نویسنده: ورونیکا ایونس
ترجمه باجلان فرخی
ترجمه باجلان فرخی
انسان ـ خدایان و فرعون ـ خدایان در مصر
ایمحوتب در دورهی سائیت Saite خدائی مشهور و او را پسر بتاح و مادر او را یکی از همسران بتاح یعنی خروتی – همسران بتاح یعنی خروتی- عنخ Khroti- Onkh یا نوت یا سخمت میپنداشتند؛ ایمحوتب در عصر سائیت در تثلیث ممفیس نفرتوم شده بود. ایمحوتب به ویژه با بتاح و تحوت پیوند داشت و او را پاسدار خردمندان و طبیبان میدانستند و در جادوگری و بهبودهای معجزه آسا مشهور بود. یونانیان او را اسکلبیوس Asclepius مینامیدند و در دورهی بطالمه و به ویژه به هنگام فرمانروائی ادرجت Euergetes دوم خدائی مشهور بود. ایمحوتب را در نقاشیهای کهن به شکل کاهنی با سر تراشیده و در حالی که طوماری از پاپیروس بر زانویش قرار داشت تصویر میکردند، و گاهی فقط با لباس کهن کاهنان مصری ترسیم میشد.
امنحوتپ سوم فرمان داده بود که این وزیر دانشمند را پس از مرگ او در آرامگاه امنحوتپ سوم در ساحل غربی نیل، واقع در تب، دفن کنند و هم بدین دلیل بود که کیش امنحوتپ در زمان زنده بودن او رواج یافت. بعد از این بطلیموس چهارم فرمان داد در دیرالمدینه Deirel – Medina و در نزدیکی آرامگاه امنحوتپ معبدی بنا کنند و در این معبد امنحوتپ و ایمحوتب هر دو نیایش میشدند. امنحوتپ با اوزیریس و امون- رع نیز پیوند داشت و در تصایور به هیأت مردی ریشدار و با طومار پاپیروس در دست تصویر شده است.
یکی از القاب فرعون «آفرینندهی همه چیز» و لقب دیگر او «چشم رع» بود. در گزارشها تفاوت خدایان و فرعون از تفاوت او و زیردستانش کمتر و با این همه در بسیاری از تصایور فرعون را به شکل سرنشین زورق رع، دبیر رع یا فرماندهی زورق خورشیدی او تصویر کردهاند تا نشانی از زندگانی بعد از مرگ وی باشد. [نقش خدائی] و اعتبار فراعنه با پدیدار شدن ناتوانی نظامی و اقتصادی آنان و آمیخته شدن خون آنان با خون افرادی از دودمانهای غیرشهریاری کاستی یافت. فاصلهی بین شهریار و والیان ولایتی با قدرت یافتن این فرمانفرمایان و ایجاد آرامگاههای اختصاصی برای آنان کمتر شد و چنین بود که این فرمانفرمایان با گذشت زمان با گردآوری فرهیختگان و تیول بیشتر به قدرتی دست یافتند که گاهی از فرعون نیز بیشتر بود. افتخار بسیاری از این والیان و فرمانفرمایان از مسیر پیوندهای خویشاوندی آنان با فرعون در واقع انتقال پارهای از سرشت خدائی بدانان فراهم شده بود. شرح تصویر: ایمحوتب معمار اهرام پلکانی و آرامگاه جسر، از فراعنهی سلسلهی سوم. ایمحوتب در دورههای بعد به مقام خدائی دست یافت. او فرزانهای هوشمند بود و در این تندیس به هیأت یک کاهن، پاسدار دبیران و با طوماری از پاپیروس نشان داده شده است.با فزونی گرفتن قدرت کیش اوزیریسی و منسوب کردن فرعون به این «آغازینه شهریار» (Archetypal king) بین فرعون زنده، که ازخون خدائی بهره ور بود و فرعون بعد از مرگ که امیدوار بود همانند اوزیریس به خدایی بدل شود تفاوتی پدیدار شد. این تمایز در لقب فرعون «خدای نیکو» و «خدای بزرگ» به هنگام یاد از خدای آسمانی آشکار میشود. فراعنهی مرده خدایانی بودند که بیشتر شبیه رع و اوزیریس بودند. به اعتقاد مردم هر انسانی که در این مسیر در نیل غرق میشد با اوزیریس یگانه میشد و میتوانست به مقام خدایی دست یابد و گفتنی است که به هنگام نیایش فرعون مردم او را به عنوان اوزیریس، امون – رع یا حراختی نیایش میکردند.
تا دورهی بطالمه هیچ یک از فراعنه به هنگام زنده بودن نیایش نمیشد و فقط در برخی از موارد وقتی آرامگاه فرعونی به هنگام زنده بودن او برپا میشد نیایش او در معبد آرامگاه وی آغاز میشد. این فراعنه و برخی دیگر از فراعنه بعد از مرگ به مقام خدایان بزرگ دست مییافتند. از این شمار بود امنحوتپ اول، امنحوتپ سوم و رامسس دوم که همه آنان از سازندگان معابد و آرامگاههای بزرگ بودند. نیمی از معابدی که امروز در مصر آثارشان به جا مانده تاریخشان به دورهی فرمانروائی رامسس دوم باز میگردد.
امنحوتپ اول در پیوند با مادرش ملکه احمس- نوتاری نیایش میشد. ملکه نوتاری و پسرش را در تب خدایان پاسدار نکروپولیس میدانستند و امنحوتپ اول نخستین فرعونی بود که در مقابر صخرهای تب مدفون شد؛ امنحوتپ در این راه بسیاری از صنعتگران و هنرمندان زمان خود را برای ساختن مقبرهی خویش به کار گرفته بود. این هنرمندان مورد حمایت امنحوتپ اول و درمان مارگزیدگی یکی از این هنرمندان سبب نسبت دادن معجزات بسیاری بدو شد. بسیاری از این هنرمندان و کارگران بیگانگی بودند که به کیش نیایش فرمانروا تمایل داشتند، نمایش امنحوتپ اول اما در واقع توسط کاهنان و کارگزاران تب رواج یافت.
امنحوتپ سوم در پیوند با همسرش شهبانو تی Tiy در برخی از مراکز و به ویژه در دورهی یونانیان و رومیان در تب نمایش میشد. یونانیان امنحوتپ سوم را با قهرمان خدای یونان ممنون Memnon که تندیس عظیم و یادمان او در تب برپا شده بود یگانه کرده و تا حدود سال 200 میلادی هر روز سرود ستایش خورشید در پای این تندیس خوانده میشد. این تندیس در واقع دست ساز یونانیان اما فرمان ساختن آن توسط امنحوتپ داده شده و یکی از دو تندیسی بود که بر دروازه معبد او کار نهاده شده بود.
منبع: ایونس، ورونیکا؛ (1385) اساطیر مصر، ترجمه باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ دوم.
ایمحوتپ
ایمحتوتب Imhotep و زیر جسر Dgoser، نخستین یا شاید دومین، شهریار دودمان شهریاری سوم بود که پایتخت او در ممفیس قرار داشت. ایمحوتب همانند برخی از وزیران بعدی در مدیریت و کارهای درباری مشهور بود. شهرت وی نه سبب استعدادهای او که به سبب آثاری است که از وی در تمدن مصر به جای مانده است. ایمحتوتب در آموزهی هلیوپولیس کاهنی فرهیخته، نویسنده، طبیب و نیز دانشمندی بود که آثار زیادی در زمینههای نجوم، ریاضیات و معماری از وی به یادگار مانده است. مصریان او را معمار اهرام پلکانی و مصطبهی جسر در سقاره و نزدیک ممفیس میدانند. این بنا که در محوطهی کوچکی بنا شده بنای آن از سنگ بزرگ آهکی و دارای نمائی است از سنگ سپید است که سنگهای آن از توره Tura در ساحل شرقی نیل بدان مکان حمل کردهاند. این نخستین بنایی است که با سنگ یکپارچه ساخته شده و در تمدن مصر از اهمیت خاصی برخوردار است. بنای معابد و یادمان آرامگاهها در مصر کاری مقدس و ایمحوتب نخستین فرهیخته و دبیری بود که در این راه بدین افتخار دست یافت. در دوره شهریاری جدید ایمحتوتب را پاسدار دبیران میدانستند و هم بدین دلیل هر دبیر قبل از شروع به نوشتن چند قطره آب به یاد ایمحوتب ساغر ریزی میکرد. چنین مینماید که شکل خاصی از پرستش نیاکان از دورهی «شهریاری جدید» آغاز شد و کیش ایمحوتب کمابیش شبیه کیش نیایش مردگان و در این عصر ایمحوتب با نفرتوم یگانه شده بود.ایمحوتب در دورهی سائیت Saite خدائی مشهور و او را پسر بتاح و مادر او را یکی از همسران بتاح یعنی خروتی – همسران بتاح یعنی خروتی- عنخ Khroti- Onkh یا نوت یا سخمت میپنداشتند؛ ایمحوتب در عصر سائیت در تثلیث ممفیس نفرتوم شده بود. ایمحوتب به ویژه با بتاح و تحوت پیوند داشت و او را پاسدار خردمندان و طبیبان میدانستند و در جادوگری و بهبودهای معجزه آسا مشهور بود. یونانیان او را اسکلبیوس Asclepius مینامیدند و در دورهی بطالمه و به ویژه به هنگام فرمانروائی ادرجت Euergetes دوم خدائی مشهور بود. ایمحوتب را در نقاشیهای کهن به شکل کاهنی با سر تراشیده و در حالی که طوماری از پاپیروس بر زانویش قرار داشت تصویر میکردند، و گاهی فقط با لباس کهن کاهنان مصری ترسیم میشد.
امنحوتپ
امنحوتپ Amenhotep پسر حابو Hapu وزیر دربار امنحوتپ سوم از فراعنهی سلسلهی هیجدهم مزید بر مهارت در سپاهیگری معمار بسیاری از بناهای عظیم یادمان بود. امنحوتپ سوم در دواهی فرمانروائی خویش بناهای شکوهمند فراوانی به یادگار نهاد. امنحوتپ همانند ایمحوتب به سبب پاسداری سنتها مورد احترام و نزد مردم مقامی چون تحوت داشت. امنحوتپ انسانی فرهیخته و مشاوری حکیم و انتساب کتابی در مورد جادو بدو گویای آن است که وی را دارای سرشت خدائی تحوت میپنداشتند.امنحوتپ سوم فرمان داده بود که این وزیر دانشمند را پس از مرگ او در آرامگاه امنحوتپ سوم در ساحل غربی نیل، واقع در تب، دفن کنند و هم بدین دلیل بود که کیش امنحوتپ در زمان زنده بودن او رواج یافت. بعد از این بطلیموس چهارم فرمان داد در دیرالمدینه Deirel – Medina و در نزدیکی آرامگاه امنحوتپ معبدی بنا کنند و در این معبد امنحوتپ و ایمحوتب هر دو نیایش میشدند. امنحوتپ با اوزیریس و امون- رع نیز پیوند داشت و در تصایور به هیأت مردی ریشدار و با طومار پاپیروس در دست تصویر شده است.
فرعون ـ خدایان
شاید در دورهی «شهریاری کهن» فرعون را خدائی زمینی میپنداشتند. دودمان شهریاری با کیش حورس پیوند داشت و شهریار در نقش باران سازی شالودهی همه چیز و چون سرور شکارچیان و جنگجویان بود و مردم بر این باور بودند که پس از مرگ نیز به صید و خوردن میپردازد. از دورهی شهریاری پنجم به بعد با قدرت یافتن هلیوپولیس فرعون را پسر خدا مینامیدند و با این همه فرعون در انجام مراسم و شعائر آئینی مقام سنتی خود را حفظ کرد و در این مراسم او را همپای همه خدایان جز رع میدانستند. بدین سان فرعون تجلی خدایان بر زمین و در همان حال کاهن خدایان و بدین دلیل است که در برخی تصاویر فراعنه را در حال نیایش خویش تصویر کردهاند و در همین تصاویر فراعنه برای حفظ سرشت خدائی خویش تطهیر خدایان را به شکل تطهیر خود در جلوس و تولد فرزندان خویش انجام میدهند.یکی از القاب فرعون «آفرینندهی همه چیز» و لقب دیگر او «چشم رع» بود. در گزارشها تفاوت خدایان و فرعون از تفاوت او و زیردستانش کمتر و با این همه در بسیاری از تصایور فرعون را به شکل سرنشین زورق رع، دبیر رع یا فرماندهی زورق خورشیدی او تصویر کردهاند تا نشانی از زندگانی بعد از مرگ وی باشد. [نقش خدائی] و اعتبار فراعنه با پدیدار شدن ناتوانی نظامی و اقتصادی آنان و آمیخته شدن خون آنان با خون افرادی از دودمانهای غیرشهریاری کاستی یافت. فاصلهی بین شهریار و والیان ولایتی با قدرت یافتن این فرمانفرمایان و ایجاد آرامگاههای اختصاصی برای آنان کمتر شد و چنین بود که این فرمانفرمایان با گذشت زمان با گردآوری فرهیختگان و تیول بیشتر به قدرتی دست یافتند که گاهی از فرعون نیز بیشتر بود. افتخار بسیاری از این والیان و فرمانفرمایان از مسیر پیوندهای خویشاوندی آنان با فرعون در واقع انتقال پارهای از سرشت خدائی بدانان فراهم شده بود. شرح تصویر: ایمحوتب معمار اهرام پلکانی و آرامگاه جسر، از فراعنهی سلسلهی سوم. ایمحوتب در دورههای بعد به مقام خدائی دست یافت. او فرزانهای هوشمند بود و در این تندیس به هیأت یک کاهن، پاسدار دبیران و با طوماری از پاپیروس نشان داده شده است.با فزونی گرفتن قدرت کیش اوزیریسی و منسوب کردن فرعون به این «آغازینه شهریار» (Archetypal king) بین فرعون زنده، که ازخون خدائی بهره ور بود و فرعون بعد از مرگ که امیدوار بود همانند اوزیریس به خدایی بدل شود تفاوتی پدیدار شد. این تمایز در لقب فرعون «خدای نیکو» و «خدای بزرگ» به هنگام یاد از خدای آسمانی آشکار میشود. فراعنهی مرده خدایانی بودند که بیشتر شبیه رع و اوزیریس بودند. به اعتقاد مردم هر انسانی که در این مسیر در نیل غرق میشد با اوزیریس یگانه میشد و میتوانست به مقام خدایی دست یابد و گفتنی است که به هنگام نیایش فرعون مردم او را به عنوان اوزیریس، امون – رع یا حراختی نیایش میکردند.
تا دورهی بطالمه هیچ یک از فراعنه به هنگام زنده بودن نیایش نمیشد و فقط در برخی از موارد وقتی آرامگاه فرعونی به هنگام زنده بودن او برپا میشد نیایش او در معبد آرامگاه وی آغاز میشد. این فراعنه و برخی دیگر از فراعنه بعد از مرگ به مقام خدایان بزرگ دست مییافتند. از این شمار بود امنحوتپ اول، امنحوتپ سوم و رامسس دوم که همه آنان از سازندگان معابد و آرامگاههای بزرگ بودند. نیمی از معابدی که امروز در مصر آثارشان به جا مانده تاریخشان به دورهی فرمانروائی رامسس دوم باز میگردد.
امنحوتپ اول در پیوند با مادرش ملکه احمس- نوتاری نیایش میشد. ملکه نوتاری و پسرش را در تب خدایان پاسدار نکروپولیس میدانستند و امنحوتپ اول نخستین فرعونی بود که در مقابر صخرهای تب مدفون شد؛ امنحوتپ در این راه بسیاری از صنعتگران و هنرمندان زمان خود را برای ساختن مقبرهی خویش به کار گرفته بود. این هنرمندان مورد حمایت امنحوتپ اول و درمان مارگزیدگی یکی از این هنرمندان سبب نسبت دادن معجزات بسیاری بدو شد. بسیاری از این هنرمندان و کارگران بیگانگی بودند که به کیش نیایش فرمانروا تمایل داشتند، نمایش امنحوتپ اول اما در واقع توسط کاهنان و کارگزاران تب رواج یافت.
امنحوتپ سوم در پیوند با همسرش شهبانو تی Tiy در برخی از مراکز و به ویژه در دورهی یونانیان و رومیان در تب نمایش میشد. یونانیان امنحوتپ سوم را با قهرمان خدای یونان ممنون Memnon که تندیس عظیم و یادمان او در تب برپا شده بود یگانه کرده و تا حدود سال 200 میلادی هر روز سرود ستایش خورشید در پای این تندیس خوانده میشد. این تندیس در واقع دست ساز یونانیان اما فرمان ساختن آن توسط امنحوتپ داده شده و یکی از دو تندیسی بود که بر دروازه معبد او کار نهاده شده بود.
منبع: ایونس، ورونیکا؛ (1385) اساطیر مصر، ترجمه باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ دوم.