نویسنده:دکتر بهرو بیرشک*
به طور کلی تغییرات هورمونی میتواند مشکلاتی را برای افراد چه مرد و چه زن ایجاد کند؛ مانند تغییراتی که در نتیجه تغییرات ترشح هورمون تیروئید وجود دارد. همانطور که کمکاری یا پرکاری غده تیروئید میتواند تغییراتی را از نظر جسمی و روانی در افراد ایجاد کند، تغییرات هورمونهای زنانه استروژن و پروژسترون هم سبب بروز تغییراتی در جسم و روان افراد میشود. این تغییرات از شایعترین تغییرات هورمونی است که هنگام نزدیک شدن به دوران یائسگی در بدن بیشتر زنان ایجاد میشود.
اما مشکل بسیاری از خانمهای ما که در آستانه رسیدن به یائسگی هستند این است که اطلاعات کافی در این زمینه ندارند. به همین دلیل هم بسیار نگران میشوند و گاهی میترسند. اگر خانمها در این زمینه کمی مطالعه داشته باشند و خود را برای این تغییرات آماده کنند سازگاری با نشانههای آن بهتر و آسانتر خواهد بود چرا که افزایش آگاهی در زمینه یائسگی و اتفاقات پس از آن بسیار کمککننده است. مسئله مهم دیگر ارتباط منظم خانمها با پزشک خود مخصوصا متخصص زنان است چرا که آنها میتوانند راهنمای خوبی برای خانمها در سنین اتمام قاعدگی باشند و اطلاعات لازم در این زمینه را به دست آورند؛ این که قرار است چه اتفاقی برایشان بیفتد و این که این تغییرات چقدر ممکن است روی زندگی آنها اثر بگذارد و چگونه باید خود را آماده ورود به مرحله تازهای از زندگی کنند. همانطور که هنگام بلوغ در بدن اتفاقاتی میافتد و تغییراتی ایجاد میشود در دوران یائسگی هم با ایجاد اختلالات هورمونی، تغییراتی ایجاد میشود و این مساله جای نگرانی ندارد. خانمها باید بدانند که اتمام قاعدگی خارج از کنترل ماست و تنها خانمها نیستند که وارد این مرحله میشوند، مردان هم به نوعی یائسگی را تجربه میکنند.
نکته دیگر این که چون برخی حالتهای اضطرابی و احساس گرگرفتگی و بی قراری و افسردگی بعد از این تغییرات ایجاد میشود داشتن آگاهی نسبت به این موضوع و صحبت با پزشک در کاهش آنها تاثیر بسزایی دارد. تفاوتی نمیکند این افراد خانهدار باشند یا شاغل بستگی به این موضوع دارد که این خانم چقدر قدرت سازگاری و انطباق با این تغییرات را داشته باشد.
معمولا مراجعه به متخصص زنان یا یک روانپزشک با کمک آرامبخشها یا در مواردی بدون دارو، راهکارهایی ارائه میشود که خانمها بهتر بتوانند با این دوره از زندگی کنار بیایند. خانمها باید بدانند که این تغییرات گذرا است و جزو روند طبیعی و لازمه زندگی است.
نکتهای که باید در مورد واژه یائسگی گفت این است که هر چیزی به عنوان برچسب به کار برده میشود، ممکن است تاثیرات مثبت یا منفی روی افراد بگذارد. مثلا میگوییم دوره بلوغ دوران بحران هویت است حال آن که میتواند بحران نباشد. همانطور که میدانید در بسیاری از کشورها و کشور خودمان برای کودکان با رسیدن به دوران بلوغ جشنی گرفته میشود و نسبت به این دوران دید مثبتی دارند. اگر زنان ما هم اطلاعات کلی خود را را بالا ببرند و در مورد تغییرات به آنها توضیح داده شود و بدانند که قطع قاعدگی به معنای نداشتن سرزندگی نیست این ذهینت ایجاد میشود که با یائسگی تنها من توانایی زایمان را از دست میدهم و هویت زن بودنم هنوز پا برجاست. درنتیجه میتوانند حتی از این دوران استفاده کنند و بسیاری از تجاربشان را در اختیار دیگران بگذارند. برقراری ارتباطات بیشتر با دوستان و آشنایان و افرادی که در همین سنین به سر میبرند و شرکت در کلاسهای مختلف و ایجاد سرگرمی، میتواند راهی خوب برای سازگاری بهتر با این دوران باشد.
اما مشکل بسیاری از خانمهای ما که در آستانه رسیدن به یائسگی هستند این است که اطلاعات کافی در این زمینه ندارند. به همین دلیل هم بسیار نگران میشوند و گاهی میترسند. اگر خانمها در این زمینه کمی مطالعه داشته باشند و خود را برای این تغییرات آماده کنند سازگاری با نشانههای آن بهتر و آسانتر خواهد بود چرا که افزایش آگاهی در زمینه یائسگی و اتفاقات پس از آن بسیار کمککننده است. مسئله مهم دیگر ارتباط منظم خانمها با پزشک خود مخصوصا متخصص زنان است چرا که آنها میتوانند راهنمای خوبی برای خانمها در سنین اتمام قاعدگی باشند و اطلاعات لازم در این زمینه را به دست آورند؛ این که قرار است چه اتفاقی برایشان بیفتد و این که این تغییرات چقدر ممکن است روی زندگی آنها اثر بگذارد و چگونه باید خود را آماده ورود به مرحله تازهای از زندگی کنند. همانطور که هنگام بلوغ در بدن اتفاقاتی میافتد و تغییراتی ایجاد میشود در دوران یائسگی هم با ایجاد اختلالات هورمونی، تغییراتی ایجاد میشود و این مساله جای نگرانی ندارد. خانمها باید بدانند که اتمام قاعدگی خارج از کنترل ماست و تنها خانمها نیستند که وارد این مرحله میشوند، مردان هم به نوعی یائسگی را تجربه میکنند.
نکته دیگر این که چون برخی حالتهای اضطرابی و احساس گرگرفتگی و بی قراری و افسردگی بعد از این تغییرات ایجاد میشود داشتن آگاهی نسبت به این موضوع و صحبت با پزشک در کاهش آنها تاثیر بسزایی دارد. تفاوتی نمیکند این افراد خانهدار باشند یا شاغل بستگی به این موضوع دارد که این خانم چقدر قدرت سازگاری و انطباق با این تغییرات را داشته باشد.
معمولا مراجعه به متخصص زنان یا یک روانپزشک با کمک آرامبخشها یا در مواردی بدون دارو، راهکارهایی ارائه میشود که خانمها بهتر بتوانند با این دوره از زندگی کنار بیایند. خانمها باید بدانند که این تغییرات گذرا است و جزو روند طبیعی و لازمه زندگی است.
نکتهای که باید در مورد واژه یائسگی گفت این است که هر چیزی به عنوان برچسب به کار برده میشود، ممکن است تاثیرات مثبت یا منفی روی افراد بگذارد. مثلا میگوییم دوره بلوغ دوران بحران هویت است حال آن که میتواند بحران نباشد. همانطور که میدانید در بسیاری از کشورها و کشور خودمان برای کودکان با رسیدن به دوران بلوغ جشنی گرفته میشود و نسبت به این دوران دید مثبتی دارند. اگر زنان ما هم اطلاعات کلی خود را را بالا ببرند و در مورد تغییرات به آنها توضیح داده شود و بدانند که قطع قاعدگی به معنای نداشتن سرزندگی نیست این ذهینت ایجاد میشود که با یائسگی تنها من توانایی زایمان را از دست میدهم و هویت زن بودنم هنوز پا برجاست. درنتیجه میتوانند حتی از این دوران استفاده کنند و بسیاری از تجاربشان را در اختیار دیگران بگذارند. برقراری ارتباطات بیشتر با دوستان و آشنایان و افرادی که در همین سنین به سر میبرند و شرکت در کلاسهای مختلف و ایجاد سرگرمی، میتواند راهی خوب برای سازگاری بهتر با این دوران باشد.
پینوشتها:
* روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
منبع:هفته نامه سلامت/ج