طراحی و ساخت پل خیبری (2)

کار مونتاژ و نصب پل توسط گردان خیبر متشکل از 6 گروهان انجام می‏شد. گروهان اول، مسئول نصب و گروهان دوم، عمل مونتاژ را انجام می‏داد. انجام این کار طی چند مرحله صورت می‏گرفت:
شنبه، 29 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
طراحی و ساخت پل خیبری (2)
طراحی و ساخت پل خیبری (2)

 

نویسنده: مهدی خداوردی *



 

مونتاژ و نصب پل

کار مونتاژ و نصب پل توسط گردان خیبر متشکل از 6 گروهان انجام می‏شد. گروهان اول، مسئول نصب و گروهان دوم، عمل مونتاژ را انجام می‏داد. انجام این کار طی چند مرحله صورت می‏گرفت:
1. مرحله اول، حمل قطعات پل از محل دپو تا اسکله؛
2. مرحله دوم، انتقال آن‏ها از طریق آب تا قسمت مونتاژ؛
3. مرحله سوم، مونتاژ قطعات پل؛
4. مرحله چهارم، انتقال قطعات مونتاژ شده تا محل نصب؛ و
5. مرحله پنجم نصب نهایی قطعات.
در واقع پس از تخلیه قطعات در درون آب، یک ستون از نفرات به فاصله 6 متر روبروی هم قطعات مزبور را به قسمت مونتاژ انتقال می‏دادند. پس از آن 12 قطعه از پل به وسیله گروهی دیگر به یکدیگر متصل شده و توسط گروه انتقال آبی گردان‏های سلمان و مقداد در آب هدایت می‏شد. نظر به نیروی 200 کیلوگرمی لازم جهت حرکت هر قطعه پل، برای انتقال هر قطعه دو نفر نیرو در نظر گرفته شد. روزانه 30 تا 40 و در مواردی 75 تریلی که هر یک حامل چهار قطعه بود، تخلیه، حمل، مونتاژ و نصب می‏شد. (11)
به نظر نمی‏رسد در دنیا و جنگ بین کشورها، ساخت پل شناوری با این عظمت و کاربرد چنین مصالح سبکی، سابقه داشته باشد. این خلاقیت و نوآوری فقط محصول لطف خدا بود که در ذهن نیروهای مهندسی جهاد و سپاه شکل گرفت. (12) فعالیت نیروهای جوانه در مراحل چهارگانه (تخلیه، حمل، مونتاژ و نصب) واقعاً حیرت‏آور بود. جوانانی به غایت زحمت‏کش، جدی و حرف شنو که با مجاهدت تحسین‏انگیز و تحمل بسیاری از مشکلات طاقت‏فرسا، عزم خود را جزم کرده بودند تا امکان تردد سریع و بی‏دغدغه نیروها را در حین عملیات فراهم آورند. (13) (14) این عملیات در فصل زمستان بود و آن‏ها دائما داخل آب بودند. آن‏ها اکثر اوقات با بیماری‏های سرماخوردگی، سرفه و سینه درد، روبرو بودند. از آنجا که به لحاظ رعایت مسایل حفاظتی در قرنطینه بودند و امکان خروجشان از منطقه وجود نداشت، در همان محل پست‏های امدادی که احداث کرده بودند، معالجه می‏شدند. عمل این نیروها موجب حیرت فرماندهان شده بود. آن‏ها جلوه‏هایی از مقاومت را به نمایش گذاشتند که کمتر بیننده‏ای قادر به کنترل احساسات خود بود و معمولا در محافل و جلسات فرماندهان و مسئولین فداکاری آن‏ها سینه به سینه نقل می‏شد. (15) آن‏ها بدون آن که لباس غواصی داشته باشند تا از نفوذ آب به بدنشان جلوگیری کند، صرفا با به تن کردن بادگیر، در آب سرد هور داخل می‏شدند و با ذکر یا الله یا الله و نامگذاری احداث هر کیلومتر از پل به نام یکی از ائمه اطهار (ع)، خستگی را از تن بیرون می‏کردند. این در حالی است که یکی از فرماندهان پس از گذشت 26 سال از آن روزها، با ژست و لحنی که به خوبی می‏شد احساس عمیق او را از بزرگی و عظمت کار درک کرد چنین اظهار می‏کند: »در طول 8 سال جنگ تحمیلی، سنگین‏ترین کاری که انجام دادیم نصب این پل‏ها بود. واقعا کار سنگین و پر زحمتی بود. امکان یک لحظه غفلت وجود نداشت چون در این صورت مشکلی پیش می‏آمد. یا نیروهای نصاب، گرا و مسیر را منحرف می‏رفتند یا اتصال پل‏ها بعضا به مشکل برمی‏خورد. همچنین اگر شما روزی 8 ساعت داخل آب باشید، زمانی که از آب بیرون بیایید، تعادلتان به هم می‏خورد و مدت کوتاهی طول می‏کشد تا درست راه بروید. اما این جوانان به تدریج تجربه راه رفتن و چگونگی استقرار در آب را یاد گرفتند. آن‏ها آموختند که چگونه از نی‏ها به عنوان ابزار کمکی و برای شناور ماندن در محل‏های عمیق‏تر استفاده کنند و آرام آرام یاد گرفتند بدون لباس غواصی و با لباس معمولی روزها و ساعت‏های طولانی در آب بمانند.در آن زمان به دلیل اینکه تحریم بودیم برای تأمین لباس غواصی مشکل داشتیم. اصلا لباس غواصی مقدس بود. مثل یک موشک مالیوتکا برایمان اهمیت داشت. راه کارهایی ارائه شد و تلاش‏هایی برای تأمین آن‏ها از سوی دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در خارج از کشور انجام شد اما هرگز نتوانستیم به مقدار کافی لباس غواصی بدست آوریم و عموما در مضیقه بودیم (16)
نیروهای نصاب، خستگی‏ناپذیر کار می‏کردند. شب‏ها وظیفه تخلیه قطعات پل از کامیون‏ها و استتار آن‏ها را انجام می‏دادند و روزها یکی یکی پل را به داخل آب می‏بردند و به یکدیگر متصل و نصب می‏کردند. کار برای 24 ساعت پیش‏بینی شده بود و اگر کسی فرصت می‏کرد 3 - 4 ساعت می‏خوابید. اقدامات و تلاش‏ها واقعا غیر قابل توصیف هستند. آن‏ها از نظر روحی و روانی آن قدر شاد بودند که احساس خستگی که زمینگیرشان کند به چشم نمی‏خورد. واقعا نتیجه کارشان تحسین برانگیز بود. پل طولانی درون آبراه‏ها زیبایی خاص داشت. پل‏ها استراحت‏گاه‏ها، پارکینگ‏ها و... زیبایی خاصی در جزیره مجنون ایجاد کرده بود... و مهمتر این که نتیجه مجاهدت غیر قابل توصیف این نیروها که بعضا آن‏ها را غیر رزمی می‏پنداشتند، شور و شعف زایدالوصفی بین رزمندگان و مسئولان و فرماندهان ایجاد نمود. (17) تردید به خود راه ندهید که رمز موفقیت این جوانان مرهون حرف شنوی، ایثار و ظرفیت بالای آن‏ها برای تحمل کارهای طاقت‏فرسا (زحمتی که تاکسی به آن مشغول نباشد متوجه عظمت و بزرگی آن نخواهد شد)، همدلی و پیوند عمیق رزمنده با فرمانده خود (18) (19) و سرانجام میل به شرکت در عملیات بود. در این میان؛ گزینه آخر، گزینه اصلی نیروهای فعال در مونتاژ و نصب پل بود. چرا که آن‏ها به خاطر شور جوانی و انقلابی، اساسا برای انجام کارهای فنی و پشتیبانی رزمی به جبهه نیامده بودند؛ بله شوق شرکت در عملیات (و میل به شهادت) آن‏ها را راهی جبهه‏های نبرد کرده بود. لذا وقتی کار نصب پل به پایان رسید در حالی که بسیاری از آن‏ها به خاطر حضور طولانی مدت در آب‏های سرد هور، مریض بودند (سرماخوردگی، سینه درد و سرفه).
درخواست مشارکت برای عملیات رزمی را کرارا یادآوری می‏کردند. اما آن‏ها از جثه‏های کوچکی برخوردار بودند و غیر رزمی بودند لذا تلاش کردیم با لطایف الحیل آن‏ها را قانع کنیم که حداقل برای مدت کوتاهی (چند روز) به استراحت (مرخصی) بروند. بنابراین آن‏ها را جمع کردیم و مراتب تقدیر و تشکر فرمانده لشکر سایر مسئولین لشکر و خودم را اعلام کردم سپس از اهمیت و ارزش خدمات آنها که چقدر اقداماتشان کمک حال رزمندگان بود، و نقش که ایفا کردند صحبت کردم و تصریح کردم که از ارزش اقداماتشان کمتر از نبرد یک رزمنده در خط مقدم نیست و... از آن‏ها درخواست کردم که برای دو روز جهت استراحت به عقب بروند. به محض گفتن این نکته ناگهان صدای اعتراض آن‏ها بلند شد. لحظاتی بعد صدای هق هق گریه آن‏ها که معصومانه التماس می‏کردند ما هم می‏خواهیم در عملیات باشیم و در میدان نبرد باشیم شنیده شد. سرازیر شدن گلوله‏های بلورین اشک در صورت‏های کوچکشان و نگاه‏های ملتمسانه‏شان به شدت همه را تحت تأثیر قرار می‏داد. واقعا چه باید می‏کردیم. امکان توجیه و قانع کردن آن‏ها (از این باب که ثواب کار شما کمتر از رزمندگان نیست) بسیار سخت بود. باید کمی صبر می‏کردیم تا از التهاب این درخواست که مانند شوک برایشان بود کاسته می‏شد. سرانجام پس از توضیحات مکرر چند تن از فرماندهان و مسئولین مهندسی، قرار شد موقتا به عقب بروند و در صورت نیاز حتما از وجود آن‏ها استفاده نمائیم و با این تعهد، آن‏ها کمی التیام پیدا کردند. (20)

روش حمل قطعات مونتاژ شده

حمل قطعات مونتاژ شده به داخل آب‏های هور با استفاده از قایق، خشایار، جی.اس.پی و هاورکرافت انجام می‏شد که در ادامه کار برخی از آن‏ها به دلیل مشکلات مورد استفاده قرار نگرفت.
1) قایق: در آب‏های کم عمق تا 100 سانتیمتر و به خصوص در هور که دارای نی‏های انبوه بود، تردد قایق، با مشکلات فراوان مواجه می‏گردید. ورود نی به داخل سیستم خنک کننده موتور و تراکم بیش از حد آن در مسیر عبور، در برخی موارد عملا حرکت قایق را غیر ممکن می‏ساخت. البته در شرایط عادی و عدم وجود موانع فوق الذکر، قایق وسیله مناسبی جهت حمل قطعات پل بود.
2) خشایار و بیرمایه: نفربر آبی - خاکی خشایار، ساخت اتحاد جماهیر شوروی بوده و از حدود 30 سال پیش تاکنون در ارتش جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته شده است. شکل ظاهری آن مانند تانک می‏باشد و در موارد لزوم می‏تواند به حالت شناور درآمده و به وسیله توربین در آب به حرکت درآید. این وسیله که مأموریت اصلی‏اش حمل نفر می‏باشد از مدت‏ها پیش، از رده خارج شده بود. با بازسازی آن نیروهای نصاب و در حین عملیات رزمندگان می‏توانستند به آسانی در آب‏هایی به عمق 1 متر و بدون بروز هر مشکلی حرکت نمایند. ضمن آن که با این دستگاه، نیروهای نصاب می‏توانستند چند پل را به هم متصل کنند و با سرعت بیشتر به فعالیت خود ادامه دهند. استفاده از این دستگاه به خصوص هنگامی که طول قطعات نصب شده به بیش از یک کیلومتر رسید بسیار مفید و مؤثر بود. زیرا وقتی قطعات پل به هم متصل شد و می‏خواستیم قطعات دیگر را به انتهای آن متصل کنیم باید آن‏ها را از کنار این پل‏ها (و از روی آب) عبور می‏دادیم؛ اما تراکم و ضخامت نی‏ها معضلی بزرگ بود. برای این منظور دستگاهی سفارش داده شد که بتواند در حداقل زمان ممکن و به طور اتوماتیک نی‏ها را زا حداقل نیم‏متر زیر آب درو نماید. لذا صنایع خود کفایی وزارت سپاه دستگاه مزبور را طراحی نمود. »دستگاه مورد نظر را برای برادران صنعتگر در وزارت سپاه تشریح کردیم بدون آنکه حرفی از منطقه عملیات بزنیم و درخواست کردیم آن را بسازند. مهندسین صنایع در وزارت سپاه پس از مدتی آن را ساخته و تحویل دادند. از آنجا که آن‏ها نمی‏دانستند، این دستگاه برای کجا است محاسبه اصطکاک آب با دیسک‏های اره، دقیق محاسبه نشده بود. لذا در مرحله کاربرد، با توجه به فشاری که به دیسک‏ها وارد می‏شد، برای دستگاه مشکلات فنی ایجاد گردید و عملا کارایی خود را از دست داد.
بروز این مشکل سه روز کار را به تعطیلی کشاند. تا این که بر حسب اتفاق دو دستگاه بیرمایه عراقی در جزیره یافت شد. بیرمایه در حقیقت تراکتوری بود که به جای چرخ‏های لاستیکی از چرخ‏های فلزی به قطر سه تا سه و نیم متر و به عرض یک متر از جنس ورق فلزی که با نبش یا سپری به صورت کج آج‏گذاری شده است، بهره می‏برد. نیروی محرکه موتور با دو دیفرانسیل به چهار چرخ منتقل می‏شد و سهولت حرکت دستگاه را در هور و بر روی نی فراهم می‏آورد. حرکت بیرمایه بر روی نی موجب خرد شدن و خوابیدن نی‏ها در زیر سطح آب می‏گردید. از آنجا که این دستگاه آسیب دیده بود، نه قطب نمایی داشت و نه موتورهای آن کار می‏کرد. لذا به سرعت نسبت به راه اندازی آن اقدام گردید. با توجه به دقت کم و امکانات محدود، یک موتور قوی روی آن نصب گردید و از آنجا که قطب‏نما نداشت، من (سردار وفایی) روی خشایار ایستادم و به اپراتور، سمت و سوی مسیر را راهنمایی می‏کردم. بیرمایه به آرامی در میان نی‏هایی به ارتفاع 2 تا 3 متر حرکت می‏کرد. آنقدر غرق در حرکت بیرمایه و قدرت کشش آن بودیم که حواسمان به مسائل حاشیه‏ای نبود. شاید خداوند ذهن را اینگونه مشغول کرده بود. 2 یا 3 کیلومتر که پیش رفتیم ناگهان بردار مهرداد با هیجان گفت: پشت سرت را نگاه کن، دیدم درست به اندازه عرض 2 متر نی‏ها 2 ، 3 متری خرد شده‏اند. (21) به عبارتی دستگاه فوق بهترین وسیله برای ایجاد آب راه و بریدن نی‏ها بود. لذا از این دستگاه برای انتقال قطعات پل به جلو استفاده زیادی بردیم. یعنی به جای آن که دانه دانه پل‏ها را ببریم 5 - 6 قطعه را به بیرمایه می‏بستیم و کیلومترها آن‏ها را بدون زحمت جلو می‏بردیم.

نصب پل و مزایای آن

پس از مونتاژ اولیه قطعات، حمل آن‏ها به محل نصب پل با ملاحظات زیادی صورت می‏گرفت زیرا گشت‏های شناسایی مرتب به منظور شناسایی آب راه‏ها در منطقه تردد می‏کردند و این مسأله می‏توانست خطراتی را در برداشته باشد. به خصوص هنگام جاگذاری سیم‏ها به پل، گاهی سر و صدای زیادی ایجاد می‏شد. لذا نیروهای نصاب با آغاز تاریکی هوا تیوپی را روی سیم‏ها می‏انداختند و بعد با چکش ضربات لازم را برای جا انداختن آن‏ها فرود می‏آوردند و با این روش به طور قابل ملاحظه‏ای از ایجاد سر و صدا کاسته می‏شد. البته گشت شناسایی خودی نیز در حوالی نیروهای نصاب، مراقب فعالیت‏های گشتی‏های دشمن بودند.
همچنین با توجه به عرض کم پل‏ها، ساخت پارکینگ و پست‏های امدادی نیز از ضروریات بود. برای این منظور، آن‏ها با اتصال دو یا سه سطح پل از عرض به یکدیگر، توانستند در هر 500 متر از مسیر یک پارکینگ تعبیه نمایند؛ و در محل‏های مناسب نیز پست‏های امدادی جهت رسیدگی سریع به مجروحین در نظر گرفته شد.
»به طور کلی با توجه به مسیر طولانی عقبه با خط مقدم و مشکلات عدیده مربوط به نقل و انتقال نیروها، احداث پل مزایای فراوانی داشت. نخست، علاوه بر احداث پارکینگ‏ها با ایجاد پدهای جانبی، استقرار نیرو برای مدت کوتاه در نزدیکی خط مقدم دشمن مهیا گردید. دوم، با ایجاد پدهای جانبی و تعبیه تیربارهای دوشکا روی آن‏ها، عملا تمهیدات مناسبی برای مقابله با هلی‏کوپترهای دشمن و تأمین امنیت نیروهای خودی اتخاذ گردید. سوم، با نصب پل‏ها و سیم‏کشی خطوط تلفن صحرایی، برقراری ارتباط بی‏سیمی به شدت کاهش یافت و شنود مکالمات خودی توسط دشمن به حداقل ممکن رسید. چهارم، سرعت انتقال نیروها به خطوط مقدم به طور چشمگیری افزایش و تسهیل یافت؛ زیرا در غیر این صورت، می‏بایست حجم زیادی از نیروهای عملیاتی توسط قایق‏ها منتقل می‏شدند که در بسیاری مواقع امکان انحراف قایق‏ها در آب راه‏ها وجود داشت. علاوه بر این‏ها، احداث پست‏های امدادی در نزدیکی منطقه درگیری از اهمیت فوق‏العاده‏ای برخوردار بود. تفاوت این پست‏های امدادی (که روی پدهای جانبی و در کنار مسیر اصلی ساخته شد) با پست امدادی روی جاده اصلی این بود که چون دشمن شاخص جاده را داشت لذا هنگام عملیات همانند یک سیبل ثابت، گرای آن را داشت و به راحتی مورد هدف توپخانه و هواپیماها قرار می‏گرفت. لیکن پست‏های امدادی داخل هور در میان نی‏ها استتار شده بودند و محل آن‏ها برای دشمن شناخته شده نبود، از این رو از امنیت بیشتری برخوردار بود.

جمع ‏بندی

عملیات مونتاژ، انتقال قطعات مونتاژ شده تا محل نصب و نصب نهایی پل از ابتدای فعالیت تا انتها، هیجده روز به طول انجامید و در تاریخ 27 / 12 / 1362 پل به ساحل دشمن رسید. طی این مدت، بروز مشکلاتی باعث تعطیلی سه روزه شد و در نتیجه 15 روز کار مداوم در سه شیفت 8 ساعته انجام شد. با احتساب طول پل (13850 متر) و زمان اجرای پروژه، پیشروی متوسط پل روزانه 700 متر تخمین زده شد. در ارتباط با تنلژ و بار ترافیکی، مشکلی احساس نگردید زیرا هر قطعه پل برابر وزن یک خودرو طراحی شده بود و از طرفی سرعت و بار مجاز 20 کیلومتر در ساعت و 5 / 1 تن به وسیله تابلوهایی برای روی پل مشخص گردیده بود. در نخستین شب نصب پل تا بامداد جمعه 500 وانت توپوتا از روی آن تردد کردند که با احتساب یک تن بار بر روی هر وانت جمعه 500 تن ملزومات از این طریق به جزایر شمالی مجنون انتقال داده شد. گفتنی است از ابتدای غروب آفتاب تا نیمه شب، پل از سمت خودی به سمت جزیره یک طرفه بود و پس از آن کلیه خودروها به عقب باز می‏گشتند.
راز موفقیت این حماسه بزرگ در عرصه مدیریت فن‏آوری، مرهون مهندسین هوشمندی بود که تحت مدیریت مهندس شهیدپور شریف کار می‏کردند. همچنین میدان دادن به جوانان از دیگر دلایل موفقیت در خلق این اثر بدیع بود. جوانانی که فرصت یافتند در روزهای پر التهاب و پر مخاطره توان و استعداد خود را به منصه ظهور برسانند و با کسب تجربه در فرآیند ساخت، تولید، مونتاژ، نصب و نگهداری اشکالات خیلی زود متوجه و نسبت به رفع آن‏ها اقدام نمایند.
از مهمترین دستاوردهای ساخت این پل تحسین برانگیز که مهندسی رزمی سپاه مشارکت فعالی در آن داشت می‏توان به موارد زیر اشاره کرد:
1) تحول در عرصه اندیشه مهندسی رزمی؛
2) تحول در عرصه سازمان و ساختار؛
3) تحول در عرصه فرآیند کسب دانش نوین؛
4) تحول در عرصه برخورد با نیروهای مبتنی بر استعداد محوری؛
5) تحول در اجرای فرآیندهای اجرای پروژه؛ و سرانجام
6) تحول در آفرینش‏گری.
موفقیت‏ها در عرصه مدیریت فن‏آوری مرهون افراد هوشمند بود تا سازمان هوشمند. توفیق در این عرصه فرماندهان سپاه را بر آن داشت، تا مهندسی رزمی سپاه را پرورش به سمت و سوی سازمانی هوشمند سوق دهند. جلسات عموما محل و مجالی بیشتر برای فکر کردن در فضای تعامل و تبادل دانش و انتقال تجربیات و عرصه‏ای برای مسئله شناسی و راه‏حل‏یابی بود. این دستاوردها بعدا در سایر عملیات‏ها مورد استفاده قرار گرفت که در موفقیت آن‏ها مؤثر بود.

پی‌نوشت‌ها:

* پژوهشگر مسائل جنگ ایران و عراق
11. گزارش برادران مالمیران، شهید علوی و مدد، گزارش کار، بانک اطلاعات ستاد کل سپاه.
12. برگرفته از نوار مصاحبه با سردار مهرداد.
13. کم بودن عمق آب در برخی از مناطق هور، استقرار نیروها و انتقال سریع آن‏ها را با مشکل مواجه می‏ساخت. امکان تردد قایق وجود نداشت. یا باید با انتقال خاک بسیار به منطقه، دژ ساخته می‏شد و یا با ابزار وسایل ابتکاری، امکان تردد و پشتیبانی از نیروها فراهم می‏شد. اگر چه پل‏های کوثری تا حدی رفع نیاز رزمندگان را برآورده می‏ساخت اما ابعاد کوچک و مشکلات ناشی از آن، امکان تسهیلات، پشتیبانی و امداد رسانی فوری را میسر نمی‏ساخت. به گونه‏ای که فتوحی، فرمانده تیپ لشکر 17 حضرت علی ابن ابیطالب، هنگام سرکش به نیروها در جزیره مجنون شمالی بر اثر آتش دشمن مجروح می‏شود. وی در خصوص مشکل تردد می‏گوید: «بخاطر عمق کم آب، امکان تردد قایق نبود. لذا مرا با آن وضع بد داخل فورغون قرار دادند و حدود 700 متر روی پل‏های کوثری راه بردند، تا به محل تخلیه مجروحان برسیم. حالا شما حساب کنید برای عملیات قصد داشتیم 9 یا 10 گردان را از عقبه که با خط دشمن 14 کیلومتر فاصله داشت به جلو منتقل کنیم، در حالی که این فاصله (که حائل بین ما و دشمن بود) تماما در آب پوشیده از نیزار بود و یا آب راه‏های بسیار باریک داشت مهمتر این که در جریان عملیات هم باید از آن‏ها پشتیبانی سریع به عمل می‏آمد و این یکی از مشکلات بود.».
14. برگرفته از نوار مصاحبه با سردار فتوحی.
15. برگرفته از نوار مصاحبه با سردار فتوحی و سردار جعفری.
16. برگرفته از نوار مصاحبه با دکتر نادری.
17. برگرفته از نوار مصاحبه با سردار فتوحی.
18. برادر نادری فرمانده گردان: «مسئولین به طور جدی نسبت به سلامتی نیروها حساس بودند. رزمندگان نیز به رغم سن کمشان، دارای درک عمیق بودند و این مهم را به خوبی می‏فهمیدند، لذا پیوند عمیقی از اعتماد و باور متقابل بین آن‏ها برقرار بود. اگر غیر از این بود انجام کاری به این مشکلی، در محدودیت زمانی 5 / 2 ماهه، امکان‏پذیر نبود. علت آن بود که ما از جنس نظامی‏ها (ارتش) نبودیم که با ابلاغ و دستور صرف از آن‏ها بخواهیم که کار انجام دهند. بلکه انس و الفت صادقانه، باور و انگیزه‏های جدی باعث پیشرفت کارها شد.».
19. برگرفته از نوار مصاحبه با دکتر نادری.
20. برگرفته از نوار مصاحبه با سردار فتوحی و سردار جعفری.
21. برگرفته از نوار مصاحبه با سردار وفایی.

منبع: فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق، سال ششم، شماره بیست و چهارم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.