حدیث و محدثان شیعه حلب «1»

این پژوهش بر آن است تا تاریخ حدیث این سرزمین را بکاود و با معرفی نقش آفرینان عرصه حدیث شیعه در حلب، فراز و فرودهای نقل و کتابت حدیث را در این دیار به تصویر کشد.
چهارشنبه، 3 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حدیث و محدثان شیعه حلب «1»
نگاهی به حدیث و محدثان شیعه حلب«1»

نویسنده: مرتضی وفایی



 

چکیده

جاودانی حدیث شیعه مرهون تلاش های محدثان شیعه در جای جای بلاد اسلامی است. در این میان محدثان شهر حلب، در نشر روایات اهل بیت (علیهم السّلام) سهم بسزایی داشته اند. این پژوهش بر آن است تا تاریخ حدیث این سرزمین را بکاود و با معرفی نقش آفرینان عرصه حدیث شیعه در حلب، فراز و فرودهای نقل و کتابت حدیث را در این دیار به تصویر کشد. در نتیجه این تلاش، سیزده راوی با عنوان حلبی از زمان امام باقر تا امام رضا (علیه السلام) و چهل و شش محدث پس ازعصر ائمه (علیهم السّلام)- که افتخار روایت کردن آموزه های دینی را داشته اند-
به دست آمده است.

کلید واژه ها:

حلب، الحلبی، راویان حلب، محدثان حلب.

درآمد

مشهور است که منطقه شام مرکز دشمنی با اهل بیت (علیهم السّلام) بوده است، چرا که از همان سال های اولیه انضمام آن به سرزمین های اسلامی، در اختیار بنی امیّه قرار گرفته و حکومت امویان طلایه دار مخالفت با امیرالمؤمنین و اهل بیت (علیهم السّلام) بوده است. به همین دلیل، در نگاه اول تصور می شود که دوست داران اهل بیت و پیروان آنها هرگز در این منطقه نبوده اند. اما با نگاهی به برگ های تاریخ در می یابیم که این جریان اولاً، در همه شهرها و روستاهای این
سرزمین نبوده و ثانیاً، در قرون بعدی، جریان دشمنی با اهل بیت (علیهم السّلام) بسیار تضعیف شده یا کاملاً از بین رفته است.
ذهبی درباره ی شهر دمشق می نویسد:
مدّتی مذهب مردم دمشق ناصبی بود، همچنان که زمانی هم مذهب آنان رافضی بود. سپس ناصبی گری از میان رفت، امّا رافضی گری به صورت خاموش و کم رنگ باقی ماند. (1)
همچنین یاقوت حموی در معجم البلدان می گوید که مردم شهر «حمص» در جنگ صفّین از سخت ترین دشمنان علی در آن جنگ بودند، امّا پس از پایان این جنگ ها و سپری شدن مدّتی، آنها از شیعیان غالی شدند. (2)
در تاریخ، شهرهای دیگری هم در منطقه شامات (3) نام برده شده است که یا مردم آنها در دوره هایی شیعه بوده اند و یا آن منطقه خاستگاه بعضی از عالمان شیعه بوده است؛ شهرهایی چون بعلبک، طرابلس شام، کرک نوح و حلب که نوشته حاضر درباره ی محدثان حلب است.
این شهر- که یکی از قدیمی ترین شهرهای شام به شمار می رود- فراز و نشیب های زیادی به خود دیده است. در قرن های چهارم و پنجم و ششم هجری، تشیّع در این شهر گسترش زیادی یافت و برای مدت قابل توجّهی نیز حکومت در اختیار شیعیان بوده است.
در این دوره عالمان و محدثان بزرگی در این شهر ظهور یافتند که به صورت پراکنده در کتاب های تاریخی و رجالی از آنها یاد شده است، اما نوشته ا ی جامع که نام محدثان و راویان این دیار را یک جا جمع آوری و ثبت کرده باشد، یافت نشد.
در این نوشتار تلاش شده با ارائه گزارشی از رجال و محدثان شیعه این منطقه از ابتدای پیدایش تشیّع تاکنون، فهرستی نسبتاً جامع از آنها در اختیار علاقه مندان گذاشته شود.
در این نوشتار، سعی بر این است تمام راویان و محدثانی که نام حلبی دارند یا از شواهد تاریخی پی به حلبی بودن آنها برده می شود و نیز کسانی که از این دیار نیستند، اما مدّتی در آنجا بوده اند یا در این شهر دفن شده اند، گردآوری و معرفی شوند.
موقعیت جغرافیایی حلب منطقه حلب- که از نظر تقسیمات کشوری دومین استان سوریه، پس از دمشق است- از نظر صنعتی و جمعیتی اولین استان آن کشور به شمار می رود. جمعیت این استان، براساس سرشماری سال 2007 میلادی تا پایان این سال بالغ برچهار میلیون و 393 هزار نفر می شد که نزدیک 23 درصد جمعیت کشور سوریه را تشکیل می دهد. این استان در شمال کشور سوریه واقع شده است. شهر حلب با فاصله حدود پنجاه کیلومتر از مرز ترکیه، در منطقه میانی بین رود فرات از شرق و دریای مدیترانه از غرب قرار گرفته (4) و دارای آب و هوایی خشک، اما پاکیزه با بارندگی متوسط است. (5)

حلب تا ظهور اسلام

حلب در لغت به معنای شیر دوشیدن از گاو و گوسفند و شتر یا شیر دوشیده شده است. (6) وجه تسمیه این شهر، آن است که گفته اند حضرت ابراهیم (گوسفندان خود را در این ناحیه می چرانده و روزهای جمعه شیر آنها را می دوشیده و به فقرا و نیازمندان می داده است که در این هنگام مردم می گفتند: «حلب ابراهیم»، یعنی ابراهیم شیر دوشید. (7)
این شهر یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان به شمار می آید که تاریخ آن به سه هزار سال پیش از میلاد بازمی گردد. (8) اهمیت آن در روزگار باستان بیشتر برای آن بود که در مسیر کاروان های بازرگانی از کرانه های مدیترانه به مشرق قرار داشته است. در طول تاریخ، حکومت های گوناگونی بر این شهر تسلط داشته اند؛ امپراتوری ایران، یونان و امپراتوری رم شرقی.
در سال هفدهم هجر ی در ادامه فتوحات مسلمانان، شهر حلب پس از چند ماه محاصره به دست ابو
عبیده جراح با مصالحه فتح شد. (9)

تشیّع در شامات

مشهور است که تشیّع در مناطق ساحلی شام به دست یار فداکار امیرالمؤمنین (علیه السلام)، ابوذر غفار ی گسترش یافت، امّا در آثار کهن این مطلب به صراحت در هیچ جا بیان نشده است.
در دوره خلیفه سوم، ابوذر غفار ی در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می نشست و مطالبی می گفت که طعن بر عثمان بود. او از حقانیت امیرالمؤمنین و شایستگی او برای خلافت مسلمانان سخن می گفت. وقتی سخنان ابوذر به گوش عثمان رسید، او را به شام نزد معاویه فرستاد، اما ابوذر آنجا نیز در مسجد می نشست و همان سخنان را تکرار می کرد؛ به مناطق اطراف و روستاها می رفت و مردم را به پیروی از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرا می خواند. از این رو معاویه او را به مدینه بازگرداند و عثمان او را به منطقه «رَبَذه» تبعید کرد. ابوذر در آنجا بود تا در سال 32 ق، وفات کرد. (10)
همچنین، یکی دیگر از یاران خاص امیرالمؤمنین (علیه السلام)، یعنی مالک اشتر نخعی، مدتی در شام بوده و بی تردید، در معرفی تشیع در این ناحیه مؤثر بوده است. وی درسال 33 ق، به دستور عثمان به حمص (11) تبعید شد. (12) و بعد از جنگ جمل نیز فرماندار منطقه جزیره (مناطقی میان دجله و فرات در جنوب عراق و شمال شام) شد. (13)
علاوه بر این، نویسنده کتاب التأسیس لتاریخ الشیعه فی لبنان و سوریه تحلیل جالبی برای ریشه یابی تشیّع در بلاد شام دارد. او با جستجوی کتب تاریخی و یافتن سر نخ هایی از قبیله بنی همدْان (14) در شهرهای حمص، بعلبک، طرابلس، لاذقیه و دمشق، معتقد تشیّع موجود در بعضی از این مناطق، بازمانده مهاجرت افراد قبیله بنی همدْان به این نواحی است. (15) بنا بر این، می توان اولین نشانه های تشیّع در سرزمین شام را بین دهه های سوم تا پنجم هجری جستجو کرد.

تشیّع در حلب

گر چه تاریخ دقیقی از اولین شیعیان حلب در دست نداریم، اما همان گونه که گذشت، احتمالاً آن مهاجران اولیه ای که مؤلف کتاب التأسیس گفته بود، به منطقه شامات و شهرهای حمص و بعلبک و طرابلس و... آمده اند، از این دیار نیز گذر کرده اند و یا با مردم آنجا ارتباط داشته اند. از این حدس و گمان که بگذریم، به طور مشخص تر در اواخر قرن اول هجری، می توان از خاندان «ابی شعبه» نام برد که اهل کوفه بودند و خودِ ابی شعبه از اصحاب امیرالمؤمنان (علیه السلام) بوده و فرزندان و نوادگان او در حلب تجارت می کردند. ایشان از راویان مورد وثوق و از اصحاب چند امام به شمار می آمدند که در ادامه، به معرفی آنها خواهیم پرداخت. بی شک، رفت و آمد و داد و ستد این افراد به شهر حلب، با توجه به راوی بودن آنها، در معرفی مکتب اهل بیت (علیهم السّلام) به مردم آن نواحی و احتمالاً جذب افرادی به این مکتب مؤثر بوده است.
غیر از اینها، آنچه در تاریخ به طور روشن بیان شده، این است که شهر حلب تا پیش از آمدن ابوابراهیم محمد بن احمد حرّانی حجازی، از نوادگان امام صادق (به آنجا، حنفی مذهب بودند، و پس از ورود ایشان به حلب بود که گرایش به تشیّع رواج یافت. (16)
دوره گسترش تشیّع در این منطقه به ظهور دولت حمدانیان بین سال های 324 تا 394ق، باز می گردد (17) که بر تمام نقاط شمالی سوریه حکومت کردند.
ظاهراً این وضعیت همچنان تا قرن پنجم ادامه داشته، چرا که ابن عدیم در باره ی شهر حلب از نامه مختار بن حسن بن بطلان به هلال بن محسن صابی- که در سال 440ق، نوشته شده- نقل
می کند که:
وقتی به حلب رسیدیم و شهر چنین و چنان بود... و فقهای آن بر مذهب شیعه فتوا می دادند. (18)
پس از حمله سلاجقه به بغداد و اقتدار آنان، نورالدین محمود زنگی در سال 541ق، بر حلب حکومت کرد. در این دوره، کم کم مبارزه با شعایر شیعی آغاز شد. او بود که دستور تغییر اذان را صادر کرد، و مؤذنان از گفتن «حی علی خیر العمل» منع شدند. (19) اما این وضعیت دیری نپایید، چرا که در سال 570ق، ملک صالح، فرزند نورالدین محمود زنگی، حاکم حلب از ترس آن که شهر به دست صلاح الدین ایوبی سقوط کند، از مردم حلب استمداد جست. شیعیان حلب برای حمایت از او شرط کردند که بتوانند «حی علی خیر العمل» را در اذان بگویند؛ جلوی جنازه های خود نام امامان دوازده گانه (علیهم السّلام) را ببرند؛ در نماز بر مردگان خود پنج تکبیر بگویند؛ امر ازدواج آنان به دست شریف ابوالمکارم حمزه بن زهره حلبی باشد و تعصّب سنّی گری نیز از میان برود. ملک صالح مطالب آنان را پذیرفت و پس از آن، مردم تمام آنچه را شرط کرده بودند، در شهر اجرا کردند. (20) با تسلط ایوبیان، شیعیان تحت فشار زیادی بودند؛ با این حال تا قرن هفتم
هنوز شیعیان در بعضی مناطق شعایر خود را انجام می دادند. مولانا جلال الدین رومی در مثنوی شعری دارد که نشان می دهد تشیّع تا آن زمان در حلب رواج داشته است:

روز عاشور همه اهل حلب
باب انطاکیه اندر تا به شب

گرد آید مرد و زن جمعی عظیم
ماتم آن خاندان دارد مقیم

ناله و نوحه کنند اندر بکا
شیعه عاشورا برای کربلا

بشمرند آن ظلم ها و امتحان
کز یزید و شمر دید آن خاندان

پی نوشت ها :

1) قد کان النصب مذهباً لأهل دمشق فی و قت، کما کان الرفضی مذهباً لهم فی و قت... ثم عدم و للّه الحمد النصب، و بقی الرفض خفیفاً خاملاً (میزان الاعتدال، ج 1 ص 75).
2) انّ اشد الناس علی علی- رضی الله عنه- بصفّین مع معاویه کان اهل حمص، فلما انقضت تلک الحروب، و مضی تلک الزمان، صاروا من غلاه الشیعه، حتی ان فی اهلها کثیراً ممن رأی مذهب النصیریه، و اصلهم الامامیه الذین یسبّون السلف (معجم البلدان، ج 2 ص 304).
3) شامات در گذشته به کشورهای سوریه، لبنان، اردن و فلسطین گفته می شد.
4) الموسوعه العربیه، ج8 ص470.
5) همان، ص471.
6) لسان العرب، ج1، ص327.
7) معجم البلدان، ج2، ص282؛ الزبد و الضرب فی تاریخ حلب، ص 15 و 16. البته و جه دیگری نیز برای نامگذاری این شهر بیان شده که طالبان را به منابع مذکور ارجاع می دهیم.
8) الموسوعه العربیه، ص471.
9) فتوح البلدان، ج1 ص173؛ الکامل فی التاریخ، ج2، ص495.
10) ر.ک: تاریخ الیعقوبی، ج2 ص171 و 172؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص50.
11) از شهرهای بزرگ سوریه که ما بین دمشق و حلب واقع شده است.
12) تاریخ الطبری، ج4، ص318- 326.
13) وقعه صفین، ص12.
14) قبیله بنی همْدان در سال هشتم یا هشتم و نهم هجری به دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) در یمن اسلام را پذیرفتند(السیره الحلبیه، ج3 ص230) که عده ای از آنها در جریان فتوحات اسلامی در عراق، به این منطقه کوچ کرده و مستقر شدند. پس آن که امیرالمؤمنین (علیه السلام) شهر کوفه را مرکز حکومت خود قرار داد، آنها یکی از بزرگ ترین قبایل کوفه به شمار می آمدند و در دو جنگ جمل و صفّین در کنار علی (علیه السلام) جنگیدند. در کتاب مروج الذهب (ج 3، ص 184) آمده است: «و قد کان علی مائلاً لهمْدان، مؤثراً لهم، و هو القائل: فلو کنت بواباً علی باب جنه لقلت لهمدان ادخلوا بسلام».
15) ر.ک : التأسیس، ص70 و71.
16) ر.ک : اعیان الشیعه، ج 3، ص9، به نقل از درالحبب فی تاریخ حلب.
17) ابتدا حسن بن عبدالله حمدانی، ملقّب به ناصر الدوله در موصل عراق حکومت تشکیل داد و سپس در سال 333ق، برادرش علی بن عبدالله حمدانی ملقّب به سیف الدوله در حلب و نواحی آن حکومت خود را بر پا کرد.
18) بغیه الطلب، ج1، ص61.
19) الزبد و الضرب فی تاریخ حلب، ص 35 و 36.
20) اعیان الشیعه، ج 2، ص 622 و 623؛ همچنین ر.ک : البدایه و النهایه، ج 12، ص 355.

منبع: فصلنامه علمی-پژوهشی علوم حدیث 55

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط