مطالعه‏ تطبیقی رفتار ایران و عراق با سازمان ملل در جنگ تحمیلی (2)

در 23 ماه سپتامبر سال 1980 (31 شهریور ماه سال 1359) عراق با هجوم سراسری از زمین، دریا و هوا به خاک ایران، جنگ تمام عیاری را علیه جمهوری اسلامی آغاز کرد و
پنجشنبه، 13 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مطالعه‏ تطبیقی رفتار ایران و عراق با سازمان ملل در جنگ تحمیلی (2)
مطالعه‏ تطبیقی رفتار ایران و عراق با سازمان ملل در جنگ تحمیلی (2)

 

نویسنده: حسین یکتا



 

تعامل ایران و عراق با سازمان ملل پس از وقوع جنگ
ایران و سازمان ملل؛ بی‏اعتنایی همراه با همکاری محدود

در 23 ماه سپتامبر سال 1980 (31 شهریور ماه سال 1359) عراق با هجوم سراسری از زمین، دریا و هوا به خاک ایران، جنگ تمام عیاری را علیه جمهوری اسلامی آغاز کرد و نیروهای عراقی در طول بیش از هفتصد کیلومتر مرز مشترک در داخل سرزمینهای ایران پیش رفتند. با وجود این، جمهوری اسلامی ایران در تداوم سیاست بی‏اعتنایی خود به مجامع بین‏المللی، از شکایت به شورای امنیت سازمان ملل متحد، تنها مرجع رسیدگی به اقدامات تجاوزکارانه خودداری کرد. جمال شمیرانی، کاردار دفتر نمایندگی دایم ایران در سازمان ملل، در دومین روز جنگ اعلام کرد: «هیچ دستوری از دولت متبوع خود مبنی بر تقاضای تشکیل جلسه‏ی شورای امنیت سازمان ملل دریافت نکرده است». (16) از سوی دیگر، وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، که به علت اختلاف نظر بنی‏صدر، رئیس جمهور و نخست وزیر، (شهید) محمدعلی رجایی، بدون وزیر مانده بود، با انتشار اطلاعیه‏ی تبلیغی - مطبوعاتی، حمله‏ی نظامی بعث عراق را به شدت محکوم و اعلام کرد: «دولت جمهوری اسلامی ایران چاره‏ای ندارد، جز اینکه با تمام قوا در برابر توطئه سفاکانه و تجاوزات رژیم عراق قرار بگیرد و بدون اینکه تحت تأثیر کینه‏جویی و انتقام قرار گیرد، وظیفه‏ی اسلامی خود را انجام دهد» (17)
هر چند عدم ارجاع تجاوز عراق به شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران در قالب رهیافت تجدیدنظر طلبانه‏ی این کشور قرار می‏گرفت، اما علت بارز دیگر آن حضور گروگانهای امریکایی در تهران بود. کارگزاران سیاست خارجی ایران دقیقا، می‏دانستند که با وجود جو موجود در شورای امنیت و دیوان بین‏المللی دادگستری و واکنش منفی این دو نهاد بین‏المللی در قبال اشغال لانه جاسوسی، نمی‏توانند روی این دو نهاد برای دفع تجاوز و تخلیه‏ی سرزمینهای اشغالی ایران حساب کنند. افزون بر این، نخستین واکنش و موضع‏گیریهای دبیرکل و شورای امنیت برداشت مزبور مقامات ایرانی را تقویت و آنها را بیش از پیش متقاعد کرد که در مجامع بین‏المللی، گوش شنوایی برای شنیدن فریادهایش وجود ندارد. کورت والدهایم، دبیرکل سازمان ملل، در نخستین ساعتهای آغاز جنگ، پس از مشورت با وزیران خارجه‏ی امریکا، شوروی، انگلستان و ژاپن، اعلامیه‏ای صادر کرد و با آوردن نام دو کشور ایران و عراق در کنار یکدیگر و خطاب قرار دادن آنها به صورت مساوی، خویشتن‏داری دو طرف را خواستار شد. این درخواست در جمهوری اسلامی ایران چنین تعبیر شد که ایران از حق ذاتی دفاع از خود چشم بپوشد و اشغال سرزمینهایش را بپذیرد، به اقدام نظامی متقابل دست نزند و به راه‏حل مسالمت‏آمیز متوسل شود. دبیرکل پس از یک روز تأخیر، در نامه‏ای به شورای امنیت به تاریخ 23 ماه سپتامبر سال 1980 (اول مهر ماه سال 1359) بر موضع نخستین خود پافشاری کرد و تشکیل جلسه مشورتی را از اعضای شورای امنیت خواستار شد و از دو طرف درگیری هم خواست اختلافات خود را از طریق مذاکره، حل و فصل کنند (18) در حالی که نیروهای عراقی در عمق خاک ایران در حال پیشروی بودند و شهرهای مرزی ایران را یکی پس از دیگری اشغال می‏کردند، دبیرکل از بیان تجاوز عراق خودداری کرد و عملا، آن را نادیده گرفت. همین روال در شورای امنیت نیز ادامه یافت و این شورا پس از تشکیل جلسه‏ی 23 ماه سپتامبر با انتشار نخستین بیانیه‏ی خود درباره‏ی جنگ ایران و عراق همان عبارت دبیرکل را تکرار کرد: «ایران و عراق... به عنوان نخستین گام برای حل اختلافات از انجام هر گونه عملیات مسلحانه و هر گونه عملی که وضع خطرناک کنونی را تشدید نماید، خودداری و اختلافات خود را از طریق مسالمت‏آمیز حل و فصل کنند» (19)
جمهوری اسلامی ایران به ابلاغیه‏ی دبیرکل و بیانیه 23 ماه سپتامبر سال 1980 شورای امنیت پاسخی نداد و عملا، آنها را نادیده گرفت، حتی به نماینده‏ی خود اجازه نداد در جلسه شورای امنیت شرکت کند. در نتیجه، شورا در 28 سپتامبر و در ششمین روز جنگ بدون حضور نماینده‏ی ایران و با سخنرانی نماینده‏ی عراق تشکیل جلسه داد و قطع‏نامه‏ی 479 را تصویب کرد. شورا در این قطع‏نامه از جنگ تمام عیار بین ایران و عراق با نام وضعیت نام برد و عملا، از به رسمیت شناختن وقوع جنگ و تجاوز خودداری کرد. این واکنش ضعیف شورای امنیت در قبال وقوع جنگ ایران و عراق بر شکاف موجود بین ایران و شورا افزود و جمهوری اسلامی را بیش از پیش، از سازمان ملل دور کرد. با وجود این، جریان لیبرال درون نظام از جمله بنی‏صدر رئیس جمهور همچنان، به ادامه‏ی تعامل با دبیرکل و شورای امنیت تمایل داشت. به همین منظور، در 30 ماه سپتامبر، طی تماسی از طریق کاردار نمایندگی دایم ایران در سازمان ملل با دبیرکل، اعلام کرد که پاسخ دولت ایران به قطع‏نامه‏ی 479 و نامه‏ی دبیرکل تا ساعت 10:00 صبح 1 ماه اکتبر به وی تسلیم خواهد شد. در این روز، ابوالحسن بنی‏صدر، رئیس جمهوری وقت ایران، در نامه‏ای طولانی خطاب به کورت والدهایم، دبیرکل، پاسخ ایران به نامه‏ی 22 سپتامبر وی و قطع‏نامه‏ی 479 شورای امنیت را پاسخ داد. در این نامه تأکید شد: «تا زمانی که تجاوز عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه یابد و نیروهای عراقی در خاک ایران به اقدامات تجاوزکارانه و خرابکارانه ادامه می‏دهند، ایران نمی‏تواند قطع‏نامه را بپذیرد. ایران، تنها برای حفظ حاکمیت و دفاع از منافع خود می‏جنگد؛ بنابراین، تا زمانی که تجاوز عراق به ایران ادامه داشته باشد، ایران نمی‏تواند به پیشنهادهای دبیرکل و قطع‏نامه‏ی شورای امنیت سازمان ملل توجه کند. در واقع، ایران هیچ سودی در مذاکرات مربوط به جنگ نمی‏بیند... قطع‏نامه‏ی شورای امنیت زمانی تصویب شده است که دولت عراق جنگ تجاوزکارانه‏ای را آغاز کرده است که با منشور سازمان ملل و دیگر اصول رفتار بین‏المللی مغایرت صریح دارد... در حالی که جنگ تجاوزکارانه عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه دارد و بر اساس حقایق و موارد یاد شده، دولت ما نمی‏تواند به پیشنهادهای دبیرکل در نامه و نیز قطع‏نامه توجه کند و مادامی که عراق حاکمیت سرزمینی ما را نقض می‏کند، عناصر عراقی به عملیاتهای تجاوزگرانه مشغول‏اند و در مرزهای ما خرابکاری می‏کنند، هر گونه مذاکره‏ی مستقیم یا غیرمستقیم در ارتباط با درگیری دو کشور بی‏فایده است». (20) به رغم این پاسخ و پایدار ماندن تردید جمهوری اسلامی ایران نسبت به شورای امنیت به دلیل عدم احراز تجاوز از سوی آن، این کشور ارتباط با سازمان ملل را قطع نکرد و توجه آن بیشتر به مجمع عمومی و دبیرکل معطوف شد. در همین چهارچوب، شمس‏الدین اردکانی به عنوان نماینده‏ی جمهوری اسلامی در اجلاس سالانه‏ی مجمع عمومی شرکت و در 10 ماه اکتبر (18 آبان ماه) طی سخنان مبسوطی، مواضع دولت متبوع خود را در قبال جنگ تشریح و صدام حسین را به این متهم کرد که برای توسعه‏طلبی و کسب افتخار به جنگ با ایران متوسل شده و آن را قادسیه‏ی صدام نام نهاده است. وی هدف عراق از تجاوز به ایران را کنترل قسمت بیشتری از ساحل خلیج‏فارس و اعمال حاکمیت کامل بر آبراه استراتژیک اروندرود دانست و با تأکید بر اعتبار معاهده‏ی 1975 الجزایر در نگاه جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد: «ایران با ملت عراق هیچ نزاعی و نسبت به خاک عراق هیچ ادعایی ندارد». با وجود این، تصریح کرد: «مادامی که متجاوز نیروهای خود را از تمام اراضی اشغالی عقب نبرد،ایران نمی‏تواند هیچ آتش‏بسی را بپذیرد یا هر گونه مذاکره‏ای را با متجاوز انجام دهد» (21)
دو روز بعد در 12 ماه اکتبر (20 مهر ماه سال 1359) ، رئیس جمهور ایران دومین مکاتبه‏ی خود را با دبیرکل انجام داد و در آن، موافقت کشورش را با درخواست 10 ماه اکتبر وی مبنی بر عبور سالم کشتیهایی که در منطقه‏ی جنگی گیر افتاده‏اند (22) اعلام کرد. وی اطمینان داد: «به هیچ وجه، ما قصدی برای دخالت در عبور و مرور آزاد کشتیها و تجارت آزاد بین‏المللی در منطقه‏ی جنگی نداریم». (23) رئیس جمهور ایران به این پاسخ بسنده نکرد و در 13 ماه اکتبر (21 مهرماه سال 1359) پیامی را از طریق جمال شمیرانی، کاردار نمایندگی دایم ایران در سازمان ملل، به دبیرکل تسلیم و موافقت اعلام شده را بدان مشروط کرد که عبور کشتیها با نصب پرچم سازمان ملل متحد انجام شود و دولت عراق نیز سلامت آنها را تضمین کند. افزون بر این تأکید کرد: «نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مانع از عبور سالم و بی‏خطر کشتیها از اروندرود نخواهند شد، به شرط آنکه آنها کالاهای خود را در هیچ یک از بندرهای عراقی تخلیه نکنند» (24)
در 15 ماه اکتبر، شمس اردکانی، نماینده‏ی ایران در سازمان ملل در جلسه‏ی شورای امنیت شرکت و در سخنان کوتاهی، اعلام کرد که نخست وزیر ایران با توجه به اهمیت موضوع مطرح شده در شورا، تصمیم گرفته است، شخصا، موضع ایران را تشریح و در مذاکرات شورا شرکت کند». وی از رئیس شورا خواست تا به علت تأخیر در ورود نخست‏وزیر ایران، جلسه‏ی شورا را در روز جمعه 17 ماه اکتبر تشکیل دهد؛ درخواستی که با آن موافقت شد. (25) در روز مقرر، (شهید) محمدعلی رجایی، نخست‏وزیر ایران، پس از مخالفت صریح امام خمینی (ره) با حضور ابوالحسن بنی‏صدر در نشست شورای امنیت شرکت کرد. در این جلسه، که به ریاست ترویانسکی نماینده‏ی شوروی، تشکیل شد، نخست‏وزیر ایران در سخنانی حماسی با مایه‏های پررنگ احساسی و کمرنگ از نظر حقوقی و با بیان صحنه‏های غم‏انگیز جنگ در مناطق مرزی ایران کوشید تا اعضای شورای امنیت و افکار عمومی جهان را تحت تأثیر قرار دهد. (شهید) رجایی از کشته‏های انبوه جنگ، موشکهای نه متری زمین به زمین در حمله به شهر دزفول، بمباران مراکز غیرنظامی و بیمارستانها و مراکز آموزشی، کشته شدن بیش از هزار تن از دانش‏آموزان و مردم غیرنظامی در کرمانشاه و از تجاوز به زنان و دختران خبر داد و وجدانهای بیدار مردم سراسر جهان را به قضاوت فراخواند! سپس، تأسف خود را از سکوت مجامع جهانی در قبال جنایتهای رژیم عراق اظهار و با صراحت اعلام کرد: «پایان عادلانه‏ی جنگ، مانند هر جنگ دیگری جز با سرکوب و مجازات متجاوز امکان‏پذیر نخواهد بود». (26) در همین نشست شورا، جمال شمیرانی نیز پس از سخنان نمایندگان عراق و امریکا اجازه‏ی صحبت خواست و در سخنان حقوقی و مستدلی، اقدام نظامی عراق را طبق اصول منشور ملل متحد، منشور کنفرانس اسلامی و اصول جنبش عدم تعهد یک تجاوز آشکار دانست. وی با اشاره به سخنان نماینده‏ی امریکا و استناد وی به اصول انسانی حقوق بین‏الملل، واشنگتن را به نقض همین اصول در زمان کودتای 28 مرداد ماه سال 1332 به ارتکاب جنایتهای بسیار در طی 25 سال روابط دو کشور متهم کرد. (27) همان روز، کاردار نمایندگی ایران در سازمان ملل در نامه‏ای به دبیرکل نسبت به دستگیری دوازده تن از کارکنان ایرانی دفتر مشترک هماهنگی برای انجام امور مربوط به کشتی‏رانی در شط العرب، همراه با خانواده‏هایشان اعتراض کرد و با ذکر نام این افراد که به عنوان اسیر جنگی در عراق نگهداری می‏شدند؛ آزادی و عزیمت آنان را به ایران درخواست کرد. پنج روز بعد، نماینده‏ی دایمی عراق در سازمان ملل به دبیرکل اعلام کرد: «دولت عراق تصمیم گرفته است اجازه دهد دوازده نفر کارکنان ایرانی و خانواده‏ی آنان فورا از عراق خارج و به ایران حرکت کنند»؛ (28) اقدامی که فورا تحقق یافت.
در 23 ماه اکتبر (اول آبان ماه سال 1359) نیز، شمس اردکانی در جلسه‏ی شورای امنیت شرکت کرد و در نطق کوتاهی، صلح‏طلبی مقامات عراقی را نیرنگ سیاسی خواند و با اشاره به سخنان معاون نخست‏وزیر عراق گفت: «آنها قصد دارند قسمتی از خاک کشورم را در تصرف خود نگه دارند تا از آن به عنوان اسلحه برای انجام مذاکرات استفاده کنند». وی تهاجم نیروهای عراقی به خاک ایران را با قصد قبلی و تجاوز خواند؛ اقدامی که ناقض مسلم صلح و امنیت بین‏المللی است. وی همچنین، دولت عراق را به ارتکاب جرایم جنگی متهم کرد و خواست شورا تجاوز با قصد قبلی را محکوم کند، نیروهای عراقی فورا از اراضی ایران عقب‏نشینی کنند و عراق خسارتهای وارد شده به ایران را جبران کند. (29)
نماینده‏ی ایران در سازمان ملل، در دو جلسه‏ی بعدی شورای امنیت در روزهای 24 و 29 ماه اکتبر (2 و 7 آبان ماه سال 1359) نیز حضور یافت، اما از هر اظهارنظر جدیدی خودداری کرد. در این دو جلسه، نمایندگان کشورهای انگلستان، فرانسه، تونس و شوروی، ضمن سخنرانی، تنها به ابراز نگرانی عمیق از بروز جنگ ایران و عراق بسنده کردند. پس از پایان جلسه‏ی روز چهارشنبه 29 ماه اکتبر (7 آبان ماه) رئیس شورا را اعلام کرد: «تاریخ جلسه‏ی بعدی شورای امنیت برای ادامه‏ی رسیدگی به دستور جلسه‏ی کنونی پس از مشاوره با اعضای شورا تعیین خواهد شد». (30) اما این جلسه هرگز تشکیل نشد و تا بیست ماه پس از این تاریخ، شورای امنیت دیگر جلسه‏ای برای رسیدگی به جنگ ایران و عراق تشکیل نداد. جمهوری اسلامی ایران نیز پس از شرکت نماینده‏ی آن در جلسه 29 ماه اکتبر شورا، ارتباط خود را با شورای امنیت سازمان ملل قطع و اعلام کرد: «مادامی که شورای امنیت عراق را برای تجاوز به ایران محکوم نکند، در جلسات شورا شرکت نخواهد کرد». (31) بدین ترتیب، دولت ایران، همانند شورای امنیت که در قبال جنگ ایران و عراق سکوت اختیار کرد، از این تاریخ با شورای امنیت هیچ مکاتبه‏ای انجام نداد و هیچ درخواستی از آن نکرد. بدین ترتیب، عملا این شورا بایکوت و تحریم شد.
با وجود تحریم شورای امنیت از سوی جمهوری اسلامی ایران، این کشور به مکاتبات خود با دبیرکل سازمان ملل ادامه داد و از قطع کامل روابط خود با آن سازمان خودداری کرد. در همین ارتباط، در 10 ماه نوامبر، کاردار نمایندگی ایران در سازمان ملل رونوشت نامه‏ی 26 ماه اکتبر سال 1980 (4 آبان ماه سال 1359) وزارت امور خارجه ایران را به دبیرکل تسلیم کرد. در این نامه، که در اعتراض به یادداشت 17 ماه سپتامبر وزارت امور خارجه‏ی عراق درباره‏ی لغو یکجانبه‏ی قرارداد الجزایر نوشته شده بود، اقدام دولت عراق در لغو قرارداد 1975 رد و اعلام شده بود که این قرارداد همچنان، نافذ و معتبر است. در نامه‏ی مزبور، همچنین، تصریح شده بود: «عراق در صورت داشتن اختلاف در تفسیر یا اجرای قرارداد الجزایر، باید طبق ماده‏ی 6 عهدنامه مرزی اقدام می‏کرد که آیین رسیدگی به حل اختلافات را به تفصیل و صراحت مشخص کرده است». در این نامه، دولت جمهوری اسلامی بار دیگر تأکید کرد: «از نظر این دولت، اسناد قرارداد الجزایر همچنان، معتبر و الزام‏آور است». (32) در دو ماه پایانی سال 1980 (نوامبر و دسامبر)، ایران با دبیرکل مکاتبه‏ی دیگری انجام نداد و تنها درخواست وی را برای اعزام نماینده‏ی خود، اولاف پالمه، نخست‏وزیر سابق سوئد، برای ایفای نقش میانجیگری بین دو کشور درگیر جنگ پذیرفت. پالمه در 20 ماه نوامبر (29 آبان ماه) در حالی به ایران وارد شد که نیروهای عراقی در اوج پیروزیهای خود در جنگ، شهر خرمشهر را تصرف و آبادان را محاصره کرده بودند. به همین علت، بنی‏صدر در دیدار با پالمه اعلام کرد: «تا زمانی که نیروهای مسلح عراق در خاک ایران هستند، هیچ پیشنهاد صلحی قابل بررسی نیست». محمدعلی رجایی نیز به وی گفت تلاشهایش، تنها اتلاف وقت است. با وجود این، مقامات ایرانی با درخواست وی مبنی بر آزادی 63 کشتی به دام افتاده و در اروندرود با پرچم سازمان ملل موافقت کردند، اما عراقیها با مخالفت این درخواست، نخستین دور مأموریت پالمه را در 29 ماه دسامبر سال 1980 با شکست روبه‏رو کردند (33)
در سراسر سال 1981 (1360)، جمهوری اسلامی ایران، تنها دو بار با دبیرکل سازمان ملل مکاتبه کرد و بدین ترتیب، سطح تعامل خود را با این سازمان به شدت کاهش داد. در 18 ماه فوریه‏ی سال 1981، رونوشت دو یادداشت ارسالی وزارت خارجه ایران به سفارت عراق در تهران به تاریخ 1 ماه دسامبر سال 1980 (10 آذر ماه سال 1359) و 24 ماه ژانویه‏ی سال 1981 (24 دی ماه سال 1359) برای دبیرکل فرستاده شد. در این یادداشتها، ایران نقض معاهده‏ی 1975 را غیر قانونی و اعمال عراق را ناقض این معاهده دانسته بود. نامه‏ی سوم ایران در 16 ماه دسامبر سال 1981 (25 آذر ماه سال 1360) برای دبیرکل ارسال شد. در این نامه، دولت ایران عراق را متهم کرده بود که کنوانسیونهای بین‏المللی حقوق را در جنگ رعایت نکرده و در نهایت، نسبت به افراد غیرنظامی و همچنین، اسیران جنگی با وحشیگری و بی‏رحمی رفتار کرده است. وزارت خارجه ایران در این نامه یادآور شد که جامعه‏ی بین‏المللی در پانزده ماهی که جنگ غیرعادلانه و تحمیلی عراق علیه ایران ادامه داشته، به عنوان تماشاگر خونسردی باقی مانده و با این اقدام عمل تجاوز عراق را طولانی کرده است. در این نامه، برای نخستین بار پیشنهاد شده بود، در صورتی که سازمان ملل تمایل داشته باشد از جنایتهای عراق آگاه شود، نماینده‏ی ویژه‏ای را برای بازدید از مناطق جنگی اعزام کند تا مشاهدات خود را به مجمع عمومی، نه شورای امنیت، گزارش دهد (34)
طی این سال، جمهوری اسلامی ایران دو بار دیگر پذیرای اولاف پالمه، نماینده‏ی دبیرکل، بود و برای دور دوم مأموریت خود در ماه ژانویه، برای دور سوم در ماه فوریه و برای دور چهارم در ماه ژوئن سال 1981 به تهران سفر نمود و همان پاسخهای گذشته را دریافت کرد. هر چند در دور دوم این مأموریت، در پی شکست عملیاتهای کلاسیک ایران به فرماندهی بنی‏صدر، رئیس جمهور و فرمانده کل قوا، وی به همکاری با پالمه و دبیرکل بیشتر تمایل داشت. اما دولتش چندان دوام نیافت تا بتواند در این زمینه، گامهای بیشتری بردارد. با حذف بنی‏صدر از ریاست جمهوری و پایان آشوبهای داخلی در ایران، مرحله‏ی نوینی از جنگ آغاز شد و نظام جمهوری اسلامی با بسیج توده‏ها و با تکیه بر جنگ مردمی از نیمه‏ی دوم سال 1360 ابتکار عمل در جبهه‏ها را به دست گرفت و از حالت انفعال خارج شد. شرایط جدید، بازتاب سیاسی ویژه‏ای در سطح نهادها و جامعه‏ی بین‏المللی داشت که در بخشهای دیگر به آن پرداخته می‏شود.

پی‌نوشت‌ها:

16- مهدی انصاری و حسین یکتا؛ هجوم سراسری؛ تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، سال 1375 ص 81.
17- همان.
18- منوچهر پارسادوست؛ نقش سازمان ملل در جنگ ایران و عراق، تهران: شرکت سهامی انتشار، 1371، ص 17.
19- U.N. Yearbook, 1980,P.313.
20- U.N. Yearbook, 1980,P.315 and S / 14206 - 01 Oct. 1980.
21- پارسادوست؛ پیشین، صص 159 - 164.
22- S / 14213, 10 Oct.1980.
23- S / 14214, 12 Oct.1980.
24- S / 14216, 13 Oct.1980.
25- S / P / V /2250, 15 Oct.1980.P.27.
26- پارسادوست؛ پیشین، صص 183 - 190.
27- S / P / V 2251, 17 Oct.1980.P . 58 - 60.
28- U.N Yearbook, 1980.P.316.
29- پارسادوست؛ پیشین؛ ص 253.
30- همان؛ ص 300.
31- نسرین مصفا و دیگران؛ تجاوز عراق به ایران و موضع‏گیری سازمان ملل متحد؛ تهران: مرکز مطالعات عالی بین‏الملل، 1366 ص 101.
32- S / 14294, letter of 10 Nov. From Iran.
33- هیوم. ر. کامرون؛ همان، صص 62 - 63.
34- A / 36 / 942- S / 14802, 16.doc. 1891.

منبع: فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق سال اول، شماره اول، تابستان 1381.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط