تعامل ایران و عراق با سازمان ملل پس از وقوع جنگ
ایران و سازمان ملل؛ بیاعتنایی همراه با همکاری محدود
هر چند عدم ارجاع تجاوز عراق به شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران در قالب رهیافت تجدیدنظر طلبانهی این کشور قرار میگرفت، اما علت بارز دیگر آن حضور گروگانهای امریکایی در تهران بود. کارگزاران سیاست خارجی ایران دقیقا، میدانستند که با وجود جو موجود در شورای امنیت و دیوان بینالمللی دادگستری و واکنش منفی این دو نهاد بینالمللی در قبال اشغال لانه جاسوسی، نمیتوانند روی این دو نهاد برای دفع تجاوز و تخلیهی سرزمینهای اشغالی ایران حساب کنند. افزون بر این، نخستین واکنش و موضعگیریهای دبیرکل و شورای امنیت برداشت مزبور مقامات ایرانی را تقویت و آنها را بیش از پیش متقاعد کرد که در مجامع بینالمللی، گوش شنوایی برای شنیدن فریادهایش وجود ندارد. کورت والدهایم، دبیرکل سازمان ملل، در نخستین ساعتهای آغاز جنگ، پس از مشورت با وزیران خارجهی امریکا، شوروی، انگلستان و ژاپن، اعلامیهای صادر کرد و با آوردن نام دو کشور ایران و عراق در کنار یکدیگر و خطاب قرار دادن آنها به صورت مساوی، خویشتنداری دو طرف را خواستار شد. این درخواست در جمهوری اسلامی ایران چنین تعبیر شد که ایران از حق ذاتی دفاع از خود چشم بپوشد و اشغال سرزمینهایش را بپذیرد، به اقدام نظامی متقابل دست نزند و به راهحل مسالمتآمیز متوسل شود. دبیرکل پس از یک روز تأخیر، در نامهای به شورای امنیت به تاریخ 23 ماه سپتامبر سال 1980 (اول مهر ماه سال 1359) بر موضع نخستین خود پافشاری کرد و تشکیل جلسه مشورتی را از اعضای شورای امنیت خواستار شد و از دو طرف درگیری هم خواست اختلافات خود را از طریق مذاکره، حل و فصل کنند (18) در حالی که نیروهای عراقی در عمق خاک ایران در حال پیشروی بودند و شهرهای مرزی ایران را یکی پس از دیگری اشغال میکردند، دبیرکل از بیان تجاوز عراق خودداری کرد و عملا، آن را نادیده گرفت. همین روال در شورای امنیت نیز ادامه یافت و این شورا پس از تشکیل جلسهی 23 ماه سپتامبر با انتشار نخستین بیانیهی خود دربارهی جنگ ایران و عراق همان عبارت دبیرکل را تکرار کرد: «ایران و عراق... به عنوان نخستین گام برای حل اختلافات از انجام هر گونه عملیات مسلحانه و هر گونه عملی که وضع خطرناک کنونی را تشدید نماید، خودداری و اختلافات خود را از طریق مسالمتآمیز حل و فصل کنند» (19)
جمهوری اسلامی ایران به ابلاغیهی دبیرکل و بیانیه 23 ماه سپتامبر سال 1980 شورای امنیت پاسخی نداد و عملا، آنها را نادیده گرفت، حتی به نمایندهی خود اجازه نداد در جلسه شورای امنیت شرکت کند. در نتیجه، شورا در 28 سپتامبر و در ششمین روز جنگ بدون حضور نمایندهی ایران و با سخنرانی نمایندهی عراق تشکیل جلسه داد و قطعنامهی 479 را تصویب کرد. شورا در این قطعنامه از جنگ تمام عیار بین ایران و عراق با نام وضعیت نام برد و عملا، از به رسمیت شناختن وقوع جنگ و تجاوز خودداری کرد. این واکنش ضعیف شورای امنیت در قبال وقوع جنگ ایران و عراق بر شکاف موجود بین ایران و شورا افزود و جمهوری اسلامی را بیش از پیش، از سازمان ملل دور کرد. با وجود این، جریان لیبرال درون نظام از جمله بنیصدر رئیس جمهور همچنان، به ادامهی تعامل با دبیرکل و شورای امنیت تمایل داشت. به همین منظور، در 30 ماه سپتامبر، طی تماسی از طریق کاردار نمایندگی دایم ایران در سازمان ملل با دبیرکل، اعلام کرد که پاسخ دولت ایران به قطعنامهی 479 و نامهی دبیرکل تا ساعت 10:00 صبح 1 ماه اکتبر به وی تسلیم خواهد شد. در این روز، ابوالحسن بنیصدر، رئیس جمهوری وقت ایران، در نامهای طولانی خطاب به کورت والدهایم، دبیرکل، پاسخ ایران به نامهی 22 سپتامبر وی و قطعنامهی 479 شورای امنیت را پاسخ داد. در این نامه تأکید شد: «تا زمانی که تجاوز عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه یابد و نیروهای عراقی در خاک ایران به اقدامات تجاوزکارانه و خرابکارانه ادامه میدهند، ایران نمیتواند قطعنامه را بپذیرد. ایران، تنها برای حفظ حاکمیت و دفاع از منافع خود میجنگد؛ بنابراین، تا زمانی که تجاوز عراق به ایران ادامه داشته باشد، ایران نمیتواند به پیشنهادهای دبیرکل و قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل توجه کند. در واقع، ایران هیچ سودی در مذاکرات مربوط به جنگ نمیبیند... قطعنامهی شورای امنیت زمانی تصویب شده است که دولت عراق جنگ تجاوزکارانهای را آغاز کرده است که با منشور سازمان ملل و دیگر اصول رفتار بینالمللی مغایرت صریح دارد... در حالی که جنگ تجاوزکارانه عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه دارد و بر اساس حقایق و موارد یاد شده، دولت ما نمیتواند به پیشنهادهای دبیرکل در نامه و نیز قطعنامه توجه کند و مادامی که عراق حاکمیت سرزمینی ما را نقض میکند، عناصر عراقی به عملیاتهای تجاوزگرانه مشغولاند و در مرزهای ما خرابکاری میکنند، هر گونه مذاکرهی مستقیم یا غیرمستقیم در ارتباط با درگیری دو کشور بیفایده است». (20) به رغم این پاسخ و پایدار ماندن تردید جمهوری اسلامی ایران نسبت به شورای امنیت به دلیل عدم احراز تجاوز از سوی آن، این کشور ارتباط با سازمان ملل را قطع نکرد و توجه آن بیشتر به مجمع عمومی و دبیرکل معطوف شد. در همین چهارچوب، شمسالدین اردکانی به عنوان نمایندهی جمهوری اسلامی در اجلاس سالانهی مجمع عمومی شرکت و در 10 ماه اکتبر (18 آبان ماه) طی سخنان مبسوطی، مواضع دولت متبوع خود را در قبال جنگ تشریح و صدام حسین را به این متهم کرد که برای توسعهطلبی و کسب افتخار به جنگ با ایران متوسل شده و آن را قادسیهی صدام نام نهاده است. وی هدف عراق از تجاوز به ایران را کنترل قسمت بیشتری از ساحل خلیجفارس و اعمال حاکمیت کامل بر آبراه استراتژیک اروندرود دانست و با تأکید بر اعتبار معاهدهی 1975 الجزایر در نگاه جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد: «ایران با ملت عراق هیچ نزاعی و نسبت به خاک عراق هیچ ادعایی ندارد». با وجود این، تصریح کرد: «مادامی که متجاوز نیروهای خود را از تمام اراضی اشغالی عقب نبرد،ایران نمیتواند هیچ آتشبسی را بپذیرد یا هر گونه مذاکرهای را با متجاوز انجام دهد» (21)
دو روز بعد در 12 ماه اکتبر (20 مهر ماه سال 1359) ، رئیس جمهور ایران دومین مکاتبهی خود را با دبیرکل انجام داد و در آن، موافقت کشورش را با درخواست 10 ماه اکتبر وی مبنی بر عبور سالم کشتیهایی که در منطقهی جنگی گیر افتادهاند (22) اعلام کرد. وی اطمینان داد: «به هیچ وجه، ما قصدی برای دخالت در عبور و مرور آزاد کشتیها و تجارت آزاد بینالمللی در منطقهی جنگی نداریم». (23) رئیس جمهور ایران به این پاسخ بسنده نکرد و در 13 ماه اکتبر (21 مهرماه سال 1359) پیامی را از طریق جمال شمیرانی، کاردار نمایندگی دایم ایران در سازمان ملل، به دبیرکل تسلیم و موافقت اعلام شده را بدان مشروط کرد که عبور کشتیها با نصب پرچم سازمان ملل متحد انجام شود و دولت عراق نیز سلامت آنها را تضمین کند. افزون بر این تأکید کرد: «نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مانع از عبور سالم و بیخطر کشتیها از اروندرود نخواهند شد، به شرط آنکه آنها کالاهای خود را در هیچ یک از بندرهای عراقی تخلیه نکنند» (24)
در 15 ماه اکتبر، شمس اردکانی، نمایندهی ایران در سازمان ملل در جلسهی شورای امنیت شرکت و در سخنان کوتاهی، اعلام کرد که نخست وزیر ایران با توجه به اهمیت موضوع مطرح شده در شورا، تصمیم گرفته است، شخصا، موضع ایران را تشریح و در مذاکرات شورا شرکت کند». وی از رئیس شورا خواست تا به علت تأخیر در ورود نخستوزیر ایران، جلسهی شورا را در روز جمعه 17 ماه اکتبر تشکیل دهد؛ درخواستی که با آن موافقت شد. (25) در روز مقرر، (شهید) محمدعلی رجایی، نخستوزیر ایران، پس از مخالفت صریح امام خمینی (ره) با حضور ابوالحسن بنیصدر در نشست شورای امنیت شرکت کرد. در این جلسه، که به ریاست ترویانسکی نمایندهی شوروی، تشکیل شد، نخستوزیر ایران در سخنانی حماسی با مایههای پررنگ احساسی و کمرنگ از نظر حقوقی و با بیان صحنههای غمانگیز جنگ در مناطق مرزی ایران کوشید تا اعضای شورای امنیت و افکار عمومی جهان را تحت تأثیر قرار دهد. (شهید) رجایی از کشتههای انبوه جنگ، موشکهای نه متری زمین به زمین در حمله به شهر دزفول، بمباران مراکز غیرنظامی و بیمارستانها و مراکز آموزشی، کشته شدن بیش از هزار تن از دانشآموزان و مردم غیرنظامی در کرمانشاه و از تجاوز به زنان و دختران خبر داد و وجدانهای بیدار مردم سراسر جهان را به قضاوت فراخواند! سپس، تأسف خود را از سکوت مجامع جهانی در قبال جنایتهای رژیم عراق اظهار و با صراحت اعلام کرد: «پایان عادلانهی جنگ، مانند هر جنگ دیگری جز با سرکوب و مجازات متجاوز امکانپذیر نخواهد بود». (26) در همین نشست شورا، جمال شمیرانی نیز پس از سخنان نمایندگان عراق و امریکا اجازهی صحبت خواست و در سخنان حقوقی و مستدلی، اقدام نظامی عراق را طبق اصول منشور ملل متحد، منشور کنفرانس اسلامی و اصول جنبش عدم تعهد یک تجاوز آشکار دانست. وی با اشاره به سخنان نمایندهی امریکا و استناد وی به اصول انسانی حقوق بینالملل، واشنگتن را به نقض همین اصول در زمان کودتای 28 مرداد ماه سال 1332 به ارتکاب جنایتهای بسیار در طی 25 سال روابط دو کشور متهم کرد. (27) همان روز، کاردار نمایندگی ایران در سازمان ملل در نامهای به دبیرکل نسبت به دستگیری دوازده تن از کارکنان ایرانی دفتر مشترک هماهنگی برای انجام امور مربوط به کشتیرانی در شط العرب، همراه با خانوادههایشان اعتراض کرد و با ذکر نام این افراد که به عنوان اسیر جنگی در عراق نگهداری میشدند؛ آزادی و عزیمت آنان را به ایران درخواست کرد. پنج روز بعد، نمایندهی دایمی عراق در سازمان ملل به دبیرکل اعلام کرد: «دولت عراق تصمیم گرفته است اجازه دهد دوازده نفر کارکنان ایرانی و خانوادهی آنان فورا از عراق خارج و به ایران حرکت کنند»؛ (28) اقدامی که فورا تحقق یافت.
در 23 ماه اکتبر (اول آبان ماه سال 1359) نیز، شمس اردکانی در جلسهی شورای امنیت شرکت کرد و در نطق کوتاهی، صلحطلبی مقامات عراقی را نیرنگ سیاسی خواند و با اشاره به سخنان معاون نخستوزیر عراق گفت: «آنها قصد دارند قسمتی از خاک کشورم را در تصرف خود نگه دارند تا از آن به عنوان اسلحه برای انجام مذاکرات استفاده کنند». وی تهاجم نیروهای عراقی به خاک ایران را با قصد قبلی و تجاوز خواند؛ اقدامی که ناقض مسلم صلح و امنیت بینالمللی است. وی همچنین، دولت عراق را به ارتکاب جرایم جنگی متهم کرد و خواست شورا تجاوز با قصد قبلی را محکوم کند، نیروهای عراقی فورا از اراضی ایران عقبنشینی کنند و عراق خسارتهای وارد شده به ایران را جبران کند. (29)
نمایندهی ایران در سازمان ملل، در دو جلسهی بعدی شورای امنیت در روزهای 24 و 29 ماه اکتبر (2 و 7 آبان ماه سال 1359) نیز حضور یافت، اما از هر اظهارنظر جدیدی خودداری کرد. در این دو جلسه، نمایندگان کشورهای انگلستان، فرانسه، تونس و شوروی، ضمن سخنرانی، تنها به ابراز نگرانی عمیق از بروز جنگ ایران و عراق بسنده کردند. پس از پایان جلسهی روز چهارشنبه 29 ماه اکتبر (7 آبان ماه) رئیس شورا را اعلام کرد: «تاریخ جلسهی بعدی شورای امنیت برای ادامهی رسیدگی به دستور جلسهی کنونی پس از مشاوره با اعضای شورا تعیین خواهد شد». (30) اما این جلسه هرگز تشکیل نشد و تا بیست ماه پس از این تاریخ، شورای امنیت دیگر جلسهای برای رسیدگی به جنگ ایران و عراق تشکیل نداد. جمهوری اسلامی ایران نیز پس از شرکت نمایندهی آن در جلسه 29 ماه اکتبر شورا، ارتباط خود را با شورای امنیت سازمان ملل قطع و اعلام کرد: «مادامی که شورای امنیت عراق را برای تجاوز به ایران محکوم نکند، در جلسات شورا شرکت نخواهد کرد». (31) بدین ترتیب، دولت ایران، همانند شورای امنیت که در قبال جنگ ایران و عراق سکوت اختیار کرد، از این تاریخ با شورای امنیت هیچ مکاتبهای انجام نداد و هیچ درخواستی از آن نکرد. بدین ترتیب، عملا این شورا بایکوت و تحریم شد.
با وجود تحریم شورای امنیت از سوی جمهوری اسلامی ایران، این کشور به مکاتبات خود با دبیرکل سازمان ملل ادامه داد و از قطع کامل روابط خود با آن سازمان خودداری کرد. در همین ارتباط، در 10 ماه نوامبر، کاردار نمایندگی ایران در سازمان ملل رونوشت نامهی 26 ماه اکتبر سال 1980 (4 آبان ماه سال 1359) وزارت امور خارجه ایران را به دبیرکل تسلیم کرد. در این نامه، که در اعتراض به یادداشت 17 ماه سپتامبر وزارت امور خارجهی عراق دربارهی لغو یکجانبهی قرارداد الجزایر نوشته شده بود، اقدام دولت عراق در لغو قرارداد 1975 رد و اعلام شده بود که این قرارداد همچنان، نافذ و معتبر است. در نامهی مزبور، همچنین، تصریح شده بود: «عراق در صورت داشتن اختلاف در تفسیر یا اجرای قرارداد الجزایر، باید طبق مادهی 6 عهدنامه مرزی اقدام میکرد که آیین رسیدگی به حل اختلافات را به تفصیل و صراحت مشخص کرده است». در این نامه، دولت جمهوری اسلامی بار دیگر تأکید کرد: «از نظر این دولت، اسناد قرارداد الجزایر همچنان، معتبر و الزامآور است». (32) در دو ماه پایانی سال 1980 (نوامبر و دسامبر)، ایران با دبیرکل مکاتبهی دیگری انجام نداد و تنها درخواست وی را برای اعزام نمایندهی خود، اولاف پالمه، نخستوزیر سابق سوئد، برای ایفای نقش میانجیگری بین دو کشور درگیر جنگ پذیرفت. پالمه در 20 ماه نوامبر (29 آبان ماه) در حالی به ایران وارد شد که نیروهای عراقی در اوج پیروزیهای خود در جنگ، شهر خرمشهر را تصرف و آبادان را محاصره کرده بودند. به همین علت، بنیصدر در دیدار با پالمه اعلام کرد: «تا زمانی که نیروهای مسلح عراق در خاک ایران هستند، هیچ پیشنهاد صلحی قابل بررسی نیست». محمدعلی رجایی نیز به وی گفت تلاشهایش، تنها اتلاف وقت است. با وجود این، مقامات ایرانی با درخواست وی مبنی بر آزادی 63 کشتی به دام افتاده و در اروندرود با پرچم سازمان ملل موافقت کردند، اما عراقیها با مخالفت این درخواست، نخستین دور مأموریت پالمه را در 29 ماه دسامبر سال 1980 با شکست روبهرو کردند (33)
در سراسر سال 1981 (1360)، جمهوری اسلامی ایران، تنها دو بار با دبیرکل سازمان ملل مکاتبه کرد و بدین ترتیب، سطح تعامل خود را با این سازمان به شدت کاهش داد. در 18 ماه فوریهی سال 1981، رونوشت دو یادداشت ارسالی وزارت خارجه ایران به سفارت عراق در تهران به تاریخ 1 ماه دسامبر سال 1980 (10 آذر ماه سال 1359) و 24 ماه ژانویهی سال 1981 (24 دی ماه سال 1359) برای دبیرکل فرستاده شد. در این یادداشتها، ایران نقض معاهدهی 1975 را غیر قانونی و اعمال عراق را ناقض این معاهده دانسته بود. نامهی سوم ایران در 16 ماه دسامبر سال 1981 (25 آذر ماه سال 1360) برای دبیرکل ارسال شد. در این نامه، دولت ایران عراق را متهم کرده بود که کنوانسیونهای بینالمللی حقوق را در جنگ رعایت نکرده و در نهایت، نسبت به افراد غیرنظامی و همچنین، اسیران جنگی با وحشیگری و بیرحمی رفتار کرده است. وزارت خارجه ایران در این نامه یادآور شد که جامعهی بینالمللی در پانزده ماهی که جنگ غیرعادلانه و تحمیلی عراق علیه ایران ادامه داشته، به عنوان تماشاگر خونسردی باقی مانده و با این اقدام عمل تجاوز عراق را طولانی کرده است. در این نامه، برای نخستین بار پیشنهاد شده بود، در صورتی که سازمان ملل تمایل داشته باشد از جنایتهای عراق آگاه شود، نمایندهی ویژهای را برای بازدید از مناطق جنگی اعزام کند تا مشاهدات خود را به مجمع عمومی، نه شورای امنیت، گزارش دهد (34)
طی این سال، جمهوری اسلامی ایران دو بار دیگر پذیرای اولاف پالمه، نمایندهی دبیرکل، بود و برای دور دوم مأموریت خود در ماه ژانویه، برای دور سوم در ماه فوریه و برای دور چهارم در ماه ژوئن سال 1981 به تهران سفر نمود و همان پاسخهای گذشته را دریافت کرد. هر چند در دور دوم این مأموریت، در پی شکست عملیاتهای کلاسیک ایران به فرماندهی بنیصدر، رئیس جمهور و فرمانده کل قوا، وی به همکاری با پالمه و دبیرکل بیشتر تمایل داشت. اما دولتش چندان دوام نیافت تا بتواند در این زمینه، گامهای بیشتری بردارد. با حذف بنیصدر از ریاست جمهوری و پایان آشوبهای داخلی در ایران، مرحلهی نوینی از جنگ آغاز شد و نظام جمهوری اسلامی با بسیج تودهها و با تکیه بر جنگ مردمی از نیمهی دوم سال 1360 ابتکار عمل در جبههها را به دست گرفت و از حالت انفعال خارج شد. شرایط جدید، بازتاب سیاسی ویژهای در سطح نهادها و جامعهی بینالمللی داشت که در بخشهای دیگر به آن پرداخته میشود.
پینوشتها:
16- مهدی انصاری و حسین یکتا؛ هجوم سراسری؛ تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، سال 1375 ص 81.
17- همان.
18- منوچهر پارسادوست؛ نقش سازمان ملل در جنگ ایران و عراق، تهران: شرکت سهامی انتشار، 1371، ص 17.
19- U.N. Yearbook, 1980,P.313.
20- U.N. Yearbook, 1980,P.315 and S / 14206 - 01 Oct. 1980.
21- پارسادوست؛ پیشین، صص 159 - 164.
22- S / 14213, 10 Oct.1980.
23- S / 14214, 12 Oct.1980.
24- S / 14216, 13 Oct.1980.
25- S / P / V /2250, 15 Oct.1980.P.27.
26- پارسادوست؛ پیشین، صص 183 - 190.
27- S / P / V 2251, 17 Oct.1980.P . 58 - 60.
28- U.N Yearbook, 1980.P.316.
29- پارسادوست؛ پیشین؛ ص 253.
30- همان؛ ص 300.
31- نسرین مصفا و دیگران؛ تجاوز عراق به ایران و موضعگیری سازمان ملل متحد؛ تهران: مرکز مطالعات عالی بینالملل، 1366 ص 101.
32- S / 14294, letter of 10 Nov. From Iran.
33- هیوم. ر. کامرون؛ همان، صص 62 - 63.
34- A / 36 / 942- S / 14802, 16.doc. 1891.
/ج