مشارکت زنان صدر اسلام در عرصه های مختلف اجتماع

از آنچه تاکنون گفتیم، نباید این گونه سوء برداشت شود که زن حقّ بیرون آمدن از خانه برای اشتغال را ندارد، بلکه مقصود ما از مطالب گفته شده آثار مخرب اختلاط زن و مرد در عرصه های اجتماعی است.
جمعه، 26 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مشارکت زنان صدر اسلام در عرصه های مختلف اجتماع
نقش زنان در صحنه های مختلف اجتماع
 
چکیده
از آنچه تاکنون گفتیم، نباید این گونه سوء برداشت شود که زن حقّ بیرون آمدن از خانه برای اشتغال را ندارد، بلکه مقصود ما از مطالب گفته شده آثار مخرب اختلاط زن و مرد در عرصه های اجتماعی است. نیک می دانیم که زن هم جزئی از اجتماع است و حضور او در صحنه های اجتماعی نه تنها محلّ اشکال نیست، بلکه در بسیاری از مواقع ضروری هم به نظر می رسد.
اما رعایت پوشش و حجاب امری ضروری است که زنان نباید آن را به دست فراموشی بسپارند. اسلام عزیز از حقوق زنان به نحوی مطلوب دفاع می کند و زن را همپای مرد برمی شمارد و به او اجازه می دهد که در عرصه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، صنعتی، نظامی، عبادی و.. شرکت فعال داشته باشد.

تعداد کلمات 3561/ تخمین زمان مطالعه 18 دقیقه
مشارکت زنان صدر اسلام در عرصه های مختلف اجتماع
نویسنده: ابراهیم خرّمی مشگانی


حضور زنان صدر اسلام در عرصه های مختلف اجتماع

برای روشن شدن مطلب به مواردی در صدر اسلام اشاره می شود که بر حضور زنان آن زمان در صحنه های مختلف دلالت دارد.


حضرت فاطمه ی زهرا در میدان های مختلف اجتماعی

فاطمه ی زهرا فقط به کارهای خانه چون بچه داری، شوهرداری و خانه داری بسنده نمی کرد، بلکه در مسائل سیاسی، اجتماعی، نظامی و عبادی نقشی به سزا داشت و نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه ی اسلامی بی تفاوت نبود.
گاه در جبهه های جنگ حضور می یافت و به مداوای مجروحان می پرداخت و به آنها آب می رساند و جبهه ی حق را یاری می کرد و گاه برای پیروزی رزمندگان اسلام به نیایش می پرداخت. آن حضرت در نبرد احد، خندق و فتح مکه حضور داشتند. وجود مساجد سبعه در خندق که یکی از آنها به نام حضرت زهرا می باشد، یادگار آن حضرت است.
در جنگ احد فاطمه ی زهرا به همراه چهار زن دیگر به منطقه ی نبرد می رود و چون چهره ی پیامبر را آغشته به خون می بیند، پدر را در آغوش می گیرد و خون از چهره ی ایشان پاک می کند و چون چشمش به شمشیر خونین علی می افتد آن را می گیرد و می شوید و می فرماید: چه خوب جنگیده ای!
فاطمه ی زهرا پس از رحلت پیامبر هنگامی که خلافت را غصب کردند و فدک را از او گرفتند، همراه زنان بنی هاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر و ضمن خطبه ای که پشت پرده خواند، از بدعت ها، ستم ها، حق کشی ها، تحریف ها، فراموش کردن وصیّت پیامبر و احیای سنّت های جاهلی انتقاد کرد.
حضرت زهرا تلاش برای اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبری امت اسلامی را تکلیف خود می دانست، گاهی شب ها به همراه علی به در خانه ی مهاجران و انصار می رفت و در حمایت از ولایت، وصیت پدرش را یادآور می شد و آنان را به دفاع از حقّ شوهرش در مسأله ی خلافت و حقّ خودش فرا می خواند، هر چند آنان با سردی و بی مهری جواب می دادند.
تا حیات حضرت زهرا، علی حامی نیرومندی داشت و به تعبیر بعضی از بزرگان، به خاطر فاطمه حرمت امیرالمؤمنین را تا حدّی پاس می داشتند، اما پس از شهادت فاطمه، حضرت علی تنها و بی پناه ماند.
 

حضرت زینب کبری در میدان های اجتماعی

حضرت زینب کبری همچون مادرش فاطمه ی زهرا وقتی احساس کرد مسؤولیت بزرگی بر عهده ی اوست و در این راه باید از مال و منال و شوهر و فرزند بگذرد، با کمال شهامت و فداکاری از خانه و کاشانه، شوهر و زندگی مرفه و عریض و طویلی که داشت، دست کشید و در همه جا یاری مهربان و دلسوز برای رهبر عالیقدر اسلام (امام حسین) و همراه وی بود. و پس از شهادت امام حسین حضرت زینب همچون کوهی پولادین و سدّی آهنین در برابر دشمنان منحرف ایستاد و از دین و آیین خود و مسلمانان دفاع کرد و با سخنان پرمعنا و پرمحتوای خود پرده از چهره ی کریه بنی امیّه کنار زد و توطئه ی آنها را خنثی نمود و هر کلامی از سخنان آن حضرت تیری مهلک بود که بر قلب دشمنان می نشست.
حزیم روایت کرده که حضرت زینب در حال سخنرانی در شهر کوفه و در میان تدابیر امنیتی و جمعیت انبوهی از زن و مرد که گرد هم آمده بودند؛ در میان جمعیت فریاد کشید: «ساکت باشید.»
راوی گوید: به خدا قسم تا آن روز زنی را به این حیا و عفّت و به آن سخنوری و بیان ندیده بودم، چنان بود که گویا از زبان امیرالمؤمنین علی سخن می راند. مردم با شنیدن سخنان حضرت زینب حیرت زده و مبهوت مانده و می گریستند و دست های خود را از حسرت به دندان می گزیدند، که پیرمردی در جمع می گفت: پدر و مادرم فدای شما باد.
پیران شما بهترین پیراها و جوانان شما بهترین جوانان و زنان شما بهترین
زن ها و خاندان شما بهترین خاندان ها هستند که خوار و مغلوب نمی شوند.(1)
و نیز سخنرانی و شکیبایی حضرت زینب در مقابل عبیدالله بن زیاد در کوفه و در مقابل یزید در شهر شام نمونه ی دیگری از این حضور و شجاعت است.
حضرت زهرا و حضرت زینب در مواقع ضرورت و زمانی که دفاع از دین و آیین ایجاب می کند، پا در عرصه ی مبارزه علیه مخالفان می گذارند و در مجامع سخنرانی می کنند و افشاگری می نمایند.
و در این راستا گاهی اوقات زنان مجبورند برای احقاق حق و یا رفع نیازمندی های ضروری خود در مجامع عمومی حاضر شوند. در چنین مواقعی اسلام، زن را منع نکرده و قید و بندی به پای او نزده که به طور حتم باید در خانه باشد و به هیچ نحوی از خانه بیرون نیاید.
ولی آنچه اسلام ممنوع دانسته، اختلاط و آمیزش های شهوت انگیز زنان با مردان است و شرکت کردن زنان در مراکزی که به فساد و بی بند و باری و شکستن حریم عفت و پاکدامنی آنها منجر شود. آنچه ممنوع است حضور زنان با شکل و قیافه و لباسی است که موجب تحریک و فساد شود و توجه شهوترانان و بوالهوسان را جلب کند.
در روایت آمده است:
«از 313 نفری که همراه امام زمان (عج) خواهند بود، 50 نفر آنها زنان هستند که تعدای از آنها پست های مهم و کلیدی خواهند داشت و با شروع قیام آن حضرت زنان نیز چون مردان از هر سوی جهان برای یاری
آن بزرگوار به سوی او هجرت می نمایند.»(2)
 

همسران پیامبر، همراه پیامبر

«کان رسول الله: إذا اراد أن یخرج الی سفرٍ اقرع بین ازواجه فایّتهنّ خرج سهمها خرج بها رسولُ الله معهُ»(3)
«عایشه همسر پیامبر اسلام نقل می کند که:
روش آن حضرت این بود که پیوسته هنگام سفر به قید قرعه یکی از همسرانش را به همراه خود می برد.»

در کنار قبر حمزه

امام صادق می فرمایند:
«انّ فاطمةَ کانت تأتی قبور الشهداء فی کلّ غداة سبتٍ..»(4)
«حضرت فاطمه ی زهرا هر هفته صبح شنبه برای قرائت «فاتحه» و دعا به قبرستان شهدا می آمد و در کنار قبر عمویش حمزه دعا می کرد و برای وی طلب آمرزش می نمود.»
 

بیشتر بخوانید: نقش زنان مسلمان در جنگهای صدر اسلام


زنان در مراکز عبادی

ابن عباس گوید:
«کانَ رسول الله یأمرُ بناتهُ و نسائهُ یخرجن فی العیدینِ»(5)
«رسول خدا دختران و همسران خود را مأمور می ساخت که در نماز عید فطر و عید قربان شرکت نمایند.»
پیامبر اسلام می فرمایند:
«لا تمنعوا إماءَ الله مساجد الله و لیخرجن تفلاتٍ (ای غیر متطیباتٍ)(6)
«کنیزان خدا (زنان) را از رفتن به مساجد منع و جلوگیری نکنید و باید موقع بیرون رفتن بوی خوش (عطر) استعمال نکنند.»
«کان رسول الله: اذن للنساء فی حضور المساجد و قالَ لا تمنعوا إماء الله مساجدَ الله»(7)
«پیامبر به زنان اجازه داد که به مساجد حاضر شوند و فرمود: کنیزان خدا را (زنان) از حضور در مساجد جلوگیری نکنید.»
امیرالمؤمنین علی می فرمایند:
«لا تحبسوا النساءَ من الخروج الی العیدین فهو علیهن واجبٌ»(8)
«زنان را از خروج به نماز عید فطر و قربان مانع نشوید؛ زیرا این عمل برای آنان واجب است.»
 

بسیج عمومی زنان برای نماز

«امّ عطیّه» گوید:
«پیامبر در روزهای عید که می خواست نماز عید بخواند، دستور می داد دختران و دوشیزگان و هم چنین زنان و آنان که در حال عادت زنانه هستند، از شهر بیرون آیند و در نماز عید شرکت نمایند. لکن زنان صاحب عادت گوشه ای در کنار می نشستند و به دعوت مسلمانان و خطبه ی عید گوش می دادند.»
یکی از زنان از پیامبر پرسید:
«اگر کسی پوششی نداشته باشد که خود را بپوشاند، چه کند؟ آیا از آمدن به جماعت و شرکت در اجتماع مسلمانان معاف است یا نه؟»
پیامبر عزیز فرمود:
«خیر، باید یکی از خواهران دینی خود لباسی عاریه کند و در نماز و اجتماع مسلمانان شرکت نماید.»(9)
 

زنان در میدان جهاد و جنگ

از امام باقر روایت شده است که فرموده اند:
«انّ رسول الله خرج بالنساء فی الحرب یُداون الجرحی»(10)
«رسول خدا با عده ای از زنان به جنگ دشمن می رفت و آنان مریض ها و مجروحین را مداوا می کردند.»
امّ عطیّه انصاریه که نامش «نسیبه» بود، گفت:
«با رسول خدا در هفت جنگ همراه بودم و مریضان را درمان و زخم های آنان را پانسمان می کردم و در جاهایی که ساز و برگشان بود، از آنان پذیرایی می کردم و برای آنان غذا می پختم.»(11)
 

زنی از انصار در میدان جنگ

می گویند:
«رفیده» که از زنان انصار است، در آن روزها که جنگ خندق شروع شده بود، در مسجد خیمه ای زده و آنجا را مطب خود قرار داده بود. هرکسی زخمی می شد، او را به آنجا می بردند تا رفیده او را معالجه کند. وقتی سعد بن معاذ در آن جنگ به وسیله ی تیر زخمی شد و از پای درآمد، پیامبر فرمود:
«او را به خیمه ی رفیده ببرید تا خود از نزدیک او را ببیند و عیادتش کند.»
رفیده شخصاً زخم خوردگان مسلمان را زیر نظر گرفته و پرستاری می کرد، پیامبر نیز گاهگاهی از او دیدن می فرمود و احوال او را می پرسید.(12)
 

امّ سلیم در جنگ حنین

«امّ سلیم» زنی است مسلمان و دیندار، دلاور و نترس و درعین اینکه عفت و عصمت خود را نگه می دارد؛ دوشادوش شوهر خود پا به صحنه ی اجتماع می گذارد و در جنگ حنین شمشیرش را با خود بر می دارد تا در زمان جنگ همیشه به حال آماده باش و دفاع باشد.
همسرش از او پرسید: امّ سلیم این چیست؟
امّ سلیم می گوید: این را برداشته ام که اگر کسی از نیروی مخالف به من هجوم آورد، شکمش را با آن بشکافم.
ابوطلحه به پیامبر روی کرد و گفت: یا رسول الله! شنیدی چه می گوید؟ پیامبر فرمود: ای امّ سلیم! خدا کفایت می کند و بهتر است.
علاوه بر جنگ حنین در جنگ احد نیز امّ سلیم با برخی از زنان پیامبر حاضر شد، دامن به کمر زده، مشک ها را پر از آب می کردند و به سربازان می دادند. این زن آن قدر شجاع و رزمنده بود که تاریخ نویسان هنگامی که می خواهند او را معرفی کنند، می گویند: در پیشامدها و جنگ ها بانوی خنجرزن (شجاع و مبارز و مجاهد) بود.(13)
 

شیرزنی به نام نسیبه

امّ عماره که نامش «نسیبه» دختر کعب بن عمرو و همسر زید بن عاصم است، با همسر و دو فرزندش در جنگ احد شرکت کرد، شیرزنی است که با پیامبر بیعت کرده و در جنگ ها رزمنده ای بس دلاور و از خودگذشته بود. بیشتر روزها روزه دار بود و از عبادت پروردگار خود غفلت نمی کرد. در عین پارسایی و باتقوا بودن در بیشتر جنگ های زمان پیامبر و پس از آن شرکت کرده و بیشتر از مردان می کشته است.
نسیبه در جنگ احد مسؤولیت آب رسانی به مجاهدین را به عهده داشت، در این جنگ وقتی دشمن از گذرگاهی که عده ای به طمع جمع آوری غنایم از آن غافل شده بودند هجوم آورد، مردان سست پیمان فرار را بر جهاد ترجیح دادند و تنها حدود ده نفر باقی ماندند تا از پیامبر دفاع کنند. یکی از این ده نفر نسیبه بنت کعب بود. او مشک را به زمین انداخته، با سلاحی که فراریان ترسو بر زمین نهاده بودند به دفاع از جان پیامبر می پردازد. در این دفاع قهرمانانه جراحات بسیاری توسط دشمن به او وارد می آید که تا آخر عمر به سبب آن نشان های افتخار حک شده بر بدنش، خدا را شکر می گفت.
خود نسیبه گوید:
وقتی جان پیامبر را در معرض خطر دیدم، با شمشیر از حملات دشمن جلوگیری می کردم و گاهی هم تیراندازی می نمودم. ناگاه متوجه حمله ی یکی از مشرکین به پیامبر شدم، همراه با مصعب او را از حرکت به سوی رسول خدا باز داشتم.
ولی او ضربتی بر من زد که تا یک سال اثر آن بر نشانه ام باقی ماند، پیامبر که متوجه زخم شدید شانه ی من شده بود، فوراً یکی از پسرانم را صدا زده، فرمود: «زخم مادرت را ببند.» وقتی پسرم زخم مرا بست، دوباره برخاستم و به دفاع از پیامبر مشغول شدم.
در همین هنگام متوجه زخمی شدن یکی از پسرانم شدم، فوراً با پارچه هایی که برای بستن زخم مجروحین آورده بودم، زخم او را بستم و به او گفتم: برخیز و از پیامبر دفاع کن.(14)
 

درود بر این شیرزن!!

و نیز نقل شده که:
وقتی یکی از فرزندان «نسیبه» به نام «حبیب» به دست «مسیلمه» ی کذّاب اسیر می شود، مسیلمه از او می پرسد: آیا اقرار می کنی که محمد فرستاده ی خداست؟
حبیب می گوید: بله.
مسیلمه می گوید: آیا اقرار می کنی که من نیز پیامبر خدایم؟
حبیب می گوید: نه، هرگز.
مسیلمه پس از بازجویی دستور می دهد او را اعدام کنند و بدنش را پاره پاره نمایند.
نسیبه بدن پاره پاره شده ی فرزندش را می بیند و بر عقده ها و انگیزه هایش افزوده می گردد. نه تنها موجب رعب او نمی شود، بلکه هر روز دقیقه شماری می کند و در انتظار فرصت می نشیند تا انتقام بگیرد. لذا در زمان خلافت ابی بکر فرصتی می بیند، شخصاً در جنگ شرکت می کند و سرانجام پس از آن که چندین زخم کاری بر بدنش وارد می آید، قاتل فرزند خود و یا بهتر بگوییم دشمن کینه توز اسلام را به درک می فرستد.(15)
در برخی روایات آمده است:
«از جمله کسانی که به شرافت همراهی حضرت مهدی (عج) نائل می آید و اخلاص خویش را دوباره در تاریخ اثبات می کند، نسیبه است که با رجعت به دنیا در زمره ی یاران حضرت قرار خواهد گرفت و به مداوای مجروحین خواهد پرداخت.»(16)
مطلب قابل تأمل در داستان نسیبه، نحوه ی برخورد پیامبر با دفاع قهرمانانه ی این زن از ایشان است که نه تنها هیچ گونه منع یا نهیی از پیامبر درباره ی این کار نسیبه در تاریخ نمی بینیم، بلکه دیده می شود که بعد از اتمام جنگ حضرت رسول وقتی به مدینه بازگشت، شخصی را به خانه ی نسیبه فرستاد تا از وضعیت جسمانی او به ایشان گزارش بدهد و از خبر سلامت او خوشحال گردید.
نسیبه از پیامبر خواست تا دعا کند خدا او را در بهشت ملازم آن حضرت قرار بدهد. پیامبر در حقّ او دعا کرد و فرمود:
«خدایا این ها را در بهشت رفیق من قرار بده!»
 

صفیه دختر عبدالمطلّب در جبهه های جنگ

این بانوی بزرگوار در جنگ احد نیز شرکت داشت و وقتی که مردان، گروه گروه از ترس حمله ی دشمن می گریختند، مردانه در راه آنها می ایستاد و آنان را از فرار نهی می کرد.
پس از اتمام جنگ احد بر سر جنازه ی مثله شده ی برادرش حمزه رفت، پیامبر به فرزند او زبیر فرمود: مادرت را دریاب، مبادا ببیند که با جسد مطهّر برادرش چه ها کرده اند!
صفیه گفت: من شنیده ام که بدن برادرم را مثله کرده اند، تحمّل این مصیبت در راه خدا بسیار اندک است، به توفیق الهی در زمره ی صابران خواهم بود.
پیامبر پس از شنیدن حرف های او فرمود: آسوده اش بگذارید. آن گاه صفیه چون کوهی استوار بر جنازه ی تکه تکه ی برادر نماز خواند و با آرامش تمام بازگشت.
 

صفیه در جریان خندق

هنگامی که مسلمین در کنار خندق های اطراف مدینه در حال دفاع از شهر بودند، در داخل مدینه، زنان و فرزندان مشغول دعا برای آنان و حامی معنوی ایشان بودند، اما ناگهان تعدادی از زنان متوجه حضور مردی یهودی شدند که به قصد خیانت و جاسوسی به داخل شهر رخنه کرده بود. صفیه از حسّان بن ثابت مرد شاعر مسلمانی که همراه زنان در شهر مانده بود، تقاضا کرد که دشمن خائن را به قتل برساند، ولی حسّان جرأت نکرد این کار را انجام دهد. صفیه هم بی هیچ هراسی خودش او را به قتل رسانید و با پرتاب سر او به سمت یهودیان باعث شد تا آنها متفرق شوند و دشمن داخلی نتواند کاری از پیش ببرد.
از جمله زنانی که در میدان های جنگ حضور داشتند: می توان از: هند دختر اثاثه، هند همسر عمرو بن جموح، لیلی غفاریّه، امّ الفضل همسر عبّاس بن عبدالمطلّب، امّ سلیط، امّ ایمن و.. که در جنگ های احد، احزاب و حنین برای کمک رسانی، آب رسانی و مداوای مجروحان حضور داشتند، نام برد.


زنان در میدان تولید

زینب ثقفیه در صحنه ی صنعت

«زینب ثقفیه» همسر عبدالله بن مسعود زنی است مؤمن و متدین، نیکوکار و در ضمن؛ صنعتگر. همسرش نابینا و دارای چند فرزند است، این زن هزینه ی زندگی و اداره ی همه ی آنها را بر عهده می گیرد. از طرفی دوست دارد از بینوایان و مستمندان دیگر نیز تفقّد کند و چون بودجه و درآمد کارش برای هر دو کافی نیست، از این رو مطلب را با شوهر خود در میان می گذارد و می پرسد: آیا از اینکه من هزینه ی زندگی تو و فرزندانت را می پردازم، پاداشِ صدقه و انفاق در راه خدا را می برم یا نه؟
عبدالله گفت: از پیامبر بپرس، اگر تو از آن اجر و پاداش بی بهره می مانی، من نیز راضی نیستم که تو سود دسترنج خودت را به مصارف زندگی من و فرزندانم برسانی.
زینب گفت: برای پرسش خدمت پیامبر رفتم. از اتّفاق دیدم زنی دیگر همنام خودم آمده و همین سؤال را دارد. آن گاه دو نفری به بلال گفتیم: از پیامبر این مطلب را برای ما بپرس و نگو که سؤال از کیست.
پس از چند لحظه بلال آمد و گفت: پیامبر فرمود برای شما در این کار دو اجر و پاداش است: یکی پاداش انفاق در راه خدا و دیگری پاداش دستگیری به خویشان که خود صله ی رحم است.(17)


سلامه در حوزه ی تولید

«سلامه» زن مسلمانی است که از راه چرانیدن گوسفندان و دریافت مزد از صاحبان آنها امرار معاش می کند، خودش می گوید:
«در آن هنگامی که از طلوع خورشید اسلام مدتی نگذشته بود و من به چرانیدن گوسفندان مشغول بودم، یک روز پیامبر از مقابل من عبور کرد و پرسید: سلامه به چه چیز ایمان داری؟ و به چه چیز شهادت می دهی؟
گفتم: من به یگانگی خداوند شهات می دهم و شهادت می دهم که محمد رسول و فرستاده ی خداست.
آن گاه پیامبر تبسمی کرد و رفت.»(18)
 

کلام آخر

بنابراین باید گفت اسلام نه تنها مخالف حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، علمی، سیاسی، عبادی و.. نیست، بلکه آنان را به شرکت در این گونه میادین تشویق می کند. زنان نیمی از جمعیت دنیا را تشکیل می دهند، زن به عنوان یک موجود توانمند دارای هوش و استعداد و توانایی بالایی است که این بر کسی پوشیده نیست و شایسته نیست که این توانایی برای رشد و پیشرفت جامعه مورد استفاده قرار نگیرد.
اما اسلام عزیز برای زنان دستوراتی دارد که عمل به آنها بیشتر به نفع خود زنان است، دستوراتی از قبیل: رعایت پوشش و حفظ حجاب، عدم اختلاط زن و مرد، دقت در نحوه ی راه رفتن، قدم زدن، سخن گفتن و پرهیز از هر عملی که بذر فساد را در نهاد انسان های بیمارگونه می کارد.
زنان نباید در اجتماع و مقابل نامحرم با ناز و کرشمه حرف بزنند و لباس های تنگ و کوتاه بپوشند و در راه رفتن باید دقت داشته باشند. تمام این دستورات برای حفظ ارزش شخصیتی زن می باشد و نباید تصور شود که این فرامین برای زن محدودیت ایجاد می کند.


آیاتی دیگر

«یا ایها النبی قُل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یُدنین علیهن من جلابیبهنّ ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذینَ و کان اللهُ غفوراً رحیماً»(19)
«ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو روسری های بلند خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه (از کنیزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است. خداوند همواره غفور و رحیم است.»
در صدر اسلام زنان مسلمان به مسجد می رفتند و پشت سر پیامبر نماز می گذاردند، هنگام شب موقعی که برای نماز مغرب و عشا می رفتند، بعضی از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آنها می نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار می دادند و مزاحم آنان می شدند، آیه ی فوق نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند.
در میان اعراب و بسیاری مردم دیگر معمول بوده و هست که به هنگام نیاز، بعضی از وسایل زندگی را به طور موقت از همسایه به عاریه می گیرند. خانه ی پیامبر نیز از این قانون مستثنی نبوده و گاه و بی گاه می آمدند و چیزی از همسران پیامبر به عاریه می گرفتند. روشن است قرار گرفتن همسران پیامبر در معرض دید مردم- هرچند با حجاب اسلامی باشند- کار خوبی نبود. لذا آیه می فرماید:
«و إذا سألتموهن متاعاً فسئلوهنَّ من وراء حجابٍ»(20)
«و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی به عنوان عاریه از همسران پیامبر می خواهید، از پشت پرده بخواهید.»
و هم چنین آیات 59، 60 و 61 از سوره ی نور نیز به مسأله حجاب اشاره دارد، مراجعه فرمایید.
 

نمایش پی نوشت ها:

1. ترجمه لهوف سیّدبن طاوس، ص 92، سیّدمحمّد صحفی، چاپ چهارم.
2. پیام زن ویژه مقام زن، ص 252.
3. تفاسیر المیزان، ج15، ص 105، مجمع البیان، ج7، ص 130 و نمونه 14، ص 387.
4. زمینه های فساد در جامعه و راه درمان، علی اکبر بابازاده، ج2، ص 678، به نقل از بحار، ج3، حدیث 13، ص 90.
5. همان.
6. آثار الصادقین، 23، حدیث 7، ص 155.
7. همان مدرک.
8. وسایل الشیعه، ج 5، حدیث 5، ص 134.
9. چهره ی زن در آیینه ی اسلام و قرآن، مرتضی فهیم کرمانی، ص 74.
10. وسایل الشیعه، ج11، حدیث 6، ص 86.
11. آثار الصادقین، ج23، ص 175.
12. چهره ی زن در آیینه ی اسلام، ص 71.
13. همان، ص 193.
14. پیام زن، شماره 68، ص 253.
15. چهره ی زن در آیینه ی اسلام، ص 195.
16. پیام زن، شماره 68، ص 253، به نقل از اعلام النساء المؤمنات، ص 625.
17. چهره ی زن در آیینه ی اسلام، ص 200.
18. همان، ص 71.
19. احزاب، 59.
20. احزاب، 53.

منبع: خرّمی مشگانی ابراهیم/ جرا حجاب/انتشارات مرسل/تهران چاب سوم 1387


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.