روش ترجمه قرآن

در اين شيوه، دغدغه اصلي مترجم، حفظ امانت است؛ يعني: مترجم حداکثر تلاش خود را مي نمايد تا در ترجمه، چيزي اضافه يا کم نشود و همه کلمات وحروف، دقيقاً همان گونه که در زبان مبدأ است به زبان دوم برگردانده شوند؛ اين گونه از ترجمه، قرن ها در زبان پارسي ادامه داشته است و علت اصلي پرداختن مترجمان به اين شيوه دو نکته بوده است:
پنجشنبه، 1 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روش ترجمه قرآن

 روش ترجمه قرآن
روش ترجمه قرآن


 

نويسنده: محمد علي رضايي اصفهاني




 
روش ترجمه قرآن بر اساس نوع انتقال مطب از زبان قرآن به زبان فارسي، حداقل به سه روش تقسيم مي شود.

الف) کلمه به کلمه: ( ترجمه تحت اللفظي)
 

در اين شيوه، دغدغه اصلي مترجم، حفظ امانت است؛ يعني: مترجم حداکثر تلاش خود را مي نمايد تا در ترجمه، چيزي اضافه يا کم نشود و همه کلمات وحروف، دقيقاً همان گونه که در زبان مبدأ است به زبان دوم برگردانده شوند؛ اين گونه از ترجمه، قرن ها در زبان پارسي ادامه داشته است و علت اصلي پرداختن مترجمان به اين شيوه دو نکته بوده است:
نخست: ترس مترجمان مؤمن از اين که با دور شدن از نص و الفاظ قرآن، از آن چه خداوند اراده کرده دور شوندو دوم اين است که: صناعت ترجمه و شناخت زبان در حد ابتدايي بوده است. براي اين روش ترجمه، مي توان دو شيوه و گونه فرعي تصور کرد: نخست: ترجمه لغوي يا ترجمان القرآن:
در اين شيوه، لغات عربي قرآن که در فارسي غير مأنوس است در حاشيه آيات، همراه با ترجمه نگاشته مي شود؛ براي نمونه، روش کتاب «لسان التنزيل»، (از نويسنده اي ناشناس، متعلق به قرن چهارم يا پنجم هجري که مختصري در تفسير و تأويل است) در ترجمه سوره اخلاص اينگونه است:«هو»: وي؛ «احد» يکي ؛ «الصمد» پناه نيازمندان؛ «لم يلد»: نزاد کسي را؛ و ...
هم چنين کتاب «الدر في الترجمان» اثر شيخ الاسلام محمد بن منصور المتحد المروزي (احتمالاً از آثار قرن پنجم هجري ) که کتابش را براي آشنايي و آموزش نوجوانان نوشته است سوره «و العصر» را اين گونه ترجمه کرده است: «العصر»: گيتي و نماز ديگر؛ «الخسر»:زيان کاري؛ «الا» مگر؛ «آمنوا»: بگرويدند؛ «الايمان»: گرويدن.

دوم: ترجمه تحت اللفظي
 

در اين شيوه، معمولاً ترجمه هر کلمه، زير همان کلمه از قرآن نگاشته مي شود؛ ترجمه تفسيري «طبري» توسط علماي ماوراء النهر و ترجمه «تفسير ابوالفتوح رازي » از اين نمونه اند. براي مثال:[ ... و اشربوا في قلوبهم العجل بکفرهم ...]؛ بقره آيه 93
تفسير طبري: «و بخورانيدند اندر دل هاي ايشان گوساله به کافري ايشان»، ابوالفتوح: « بخور دادند در دل هاي ايشان گوساله به کفرشان»؛ مثال ديگر: در يکي از ترجمه هاي قرآن معاصر آيات نخست سوره «آل عمران» اين گونه ترجمه شده است:
« بسم الله الرحمن الرحيم الم الله لا اله الا هو الحي القيوم نزل عليک الکتب بالحق مصدقاً لما بين يديه و انزل التورله و الانجيل. ». «به نام خداوند بخشاينده مهربان؛ خدا نيست خدايي مگر او که زنده و پاينده است؛ فرو فرستاد بر تو کتاب را براستي باور دارنده هر آنچه را که پيش از آن بوده و فرو فرستاد تورات و انجيل را».

