّت نورزد از قلمرو مسلمانان خارج بوده و اسلام او کامل نيست
ج: اهتمام به امور جامعه انساني. توجّه به امور جامعه انساني اعم از مسلمان و غير مسلمان براي امام جاذبه فراواني داشت، زيرا پيامبر اکرم(ص) فرمود: «من سمع رجلا ينادي يا للمسلمين و لم يجبه فليس بمسلم» 4 هر کس نداي مظلوميت فردي را بشنود(خواه آن استغاثه کننده مسلمان باشد يا نه)که از جامعه اسلامي کمک طلب مي کند و جواب مثبت و سودمند ندهد از حوزه اسلام کامل بيرون است
د: حفظ استقلال و عزّت. از ويژگي هاي امام خميني(ره)حفظ استقلال و عزّت در برابر دولت طغيان گر و حاکم جبّار- خواه داخلي و خواه خارجي بوده است زيرا پيامبر اسلام (ص)فرمود: «من اقتر بالذّل طائعا فليس منا اهل البيت»5 هر کس در برابر ظالم اظهار مذلّت کند و با طوع و رغبت در برابر ستم تسليم گردد از خاندان عصمت و طهارت(س)بيگانه است زيرا آن بزرگان مثل اعلاي عزّت خواهي و ستم ستيزي اند.6
ناگفته نماند آنچه که در ميان اين عناصر چهارگانه اساس و پايه است اهتمام براي خدا و جلب رضاي اوست که در سايه آن عناصر سه گانه ديگر تأمين خواهد شد. زيرا محور اصلي نظام تکوين و نظام تشريع و تعليم و تربيت و جهاد و اجتهاد و صلاح خود و اصلاح ديگران اعتقاد به توحيد خداوند است و منشأ همه چيز خداست و همه کارها نيز بايد براي او و جهت رضاي او باشد
در واقع پيامبران الهي رهبري ايجاد تحوّل را به عهده دارند و مردمي که تعاليم آنها را بپذيرند و به تزکيه خود بپردازند. در آنها تحوّل ايجاد خواهد شد. امام خميني رضوان الله تعالي عليه براي ايجاد تحوّل در مردم از روش پيامبران از جمله پيامبر اکرم(س)و جانشينان آن حضرت يعني ائمه معصومين(ع)استفاده کرده و با آگاهي بخشيدن مردم از طريق اعلاميه هاو سخنراني ها و با الهام از نهضت سيد الشهدا در آنها تحوّل ايجاد کرده و نهضت را به ثمر رسانده است. زيرا حضرت سيد الشهداء خون جگر خود راداد تا مردم دانا و دارا شوند
«...و بذل مهجته فيک ليستنقد عبادک من الجهاله و حيره الضلاله» (زيارت اربعين، سالار شهيدان) سالار شهيدان خون داد تا مردم دانا و دارا شوند اولاً بدانند و ثانياً به آن علم عمل کنند و به ديگر سخن حضرت خون جگرداد تا مردم را از جهل برهاند يعني عالم کند و از بيراهه رفتن رهايي بخشد يعني عادل کند
امام خميني(ره)نيز در مرحله اول به مردم آگاهي داد و با راهنمايي کردن آنان توجه داد که چگونه سيره عملي خودشان را تنظيم کنند تا بدينوسيله نهضت و انقلاب را به ثمر رسانده و تداوم آن را تضمين کنند
اول؛ سالک سفر از خلق به حق سفر مي کند و حق را مي شناسد و باور دارد.
دوم؛ سفر در حق به حق که سالک در اسماء حسناي الهي و صفات حق سير مي کند و از اين راه کمال و جمال حق را مي يابد.
سوم؛ سفر سالک از خدا به سوي حق است که با اين حرکت خلق را با ديده الهي مي شناسد
چهارم؛ سير در خلق به حق است که در کثرت با ديد وحدت سفرمي کند.
اين سفرهاي چهارگانه را بعضي با نظر و فکر طي مي کنند وبرخي با بصر و دل مي پيمايند، صاحب نظران با فهميدن و با استفاده از عقل و صاحب بصران با ديدن و از طريق قلب در اين مسير قرار مي گيرند. ناگفته نماند صاحب بصران و صاحب دلان آن چه را که صاحب نظر با عقل واستدلال مي يابد با شهود دريافت مي کند.
امام خميني(ره)هم صاحب نظر است و هم صاحب دل. او در صحنه صاحب نظران يک انديشمند برجسته است و در ميدان صاحب دلان يک صاحب بصر صايب است. امام هم به نقد افکار صاحب نظران در حکمت و اصول فقه و فقه مي پردازد و هم ره آورد عارفان مي يابد و احياناً آن مورد ثقه قرار مي دهد. امام خميني(ره)هم مهندس اسلام بود و مي فهميد که اسلام چه مي گويد و هم معمار اسلام بود و سعي کرد تا دين را ازصفحه کتاب بدر آورد و در صحنه جامعه پياده کندو براي حفظ دين نيز تلاش کرد.
او مثل بسياري نمي گفت دين صاحب دارد بلکه مي گفت:صاحب دين، کليد داري دين را بدست عالمان راستين داده تا از آن صيانت و نگهداري کنند. در واقع با سفرهاي چهارگانه نه تنها دينِ را شناخت بلکه آن را يافت و در نهايت متولي دين شد که تولّي دين و عهده داري حفظ و نگهباني آن نتيجه پيمودن شهودي اسفار چهارگانه است
راه يافتن امام به اين مقام منيع و بلند نتيجه بينش عميقي است که شريعت را در خدمت طريقت و هر دو را در خدمت حقيقت قرار داده و بين آنها جدايي نينداخته است يعني هم اصل شريعت بود و هم اصل طريقت.
امام خميني(ره)خود در اين رابطه مي فرمايد: آنها که فکر مي کردند يا فکر مي کنند که بدون شريعت مي توانند به مقصد برسند، هيچ شاهدو دليلي ندارند، زيرا ذات اقدس الله که راهنماست تنها راه را عمل به شريعت مي داند و آنها که مي پندارند با عمل به شريعت نمي توان به طريقت رسيد، آنها که با سير و سلوک و شريعت و طريقت هماهنگ شدند ولي به حقيقت بار نيفاتند براي آن است که به درستي طي طريق نکردند.8
و در بخشي از آيات فرشته ها را موجودي مي داند که هرگز از بندگي خدا خسته نمي شوند.10شرح حال انسان هاي برجسته در قرآن نيز به همين شکل بيان شده است، خداي سبحان او را وصف بندگان مکرم الهي و مقرّب بارگاه معرفي مي کند.11و از مؤمنان راستين با وصفي ياد مي کند که آنها دائم به ياد خدا هستند؛ «الذين هم علي صلوتهم دائمون»12يعني مؤمنان دائم ياد خدا را در دل دارند.
قرآن با بيان اين حقايق در صدد آن است که خوي فرشته شدن را به انسان تعليم دهد. براين اساس انسان زماني کامل مي شود که اولا از حيات حيواني برهد و ثانياً به مرز فرشته ها نزديک شود.
امام خميني(ره)کسي بود که تلاش و کوشش مي کرد تا خود را از لذّت ها و شهوات حيواني نجات داده و به اوصاف فرشته ها متصف شود و تا آن جا که ممکن است عادلانه زندگي کند و کريمانه بسر برد. و براين اساس بود که تأکيد مي کرد بايد نظام طاغوتي سرنگون شود و نظام اسلامي تأسيس شود ودر نام نظام اسلامي نيز مي فرمود: بايد جمهوري اسلامي باشد نه يک کلمه کم و نه يک کلمه زياد.13بنابراين پيروان امام(ره)نيز بايد با پيروي از او اولا خود را از خوي حيواني برهانند و ثانيا خود را به منطقه فرشته ها نزديک کنندو ثالثاً در نظام دروني همه خواسته اي خود را بر عقل عرضه کنند و رابعاً با استفاده از اين فعاليت علمي و عملي همه عبادات را اقامه کنند.
امام خميني(ره) با پيمودن مسير تکامل علاوه بر رشد علمي و عملي و پرورش شاگردان برجسته و تشکيل حکومت اسلامي رسالت جهاني خود را از طريق پيام به گورپاچف رئيس جمهوري وقت شوروي و دعوت او به بازنگري فکري و دريافت راه صحيح و حرکت در مسير معنوي به اتمام رساند و با تدوين وصيت نامه معنوي و الهي راه آينده انقلاب و چگونگي تداوم و حفظ آن را به اطلاع همگان رساندو فرمود: «همانطوري که رمز پيروزي انقلاب اسلامي انگيزه الهي داشتن و اخلاص دروني و متحد بودن است راز بقاي آن نيز همين دو رکن است. زيرا با انگيزه الهي داشتن حق همواره پايدار بوده و باطل چونان کف روي سيل خروشان پايمال مي شود و با اتحاد و همبستگي تمام نيروها متوجه هدف واحد شده و هر گونه مانعي را برطرف مي کند.
از اين رو مردم بايد بيدار بوده و با بيداري و حفظ اين دو رکن دستاوردهاي انقلاب اسلامي را به خوبي حفظ و نگهباني کنند.»
راه انبياء توسط جانشينان خاص يعني امامان و عام آنان يعني عالم راستين دين تداوم پيدا مي کند، آنها نيز مردم را به توحيد و عبادات خدا و اجتناب از طاغوت فرا مي خوانند
همانطور که انبياء الهي از راه تخلق اخلاق الهي، با کسب علم و معرفت و قدرت و توانايي وارد عرصه زندگي اجتماعي شدند و براي تحقق اهداف فوق يعني توحيد و معرفت و اقامه قسط همت گمارند. اگر جانشينان عام و وارثان آنان نيز با همين دست مايه وارد صحنه اجتماعي شوند هم مردمان را به توحيد و معرفت الهي رهنمون مي شوند و هم با هدايت صحيح آنان جانبه را به قسط و عدل زينت مي دهند.
از جمله عالمان دين که به پيروي از انبياء الهي در عصر ظلمت ظهور کرده و با هدايت جامعه هم آنها به عرصه توحيد کشانده و هم با طاغوت مبارزه کرده و هم زمينه اقامه قسط و عدالت اجتماعي را فراهم کرده امام خميني(ره)است که با قيام شجاعانه خود در پانزدهم خرداد1342در مسير نهضت الهي قدم گذاشت و با گذشت 15سال در بهمن ماه سال1375طاغوت را سرنگون و زمينه را براي حکومت اسلامي فراهم کردند و در 12فروردين سال58 آن حکومت را با نام جمهوري اسلامي تثبيت کردند که در آن قوانين اسلامي براساس خواست مردم اجرا مي شود، که در اين نوشتار شخصيت همه جانبه امام از ديدگاه حکيم متأله و مفسر قرآن و فقيه اهل بيت عصمت حضرت آية الله جوادي آملي دامت برکاته مورد بررسي قرار مي گيرد
امام(ره)و عناصر چهارگانه انقلاب
عناصر چهارگانه انقلاب
الف: هدف رضاي خدا و احياي کلمه علياي الهي. هدف امام(ره)در اين انقلاب جز رضاي خدا و احياء کلمه علياي الهي نبود. زيرا رسول اکرم(ص)فرمود: «من اصبح من امّتي و همه غير الله فليس من الله»2هر فردي از امّت اسلامي اگر همت روزانه و اهتمام هر بامدادش غير خدا باشد، از خدا بيگانه است و چنين شخصي الهي نيست و براي خدا کار نمي کند و در نيجه حشر او نيز به انگيزه موهوم غير الهي است.
ب: اهتمام به امور مسلمين، مهمترين مشغله فکري امام(ره)اهتمام به امور مسلمانان اعم از ساکنان ايران و غير ايران بوده است. زيرا پيامبر اکرم(ص)فرمود: «من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس منهم»3 هر کس براي حل دشواري هاي جامعه اسلامي با آحاد آنان همّت نورزد از قلمرو مسلمانان خارج بوده و اسلام او کامل نيست
ج: اهتمام به امور جامعه انساني. توجّه به امور جامعه انساني اعم از مسلمان و غير مسلمان براي امام جاذبه فراواني داشت، زيرا پيامبر اکرم(ص) فرمود: «من سمع رجلا ينادي يا للمسلمين و لم يجبه فليس بمسلم» 4 هر کس نداي مظلوميت فردي را بشنود(خواه آن استغاثه کننده مسلمان باشد يا نه)که از جامعه اسلامي کمک طلب مي کند و جواب مثبت و سودمند ندهد از حوزه اسلام کامل بيرون است
د: حفظ استقلال و عزّت. از ويژگي هاي امام خميني(ره)حفظ استقلال و عزّت در برابر دولت طغيان گر و حاکم جبّار- خواه داخلي و خواه خارجي بوده است زيرا پيامبر اسلام (ص)فرمود: «من اقتر بالذّل طائعا فليس منا اهل البيت»5 هر کس در برابر ظالم اظهار مذلّت کند و با طوع و رغبت در برابر ستم تسليم گردد از خاندان عصمت و طهارت(س)بيگانه است زيرا آن بزرگان مثل اعلاي عزّت خواهي و ستم ستيزي اند.6
ناگفته نماند آنچه که در ميان اين عناصر چهارگانه اساس و پايه است اهتمام براي خدا و جلب رضاي اوست که در سايه آن عناصر سه گانه ديگر تأمين خواهد شد. زيرا محور اصلي نظام تکوين و نظام تشريع و تعليم و تربيت و جهاد و اجتهاد و صلاح خود و اصلاح ديگران اعتقاد به توحيد خداوند است و منشأ همه چيز خداست و همه کارها نيز بايد براي او و جهت رضاي او باشد
امام و تحوّل جامعه
در واقع پيامبران الهي رهبري ايجاد تحوّل را به عهده دارند و مردمي که تعاليم آنها را بپذيرند و به تزکيه خود بپردازند. در آنها تحوّل ايجاد خواهد شد. امام خميني رضوان الله تعالي عليه براي ايجاد تحوّل در مردم از روش پيامبران از جمله پيامبر اکرم(س)و جانشينان آن حضرت يعني ائمه معصومين(ع)استفاده کرده و با آگاهي بخشيدن مردم از طريق اعلاميه هاو سخنراني ها و با الهام از نهضت سيد الشهدا در آنها تحوّل ايجاد کرده و نهضت را به ثمر رسانده است. زيرا حضرت سيد الشهداء خون جگر خود راداد تا مردم دانا و دارا شوند
«...و بذل مهجته فيک ليستنقد عبادک من الجهاله و حيره الضلاله» (زيارت اربعين، سالار شهيدان) سالار شهيدان خون داد تا مردم دانا و دارا شوند اولاً بدانند و ثانياً به آن علم عمل کنند و به ديگر سخن حضرت خون جگرداد تا مردم را از جهل برهاند يعني عالم کند و از بيراهه رفتن رهايي بخشد يعني عادل کند
امام خميني(ره)نيز در مرحله اول به مردم آگاهي داد و با راهنمايي کردن آنان توجه داد که چگونه سيره عملي خودشان را تنظيم کنند تا بدينوسيله نهضت و انقلاب را به ثمر رسانده و تداوم آن را تضمين کنند
امام خميني(ره)قهرمان اسفار چهارگانه
اول؛ سالک سفر از خلق به حق سفر مي کند و حق را مي شناسد و باور دارد.
دوم؛ سفر در حق به حق که سالک در اسماء حسناي الهي و صفات حق سير مي کند و از اين راه کمال و جمال حق را مي يابد.
سوم؛ سفر سالک از خدا به سوي حق است که با اين حرکت خلق را با ديده الهي مي شناسد
چهارم؛ سير در خلق به حق است که در کثرت با ديد وحدت سفرمي کند.
اين سفرهاي چهارگانه را بعضي با نظر و فکر طي مي کنند وبرخي با بصر و دل مي پيمايند، صاحب نظران با فهميدن و با استفاده از عقل و صاحب بصران با ديدن و از طريق قلب در اين مسير قرار مي گيرند. ناگفته نماند صاحب بصران و صاحب دلان آن چه را که صاحب نظر با عقل واستدلال مي يابد با شهود دريافت مي کند.
امام خميني(ره)هم صاحب نظر است و هم صاحب دل. او در صحنه صاحب نظران يک انديشمند برجسته است و در ميدان صاحب دلان يک صاحب بصر صايب است. امام هم به نقد افکار صاحب نظران در حکمت و اصول فقه و فقه مي پردازد و هم ره آورد عارفان مي يابد و احياناً آن مورد ثقه قرار مي دهد. امام خميني(ره)هم مهندس اسلام بود و مي فهميد که اسلام چه مي گويد و هم معمار اسلام بود و سعي کرد تا دين را ازصفحه کتاب بدر آورد و در صحنه جامعه پياده کندو براي حفظ دين نيز تلاش کرد.
او مثل بسياري نمي گفت دين صاحب دارد بلکه مي گفت:صاحب دين، کليد داري دين را بدست عالمان راستين داده تا از آن صيانت و نگهداري کنند. در واقع با سفرهاي چهارگانه نه تنها دينِ را شناخت بلکه آن را يافت و در نهايت متولي دين شد که تولّي دين و عهده داري حفظ و نگهباني آن نتيجه پيمودن شهودي اسفار چهارگانه است
ابتکار امام خميني
راه يافتن امام به اين مقام منيع و بلند نتيجه بينش عميقي است که شريعت را در خدمت طريقت و هر دو را در خدمت حقيقت قرار داده و بين آنها جدايي نينداخته است يعني هم اصل شريعت بود و هم اصل طريقت.
امام خميني(ره)خود در اين رابطه مي فرمايد: آنها که فکر مي کردند يا فکر مي کنند که بدون شريعت مي توانند به مقصد برسند، هيچ شاهدو دليلي ندارند، زيرا ذات اقدس الله که راهنماست تنها راه را عمل به شريعت مي داند و آنها که مي پندارند با عمل به شريعت نمي توان به طريقت رسيد، آنها که با سير و سلوک و شريعت و طريقت هماهنگ شدند ولي به حقيقت بار نيفاتند براي آن است که به درستي طي طريق نکردند.8
جمع عرفان و سياست «امام خميني(ره)»
فرشته خوبي امام(ره)
و در بخشي از آيات فرشته ها را موجودي مي داند که هرگز از بندگي خدا خسته نمي شوند.10شرح حال انسان هاي برجسته در قرآن نيز به همين شکل بيان شده است، خداي سبحان او را وصف بندگان مکرم الهي و مقرّب بارگاه معرفي مي کند.11و از مؤمنان راستين با وصفي ياد مي کند که آنها دائم به ياد خدا هستند؛ «الذين هم علي صلوتهم دائمون»12يعني مؤمنان دائم ياد خدا را در دل دارند.
قرآن با بيان اين حقايق در صدد آن است که خوي فرشته شدن را به انسان تعليم دهد. براين اساس انسان زماني کامل مي شود که اولا از حيات حيواني برهد و ثانياً به مرز فرشته ها نزديک شود.
امام خميني(ره)کسي بود که تلاش و کوشش مي کرد تا خود را از لذّت ها و شهوات حيواني نجات داده و به اوصاف فرشته ها متصف شود و تا آن جا که ممکن است عادلانه زندگي کند و کريمانه بسر برد. و براين اساس بود که تأکيد مي کرد بايد نظام طاغوتي سرنگون شود و نظام اسلامي تأسيس شود ودر نام نظام اسلامي نيز مي فرمود: بايد جمهوري اسلامي باشد نه يک کلمه کم و نه يک کلمه زياد.13بنابراين پيروان امام(ره)نيز بايد با پيروي از او اولا خود را از خوي حيواني برهانند و ثانيا خود را به منطقه فرشته ها نزديک کنندو ثالثاً در نظام دروني همه خواسته اي خود را بر عقل عرضه کنند و رابعاً با استفاده از اين فعاليت علمي و عملي همه عبادات را اقامه کنند.
امام خميني(ره) با پيمودن مسير تکامل علاوه بر رشد علمي و عملي و پرورش شاگردان برجسته و تشکيل حکومت اسلامي رسالت جهاني خود را از طريق پيام به گورپاچف رئيس جمهوري وقت شوروي و دعوت او به بازنگري فکري و دريافت راه صحيح و حرکت در مسير معنوي به اتمام رساند و با تدوين وصيت نامه معنوي و الهي راه آينده انقلاب و چگونگي تداوم و حفظ آن را به اطلاع همگان رساندو فرمود: «همانطوري که رمز پيروزي انقلاب اسلامي انگيزه الهي داشتن و اخلاص دروني و متحد بودن است راز بقاي آن نيز همين دو رکن است. زيرا با انگيزه الهي داشتن حق همواره پايدار بوده و باطل چونان کف روي سيل خروشان پايمال مي شود و با اتحاد و همبستگي تمام نيروها متوجه هدف واحد شده و هر گونه مانعي را برطرف مي کند.
از اين رو مردم بايد بيدار بوده و با بيداري و حفظ اين دو رکن دستاوردهاي انقلاب اسلامي را به خوبي حفظ و نگهباني کنند.»
پي نوشت ها :
1ـ سوره نحل،آيه35.
2ـ بحار الانوار،ج74،ص163.
3ـ همان.
4ـ اصول کافي،ج2،ص164.
5 ـ بحار، ج73،ص162.
6ـ بنيان مرصون، ص7-8.
7ـ احياي تفکر ديني اسلام.
8ـ قصص ايوبي،ص301.
9ـ سوره نساء،آيه172.
10ـ سوره انبياء،آيه30.
11ـ سوره واقعه،آيه11.
12ـ سوره معارج،آيه33.
13ـ بنيان مرصوص،ص104-106.