سال های 1937 و 1945 با هجوم نازی ها، به نیوزلند مهاجرت و در دانشگاه های آن جا به تدریس پرداخت. از سال 45 تا 48 در دانشگاه Reader لندن و از 69-49 استاد منطق و روش های علمی در مدرسه عالی اقتصاد انگلستان بود. در سال 1965 به دریافت لقب SIR نایل شد. از نظر فکری، وی خود را یک عقل گرای انتقادی می داند. (1)
پوپر با تکیه بر تجربیاتی که خود کراراً از آنها سخن می گوید در پی یافتن امکانات و معیارهایی بود تا با کمک آنها بتوان به طور مشخص و صریح و بهدور از گرایش های عقیدتی، نظیه های علمی تجربی معتبر را از نظریه بافی های (ظاهراً) علمی جدا کرد.
بدین منظور پوپر نظریه ای را در باب منطق علم عنوان می کند که می توان گفت از انقلابی ترین و موفق ترین (2) نظریات معاصر در این زمینه بوده است. اساس این نظریه را ابطال پذیری (3) نظریات علمی تشکیل می دهد که اصلی بود در مقابل اصل سنتی تاییدپذیری (4)، verifikation نظرات علمی.
منظوراز ابطال پذیری نظرات علمی چیست؟
ضمن رعایت حداکثر اختصار و در نتیجه ساده سازیهای که در سراسر این مقاله وجود خواهد داشت اساس این نظریه را می توان به صورت ذیل بیان کرد.با نگاهی به تاریخچه مساله استقراء در علوم تجربی در می یابیم پوپر در حقیقت با هیوم هم رای است. مساله به طور اختصار این بود که با استقراء نمی توان منطقاً به ضرورت و کلیت رسید که از ملزومات اصل علیت هستند و نتیجتاً بنیان علم متزلزل خواهد گردید؛ پوپر این رای را مقبول دانسته اما راه حل کانت را با همه علاقه ای که به وی دارد نمی پذیرد و مساله را به گونه ای کاملاً متفاوت مطرح کرده و پاسخ می گوید.
حکم یا فرضیه های ذیل را در نظر بگیرید: «همه الف ها ب هستند» و یا: «هرگاه الف . .. سپس ب» و یا مثالی که پوپر اکثراً در مورد اول به کار می برد: «همه قوها سفید هستند» و یا مثالی دیگر: «هرگاه در شرایط متعارفی آب را حرارت دهیم، در 100 درجه سانتی گراد به جوش می آید». پوپر مدعی است گزاره هایی از این قبیل آن گونه که روش استقراء عمل می کند هیچ گاه منطقاً قابل اثبات نیستند، زیر هرچند که ما بارها و بارها تجربه دریابیم که یک الف واقعاً ب است و یا قوهایی بیابیم که سفید باشند، هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که بتوان ادعا کرد ضرورتاً همه الف ها ب هستند (همه قوها سفید هستند). فقط می توان گفت قوهایی که تاکنون تجربه کرده ایم سفید بوده اند. یعنی در حقیقت به هیچ چیز دست نیافته و فقط به توصیف پرداخته ایم.
بنابراین، هیچ نظریه یا فرضیه ای علمی از این نوع منطقاً قابل اثبات تجربی نیست، بلکه فقط امکان ابطال آن وجود دارد. (5)
و یا به تعبیری دیگر در مورد یک نظریه علمی هیچ گاه نمی توان گفت این نظریه اثبات شده است، بلکه فقط می توان گفت تاکنون ابطال نشده است. در این جا تفاوت عظیمی بین این دو ادعا وجود دارد.
اما می توان مساله را به گونه دیگری مطرح کرد. ادعای این که همه قوها سفید هستند، منطقاً این نتیجه را در پی دارد که هیچ قومی مثلاً سیاهی وجود ندارد. حال فقط کافی است که از طریق تجربه نشان دهیم که فقط یک الف وجود دارد که ب نیست و یا فقط و فقط یک قو وجود دارد که سفید نیست و مثلاً سیاه است و در این صورت ادعای "همه قوها سفیدند" باطل شده است.
