نویسنده: دکتر سید محمد ثقفی
با همه ی وسعت اطلاعات ابن خلدون، در تشریح اوضاع اجتماعی کشورهای اسلامی و شمال افریقا و با وجود ابداع دانش، به نام «علم عمران» و جامعه شناسی در شناخت و معرفت و عوارض و مسائل جامعه انسانی، در کتاب ارزنده «مقدمه» تنها چندین افراد انگشت شمار توانستند مستقیماً از محضر چنین شخصیت علمی استفاده وافر ببرند اما بیشترآن هایی که از شخصیت علمی ابن خلدون بهره مند شده اند، کسانی بودند که بعد از مرگ وی از کتاب های او تلمذ کرده از راه نقل و اقتباس، از مقدمه، با معلومات او آشنا شده و از دانش اجتماعی بهره برده اند، بی آنکه این اشخاص محضر پرفیض ابن خلدون را درک نمایند.
با اینکه اندکی از ملت عرب ها در محیط علمی ابن خلدون، تونس از او بهره مند شده اند، اما بیشتر نتوانسته اند این دانش نوین «جامعه شناسی» را در میان خود و تمدن اسلامی رشد دهند و صد افسوس که مسلمانان و بیشتر عرب ها این ابتکار ابن خلدون را تداوم نبخشیده و اساساً این کتابها در میان آن ها ضایع گشته است.
انگار که در قرن هشتم (دوره حمله مغول به کشورهای اسلامی) دوره درخشش تمدن اسلامی به سرآمده و عمر و اجل آن به پایان رسیده و تقدیر چنان بوده است که جای خود را به جایگزینی تمدن دیگر (شاید غربی) بسپارد و دوران اضمحلال و انحطاط آن فرا رسد و سرانجام افول کرده و نابود گردد.
ولی خوشبختانه در قرن شانزدهم میلادی، دوباره، حیات علمی «مقدمه» ابن خلدون تجدید شده و از نو نضج کرده است. آنجا که مورخان امپراطوری عثمانی به تدریس و بررسی مباحث علمی آن اهتمام ورزیده و از مطالب ارزنده آن اقتباس کرده و از نور دانش متعهد الهام گرفته اند، بی آنکه اندیشه ها و افکار ابن خلدون رو به تزاید گذاشته و مکتب جدیدی را در رشته جامعه شناسی، پدید آورد، مثلاً طاش کبری زاده (1561)، حاجی خلیفه مولف «کشف الظنون» (1657) و خلیل پاشازاده معروف به طبعی یک (1665) این دانشمندان مقدمه را به زبان ترکی استانبولی ترجمه کرده اند و آن را در قلمرو امپراطوری پخش ساختند در این بین بیشترین بخش آن را «محمد صاحب» معروف به ببری زاده (1749) و بعد از او احمد جودت (1895) به ترکی ترجمه کردند.(1)
و به همین ترتیب، از راه ترجمه های ترکی، مقدمه ابن خلدون در اواخر قرن 17 میلادی به کشورهای اروپا راه یافته است. اولین کسی که از اروپائیان درباره ابن خلدون سخن گفته بود دریلو (D'Herelot) در 1697 در مجله المکتبه الشرقیه می باشد. او بخشی از مقدمه را همراه با اغلاط فراوان در آن کتاب آورده است. سپس مستشرق معروف سیلوستردی سای (Silvestre De Sacy) میان سال های 1806-1810 قسمت هایی از آن را به فرانسه ترجمه کرده است، در سال 1812 مستشرق اتریشی فون هامر بورگشتال، رساله ای به زبان آلمانی درباره اضمحلال تمدن اسلامی بعد از سه قرن تألیف کرده و در آنجا به اهمیت مقدمه ابن خلدون درتحلیل مسائل اجتماعی و فلسفه تاریخ، اشاره کرده است. او ابن خلدون را، مونتسکیوی عرب نامیده است.
شاید اولین کسی که مقدمه را کاملاً به زبان اروپایی ترجمه کرده است بارون دی سلان (Baron de Slane) می باشد که آن را به زبان فرانسه ترجمه کرد (1868). از این دوره به بعد که «مقدمه» به زبان های ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی، پرتغالی به علاوه فرانسه، ترجمه گردید.
در طول قرن 19 و اوایل قرن 20، اروپاییان کاملاً با بحث های مقدمه آشنایی دارند و رساله های متعددی در محور مباحث آن نوشته اند.
در اینجا سؤالی مطرح است که چه عاملی بوده است که آگوست کنت «پدر جامعه شناسی» از اندیشه های ابن خلدون، اطلاع نداشته است؟ به نظر می آید احتمالاً کنت از طریق بعضی از دانشجویان مصری خود به همه یا بخشی از مطالب مقدمه، آگاه بوده است احتمالاً آن ها در باروری و پروراندن نظریه آگوست کنت، بی تأثیر نباشد.
شاید معروف ترین شخصیتی که به تفصیل از مقدمه ابن خلدون بحث می کند، پروفسور گاستون بوتول، جامعه شناس در دانشگاه پاریس، باشد. او در سال 1930 کتابی زیرعنوان «فلسفه اجتماعی ابن خلدون»، انتشار داد. در این کتاب و کتاب های دیگر، فصل های ممتازی را از مقدمه ابن خلدون، اقتباس کرده است. می توان گفت، بوتول، تنها دانشمند اروپایی باشد که مقدمه ابن خلدون را در محافل علمی و ادبی اروپا معروف ساخته است.(2)
با اینکه اندکی از ملت عرب ها در محیط علمی ابن خلدون، تونس از او بهره مند شده اند، اما بیشتر نتوانسته اند این دانش نوین «جامعه شناسی» را در میان خود و تمدن اسلامی رشد دهند و صد افسوس که مسلمانان و بیشتر عرب ها این ابتکار ابن خلدون را تداوم نبخشیده و اساساً این کتابها در میان آن ها ضایع گشته است.
انگار که در قرن هشتم (دوره حمله مغول به کشورهای اسلامی) دوره درخشش تمدن اسلامی به سرآمده و عمر و اجل آن به پایان رسیده و تقدیر چنان بوده است که جای خود را به جایگزینی تمدن دیگر (شاید غربی) بسپارد و دوران اضمحلال و انحطاط آن فرا رسد و سرانجام افول کرده و نابود گردد.
ولی خوشبختانه در قرن شانزدهم میلادی، دوباره، حیات علمی «مقدمه» ابن خلدون تجدید شده و از نو نضج کرده است. آنجا که مورخان امپراطوری عثمانی به تدریس و بررسی مباحث علمی آن اهتمام ورزیده و از مطالب ارزنده آن اقتباس کرده و از نور دانش متعهد الهام گرفته اند، بی آنکه اندیشه ها و افکار ابن خلدون رو به تزاید گذاشته و مکتب جدیدی را در رشته جامعه شناسی، پدید آورد، مثلاً طاش کبری زاده (1561)، حاجی خلیفه مولف «کشف الظنون» (1657) و خلیل پاشازاده معروف به طبعی یک (1665) این دانشمندان مقدمه را به زبان ترکی استانبولی ترجمه کرده اند و آن را در قلمرو امپراطوری پخش ساختند در این بین بیشترین بخش آن را «محمد صاحب» معروف به ببری زاده (1749) و بعد از او احمد جودت (1895) به ترکی ترجمه کردند.(1)
و به همین ترتیب، از راه ترجمه های ترکی، مقدمه ابن خلدون در اواخر قرن 17 میلادی به کشورهای اروپا راه یافته است. اولین کسی که از اروپائیان درباره ابن خلدون سخن گفته بود دریلو (D'Herelot) در 1697 در مجله المکتبه الشرقیه می باشد. او بخشی از مقدمه را همراه با اغلاط فراوان در آن کتاب آورده است. سپس مستشرق معروف سیلوستردی سای (Silvestre De Sacy) میان سال های 1806-1810 قسمت هایی از آن را به فرانسه ترجمه کرده است، در سال 1812 مستشرق اتریشی فون هامر بورگشتال، رساله ای به زبان آلمانی درباره اضمحلال تمدن اسلامی بعد از سه قرن تألیف کرده و در آنجا به اهمیت مقدمه ابن خلدون درتحلیل مسائل اجتماعی و فلسفه تاریخ، اشاره کرده است. او ابن خلدون را، مونتسکیوی عرب نامیده است.
شاید اولین کسی که مقدمه را کاملاً به زبان اروپایی ترجمه کرده است بارون دی سلان (Baron de Slane) می باشد که آن را به زبان فرانسه ترجمه کرد (1868). از این دوره به بعد که «مقدمه» به زبان های ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی، پرتغالی به علاوه فرانسه، ترجمه گردید.
در طول قرن 19 و اوایل قرن 20، اروپاییان کاملاً با بحث های مقدمه آشنایی دارند و رساله های متعددی در محور مباحث آن نوشته اند.
در اینجا سؤالی مطرح است که چه عاملی بوده است که آگوست کنت «پدر جامعه شناسی» از اندیشه های ابن خلدون، اطلاع نداشته است؟ به نظر می آید احتمالاً کنت از طریق بعضی از دانشجویان مصری خود به همه یا بخشی از مطالب مقدمه، آگاه بوده است احتمالاً آن ها در باروری و پروراندن نظریه آگوست کنت، بی تأثیر نباشد.
شاید معروف ترین شخصیتی که به تفصیل از مقدمه ابن خلدون بحث می کند، پروفسور گاستون بوتول، جامعه شناس در دانشگاه پاریس، باشد. او در سال 1930 کتابی زیرعنوان «فلسفه اجتماعی ابن خلدون»، انتشار داد. در این کتاب و کتاب های دیگر، فصل های ممتازی را از مقدمه ابن خلدون، اقتباس کرده است. می توان گفت، بوتول، تنها دانشمند اروپایی باشد که مقدمه ابن خلدون را در محافل علمی و ادبی اروپا معروف ساخته است.(2)
پی نوشت ها :
1. دکترمحمد عبدالرحمن مرحبا الموجز فی تاریخ العلوم عند العرب، بیروت: چاپ دارالکتاب اللبنانی، ص 1978، ص 234.
2. ساطح الحصری، در مقدمه ابن خلدون، ص 621.