نویسنده: دکتر غضنفر رکن آبادی
جنگ 33 روزه و تأثیر آن بر پیروزی های مقاومت اسلامی در لبنان
تابستان سال 1385 هجری شمسی منطقه خاورمیانه شاهد یکی از مهم ترین تحولات در لبنان بود. با اقدام حزب الله لبنان به اسیر کردن دو نفر از نظامیان رژیم صهیونیستی از میدان جنگ و قلب تانک های صهیونیستی که اقدام به تجاوز به حریم لبنان کرده بودند، لبنان شاهد وحشیانه ترین اقدامات این رژیم علیه مردم مظلوم و بی پناه این کشور بود. اقدام حزب الله با اسیر کردن دو نظامی صهیونیستی در شرایطی صورت گرفت که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) پیش تر اقدام به اسیر کردن یک نظامی صهیونیست به نام جلعاد شالیط کرده بود که هنوز نیز در اسارت به سر می برد و صهیونیست ها با به کارگیری تمامی امکانات امنیتی و اطلاعاتی خود موفق نشده بودند مکان نگهداری شالیط را بیابند و از این رو اقدام به اعمال شدیدترین فشارها علیه مردم فلسطین می کردند تا حماس را وادار به آزاد کردن شالیط کنند.با اقدام جدید حزب الله، ضربه روحی سخت دیگری بر پیکر ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی وارد آمد و لذا سردمداران این رژیم در حالتی کاملاً غیر عادی و از روی خشم و عصبانیت و حقارت، 24 ساعت بعد از این اقدام حزب الله، در روز بیست و یکم تیرماه 1385 از زمین و هوا و دریا شدیدترین حملات خود را علیه مردم لبنان آغاز کردند و در نتیجه جنگی آغاز شد که نهایتاً پس از 33 روز با شکست نیروهای نظامی صهیونیستی و پیروزی شکوهمند رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان در پی صدور قطعنامه 1701 از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد خاتمه یافت. جنگ 33 روزه در حالی آغاز شد که 10 سال از جنگ قبلی رژیم صهیونیستی علیه لبنان در سال 1375 تحت عنوان عملیات خوشه های خشم که منجر به شکست این رژیم و پذیرش مشروعیت بین المللی مقاومت علیه صهیونیست ها شده بود، می گذشت و این رژیم تصور می کرد 10 سال زمان مناسبی برای بازسازی و تجدید قوای خود به منظور آغاز جنگی دیگر و با هدف جبران شکست 10 سال قبل خود است.
همچنین این جنگ زمانی آغاز شد که شش سال از فرار ذلت بار نیروهای صهیونیستی و مزدوران لحدی از مناطق اشغالی لبنان در سال 1379 می گذشت. رژیم صهیونیستی هدف از آغاز جنگ 33 روزه را آزادی دو نظامی صهیونیستی که توسط حزب الله به اسارت گرفته شده بود، اعلام کرد و با قساوت تمام اقدام به موشکباران پل ها، جاده ها نیروگاه های برق منازل مسکونی مردم و تأسیسات زیر بنایی لبنان کرد. همزمان با بمباران ها و موشکباران های از هوا، ناوها نیروی دریایی رژیم در نزدیکی سواحل صور صیدا و بیروت پهلو گرفت و اقدام به گلوله باران جاده های تدارکاتی منتهی به خطوط مقدم جبهه و مارون الرأس به ویژه جاده بیروت - جنوب کرد و همزمان شاهد جنگی تمام عیار در منطقه مارون الرأس در جنوب لبنان بودیم. در پی تشدید حملات نیروهای رژیم صهیونیستی علیه لبنان و مقاومت شجاعانه رزمندگان مقاومت اسلامی و متقابلاً موشکباران گسترده شهرک های صهیونیست نشین و تأسیسات نظامی صهیونیست ها به ویژه هدف قرار دادن یک ناو رژیم صهیونیستی، به واسطه واحد موشکی حزب الله و عدم حصول کوچک ترین نتیجه برای صهیونیستی ها و خستگی مفرط آنان در نتیجه شلیک موشک های حزب الله و نیز از دست دادن روحیه و تاب تحمل از سوی شهرک نشینانی که برخلاف عرف متعارف جنگ های قبلی در پناهگاه مانده بودند (در جنگ های قبلی آنان مدت 6 تا 16 روز در پناهگاه بوده اند) شمارش معکوس شکست آنان در این جنگ آغاز شد و تلاش ها برای متوقف کردن جنگ شروع شد. صهیونیستی ها کاملاً خسته شده بودند اما آمریکایی ها اصرار داشتند که باید این جنگ حداقل یک دستاورد کوچک داشته باشد و سپس خاتمه یابد و الا رسوایی بزرگی برای تل آویو و آمریکا به بار خواهد آورد. اما فشار آمریکایی ها نیز برای ادامه جنگ مؤثر واقع نشد و نهایتاً و پس از 33 روز جنگ به پیروزی مقاومت اسلامی لبنان و در رأس آن حزب الله و شکست رژیم صهیونیستی بنا به اعتراف خود سردمداران تل آویو خاتمه یافت. سردمداران رژیم صهیونیستی به شکست خود در این جنگ اعتراف کردند و از سوی کمیته روابط خارجی کنیست (مجلس) رژیم صهیونیستی کمیته موسوم به وینوگراد را تشکیل دادند تا علل شکست آن رژیم را در جنگ 33 روزه بررسی کنند و به فواصل کوتاهی شاهد برکناری مسوولان عالی رتبه نظامی صهیونیست تحت عنوان استعفا بودیم.
نکته قابل توجه در این خصوص این است که تل آویو در ابتدا هدف این جنگ را آزادی دو نظامی اسیر بدون هیچ گونه قید و شرطی اعلام کرد ولی چند روز پس از جنگ، نقاب نفاق آنان فرو افتاد و نیت واقعی خود را آشکار کردند و ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد که هدف این جنگ، نابودی کامل حزب الله است و خانم رایس وزیر خارجه وقت آمریکا نیز هدف این جنگ را ایجاد خاورمیانه جدید اعلام کرد و حملات وحشیانه صهیونیستی ها علیه مردم مظلوم و بی پناه لبنان و به خاک و خون کشیدن جمعی از کودکان در قانا را درد زایمان تولد خاورمیانه جدید قلمداد کرد.
واقعیت این است که رژیم صهیونیستی قبل از اینکه حزب الله اقدام به اسیر کردن دو نظامی آن رژیم بکند تصمیم خود را مبنی بر آغاز جنگی تمام عیار علیه حزب الله و با هدف نابودی کامل حزب الله اتخاذ کرده بود ولی قرار بود این جنگ سه ماه دیرتر از زمان اسارت دو نظامی مذکور آغاز شد که با عنایت الهی و به واسطه این اقدام حزب الله و با این گمان که بهانه خوبی برای آغاز جنگ به دست آمده است سه ماه زودتر از موعد، جنگ بزرگ خود را آغاز کردند که در نتیجه و با توجه به اینکه زمان آغاز جنگ در واقع بر آنها تحمیل شده بود و مطابق با برنامه ریزی های آنان نبود و نیز با توجه به موارد فوق الذکر بدون دستیابی صهیونیست ها به هیچ یک از اهداف اعلام شده آنان (اولاً: بازگرداندن دو اسیر بدون هیچ گونه قید و شرط، ثانیاً: نابودی حزب الله و ثالثاً: ایجاد خاورمیانه جدید) نهایتاً منجر به شکست آنان شد و به صورت یکطرفه اقدام به آتش بس کردند. صهیونیستی ها در این جنگ نه تنها دو اسیر خود را باز نگرداندند بلکه صدها نفر از نیروهای خود را نیز از دست دادند.