جامعه شناسی چیست؟ دیدگاه ابن خلدون

علم جامعه شناسی، علم جدیدی است. اساس و پایه های این رشته، درنیمه دوم قرن 19 پی ریزی شده است. معمولاً، مؤسس و پایه گذاری این رشته جدید را آگوست کنت دانشممند فرانسوی (1798-1853) می دانند. به اعتقاد نویسندگان
دوشنبه، 13 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جامعه شناسی چیست؟ دیدگاه ابن خلدون
جامعه شناسی چیست؟ دیدگاه ابن خلدون

نویسنده: دکتر سید محمد ثقفی



 
علم جامعه شناسی، علم جدیدی است. اساس و پایه های این رشته، درنیمه دوم قرن 19 پی ریزی شده است. معمولاً، مؤسس و پایه گذاری این رشته جدید را آگوست کنت دانشممند فرانسوی (1798-1853) می دانند. به اعتقاد نویسندگان عصرجدید، کنت نخستین دانشمندی بوده است که جامعه و شناخت آن را به عنوان موضوع این رشته، معرفی کرده و جامعه را به عنوان یک موضوع مستقل مورد بررسی قرارداده است و اصول نظریات خود را برپایه یک تئوری اثباتی بنا نهاده و برپایه آن دیدگاه، نتایجی را درقلمرو علوم، مطرح ساخته است.
او اولین کسی است که حتی اصطلاح، جامعه شناسی (Sociology) را براین رشته، اطلاق کرده است.
آگوست کنت، در تقسیم بندی علوم درنظریه معروف خود، جامعه شناسی را درمرتبه نهایی مراتب علم قرار می دهد که از پیچیدگی خاص برخوردار است.
طبق نظریه کنت، علوم در سلسله مراتب خود، با همدیگر تفاوت فاحش دارند. آن چیزی که اصولاً بسیار ساده و ساده تر است، شناختنش آسان تر و روشن تر است و هرچه موضوعی، پیچیده تر می گردد، شناخت آن پیچیده تر و ابهام آمیزتر است. به این ترتیب، ترتیب علوم در نزد آگوست کنت چنین قرار می گیرد:
1. ریاضیات 2. نجوم و ستاره شناسی 3. فیزیک 4. شیمی 5. زیست شناسی 6. جامعه شناسی
در این سلسله مراتب معرفتی: هر یک از موارد به ترتیب، از ساده به پیچیده قرار دارند. ساده ترین علوم ریاضی و پیچیده ترین آن ها جامعه شناسی می باشد (پنهان نماند که کنت جامعه شناسی را نوعی از علوم ارگانیسمی می دانست و لذا آن را بعد از زیست شناسی، قرار داده است). به نظر کنت: نه ارسطو و نه منتسکیو با نبوغ و تبحر خاصی که داشته اند، نتوانسته اند، علم جامعه شناسی را تصور نمایند و آن را به طور مستقل مورد بررسی قرار دهند. زیرا (به نظر کنت) هنوز علوم زیست شناسی در دوره این دانشمند نضج نیافته بود.
طبیعی است که علم زیست شناسی (Biology) در اواخر قرن 18، تأسیس یافته و در اوائل قرن 19 بسیار توسعه یافته است و طبیعی است که هنوز دوره تأسیس جامعه شناسی و علم الاجتماع (بنا به نظریه آگوست کنت) فرا نرسیده است (چنان که بعدها دورکیم هم، جامعه شناسی را به علم معرفته الاعضاء تشبیه کرده و برای آن، سر و اعضاء مطرح ساخته است). از این جهت کنت، بر آن شد که بر اثر توسعه رشته علم الحیات، علم جامعه شناسی را ابداع نماید و برای آن موضوع مستقل قائل شود.

نقد نظریه کنت درباره علوم

در نظریه آگوست کنت، به علم روان شناسی، چندان بها داده نمی شود و آن رشته جزء علوم بشری به حساب نمی آید. به نظر کنت رشته روان شناسی از فروعات علم زیست شناسی است و برای شناخت روان شناسی، باید رشته زیست شناسی و علم معرفته اعضاء (فیزیولوژی) را دنبال کرد.
در این بینش شناخت آثار روان مطرح است نه خود نفس - که یک موضوع فلسفی است نه علمی - و از نظر کنت قابل شناخت نمی باشد، چنان که شناخت آثار ماده در فیزیک و آثار حیات در زیست شناسی، روش تحقیق در آن علوم می باشد، نه خود ماده و حیات که موضوعی علمی و فلسفی است.
اما شاگردان کنت به خطای استاد خود پی بردند و اعلام کردند که روان شناسی هم برای خود رشته مستقلی است و در سلسله مراتب علوم میان علم زیست شناسی، روان شناسی و جامعه شناسی قرار می گیرد و آن رشته روان شناسی اجتماعی است.
2. اصولاً به نظر برخی متفکران، تاریخ اکتشافات و تئوری های نظری در زمینه علوم و تکامل آن ها از عوامل متعدد و متنوع حکایت می کند. تفسیر تاریخ علم و تحلیل آن تنها بر مبنای سادگی و پیچیدگی موضوعات، چنان که آگوست کنت برآن تأکید دارد، با حقایق تاریخی و کشف علم و نظریه ها چندان انطباق ندارد.
به هرحال این که نظریه آگوست، چه مقدار از صحت و درستی برخوردار باشد مسئله ای است اما چیزی که در آن شکی وجود ندارد، این است که رشته جامعه شناسی به طور زنده و پویا، دقیقاً از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، نضج گرفته است. آنجا که علوم طبیعی به ویژه علوم زیستی، تکامل یافته و در پرتو آن رشته های علوم انسانی و جامعه شناسی، توسعه یافته است.
3. این سخن، به این معنا نیست که دانشمند هرگز به پدیده های اجتماعی و تحلیل و تعلیل آن ها، قبل از این تاریخ نپرداخته اند، بلکه مسئله دقیقاً به عکس آن است و دانشمندان سال ها پیش از تولد آگوست کنت به بخش های مهمی از علوم اجتماعی اهمیت فراوان داده و کتاب های باارزشی در آن زمینه، تألیف کرده بودند. مثلاً در زمینه علم سیاست، علم اخلاق، علم اقتصاد، علم حقوق، آمار، انسان شناسی، فلسفه تاریخ و فلسفه حقوق و .... مباحث ذی قیمتی عرضه می کردند. عنایت داشتند و از این جهت است که به این رشته ها، علوم ادبی، اجتماعی (سیاست مدرن) Saiences of Morala Sociolgies تعبیر می آورد. (علم الادب الاجتماعی).
تنها تفاوت و تمایزی که میان رشته علوم انسانی (مطرح شده در دوران گذشته یا علوم انسانی عصر حاضر) وجود دارد، متد و روش مطالعاتی در قلمرو این علوم است.
معمولاً این علوم، در دوره های گذشته علوم دستوری و انشایی تلقی می شدند؛ به این معنا که سعی دارند در مورد «آنچه باید باشد» بحث کنند، اما علوم موجود در عصر حاضر، بیشتر روی «آنچه هست» دور می زنند و به طور توصیفی (Discription) مطرح می شوند و چندان اعتنایی به «کشف حقیقت (چنان که در روش پیشینیان مطرح بود) ندارند. مثلاً علم اخلاق، بحث از سلوک و رفتار انسانی را دنبال می کند که چگونه انسان باید افعال خیر را انجام دهد و از کردارهای ناپسند و زشت بپرهیزد، بی آنکه میان اخلاق و دیگر شرایط اجتماعی، علاقه و ارتباطی وجود داشته باشد. همین طور در اقتصاد، راه های کسب ثروت و مصرف آن بحث می شد بی آنکه به شرایط مقتضیات جامعه، توجهی شود.
اما علم اجتماع به مثابه «مجموعه افراد» مطرح می گردید که چگونه باید باشند و چه نوع حکومتی را انتخاب کنند.
در عصر حاضر بیشتر در مورد این علوم، روش توصیفی «آنچه هست» (Objective) متداول است و دانشمندان به معنی خاص کلمه Scientist تلاش دارند که روابط حاکم میان پدیده های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را دریابند و آن را توضیح دهند.
به نظر می رسد چنین روشی «موضوعی» گرچه درمورد علوم طبیعی و زیستی کارآیی دارد و می تواند آدمی را به جزئیات بسیار دقیق طبیعت و حیات آشنا سازد که درنتیجه آن انسان توانست که به موانع زیستی و دشمنان حیات طبیعی پی ببرد و طبیعت را در قلمرو تسخیر انسان قرار دهد و آثار با ارزشی در زمینه علم و صنعت و تکنولوژی به بار آورد.
اما این روش در زمینه علوم انسانی (گرچه در به دست آوردن ویژگی های موضوع در قلمروهای حیات انسانی، بسیار مفید است، اما در اصلاح نابسامانی های اجتماع انسان عقیم می باشند و گاهی احیاناً همین روش به نتایج حاد تهدید کننده در حیات جمعی انسانی، منتهی شده است. مگر پیدایش نظر «داروینیسم اجتماعی، نتیجه علم گرایی تخصصی و «جزءنگری» نبود که به پیدایش نظر «داروینیسم اجتماعی، نتیجه علم گرایی تخصصی و «جزء نگری» نبود که به پیدایش فاشیسم و جنگ جهانی دوم منجر شده است.
اگر علم اقتصاد با جامعه شناسی در تحقیقات خود اهداف انسانی را دنبال نکنند، پس چگونه می توان از قلمرو این علوم، با پدیده شوم «فقر» تبعیض نژادی و رفع نابرابری های قومی، مبارزه کرد؟!
و به هرحال این سوال هنوز به قوت خود باقی است که باید «علم همواره بی طرف باشد» (که البته به مرحله تحقیق باید چنین باشد) یا علم جهت دار، و دانشمند متعهد می تواند، اصلاح گر نابسامانی های حیات اجتماعی انسان باشد؟!
طبعاً این قصه، سر دراز دارد که باید علم تنها به بشر «قدرت افزاید» چنان که پیشقراولان متد حس گرایی، راجر بیکن و جان لاک بر آن پای می فشردند یا علم آدمی را به حقیقت برساند و انسان پیش از آنکه به وسیله علم قدرتمند باشد که «توانا بود هر که دانا بود»، باید خود، فرهیخته شود که حتی علم را نیز ابزار و وسیله رسیدن به افزون طلبی خود قرار ندهد؟!
قطعاً این سؤال به قلمرو «فلسفه علم» مربوط می باشد که قابل تأمل است. ارزش مطالعه و فکر کردن را دارد؟!

ابن خلدون بنیان گذار جامعه شناسی

کسانی که آگوست کنت را نخستین بنیان گذار جامعه شناسی می دانند نه به این سخن پای می فشارند که او دانشمندی است که از «حالات و پدیده های اجتماعی» سخن گفته است، بلکه این ها می گویند که کنت نخستین اندیشمندی است که جامعه را به عنوان یک «کل» مورد مطالعه قرار داده و به اصطلاح «جامعه» را موضوع مستقل علمی به نام «جامعه شناسی» معرفی کرده است.
اما به عقیده ما، (اگر ملاک تأسیس یک علم، مستقل دانستن آن باشد) باید ابن خلدون را بنیان گذار جامعه شناسی دانست نه آگوست کنت.
به نظر ما، «مقدمه ابن خلدون» نه نگاهی ساده به رشته جامعه شناسی و نه گمان ابهام آمیز در مورد «جامعه» می باشد، بلکه یک تلاش عالمانه برای تحقق و تکوین علم جامعه شناسی است. زیرا روش تحقیقی این دانشمند، دقیقاً همه شرایط و مقتضیات یک تحقیق علمی را در مورد خود، حائز می باشد.
تأسیس و ابتکار در زمینه یک علم، آن وقت صادق است که یک دانشمند در بررسی های علمی خود، شرایط اصلی و جوهری زیر را رعایت نماید.
1. تصویر مشخص و متمایز موضوع علم و تمایز آن از دیگر موضوع های علوم دیگر و تلاش و تأکید بر این نکته علمی که موضوع مذکور، باید مورد بررسی قرار گیرد.
2. اعتقاد و تأکید بر اینکه: مسائل و عوارض این موضوع دقیقاً مشمول قانون علیت و عوامل تعیین کننده است که در شرایط خاص خود، پدید می آیند و به اصطلاح این علم و مسائل آن از روش کلی علیت (Causality) پیروی می کند و نوعی جبریت و تعیین (Determinism) بر آن حاکم است.
3. این روش تحقیق نتایج آثاری را به بار می آورد و از طریق قانون مندی خود، «پیش بینی» می کند.
این روش کلی و شرایط عام یک تحقیق علمی است که ابن خلدون به آن دست یازیده است، البته، این سخن هرگز به آن معنا نیست که مؤلف به همه قوانین آن علم دست یافته است وگرنه تکامل و توسعه علم که در آینده ها، به وسیله دانشمندان دیگر صورت خواهد گرفت، میسر نمی شود. بلکه علم یک موضوع تکامل پذیر و توسعه یابنده است که به تعبیر پوپر خصلت ابطال پذیری دارد. اگر دانشمند به خصوصیتی بر حسب قانون علیت دست یابد، نکته و رازی را در قلمرو موضوع علم، کشف کند و حقیقتی را به دست آورد او، به اکتشاف بزرگی نائل شده است!!
دقیقاً ابن خلدون، چنین کار دقیقی را انجام داده و لذا شایستگی آن را دارد که او را «بنیان گذار جامعه شناسی» بدانیم.

اینک شاهد

اگر این موارد تحقیق را دقیقاً مطالعه کنیم، تعیین خواهیم کرد که ابن خلدون مؤسس و پایه گذار علم جامعه شناسی است زیرا:
او موضوع این علم را «اجتماع انسانی» می داند و آن را به عنوان «علم العمران» نامیده است.
او، از واژه «عمران» جامعه انسانی را به طور عموم در نظر گرفته است.
او، عمران را چنین تعریف می کند:

تعریف

«هوالتساکن و التنازل فی مصر اوحله للانس بالعشیر و اقتضاء الحاجات» (مقدمه، صفحه 41). عمران سکنی گزیدن و نزول در یک شهر و یا شهرک است که فرد و شهروند با خویشان خود، انس بگیرد و نیازهای اجتماعی خود را برطرف سازد.

موضوع

ابن خلدون تأکید دارد که موضوع این علم، عمران بشری و اجتماعی انسان است و آن با موضوع علم خطابه و علم سیاست (مدیریت و سیاست) تفاوت دارد. این تمایز ایجاب می کند، «عمران بشری» را موضوع علم مستقلی بدانیم.

مسائل: ویژگی ها

ابن خلدون می گوید: «اگر حقیقتی به طور طبیعی معلول باشد شایستگی آن را دارد که از مسائل و ویژگی های آن مورد بحث و بررسی قرار گیرد. بنابراین هر مفهومی و حقیقتی در یک علم ویژه خود، باید مطرح شود.(صفحه 38)
از آنجا که، «عمران بشری» و جامعه انسانی، یک حقیقت مستقل است، ضروری است که از خصوصیات و ویژگی های یک علم مستقل، به حساب بیاید. سپس او، شمولیت آن در قلمرو رفتارها و کارکردهای انسان درزمینه مسائل اجتماعی را به مانند: سیاست، ثروت، صنایع و علوم که همگی از ویژگی ها و مسائل علم عمران (جامعه انسانی) هستند، یک به یک می شمارد و خلاصه می توان چنین نتیجه گرفت که موضوع علم الاجتماع درنظر ابن خلدون همان، «تمدن بشری» است که شامل دو بعد تمدن، مادی و معنوی، عمران و آبادی، علم و صنعت و فرهنگ باشد.
در اینجا ضروری می نماید که مقداری درباره موضوع علم الاجتماع، از نظر ابن خلدون صحبت نماییم.
گرچه بحث از انسان و رفتار اجتماعی او در دوران خیلی قدیم، از عهد یونان، سقوط، افلاطون و ارسطو بوده است و در زمان های اخیر عصر جدید به اوج خود رسیده، اما همواره، موضوع علم جامعه شناسی، مشمول مقوله «تشکیک» واقع شده و هر یک از مکاتب جامعه شناسی، موضوعی را برای جامعه شناسی به حساب می آورند.
مثلاً ارسطو، جامعه را «مجموع ترکیب افراد» معرفی می نماید که از طریق، قرار و اعتبار، دور هم جمع شوند و اجتماعی را برحسب رفع نیاز خود، به وجود آورند.
اما امیل دورکیم بنابر خاستگاه فکری خود «سوسیالیزه بودن» موضوع جامعه شناسی را «نهادهای اجتماعی» می داند. که به عنوان یک واقعیت خارج از ذهن و یک شیء تلقی می شوند.
به نظر دورکیم، خصلت واقعیت اجتماعی (Social fact) تأثیرگذاری روی فرد و جبری بودن آن است (Determinism).
اما طرفداران مکاتب فردگرایی، رفتار عملکرد انسان (Action) را موضوع علم جامعه شناسی می دانند و می گویند این انسان است که از جهت کنش و واکنش، هدف و آمادگی را در جامعه تحقق می بخشد و اجتماع به وجود می آورد.
در هر یک از این دیدگاه ها، تضاد دیدگاهی به طور روشن محسوس است که در دو قلمرو متقابل، قرار گرفته اند، تأثیر جامعه روی فرد و یا خلاقیت انسان (فرد) و به وجود آمدن جامعه مطرح است.
اما در نظر ابن خلدون موضوع علم جامعه شناسی «عمران» و اجتماع انسانی، مطرح است و «تمدن انسانی» موضوع جامعه شناسی است.
در این دیدگاه، تعامل انسان و جامعه، به صورت یک عملکرد دو جانبه مطرح می باشد. هم انسان تمدن را می سازد و هم تمدن روی فرهنگ و مدنیت انسان اثر می گذارد. این بحث را ابن خلدون در ویژگی های جامعه شهری «حضری» به تفصیل بحث می کند.
این نکته مسئله ای قابل ملاحظه در نظریه این دانشمند مسلمان می باشد. اینک برای ارزیابی دقیق مسئله، به عبارات و مواد مهم گفته های ابن خلدون اشاره می شود.
1. او درمقدمه کتاب می گوید: درباره «عمران» و ویژگی های ذاتی آن از قبیل: سیاست، حکومت، کسب و ثروت، صنعت و علوم... و علل و اسباب آن» (صفه 6).
2. در صفحه 35: «در طبیعت جامعه» و عوارض و ویژگی های آن از قبیل روستایی، شهری، پیروزی، کسب و ثروت و معاش، صنایع و علوم و مانند آن ها و آنچه اسباب و علل این خواص و ویژگی ها مطرح است.
3. در صفحه 40 می گوید: «اینکه ما در کتاب، از عوارض و ویژگی های اجتماع بشری از سیاست، کسب، علوم، صنایع به دلایل برهانی (استدلالی، استقرایی) بحث می کنیم.

علیت در تحلیل وقایع اجتماعی

ابن خلدون یقیناً اعتقاد دارد که احوال اجتماعی و وقایع جامعه، مشمول قانون علیت است و ریشه علیت در وقایع اجتماعی به طبیعت عمران و طبیعت اجتماع بر می گردد.
ابن خلدون در جای جای کتاب «مقدمه» تصریح دارد که:
«مورخ باید، عارف به طبیعت حوادث و احوال وجود اجتماعی و مقتضیات آن باشد» (صفحه 36).
به علاوه، او به صراحت می گوید که: حوادث اجتماعی نتیجه عملکرد اختیاری و ارادی نیست، بلکه نتیجه ضروری طبیعت اجتماعی است.
«بدان که این اطوار و کیفیت های حکومتی، طبیعت دولت ها است» (ص172).
ابن خلدون در فصل حکومت و سیاست می گوید: «وقتی که دوران فرسودگی و پیری دولت فرا رسید، دیگر برطرف نمی شود، عوامل و علت های فرسودگی دولت، طبیعت دولت و امور طبیعی دولت ها هستند. اگر فرسودگی در عمر دولتی فرا رسید این امور به مانند کودکی، جوانی، پیری و مزاج انسانی است که خصلت ذاتی آن می باشد و امور طبیعی تغییر ناپذیرند».(صفحه 293-294).
ما، درکتاب ابن خلدون، خیلی بیشتر به این موارد و تصریحات، برمی خوریم.

قانون مندی وقایع اجتماعی

منتسکیو، درکتاب «روح القوانین» خود در اواسط قرن هیجدهم، می گوید: «قانون عبارت است از روابط ضروری که از طبیعت اشیاء، برمی خیزد».
اگر منتسکیو، در قرن هیجده به این حقیقت علمی در زمینه علوم انسانی و اجتماعی نائل آمده است. قطعاً ابن خلدون سال ها و بلکه قرن ها پیش به این حقیقت صراحت داشته است.
فصل بندی مقدمه ابن خلدون، نشان می دهد که او، علم عمران و جامعه شناسی را به معنای عام کلمه، علوم اجتماعی و تمدن بشری در نظر گرفته است. اشاره به فصول مقدمه این حقیقت را روش می نماید.

فصول مقدمه

باب اول کتاب، به مانند «فصلی در زمینه اجتماعی عمومی» است (General Sociology).
باب دوم و سوم، شامل جامعه شناسی سیاسی است (Political Sociology).
باب پنجم، جامعه شناسی اقتصادی است (Economic Sociology).
باب ششم، جامعه شناسی علم ادبیات (Moral Sociology).
بنابراین آنچه به طور تفصیل در فصول کتاب مقدمه، ملاحظه می کنیم، اگر ابن خلدون را بنیان گذار و مؤسس علم جامعه شناسی بدانیم، هرگز راه خطا نرفته ایم و به گزاف، سخن نرانده ایم.
اگر ملاحظه کنیم که ابن خلدون، این مباحث علمی جامعه شناسی را قرن ها پیش از آگوست کنت، بیان کرده و پیش از آنکه علم فیزیک و شیمی و بیشتر علم زیست شناسی، نضج یابد اصول و قواعد روش جامعه شناسی را تبیین کرده است، حتماًباید بدانیم که ابن خلدون به یک کار ابتدایی علمی دست یازیده و شایستگی تقدیر و احترام را دارد.
نکته ای که باید به آن عنایت کرد، این دقت علمی است که ابن خلدون «علم اجتماع» را به معنای عام و شمولی آن می داند و علم جامعه شناسی را شامل حیات سیاسی، اقتصادی، صنعتی و علمی و دیگر مظاهر و پدیده های حیات جمعی تلقی می کند و هریک از مباحث این رشته ها، را به مانند فروع و شاخه های «علم اجتماع» نگاه می نماید.
از این جهت، مقام و منزلت و پایگاه اجتماعی - علمی ابن خلدون او را در ردیف دانشمندان اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم قرار می دهد باشد که ستاره نبوغش همواره بدرخشد.
منبع: ثقفی، سید محمد؛ (1390) ابن خلدون نخستین جامعه شناس مسلمان؛ تهران: جامعه شناسان

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
روز مادر و بهانه‌ای برای دیدار با مادر پهلوانان شهید
play_arrow
روز مادر و بهانه‌ای برای دیدار با مادر پهلوانان شهید
مداحی عربی محمد الجنامی در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مداحی عربی محمد الجنامی در محضر رهبر انقلاب
وایرال‌ترین اتفاق والیبال جهان؛ سقوط یک داور!
play_arrow
وایرال‌ترین اتفاق والیبال جهان؛ سقوط یک داور!
وضعیت گزارشگران شبکه ورزش در استودیو حین گزارش بازی حساس بارسلونا و اتلتیکومادرید
play_arrow
وضعیت گزارشگران شبکه ورزش در استودیو حین گزارش بازی حساس بارسلونا و اتلتیکومادرید
پانسمان عجیب صورت مبین دهقان توسط کادر پزشکی خیبر خرم‌آباد
play_arrow
پانسمان عجیب صورت مبین دهقان توسط کادر پزشکی خیبر خرم‌آباد
اعتراف جالب ترامپ از نقش و تاثیر ایلان ماسک در نتیجه انتخابات
play_arrow
اعتراف جالب ترامپ از نقش و تاثیر ایلان ماسک در نتیجه انتخابات
درگیری مسلحانه نیروهای تشکیلات خودگردان فلسطین با رزمندگان مقاومت
play_arrow
درگیری مسلحانه نیروهای تشکیلات خودگردان فلسطین با رزمندگان مقاومت
پرواز ایران‌بانو با ۱۱۰ زن نخبه ایرانی با خلبانی نخستین بانوی خلبان ایرانی در مشهد به زمین نشست
play_arrow
پرواز ایران‌بانو با ۱۱۰ زن نخبه ایرانی با خلبانی نخستین بانوی خلبان ایرانی در مشهد به زمین نشست
صحبت‌های جالب خلبان زن ایرانی و دستیارش
play_arrow
صحبت‌های جالب خلبان زن ایرانی و دستیارش
معرفی کوتاه بانوان قرآن نویس
معرفی کوتاه بانوان قرآن نویس
بیانات رهبر انقلاب در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام
music_note
بیانات رهبر انقلاب در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام
تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن
تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن
رستوران و کافه نزدیک هتل لیلیوم کیش
رستوران و کافه نزدیک هتل لیلیوم کیش
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
play_arrow
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه