نگاهی دوباره به ویژگی های زن در عصر جاهلیت(3)

اطلاعات تاریخی و شعری در مورد پوشش زنان جاهلی، بیانگر دو دیدگاه متفاوت در این زمینه می باشد. بعضی از آنها، بیانگر پوشش کامل زنان جاهلی در انظار عمومی می باشد؛
دوشنبه، 3 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهی دوباره به ویژگی های زن در عصر جاهلیت(3)
نگاهی دوباره به ویژگی های زن در عصر جاهلیت(3)

نویسنده: مهدی مهریزی/مریم مشهدی علی پور
استادیار دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات/ کارشناسی ارشد علوم قرآنی و حدیث


 

5.حجاب و پوشش زنان جاهلی

اطلاعات تاریخی و شعری در مورد پوشش زنان جاهلی، بیانگر دو دیدگاه متفاوت در این زمینه می باشد. بعضی از آنها، بیانگر پوشش کامل زنان جاهلی در انظار عمومی می باشد؛ به گونه ای که آنها نه تنها سر، بلکه صورت خود را نیز کاملا می پوشانیدند تا جایی که تنها چشم آنان نمایان می شد. بعضی دیگر از اطلاعات نیز بیانگر عدم پوشش آنها می باشد.

الف. نظریه پوشش زنان جاهلی

بر اساس این دیدگاه، در جامعه جاهلی زنان از حجاب و پوشش کافی برخوردار بودند که از بهترین نمونه های آن جنگ فجار ثانی است که بر اثر اهانت دو جوان قریشی به زن محجوبی که نقاب بر چهره داشت، اتفاق افتاد. آورده اند: دختری از قبیله بنی عامر بن صعصعه نشسته بود که جوانان مکه خواستار صحبت با او شدند از او خواستند که رویش را باز کند، وقتی آن دختر به آنها توجهی نکرده و رویش را باز ننمود، یکی از جوان ها بدون آنکه آن زن متوجه شود پایین پیراهنش را با خاری به بالای آن بست و وقتی آن دختر جوان برخاست قسمت پایین تن او پیدا شد و همه خنده کنان گفتند: تو چهره ات را از ما باز می داشتی ولی الان ما پشت تو را دیدیم. آن دختر جوان فریاد کنان قوم را صدا زد. این ماجرا سرآغاز جنگی بین دو قبیله شد.(جاد مولی بک و بجاوی، [بی تا]، ص 324)
و یا هند دختر صعصعه، به خودش افتخار می کند که خمارش را جز نزد چهار نزد از بستگانش (پدرش صعصعه، برادرش غالب، دایی اش أقرع، و همسرش زبرقان بن بدر) از سرش باز نکرده است. (فرزدق، 1905 م، ج1،ص 364)
در میان مَثل های آنها نیز ضرب المثل هایی به چشم می خورد که نشان از حجاب زنان عرب تبار می باشد؛ برای نمونه، ضرب المثل «ان العوان لا تعلم الخمره» (ابن منظور، 1408، ج6، ص 366/ میدانی، 1422ق، ج1، ص 96) را برای زن مجرب به کار می بردند که به زن غیر مجرب یاد نمی دهد که چه کار بکند.
برخی از اشعار جاهلی نیز بیانگر حجاب زنان عرب می باشد، چنان که برخی از اشعار بیانگر آرزوی برخی از مردان برای از میان رفتن حجاب و دیدن زیبایی نهفته در پس آن است: «هنگامی که قدم بر می دارد، از خود عطر خوش عنبر و زعفران می پراکند. ای کاش می گذاشت آن ردا از سرش پایین افتد تا زیبایی اش نمایان شود.» (ویکسانگ وود، 1378ش، ص195)
و برخی از اشعار نیز بر نمایانگر کردن گریبان و چشم تاکید دارد که خود تأیید کننده پوشیده نگاه داشتن این دو عضو از انظار عمومی است: «اگر سر بچرخاند و گریبان چاک دهد، آن گلوگاه سفید و لطیف که به گردن زیبای آهوی وحشی می ماند تو را اسیر خواهد کرد.» (همان)
شنفری در وصف زنش می گوید: «فقد أعجبتنی لا سقوط قناعها/ اذا ما مشت و لا بذات تلفّت/ کانّ لها فی الارض نسیاً تقصه/ اذا ما مشت و ان تحدّثک تبلت»؛ او در حالی که بر سرش مقنعه بود و چشم هایش را به زمین دوخته بود راه می رفت؛ مثل اینکه چیز گمشده ای را جستجو می کرد و هنگام حرف زدن با مردان کوتاه حرف می زد.» (ابی الفرج اصفهانی، [بی تا]، ج21، ص187)
همچنین ربیع بن زیاد عبسی، حزن و اندوه و مرثیه سرایی زنان را بعد از کشته شدن مالک بن زهید چنین به تصویر می کشد: «من کان مسروراً بمقتل مالک فلیات نسوتنا بوجه نهار/ یجد النساء حواسرا یندبنه یلطمن اوجههن بالاسحار/قد کن یخبان الوجوه تستراً فالیوم حین بدون للنُّظّار»؛ هرکس که بر کشته شدن مالک خشنود است، در روز نزد زنان قبیله ما بیاید و ببیند که برای او در کمال حسرت ناله می کنند، و در سحرها بر صورت خود لطمه می زنند.
این زنانی که قبلا صورت خود را می پوشانیدند، امروز از شدت جزع و مصیبت، توجه به بی حجابی خود ندارند و از حجاب خود غافلند. (بغدادی، 1418ق، ج8، ص373 و 374)
این اشعار به نحوی تأییدکننده حجاب و پوشش در میان زنان عرب تبار می باشد. همچنین استفاده کردن از نقاب(1) و خمار(2) برای پوشش در اماکن عمومی مؤید دیگری بر وجود حجاب در آن جامعه است.

ب. نظریه عدم پوشش زنان جاهلی

علی رغم گزارش های ذکر شده که به حجاب زنان عرب در دوره جاهلیت اشاره دارد، شواهد دیگری نیز بیانگر عدم پوشش آنها می باشد.
دیدگاه قرآن: قرآن وضعیت زنان را قبل از اسلام و در دوره جاهلیت در مواردی یادآوری می کند؛ از جمله:
- در آیه 33 سوره «احزاب» زمانی که به زنان پیامبر (ص) فرمان می دهد که در خانه هایشان بمانند، به آنان چنین خطاب می کند. «و لا تبرّجن تبرّج الجاهلیه الاولی»؛ خود را مانند جاهلیت نخستین زینت نکنید.
از آیه مذکور و معانی متعددی که برای واژه «تبرجن» در تفاسیر و کتب لغت بیان شده است، می توان چنین نتیجه گرفت که در جاهلیت زنان برخی از زیبایی های بدنشان را که پوشیدن آن در اسلام واجب شد، آشکار می نمودند.
-خداوند در آیه 59 سوره «احزاب» خطاب به زنان پیغمبر (ص) و زنان مومن چنین می فرماید: «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن..»؛ ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مومنان بگو جلباب ها (روسری های بلند) خود را بر خویش فرو افکنند.
- گرچه در این آیه، غرض اصلی خداوند تغییر پوششی بوده است که قبل از نزول آیه وجود داشته است، اما با توجه به روایتی که از ام سلمه در زمینه این آیه وارد شده که می گوید: «من برتر از زنان انصار ندیدم؛ همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاد؛ سر خود را با روسری های مشکی می پوشیدند، گویی که کلاغ روی سرشان نشسته بود» (طباطبائی، 1370ش، ج16، ص 539) چنین می توان نتیجه گرفت که قبلا زنان عرب پوشش چندانی نداشته و اعضایی از بدنشان پوشیده نبوده است.
دیدگاه جاحظ در مورد عدم پوشش زنان جاهلی: جاحظ در این زمینه می گوید: میان زنان و مردان عرب حجاب نبود و به نگاه اتفاقی و پنهانی خرسند نبودند، بلکه زن و مرد به سخن گفتن و شب نشینی و دو به دو کنار هم نشستن و با هم بودن نیز می پرداختند؛ و مردی را که خیلی علاقه به این گونه روابط داشت «زِیر» (به معنای بسیار ملاقات کننده ی زنان) می نامیدند. این ملاقات نیز در جلوی چشم بزرگترها و شوهران انجام می شد، و آنان را منعی نمی کردند. وی سپس به بیان داستان جمیل و بثینه و عشق آن دو به یکدیگر و روابطشان با هم (با آنکه بثینه شوهر داشت) می پردازد و اضافه می کند: «بدین گونه همواره زنان و مردان عرب در جاهلیت و اسلام گفت و شنود داشته اند، تا اینکه حکم حجاب بر زنان پیامبر فرود آمد.» (جاحظ، 1987م، ص66)
کنار گذاشتن پوشش در شرایط خاص: بسیار از اشعار دوره جاهلیت در شرایط خاصی زنان را بدون پوشش سر و صورت و در برخی موارد برهنه توصیف کرده اند. از جمله این موارد، هنگام عزاداری و مرثیه سرایی است؛ چنان که در داستان مرگ مالک و شعر ربیع بن زیاد آمده، و یک بیت آن چنین بود:«این زنانی که قبلا صورت خود را می پوشانیدند امروز چهره های خود را برای دیگران آشکار می کنند.»(بغدادی، 1418 ق، ج8، ص 373 و 374)
نمونه ی دیگر، ترک حجاب از ترس اسارت است. برخی زنان در زمان جنگ وقتی از شکست و عقب نشینی قوم خود مطمئن می شدند، از ترس اسارت حجاب را کنار گذاشته و خود را شبیه به کنیزان می کردند تا بتوانند از این طریق فرار کرده و اسیر دشمن نگردند.
سبره بن عمرو الفقعسی در بیان عیب های قبیله ی بنی نهشل می گوید: زنان آنها خودشان را از ترس اسارت شبیه کنیزان و برهنه می کنند، و خمار از چهره برمی دارند. وی تاکید می کند که این ننگی آشکار است:« و نسوتکم فی الروع باد وجوهها/یخلن اماء حرائر/ اعیرتنا البانها و لحومها و ذلک عاریا ابن ریطه ظاهر.» (تبریزی، [بی تا]، ج1،ص 88)
نمونه دیگر، هنگام طواف کعبه بوده است.
در آن دوره تاریخی، افرادی که از قبایل دور و نزدیک برای زیارت خانه خدا می آمدند، سه گروه بودند.
الف. قبایلی که خانه خدا را عریان طواف می کردند که به آنها «حِلّه» گفته می شد.
ب. افرادی که با لباس طواف می کردند که به «حمس» معروف بودند.
ج. گروهی دیگر، قبایلی بودند که مخلوطی از این دو گروه را تشکیل می دادند که «طلس» نام داشتند. (جواد علی، 1413ق، ج6، ص 358)
گروه حلّه(3) درآوردن لباس را در زمان طواف بر خود واجب می دانستند. آنها معتقد به برکناری گناه با کندن لباس بودند و اعتقاد داشتند نباید خدا را با لباس هایی که در آنها گناه انجام داده اند عبادت کنند. بلکه با در آوردن لباس هایی که در آن معصیت خدا را انجام داده اند، با طهارت به عبادت خدا پرداخته اند. (همان، ص 356)
این قاعده ی عمومی در میان قبایل حلّه بود که کسی جرئت مخالفت با آن را نداشت. زنان نیز از امر عموم مستثنا نبودند و آنها هم در حالی که خود را برهنه می کردند به طواف می پرداختند. (همان، ص 358)
قرطبی و طبرسی نیز در شأن نزول آیه 31 سوره «اعراف»(4) آورده اند: «مشرکان، کعبه را برهنه طواف می کردند. مردان در روز و زنان در شب. پس برهنه طواف کردن حرام شد و این آیه نازل گردید.»(طبرسی، 1418 ق، ج 4، ص 191)
مؤید این سخن، گزارشی است که جاحظ درباره «صباعه» همسر عبدالله بن جدعان نقل می کند که وقتی صباعه خواست از همسرش طلاق بگیرد و با شخص دیگری ازدواج کند، عبدالله برای ازدواج او با دیگری با وی شرط کرد که باید صد شتر قربانی کند و نیز پارچه ای به طول فاصله دو کوه ابوقبیس و قُعَیقان ببافد و همچنین کعبه را برهنه طواف کند. و او پذیرفت. (جاحظ، 1987 م، ص 67)

ج. عوامل موثر در بررسی حجاب زنان جاهلی

هرچند که نمی توان استنباط قطعی از واقعیت پوشش زنان جاهلی ارائه کرد، ولی بهتر است برای تبیین مسئله به نکاتی توجه کنیم:
نوع پوشش: زنان عرب تبار از لباس های متنوعی برای پوشش استفاده می کردند؛ از جمله معروف ترین آنها عبارتند از:
خمار: یک قطعه جامه ی نادوخته بود (همانند روسری)، که در آن زمان زنان برای پوشش سرشان از آن استفاده می کردند. (راغب اصفهانی، 1423 ق، ص 298)
جلباب: جامه ی وسیعی بود که از چارقد بزرگ تر و از عبا کوچک تر بود که زن به وسیله ی آن سر و سینه اش را می پوشاند و در موقع خروج از منزل از این پوشش استفاده می کرد.(ابن منظور، 1408 ق، ج2، ص 317/طبرسی، 1418 ق، ج8، ص 137و 138)
نقاب: روبندی که با آن صورتشان را می پوشاندند و دارای انواع متفاوتی بود. (جواد علی، 1413 ق، ج4، ص 620)
معروف بودن این پوشش ها و فرهنگ بودن آن در بین زنان عرب، خود نشان دهنده پوشیده بودن آنها می باشد.
طبقات اجتماعی: چنان که قبلا بیان شد، جامعه جاهلی متشکل از گروه های مختلفی همچون طبقه اصیل، موالی، بردگان، فقرا و ثروتمندان بود. در چنین جامعه ای، زنان طبقه ی بالا و اشراف به راحتی و بدون قید و بند با مردان در ارتباط بودند. جاحظ در این باره می گوید: زنان طبقه ی بالای عرب برای گفتگو با مردان مجلس داشتند و می نشستند.(جاحظ، 1987م، ص 66)
در چنین جامعه ای، پوشش زنان طبقه بالا و اشراف با زنان فقیر و کنیز متفاوت بود و استفاده کردن از نقاب نوعی لباس تجمل مخصوص زنان اشراف و آزاد به حساب می آمد. آنها همچنین از لباس های دیگری همچون جلباب نیز استفاده می کردند که نشان دهنده ی طبقه بالای اجتماعی و مرفه بودن آنها بود. در مقابل، زنان فقیر و کنیز از کمترین لباس برای پوشش خود استفاده می کردند و صورتشان باز بود و چه بسا سرشان را نیز نمی پوشاندند که این خود نشان از پستی و پایین بون سطح فرهنگ و گاهی نشانی از تبذل و فاحشگی آنها بود.(ابوشقه، 1422 ق، ج4، ص 221)
به طور کلی، می توان گفت که پوشش زنان عرب یکی از ارزش های آن جامعه به شمار می آمد؛ چنان که شنفری در وصف زنش، یکی از خصوصیات او را پوشش او برمی شمارد و یا هند بن صعصعه به حجاب خود افتخار می کند که خمارش را جز نزد چهار نفر باز نکرد. و یا سَبره بن عمرو در بیان عیوب قبیله بنی نقش، شباهت زنانشان را به کنیزان و برداشتن پوششان را از عیوب آنها برمی شمارد.
ولی این بدان معنا نیست که همه ی اقشار جامعه از پوشش کافی برخوردار بودند و همه ی اعضای خود را می پوشانیدند، بلکه عموم جامعه با توجه به پوششی که داشتند از خمار و جلباب استفاده می کردند و در عین حال، قسمتی از مو و اعضای بدن خود را نیز آشکار می کردند.
از سوی دیگر، برهنه بودن آنها در طواف را نیز نمی توان به حساب بی حجابی آنها گذاشت؛ زیرا این حکم کلی در میان زنان و مردان گروه حلّه بود که در هنگام طواف به قصد و نیت عبادی و در شرایط خاص صورت می گرفت. و یا برکناری پوشش در هنگام شکست را نیز نمی توان دلیل بر عدم پوشش آنها دانست؛ زیرا اسارت و عواقب شومی که در پی آن می آمد بدتر از بی حجابی آنها بود.

پی نوشت ها :

1. خمار جامه نادوخته بود که به وسیله ی آن زنان عرب برای پوشش سر و قسمتی از صورت از آن استفاده می کردند؛ مانند روسری و مقنعه امروزی.
2. نقاب دارای انواع متفاوتی است و به طور کلی، پوششی است که برای صورت به کار رفته و تنها چشم آشکار می شود.
3. قبایلی که عریان طواف می کردند عبارتند از تمیم بن مرّ، مازن، حمیس، عامربن صعصعه، ربیعه، قضاعه، هذیل، غوث بن مرّ، قیس عیلان جز تقیف و عدوان.
4.«یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد» ای فرزندان آدم! هنگام داخل شدن به مسجد لباس در بر گیرید.

منبع: فصلنامه علمی-ترویجی بانوان شیعه - شماره 23

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط