زندگی نامه شیخعلی خان زنگنه
شرح زندگی شیخعلی خان زنگنه به ویژه دوره قبل از وزارتش کار مشکلی است، چراکه، منابع موجود چندان اشاره ای به این مطالب ندارند، لذا کوشیده ایم هراطلاعی را اگرچه خیلی ناچیز باشد ارج نهاده و در این مجموعه بیاوریم. شیخعلی خان زنگنه فرزند علی بالی بیگ زنگنه از ایل کرد زبان زنگنه بود. شیخعلی خان در سال 1020ق متولد شد[43]. در مورد محل تولد و چگونگی تربیت و سپری شدن طفولیت او اطلاعی در دست نیست. اولین گزارش در شرح حال وی پس از تولد، مربوط به تاریخ انتصاب وی به مقام امیرآخورباشی جلو است. شیخعلی خان در رمضان 1047ق به جای برادرش شاهرخ سلطان که به مقام امارت ایل زنگنه ارتقا یافته بود به مقامامیرآخورباشی جلو رسید
[44]. وی در نهم جمادی الاولی 1049ق پس از فوت برادرش شاهرخ سلطان به امارت ایل زنگنه رسید
[45]. شیخعلی خان در زمان عباس دوم ظاهراً به سال 1653م/1064ق به عنوان حاکم کرمانشاه منصوب شد
[46].
وی در طی ایامی که حکومت کرمانشاهان را در دست داشت، شایستگی های خود را به ظهور رسانید. او در طی ایام مذکور دست به عمران و آبادانی کرمانشاه گشود
[47]. هم چنین در آن ایام واسطه بین مخالفان منوچهرخان حاکم لرستان و شاه شد و عرایض آن ها را به عرض شاه رسانید
[48].
شیخعلی خان هم چنین در سال 1063ق که حاکم کرمانشاه بود سلمان خان حاکم کردستان را که در این سال مصمم به پناه جستن به خاک عثمانی بود گرفتارکرد و او را نزد شاه عباس دوم فرستاد
[49]. که این امر حاکی از وفاداری شیخعلی خان به خاندان صفوی بود. شیخعلی خان به سال 1066ق به حکومت سنقر و دینور تعیین گردید
[50].
او در سال 1666م/1077ق از زنگنه به اصفهان فراخوانده شد و به عنوان سردار به منظور جلوگیری از حملات ازبک ها به نواحی شمال خراسان فرستاده شد
[51]. با مطالعه منابع می بینیم که شیخعلی خان در امور نظامی فرماندهی برجسته بود و بارها این امر را به ثبوت رسانده بود. شاردن از شیخعلی خان به عنوان فرمانده نظامی برجسته که سابقه سی ساله در این کار داشته یاد می کند
[52]. حیات سیاسی شیخعلی خان بعد از مرگ عباس دوم و جلوس صفی دوم نه تنها منقطع نشد بلکه خود آغاز شکفتگی جریانی بود که او را به اوج رساند و منجر به ارتقای وی بهمقامات بالای اداری شد. تا جلوس صفی دوم شیخعلی خان هنوز حکومت کرمانشاه را در دست داشت و پس از حمله ازبک ها به ایران مجدداً به جنگ با آن ها فراخوانده شد و فرماندهی بخشی از سپاهیان به عهده او محول گشت و به جای وی برادرش به حکومت کرمانشاه رسید
[53].
پس از آن که او صلاحیت خود را در
مسائل نظامی به اثبات رسانید، در سال 1668م/1079ق بلافاصله پس از استعفای بوداق سلطان تفنگچی آقاسی به جای او منصوب شد و حکومت کرمانشاه نیز به یکی از پسرانش به نام سلیمان خان واگذار گردید
[54].
سرانجام شیخعلی خان به مقام وزارت انتخاب شد. در مورد سال انتخاب شیخعلی خان به وزارت، نظریات مختلفاست. شاردن سال مزبور را 1668م/1079ق می داند
[55]. هم چنین نویسنده ای دیگر، سال انتصاب وی را به وزارت 1079قعنوان کرده است
[56]. اعتمادالسلطنه نیز سال مزبور را سنه 1079ق/1668م
[57] وعبدالحسین خاتون آبادی این سال را 1080ق دانسته است
[58]. میرزا محمد سعید مشیزی نیز سال انتصاب شیخعلی خان را به وزارت سال 1080ق مطرح کرده است
[59]. منبع دیگری سال1669م/1079ق را معرفی می کند
[60].
میرزاحسن فسایی این تاریخ را بسیار بعدتر یعنی 1084ق نوشته است
[61]. و نویسنده تذکره نصرآبادی که تاریخ نگارش اثر خود را 108ق
[62] ذکر کرده است در چندین جا
[63]به صراحت وزارت شیخعلی خان را در زمان نگارش کتاب یاد کرده است.
بحث درباره این که دقیقاً کدام یک از تواریخ فوق صحیح است کاری بس مشکل است، چراکه، برخی از آثار فوق در زمان شاه سلیمان تالیف یافته است. اما شاید بتوان صحت یکی از تواریخ مذکور را محتمل تر دانست. تاریخ منقول در وقایع السنین والاعوام و تذکره صفویهکرمان می تواند صحت بیش تری داشته باشد، چراکه منابع مذکور در زمان شاه سلیمان نوشته شده اند و نویسندگان برخی از آن ها در زمان انتخاب مزبور حضور داشته اند. اگرچه سیاحتنامه شاردن و مختصرالتواریخ و تذکره نصرآبادی نیز در زمان شاه سلیمان نگاشته شده اند ولی به واسطه همزمان نبودن حضور شاردن درایران با زمان انتصاب شیخعلی خان و نیز دوربودن نویسنده مختصرالتواریخ از ایران و عدم تصریح تذکره نصرآبادی به تاریخ انتخاب مزبور، تواریخ مکتوب در منابع مذکور چندان صحیح به نظر نمی رسد.
علت انتخاب شیخ علی خان به وزارت در اوضاع زمانه ایران نهفته است، چرا که دوره مورد بحث دوره آشفتگی اوضاع بود که ناامنی از هر حیث همه جای مملکت را فرا گرفته بود. این ناامنی و خرابی اوضاع به قدری شدت داشت که منجمین به هنگام انتصاب شیخعلی خان به وزارت عظمی دوره وزارت وی را یک سال پیش بینیکردند
[64]. آشفتگی مرزهای ایران در شرق به واسطه تهاجمات ازبک ها و ناامنی مرزهای غربی به واسطه شورش ها و غارت های کردها بیش ترین تاثیر را در انتخاب شیخعلی خان داشت. اگرچه وی بارها توانایی خود را در منکوب کردن و دفع حملات ازبکان نشان داده بود و از طرف دیگر کرد بودن و وفاداری و دینداری و صداقت وی عواملی بسیار موثر در فروکش کردن شورش های کردها می توانست داشته باشد. ظاهراً همان گونه که عزل فتحعلی خان داغستانی لزگی از وزارت عظمی توسط شاه سلطان حسین منتهی به شورش لزگیها شد
[65]، انتصاب شیخعلی خان که کرد بود و نیز دارای ایلی قدرتمند به عنوان پشتوانه بود نیز می توانست شورش را در مرزهای غربی فرونشانده و یا از شورش آن ها پیشگیری نماید.
این شورش کردها از زمان عباس دوم در مرزهای غربی بحرانی جدی ایجاد کرده بود. شاه عباس می کوشید این بحران را با گفت و گو و روش صلح آمیز فرونشاند
[66]. اما به نتیجه ای نرسید. اما شیخعلی خان توانست امنیت را نه تنها در غرب بلکه در مرزهای شرقی نیز برقرار کند. در این که شیخعلی خان به هنگام انتصابش به وزارت دارای مقام امیرآخورباشی جلو و یا تفنگچی آقاسی بود اقوال مختلف است. میرزاحسن فسایی و محمدحسن خان اعتمادالسلطنه شیخعلی را به هنگام انتصابش به وزارت عظمی صاحب مقام امیرآخورباشی جلو می دانند
[67]. اما نویسندگان خلاصه السیر ، از شیخ صفی تا شاه صفی و تذکره صفویه کرمان مطالبی نگاشته اند که از مطالعه آن ها می توان فهمید که شیخعلی خان به هنگام رسیدنش به مقام وزارت عظمی نمی توانسته امیر آخورباشی بوده باشد، زیرا اولاً: میرزا محمدسعید مشیزی خود در کتابش تصریح کرده است که شیخعلی خان به هنگام رسیدن به مقام وزارت عظمی دارای مقام تفنگچی آقاسی بود. ثانیاً در منابع پیش تر آمده است: شیخعلی خان که در سال 1047 به مقام امیرآخورباشی جلو رسیده بود
[68] در سال1049ق به امارت ایل زنگنه رسید و برادرش نجفقلی بیگ به جایش امیرآخورباشی جلو شد
[69].
بنابراین شیخعلی خان به سال 1080ق که به وزارت رسید نمی توانسته مقام امیرآخورباشی جلو داشته باشد.شیخعلی خان پس از رسیدن به وزارت، تمام کوشش خود را صرف اصلاح و انتظام امور نمود. اما به علل گوناگون، سرانجام تقریباً پس از دوسال وزارت از طرف شاه سلیمان معزول و خانه نشین شد
[70]. سال عزل شیخعلی خان 1082ق ذکر شده است
[71]. علت ظاهری عزل وی را از وزارت، مخالفت وی با شراب خواری شاه یا حداقل عدم همراهی با شاه در شراب خواری دانسته اند
[72]. در میان منابع تنها نویسنده نامعلوم مختصر التواریخ است که عزل وی را از وزارت، برعکس اقوال متداول، در کثرت افراط و پی تعیش در لهو و لعب [شیخعلی خان] نوشته است. بدیهی است این قول ابداً نمی تواند صحت داشته باشد. اگرچه، همان گونه که در مبحث ویژگی های اخلاقی شیخعلی خانخواهیم گفت بدیهی ترین و مشخص ترین ویژگی اخلاقی شیخعلی خان بر طبق همه منابع موثق، مخالفت وی با میگساری و شراب خواری بوده است.
در مورد علت عزل شیخعلی خان روایتی دیگر نیز هست که جای تأمل دارد. این روایت توسط نماینده کمپانی انگلیس در ایران نقل شده است. او خبر داده است که شاه سلیمان در یکی از حالات مستی به کورکردن یکی از برادران خودش فرمان داده بود. ملکه مادر با نظر او مخالفت می کند؛ اما این عمل مادر، خشم شاه را برمی انگیزد. چنان که شاه شمشیر می کشد و مادرش را زخمی می کند و به دستور پسرش شاه سلیمان از درمان او خودداریمی کنند. او نیز با پرت کردن خود از بالای بام، اقدام به خودکشی می کند. در این هنگام شیخعلی خان به این عمل شاه اعتراض می کند و شاه خشمگین شده و او را از وزارت عزل کرد
[73].
در ایام غیبت وی از وزارت، هرگز صدراعظمی به جای وی منصوب نشد
[74]. شاردن می نویسد که در ایام فترت مزبورسه نفر از بزرگان دربار متعهد به اداره امور وزارت عظمی بودند
[75].
به نظر می رسد در ایام غیبت شیخعلی خان از وزارت قسمت عمده کارهای مربوط به وزارت را کیخسروخانتفنگچی آقاسی انجام می داد و میرزاصادق مستوفی الممالک به امور دادوستد دفتری می پرداخت و کیخسرو بعدها وظیفه وی را نیز ضمیمه خود نمود و به این وسیله به اقتدار خود افزود
[76].
به نظر می رسد که مقصود شاه سلیمان از عزل شیخعلی خان هرگز عزل قطعی و همیشگی وی نبوده باشد. چه اولاً: به جای او اعتمادالدوله ای انتخاب نکرد. ثانیاً: شیخعلی خان در طول مدت غیبت خود گاه گاهی به حضور شاه می رسید، چرا که او را از حضور در دربار و حرممحروم نساخته بودند
[77].
سرانجام ایام فترت به سرآمد و شیخعلی خان (در سنه 1083ق) نواب اشرف را به نوازشات خسروانه اختصاص داد
[78]. و از طرف خود با عزت و اکرام و افتخار به کار خویش منصوب نمود و پس از آن دیگر شاه به نوشیدن شراب وادارش نکرد
[79].
مرحله دوم وزارت وی که از سال 1083ق آغازشده یکی از طولانی ترین ادوار وزارت در تاریخ صفویه بود.شیخعلی خان در طی این مدت طولانی اختیارات زیادی در اداره کشور کسب کرد و به این وسیله تاسیسات و اصلاحات اساسی در ساختارهای متعدد حیات اداری، اقتصادی، نظامی و سیاسی کشور به وجود آورد.
پی نوشت ها :
[43] . عبدالحسین خاتون آبادی، وقایع السنین والاعوام،محمدباقر بهبودی (تصحیح) نشر اسلامی، 1352، ص530؛ عبدالحسین نوائی، اسناد و مکاتبات ایران (از 1038 تا 1105) تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1360، ص245.
[44] . ح. حسینی استرآبادی، از شیخ صفی تا شاه صفی، ص257؛ م.خواجگی اصفهانی، خلاصه السیر، ص264، کرمانشاهان باستان از آغاز تا آخر سده سیزدهم ق، ص129-130.
[45] . م.خواجگی اصفهانی، همان، ص286؛ حسینی استرآبادی، همان، ص259.
[46] . محمدطاهر وحید قزوینی، عباسنامه ص 182
R,Mathee ;Administrative, ...Ibid,p.80.
[47] . کرمانشاهان باستان از آغاز تا آخر سده سیزدهم ه-.ق، ص12.
[48] . م.وحید قزوینی، عباسنامه، ص182.
[49] . محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، مطلع الشمس، ج،1 فرهنگ سرا، 1362، ص622.
[50] . م.وحید قزوینی، عباسنامه، ص227.
[51] Rudi Mathee ; Administrative...; Ibid;p.80
[52] . ژ. شاردن، سیاحتنامه شاردن، ترجمه محمد عباسی، امیرکبیر، ج8، ص158.
[53] . ژ. شاردن، ج9، ص181.
[54] . همان، ج9، ص209.
[55] . همان.
[56] . گمنام، مختصرالتواریخ، نسخه خطی در کتابخانهمرعشی نجفی، قم، ذیل حوادث سال 1079.
[57] . م. اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج2، دنیای کتاب، 1364، ص980.
[58] . وقایع السنین والاعوام، ص531.
[59] . میرمحمد سعید مشیزی (بردسیری)، تذکره صفویه کرمان؛ باستانی پاریزی (تصحیح) مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1367، ص355.
[60] R.Mathee; Administrative , ...; Ibid, p.80. cited. Ara, Voc 1996, Gambron to Heren .
[61] . فارسنامه ناصری، کارخانه آقاسید مرتضی، 1313ق، ص153.
[62] . نصرآبادی، ص450.
[63] . همان، ص1-180.
[64] . ژ.شاردن، ج5، ص182.
[65] John foran; the long fall da favid dinasty morning beyond the standard views; int. J.middle east study , 24 (1992); p.296.
[66] . محمدطاهر نصرآبادی، منشآت، نسخه خطی
کتابخانه مرعشی نجفی، قم، صB - 8.
[67] . میرزاحسن فسایی، فارسنامه ناصری، در کارخانه آقاسید مرتضی، 1313ق، ص153؛ م. اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، (تصحیح) رضوانی،
[68] .ج2، ص98. م.خواجگی اصفهانی، ص264؛ ح.حسینی استرآبادی، ص254.
[69] . ح.حسینی استرآبادی، از شیخ صفی تا شاه صفی، ص259؛ م.خواجگی اصفهانی، خلاصه السیر، ص386.
[70] . ژ.شاردن، ج5، ص182.
[71] . مولف نامعلوم، مختصرالتواریخ، نسخه خطی کتابخانه مرعشی نجفی، قم، مشیزی ( بردسیری)، تذکره صفویه کرمان، ص388.
[72] . ژ.شاردن، ج3، ص9-108. م.مشیزی (بردسیری) تذکره صفویه کرمان، ص388.
[73] Ior, G'36'106,Gamron to surat,26 April 1992, Gambron to surat, 27November 1672. Cited : R.mathee ; Administrative ... ; Ibid . p.84 .
[74] . ژ.شاردن، ج5، ص182 ج3، ص108.
[75] . همان، ج3، ص108.
[76] . م.مشیزی، همان، ص388.
[77] . ژ.شاردن، ج3، ص108.
[78] . م. مشیزی، همان، ص406.
[79] . ژ.شاردن، ج8، ص159.