منبع اختصاصی:راسخون
چکیده
در این مقاله کوتاه با اقتباس از آیات و روایاتی که از ائمهی اطهار (علیهم السلام) صادر گردیده است، پی به عظمت و بزرگی این ماه بزرگ خواهیم برد به حدی که در برخی روایات که از آن جمله خطبهی زیبای شعبانیه که به توسط خود پیامبر اکرم ایراد گردیده است، به عنوان ماه برکت و رحمت و مغفرت یاد گردیده است. ما در این نوشتار در صدد بر آمدیم که معانی رمضان چه از دیدگاه اهل لغت و چه در نگاه ائمهی اطهار (علیهم السلام) بیان کنیم؛ و همچنین این که این ماه، ماه نزول قرآن است را مختصری بیان نمودیم و همچنین نقش دعا در این ماه بزرگ را به طور اختصار بیان داشتیم و در پایان مختصری از اهمیت لیله القدر و شب نزول قرآن و معانی زیادی که برای لیله القدر و شب قدر بیان گردیده، به برخی از معانی آن پرداختیم. در برخی از تعابیر روائی رمضان به عنوان ریزش از گناه یاد شده است یعنی آن چنان که برگ درختان در پائیز بر اثر خواب و استراحت درختان میریزد، در این ماه هم گناهها بدین صورت ریخته میشود. چنانکه در این زمینه فرمودند: إِنَّمَا سُمِّیَ رَمَضَانُ رَمَضَانَا لِأَنَّهُ تُرْمَضُ فِیهِ الذُّنُوبُ أَیْ تُحْرَقُ (15) یعنی این که همانا رمضان را رمضان مینامند، بدین جهت که در آن گناهها میریزد و بعد معنا میکنند مراد ریزش گناه، همان سوزاندن و نیست شدن و از بین بردن میباشد.مقدمه
یکی از ماههای بسیار پر برکت و پر اهمیت از نگاه اهل البیت (علیهم السلام) ماه مبارک رمضان میباشد. شاید بیشترین روایاتی که ماههای قمری وارد گردیده است، مربوط به ماه مبارک رمضان باشد. در اهمیت و فضیلت این ماه همین بس که پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه شعبانیه که در روزهای پایانی ماه شعبان توسط پیامبر اکرم در مسجد ایراد فرموده است، به طور تفصیل به این ماه به صورت ویژه پرداختهاند. در جملات آغازین از این خطبهی ویژه، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ (1) یعنی: همانا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روزی منبر رفتند و برای مردم خطبه ایراد فرمودند و بعد رو نمودند به طرف مردم و فرمودند: ای مردم! پیش روی شما ماه خدا قرار گرفته است که دارای برکت و رحمت و آمرزش میباشد. این ماه در نزد خدا از بهترین ماهها میباشد و روزهای آن بهترین روزها و شبهای آن بهترین شبها و ساعات و لحظههای آن بهترین ساعات و لحظهها میباشد. این ماه، ماهی است که شما دعوت به مهمانی خدا شدهاید و شما را در این ماه جزء خوبان و کریمان خدا قرار داده است نفسهایتان در این ماه تسبیح و خوابهای شما در این ماه عبادت و عمل شما در این ماه مقبول و دعای شما در این ماه مستجاب میباشد. همچنین باز از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است که روزی پیغمبراکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) هنگام رفتن به منبر، روی هر یک از پلههای آن که قرار میگرفت، آمین میگفت: وقتی از علّت آن پرسیدند، فرمود: «لََمّا رُقِیتُ الدَّرَجَة الأُولَی جَائنِی جَبرَئیل فَقالَ: شَقِیٌّ عبدٌ أَدرَکَ رَمضانَ فَانسَلَخَ مِنهُ وَ لَمیَغفِر لَهُ فقُلتُ: آمینَ، ثُمَّ قَالَ: شَقِیٌّ عَبدٌ أَدرَکَ والِدَیهِ أو أَحَدهِما فَلَم یَدخُلاهُ الجَنَّة قُلتُ: آمینَ، ثُمَّ قالَ: شَقیٌ عبدٌ ذُکرتَ عِندَه و لَم یَصلّ عَلیَک فقُلت:ُ آمینَ (2) یعنی : وقتی روی پلّه نخست آن رسیدم، جبرئیل آمد و گفت: شقاوتمند و بدبخت باد کسی که ماه رمضان بر وی بگذرد و او آمرزیده نشود؛ پس آمین گفتم. به پله دوم که رسیدم، گفت: شقاوتمند باد کسی که پدر و مادر خود یا یکی از آن دو را ادراک کند و نتواند بر اثر خدمت به آنها بهشتی شود؛ من آمین گفتم. به پله سوم که رسیدم، گفت: شقی باد بندهای که نام تو پیش او برده شود و صلوات نفرستد، و من آمین گفتم. همچنین آن چنان این ماه در نگاه اهل البیت (علیهم السلام) از اهمیت ویژهای برخوردار است که برگزاری اعتکاف در ماه مبارک رمضان، به ویژه دهه سوم آن، بسیار راجح است. به طوری که نقل میکنند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روزهای پایانی و دههی آخر این ماه از رختخواب جدا میشد و در مسجد به عبادت و اعتکاف میپرداختند (3) از این نیز که بگذریم اهمیت این ماه را از نگاه قرآن کریم نمیتوان انکار نمود که خدای تعالی در قرآن کریم اهمیت شایانی به این ماه قائل شدهاند چنانکه میفرماید: أَیَّاماً مَعْدُودَاتٍ فَمَن کَانَ مِنْکُم مَرِیضاً أَوْ عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَعَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَأَن تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِن کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (4) یعنی: چند روزی معدود (روزه بر شما مقرّر شده است)، ولی هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد، پس (به همان) تعداد از روزهای دیگر (را روزه بگیرد) و بر کسانی که طاقت روزه ندارند (همچون بیماران مزمن و پیر مردان و پیرزنان)، لازم است کفّارهای بدهند، مسکینی را اطعام کنند؛ و هر کس به میل خود بیشتر نیکی کند (و بیش از مقدار واجب، طعام بدهد)، برای او بهتر است، ولی اگر (آثار روزه را) بدانید، (میفهمید که) روزه گرفتن، برایتان بهتر است. (و هرگز به روزهخواری معذوران، غبطه نمیخوردید. توضیح این که به تعبیر مفسر بزرگ قرآن کریم آیه الله جوادی آملی فرمودند: قابل توجه این که مقصود از «ایام معدود» به نظر اکثر محققان، همان ماه مبارک رمضان است(5)»لازم به تذکر است که خیلی از وقایع در این ماه شریف اتفاق افتاده است که خود اهمیت این ماه را