بررسي
 

نقاط قوت اين روش ترجمه عبارتند از:
1. در اين شيوه امانت در نقل مطالب، رعايت مي شود و مطالب، بدون کم و زياد بيان مي شوند، و مخاطب و مترجم از محتواي نص کتاب دور نمي شوند؛ برخلاف روش ترجمه آزاد و تفسيري که مطالب اضافي، ترجمه را از متن اصلي دور مي سازد.
2. اين شيوه براي آموزش مفاهيم به نوآموزان قرآن بسيار مناسب است. يعني : کساني که زبان عربي را نمي دانند، مي توانند با استفاده از ترجمه هاي تحت اللفظي براحتي و بزودي معاني واژه هاي قرآني را بياموزند.
ايرادات و اشکالاتي نيز به اين شيوه ترجمه وارد شده است:
1 ـ افراط در حفظ امانت، موجب مي شود تا گاهي مضمون و پيام اصلي کلام به مخاطب القا نشود. بلکه او مطلب را به صورت ناقص و يا مبهم دريابد و اين جاست که در حقيقت، مترجم از مراد خدا دور خواهد شد.
2 ـ گاهي يک کلمه معادل (خصوصاً در ترجمه قرآن) گوياي مطلب نيست؛ از اين رو لازم است تا توضيح مختصري در پرانتز اضافه شود و يا مفهوم جمله با عبارت ديگر بيان شود؛ ولي در اين نوع ترجمه اين نکته رعايت نمي شود.
3 ـ اين نوع ترجمه، معمولاً دور از فهم خواننده است؛ چرا که غالباً قواعد صحيح جمله بندي فارسي در آن رعايت نمي شود و گاهي بدون حرف ربط و نسبت حکميه است.
4 ـ اين روش ترجمه، موجب تشويش در فهم مراد و گاهي خيانت در امانت است، چون موجب تغيير کامل معنا مي شود.
5 ـ به کلمات کليدي، محوري و اصطلاحي قرآن و جايگاه آن معاني توجه کافي نمي شود و خواننده، در معناي لغوي محصور مي ماند.
6- بسياري از حروف، ظرف ها، موصولات، روابط، مؤکدات و آن چه که دقايق و حالات معاني، بدان بسته است، در زبان فارسي يا نيست و يا اگر هست بدان پايه از تنوع و دقتي که در زبان عربي وجود دارد، نمي باشد؛ (بنابراين، ترجمه تحت اللفظي کامل به فارسي عملاً ممکن نيست).
7 ـ اين گونه ترجمه، از سويي مفاهيم قرآن را محدود و نامفهوم ساخته و از سوي ديگر، برخلاف محتواي دلنشين و جذاب قرآن، آن را به صورتي ناهماهنگ و نامطلوب درآورده است؛ چنين ترجمه اي در واقع به صيغه و ساختار عربي در آوردن کلمات فارسي است.
8 ـ در اين شيوه ترجمه، تشبيهات و کنايات به خوبي معنا نمي شود.
9 ـ برخي گفته اند: هدف قرآن دو چيز است، نخست: بيان اعجاز و دوم: هدايت مردم؛ اين شيوه ترجمه در بيان هر دو هدف نارساست، چرا که قادر نيست تا تمام خصوصيات لفظي قرآن را بازسازي کرده و اعجاز قرآن را باز نماياند؛ هم چنين بسياري از معاني، از معناي ثانوي واژه ها و عبارت ها استنباط مي شوند که در اين شيوه ترجمه مورد توجه قرار نگرفته و در نتيجه هدايت مطلوب مردم تحقق نمي يابد.

ب ) ترجمه آزاد( تفسيري، خلاصه التفاسير)
 

در اين شيوه، مترجم، همت خويش را صرف واضح نمودن پيام کلام مي کند؛ وي سعي مي کند تا به صورت کامل، مضمون و معناي کلام را درک کرده و در ذهن خود مجسم کند؛ سپس لباس الفاظ زبان مبدأ را از آن برکنده و لباس الفاظ زبان مقصد را بر آن بپوشاند و با توضيحات کامل ارائه کند؛ در اين روش، مي توان از هر جمله و کلمه اي که مناسب است استفاده کرد تا مطلب به مخاطب القا شود؛ اگر چه حجم کلمات و جملات ترجمه، با متن اصلي، متناسب نباشد و کم و زياد گردد.
نمونه اين شيوه ترجمه را مي توان در ترجمه قرآن مرحوم فيض الاسلام، ترجمه با خلاصة التفاسير مرحوم ياسري، ترجمه با خلاصة التفاسير مرحوم الهي قمشه اي، معاني القرآن، محمد باقر يهودي و ترجمه قرآن کريم با خلاصة التفاسير، شيخ محمود تهراني و ... مشاهده نمود. مثال سوره بقره آيات 1 و 2: [الم]؛ ترجمه مرحوم فيض الاسلام: «رازي است ميان خداي تعالي و پيغمبر اکرم که بنابر مصلحتي آشکار نگشته ». [ذلک الکتب لا ريب فيه هدي للمتقين]، ترمه مرحوم فيض الاسلام:« چون حق تعالي در سوره «فاتحه» دستور داد که بندگانش از او هدايت به صراط مستقيم را درخواست نمايند،
در اينجا مژده به روا شدن آن درخواست نمايند، در اين جا مژده به روا شدن آن درخواست را داده، به اين که آن کتاب( قرآن کريم) به پيغمبران پيش خبر داده شده، که بر تو مي فرستم و آنان به امت ها و پيروان خود خبر دادند؛ شک و شبهه اي در آن نيست، چون خطا و اشتباه در آن راه ندارد و براي پرهيزکاران راهنماي راه راست و پرهيز از گمراهي است».

بررسي
 

اين شيوه ترجمه، نقاط قوتي دارد که عبارتند از :
1. رساندن پيام از زبان مبدأ به زبان مقصد، به صورت کامل و بدون دغدغه محدوديت الفاظ و کلمات.
2. استفاده از اضافات تفسيري و توضيحات لازم براي روشن کردن معناي کلام براي مخاطب.
3. براي مخاطباني که خواستار فهم خلاصه تفسير، همراه با ترجمه قرآن هستند مطلوب است.
به اين شيوه ترجمه اشکالاتي نيز وارد شده است که به برخي از آن ها اشاره مي کنيم:
1. افراط مترجم در توجه به پيام، گاهي موجب مي شود تا تمام خصوصيات لفظي زبان مبدأ بازسازي نشده و نکات و مسائل ظريف و هنري ناديده گرفته شوند.
2. مخلوط شدن ترجمه با توضيحات اضافي و تفسيري، از اشکالات عمده اين شيوه ترجمه است؛ به طوري که مخاطب متوجه نمي شود که کدام قسمت، سخن اصلي متن است که ترجمه شده و کدام قسمت توضيح اضافي مترجم است؛ همان طور که اين اشکال به وضوح در ترجمه فيض الاسلام نيز آشکار است؛ البته مي توان اين اشکال را با اضافه کردن پرانتز و کروشه هاي متعدد برطرف نمود.
3. در اين گونه از ترجمه، در حقيقت، مترجم فهم خود را از مطلب به مخاطب ارائه مي کند؛ يعني: ترجمه آينه اي است که فهم مترجم را از پيام اصلي متن منعکس مي کند. از اين رو نمي توان به اين ترجمه اطمينان کرد، چرا که ممکن است فهم مترجم ( خصوصاً اگر متخصص در آن موضوع نباشد) دچار خطا شده باشد.
4 . در اين شيوه ترجمه، بسياري از حروف و تأکيدها، فداي پيام رساني و سلاست عبارت شده و ترجمه نمي گردند و يا ضمير غايب به حاضر و جمع به مفرد و يا بالعکس تبديل مي شود.
5. اين روش ترجمه، معمولاً بر اساس يک تفسير استوار است و در مواردي که مفسران در مورد يک آيه اختلاف نظر دارند، مترجم هر مبنا يا ديدگاه تفسيري را که ترجيح مي دهد، در ترجمه منعکس مي سازد.
6. حاصل اين شيوه ترجمه در حقيقت، تفسير است نه ترجمه. بنابراين ترجمه اصطلاحي به شمار نمي آيد.
7 . برخي صاحب نظران گفته اند: اين ترجمه، اگر در مورد قرآن اعمال شود، موجب مي شود که مترجم، انشاي خود را در جنب قرآن ارائه کند.

ج) ترجمه جمله به جمله (محتوا به محتوا)
 

در اين شيوه ترجمه، کوشش مترجم بر آن است تا راهي ميانه بين افراط و تفريط بپيمايد؛ يعني :نه روش ترجمه تحت اللفظي و نه شيوه آزاد را بپيمايد و سعي مي کند تا پيام و هدف اصلي متن را براي مخاطب بيان کند، در ضمن آن که تلاش مي کند تا خصوصيات لفظي متن اصلي را در قالب جمله اي بازسازي کند و به زبان مقصد انتقال دهد.
به عبارت ديگر: نخست، معاني به طور دقيق از زبان اول برهنه شده و در مغز جاي مي گيرند و سپس به طور دقيق به لباس زبان دوم آراسته شده و هر جمله زبان مبدأ در قالب يک جمله زبان مقصد بيان مي شود.
مترجم در اين شيوه، نه چنان آزاد است که بتواند به بهانه رساندن پيام، هر چه مي خواهد به متن بيفزايد و نه چنان محدود است که به خاطر ترس از دور شدن از مقصود الهي، انعطافي در قبال الفاظ نداشته باشد. در اين شيوه، ابتدا هر جمله يا چند جمله (يک هسته کلامي) که گاهي يک آيه يا کمتر و يا بيشتر را در برگيرد، در نظر گرفته شده و سعي مي شود، که پيام آن در جمله اي به زبان مقصد، بيان و در ضمن کلمات، حروف ربط، قيود و تأکيدهاي کلامي، تا حد امکان معادل سازي شود؛ به طوري که تا حد امکان، خصوصيات لفظي زبان مبدأ بازسازي گرديده و در اختيار مخاطب قرار گيرد؛ چنان چه احتياج به توضيحات اضافي و يا تفسيري بود در داخل پرانتز، کروشه يا پاورقي ذکر مي شود.
بسياري از ترجمه هاي فارسي قرآن از اين روش پيروي مي کنند، از جمله ترجمه «تفسير نمونه» که به نام آيه الله مکارم شيرازي منتشر شده است و نيز ترجمه قرآن کريم، آيتي، ترجمه قرآن مجيد، ابوالقاسم پاينده و نيز ترجمه محمد خواجوي، جلال الدين فارسي، جلال الدين مجتبوي، مهدي فولادوند، بهاء الدين خرمشاهي، مشکيني و ...
مثال: [اولئک علي هدي من ربهم و اولئک هم المفلحون]؛ سوره بقره آيه 5 مجتبوي: «ايشان بر رهنموني ( به راه راست) از پروردگار خويشند و آنانند رستگاران». فارسي: «آنان بر هدايتي از پروردگار خويشند و آنان هستند که رستگارند». معزي:«آنانند بر هدايتي باز پروردگار خويش و آنانند رستگاران». مکارم شيرازي:« آنان بر طريق هدايت پروردگارشانند و آنان رستگارانند». فولادوند:«آنان برخوردار از هدايتي از سوي پروردگار خويشند و آنان همان رستگارانند». خرمشاهي:« اينان از جانب پروردگارشان از هدايتي برخوردارند و هم اينان رستگارانند. »

بررسي
 

اين شيوه ترجمه، داراي امتيازاتي است از جمله:
1. حفظ خصوصيات لفظي زبان مبدأ در جمله سازي زبان مقصد(تا حد امکان).
2.اضافات تفسيري و توضيحات با متن اصلي مخلوط نمي شود؛ بلکه داخل کروشه يا پرانتز قرار گرفته يا به حاشيه، پاورقي يا پي نوشت مي رود. همان طور که در ترجمه ابوالقاسم پاينده به پاورقي رفته و در ترجمه سيد جلال الدين مجتبوي به پي نوشت رفته است.
3. رساندن پيام کلام از زبان مبدأ به زبان مقصد بدون افراط و تفريط.
4. دوري از اشکالات ترجمه تحت اللفظي و ترجمه آزاد تفسيري.
البته در اين شيوه ترجمه نيز، گاهي لغزش هايي صورت مي گيرد، براي مثال: در ترجمه آيه مذکور از سوره «بقره» که گذشت، همه مترجمان محترم، معناي اصلي «ضمير فصل« را که همان«حصر» است معنا نکرده اند. در حالي که مي بايست مي فرمودند:«تنها آنان رستگارانند. ». با توجه به اشکالات شيوه هاي گذشته و با عنايت به امتيازات اين روش، به نظر مي رسد که مطلوب ترين شيوه ترجمه براي قرآن کريم، همين روش سوم است.
اين مقاله با اندکي تلخيص درج شده است.
منبع: نشريه نسيم وحي، ش 30.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط