بررسی کنش های جمعی زنان ایرانی(2)

آغا محمدخان، مؤسس سلسله قاجار، با زور به قدرت رسید. فتحعلی شاه به مستحکم کردن پایه های پادشاهی خود پرداخت و درصدد ایجاد تحولات فرهنگی - سیاسی برآمد.
دوشنبه، 3 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی کنش های جمعی زنان ایرانی(2)
بررسی کنش های جمعی زنان ایرانی(2)

نویسندگان: دکتر سید سعید زاهد زاهدانی/دانشیار جامعه شناسی دانشگاه شیراز
و زهرا موسوی/کارشناسی ارشد مطالعات زنان دانشگاه شیراز
و علی روحانی/دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه شیراز

 

مطالعه ی موردی: زنان دوره ی قاجار

زمینه های اجتماعی دوران قاجار

زمینه های اجتماعی دوران قاجار را می توان به سه دوره تقسیم نمود:
الف.از ابتدای سلسله تا ابتدای دوره ی سلطنت ناصرالدین شاه(1210-1264ق)؛
ب.دوره سلطنت ناصرالدین شاه(1264-1313ق/1847-1895م)؛
ج.دوران بعد از ناصرالدین شاه تا انتهای دوران قاجار.(1313-1344ق)
در هر یک از این سه دوره، یک جنبش اجتماعی در سطح ملی وجود دارد؛ در دوره ی اول: جنبش بهائیت، در دوره ی دوم: نهضت تنباکو و در دوره سوم: انقلاب مشروطه. هر یک از این جنبش ها نقش بسیاری در پرورش و عرصه فعالان جنبش زنان داشته است.(زاهد، 1384، ص 65-66)

دوره اول

آغا محمدخان، مؤسس سلسله قاجار، با زور به قدرت رسید. فتحعلی شاه به مستحکم کردن پایه های پادشاهی خود پرداخت و درصدد ایجاد تحولات فرهنگی - سیاسی برآمد. فتحعلی شاه به قصد احیای اقتدار خود در حد پادشاهان سلسله صفویه، به عمارت بقاع متبرکه پرداخت و به روحانیت توجه زیادی نمود. به همین مناسبت، بسیاری از روحانیان به سوی پایتخت جلب و در آنجا ساکن شدند. (آلگار، 1359،ص 62)
جنگ های ایران و روس و خلف وعده و سستی فتحعلی شاه در تدارک جبهه ها، موجب جداشدن روحانیت از دربار گردید. جدایی میان روحانیت و دولت همراه با شکستی که در جنگ های ایران و روس وقوع یافته بود، دربار ایران را میان نفوذ و تاثیرگذاری کارگزاران روسی و در رقابت با آنان، عوامل انگلیسی نمود. در اواخر دوره ی محمد شاه، شورش های بابیه و ماجرای «دشت به دشت (بدشت)» که حرکت جدید مذهبی با اندیشه های نویی در مورد زنان و حقوق آنان ارائه داد، شکل گرفت.
در دشت به دشت (بدشت)(1) بر روی زمینه های موجود در جامعه تجدید نظر کردن (در کلیه احکام، بخصوص احکام مربوط به زنان) باب شد و راه را برای نوعی بدعت و نوآوری به نام مذهب اما در پیروی از رسومات غربی ارائه گردید.(زاهد، 1384، ص 66-68)
چنین به نظر می رسید که «باب» با شناخت محرومیت ها و مشکلات قشرهای مختلف و با آشنایی با اندیشه ها و تحولات اجتماعی در غرب، سعی نمود با انگشت گذاشتن بر مشکلات آنان و از جمله زنان، موافقت آنها را در پیروی از خود به دست آورد.(حایری، 1364، ص 90) از برجسته زنانی که در جنبش باب شرکت نمود و پیروانی به دست آورد، زرین تاج قزوینی ملقب به قرهالعین است.(2) وی مسائل علمی خود را به سید کاظم رشتی به وسیله مکاتبه در میان می گذاشت. در یکی از این مکاتبات، سید کاظم رشتی به وی لقب «قره العین» داد.(زاهد،1384،ص 102-103) وی در مساجد درباره ی تعلیمات باب، حق زن برای بازگشودن چهره، ممنوع ساختن زندانی کردن زنان در حرمسراها و اندرونی ها، آزادی و برابری حقوقی زنان با مردان و ... سخنرانی می کرد.(کوزنتسوا، 1358، ص14)
وجود قره العین شاید عمده ترین عامل برای نشر عقاید بابیت در بین زنان و گرایش آنان به این فرقه باشد. به عبارت دیگر، نقش توزیع کنندگی او در بین زنان موجب شد که تعداد زیادی از آنان به این فرقه گرایش پیدا کنند و در آینده این سلسله از جنبش ها، زنان مبلغه فراوانی یافت شوند. بی اعتنایی او به حجاب نیز می تواند یکی از دلایل جذابیت او برای عده ای و بی توجه شدن آنان به حجاب باشد. به هر حال، برخی از احکام بابی گری نظیر محدود کردن ازدواج به دو زن برای هرمرد، می تواند از جمله عوامل گرایش برخی زنان به این فرقه باشد. وی در کنگره ای که توسط بهاییان در«دشت به دشت» تشکیل شد، با آرایش تمام حجاب خود را به کناری گذاشت. استدلال وی در این مورد این بود که با وجود باب، دیانت اسلام منسوخ شده و حکم بر بی تکلیفی است. (زاهد، 1379، ص 105)

دوره ی دوم

دوران سلطنت ناصرالدین شاه، بخصوص نیمه آخر آن، دوران تحولات مهمی در روابط حاکمیت با مردم و روابط آن با سایر کشورهاست. ناصرالدین شاه، با اندیشه های اصلاحی که بتواند موجب تغییر وضعیت موجود در جهت منافع مردم شود، مخالفت می کرد، اما از تغییر پوشش زنان و مردان و شیوه های صوری زندگی مردم به سبک و سیاق اروپاییان حمایت و بلکه بدان تشویق می کرد. یکی از رهاوردهای سفر او از اروپا تغییر لباس زنان و کشف حجاب زنان در محافل خصوصی طبقه بالا بود. (زاهد، 1384، ص 73)
برای مثال، ناصر نجمی در کتاب طهران عهد ناصری می نویسد: «مسافرت شاه به اروپا و مشاهده بالرین های (3) پطرزبورگ در روسیه که شلواربافته ی نازکی به تن می کردند و زیرجامه ی بسیار کوتاهی به اندازه یک وجب روی آن پوشیده و روی انگشت پا می رقصیدند. شاه را بر آن داشت تا زن های حرم را به این لباس درآورد، از آنجایی که مد لباس های خانم ها و زنان دارالخلافه همواره از اندرون شاه صادر می شد، ابتدا به شاهزاده خانم ها و زنان اعیان و بعد به سایرین سرایت کرد. به همین جهت، زن ها هم شروع به کوتاه کردن زیرجامه ها کردند. بعدها به تدریج زیرجامه خانم های شیک و مردن آن روزگار پشت قدم ها تا سر کاسه زانوها بالا رفت.» (توانا،1380، ص 42)
این گونه تغییرات در نوع رفتار زنان دربار توسط دیگر زنان دولتی یا طبقه بالای جامعه آن روز تقلید شد و فضای فرهنگی حاکم بر این طبقه را متحول نمود. این شواهد نشان می دهد ناصرالدین شاه تحت تاثیر زندگی اروپاییان سعی می کرد ایران را در شکل ظاهری مدرن کند.
زنان و جنبش تنباکو: اوج مبارزات زنان ایرانی در دوره ناصری، در قیام تنباکو(4)مشاهد می شود؛ اولین قدم توده ای مردم در برابر ستم استبدادی عصر قاجار، زنان از آغاز تا پایان جنبش بر ضد امتیازنامه رژی پا به پای مردان، فعالانه در صحنه ها حضور داشتند. برای مثال، مشارکت گروهی از زنان مشهد در طغیان مشهد در خور ذکر است. (آدمیت، 1360، ص 60) در این قیام، زنان ایرانی همپای مردان قدم به عرصه گذاشتند و به رغم تعلق خاطری که به مصرف توتون و تنباکو داشتند، به دستور میرزای شیرازی از مصرف آن دست کشیدند. این قیام در سطح وسیع زنان را از خانه بیرون کشید و باعث آشنایی آنان با اوضاع اجتماعی آن عصر گردید. بررسی شیوه تظاهرات آن دوران نشان می دهد که نقش زنان در اکثر این تظاهرات به مراتب برتر از مردان بوده است. (کسری، 1379، ص 204-205) در این هنگامه گروهی از زنان نقش ویژه ای بر عهده داشتند که تنها از عهده آنان برمی آمد. این نقش، فشار زنان حرمسرا و خدمتکاران شاه برای ابطال قرارداد بود. هنگامی که ناصرالدین شاه از قیام مردم و تعطیل عمومی مطلع گردید، حرمسرا را نیز منقلب دید. زنان تمام قلیان های بلوری، چینی و گلی را شکستند. همدستی زنان اندرون و پافشاری آنان، شاه را شگفت زده کرده بود. (مرسلوند، 1378،ص 22-24/ اعظام قدسی، 1342، ص 41)

دوره سوم

(دوران سلطنت مظفرالدین شاه، محمد علی شاه و احمدشاه)
در فاصله سال های 1322ق. تا 1344.ق جامعه ایران شاهد دگرگونی ها و تغییرات اجتماعی و سیاسی فراوانی بود. از 1284 ق. تا 1290.ق ایران بحران بزرگی را که به انقلاب مشروطیت انجامید، تجربه کرد. در سال 1284.ق مردم ایران در طی تظاهرات، تقاضای تاسیس عدالتخانه و پایان خودکامگی و استبداد داشتند. شکایت های روحانیان رفته رفته جنبه عمومی به خود گرفت و مردم خواستار تاسیس عدالتخانه طبق شرع مقدس اسلام، و تشکیل یک مجلس مشورت خانه ملی برای قانون مساوات در تمام شهرها شدند.(خواجه نوری،1382،ص 82)
در همه تحولات بیان شده زنان با حفظ نقش درجه دو، کاملا فعال بودند. این گروه بدون توجه به وضعیت طبقاتی، تا حدی به طور قانونی و عملی شهروندان درجه دوم محسوب می شدند. (فوران، 1377، ص 204)
زنان و انقلاب مشروطه: انقلاب مشروطه در دوره ی سوم حکومت قاجار، در زمان مظفرالدین شاه اتفاق افتاد. در انقلاب مشروطه همه ی اقشار مردم ایران، از جمله زنان، حضور داشتند. کدی معتقد است فعالیت های رسمی سیاسی زنان در انقلاب مشروطه به وقوع پیوسته است.(کدی، 1381، ص 405) زنان با حضور خود در عرصه های مختلف انقلاب مشروطه و وارد شدن در مباحث فکری و عقیدتی و آشنایی با اندیشه های رایج در ایران و اروپا تاثیرات فراوان داشتند.(اتحادیه، 1373،ص 29)
زنان ایران در نهضت مشروطیت بی اعتنا و منفعل نبودند و همانند مردان به جنب و جوش درآمدند. از این تاریخ، بیداری واقعی زنان آغاز گردید. زمانی که علما در شاه عبدالعظیم متحصن شدند، زنان کالسکه شاه را گرفته، گریه و زاری راه انداختند که ما پیشوایان دین را می خواهیم. پس از کشته شدن سید عبدالحمید، زنان تهران به کوچه ها و خیابان ها ریختند و شورشیان را علیه حکومت تحریک کردند. به دنبال تظاهرات بر علیه مسیو نوز بلژیکی و مهاجرت علما و انقلابیون به قم، زنان آتش انقلاب را در تهران شعله ور نگه داشتند. هنگام بست نشینی تجار در سفارت انگلستان، عده ای از زنان تجمع کرده و تقاضای ورود به سفارت را کردند. در آذربایجان زمانی که ستارخان، سردار ملی ایران، علیه استبداد قاجار و سلطه اجنبی قیام کرد، زنان از مساعدت معنوی و مادی به وی دریغ نکردند. بین شهدای انقلابیون، جنازه 20 زن مشروطه طلب در لباس مردانه پیدا شد(مصفا، 1375،ص 109)
در مجموع، می توان گفت: اولین خیزش زنان در ایران به دوران مشروطه برمی گردد. با ظهور نهضت مشروطه در نیمه دهه 1280 ق. زنان مجال یافتند در عرصه عمومی به کنش جمعی بپردازند. نخستین اقدام آنان، همراهی با مشروطه خواهان بود، اما آنها به تدریج به مسائل خاص خود توجه پیدا کردند. بعدها به ویژه پس از سال 1285ق. حرکت زنان محسوس تر و مستقل تر شد. آنها انجمن ها و دوره های خاص خود را برپا کردند. این دوره ها بر مبنای روابط شخص بود. در واقع، روابط شخصی که بین اعضای یک دوره وجود داشت، ساختار گروه را می ساخت و در عین حال، گروه را به صورت غیررسمی نگه می داشت. این نوع روابط و دور هم جمع شدن های رسمی و غیررسمی، زنان را به تدریج نسبت به مسئولیت های غیرخانگی و اجتماعی شان آگاه کرد. آنها از طریق انجمن ها و سازمان های مخفی فعالیت های قهرآمیز و غیر قهرآمیزی را علیه قدرت های خارجی و در حمایت از انقلاب مشروطه سازمان دادند. (ساناساریان 1384، ص 39) در این دوره است که مسائلی از آزادی و بیرون آمدن زنان از پستوی خانه مطرح می گردد. بعد از مشروطیت، کم کم صحبت از رفع حجاب به میان آمد. انجمن های مختلف زنان تشکیل شد که از آن جمله، شرکت خواتین اصفهان و شرکت آزمایش بانوان بود.(راوندی،1357، ص 734)