میرساند؛ مانند اینکه شبی که مسیح (علیهالسلام) به آسمان رفت، نقل میکنند که طبق برخی روایات، شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان بوده است. (6) و یا به نقل شیخ مفید، ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام) در این ماه رخ داده است و همچنین در سومین روز از این ماه شریف جنگ تبوک که یکی از جنگهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میباشد، رخ داده است؛ و باز نیز در این ماه شریف وفات حضرت ابوطالب در هفتمین روز از این ماه و وفات حضرت خدیجه در دهمین روز این ماه رخ داده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آن سالی که این دو اتفاق ناگوار رخ داد را عام الحزن (یعنی سال اندوه) نامگذاری فرمودند؛ و باز در دوازدهمین روز از این ماه شریف به دستور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) عقد اخوت و برادری بین مومنین بسته شد. در پانزدهمین روز این ماه که نیمهی ماه مبارک رمضان باشد، مقارن با ولادت با سعادت حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) میباشد؛ و همچنین جنگ بدر نیز در ماه رمضان سال دوم هجرت، پس از مقطع نزول سوره رخ داد و برخی از آیات جهادی این سوره در پی زمینهسازی این جنگ است. که در روز هفدهم و یا هجدهم از ماه مبارک رمضان رخ داده است. (7) باز نیز در بیستم این ماه فتح مکه و پیروزی مسلمانان در مقابل مشرکین مکه رخ داد. در نوزهمین روز این ماه ضربت خوردن امام المومنین حضرت علی (علیه السلام) و شب بیست و یکم شهادت ایشان رخ داد؛ و آخرین اتفاقاتی که میتوانیم از آن یاد نمائیم این است که جنگ نهروان (ییکی از جنگهای تحمیلی بر حضرت علی «علیه السلام») در روز بیست و چهارم این ماه رخ داده است. (8)
معنای واژه رمضان
از این نکته نباید غفل ورزید که رمضان از اسمای الهی است و بر اثر رحمت پروردگار؛ گناهان برطرف میشود. آن چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبهی شعبانیه در مسجد، وقتی که به تفصیل در مورد این ماه شریف بیاناتی داشتهاند، میفرمودند: إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَات (9) یعنی : پیش روی شما ماه خدا قرار گرفته است که دارای برکت و رحمت و آمرزش میباشد. این ماه در نزد خدا از بهترین ماهها میباشد و روزهای آن بهترین روزها و شبهای آن بهترین شبها و ساعات و لحظه های آن بهترین ساعات و لحظهها میباشد. البته برخی بر آناند که حدیثی که دلالت میکند بر اینکه رمضان از اسمای الهی است، ضعیف است و هیچ یک از بزرگان و علماء حدیث شناس بر این نوع از احادیث مهر تایید نفشرده اند که به طور نمونه در روایتی آمده که شخصی به نام سعد، از امام باقر علیه السّلام روایت نموده و گفت: هشت تن در محضر آن بزرگوار بودیم و در باره «رمضان» صحبت میکردیم، حضرت فرمود: نگوئید «این رمضان» و نگوئید رمضان رفت، و رمضان آمد! زیرا «رمضان» نامی از نامهای خداوند عزّ و جلّ میباشد. نمیآید و نمیرود، آنکه میآید و میرود زائل و نیست شونده است، بلکه بگوئید: شهر رمضان (ماه رمضان) یعنی شهر اضافه گردیده به اسمی که نام خداست، ماهی که قرآن در آن ماه نازل گردید، و خداوند آن را حجّت و محلّ شادمانی برای اولیاء خود قرار داده است. (10) همچنین در روایتی دیگر غیاث بن ابراهیم گوید: امام صادق علیه السّلام از پدر بزرگوارش از جدّش روایت نموده که فرمود: حضرت علیّ صلوات اللَّه علیه فرمودند: نگوئید رمضان، بلکه بگوئید «شهر رمضان» چون شما نمیدانید رمضان چیست؛ و از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله روایت شده که این ماه رمضان نامیده شده، زیرا این ماه «یرمض الذّنوب» است یعنی گناهان را میسوزاند (11) بیان داشتیم، برخی از بزرگان چنین روایاتی را در سند آن خدشه وارد نمودهاند و همچنین در احادیث صحیح، اطلاق عنوان رمضان بدون اضافه «شهر» بسیار مشهود است. (12) البته میتوانیم بگوئیم برخی از بزرگان در مورد نهی در اینجا بمعنی حرام بودن معنا نکرده اند بلکه حمل بر کراهت نقل رمضان بدون شهر نمودهاند، شده است.بیشتر بخوانید: اوصاف ماه مبارک رمضان در آئینه کلام معصومین(علیهم السلام)
در مورد علت نامگذاری و وجه تسمیهی این ماه به رمضان دیدگاه های بسیاری اهل لغت و همچنین روایات معصومین (علیهم السلام) بیان نمودهاند که به برخی از آنها به طور اجمال اشاره خواهد شد:
الف رَمْض، در لغت به معنای شدت حرارت سنگ بر اثر تابش خورشید را میگویند به این معنا که زمانی که خورشید به طور مستقیم بر سنگ میتابد، و بر اثر شدت حرارت، اثر داغی زیاد روی سنگ باقی میماند، این را عرب «رَمْض» مینامد وبرای این جهت است که به ماه مبارک رمضان نیز رمضان مینامند، زیرا روزهدار بر اثر تشنگی زیاد و سختی آن، حرارت تشنگی و سختی آن را در خویش بسیار درک میکند؛ و گاه اتفاق میافتد که بر اثر ضعف و تشنگی زیاد، رمق و توان ادامهی آن تا افطار از او گرفته میشود. (13)
ب ارباب اهل لغت رمضان را از ریشهی رَمَضَ النصلَ (و نَصْلِ رمیض) گرفتهاند که به معنای این است که تیر را تراشید. ابن اثیر آورده است: اگر کسی را در حضور او مدح کنی فکأنَّمَا أمررت عَلی حَلقِهِ مُوسَی رَمِیضاً (14) یعنی: گویا کارد رمیض (تیز) را بر حنجره او گذرانده باشی؛ و بدین جهت این ماه عظیم را رمضان مینامند، که در ماه رمضان تیر را تیز میکردند تا در ماه شوال قبل از رسیدن ماههای حرام جنگ صورت پذیرد. وشاید بتوانیم بگوئیم که به همین مناسبت است که آن کسی که در این ماه برای خودسازی بیشتری زحمت بکشد، یازده ماه دیگر بتواند خود را از شیطان و شرور شیاطین حفظ نماید، که البته به همین مناسبت نامگذاری شده است.
ج - در برخی از تعابیر روائی رمضان به عنوان ریزش از گناه یاد شده است یعنی آن چنان که برگ درختان در پائیز بر اثر خواب و استراحت درختان میریزد، در این ماه هم گناهها بدین صورت ریخته میشود. چنانکه در این زمینه فرمودند: إِنَّمَا سُمِّیَ رَمَضَانُ رَمَضَانَا لِأَنَّهُ تُرْمَضُ فِیهِ الذُّنُوبُ أَیْ تُحْرَقُ (15) یعنی این که همانا رمضان را رمضان مینامند، بدین جهت که در آن گناهها میریزد و بعد معنا میکنند مراد ریزش گناه، همان سوزاندن و نیست شدن و از بین بردن میباشد. چنانکه در روایات دیگری به این معنا زیاد اشاره گردیده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ذیل حدیثی مفصل میفرمایند: خداوند در پایان هر روز از ماه رمضان به هنگام افطار هزار هزار بنده را از آتش آزاد کند، و چون شب جمعه و روز جمعه شود در هر ساعتی از آن هزار هزار نفر را از آتش آزاد سازد که همگی مستحقّ عذاب میباشند، و چون روز آخر ماه رمضان فرا رسد خداوند در آن روز به تعداد افرادی که از اوّل تا آخر آن ماه آزاد ساخته آزاد مینماید ... (16)
د – در برخی از تعابیر به رمضان تعبیر شهر العتق شده است و آن به جهت این است که این ماه باعث آزادی گناهکاران از بند آتش جهنم میشود چنانکه فرمودهاند: سُمِّیَ شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرَ الْعِتْقِ لِأَنَّ لِلَّهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ سِتَّمِائَةِ عَتِیقٍ وَ فِی آخِرِهِ مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِیمَا مَضَی (17) یعنی به این ماه، ماه آزادی میگویند برای این که خداوند در هر روز و شبی ششصد نفر از آتش آزاد (و این ادامه دارد) در آخر آن نیز به همین مقدار آزاد میگردند. همچنین باز در جائی دیگر امام صادق جعفر بن محمد (علیه السلام) فرمود: به راستی برای خدای تبارک و تعالی در هر شبی از ماه رمضان آزاد شدهها و رهاشدههائی از دوزخ است مگر آنکه با مسکر افطار کند و در شب آخر آن شماره آنچه در همه ماه آزاد کرده آزاد کند. (18)
و ثعلبی که از مفسرین میباشد در تفسیر خود به نقل خلیل که از اهل لغت است میگوید: مَأخُوذَة مِنَ الرَّمضِ وَ هُوَ مَطَرٌ یَأتِی فِی الخَریفِ فَسُمّیَ هذا الشَّهر رَمَضان لأنّه یُغَسِّلُ الأبدان مِنَ الأنامِ غَسلًا وَ تُطَهّرُ قُلُوبَهُم تَطهِیرًا (19) یعنی :رمضان از رمض به معنای این که آنچنان باران بیاید که مدت مدیدی آن باران ادامه یابد و از این جهت به این نام شهرت گرفته که بدن را از خلق شستشو میدهد و دلها را تطهیر میدهد.
ی اصمعی از علماء بلاغت تعبیری دارد که به رمضان، رمضان میگویند إنّما سُمّیَ رَمَضان لأنّه رَمَضتَ فِیهِ الفِعالَ مِنَ الخَیرِ (20) یعنی : به خاطر شدت افعال خیر در این ماه شریف میگویند؛ و انصافا تعبیر زیبائی نموده است به جهت این که از خیرات و مبراتی که در این ماه عزیز نسبت به یکدیگر انجام میدهیم نباید غافل گردید آن چنانکه در سیرهی رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله در ماه رمضان مانند باد تند و سریع بود که در دستش قرار نمیگرفت و هر چه داشت انفاق میکرد. (21)
ه در برخی از تعابیر به این ماه ماه صبر و استقامت یاد شده است مرحوم شهید ثانی در کتاب مسالک الافهام که دورهی فقه میباشد علت نامگذاری این ماه را به صبر و استقامت این چنین بیان میدارد که ذَلک لأن الصَّومِ یَزهَدَهُ فِی الدُّنیَا وَ الصَّلاة تَرغَبُهُ فِی الآخِرَة، (22) یعنی : چون روزه در دنیا انسان را به زهد و دوری از دنیا میکشاند (و انسان را صبور و بردبار میکند) ولی نماز باعث رغبت به آخرت میشود.
ن قرطبی از ماوردی نقل کرده که نام ماه رمضان در جاهلیت «ناتق» بود. (23) و ناتق در لغت به معنای رافع است چون این ماه رافع و زائلکنندهی گناهان میباشد.
ماه نزول قرآن
از این نکته نباید غافل شد که این ماه، ماه قرآن و نزول کتاب وحی از آن بسیار یاد شده است. چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در خطبه ای که در آخر ماه شعبان ایراد فرمودند، خواندن یک آیه در این ماه را برابر ختم کل قرآن کریم یاد نمودهاند. چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: وَ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُور (24) یعنی : کسی که تلاوت کند آیهای از آیات قرآن کریم را (در این ماه مبارک) برای وی اجر و مزد ختم قرآن کریم در غیر این ماهها نوشته میشود.توجه به این نکتهی شریفه خالی از لطف نیست که از ماههای سال تنها نام ماه رمضان با صراحت تمام در قرآن کریم آمده است. اما از ماههای حرام که رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرّم باشد، با صراحت در قرآن بیان نگردیده بلکه با تعبیر عام «الأشهُرُ الحُرُمُ» (25) و یا «مِنها أربَعَةٌ حُرُمٌ» (26)، آمده است. وهمچنین از ماههای حج، یعنی شوال، ذیقعده و ذیحجه نیز به عنوان «أشهُرٌ مَعلومات» (27) یاد شده است و نه این که نام ویژه آنها یاد گردیده شده باشد. البته قابل توجه این که اجزای زمان، ذاتاً یکساناند و مزیّتی ذاتی بر هم ندارند؛ لیکن گاهی «متزمّن»؛ به زمان بها میدهد، آنگاه آن زمان ویژه ظرف برای برخی از امور خاص قرار میگیرد. مانند بسیاری از روزها ئی که در اسلام اهمیت و جایگاه ویژه ای نسبت به آن قرار داده شده است؛ و یا زمانی که در شبانه روز به آن اهمیت دادهاند که همان سحر خیزی باشد؛ و لذا از این جهت به ماه مبارک رمضان به عنوان بهترن ماه بندگی یاد گردیده است.
با توجه به این نکته به عنوان مقدمه، بیان میکنیم که خدای سبحان ماه رمضان را به نزول قرآن در آن معرفی میکند، پس هیچ گاه عظمت این ماه به لحاظ روزه نیست، یعنی خدای تعالی این ماه را آنچنان تعظیم نداشته که چون در این ماه روزه میگیرید و چندین ساعت بر اثر گرسنگی و تشنگی بر خود سخت میگیرید، به همین جهت مورد عظمت واقع گردیده است. بلکه ظرف تعظیم این ماه شریف، همان نزول قرآن کریم به عنوان کتاب آسمانی میباشد. به تعبیر دیگر این که معرّف حقیقی ماه رمضان، «ظرف نزول قرآن بودن» آن است؛ آن قرآنی که حاوی معارف و احکام فراوانی است که یکی از آن معارف ستوده شده، روزه است؛ قرآنی که هدایت انسانها را برعهده دارد و شواهد هدایت و فرق بین حق و باطل در آن تعبیه شده است. البته ذکر و یاد ظرف نزول قرآن، در خلال آیات روزه برای ایجاد انگیزه بیشتر در مکلفان است که به شوق ادراک معارف قرآن از روزه این ماه نیز بهرهمند شوند، البته نباید غافل گردید که هرچند خود روزه نیز طبق برکات فراوانی که بر آن مترتّب است شایان توجّه خواهد بود، چنان که اگر مقصود از شَهرُ رَمَضانَ الَّذِی اُنزِلَ فیهِ القُرآن (28) این باشد که «ماه رمضان چیزی است که درباره وجوب روزه آن قرآن فرود آمد»، نه آنکه قرآن در این ماه نازل شد، محوریّت صوم برای ارزش بخشیدن به این ماه روشن میشود. به همین جهت در روایت وارد گردیده است که لِکُلِّ شَیءٍ رَبیع و رَبِیعُ القُرآنِ شَهرُ رمَضانَ (29) یعنی : هر چیزی بهار و فصل تجدید حیاتی دارد؛ بهار و فصل تجدید حیات قرآن در دل اهل ایمان، ماه رمضان است. همچنین در جای دیگری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید: تمام کتابهای آسمانی، در ماه رمضان نازل شدهاند. ماه رمضان، بهترین ماه خدا است. (30)
شاهد بر مدعای ما معرفی خود قرآن کریم در این مورد است که در قرآن کریم بر آن اشاره گردیده است. در جائی از کلام خدا، خدای تبارک و تعالی میفرماید: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ (31) یعنی : ماه رمضان، ماهی است که قرآن در آن نازل شده است. (و قرآن کتابی است که) هدایتگر مردم همراه با دلائل روشنِ هدایت و وسیله تشخیص حقّ از باطل است، پس هر کس از شما که این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد.
اما این که در کدامیک از شبهای ماه مبارک رمضان، در جواب می گوئیم که آن شبی که قرآن در آن نازل گردیده است همان شب قدر میباشد چنانکه خدای تعالی میفرماید: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِین (32) یعنی : ما آن را در شبی مبارک و فرخنده نازل کردیم، ما همواره انذار کننده بودیم. توضیح این که کلمه «مبارک» از «برکت» به معنای خیر پایدار و ضد آن کلمه «شوم» است. وقتی می گوئیم این ماه، ماه مبارکی است یعنی پایداری آن تا سال آینده علی الدوام است و نیستشدنی و از بین برنده نیست و آن هم به جهت نزول کتاب وحی همان قرآن میباشد. که به تعبیر تمام مفسرین میفرمایند که مراد از شب مبارک، همان شب قدر است که در ماه مبارک رمضان قرار دارد. (33) که آن شب مبارکی که قرآن نزول اجلال فرموده به تعبیر قرآن همان شب قدر میباشد چنانکه میفرماید: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْر (34) ما آن را در شب قدر فرو فرستادیم.
منظور از نزول قرآن در این ماه چیست؟
تا این جا دانستیم که اهمیت و فضیلت و برتری این ماه نسبت به ماههای دیگر، به خاطر عمل واجب این ماه که همان صائم بودن و روزه گرفتن میباشد، نیست بلکه فضیلت و برتری این ماه نسبت به ماههای دیگر همان نزول کتاب وحی و آسمانی یعنی قرآن کریم میباشد. حال سئوال اساسی این است که مراد از نازل شدن قرآن در ماه رمضان چیست جریان نزول وحی و بحث از دفعی و تدریجی بودن نزول و سایر شئون آن جزو فنّ علوم قرآنی است که از فن تفسیر معانی آن جداست. دأب مفسران پیشین (به استثنای بعضی از آنان) بر این بود که فن علوم قرآنی را در طی مسائل تفسیری مطرح میکردند، همانگونه که بسیاری از فقهای گذشته مطالب اصولی را که فنّ جدایی است در اثنای مسائل فقهی ارائه میکردند، هرچند برخی تألیف مستقلّی در این باره داشتند. با گسترش دامنه مطالب رشته علوم قرآنی طرح آن به طور مستقل مناسبتر است، چنان که فن اصول را از فن فقه جدا کردهاند. در این مورد وجوهی بیان شده است که برخی از این نظریات را استاد بزرگ تفسیر قرآن، آیه الله جوادی آملی بیان داشتهاند که به برخی از آنها به طور گذرا اشاره میشود.1 –تفسیر اولی که برای نزول قرآن بیان شده است این است که تمام و کل قرآن کریم، درلیله قدر به آسمان دنیا نازل شد یعنی شب قدر از آن جهت دارای فضیلت بسیار است که کل قرآن کریم دفعتاً در شب قدر نزول اجلال نمود و سپس به صورت تدریجاً در مدت بیست سال بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل گشت «ابن عباس- سعید بن جبیر- حسن- قتاده» از امام صادق علیه السلام نیز همین معنا نقل شده است. (35)
2 – تفسیر دوم این است که بگوئیم ابتداء نزول قرآن در شب قدر بوده که در ماه رمضان است؛ و به تدریج آیات بعدی به پیروی شبها و ماههای دیگری نازل شد. (36)
3- برخی از بزرگان دیدگاه سومی را مورد پسند خویش قرار دادهاند و آن این است که در شب قدر آنچه در یک سال مورد نیاز بود به آسمان دنیا فرود میآمد سپس تدریجاً بر حسب لزوم بر پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم نازل میگشت (سدی از ابن عباس و ثعلبی از ابی ذر غفاری و او از پیغمبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله نقل میکند که فرمود: صحف حضرت ابراهیم علیه السلام در سوم ماه رمضان) و به نقلی در شب اول نازل گشت و تورات موسی علیه السلام در ششم و انجیل عیسی علیه السلام در سیزدهم و زبور داود علیه السلام در هیجدهم و فرقان بر محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم در 24 ماه رمضان نازل گشت و همین روایت را عیاشی از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نیز نقل نموده است. (37)
4 –مقصود و مراد از «أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» این است که قرآن در مورد وجوب روزه نازل شده و حکم آن را بیان کرده است. مثل این که گفته میشود خداوند در مورد زکات فلان مطلب را نازل نموده که منظور نزول در وجوب آن است سپس در وصف قرآن میفرماید «هُدیً لِلنَّاسِ» هادی و رهنمای است در علومی که مردم را بدان موظف کرده است (38)
هر یک از این تقدیر هائی که مفسرین بزرگ قرآن بیان نمودهاند کاشف از این است که ماه مبارک رمضان از چنان اهمیثت بالائی برخوردار است که ظرف نزول قرآن واقع گردیده است.
بیشتر بخوانید: سیره عملی علما در ماه رمضان (1)
نقش دعا در ماه مبارک رمضان
از این نکتهی اساسی نباید به هیچ عنوان غفلت ورزید که در ماه رمضان، افراد ویژه ای به این میهمانی دعوت شدهاند. یعنی در رمضان، مؤمنان با کارت یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیام (39) به میهمانی خداوند دعوت شدهاند، یعنی تماما در این میهمانی جایگاه بسیار ارزنده و ویژه ای دارا میباشند. که البته این میهمانی ویژگیهایی و خصوصیاتی را دارا میباشد:اولا: میزبان این میهمانی عظیم و بزرگ، خود خداوند است و میهمانان را شخصاً دعوت کرده است. چنانکه خود نبی مکرم اسلام در خطبهی بسیار زیبای شعبانیه به این نکته تذکر دادهاند. (40) ثانیا: وسیلهی پذیرایی در این ماه مبارک چیزی نیست جز شب قدر و یا نزول قرآن در این شب مبارک و یا فرود آمدن فرشتگان در این لیالی بسیار عزیز و استجابت دعا، لطافت روح، و دوری از دوزخ است؛ و ثالثا: زمان پذیرایی، ماه رمضان است که به گفتهی روایات، اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است. (41) و رابعا: چگونگی پذیرایی، شب قدر به گونهای است که در آن نیاز یک سال میهمانان تأمین میشود و زمین با نزول فرشتگان در شب قدر مزیّن میگردد؛ و خامسا: غذای این ماه، غذای روح است که برای رشد معنوی لازم است، نه غذای جسم. لطف غذای این مهمانی، آیات قرآن است که تلاوت یک آیه آن در ماه رمضان همچون تلاوت تمام قرآن در ماههای دیگر است؛ و همچنین دعا نمودن غذای معنوی و لذیذ برای رشد در این ماه بسیار مبارک است. در آیات بسیار زیبای قرآن کریم و همچنین روایات معصومین (علیهم السلام) به این نکته به طور اساسی اشاره گردیده است که در جمیع حوائج (چه مادی و چه معنوی) از خداوند بخواهید و سؤال کنید و دعا کنید اگر صلاح شما باشد خداوند اجابت میفرماید و اگر صلاح نباشد در قیامت عوض آن به اضعاف مضاعف ثواب میدهد. به طور خلاصه باید بیان داشت که یک نوع عبادت دعاء است بخصوص ادعیه مأثوره از ائمه اطهار مثل دعاء کمیل و دعاء سمات و دعاء صباح و ادعیه صحیفه سجادیه و ادعیه وارده در لیالی و ایام خاصه و در تعقیبات نماز و ادعیه شهر رمضان و غیر اینها میباشد. البته بهترین ادعیه، دعاء در حق برادران دینی احیاء آنها و اموات آنها در ظهر و غیب بالاخص در مجمع مؤمنین که اگر چهل نفر باشند و دعاء یکی از آنها مورد اجابت باشد بواسطه او دعاء بقیه هم مستجاب میشود و از جمله ادعیه و مهمترین آنها در حق پیغمبر و ائمه طاهرین بذکر صلوات بالاخص در تعجیل فرج و دعاء عافیت که سؤال شد از معصوم که اگر کسی یک دعاء مستجاب داشته باشد چه دعائی کند فرمود عافیت آنهم عافیت در دین و دنیا و آخرت و افضل از صلوات لعن اعداء دین است زیرا محبت سه درجه دارد 1 - او را دوست دارد 2 - دوستان او را دوست دارد 3 - دشمنان او را دشمن دارد (42) اما آن چه بسیار جای توضیح و شرح دارد، اهمیت نقش دعا در ماه مبارک رمضان میباشد. به طور کلی ماه مبارک رمضان عجین و در هم آمیخته شده با دعاست؛ و شاید به جرأت بتوان بیان داشت که دعاهائی که در این ماه مأثور شده و وارد شده است، تماما از دریای بی کران اهل البیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) وارد شده و عنایت ویژه و خاصی ائمهی اطهار (علیهم السلام) نسبت به این ماه مبارک قائل بودهاند. لازم به تذکر است که دعاهائی که در این ماه وارد گردیده است مقرون به استجابت است این که بسیاری از افراد گلایه دارند که ما دعا میکنیم ولی مستجاب نمیگردد، عمده علت آن را باید در خودمان جویا شویم به تعبیر یکی از بزرگان گیر ما یا در «اُدعُ» آن است و یا در «نی» چنانکه خدای تبارک و تعالی میفرماید: وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ (43) یعنی: و پروردگارتان گفت: «مرا بخوانید تا برای شما اجابت کنم. همانا کسانی که از عبادت من سر باز زده و تکبّر میورزند به زودی با سرافکندگی به جهنّم وارد میشوند. در این باره روایتی از وجود نازنین امام پنجم حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) نقل شده که میفرمودند: چون چشم رسول خدا به ماه رمضان میافتاد رو به قبله میکردند و میفرمودند: خدایا آن را نو کن بر ما به امنیت و ایمان و تندرستی و مسلمانی و عافیت سرا پا و روزی فراوان و دفع بیماری و تلاوت قرآن و کمک بر نماز و روزه خدایا ما را برای ماه رمضان سالم دار و آن را برای ما سلامت دار و از ما دریافت کن تا ماه رمضان بگذرد و ما را آمرزیده باشی سپس رو بمردم میکرد و میفرمود ای گروه مردم مسلمان چون ماه نو رمضان بر آید شیاطین متمرد در بند شود و درهای آسمان و درهای بهشت و درهای رحمت گشوده گردد و درهای دوزخ بسته شود و دعا مستجاب گردد و برای خدای عز و جل نزد هر افطاری آزادشدگانی باشد که آنها را از دوزخ آزاد کند و هر شب منادی فریاد زند آیا خواهشمندی هست؟ آیا آمرزش جوئی هست؟ خدایا بهر خرج کنی عوض بده و بهر ممسکی تلف بده تا چون هلال شوال بر آید فریاد شود بمؤمنان که فردا برای جائزههای خود حاضر باشید که فردا روز جائزه است سپس امام پنجم فرمود بدان که جانم بدست او است این جائزه پول طلا و نقره نیست. (44) از این بیان امام باقر (علیه السلام) فهمیده میشود که خود دعا نمودن و در خواست نمودن از طرف حضرت باری تعالی در این ماه بسیار پر برکت، دأب و روش ائمهی اطهار (علیهم السلام) بوده است؛ و همچنین در این زمینه از امیر المومنین علی (علیه السلام) میفرمودند: وقتی ماه رمضان فرا رسید، رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله برخاست و خداوند را حمد گفت و ستایش کرد، سپس فرمود: ای مردم، خداوند شما را از دشمنان جن و انس شما حمایت کرد و فرمود: »مرا فراخوانید تا برای شما اجابت کنم، و به شما وعده اجابت داد، بدانید به راستی خداوند- عزّ و جلّ- بر هر شیطان سرکش، هفتاد تن از فرشتگانش را گمارده است و تا زمانی که این ماه شما [ماه رمضان] سپری نشده است نمیتواند وارد گردد. بدانید درهای آسمان از شب اوّل آن گشوده است و بدانید که دعا در آن پذیرفته است (45) و باز از امیر المومنین (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: عَلَیکُم فِی شَهرِ رمَضانَ بِکثرَةِ الاِستِغفارِ وَ الدُّعاء فَأَمّا الدُّعاءُ فَیَدفَعُ بِهِ عَنکُم البَلاءَ وَ أَمَّا الاِستِغفارُ فَیَمحَی ذُنُوبُکُم (46) یعنی : در ماه رمضان طلب آمرزش و دعای فراوان داشته باشید. بوسیله دعا بلا از شما بر طرف میشود و طلب آمرزش نیز گناهانتان را از بین میبرد.
شب قدر بهترین شب سال
در قرآن کریم در 5 مورد واژهی لیله القدر تکرار گردیده است که این خود اهمیت مطلب را بیان میکند و همچنین خدای نبارک و تعالی یکی از سوره های زیبای قرآن را به نام قدر بیان نموده است و اهمیت این شب عزیز را در این سوره بیان نموده است. که خدای تعالی در اهمیت این شب عزیز میفرماید: لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر (47) یعنی : شب قدر شبی است که از هزار ماه بهتر است. که در بعضی از تفاسیر آمده است که پیغمبر اکرم ص فرمود: «یکی از بنی اسرائیل لباس جنگ در تن کرده بود و هزار ماه از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول (یا آماده) جهاد فی سبیل اللَّه بود، اصحاب و یاران تعجب کردند و آرزو داشتند چنان فضیلت و افتخاری برای آنها نیز میسر میشد، آیه فوق نازل گشت و بیان کرد که» شب قدر از هزار ماه برتر است. به طور اساسی و کلی برای قدر معانی متعددی بیان گردیده است. یکی از معانی که برای این شب عزیز بیان نمودهاند. در روز قیامت، گذشته انسان و زمان گذشته انسان را به انسان ارائه میدهند و انسانها مختلف میبینند؛ وقتی نگاه میکنند یک موجودی را میبینند که قطعاتی از آن سیاه و تیره است و قطعاتی از آن سفید و درخشان، به اختلاف. یک نفر میبیند بیشترِ این قطعات تیره است، دیگری میبیند بیشتر این قطعات سفید و برّاق است. یکی ممکن است در تمام اینها چند نقطه سیاه ببیند، همه را سفید ببیند، و دیگری برعکس چند نقطه سفید ببیند و همه را سیاه ببیند. تعجب میکند: این چیست که به او ارائه دادهاند!؟ میگویند این زمانِ توست، این عمر توست. آن ساعاتی که این زمان را، این عمر را روشن و نورانی نگه داشتهای، آن ساعاتی که پروازی داشتهای، شوری داشتهای، عشقی داشتهای، دلت به یاد خدایت زنده بوده است، آن ساعات همان ساعات درخشان نورانی است. آن ساعاتی که در آن ساعات خدمتی کردهای، کار مفیدی انجام دادهای، ساعات نورانی توست؛ و اما آن ساعاتی که در آن ساعات غافل بودهای، غرق در شهوات بودهای، برخلاف رضای خدا قدم برداشتهای، آنها دوران تیرگی و تاریکی عمر توست. این زمانِ توست، این عمر توست. . الف شب قدر به معنای مقام و منزلت میباشد. به دلیل این که این شب عزیز دارای شرافت و مقام و منزلت بسیار زیادی از نگاه حضرت باری تعالی دارا میباشد، بدین نام، نامیده شده است. زیرا قرآن کریم این شب را از هزار ماه بهتر دانسته است، و شرافت زمان و مکان نه بواسطه خصوصیت زمان و مکان باشد بلکه جهاتی که در آن زمان یا در آن مکان واقع شده کعبه معظمه برای بیت اللَّه حرام است و بعثت حضرت رسالت و ولادت آن حضرت و امیر المؤمنین و دعاء حضرت ابراهیم و بنای حضرت آدم و سایر امور بوده، مدینه برای هجرت حضرت و مدفن حضرت و ائمه بقیع و صدیقه طاهره و رواج دین اسلام، نجف برای مدفن امیر المؤمنین و چهار پیغمبر، کربلا و همچنین سایر مشاهد مشرفه، و مساجد برای محل عبادت است حتی مجالس مؤمنین و علماء، و همچنین ازمنه مثل اعیاد بعثت حضرت رسول ولادت آن حضرت و ائمه اطهار و نصب امیر المؤمنین روز غدیر، و شهر رمضان برای صیام و سایر ازمنه شریفه، اما شرافت شب قدر برای نزول قرآن بوده که لیله مبارکه است. (48)ب معنای دیگری که برای این شب بیان نمودهاند، به معنای اندازه گیری میباشد زیرا در مثل این شبی مقدار و اندازهی حیات و ممات و ارزاق انسان تا سال آینده مشخص میگردد و انسان تا سال آیندهی خویش زندگی خود را رقم میزند، و به اصطلاح تقدیر امور خویش را تا سال آینده رقم خواهد زد، به این نام نامگذاری گردیده است. چنانچه در روایتی امام باقر (علیه السلام) در معنای تفسیری شب قدر فرمودند به این که : یقَدَّرُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ کلُّ شَیءٍ یکونُ فِی تِلْک السَّنَةِ إِلَی مثلها مِنْ قَابِلٍ خَیرٍ وَ شَرٍّ وَ طَاعَةٍ وَ مَعْصِیةٍ وَ مَوْلُودٍ وَ أَجَلٍ أَوْ رِزْقٍ فَمَا قُدِّرَ فِی تِلْک السَّنَةِ وَ قُضِی فَهُوَ الْمَحْتُوم (49) یعنی : اندازه گیری میشود هر چیزی از اعمال و رفتار انسان در این شب برای یک سال از خیر و شر و معصیه و مرگ و زندگی و رزق انسان که حتمی میباشد.
ج برخی از مفسرین در معنای قدر فرمودهاند به این که: قدر بمعنی ضیق است یعنی تنگ شدن زیرا آن قدر ملائکه نازل میشوند در زمین که جای آنها تنگ میشود (50) بدلیل قوله تعالی: لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاه (51) یعنی : آنهایی که امکانات وسیعی دارند، از امکانات خود انفاق کنند، و آنها که تنگدستند، از آنچه خدا به آنها داده انفاق نمایند، خداوند هیچکس را جز به اندازه آنچه به او داده، تکلیف نمیکند. نکتهی دیگری که بسیار حائز اهمیت است این که مرحوم استاد شهید مرتضی مطهری در مورد احیاء و شب زنده داری شب قدر میفرمایند: معنی احیاء شب قدر را میدانیم. زمان را زنده نگه داریم یعنی زمان خودمان را زنده نگه داریم، هر کدام از ما آن زمانی را که در درون ماست زنده نگه داریم. آن زمانی که در درون ماست چیست؟ آن همان خود ما هستیم، از حقیقتِ ما جدا نیست. پس زمان خودمان را، شب خودمان را زنده نگه داریم یعنی خودمان یک شب واقعاً زنده باشیم، واقعاً زنده زندگی کنیم نه اینکه مرده زندگی کنیم.
در اخبار و احادیث وارد شده است که در روز قیامت، گذشته انسان و زمان گذشته انسان را به انسان ارائه میدهند و انسانها مختلف میبینند؛ وقتی نگاه میکنند یک موجودی را میبینند که قطعاتی از آن سیاه و تیره است و قطعاتی از آن سفید و درخشان، به اختلاف. یک نفر میبیند بیشترِ این قطعات تیره است، دیگری میبیند بیشتر این قطعات سفید و برّاق است. یکی ممکن است در تمام اینها چند نقطه سیاه ببیند، همه را سفید ببیند، و دیگری برعکس چند نقطه سفید ببیند و همه را سیاه ببیند. تعجب میکند: این چیست که به او ارائه دادهاند!؟ میگویند این زمانِ توست، این عمر توست. آن ساعاتی که این زمان را، این عمر را روشن و نورانی نگه داشتهای، آن ساعاتی که پروازی داشتهای، شوری داشتهای، عشقی داشتهای، دلت به یاد خدایت زنده بوده است، آن ساعات همان ساعات درخشان نورانی است. آن ساعاتی که در آن ساعات خدمتی کردهای، کار مفیدی انجام دادهای، ساعات نورانی توست؛ و اما آن ساعاتی که در آن ساعات غافل بودهای، غرق در شهوات بودهای، برخلاف رضای خدا قدم برداشتهای، آنها دوران تیرگی و تاریکی عمر توست. این زمانِ توست، این عمر توست. (52).
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
نتیجه گیری
با بیان نمونه هائی از آیات و روایات در زمینهی ماه مبارک رمضان به این نتیجه میرسیم که این ماه از اهمیت شایان و بسیار زیادی قائل شدهاند به طوری که خدای تعالی در قرآن کریم میفرماید: أَیَّاماً مَعْدُودَاتٍ فَمَن کَانَ مِنْکُم مَرِیضاً أَوْ عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَعَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَأَن تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِن کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (53) یعنی : چند روزی معدود (روزه بر شما مقرّر شده است)، ولی هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد، پس (به همان) تعداد از روزهای دیگر (را روزه بگیرد) و بر کسانی که طاقت روزه ندارند (همچون بیماران مزمن و پیر مردان و پیر زنان)، لازم است کفّارهای بدهند، مسکینی را اطعام کنند؛ و هر کس به میل خود بیشتر نیکی کند (و بیش از مقدار واجب، طعام بدهد)، برای او بهتر است، ولی اگر (آثار روزه را) بدانید، (میفهمید که) روزه گرفتن، برایتان بهتر است؛ و هرگز به روزهخواری معذوران، غبطه نمیخوردید. البته از زبان ائمهی اطهار (علیهم السلام) توجه بسیار زیادی به این ماه گردیده است به طوری که امیر المومنین (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: عَلَیکُم فِی شَهرِ رمَضانَ بِکثرَةِ الاِستِغفارِ وَ الدُّعاء فَأَمّا الدُّعاءُ فَیَدفَعُ بِهِ عَنکُم البَلاءَ وَ أَمَّا الاِستِغفارُ فَیَمحَی ذُنُوبُکُم (54) یعنی : در ماه رمضان طلب آمرزش و دعای فراوان داشته باشید. بوسیله دعا بلا از شما بر طرف میشود و طلب آمرزش نیز گناهانتان را از بین میبرد. لازم به تذکر است که این ماه آنقدر اهمیت در منطق روایات صادر شده از ائمه اطهار (علیهم السلام) دارد که وجود نازنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبهی شعبانیه در مسجد، وقتی که به تفصیل در مورد این ماه شریف بیاناتی داشتهاند، میفرمودند: إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَات (55) یعنی : پیش روی شما ماه خدا قرار گرفته است که دارای برکت و رحمت و آمرزش میباشد. این ماه در نزد خدا از بهترین ماهها میباشد و روزهای آن بهترین روزها و شبهای آن بهترین شبها و ساعات و لحظه های آن بهترین ساعات و لحظهها میباشد.نمایش پی نوشت ها:
1 - (أمالی الصدوق، 93، المجلس العشرون)
2 - (الدرّالمنثور، ج 6، ص 651. )
3 - .(المصباح، ص 279).
4 - (بقره،184)
5 - (تفسیر تسنیم، ذیل آیه شریفه)
6 - (کتاب الخصال، ج 2، ص 508)
7 - (تفسیر تسنیم، ج 2، ص 53)
8 - (ره توشه تبلیغی، استاد قرائتی)
9 - (أمالی الصدوق، 93، المجلس العشرون)
10 - (معانی الأخبار-ترجمه محمدی، ج 2،250 )
11 - همان
12 - (مجمع البیان، ج 1 2، ص 495)
13 - (کتاب العین، ج 1، ص 713)
14 - (لسان العرب، ج 7، ص 162)
15 - (مستدرکالوسائل،7،484،25)
16 - (امالی شیخ مفید-ترجمه استادولی، متن 256، مجلس بیست و هفتم)
17 - (بحارالأنوار،93،381 )
18 - (امالی شیخ صدوق-ترجمه کمرهای، متن 58، مجلس چهاردهم)
19 - (الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 2، 68)
20 - همان
21 - (سنن النبی، 53 )
22 - (مسالک الأفهام إلی آیات الأحکام، ج 1 )
23 - (تفسیر تسنیم)
24 - (أمالی الصدوق،95، المجلس العشرون)
25 - (سوره توبه، آیه 5)
26 - (سوره توبه، آیه 36)
27 - (سوره بقره، آیه 197.)
28 - (بقره، 185)
29 - (کافی، ج 2، ص 630)
30 - (تفسیر نور، ج 1، ص: 288)
31 - (بقره، 185)
32 - (دخان، 3)
33 - (تفسیر نور، ج 10، ص: 487)
34 - (قدر، 1)
35 - (تفسیر تسنیم، ج 9، ص 340)
36 - همان
37 - همان
38 - (ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص: 209)
39 – (البقرة آیه : 183)
40 - (أمالی الصدوق، 93، المجلس العشرون)
41 - همان
42 - (أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص: 28)
43 - (غافر، 60)
44 - (امالی شیخ صدوق-ترجمه کمرهای، متن 47، مجلس دوازدهم)
45 - (پیام پیامبر، ترجمهفارسی،499)
46 - (الکافی، 4، 88)
47 - (قدر،3)
48 - (أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص: 177)
49 - (الکافی، ج 4، ص 157)
50 - (أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص: 177)
51 - (طلاق، 7)
52 - (مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج 23، 465)
53 - (بقره،184)
54 - (الکافی، 4، 88)
55 - (أمالی الصدوق، 93، المجلس العشرون)
نمایش منبع ها:
1 - قرآن کریم
2 - مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403، چاپ سوم
3 - قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، چ 11، تهران،1383 ش
4 - جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، اسراء، قم، چ 1، 1378
5 - مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، اول، تهران، دار الکتب الاسلامیه،1374 ش
6 - مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، چ مکرر، انتشارات صدرا،1377 ش
7 - مترجمان، تفسیر هدایت، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، مشهد، اول، 1377 ش
8 - کلینی، ثقه الاسلام، ترجمه اصول کافی، حاج سید جواد مصطفوی، چ اول، تهران، اسلامیه،1377
9 - طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، دوم، تهران، انتشارات اسلام،1378 ش
10 - حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، اول، تهران، کتابفروشی لطفی،1404 ق
11 - شریف رضی، ارشاد القلوب الی الصواب، انتشارات شریف رضی، قم، اول،1412 ق
12 - شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، انتشارات شریف رضی، دوم،1364 ش
13 - شیخ صدوق، معانی الاخبار، تحقیق: علی اکبر غفاری، مؤسسة نشر اسلامی، بی تا، بی جا
14 - طبرسی، احمد بن علی؛ احتجاج، تهران، انتشارات منیر، 1378، چاپ یکم.
15 - شیخ صدوق، امالی، مقدمه و ترجمه بقلم آیة الله کمره ای، کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1380 ق
16 - احمد بن ابراهیم الثعلبی النیسابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القران، بیروت: دار احیاء التراث العربی، اوّل، 1422 ق
17 - سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر؛ درالمنثور فی تفسیر، بیروت، دارالفکر، 1414، چاپ یکم
/ج