بدون تردید این پیروزی بزرگ مقاومت اسلامی تأثیر شگرفی در به شکست کشاندن طرح های صهیونیستی - آمریکایی در منطقه و صحنه بین المللی داشت و به جرأت می توان گفت یکی از عوامل مهم بیداری اسلامی در کشورهای عربی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و سرنگون کردن طاغوت ها در این کشورها پیروزی غرور آفریدن مقاومت اسلامی در این جنگ بود و شاهد مثال اینکه جوانای تونسی گفتند وقتی شنیدیم دبیر کل حزب الله سید حسن نصرالله می گوید اگر رژیم صهیونیستی حتی با شش لشکر وارد خاک لبنان شود، لبنان را به محل دفن همه آنان تبدیل می کنیم به این نتیجه رسیدیم که اگر جوانان لبنانی می توانند این کار را انجام دهند ما نیز در تونس حتماً می توانیم زین العابدین بن علی را سرنگون کنیم و عملاً این امر به وقوع پیوست. امروز با گذشت پنج سال از این پیروزی افتخار آفرین لبنان منطقه خاورمیانه و صحنه بین المللی شاهد دستاوردهای سیاسی این پیروزی است. تمامی دنیا به خوبی شاهدند که چگونه هر روز که شب می شود طرفداران مقاومت علیه اشغالگری رژیم صهیونیستی به موفقیت جدیدی دست می یابند و تل آویو و آمریکا و طرفداران آنها به رغم برخورداری از پیشرفته ترین امکانات روز به روز با ناکامی های بیشتری در صحنه خاورمیانه و بین المللی مواجه می شوند. امروز ایرانیانی که از خاک پاک جمهوری اسلامی پا به قدمگاه مطهر شهدای مقاومت اسلامی لبنان در قلب معرکه های تن به تن در مارون الرأس می گذارند با تمام وجود عزت و عظمت مقاومت اسلامی و ملی لبنان و ضعف و زبونی و ذلت و حقارت نیروهای اشغالگر در نقطه صفر مرزی لبنان با فلسطین اشغالی را درک می کنند. در فاصله چند متری نیروهای صهیونیست که از شدت نگرانی و ترس در درون سنگرهای خویش پناه گرفته و با دوربین های خویش تحرکات لبنانی ها را زیر نظر دارند شاهد حضور هزاران نفر به صورت روزانه در پارک ایرانی در مارون الرأس هستیم که با کمال مسرت و شادابی در کنار خانواده های خود به تفریح و گردش می پردازند. این در حالی است که تا قبل از جنگ 33 روزه روزانه شاهد حملات خمپاره ای و توپخانه ای صهیونیست ها علیه مردم لبنان و به خاک و خون کشاندن مستمر آنان بودیم. در کنار پیروزی های نظامی مقاومت در لبنان امروز شاهدیم که مقاومت اسلامی و ملی لبنان از محبوبیت بالایی در صحنه لبنان برخوردار بوده و مقاومت و هم پیمانان آن در روندی کاملاً دموکراتیک و دستیابی به اکثریت در مجلس نمایندگان این کشور مسوول تشکیل دولت می شوند و به رغم تمامی کارشکنی ها و موانعی که از سوی صهیونیست ها و آمریکا و هم پیمانان آنان برای جلوگیری از تشکیل دولت به عمل می آید از جمله استفاده از لایحه اتهامی دادگاه بین المللی ویژه لبنان به عنوان شمشیر دموکلس روی سر مقاوت و هم پیمانان آن، این توطئه نیز نتیجه ای برای آنان در بر نداشته است و در واقع بعد از شکست رژیم صهیونیستی و آمریکا در جنگ 33 روزه با هدف نابودی حزب الله قدم بعدی آنان پناه بردن به سازمان های بین المللی جهت رسیدن به این هدف بوده است.
علی ای حال اجرای پنج رزمایش بزرگ از سوی رژیم صهیونیستی طی پنج سال گذشته تحت عنوان تحول یک، تحول دو، تحول سه، تحول چهار و تحول پنج که دو ماه قبل برگزار شد و این رژیم سعی کرد با برگزاری هر یک از این رزمایش ها نقاط ضعف خود را برطرف کند نتیجه معکوس بود و صهیونیست ها به این نتیجه رسیدند که جبهه داخلی آنان از مشکلات فراوانی برخوردار است و کار به جایی رسیده که خود آنان می گویند نتایج هر جنگی در آینده نامعلوم است و حتی برخی از آنان می گویند هر جنگی در آینده نتایج مصیبت باری برای آنان به ارمغان می آورد.
حزب الله لبنان از شکل گیری تا امروز
جوانه های مقاومت
منبع: همشهری دیپلماتیک ش 48