شکل گیری و ظهور جنبش زنان در این دوران، مانند هر جنبش دیگری متاثر از مجموعه عواملی بود که در اینجا به چند عامل اصلی اشاره می شود.
اولین عامل، مربوط به رشد و گسترش «جنبش بابی» در اواخر قرن دوازدهم است. این جنبش خواستار اصلاحات مذهبی و بخصوص حقوق اجتماعی مطابق اروپا برای زنان بود. شرکت فعالانه زنان بابی در مبارزات زنجان و رهبری طاهره فره العین، مفهوم جدیدی از زن در افکار عمومی را به وجود آورد. گرچه این جنبش سرکوب شد. اما تاثیر خود را بر قشر روشنفکر ایرانی گذاشت.
دومین عامل، تأثیر گفتمان برابری طلبانه و آزادی خواهانه اروپایی بر روشن فکران ایرانی است. این افکار بخصوص بر روشن فکران ایرانی تاثیر عمیقی داشت. آثار میرزا فتحعلی خان آخوند زاده، از جمله رادیکال ترین این نوشته ها بود که از لزوم تحصیل زن و پایان تعدد زوجات صحبت می کرد. همچنین اعتصام الملک، پدر پروین اعتصامی و سردبیر مجله «بهار» در تبریز،آثار ادبی مهم اروپا و خاورمیانه را ترجمه می کرد.
شرکت زنان در جنبش تنباکو، سومین عامل موثر بر ظهور جنبش زنان در ایران است. جنبش تنباکو در سال های 1270-1271 ق. با تظاهرات وسیع مردم در شهرهای شیراز، مشهد، اصفهان و تهران همراه بود. زنان بسیاری برای اولین بار در تظاهرات سیاسی بر علیه استعمار خارجی و نفوذ بیش از پیش دول اروپایی در مسائل ایران به خیابان ها ریختند.
یکی دیگر از عوامل، تاثیر انقلاب اکتبر روسیه 1905م. است. انقلاب اکتبر بر رادیکالیزه شدن جنبش های ایران، از جمله جنبش زنان، به ویژه در شهرهای شمالی در آذربایجان، گیلان، مازندران، تهران و خراسان تاثیر زیادی گذاشت.(آفاری،1377،ص 65-69)
آخرین عامل، باز شدن فضای سیاسی در دوران انقلاب مشروطه است. در اثر باز شدن فضای سیاسی در این دوران، فرصت مناسبی برای تبلیغ و ترویج عقاید ایرانی در مورد نوسازی و دگرگون سازی اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران و شرایط زندگی فردی و اجتماعی زن ایرانی، فراهم شد. در جریان انقلاب مشروطه، از سوی زنان خواسته های مشخصی مطرح نشد و آنها از اهداف عمومی انقلاب همپای مردان حمایت می کردند؛ چرا که امیدوار بودند انقلاب مشروطه شرایطشان را متحول کرده، آنها را به حقوق خویش می رساند. اما با نوشتن اولین نظام نامه انتخابات دوره اول مجلس شورای ملی، که زنان را از حق رأی و مشارکت در قدرت سیاسی محروم کرد، امید آنها بر باد رفت. به رغم این محروم سازی، ضرورت نوسازی جامعه ایران موجب پیشروی زنان در جهت احقاق حقوقشان شده بود. در واقع، حوادث انقلاب مشروطه فرصت مناسبی برای زنان فراهم کرد تا محیط تنگ خانه را ترک کنند و به خیابان ها بیایند. با وجود حضور فعال زنان در انقلاب مشروطه، هنگامی که اصلاح قانون انتخابات در دستور کار نمایندگان در مجلس دوم قرار گرفت، طرح حق رأی زنان در مجلس دوم قرار گرفت. طرح حق رأی زنان در مجلس، با مخالفت های فراوانی از جانب برخی نمایندگان مجلس مواجه شد.(خسروپناه، 1381،ص 127-128)
در نهایت، این مطالبه به جایی نرسید و زنان کنار مجانین و کودکان از حق رأی محروم شدند. آنها به دلیل محروم شدن از حق رأی، هرچه بیشتر به لزوم سازمان دهی حول مسائل خود پی بردند، تا جایی که در دهه 1290ق. به جرئت می توان از حضور اجتماعی جنبش آشکار زنان در جامعه سخن گفت و به نوعی، فاصله سال های 1285ق تا 1310ق را می توان اوج فعالیت جنبش زنان دانست. (ساناساریان، 1384،ص 41)
وضعیت اجتماعی زنان قاجار: در سراسر جهان، بخصوص در قرون هجدهم و نوزدهم میلادی، زنان کم و بیش از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم بودند. در کشورهای پیشاهنگ حرکت های اصلاحی و سیاسی عملا قدم مثبت و ارزنده ای در جهت رسیدن به اهداف زنان برداشته نشد. دادن حق رأی به زنان در کشورهای اروپایی در واقع، از نیمه اول قرن بیست شروع شد. در طول قرن نوزدهم برخی تحرک ها و اقدامات در جهت مطالبه حقوق از سوی زنان در اروپا انجام گرفت که تقریبا در بر گیرنده همه سطوح اجتماعی بود. در جوامع اروپایی قرن نوزدهم، زنان کارگر علیه مزد کم، بیکاری و دشواری کارهایی که به آنها واگذار می شد، و زنان بورژوا علیه محرومیت از تمامی حقوق سیاسی و اقتصادی دست به قیام می زدند و زنانی از همه محیط های اجتماعی با عمل و یا در بیان مصایب خود و از لگدمال شدن حقوق خود پرده برمی داشتند.(میشل، 1372، ص 79) اما این دادخواهی و تلاش برای زنان ایرانی در طول قرن نوزدهم کم رنگ و محدود بود. نقش زنان در جامعه ایرانی بیشتر به پختن غذا و نظافت و رسیدگی به امور خانه، سرپرستی فرزندان و بعضا کار در امور زراعی و دامپروری بود. در برخی خانواده های دارای موقعیت و شأن اجتماعی، کارها و رسیدگی به امور خانه توسط کلفت انجام می شد، اما این مسئله عمومیت نداشت. از سوی دیگر، نحوه برخورد با زنان و احترام به برخی حقوق آنها، در جوامع روستایی و شهری متفاوت بود. زنان شهری بیش از زنان روستایی نسبت به دارایی های خود کنترل داشتند. آنها یا خانواده هایشان، هنگام عقد ازدواج بیش از زنان طبقه عوام، برای شرایط مطلوب تر به نفع زنان چانه می زنند. زنان درباری و ایلاتی گاه قدرت سیاسی قابل ملاحظه ای کسب می کردند.(کدی، 1385، ص 35)
زنان برخی خانواده های متمول و دارای نقوذ و شئون سیاسی-اقتصادی و اجتماعی می توانستند کم و بیش وضعیت بهتری را برای خودشان در زمینه آسایش و رفاه اجتماعی و اعمال نفوذ بر تصمیمات شوهران فراهم نمایند. اما در کل، بخش عمده زنان اعم از خانواده های فقیر و غنی، روستایی و شهری، دامپرور و کشاورز از وضعیت یکسانی به لحاظ نداشتن مشارکت سیاسی، پایین بودن سطح سواد، وابستگی اقتصادی به مردان و لزوم اطاعت از آنان برخوردار بودند. تبعیض و بی عدالتی در درون جامعه حکمفرما بود. برای مثال، در یک عمل غیراسلامی و انسانی که نشان از میزان استبداد حاکم بوده است، در سال 1284 ق دختران طبقات ضعیف و عادی به ویژه کشاورزان و دهقانان، به فروش رسیدند. سید محمد طباطبایی، یکی از رهبران مشروطه، در سخنرانی چهاردهم جمادی الاول 1324ق در تشریح این اقدام مستبدانه حکام قاجار از سوی حاکم وقت خراسان، آصف الدوله، می گوید:« حکایت قوجان را مگر نشنیده اید که پارسال زراعت به عمل نیامد و می بایست هر یک نفر مسلمان قوچانی سه ری گندم مالیات دهد. چون نداشتند و کسی هم به داد آنها نرسید، حاکم سیصد دختر مسلمان را در عوض گندم، مالیات گرفته، هر دختری به ازای دوازده من گندم محسوب و به ترکمانان فروخته گردید.» (کرمانی، 1384، ص 55)

