تحمل اين همه خون و خونريزي از سر پارک اتابک زيادتر بود، چه برسد به سردار که به همراه يارانش راه طولاني ميان دارالحکومه تبريز را تا پايتخت طي کرده بودند تا به پاس خدمت هايي که به مشروطه اين سرزمين کرده بودند تشويق شوند. اما پارک اتابک در سال 1289 براي هميشه براي او و مجاهدان همراهش اين افتخار را آورد که جزو نخستين فرزندان مشروطه باشند که توسط او خورده شدند. فتح تهران در پايان تيرماه 1288 خورشيدي اگر چه براي هميشه به
چرا ستارخان و باقرخان در جنگ هاي 1290 شمسي نقشي نداشتند?
تحمل اين همه خون و خونريزي از سر پارک اتابک زيادتر بود، چه برسد به سردار که به همراه يارانش راه طولاني ميان دارالحکومه تبريز را تا پايتخت طي کرده بودند تا به پاس خدمت هايي که به مشروطه اين سرزمين کرده بودند تشويق شوند. اما پارک اتابک در سال 1289 براي هميشه براي او و مجاهدان همراهش اين افتخار را آورد که جزو نخستين فرزندان مشروطه باشند که توسط او خورده شدند. فتح تهران در پايان تيرماه 1288 خورشيدي اگر چه براي هميشه به صورت ظاهري پرونده حکومت پادشاهي را به همراه محمد علي شاه به روسيه تبعيد کرد؛ اما سر آغازي بود بر جناح بندي هاي تازه اي در عرصه رقابت سياسي ايران. با فتح تهران و در نخستين گردهمايي فاتحان تهران با نام «مجلس عالي» که با حضور نزديک به پانصد نفر از مشروطه خواهان و بازماندگان نماينده هاي ملت در مجلس اول در بهارستان برگزار شد، داستان نهضت مشروطه ايران تقريباً به پايان رسيد. اين مجلس عالي به همراه سران گروه هاي فاتح تهران جمعي از شاهزادگان، تجار، نمايندگان علما، مشروطه خواهان و روساي اصناف تهران برگزار شد و کميسيوني را با 26 عضو تشکيل داد. 26 نفري که قرار بود براي سرنوشت ايران بعد از محمد علي شاه تصميم گيري کنند. اين کميسيون بعدها مثل انقلاب کبير فرانسه جايش را به هيات مديريه سپرد ولي در نخستين تصميم گيري محمد علي شاه را که به باغ سفارت روسيه در زرگنده پناه برده بود از سلطنت خلع و پسر 12 ساله اش را به سلطنت گذاشت. جدا از اين که شاه جديد هنوز آن قدر بالغ نشده بود که بتواند کشور را اداره کند، قانون اساسي مشروطه هم تأکيد داشت که شاه بايد 18 ساله باشد. به همين دليل و بر اساس قانون اساسي و قانون نا نوشته ايل قاجار علي رضا خان عضد الملک سرپرست ايل قاجار نيابت سلطنت را بر عهده گرفت. درست بعد از اين تصميم گيري نوبت به تقسيم قدرت ميان فاتحان تهران رسيد. محمد ولي خان تنکابني که به همراه مجاهدان شمال از دروازه قزوين وارد تهران شده بود به وزارت جنگ منصوب شد. او بعد از اين تا مرحله رياست الوزرايي پيش رفت. علي قلي خان سردار اسعد که نيروهاي عشاير بختياري را از اصفهان به همراه صمصام السلطنه و قشقايي ها آورده بود به وزارت داخله منسوب شد. اصفهان که ملک طلق ظل السلطان بود هم به صمصام رسيد. مخبر السلطنه هدايت که تقريباً در طي جريان مشروطه و استبداد صغير در تهران بود به حکومت ايالت وليعهد نشين آذربايجان رسيد و يپرم خان ارمني که يکي از سازمان دهندگان نظامي فتح تهران بود رياست نظميه را گرفت. در اين ميان تنها گروهي که سهمي از اين خوان گشوده به دست نياوردند ستارخان و باقرخان و مجاهدان تبريز بودند که ترجيح دادند با توجه به تهديدهايي که از سوي همسايه شمالي مي شد همچنان در فاز نظامي باقي بمانند و در همان تبريز روزگار بگذرانند.
1-رقابت فاتحان
از اين زمان دو جريان عمده سياسي براي تصاحب قدرت روبه روي هم قرار گرفتند. مجلس دوم بلافاصله بعد از اين تقسيم غنايم تشکيل شد و از دل اين مجلس دو حزب دموکرات و اعتدالي تشکيل شد. اين دو حزب با يک ديگر رقابت سختي داشتند. در کنار اين دو حزب نبايد از رقابت هاي شخصي و قبيله اي غافل بود. سردار اسعد که به ظاهر با محمد ولي خان تنکابني همراه بود در باطن رقابتي شديد با او داشت. رقابتي که مهم ترين ثمره اش واقعه پارک اتابک بود. مجاهدان گيلاني پشت محمد ولي خان بودند و از اعتداليون حمايت مي کردند. در مقابل عشاير جنوب از خان خودشان حمايت مي کردند و در جناح دموکرات ها در آمده بودند. اما هر دو در يک نکته با هم مشترک بودند. آن هم بالا رفتن روز افزون ستارخان و مجاهدان تبريزي به عنوان ضلع سوم فاتحان تهران بود. ستارخان با دموکرات ها اختلاف هاي زيادي داشت و همين باعث شد به دليل نزديکي با برخي مجاهدان گيلان به سمت اعتداليون گرايش پيدا کند. جناح بندي هاي سياسي که در مجلس دوم شکل گرفته بود به جاي آن که باعث آرام کردن فضاي کشور شود باعث شد وضعي روز به روز آشفته تر شود. در اين ميان گروهي از مجاهدان که براي فتح تهران مسلح شده بودند جامعه را به سمت نظامي شدن پيش بردند و از سلاحي که قرار بود براي دفاع از مشروطه استفاده شود براي تسويه حساب هاي شخصي و سياسي استفاده کردند. دسته بندي سياسي دموکرات ها و اعتداليون در فاز نظامي باعث تشکيل دو دسته نظامي گارد فاتح و گارد محيي شد. ستارخان و باقرخان به همراه گارد محيي انجمن احرار را عليه سردار اسعد تشکيل دادند. انجمني که يکي از مهم ترين بهانه هاي وقوع واقعه پارک اتابک شد. اين جناح بندي نظامي به صورت طبيعي فضاي ترور و وحشت را به وجود آورد.
2-آغاز دوران ترور
در يکي از بحراني ترين روزهاي سياسي ايران که سپهدار اعظم استعفا کرده بود و هنوز مستوفي الممالک کابينه خود را تشکيل نداده بود حادثه اي باعث شد وضعي وخيم تر از پيش شود. در شامگاه جمعه 24 تير 1289 برابر با 8 رجب 1328، چهار فرد مسلح با حمله به خانه آسيد عبدالله بهبهاني يکي از دو رهبر اصلي مشروطه او را به قتل رساندند. کسروي قاتل او را از دسته حيدر عمو اوغلي مي داند و معتقد است وي به دستور سيد حسن تقي زاده و دموکرات ها اين کار را کرده است. اما اين ترور تازه اول راه ترورهاي سياسي بود. چند روز پس از قتل روحاني صريح الهجه مشروطه خواه اعتداليون به تلافي اين واقعه علي محمد تربيت از نزديکان تقي زاده و سيد عبدالرزاق همداني را که طراح لوح عدل مظفر سر در مجلس مشروطه بود ترور کردند. در همان روز چند نفر از مجاهدان نيز در سراي ملاعلي تهران با هم درگير شدند و دو تن از آن ها کشته شدند. اين اتفاق ها و اولتيماتوم روسيه براي ايجاد امنيت در ايران باعث شد مستوفي الممالک که درست 10 روز از ترور آسيد عبدالله کابينه خود را تشکيل داد در کنار طرح جنجالي استخدام مستشاران غير نظامي خارجي براي سامان دادن به امور اداري و ماليه کشور که بعدها باعث وقايع سال 1290 خورشيدي يعني جريان مورگان شوستر و اولتيماتوم روسيه شد، برنامه خود را براي خلع سلاح مجاهدان ارائه کرد. اما اين خلع سلاح شامل مجاهدان تبريز و انجمن احرار شد. مستوفي با پشتيباني دموکرات ها به وزارت رسيده بود. به همين دليل با وجود رشادت هاي مجاهدان تبريز، ديگر سهمي براي آن ها وجود نداشت.
3-از ششکلان تا عمارت اربابي اتابک مرحوم
در سال 1289 خورشيدي مجلس شوراي ملي در قانوني لقب سردار ملي و سالار ملي را به ستارخان و باقرخان اهدا کرد و از هر دو خواست براي دريافت اين حکم که بر لوحي نقره اي ثبت شده بود به تهران بيايند. ستارخان و باقرخان همراه جمعي از مجاهدان از ششکلان تبريز که محل استقرار دسته ستارخان بود به سمت تهران حرکت کردند و در طول راه با استقبال مردم بسياري روبه رو شدند. استقبالي که به گفته مهدي شرف کاشاني در واقعات اتفاقيه:« عقل مات و متحير است که اينچه جمعيت و چه هيجاني است از مردم ظاهر است.» سردار و سالار در بدو ورود به ديدار عضدالملک رفتند و با شاه نوجوان ملاقات کردند. دو روز بعد در مراسمي رسمي اين دو لقب به نام تمامي ملت به اين دو سردار اعطا شد. مجلس ماهانه هزار تومان براي هر يک اختصاص داد و پارک اتابک را به ستارخان و دسته اش و باغ عشرت آباد را به باقرخان سپردند. اما هنوز مراسم جشن ها به پايان نرسيده بود که خبر خلع سلاح به اين دو باغ رسيد و از مجاهدان خواسته شد سلاحشان را تحويل بدهند ياران ستارخان از پذيرفتن اين امر خودداري کردند. به تدريج مجاهدان ديگري که با اين طرح مخالف بودند به ستارخان و يارانش پيوستند و اين امر موجب هراس دولت مرکزي شد. ياران ستارخان راضي به تحويل سلاح نشدند. بعد از ظهر اول شعبان 1328 ق قواي دولتي، که جمعاً سه هزار نفر مي شدند به فرماندهي يپرم خان، يار قديمي ستارخان در تبريز و رئيس نظميه وقت، باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چند بار پيغام، هجوم نظاميان به باغ صورت گرفت و جنگ بين قواي دولتي و مجاهدان آغاز شد. در اين جنگ قواي دولتي از چند عراده توپ و پانصد مسلسل شصت تير استفاده کردند و به فاصله 4 ساعت 300 نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند. ستارخان راه پشت بام را در پيش گرفت، اما در مسير پله ها در يکي از راهروهاي عمارت تيري به پايش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود. اندکي بعد قواي دولتي او را دستگير کردند و به منزل صمصام السلطنه بردند و خود و اتباعش ناچار به خلع سلاح شدند.
4-پايان کار
پارک اتابک پاياني براي دلاوري مردي بود که چند ماه پيش از اين به عنوان سردار ملي حکم گرفته بود. ديدن پيکرهاي بي جان مجاهدان که در پارک اتابک کشته شده بودند کمر ستارخان را شکست و در سه سالي که بعد از آن زنده بود در منزل صمصام السلطنه با خاطره هاي آن زندگي کرد. پارک اتابک هم نتوانست از اين داغ سر بالا کند. چند سال بعد از واقعه بود که سفارت فخيمه روسيه اين پارک را غصب کرد. حالا خاطرات پارک اتابک زير سايه پلي که خيابان حافظ را به جمهوري متصل مي کند مانند نام ستارخان به فراموشي سپرده مي شود. منبع: نشريه همشهري ماه، شماره 90.
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.