و این امر منطقاً همیشه ممکن است. اما اگر با همه جستجوهایی که می کنیم نتوانیم چنین موردی بیابیم آن گاه فقط گفته می شود،فرضیه یا نظریه و ادعای ما تاکنون باطل نشده است.
بنابراین همه دانش تجربی ما حدس هایی درباره واقعیت جهان است و تجربه در حقیقت به شهادت طلبیدن واقعیت است. (6) آنچه به این حدسها اعتبار می بخشد، مقاومتی است که این حدسها در برابر کوششها و آزمونهایی که به منظور ابطال آنها انجام می شود از خود نشان می دهند. و بنابراین هیچ نظریه - که ز طریق فرضیه های آزمون منتج از آن مورد آزمایش قرار می گیرد- غیرقابل انتقادی در علم وجود ندارد. و لذا می توان گفت هیچ قانون علمی در معنای کلاسیک آن- نظریه های اثبات شده و قطعی - وجود ندارد، (7) بلکه آنچه هست حدسهایی هست ک بعضی بیشتر و بعضی کمتر از پس آزمون های سخت برآمده اند که نشان می دهند بعضی از این حدسها بیشتر و بعضی کمتر به حقیقت نزدیکند.
پوپر کوشش هایی را که به منظور ابطال یک ادعا انجام می گیرد انتقاد می نامد. همان گونه که قبلاً اشاره شد هر نظریه ی علمی یا فرضیه علمی که مواردی را به صورت ایجابی ادعا می کند درحقیقت و به طور منطقی مواردی را نیز به صورت سلبی ادام یکند.
مثلاً اگر ادعا کنیم که آب در شرایط متعارفی در 100 درجه سانتی گراد به جوش می آید، این بدان معنا نیست که در شرایط متعارفی آب نبایستی در 90 درجه سانتی گراد و یا 105 درجه سانتی گراد به جوش آید. و یا به طور کلی تری مجموعه نقاط غیر از 100 روی دماسنج مجموعه مواردی را تشکیل می دهند که غلیان آب در آن نقاط باعث ابطال نظریه است؛ پس کافی نیست که نشان دهیم آب مثلاً در جایی در 100 درجه سانتیگراد به جوش آمده است، بلکه بایستی در هیچ کجا مورد خلافی پیدا نشود تا آن گاه فقط بتوانیم بگوییم این ادعا تاکنون باطل نشده است ول نمی توانیم بگوییم اثباتشده است.
حال در مقایسه با اصل سنتی تایید پذیری نظرات علمی (verifikation) این اصل دامنه نظریات و تئوری های را که می توان به آن نام علمی اطلاق کرد بسیار تنگ تر می کند. نظریه ها و تئوریهای به اصطلاح علمی ای وجود دارند که با اتکا به اصل تاییدپذیری و با اتخاذ استراتژی های مصون سازی (8) می توان از ابطال آنها ممانعت به عمل آورد و همیشه در هر وضعیتی که مدعی صحت آنها بود. این تئوریها به صرف این که احتمالاً در این یا آن مورد تایید شده اند ادعای حقیقی بودن میکنند، اما هیچ گاه نمی گویند که چه وقت باطل خواهند شد تا بتوان آنها را انتقاد کرد و همه مواردی را که می توانند به ابطال آنها منجر شوند، از طریق وارد کردن فرضیه های کمکی توجیه می کنند، به گونه ای که همیشه صحیح می نمایند. این گونه نظریات، غیرعلمی هستند و ابطال پذیری وسیله ای است برای افشای غیرعلمی بودن این نظریات. برای پوپر مثل اعلای این گونه نظریات، روانکاوی فروید و ایدئولوژی مارکسیسم می باشد. این گونه نظریات قادرند هر وضعیتی که در واقعیت پیش ی آید حتی وضعیت های متناقض را که اتفاق می افتند، با نظریه یا فرضیه واحدی ظاهراً توضیح دهند (9) و بنابراین پیوسته، تایید می شوند.
اصل ابطال پذیری نتیجه ای اخلاقی و رفتاری را نیز برای عالم و محقق علوم تجربی در پی دارد، کسی که بخواهد یک عالم و دانشمند باقی بماند، کسی است که عشق به حقیقت دارد و نان قهرمانی یک بار تایید فرضیه اش را نمی خورد. برای چنین کسی هیچ گاه به آرمش رسیدن یقین وجود ندارد. دانشمند کسی است که به منظور اعتلای علم و نزدیک شدن به حقیقت با تایید نظریات خویش اقناع نمی گردد، بلکه مدام در جستجوی یافتن آزمونهای سخت تری جهت آزمایش فرضیه خویش است و همیشه مهیاست تا در صورت یافتن موارد نقص، دست از فرضیه خود برداشته و در پی یافتن فرضیه ای جدیدتر باشد که احتمالاًبه حقیقت نزدیک تر است؛ و این امر همان گونه که خود پوپر نیز اشاره می کند صداقتی عظیم را از محقق و دانشمند می طلبد که احتمالاً ریشه در اعتقادات غیرعلمی و بعضاً دینی دانشمند دارد. (10)
این تصویر از عالم و دانشمند علوم طبیعی طبیعتاً فاصله زیادی با تصویر عامیانه ای دارد که می پندارد دانشمند و عالم علوم تجربی کسی است که بیشتر به یک دستگاه ثبت کننده باهوش شبیه است.
ایده آل چنین عالمی برای پوپر سقراط است. سقراط می داند که نمی داند. اما نتیجه این گرایش الزاماً لاادری گرایی و نسبی گرایی نیست، بلکه به تعبیری می توان گفت دانستن مرز داناییهاست. «اگرچه ما نمی توانیم نظریه هایمان را حتی به طورمحتمل اثبات کنیم، ام می توانیم آنها را نقد کنیم و بهترها را از بدترها باز شناسیم.» (11)
پی نوشت ها :
1. kiritishe rationalist
2. مثلا در مقایسه با نظریه «ساختار انقلابات علمی» توماس کوهن یا پوزیتیویسم منطقی حلقه وین.
3. falzifikation
4. اصل تاییدپذیری یا تحقیق پذیری نظرات علمی در شکل جدید آن اصل بنیادی بود که «حلقه وین» مدعی بود با این اصل بین علم و غیرعلم مرزبندی کرده و متافیزیک را از میدان بدر کره است. پوپر ک هخود زمانی ا زحاشیه نشینان این حلقه بود، موفق شد با انتقاد از این اصل و ارائه ابطال پذیری یکی از قدرتمندترین و با نفوذترین نظریات دوران معاصر را در زمینه فلسفه علم ارائه کند.
5. البته گزاره ها یا قضایایی وجود دارند که غیرقابل ابطالند، این نوع گزاره ها را گزاره های وجود ی می نامند؛ مثلاً این ادعا را که «یک جامعه آیده آل وجود دارد» هیچ گاه قابل ابطلا تجربی نیست. به همین شکل ادعا در مورد وجود "کیمیا". گزاره های و قضایای علمی بیشتر از نوع گزاره های خاص هستند.
6. در این جا پوپر تا حدودی در نظریه شناخت به کانت نزدیک می شود. مراجعه شود مثلاً به مقدمه بر چاپ دوم نقد عقل محض، kritikder reinen vernunft suhrkamp verlag 4.auf 1980s-23.
7. این ادعا هرگز به آن معنا نیست که در جهان واقعیت قانون وجود ندارد. و این منشا سوء تعبیری است که بعضاً منجر به اتهام نسبی گرایی شده است. در این جا بحث بر سر دانش و آگاهی ما از واقعیت است و نه خود واقعیت.
8. Imonoisierung strategie
*بنابراین، باریا محتوای اطلاعاتی یک گزاره و یا یک تئوری، در رابطه مستقیم با مجموعه وضعیت هایی است که می توانند این فرضیه یا تئوری را ابطال نمایند یعنی هرچه یک فرضیه وضعیت های بیشتری را «غیرمجاز» اعلام کند، دقیق تر و نیز متهورانه تر از زیرا مکان ابطال آن بیشتر است) خواهد بود.
9. پوپر شخصی را مثال می زند که کودکی را در آب می اندازد تا او را غرق کند و نیز شخصی که برای نجات کودکی خود را به آب می زند. مراجعه شود مثلا به (conjuctures and re) یا متن فارسی آن ترجمه احمد آرام. ص 44. حدس ها و ابطال ها
10. تز چهاردهم پوپر
11. تاکید از مترجم.