- آسیب های مربوط به اهداف؛
- آسیب های مربوط به نهاد حکومت و رهبری؛
- آسیب های مربوط به ملت.
1. آسیب های مربوط به اهداف سیاسی
قرآن کریم، انحرافات متعددی را در مورد انگیزه های رفتارهای سیاسی، بیان می کند که در این بخش به تعدادی از آن ها اشاره می شود:اهداف غلط
خداوند می فرماید: «مانند کسانی نباشید که از سرمستی و خودنمایی در برابر مردم، از سرزمین خود بیرون آمدند و از راه خدا باز می دارند؛ خداوند به آنچه می کنند احاطه دارد.» (1) از نظر قرآن کریم در هر حرکتی، تنها اهداف توحیدی باید مورد توجه قرار گیرد.«بگو شما را تنها به یک چیز پند می دهم که دو نفر، دو نفر یا تک تک برای خداوند به پا خیزید».(2)
نداشتن شناخت کافی
در بسیاری از تحرکات سیاسی و انقلاب های جهان، افرادی در صحنه، حاضر می شوند که از آگاهی لازم در مورد اهداف و اصول انقلاب برخوردار نیستند، آنان فقط بر اثر یک رویداد یا به خاطر شخصی محبوب، گرد هم می آیند؛ به گونه ای که اگر آن شخصیت در بین نباشد و یا آن حادثه با گذشت زمان، کارکرد خویش را از دست دهد، نیروها متفرق می شود و در برابر مشکلات تسلیم شده، انگیزه ای برای باقی ماندن در راه انقلاب ندارند و گاهی خواهان بازگشت به وضعیت پیش از انقلابند.خداوند در قرآن کریم از این گونه رفتارها، انتقاد می کند:
(وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ)؛ « محمد (ص) فقط فرستاده (ی خدا) است که پیش از او فرستادگانی گذشتند؛ پس اگر او بمیرد یا کشته شود، آیا شما به عقب برمی گردید؟ و هر کس به عقب بازگردد، هرگز به خدا ضرری نمی زند و خداوند به زودی به سپاس گزاران پاداش می دهد.»(3)
دست برداشتن از اهداف
گاهی برخی افراد بر اثر فشار دشمنان، از اصل دین توحیدی دست شسته، کافر از دنیا می روند که در پی آن، اعمال نیکشان نابود می گردد.(4) و برخی دیگر به خاطر این که در روابط با کفار تنش نشوند. و از ناحیه ی آنان آسیبی نبینند، بعضی از اهداف اولیه را به فراموشی سپرده، با انواع بهانه ها از اجرای احکام الهی خودداری می کنند و این رفتار، مورد پسند دشمنان خدا نیز هست؛ آنان دوست دارند مؤمنان در دین خود تسامح کنند و کاری به بت پرستی شان نداشته باشند؛ تا آنان نیز کاری با خدای موحدین نداشته، با اینان به نرمی رفتار کنند.(5)خداوند در برابر چنین توطئه هایی، پیامبر خویش را مأمور کرد، که در راه حق استوار باشد و از خواسته های کافر پیروی نکند(6) و مبادا به خاطر ملاحظاتی، از اعلام وحی الهی فروگذاری نماید.(7)
بلکه آشکارا به کافران بگوید که من خدایان شما را نمی پرستم.(8)
از نظر قرآن، مؤمنان واقعی کسانی هستند که عهد و پیمانی را که با خدا بستند، تغییر ندهند و بر سر آن، صادقانه بایستند.(9)
تغییر اهداف و ارزش ها
نمونه ی چنین رفتاری را در مورد بنی اسرائیل مشاهده می کنیم، هنگامی که به آنان گفته شده به شهر بیت المقدس در آیند و با خشوع وارد آن شوند و بگویند: « خدایا! گناهان ما را بریز، افراد ظالم و ستمگرشان از خضوع در برابر حق سرپیچی کردند و راه ظلم در پیش گرفتند و آن شعار و هدف را تغییر داده، سخنی دیگر بر زیان جاری ساختند.(10)شعار آنان مانند عموم جوامع بشری، نان و شکم و شهوات پست، گردید. (11) و به جای آن که بگویند « حِطّهٌ» یعنی؛ خدایا گناهان ما را ببخشای، خواستار گندم شدند (12) و گفتند: « هطا سمقانا» یعنی گندم سرخ که از آن بخوریم، بهتر از این سخن و طلب بخشایش است.(13)
2. آسیب های مربوط به حکومت
پاره ای از آسیب ها در حوزه ی حاکمیت، مربوط به رهبران و زمام داران و پاره ای دیگر مربوط به کارگزاران حکومتی است؛ تعدادی نیز به ساز و کارهای حکومت و سیاست هایش در ارتباط با مردم و مخالفان داخلی و خارجی باز می گردد.2- 1. آسیب های مربوط به رهبران
قرآن کریم، انحرافات گوناگونی را برای زمام داران در حوزه ی زندگی شخصی و رفتار اجتماعی، مطرح می کند، چنین کجروی هایی، ارتباط رهبران را با ملت خدشه دار می سازد، حکومت توحیدی را در رسیدن به اهدافش ناکام می گذارد و سرانجام، افول حکومت را در پی خواهد داشت.فساد مالی
به دست آوردن اموال از راه نامشروع و زراندوزی و ساده زیست نبودن رهبران جامعه، آنان را به سدی در راه اصلاح جامعه و برقراری حکومت عادلانه، تبدیل می کند. قرآن کریم از برخی دانشمندان یهودی و مسیحی، سخن به میان آورده اند که به چنین انحرافاتی دچار بودند:(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ الْأَحْبَارِ وَ الرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ)؛ « ای کسانی که ایمان آورده اید بسیاری از دانشمندان (یهودی) و راهبان، اموال مردم را به باطل می خوردند و از راه خدا باز می دارند...»(14)
از نظر قرآن، رهبران الهی علاوه بر این که به فساد مالی آلوده نیستند، در راه انجام دادن وظایف خویش، هیچ اجر و پاداشی از مردم نمی خواهند.(15)
خیانت
در صورت خیانت و فریب کاری رهبران در تقسیم اموال عمومی یا در برنامه ریزی ها، به گونه ای که خواهان پیروی کورکورانه مردم از آنان در راه تأمین منافعشان باشند، روی گردانی مردم از حکومت روی گردان می شوند. خداوند، پیامبران را از چنین گناهی مبرا می داند آنجا که می فرماید:«هیچ پیامبری را نسزد که خیانت کند و هر کس که خیانت کند، روز قیامت، آنچه را در آن خیانت کرده با خود می آورد. سپس به هر کس آنچه را فراهم کرده است کامل داده می شود و به آنها ستم نخواهد شد».(16)
تبعیض
یکی از آسیب هایی که تمامی حکومت ها، به ویژه حکومت های دینی را تهدید می کند، رفتار تبعیض آمیز حاکمان با مردم است. در بسیاری از جوامع دینی، حاکمان با توجه بیش از اندازه به ثروتمندان و قدرتمندان در جامعه، نسبت به کسانی که با وجود فقر مالی، دین الهی را با نیتی خالصانه پذیرا شدند، بی اعتنایی می کنند. خداوند، پیامبر خویش را از چنین رفتاری برحذر می دارد:«اما آن کس که خود را بی نیاز می پندارد به او روی می آوری، با آن که اگر پاک نگردد (هیچ مسئولیتی) بر تو نیست و اما آن کس که شتابان پیش تو آمد، درحالی که (از خدا) می ترسد، تو از او (غافل می شوی و به دیگری) می پردازی.»(17)
ظلم
خدای متعال، در برابر درخواست حضرت ابراهیم مبنی بر این که از فرزندانش عده ای را امام و پیشوای مردم قرار دهد، فرموده است : « عهد من به ظالمان نمی رسد.»(18)همان طوری که قبلاً اشاره شد ظلم، مفهومی بسیار گسترده است که انواع گناهان را در ارتباط انسان با خدا و خلق، در بر می گیرد.
نداشتن شرح صدر
یکی از شرایط لازم برای رهبری، داشتن صبر و حوصله ی فراوان در برخورد با توده ی مردم و تحمل سخنان ناملایم و بار مشکلات است. از همین جاست که حضرت موسی(ع)در آغاز مأموریتش، از خداوند خواست سینه اش را گشاده سازد.(19)تندخویی
خداوند به پیامبرش می فرماید:«پس به رحمت الهی با آنان نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سخت دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند....» (20)
خود رأیی
اداره ی یک جامعه ی گسترده، به دانش کافی و برنامه ریزی مناسب برای همه ی ابعاد آن، نیازمند است؛ بدون شک که چنین کاری از توان یک فرد عادی خارج است؛ پس رهبران جامعه باید با همفکری با دیگران، راه مناسبی برای آن بیابند. در قرآن کریم می بینیم خداوند، به پیامبرش که با عالم غیب در ارتباط است، توصیه می کند در کارها با مؤمنان مشورت کند.(21)2- 2. آسیب های مربوط به کارگزاران
مدیران و کارگزاران نقش بسیار مهمی در جامعه دارند، آنان در حقیقت پل ارتباطی بین رهبران و توده ی مردم هستند. اجرای سیاست های تعیین شده از سوی حاکمان و انتقال مشکلات و خواسته های مردم، از مهم ترین وظایف آنان به شمار می آید. از طرفی دیگر، مردم رفتار کارگزاران را به پای حاکمان می نویسند و انحراف آنان را انحراف رهبران می دانند. بنابراین حکومت های دینی باید بکوشند تا کارگزارانشان از کمترین انحراف، دور باشند.در این بخش به چند نمونه از آسیب ها در ارتباط با کارگزاران اشاره می کنیم:
بی لیاقتی مدیران
در بسیاری از دولت ها، انتخاب افراد و واگذاری مسئولیت به آنان، بر اساس معیارهای نادرستی چون روابط قوی، نژاد یا میزان بهره مندی از قدرت و ثروت، صورت می گیرد.در جوامع الهی، باید به شایستگی افراد و تعهدشان در انجام دادن وظایف و گام نهادن در راه خدا، توجه شود. همان طوری که حضرت موسی (ع) از خداوند خواست، «و وزیری از خاندانم برایم قرار ده، برادرم هارون را، با او پشتم را محکم کن، و او را در کارم شریک ساز تا تو را بسیار تسبیح گوییم و تو را بسیار یاد کنیم».(22)
تسبیح، تنزیه خداوند از شرک و مبارزه با الوهیت آلهه و ابطال ربوبیت آنها است؛ تا دعوت به ایمان به خدای یگانه که همان ذکر است، جای خود را در دل ها باز کند.(23)
نفوذ افراد فاسد
وجود افراد غیر متعهد و بزهکار در جاهای مهم و حساس حکومت، مانند مراکز خبر رسانی و اطلاعاتی....باعث تصمیم گیری های نادرستی حاکمان می گردد که در پی آن، ضررهای جبران ناپذیری بر پیکره ی حکومت وارد می شود. بنابراین، اگر زمانی چنین افراد فاسدی توانستند به مراکز حساس راه یابند، دیگران موظفند با اخبار و اطلاعات و برنامه هایی که اینها فراهم می کنند، با احتیاط و وسواس فراوان برخورد نمایند. خداوند می فرماید:(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ)؛ « ای کسانی که ایمان آوردید اگر فاسقی برایتان خبری آورد، بررسی کنید، تا مبادا نادانسته به گروهی آسیب رسانید؛ پس (آنگاه) از آنچه انجام دادید، پشیمان گردید».(24)
