نا استوار قلمداد شدن روایات فضل بن شاذان از امام رضا (علیه السلام)
اساتید فضل تعیین کننده ی طبقه ی وی
اگر اساتید فضل در سال های نزدیک به شهادت امام رضا (علیه السلام) درگذشته باشند، بیتردید، روایت وی را از امام رضا (علیه السلام) موجّه و برخوردار از صحتّ می سازند. تأمّل ورزیدن در دو نکته ما را در دریافت حقیقت معاضدت می کنند: برخی از منابع رجالی، برهه ی تحمّل حدیث را بیست سالگی و حداقلّ بلوغ راوی در نظر گرفته اند و از سوی دیگر دریافت حدیث از استاد برخوردار از ویژگی فرایند امتدادی است. به دیگر سخن، ممکن است تلقّی روایت در بخش اول یا دوم یا پایان حیات علمی هر کدام از آن دو اتفاق افتاده باشد.الف. هشام بن حکم: این که هشام بن حکم در عِداد اساتید ابن شاذان به شمار آمده، از رهگذر روایتی است که طوسی نقل نموده است (2). فضل وی را متوفّی سال 179 نگاشته و نجاشی بر آن است که وی به سال 199 در بغداد فوت کرده است. علامّه ی رجالی، شوشتری تاریخ گذاری فضل را از جهت اعرفیّت وی و این که هشام بن حکم پیش از هارون (م193ق) از رهگذر هراس از دستگیری وی درگذشته است، اصحّ از تاریخ نگاری نجاشی قلمداد کرده است (3). در صورت استواری نقل نجاشی، خللی در اثبات مقصود ما نیز ایجاد نمی گردد.
ب. شیخ طوسی: حداقل دو بار با واسطه ی فضل بن شاذان از ابو عتبه اسماعیل بن عیّاش بن سلیم عنسی حمصی ـ که از محدثان نامبردار مکتب خلافت در شام بوده ـ به نقل خبر اقدام کرده است (4). محتمل است که فضل در شامات از وی تلقی حدیث کرده و یا در طی دو مسافرتی که از شام به کوفه و بغداد داشته، آن امر تحقق یافته است. وی به سال 108 هجری متولد و در سال 181 ـ که بیشتر از هفتاد سال داشته ـ در گذشته است (5).
ج. داوود بن کثیر رقّی: طبق گزارش منابع و ماخذ حدیثی و رجالی داوود بن کثیر رقّی از مشایخ حدیثی فضل به شمار میآید (6). به گفته ی نجاشی وی در سال 203 با فاصله ی اندکی پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) در گذشته است (7).
د. یونس بن عبد الرحمن: ابن شاذان حداقلّ دو حدیث از یونس بن عبدالرّحمن نقل کرده و از سویی وفات وی به سال 208 اتفاق افتاده است (8).
هـ. حمّاد بن عیسی: وی از اصحاب اجماع، و اعاظم مفاخر شیعه و جزو صحابیان امام صادق، کاظم و رضا (علیهم السلام) به شمار میآید. بررسی و محاسبه ی آماری، حاوی این است که نقل فضل از وی در الکافی حدّاقلّ نود حدیث است. و از سویی وی به سال 209 فوت کرده است (9). طبق گزارش کلینی در حدود ده مورد فضل به گزارش یک خبر از حمّاد بن عیسی و استاد دیگرش ابن ابی عمیر اقدام کرده است (10).
و. صفوان بن یحیی: کشّی آن هنگام که نام هیجده نفر از اساتید ابن شاذان را بر میشمارد، به صفوان بن یحیی نیز اشاره میکند (11). طبق پژوهش آماری، نقل فضل از وی حداقلّ در الکافی 208، تهذیب الاحکام 84 و الاستبصار 28 روایت است. در کتب حدیثی دیگر نیز، نقل فضل از وی اتفاق افتاده است (12). به علاوه، در نگاشته های خود ابن شاذان گزارش از او به فراوانی به چشم میخورد (13). این شخصّیت والامقام ـ که از اصحاب اجماع، مشایخ ثقات و اعاظم صحابیان ائمّه (علیه السلام) به شمار میآید، در سال 210 برای دیدار امام جواد (علیه السلام) به مدینه رفت و در همان جا وفات کرد و دفن شد (14). تلّقی یک خبر از سوی فضل از دو استادش صفوان بن یحیی و ابن ابی عمیر بالغ بر شصت مورد است.
ز. نصر بن مزاحم: وی در عِداد اساتید ارجمند فضل جای گرفته و در منابع روایی حداقلّ سه روایت از وی نقل کرده است. نصر بن مزاحم در سال 212 فوت نموده است (15).
ح. محمّد بن ابی عمیر: وی از اصحاب اجماع و مشایخ ثقات شمرده شده و تأثیر فوق العادهای در شخصیت مستعدّ ابن شاذان و رشد همه جانبه ی وی داشته است. وی در ابتدا به همراه پدرش و پس از آن به تنهایی به حضور وی رفته و بیشترین دوران تحمّل و نقل حدیث را از او دارد. در الکافی حداقلّ 268 و در تهذیب الاحکام 87 و در الاستبصار 24 روایت فضل از ابن ابی عمیر گزارش شده است. بر این آمار باید ده ها خبر دیگر را که وی از ابن ابی عمیر نقل کرده، افزوده گردد (16). وی سال 217 درگذشته است (17).
ابن شاذان، گرچه در حدود یک صد استاد از خاصّه و عامّه را درک کرده، اما بیشتر از 95 درصد از اخبار را از سه استادش حمّاد بن عیسی (م 209 ق)، صفوان بن یحیی (م 210 ق) و ابن ابی عمیر (م217) نقل کرده است. فضل متولّد پس از سال 203 چگونه از مشایخ ثلاثه و سایر اساتید مذکورِ متوفّی در آن سالیان، تلّقی حدیث کرده است؟
طبقه ی برخی از شاگردان و راویان ابن شاذان
اگر ما به منابعی دست یابیم که حاوی این نکته باشند که شاگردان فضل از صحابیان امام رضا، جواد، هادی و عسکری (علیهم السلام) به شمار میآیند، بیتردید، نقل و روایت وی را از امام رضا (علیه السلام) برخوردار از صحّت و اعتبار میسازند.الف. ابراهیم بن هاشم: طوسی چندین طریق به آثار ابن شاذان برای خویش بر شمرده، که در برخی از آنها ابراهیم بن هاشم از وی به نقل پرداخته است. به علاوه، نقل وی از فضل در کتاب تهذیب الاحکام رُخ داده است (18). اگر سخن طوسی را فاقد اعتبار و خطا تلقّی کنیم، حداقلّ باید پذیرفت که فضل در طبقه ی وی قرار میگیرد. وی از صحابیان والامقام امام رضا (علیه السلام) به شمار آمده که با آن حضرت ملاقات نیز داشته است (19).
ب. ابوعبدالله شاذانی: وی که نواده ی برادر فضل است، بسیار از وی تلّقی روایت کرده و به نقل اخبار وی اقبال شایان نشان داده است (20). تأملّ در دو نکته در وصول به نتیجه ما را کمک کار خواهد بود. به نظر میرسد فضل پس از شاذان بزرگ خاندان به حساب میآید و به علاوه، ابوعبدالله شاذانی از صحابه ی امام عسکری (علیه السلام) به شمار آمده است (21).
ج. عبدالله بن حمدویه بیهقی: وی ابن شاذان را ملاقات کرده و از حوزه ی حدیث و کلام وی بهره برده و به نقل پرداخته است (22). طوسی وی را در عِداد صحابیان امام عسکری (علیه السلام) بر شمرده، و در نامهای که امام (علیه السلام) به وی نوشته، نکاتی را برای تثبیت موقعیّت ابراهیم بن عبده وکیل خویش در منطقه ی نیشابور و روشن ساختن شعاع حوزه ی فعالیّت وی، گوشزد کرده است (23).
کنکاش در پارهای قراین تاریخی و رجالی
الف. شاذان از راویان امام کاظم (علیه السلام): با توجه به این که شاذان پدر فضل از صحابیان و راویان امام کاظم (علیه السلام) (م183ق) بوده (24)، شاگرد و فرزندش حداکثر یک طبقه متاخّر از وی است و میتواند جزو صحابیان امام رضا (علیه السلام) به شمار آید.ب. احمد بن محمّد بن عیسی معاصر فضل: احمد بن محمّد بن عیسی اشعری از عالمان بزرگی است که فراوان از شاذان پدر فضل به نقل پرداخته است (25). روایات شاذان در کتب اربعه ی حدیثی بجز یک مورد ـ که توسط محمّد بن جمهور نقل شده (26)ـ همگی با واسطه ی احمد بن محمّد بن عیسی گزارش شده است. وی از مجتهدان والامقام و محدثان ثقه ی مکتب امامیّه است که ملاقاتهایی مکرّر با امام رضا (علیه السلام) داشته است (27). از جهت این که فضل با وی در یک طبقه و جزو شاگردان شاذان به شمار میآیند، و علاوه، سالیانی پس از فضل وی درگذشته است، از این رهگذر روایت فضل از امام رضا (علیه السلام) امری طبیعی و منطقی محسوب میگردد.
ج. دیدار با وکیل امام رضا (علیه السلام): یکی از مشایخ حدیثی ابن شاذان ـ که از وی به تحمّل حدیث پرداخته ـ عبدالعزیز بن مهتدی قمّی از وکیلان ویژه ی امام رضا (علیه السلام) است. فضل وی را بارها ملاقات و به مردی والامقام، متدیّن و الگوی قمیّان توصیف کرده است (28). از رهگذر این که با مرگ موکّل عنوان وکالت فاقد معناست، ملاقات به احتمال قوی در دوران حیات امام رضا (علیه السلام) رُخ داده است.
د. دانشوری نامدار در زمان عبدالله طاهر: عبدالله بن طاهر نخست از جانب مامون حکمران شهر رقّه در شمال بغداد بود که پس از آن در سال 213 به امیری خراسان منصوب شد. وی عملاً سال 215 کار خویش را شروع و به دلایلی چند نیشابور را به عنوان پایتخت انتخاب و در آن اقامت گزید و به مدت هفده سال (213ـ230) حاکم رسمی خراسان بود (29). به گزارش کشّی وی ابن شاذان را پس از آن که از افکار و محتوای تألیفاتش اطلاع یافت، از نیشابور تبعید کرد (30). این رخداد احتمال داده میشود که در همان آغاز ورودش اتفاق افتاده باشد. فضل در آن زمان که محاکمه و تبعید میشود، باید چهرهای شناخته شده، بلند آوازه، و پیشوا باشد. چگونه میتوان تصور کرد که فضل متولد سالیانی پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) در عین حال یک دهه و حداکثر دو دهه پس از ایشان، مبدا حرکت علمی و از عنوان مرجعیّت برخوردار گردد.
هـ. تحصیل و یا نقل پنجاه ساله از اصحاب اجماع: کشّی از سهل بن بحر فارسی نقل میکند که در آخرین دیدارم با ابن شاذان وی اظهار داشت: من جانشین جمعی از بزرگانم که درگذشتهاند. صفوان بن یحیی (م210 ق) و ابن ابی عمیر (م117 ق) و دیگر بزرگان امامیه [حمّاد بن عیسی (م 209 ق)، بزنطی (م 221 ق )، ابن فضّال (م 221، 224 ق) و ابن محبوب ( م 224 ق)] را درک کرده و به مدت پنجاه سال از آنان به تحمّل حدیث [یا نقل] پرداختهام (31). گوینده ی این سخن، گر چه فضل است، اما با توجه به وثاقت، استواری و حقّمداریای که از وی سراغ داریم، به هیچ وجه دستخوش خودستایی نشده و گزارشگر واقعیّت تاریخ است. تلّقی حدیث و یا نقل از آن مشایخ ثقات و اصحاب اجماع با آن مدت زمان، حاوی این است که وی متولد حدود سال 180 و جزو معمّرین بوده است.
و. کهن سالی در لحظه ی ارتحال: کشّی از ابو علیّ بیهقی شاگرد فضل ـ که بر جنازه ی وی نماز گزارده ـ نقل کرده که وی سالهای پایانی عمر خویش را در بیهق از توابع نیشابور به سر میبرد که خبر تهاجم خوارج به وی رسید. او که خود میدانست از اهداف اولیه ی آنان بیتردید دست یافتن به وی است، مخفیانه بیهق را رها و به طرف نیشابور حرکت کرد. این سفر وی را دستخوش رنج و بیماری جانکاهی ساخت که در نتیجه جان خویش را از رهگذر آن از دست داد (32). التزام به این که حرکت در مسافتی نزدیک حتّی در حالت فرار برای انسان 55 ساله و کمتر از آن، بخصوص برای انسانهای پیشین، سبب مرگ آنان گردد، امری طبیعی تلقّی نمیگردد. حسّ درونی و ارزیابی این گزارش تاریخی قرینهای گویاست که ابن شاذان در این برهه پیرمردی کهن سال است که رنج سفر عامل مرگ شهادت گونه ی وی شده است.
ز. صحابی امام عسکری (علیه السلام) شاگرد با واسطه ی فضل: احمد بن ادریس قمّی ـ که در طبقه ی هشتم محدّثان قرار دارد ـ از صحابیان امام عسکری (علیه السلام) به شمار میآید. از طرفی وی از راویان و تلامیذ علیّ بن محمّد بن قتیبه است (33). ابن قتیبه در طبقه ی پیش از وی و یا حداقلّ هم طبقه ی اوست و با توجه به این که ابن قتیبه از شاگردان فضل بوده و در طبقه ی پس از وی قرار میگیرد، این دیدگاه که ابن شاذان جز روات و صحابه ی امام رضا (علیه السلام) باشد، تقویت میشود.
ح. صحابی امام هادی و عسکری (علیه السلام) گزارشگر تألیفات فضل: نجاشی برخی از عناوین 180 کتاب ابن شاذان را از نگاشته ی یحیی بن زکریا گنجی نقل نموده است (34). وی از صحابیان امام هادی و عسکری بوده که در زمان حیات ایشان یا پس از آن، به تألیف کتابی پرداخته که اسامی مصنفین و کتب علمای شیعه را در آن ضبط نموده است (35). باید فضل در زمان آن دو معصوم در قلمرو جهان اسلام و مراکز شیعی، همانند بغداد، کوفه، مدینه، خراسان چهرهای بلند آوازه و کثیر التألیف باشد که صحابی ایشان اسامی تصنیفات وی را برشمرده باشد.
ط . نقل با سه واسطه از امام سجّاد (علیه السلام): در منابع روایی ما به احادیثی برخورد میکنیم که فضل واقع در طبقه ی هفتم محدّثان، از امام سجاد (علیه السلام)، تنها با سه واسطه به نقل پرداخته است (36).
ی. نقل با دو واسطه از امام باقر (علیه السلام): در برخی از موارد ابن شاذان تنها با دو واسطه از امام باقر (علیه السلام)، به روایت اخبار روی آورده است (37).
ک. گزارش از امام صادق (علیه السلام) با دو واسطه: طبق پژوهشی که نویسنده ی این سطور در کتب اربعه ی حدیثی شیعه انجام داده، توسط فضل در حدود 860 حدیث گزارش شده که بیشتر از 95 درصد آنها با دو واسطه از امام صادق (علیه السلام) نقل شدهاند، بدان معنا که وی با واسطه ی یکی از دو استادش ابن ابی عمیر یا صفوان بن یحیی، از معاویه بن عمّار، هشام بن حکم، عبدالرحمن بن حجّاج، هشام بن سالم، حفص بن بختری، جمیل بن درّاج، رفاعه بن موسی، ربعی بن عبدالله، منصور بن حازم، عیص بن قاسم و ... که از صحابیان نامبردار امام صادق (علیه السلام) تلقّی میگردند، به نقل پرداخته است. آیا ژرفکاوی و اندیشه ورزیدن در نقل وی از امام سجّاد، باقر و صادق (علیه السلام)، و تأمّل در طبقه ی راوی و مروی عنه و تعداد واسطه ها، نقل وی را از امام رضا (علیه السلام) امری پذیرفتنی جلوهگر نمیسازد؟
پی نوشت ها :
1) استادیار دانشگاه سیستان و بلوچستان.
2) تهذیب الأحکام، ج 9، ص 226، ح 36.
3) اختیار معرفه الرّجال، ش 475؛ رجال النّجاشی، ش 1164؛ قاموس الرّجال، ج 10، ص 556.
4) الغیبه، ص 454 و 470.
5) تاریخ بغداد، ج 6 ، ص 221، ش 3276؛ تقریب التهذیب، ج 1، ص 98، ش 474؛ تهذیب التهذیب، ج 1، ص 280، ش 584؛ الجرح و التعدیل، ج 2، ص 191؛ سیر اعلام النبلا، ج 8 ، ص 312، ش 83 .
6) بحار الأنوار، ج 24، ص 303؛ تأویل الآیات الظاهره، ص 21؛ منهج المقال، ص 19.
7) رجال النّجاشی، ش 410.
8) الکافی، ج 3، ص 339، ح 6 و ج 7، ص 10، ح 3؛ خلاصه الأقوال، ش 1103.
9) رجال النّجاشی، ص 142، ش 370؛ اختیار معرفه الرّجال، ش 572؛ الإختصاص، ص 205.
10) الکافی، ج 3، ص 88 ، ح 2؛ ص 91، ح 2، ص 101، ح 3 و ص 105، ح 1 و ...
11) اختیار معرفه الرّجال، ش 1029.
12) الغیبه، ص 41.
13) مختصر اثبات الرجعه، ح 4 و ح 8 و ح 18.
14) رجال النّجاشی، ش 524.
15) الغیبه، ص 185، ص 441 و ص 445؛ میزان الإعتدال، ج 4، ص 253، ش 9046.
16) مختصر اثبات الرجعه، ح 2، 6، 17، 16؛ الغیبه، ص 161، 163، 455، 449.
17) رجال النّجاشی، ش 887.
18) فهرست کتب الشیعه و أصولهم، ش 564؛ تهذیب الأحکام، ج 7، ص 6، ح 19؛ ج 10، ص 5، 47، 86 (المشیخه).
19) فهرست کتب الشیعه و أصولهم، ص 11، ش 6؛ رجال الطّوسی، ش 5224.
20) اختیار معرفه الرّجال، ش 304، 357، 408، 656، 774، 987، 1056، 1058، 1105، 1106.
21) اختیار معرفه الرّجال، ش 1028؛ رجال الطّوسی، ش 5895.
22) اختیار معرفه الرّجال، ش 850، 979.
23) رجال الطّوسی، ش 5823، 5860؛ اختیار معرفه الرّجال، ش 1089.
24) الکافی، ج 8 ، ح 138؛ معجم رجال الحدیث، ج 10 ،ص 9، ش 5678.
25) الکافی، ج 2، ص 83، ح 4؛ ج 3، ص 24، ح 2، ص 29، ح 1 و 3، ص 45، ح 12؛ ج 4، ص 241، ح 1.
26) همان، ج 8، ح 138.
27) رجال النّجاشی، ش 198؛ رجال الطّوسی، ش 5197؛ رجال البرقی، ص 59؛ کتاب الرّجال، ص 44، ش 131؛ خلاصه الأقوال، ش 67.
28) اختیار معرفه الرّجال، ش 910، 974 و 979.
29) تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ص 185.
30) اختیار معرفه الرّجال، ش 1024.
31) همان، ش 1025.
32) همان، ش 1024 و 1028.
33) رجال الطّوسی، ش 5831؛ بحار الأنوار، ج 49، ص 26.
34) رجال النّجاشی، ش 840.
35) رجال الطّوسی، ش 6390؛ مصفی المقال فی مصنفی علم الرّجال، ص 496؛ الذریعه، ج 4، ص 211، ش 1051 و ص 481، ش 2145.
36) الکافی، ج 1، ص 100، ح 2 و ج 2، ص 107، ح 3 و ج 3، ص 409، ح 2 و ج 6، ص 118، ح 2.
37) الکافی، ج 1، ص 413، ح 6؛ ج 3، ص 330، ح 2.