پی نوشت ها :

1.دشت به دشت (که اغلب به دشت بدشت معروف است)، روستایی در 7 کیلومتری شرق شاهرود است که قره العین برای اولین بار منبری ایجاد کرد و در بالای آن کشف حجاب کرد. همان گونه که اعتمادالسلطنه می گوید، «قره العین منبری نصب کرده و بر منبر رفته، نقاب از صورت برداشته و گفت: ای اصحاب ما، این روزگار از ایام فترت شمرده می شود، امروز تکلیف شرعیه یک باره ساقط است و این صوم و صلوه و ثنا و صلوات کاری بیهوده است. آنگاه که میرزا محمد علی باب اقالیم سبعه را فرو گیرد و این ادیان مختلفه یکی کند، تازه شریعتی خواهد آورد...»
2.زرین تاج فرزند حاج ملا صالح قزوینی برقانی بود و در حدود سال 1230ق متولد شد. از آن رو که پدر و یکی از عموهایش متمایل به شیخیه بودند، وی نیز از آنها تأثیر پذیرفته و در این فضا آموزش دید. وی پس از سید کاظم رشتی، به وسیله ملا حسین بشرویه با سید باب آشنا شد و در حلقه اصحاب وی قرار گرفت.
3.رقاصه ها
4.در سال 1309 ق. دولت امتیاز دخانیات ایران را به تالبوت انگلیسی واگذار کرد و در ازای آن، شرکت تالبوت متعهد گردید تا ضمن پرداخت 15 هزار لیره، سالانه یک چهارم سود خود را به ایران بپردازد. در مبارزه با کمپانی رژی، بحث و انتقاد بر اصل امتیازنامه شروع شد.

منبع: فصلنامه علمی-ترویجی بانوان شیعه - شماره 23

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط