اهداف آمریکا در جنگ ایران و عراق (2)

در واقع، می‏توان برخی از مهم‏ترین منافع اقتصادی امریکا در خلیج‏فارس را که توجه ویژه‏ی واشنگتن را به این منطقه موجب شد، بدین ترتیب نام برد: (34)
پنجشنبه، 13 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اهداف آمریکا در جنگ ایران و عراق (2)
اهداف آمریکا در جنگ ایران و عراق (2)

 

نویسنده: سیامک تیموری



 

جنگ ایران و عراق و منافع ژئواکونومیک آمریکا

تا پیش از خروج انگلستان در سال 1968 از خلیج‏فارس، این منطقه در سیاست منفعت طلبانه‏ی امریکا اهمیت ویژه‏ای نداشت (33)
در واقع، می‏توان برخی از مهم‏ترین منافع اقتصادی امریکا در خلیج‏فارس را که توجه ویژه‏ی واشنگتن را به این منطقه موجب شد، بدین ترتیب نام برد: (34)
1) ذخایر فراوان نفتی و تولید یک سوم نفت جهان در این منطقه؛
2) وابستگی کشورهای صنعتی به نفت منطقه؛
3) افزایش مصرف انرژی در امریکا و وابستگی آن به نفت خلیج‏فارس؛
4) سرمایه‏گذاریهای امریکا در صنایع نفتی خاورمیانه و شمال افریقا؛
5) سود سرشار ناشی از صنایع نفتی منطقه برای امریکا؛ و
6) حضور دوازده هزار شهروند کارگر امریکایی در منطقه.
امریکا، که به صورت یک قدرت بزرگ، پیروز و تازه نفس از جنگ جهانی دوم فارغ شده بود، در دورانهای مختلف، از طریق ارائه‏ی طرحها و دکترینهای گوناگون کوشیده است تا موقعیت خود را در مناطق استراتژیکی، مانند خلیج‏فارس تثبیت کند. کشورهای نفت‏خیز حوزه‏ی خلیج‏فارس، به جز تأمین بخش مهمی از نیازهای نفتی ایالات متحده و دیگر کشورهای صنعتی، نقش مهمی را در ایجاد توازن در اقتصاد این کشورها ایفا می‏کنند. اقتصاد کشورهای این منطقه بیشتر تک محصولی و وابسته به صادرات نفت است؛ از این رو، در این کشورها، زمینه‏ی کافی برای بهره‏برداری از درآمد ناشی از فروش نفت، در راستای رشد و توسعه‏ی صنعتی وجود ندارد؛ درنتیجه، این درآمدهای کلان معمولا، به چهار شکل مجددا، به سیستم پولی کشورهای غربی، بویژه امریکا باز می‏گردند. از این نظر نیز، امریکا منافع ویژه‏ای در منطقه‏ی خلیج‏فارس دارد که در چهار شیوه خلاصه می‏شود:

خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی

جنگ ایران و عراق افزون بر خسارتهای بی‏شمار انسانی و مالی، مسابقه‏ی تسلیحاتی پرهزینه‏ای را در منطقه‏ی خلیج‏فارس موجب شد. کشورهای کوچک خلیج‏فارس به علت محدود بودن نیروی انسانی‏شان، به خرید سلاحهای پیچیده و سرمایه‏بر اقدام کردند. این مسابقه‏ی تسلیحاتی در تجارت جهانی اسلحه در دهه‏ی 80 مؤثر بود. «ارسال اسلحه به کشورهای منطقه‏ی خلیج‏فارس طی سالهای 1984 - 1988 ، 30 درصد کل اسلحه‏ای بود که به جهان سوم با جمعیتی حدود 7 / 3 میلیارد نفر فروخته شده بود. کویت، بحرین، امارات متحده عربی و عربستان سعودی در سال 1987 به ترتیب، 7 / 22، 8 / 6، 6 / 4، 3 / 7، درصد از تولید ناخالص ملی خود را به خرید اسلحه تخصیص دادند. این مقدار تقریبا، با سهم تولیدات بخش کشاورزی، ماهی‏گیری و صنعتی این کشورها برابر بود. همچنین، برآورد می‏شود در سال 1988، کشورهای کویت، بحرین و عربستان سعودی در مجموع، حدود هفده میلیارد دلار را برای خرید اسلحه صرف کرده‏اند». (35) باید یادآور شد که این میزان معادل 21 درصد کل صادرات کالاهای ساخته شده‏ی صنعتی از کشورهای صنعتی به جهان سوم بود (36)
نزاعهای طولانی مدت در منطقه‏ی خلیج‏فارس و خاورمیانه، مانند منازعات اعراب و اسرائیل و جنگ ایران و عراق به همراه اختلافات مرزی موجود بین بیشتر کشورهای خلیج‏فارس و ساختار نامناسب سیاسی و تمرکز قدرت در یک فرد یا یک طایفه، بدگمانی و سوءظن بین کشورهای منطقه و برخی از کشورهای خارج از منطقه را باعث شده بود. به همین دلیل، بیشتر این کشورها نسبت به تأمین امنیت و حفظ تمامیت ارضی خود حساس بودند و خرید انواع سلاحها و تجهیزات نظامی، مانند هواپیما، تانک، کشتی و... را از کشورهای تولید کننده، بهترین راه‏حل موجود می‏دانستند و با توجه به وابستگیهای سیاسی و برتری فناوری غرب در تولید تسلیحات، از این کشورها خرید می‏کردند. جدول پایین صفحه، در اوج جنگ سرد نشان می‏دهد که خاورمیانه به نوعی به انبار باروت تبدیل شده بود که طولانی شدن جنگ هشت ساله یکی از دلایل مهم آن است.
به هر حال، جنگ هشت ساله باعث شد تا انواع سفارشات تسلیحاتی به شرکتهای غربی، به ویژه امریکایی داده شود و از این راه، سود سرشار و هنگفتی نصیب دولت امریکا شود.
در این میان، کشورها و شرکتهای تولید کننده‏ی این تسلیحات و دلالان اسلحه سود فراوانی بردند و تولید تسلیحات به یکی از مهم‏ترین بخشهای اقتصادی در تعدادی از کشورهای پیشرفته‏ی صنعتی و فروش آن به یکی از بزرگ‏ترین منابع درآمد این کشورها تبدیل شد و آنها از طریق فروش تسلیحات، به کشورهای صادر کننده‏ی نفت خلیج‏فارس توانستند به شکل مؤثری درآمدهای این کشورها را مجددا، به شریان اقتصادی کشورهای صنعتی بازگردانند. بدین دلیل، سیاست‏گذاران کشورهای صنعتی صادر کننده‏ی تسلیحات، نقش آگاهانه و عامدانه‏ای را در تحریک و هدایت گرایش نظامیگری (میلیتاریسم) در جهان سوم ایفا کردند (37)
خلیج‏فارس به منزله‏ی یکی از مناطق استراتژیک جهان و کانون مناقشات و بی‏ثباتیهای سیاسی، تعارضات قومی، نژادی و فرهنگی گوناگون، از پیامدهای این فرآیند به سختی تأثیر پذیرفته است. پس از انقلاب اسلامی ایران، در دوره‏ی کارتر، وقفه‏ی کوتاهی در ارسال تسلیحات به منطقه پدید آمد ولی پس از آن سیل تسلیحات به منطقه سرازیر شد.
رونالد ریگان، اندکی پس از آغاز دوره‏ی ریاست جمهوری خود، در سال 1980، گفت: «تجدید فروش تسلیحات ابزار سازنده‏ای برای سیاست خارجی امریکاست و موافقت وی با فروش هواپیمای اف - 15 و اف - 16 به عربستان و پاکستان، نشان دهنده‏ی این سیاست بود» (38)
درصد نیروهای مسلح موجود در هر یک از مناطق جهان در سال 1983
منطقه: خاور دور، نیروهای مسلح: 4 / 28، تانک: 2 / 13، هواپیمای جنگی: 5 / 20.
منطقه: افریقا، نیروهای مسلح: 6 / 4، تانک: 5 / 4، هواپیمای جنگی: 8 / 4.
منطقه: جنوب آسیا، نیروهای مسلح: 1 / 6، تانک: 1 / 3، هواپیمای جنگی: 1 / 3.
منطقه: خاورمیانه، نیروهای مسلح: 7 / 12، تانک: 8 / 11، هواپیمای جنگی: 9 / 6.
منطقه: امریکای لاتین، نیروهای مسلح: 4 / 5، تانک: 2 / 1، هواپیمای جنگی: 4 / 3.
منطقه: ناتو و ورشو، نیروهای مسلح: 5 / 38، تانک: 2 / 62، هواپیمای جنگی: 4 / 54.
در دهه‏ی 80، عراق مقام نخست را در خرید سلاح در جهان سوم داشت و بین سالهای 1980 تا 1988 بیش از 47 میلیارد دلار اسلحه و تجهیزات نظامی خریداری کرد. طی جنگ عراق و ایران، مقامات امریکایی اجازه‏ی فروش علوم و فناوری مربوط به ساخت جنگ افزارهای گوناگون، به ویژه مواد مربوط به تولید سلاحهای شیمیایی به ارزش 1/5 میلیارد دلار را به عراق دادند. به طور کلی، طی بیست سال (1969 - 1989)، به ویژه از زمان آغاز جنگ ایران و عراق، منطقه‏ی خاورمیانه در خرید سلاحهای گوناگون پیشرفته از منابع مختلف عرضه کننده‏ی تسلیحات، به ویژه کشورهای بزرگ، نسبت به دیگر مناطق جهان پیش‏تاز بود» (39) و از این طریق، درآمدهای نفتی این کشورها مجددا، به سوی قدرتهای صنعتی، به ویژه ایالات متحده امریکا سرازیر شده است.

نفت

اهمیت منطقه‏ی خلیج‏فارس جدا از عوامل دیگر، به میزان ذخایر بالای نفت در این منطقه بستگی دارد. با توجه به اهمیت نفت در تهیه‏ی انرژی به منزله‏ی قوه‏ی محرکه‏ی صنایع و وسایل حمل و نقل و همین‏طور، به عنوان ماده‏ی اولیه‏ی تولیدی بسیاری از کالاهای اساسی در جهان، می‏توان به میزان اهمیت خلیج‏فارس برای کشورهای صنعتی پی برد. تلاش قدرتهای صنعتی برای یافتن ماده‏ی جای‏گزین، تاکنون به نتیجه‏ی درخور توجهی نرسیده است. نیاز قدرتهای صنعتی جهان به نفت منطقه‏ی خلیج‏فارس به رغم تمامی تلاشها، همچنان زیاد است. منابع فراوان نفت در منطقه‏ی خلیج‏فارس، هزینه‏ی تولید پایین آن در مقایسه با کشورهای امریکایی و اروپایی، امکان کشف ذخایر نفتی جدید در منطقه و همین‏طور، کیفیت بالای نفت خلیج‏فارس (40) از جمله ویژگیهای این منطقه است که آن را نه تنها برای قدرتهای بزرگ، جذاب کرده، بلکه برقراری تأمین جریان صدور نفت را نیز ضروری ساخته است. پس از جنگ جهانی اول و دوم، نفت نقش مهمی را در امور اقتصادی، صنعتی و حتی نظامی کشورهای پیشرفته و صنعتی جهان داشته است. به اعتقاد برخی از پژوهشگران، دنیای غرب به کمک نفت توانسته است از نظر اقتصادی، به این مرحله از پیشرفت برسد (41)
امریکا به منزله‏ی نخستین و قدرتمندترین کشور تولید کننده‏ی نفت، از سال 1948 به بعد، به تدریج، به علت افزایش میزان مصرف داخلی به صورت یکی از وارد کنندگان نفت درآمد. میزان وابستگی امریکا به نفت خاورمیانه پس از جنگ چهارم اعراب و اسرائیل در حدود 10 درصد بود. پس از تحریم نفتی جدی اعراب در سال 1973، امریکا برنامه‏ی ویژه‏ای را برای صرفه‏جویی در مصرف انرژی تدوین و اجرا کرد که خیلی مؤثر نبود، طوری که در اوایل دهه‏ی 80، اندکی کمتر از 40 درصد به نفت وارداتی وابسته بود. (42) روند مصرف و واردات نفت امریکا در طول دهه‏ی مزبور همچنان، سیر صعودی و تولید داخلی نفت سیری نزولی داشته است. واردات خالص نفت این کشور طی سالهای 1985 تا 1989 به سه میلیون بشکه در روز افزایش یافت که معادل 42 درصد مصرف ملی کشور بود. در همین مدت، واردات نفت امریکا از کشورهای منطقه‏ی خلیج‏فارس رشد فزاینده‏ای یافت و از 304 هزار بشکه در روز در سال 1985 به روزانه، 87 / 1 میلیون بشکه در سال 1989 رسید که معادل 26 درصد کل واردات خارجی نفت امریکا بود (43)
به موازات افزایش وابستگی امریکا به واردات نفت از منطقه‏ی خلیج‏فارس، آسیب‏پذیری این کشور نیز تشدید شد و حساسیت آن برای مقابله با هر گونه تهدید افزایش یافت. بدین ترتیب، امریکا درصدد برآمد با حمایت از عراق مانع ایجاد بی‏ثباتی و اخلال‏گری توسط جمهوری اسلامی ایران شود، تا امنیت کشورهای تولید کننده‏ی نفت منطقه حفظ و جریان صدور نفت همچنان، ادامه یابد.
با گسترش جنگ به خلیج‏فارس و تشدید جنگ علیه نفت‏کشها، امریکا حضور نظامی خود را در منطقه تقویت و با وارد کردن بیش از سی فروند کشتی جنگی به منطقه، به اسکورت نفت‏کشهای کویتی پرداخت تا جریان صدور نفت همچنان، ادامه یابد.

سرمایه ‏گذاری در کشورهای صنعتی

به نظر می‏رسد «منطقه‏ی خلیج‏فارس و کشورهای جنوبی آن در زمینه‏ی پول و سرمایه، انباشت خصوصی و دولتی فراوانی را در داخل و خارج از منطقه داراست. برای نمونه، مازادتر از پرداختهای خارجی کویت و امارات متحده عربی در سالهای 1970 و 1987 به ترتیب، بیش از 110 و 70 میلیارد دلار بوده است. همچنین، برآورد می‏شود که حدود 15 میلیارد دلار از پولهای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‏فارس در خارج از منطقه نگهداری می‏شود» (44)
تجربه نشان می‏دهد کشورهای صادر کننده‏ی نفت خام در جهان سوم (به ویژه کشورهای حاشیه‏ی خلیج‏فارس) برای تثبیت بازارهای نفتی خود علاقه‏ی ویژه‏ای به خرید پالایشگاههای غرب نشان می‏دهند. غولهای نفتی امریکا و اروپا هم اکنون، در حال فروش پالایشگاهها یا سهامشان هستند. کشورهای نفتی نیز از این عقب‏نشینی برای جای‏گزین کردن حضور خودشان در این بخش از تجارت نفتی استفاده می‏کنند (45)
بر این اساس، در سالهای اخیر، سود ناشی از این سرمایه‏گذاریها به طور متوسط، از درآمدی که این شیخ‏نشینها از نفت به دست می‏آورند، بیشتر بوده است. در این زمینه، با بهره‏گیری از گزارشهایی که اخیرا، در نشریات اکونومیست لندن و هرالدتریبیون بین‏المللی از فعالیتهای کویتیها منتشر شده است، آخرین تحرکات اقتصادی آنها در زمینه‏های سرمایه‏گذاریهای بین‏المللی در رشته‏های نفت،بانکداری و شیمیایی چنین عرضه شده است: (46)
سرمایه‏گذاریهای خارجی کویت در سال 1987، نزدیک به 3 / 6 میلیارد دلار درآمد نصیب این کشور می‏کرد، در حالی که از صادرات نفت، تنها 4 / 5 میلیارد دلار درآمد داشت...». جنگ ایران و عراق به علت ترسی که در منطقه حاکم کرده بود، باعث شد تا این دلارهای نفتی مجددا، به صورت سرمایه‏گذاری به کشورهای صنعتی بازگردد.

سپرده ‏گذاری در بانکها

هنگامی که کشورهای عضو اپک بعد از چهار برابر شدن قیمت نفت در سال 1973 بیش از توان جذبشان، دلار به دست آوردند، مجبور شدند تا این دلارها را به شکل سپرده‏های دلاری در بانکهای خارجی ذخیره کنند؛ موضوعی که به نوعی به خارج شدن پول از دست این کشورها انجامید. این تحولات باعث شد تا این دلارها از 315 میلیارد دلار در سال 1973، به 2000 میلیارد دلار در سال 1982 افزایش یابد» (47)
علت این امر به دلیل عدم اطمینان به بانکهای محلی و منطقه‏ای از یکسو و کسب پرستیژ و احیانا، نفوذ در بین بانکداران برای حمایت آنان از شیوخ منطقه از سوی دیگر بود.
طی جنگ ایران و عراق، این کشورها به دلیل پایین بودن قیمت نفت انگیزه‏ی بالایی برای سپرده‏گذاری هر چه بیشتر در بانکهای غربی داشتند و پولهای منطقه مجددا و از طریق سپرده‏گذاریهای بلندمدت به این کشورها باز می‏گشت. در واقع، جنگ ایران و عراق تا حدی نقش کاتالیزور را برای منافع اقتصادی کشورهای غرب، به ویژه امریکا ایفا کرد.

نتیجه‏ گیری

خلیج‏فارس یکی از مناطق استراتژیک برای امریکا محسوب می‏شود. در اسناد و متون متعدد رسمی و دانشگاهی این کشور، حفظ امنیت، گسترش، نفوذ و بهبود موقعیت امریکا برای جلوگیری از نفوذ رقیب در خلیج‏فارس و تداوم جریان نفت به کشورهای صنعتی از جمله منافع حیاتی این کشور تلقی شده است. هر چند حمله‏ی عراق به ایران به ظاهر، بر هم خوردن ثبات و امنیت در منطقه را موجب شد، اما با هدف کنترل و محدود کردن قدرتی بود که با سرنگونی رژیم شاه در ایران رژیم امنیتی مورد نظر امریکا در خلیج‏فارس را بر هم ریخته بود و احتمال داشت دامنه‏ی آن به کشورهای دیگر نیز گسترش یابد. اهداف سیاسی - امنیتی امریکا به همراه منافع اقتصادی مهم این کشور در خلیج‏فارس و احساس خطر گسترده‏ای، که از سوی انقلاب اسلامی داشت، زمینه را برای حمایت امریکا از اقدام تجاوزکارانه‏ی عراق فراهم آورد، آنها برای سرکوب انقلاب اسلامی در کنار یکدیگر قرار گرفتند و هشت سال جنگ را به ایران تحمیل کردند.

پی‌نوشت‌ها:

33- محمدعلی امامی؛ «بررسی سیر طرحهای امنیتی در خلیج‏فارس» مجموعه مقالات سمینار بررسی مسائل خلیج‏فارس؛ تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت خارجه، 1373 ، ص 34.
34- Shahrm Chubim and Sepehr Zabin, The Foreigh Relations of Iran: A Developing State in Zone of Great Power Conflict,)BereKley and losAngles University of Californica Press, 1974). P.260.
35- SIPRI, 1988,Page. 184.
36- Facts and Figures, opEc, 1988, Page 30.
37- احمد ساعی؛ مسائل سیاسی اقتصادی جهان سوم؛ تهران: انتشارات سمت، 1377، صص 174 - 175.
برای مطالعه بیشتر رک به: لورنس اچ‏شوپ و ویلیام منیتر؛ تراست مغزهای امپراتوری، ترجمه منصور آیسم و علی رضایی؛ تهران: اطلاعات، 1366 و علیرضا ارغندی؛ میلیتاریسم و عقب‏ماندگی اقتصادی جهان سوم؛ تهران: مؤلف، 1362.
38- نمایندگی دایمی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد، چشم‏انداز کنترل تسلیحات در خاورمیانه، بولتن، ش 32، مرداد 1370، ص 38.
39- همان؛ ص 39.
40- همایون الهی؛ خلیج‏فارس و مسائل آن؛ تهران: نشر تومس، 1368، ص 117.
41- امیل، آ. نخله؛ روابط امریکا و اعراب خلیج‏فارس؛ ترجمه کارو؛ تهران: سروش، 1359، ص 87.
42- Abdel Majid Farid(ed); oil and Security in The Gulf(London Croom Helm, 1981)P.63.
43- نیکد سرکیس؛ «دورنمای بازار نفت و توسعه‏ی اقتصادی کشورهای صادر کننده پس از جنگ خلیج‏فارس»؛ ترجمه مهدی مهروند؛ اطلاعات سیاسی اقتصادی، سال 6، شماره 1 و 2، مهر و آبان 1370، ص 91.
44- نمایندگی دائمی...؛ بازسازی ایران و کشورهای حوزه‏ی خلیج‏فارس بولتن، ش 19، پیوست 15،3 مردادماه 1367 ص 47.
45- نمایندگی دائمی...؛ موج خرید پالایشگاهها و تأسیسات نفتی کشورهای صنعتی غرب توسط کشورهای نفت‏خیز، بولتن، شمار 15،19 مرداد 1367، ص 36.
46- نمایندگی دائمی...؛ بنگاه سرمایه‏گذاری کویت در عرصه‏ی بین‏المللی، بولتن، ش 15،19 تیر 1367، صص 40 - 46.
47- توماس لارسون و دیوید اسکیدمور؛ اقتصاد سیاست بین‏المللی، ترجمه احمد ساعی، و مهدی تقوی؛ تهران: انتشارات قومس، 1376، ص 323.

منبع: فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق سال اول، شماره اول، تابستان 1381.



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط