مونتاژ و نصب پل
کار مونتاژ و نصب پل توسط گردان خیبر متشکل از 6 گروهان انجام میشد. گروهان اول، مسئول نصب و گروهان دوم، عمل مونتاژ را انجام میداد. انجام این کار طی چند مرحله صورت میگرفت:1. مرحله اول، حمل قطعات پل از محل دپو تا اسکله؛
2. مرحله دوم، انتقال آنها از طریق آب تا قسمت مونتاژ؛
3. مرحله سوم، مونتاژ قطعات پل؛
4. مرحله چهارم، انتقال قطعات مونتاژ شده تا محل نصب؛ و
5. مرحله پنجم نصب نهایی قطعات.
در واقع پس از تخلیه قطعات در درون آب، یک ستون از نفرات به فاصله 6 متر روبروی هم قطعات مزبور را به قسمت مونتاژ انتقال میدادند. پس از آن 12 قطعه از پل به وسیله گروهی دیگر به یکدیگر متصل شده و توسط گروه انتقال آبی گردانهای سلمان و مقداد در آب هدایت میشد. نظر به نیروی 200 کیلوگرمی لازم جهت حرکت هر قطعه پل، برای انتقال هر قطعه دو نفر نیرو در نظر گرفته شد. روزانه 30 تا 40 و در مواردی 75 تریلی که هر یک حامل چهار قطعه بود، تخلیه، حمل، مونتاژ و نصب میشد. (11)
به نظر نمیرسد در دنیا و جنگ بین کشورها، ساخت پل شناوری با این عظمت و کاربرد چنین مصالح سبکی، سابقه داشته باشد. این خلاقیت و نوآوری فقط محصول لطف خدا بود که در ذهن نیروهای مهندسی جهاد و سپاه شکل گرفت. (12) فعالیت نیروهای جوانه در مراحل چهارگانه (تخلیه، حمل، مونتاژ و نصب) واقعاً حیرتآور بود. جوانانی به غایت زحمتکش، جدی و حرف شنو که با مجاهدت تحسینانگیز و تحمل بسیاری از مشکلات طاقتفرسا، عزم خود را جزم کرده بودند تا امکان تردد سریع و بیدغدغه نیروها را در حین عملیات فراهم آورند. (13) (14) این عملیات در فصل زمستان بود و آنها دائما داخل آب بودند. آنها اکثر اوقات با بیماریهای سرماخوردگی، سرفه و سینه درد، روبرو بودند. از آنجا که به لحاظ رعایت مسایل حفاظتی در قرنطینه بودند و امکان خروجشان از منطقه وجود نداشت، در همان محل پستهای امدادی که احداث کرده بودند، معالجه میشدند. عمل این نیروها موجب حیرت فرماندهان شده بود. آنها جلوههایی از مقاومت را به نمایش گذاشتند که کمتر بینندهای قادر به کنترل احساسات خود بود و معمولا در محافل و جلسات فرماندهان و مسئولین فداکاری آنها سینه به سینه نقل میشد. (15) آنها بدون آن که لباس غواصی داشته باشند تا از نفوذ آب به بدنشان جلوگیری کند، صرفا با به تن کردن بادگیر، در آب سرد هور داخل میشدند و با ذکر یا الله یا الله و نامگذاری احداث هر کیلومتر از پل به نام یکی از ائمه اطهار (ع)، خستگی را از تن بیرون میکردند. این در حالی است که یکی از فرماندهان پس از گذشت 26 سال از آن روزها، با ژست و لحنی که به خوبی میشد احساس عمیق او را از بزرگی و عظمت کار درک کرد چنین اظهار میکند: »در طول 8 سال جنگ تحمیلی، سنگینترین کاری که انجام دادیم نصب این پلها بود. واقعا کار سنگین و پر زحمتی بود. امکان یک لحظه غفلت وجود نداشت چون در این صورت مشکلی پیش میآمد. یا نیروهای نصاب، گرا و مسیر را منحرف میرفتند یا اتصال پلها بعضا به مشکل برمیخورد. همچنین اگر شما روزی 8 ساعت داخل آب باشید، زمانی که از آب بیرون بیایید، تعادلتان به هم میخورد و مدت کوتاهی طول میکشد تا درست راه بروید. اما این جوانان به تدریج تجربه راه رفتن و چگونگی استقرار در آب را یاد گرفتند. آنها آموختند که چگونه از نیها به عنوان ابزار کمکی و برای شناور ماندن در محلهای عمیقتر استفاده کنند و آرام آرام یاد گرفتند بدون لباس غواصی و با لباس معمولی روزها و ساعتهای طولانی در آب بمانند.در آن زمان به دلیل اینکه تحریم بودیم برای تأمین لباس غواصی مشکل داشتیم. اصلا لباس غواصی مقدس بود. مثل یک موشک مالیوتکا برایمان اهمیت داشت. راه کارهایی ارائه شد و تلاشهایی برای تأمین آنها از سوی دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در خارج از کشور انجام شد اما هرگز نتوانستیم به مقدار کافی لباس غواصی بدست آوریم و عموما در مضیقه بودیم (16)
نیروهای نصاب، خستگیناپذیر کار میکردند. شبها وظیفه تخلیه قطعات پل از کامیونها و استتار آنها را انجام میدادند و روزها یکی یکی پل را به داخل آب میبردند و به یکدیگر متصل و نصب میکردند. کار برای 24 ساعت پیشبینی شده بود و اگر کسی فرصت میکرد 3 - 4 ساعت میخوابید. اقدامات و تلاشها واقعا غیر قابل توصیف هستند. آنها از نظر روحی و روانی آن قدر شاد بودند که احساس خستگی که زمینگیرشان کند به چشم نمیخورد. واقعا نتیجه کارشان تحسین برانگیز بود. پل طولانی درون آبراهها زیبایی خاص داشت. پلها استراحتگاهها، پارکینگها و... زیبایی خاصی در جزیره مجنون ایجاد کرده بود... و مهمتر این که نتیجه مجاهدت غیر قابل توصیف این نیروها که بعضا آنها را غیر رزمی میپنداشتند، شور و شعف زایدالوصفی بین رزمندگان و مسئولان و فرماندهان ایجاد نمود. (17) تردید به خود راه ندهید که رمز موفقیت این جوانان مرهون حرف شنوی، ایثار و ظرفیت بالای آنها برای تحمل کارهای طاقتفرسا (زحمتی که تاکسی به آن مشغول نباشد متوجه عظمت و بزرگی آن نخواهد شد)، همدلی و پیوند عمیق رزمنده با فرمانده خود (18) (19) و سرانجام میل به شرکت در عملیات بود. در این میان؛ گزینه آخر، گزینه اصلی نیروهای فعال در مونتاژ و نصب پل بود. چرا که آنها به خاطر شور جوانی و انقلابی، اساسا برای انجام کارهای فنی و پشتیبانی رزمی به جبهه نیامده بودند؛ بله شوق شرکت در عملیات (و میل به شهادت) آنها را راهی جبهههای نبرد کرده بود. لذا وقتی کار نصب پل به پایان رسید در حالی که بسیاری از آنها به خاطر حضور طولانی مدت در آبهای سرد هور، مریض بودند (سرماخوردگی، سینه درد و سرفه).
درخواست مشارکت برای عملیات رزمی را کرارا یادآوری میکردند. اما آنها از جثههای کوچکی برخوردار بودند و غیر رزمی بودند لذا تلاش کردیم با لطایف الحیل آنها را قانع کنیم که حداقل برای مدت کوتاهی (چند روز) به استراحت (مرخصی) بروند. بنابراین آنها را جمع کردیم و مراتب تقدیر و تشکر فرمانده لشکر سایر مسئولین لشکر و خودم را اعلام کردم سپس از اهمیت و ارزش خدمات آنها که چقدر اقداماتشان کمک حال رزمندگان بود، و نقش که ایفا کردند صحبت کردم و تصریح کردم که از ارزش اقداماتشان کمتر از نبرد یک رزمنده در خط مقدم نیست و... از آنها درخواست کردم که برای دو روز جهت استراحت به عقب بروند. به محض گفتن این نکته ناگهان صدای اعتراض آنها بلند شد. لحظاتی بعد صدای هق هق گریه آنها که معصومانه التماس میکردند ما هم میخواهیم در عملیات باشیم و در میدان نبرد باشیم شنیده شد. سرازیر شدن گلولههای بلورین اشک در صورتهای کوچکشان و نگاههای ملتمسانهشان به شدت همه را تحت تأثیر قرار میداد. واقعا چه باید میکردیم. امکان توجیه و قانع کردن آنها (از این باب که ثواب کار شما کمتر از رزمندگان نیست) بسیار سخت بود. باید کمی صبر میکردیم تا از التهاب این درخواست که مانند شوک برایشان بود کاسته میشد. سرانجام پس از توضیحات مکرر چند تن از فرماندهان و مسئولین مهندسی، قرار شد موقتا به عقب بروند و در صورت نیاز حتما از وجود آنها استفاده نمائیم و با این تعهد، آنها کمی التیام پیدا کردند. (20)
روش حمل قطعات مونتاژ شده
حمل قطعات مونتاژ شده به داخل آبهای هور با استفاده از قایق، خشایار، جی.اس.پی و هاورکرافت انجام میشد که در ادامه کار برخی از آنها به دلیل مشکلات مورد استفاده قرار نگرفت.1) قایق: در آبهای کم عمق تا 100 سانتیمتر و به خصوص در هور که دارای نیهای انبوه بود، تردد قایق، با مشکلات فراوان مواجه میگردید. ورود نی به داخل سیستم خنک کننده موتور و تراکم بیش از حد آن در مسیر عبور، در برخی موارد عملا حرکت قایق را غیر ممکن میساخت. البته در شرایط عادی و عدم وجود موانع فوق الذکر، قایق وسیله مناسبی جهت حمل قطعات پل بود.
2) خشایار و بیرمایه: نفربر آبی - خاکی خشایار، ساخت اتحاد جماهیر شوروی بوده و از حدود 30 سال پیش تاکنون در ارتش جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته شده است. شکل ظاهری آن مانند تانک میباشد و در موارد لزوم میتواند به حالت شناور درآمده و به وسیله توربین در آب به حرکت درآید. این وسیله که مأموریت اصلیاش حمل نفر میباشد از مدتها پیش، از رده خارج شده بود. با بازسازی آن نیروهای نصاب و در حین عملیات رزمندگان میتوانستند به آسانی در آبهایی به عمق 1 متر و بدون بروز هر مشکلی حرکت نمایند. ضمن آن که با این دستگاه، نیروهای نصاب میتوانستند چند پل را به هم متصل کنند و با سرعت بیشتر به فعالیت خود ادامه دهند. استفاده از این دستگاه به خصوص هنگامی که طول قطعات نصب شده به بیش از یک کیلومتر رسید بسیار مفید و مؤثر بود. زیرا وقتی قطعات پل به هم متصل شد و میخواستیم قطعات دیگر را به انتهای آن متصل کنیم باید آنها را از کنار این پلها (و از روی آب) عبور میدادیم؛ اما تراکم و ضخامت نیها معضلی بزرگ بود. برای این منظور دستگاهی سفارش داده شد که بتواند در حداقل زمان ممکن و به طور اتوماتیک نیها را زا حداقل نیممتر زیر آب درو نماید. لذا صنایع خود کفایی وزارت سپاه دستگاه مزبور را طراحی نمود. »دستگاه مورد نظر را برای برادران صنعتگر در وزارت سپاه تشریح کردیم بدون آنکه حرفی از منطقه عملیات بزنیم و درخواست کردیم آن را بسازند. مهندسین صنایع در وزارت سپاه پس از مدتی آن را ساخته و تحویل دادند. از آنجا که آنها نمیدانستند، این دستگاه برای کجا است محاسبه اصطکاک آب با دیسکهای اره، دقیق محاسبه نشده بود. لذا در مرحله کاربرد، با توجه به فشاری که به دیسکها وارد میشد، برای دستگاه مشکلات فنی ایجاد گردید و عملا کارایی خود را از دست داد.
بروز این مشکل سه روز کار را به تعطیلی کشاند. تا این که بر حسب اتفاق دو دستگاه بیرمایه عراقی در جزیره یافت شد. بیرمایه در حقیقت تراکتوری بود که به جای چرخهای لاستیکی از چرخهای فلزی به قطر سه تا سه و نیم متر و به عرض یک متر از جنس ورق فلزی که با نبش یا سپری به صورت کج آجگذاری شده است، بهره میبرد. نیروی محرکه موتور با دو دیفرانسیل به چهار چرخ منتقل میشد و سهولت حرکت دستگاه را در هور و بر روی نی فراهم میآورد. حرکت بیرمایه بر روی نی موجب خرد شدن و خوابیدن نیها در زیر سطح آب میگردید. از آنجا که این دستگاه آسیب دیده بود، نه قطب نمایی داشت و نه موتورهای آن کار میکرد. لذا به سرعت نسبت به راه اندازی آن اقدام گردید. با توجه به دقت کم و امکانات محدود، یک موتور قوی روی آن نصب گردید و از آنجا که قطبنما نداشت، من (سردار وفایی) روی خشایار ایستادم و به اپراتور، سمت و سوی مسیر را راهنمایی میکردم. بیرمایه به آرامی در میان نیهایی به ارتفاع 2 تا 3 متر حرکت میکرد. آنقدر غرق در حرکت بیرمایه و قدرت کشش آن بودیم که حواسمان به مسائل حاشیهای نبود. شاید خداوند ذهن را اینگونه مشغول کرده بود. 2 یا 3 کیلومتر که پیش رفتیم ناگهان بردار مهرداد با هیجان گفت: پشت سرت را نگاه کن، دیدم درست به اندازه عرض 2 متر نیها 2 ، 3 متری خرد شدهاند. (21) به عبارتی دستگاه فوق بهترین وسیله برای ایجاد آب راه و بریدن نیها بود. لذا از این دستگاه برای انتقال قطعات پل به جلو استفاده زیادی بردیم. یعنی به جای آن که دانه دانه پلها را ببریم 5 - 6 قطعه را به بیرمایه میبستیم و کیلومترها آنها را بدون زحمت جلو میبردیم.
نصب پل و مزایای آن
پس از مونتاژ اولیه قطعات، حمل آنها به محل نصب پل با ملاحظات زیادی صورت میگرفت زیرا گشتهای شناسایی مرتب به منظور شناسایی آب راهها در منطقه تردد میکردند و این مسأله میتوانست خطراتی را در برداشته باشد. به خصوص هنگام جاگذاری سیمها به پل، گاهی سر و صدای زیادی ایجاد میشد. لذا نیروهای نصاب با آغاز تاریکی هوا تیوپی را روی سیمها میانداختند و بعد با چکش ضربات لازم را برای جا انداختن آنها فرود میآوردند و با این روش به طور قابل ملاحظهای از ایجاد سر و صدا کاسته میشد. البته گشت شناسایی خودی نیز در حوالی نیروهای نصاب، مراقب فعالیتهای گشتیهای دشمن بودند.همچنین با توجه به عرض کم پلها، ساخت پارکینگ و پستهای امدادی نیز از ضروریات بود. برای این منظور، آنها با اتصال دو یا سه سطح پل از عرض به یکدیگر، توانستند در هر 500 متر از مسیر یک پارکینگ تعبیه نمایند؛ و در محلهای مناسب نیز پستهای امدادی جهت رسیدگی سریع به مجروحین در نظر گرفته شد.
»به طور کلی با توجه به مسیر طولانی عقبه با خط مقدم و مشکلات عدیده مربوط به نقل و انتقال نیروها، احداث پل مزایای فراوانی داشت. نخست، علاوه بر احداث پارکینگها با ایجاد پدهای جانبی، استقرار نیرو برای مدت کوتاه در نزدیکی خط مقدم دشمن مهیا گردید. دوم، با ایجاد پدهای جانبی و تعبیه تیربارهای دوشکا روی آنها، عملا تمهیدات مناسبی برای مقابله با هلیکوپترهای دشمن و تأمین امنیت نیروهای خودی اتخاذ گردید. سوم، با نصب پلها و سیمکشی خطوط تلفن صحرایی، برقراری ارتباط بیسیمی به شدت کاهش یافت و شنود مکالمات خودی توسط دشمن به حداقل ممکن رسید. چهارم، سرعت انتقال نیروها به خطوط مقدم به طور چشمگیری افزایش و تسهیل یافت؛ زیرا در غیر این صورت، میبایست حجم زیادی از نیروهای عملیاتی توسط قایقها منتقل میشدند که در بسیاری مواقع امکان انحراف قایقها در آب راهها وجود داشت. علاوه بر اینها، احداث پستهای امدادی در نزدیکی منطقه درگیری از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بود. تفاوت این پستهای امدادی (که روی پدهای جانبی و در کنار مسیر اصلی ساخته شد) با پست امدادی روی جاده اصلی این بود که چون دشمن شاخص جاده را داشت لذا هنگام عملیات همانند یک سیبل ثابت، گرای آن را داشت و به راحتی مورد هدف توپخانه و هواپیماها قرار میگرفت. لیکن پستهای امدادی داخل هور در میان نیها استتار شده بودند و محل آنها برای دشمن شناخته شده نبود، از این رو از امنیت بیشتری برخوردار بود.
جمع بندی
عملیات مونتاژ، انتقال قطعات مونتاژ شده تا محل نصب و نصب نهایی پل از ابتدای فعالیت تا انتها، هیجده روز به طول انجامید و در تاریخ 27 / 12 / 1362 پل به ساحل دشمن رسید. طی این مدت، بروز مشکلاتی باعث تعطیلی سه روزه شد و در نتیجه 15 روز کار مداوم در سه شیفت 8 ساعته انجام شد. با احتساب طول پل (13850 متر) و زمان اجرای پروژه، پیشروی متوسط پل روزانه 700 متر تخمین زده شد. در ارتباط با تنلژ و بار ترافیکی، مشکلی احساس نگردید زیرا هر قطعه پل برابر وزن یک خودرو طراحی شده بود و از طرفی سرعت و بار مجاز 20 کیلومتر در ساعت و 5 / 1 تن به وسیله تابلوهایی برای روی پل مشخص گردیده بود. در نخستین شب نصب پل تا بامداد جمعه 500 وانت توپوتا از روی آن تردد کردند که با احتساب یک تن بار بر روی هر وانت جمعه 500 تن ملزومات از این طریق به جزایر شمالی مجنون انتقال داده شد. گفتنی است از ابتدای غروب آفتاب تا نیمه شب، پل از سمت خودی به سمت جزیره یک طرفه بود و پس از آن کلیه خودروها به عقب باز میگشتند.راز موفقیت این حماسه بزرگ در عرصه مدیریت فنآوری، مرهون مهندسین هوشمندی بود که تحت مدیریت مهندس شهیدپور شریف کار میکردند. همچنین میدان دادن به جوانان از دیگر دلایل موفقیت در خلق این اثر بدیع بود. جوانانی که فرصت یافتند در روزهای پر التهاب و پر مخاطره توان و استعداد خود را به منصه ظهور برسانند و با کسب تجربه در فرآیند ساخت، تولید، مونتاژ، نصب و نگهداری اشکالات خیلی زود متوجه و نسبت به رفع آنها اقدام نمایند.
از مهمترین دستاوردهای ساخت این پل تحسین برانگیز که مهندسی رزمی سپاه مشارکت فعالی در آن داشت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1) تحول در عرصه اندیشه مهندسی رزمی؛
2) تحول در عرصه سازمان و ساختار؛
3) تحول در عرصه فرآیند کسب دانش نوین؛
4) تحول در عرصه برخورد با نیروهای مبتنی بر استعداد محوری؛
5) تحول در اجرای فرآیندهای اجرای پروژه؛ و سرانجام
6) تحول در آفرینشگری.
موفقیتها در عرصه مدیریت فنآوری مرهون افراد هوشمند بود تا سازمان هوشمند. توفیق در این عرصه فرماندهان سپاه را بر آن داشت، تا مهندسی رزمی سپاه را پرورش به سمت و سوی سازمانی هوشمند سوق دهند. جلسات عموما محل و مجالی بیشتر برای فکر کردن در فضای تعامل و تبادل دانش و انتقال تجربیات و عرصهای برای مسئله شناسی و راهحلیابی بود. این دستاوردها بعدا در سایر عملیاتها مورد استفاده قرار گرفت که در موفقیت آنها مؤثر بود.
پینوشتها:
* پژوهشگر مسائل جنگ ایران و عراق
11. گزارش برادران مالمیران، شهید علوی و مدد، گزارش کار، بانک اطلاعات ستاد کل سپاه.
12. برگرفته از نوار مصاحبه با سردار مهرداد.
13. کم بودن عمق آب در برخی از مناطق هور، استقرار نیروها و انتقال سریع آنها را با مشکل مواجه میساخت. امکان تردد قایق وجود نداشت. یا باید با انتقال خاک بسیار به منطقه، دژ ساخته میشد و یا با ابزار وسایل ابتکاری، امکان تردد و پشتیبانی از نیروها فراهم میشد. اگر چه پلهای کوثری تا حدی رفع نیاز رزمندگان را برآورده میساخت اما ابعاد کوچک و مشکلات ناشی از آن، امکان تسهیلات، پشتیبانی و امداد رسانی فوری را میسر نمیساخت. به گونهای که فتوحی، فرمانده تیپ لشکر 17 حضرت علی ابن ابیطالب، هنگام سرکش به نیروها در جزیره مجنون شمالی بر اثر آتش دشمن مجروح میشود. وی در خصوص مشکل تردد میگوید: «بخاطر عمق کم آب، امکان تردد قایق نبود. لذا مرا با آن وضع بد داخل فورغون قرار دادند و حدود 700 متر روی پلهای کوثری راه بردند، تا به محل تخلیه مجروحان برسیم. حالا شما حساب کنید برای عملیات قصد داشتیم 9 یا 10 گردان را از عقبه که با خط دشمن 14 کیلومتر فاصله داشت به جلو منتقل کنیم، در حالی که این فاصله (که حائل بین ما و دشمن بود) تماما در آب پوشیده از نیزار بود و یا آب راههای بسیار باریک داشت مهمتر این که در جریان عملیات هم باید از آنها پشتیبانی سریع به عمل میآمد و این یکی از مشکلات بود.».
14. برگرفته از نوار مصاحبه با سردار فتوحی.
15. برگرفته از نوار مصاحبه با سردار فتوحی و سردار جعفری.
16. برگرفته از نوار مصاحبه با دکتر نادری.
17. برگرفته از نوار مصاحبه با سردار فتوحی.
18. برادر نادری فرمانده گردان: «مسئولین به طور جدی نسبت به سلامتی نیروها حساس بودند. رزمندگان نیز به رغم سن کمشان، دارای درک عمیق بودند و این مهم را به خوبی میفهمیدند، لذا پیوند عمیقی از اعتماد و باور متقابل بین آنها برقرار بود. اگر غیر از این بود انجام کاری به این مشکلی، در محدودیت زمانی 5 / 2 ماهه، امکانپذیر نبود. علت آن بود که ما از جنس نظامیها (ارتش) نبودیم که با ابلاغ و دستور صرف از آنها بخواهیم که کار انجام دهند. بلکه انس و الفت صادقانه، باور و انگیزههای جدی باعث پیشرفت کارها شد.».
19. برگرفته از نوار مصاحبه با دکتر نادری.
20. برگرفته از نوار مصاحبه با سردار فتوحی و سردار جعفری.
21. برگرفته از نوار مصاحبه با سردار وفایی.
/ج