چاپلوسی
یکی از عواملی که باعث جدایی حکومت ها از مردم می گردد، افراد ستایشگر و چاپلوسی هستند که برای به دست آوردن ثروت بیشتر و جایگاه بهتر، در اطراف حاکمان جمع شده، از ارتباط نزدیک آنان با مردم و آگاهی شان از حقایق جامعه جلوگیری می کنند. رهبران و مدیران ارشد حکومتی، موظفند با شیوه های گوناگون، اطرافیان خود را بیازمایند. تا افراد کاردان و خیرخواه را از چاپلوسان جدا سازند.در قرآن کریم آمده است: « ای کسانی که ایمان آوردید! هنگامی که (خواستید) با رسول (خدا) نجوا کنید، قبل از آن صدقه ای بدهید؛ این برای شما بهتر و پاکیزه تر است، پس اگر (چیزی) نیافتید خداوند آمرزنده و مهربان است.»(25)
برخی، در شأن نزول این آیه گفته اند که بسیاری از اوقات، توانگران و سرمایه داران خدمت رسول خدا (ص) می رسیدند و با ایشان زیاد نجوا می کردند و بدین گونه به تهیدستان فخر می فروختند و باعث ناراحتی آنان می شدند. (26) همچنین گفته اند: تنها کسی که آن روز در نجوایش صدقه داد، حضرت علی (ع) بود که دیناری را به ده درهم فروخت و ده بار و هر دفعه، یک درهم صدقه داد.(27)
ناکارآمدی نهاد بازرسی
اعتماد مطلق به کارگزاران و نداشتن نظارت مؤثر بر کارشان، حکومت ها را از درون با آسیب های جدی روبه رو می کند. رهبران موظفند با ایجاد نهادهایی، کار مدیران جامعه و افراد تحت امر خود را زیر نظر گیرند. قرآن کریم، این موضوع را ضمن داستانی، بیان کرده است:«سلیمان جویای آن پرنده شد پس گفت: چرا هدهد را نمی بینم آیا از غایبان است ؟ قطعاً او را کیفری سخت می کنم یا او را ذبح می کنم یا باید دلیل روشنی برایم بیاورد».(28)
و بعد از آن که هدهد، داستان سفر خود را به سرزمین سبا و خورشید پرستی بلقیس و قومش را برای سلیمان، تعریف کرد، آن حضرت فوراً سخن هدهد را نپذیرفت؛ بلکه گفت: « ما بزودی می بینیم (بررسی می کنیم) آیا راست گفتی یا از دروغگویان بودی؟» (29)
کنار زدن انسان های متعهد
هر حکومت و انقلابی، در مرحله ی تثبیت، به کاستن تنش بین نیروهای درون کشور، یا با کشورهای دیگر، روی می آورد. این موضوع به خودی خود کاری پسندیده است؛ ولی زیاده روی هایی که در این بین رخ می دهد، جامعه و حکومت را از اهداف اولیه ی خود دور می سازد.یکی از چنین اشتباهاتی، کنار گذاشتن نیروهای انقلابی و مستضعف، برای جلب نظر طبقات اشرافی و مرفه جامعه است. این بندگان زر و سیم با تفکر مبنی بر تفاوت طبقاتی، داشتن روحیه ی هوا پرستی و نداشتن اعتقادی صحیح به معارف توحیدی، حاضر به پذیرش جایگاهی برابر با دیگر افراد جامعه نیستند و یاری رساندن به حکومت را به کنار گذاشتن نیروهای انقلابی، مشروط می کنند.
نمونه ی چنین رفتاری را در برخورد مستکبران با پیامبر اکرم (ص) می بینیم، آنان از نبی مکرم می خواستند که مؤمنان فقیری چون: سلیمان، ابوذر و صهیب...را از اطراف خود براند.(30)
ولی خداوند به پیامبرش چنین دستور می دهد:
«خودت را با کمال شکیبایی به محبت کسانی وادار کن که پروردگارشان را با مداد و شبانگاه می خوانند و تنها ارضای او را می طبند و هرگز به خاطر زیور زندگی دنیا، چشمان خود را از آنها بر مگیر؛ و پیروی مکن از کسی که قلبش را از یادمان غافل ساختیم؛ او که از هوای نفس خویش پیروی کرد و کارش افراطی بود.» (31)
پاسخ پیامبران الهی، مانند حضرت نوح (ع) در برابر چنین افراد منحرفی این است:
«من دور کننده ی کسانی نیستم که ایمان آورده اند... وای قوم من، چه کسی مرا در برابر (مجازات) خدا یاری می دهد، اگر آنان را برانم؟ پس آیا اندیشه نمی کنید؟» (32)
از دیدگاه قرآن، طرد افراد مؤمن از مصادیق ظلم است.(33)
2- 3. آسیب های مربوط به اداره ی جامعه
شرط اساسی برای موفقیت حکومت ها در اداره ی جامعه، داشتن برنامه ای مناسب و هدفمند و اجرای دقیق آن است. دولت های جوامع دینی نیز از این قاعده مستثنی نیستند، آنان باید بکوشند که برنامه و سیاست هایشان در راستای اهداف توحیدی باشد و از هر گونه کجروی هایی در آن بپرهیزند. در این جا به برخی از چنین کجروی ها اشاره می کنیم:قوانین نامشروع
در جوامع الهی باید مراقب بود که احکام و قوانینی که اجرا می شود بر طبق کتاب خدا باشد و هیچ گاه نباید به خاطر خواسته های افراد منحرف، دستورهای الهی کنار گذاشته شود.(34)طبق آموزه های قرآن مجید هرکس بر خلاف آنچه خدا فرستاده است، حکمی کند، در گروه کافران، (35) ظالمان(36) و فاسقان(37) قرار می گیرد.
تأمین نکردن عدالت
وظیفه ی حکومت های الهی، برقراری عدالت و تأمین آن برای همه ی مردم، در تمامی بخش های فرهنگی، اقتصادی و قضایی و غیره است که بی توجهی به آن، اختلاف طبقاتی و جدایی مردم از حکومت و گاه مخالفت با آن را، در پی دارد.یکی از وجوه عدالت، عدالت در صدور حکم است و از آنجا که خداوند، فقط به حق داوری می کند.(38) پس کسانی که مانند حضرت داود (ع)، مقام خلیفه اللهی را دارند، نباید جز به حق حکم کنند (39) و هنگامی که بین مردم داوری می کنند، باید عادلانه داوری نمایند.(40)
حمایت از بزهکاران
رهبران جوامع الهی، هیچ گاه نباید از افراد منحرفی مانند کافران، (41) خائنان (42) و مجرمان (43) پشتیبانی کنند؛ هر چند که از فرزندانشان باشند.(44)مؤمنان نیز باید از چنین رفتاری بپرهیزند؛ زیرا دفاع و حمایت از این افراد، علاوه بر این که با اهداف توحیدی ناسازگار است، در آخرت هیچ سودی برایشان ندارند؛ در آنجا کسی نیست که از آنان دفاع کند.(45)
حاکمان جوامع توحیدی، باید منحرفان اخلاقی مانند زناکاران را به سزای اعمالشان برسانند و هیچ رأفتی در اجرای احکام و حدود الهی درباره ی آنان نداشته باشند (46) و نباید برای مشرکان طلب آمرزش نمایند.(47)
پیروی از هوس های گمراهان
بسیاری از منحرفان، می خواهند که رهبران جوامع توحیدی را به سستی و مسامحه در اجرای دین الهی بکشانند.(48) بنابراین دولتمردان باید مراقب باشند که هیچ گاه در دام چنین انسان های منحرفی نیفتند. و از خواهش های غلطشان یپروی نکنند.(49) زیرا آنان که در پی حدس و گمانند، رابطه ی انسان را با خداوند قطع کرده، او را به وادی حیرت و گمراهی سوق می دهند؛ (50) آنگاه انسان با ارتکاب چنین ظلمی، (51) از هدایت و نصرت خداوند محروم می گردد.(52)گمراهانی که خداوند، همه ی افراد، به ویژه، رهبران را از پیروی هوا و هوس های آنان باز می دارد، گروه هایی با ویژگی های زیر هستند:
اهل کتابی که به دین حق، ملتزم نیستند، (53) افراد گناهکار و ناسپاس؛ (54) کسانی که آیات الهی را تکذیب می کنند و به آخرت ایمان ندارند و برای خداوند شریکی قرار می دهند. (55) کسانی که از یاد خداوند غافل بوده، در پی هواس نفس هستند و کارهایشان افراطی است؛ (56) از حق بی خبرند(57) و از حدس و گمان پیروی می کنند،(58) افرادی که دین حق را تکذیب می کنند و صفات زشتی مانند عیب جویی، سخن چینی، تجاوز پیشگی، گنهکاری، کینه توزی، پرخوری، خشونت و بدنامی دارند، از کار خیر جلوگیری می کنند و تنها مایه ی غرورشان این است که دارای قدرت مالی و فرزندان فراوانند، (59) یا کسانی که گرفتار کفر و نفاقند.(60)
افراط و تفریط
زیاده روی یا کوتاهی، یکی از آسیب های بسیار شایعی است که تمامی ابعاد حکومت ها را تهدید می کند و اعتدال و میانه روی که در قرآن کریم از آن به عنوان «احسان» یاد شده است، اصلی است که در همه ی کارها باید مورد توجه قرار گیرد.خداوند می فرماید:
(أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)؛ «واحسان کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»(61)
به نظر علامه طباطبائی (رحمه الله) این آیه ی شریفه، مطلق است و نتیجه ی آن، نهی از تمامی رفتارهای افراطی و تفریطی است. منظور از احسان، خودداری از جنگ و رأفت و مهربانی با دشمنان دین و امثال این معانی نیست؛ بلکه منظور این است که هر عملی انجام می شود، خوب و درست انجام شود.(62)
2- 4. آسیب های مربوط به امنیت و سیاست خارجی و داخلی
روابط جامعه ی توحیدی با دیگر جوامع، از حساسیت ویژه ای برخوردار است. این روابط، نباید تنها بر اساس عقل حسابگر مادی تنظیم شود؛ بلکه اهداف توحیدی نیز باید مد نظر قرار گیرند. چنین حساسیتی در بعد امنیتی نیز وجود دارد. در این جا به برخی از آسیب ها در ابعاد امنیت و سیاست داخلی و خارجی اشاره می کنیم.خود باختگی
بهره مندی از فکر و تمدن بیگانگان با حفظ اصول و ارزش ها، کاری پسندیده است؛ ولی خودباختگی، به ویژه در برابر کسانی که با خداپرستان راستین، سرِ جنگ دارند، خسارت های جبران ناپذیری برای حکومت دینی به بار می آورد.دولتمردان باید به این موضوع توجه داشته باشند که برخورداری بیشتر دشمنان از امکانات مادی، دلیلی بر سعادتمندی آنان نیست.
خداوند به پیامبر می فرماید:
«هرگز به متاع های زندگی دنیا که گروه هایی از آنان (کفار) را از آن بهره مند ساختیم؛ با هدف آزمایششان، چشم مدوز؛ روزی پروردگار تو بهتر و پایدارتر است».(63)
و در جای دیگر می فرماید: « غم مخور (برای آنچه که آنها دارند)».(64)
سلطه پذیری
نداشتن برنامه ای درست، ایمان، عمل شایسته و تلاش و پشتکار لازم، به از دست رفتن استقلال جامعه در برابر دشمنان دین خدا و تسلط آنان بر فرهنگ و سیاست اقتصاد و کیان خدا پرستان می انجامد و این موضوعی است که قرآن کریم با آن مخالفت می کند.«خداوند، هرگز برای کافران راه (تسلطی) بر مؤمنان قرار نداده است».(65)
غفلت از دشمن
کافران دوست دارند که در جبهه های نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، مؤمنان از آنان غافل باشند تا به آسانی بتوانند دست به شبیخون بزنند.ولی خداوند به موحدان دستور می دهد که در جبهه ی جنگ، هنگام عبادت نیز، از کافران غافل نباشند و همه مشغول نماز نشوند و آنان که با پیامبر اکرم (ص) به نماز می ایستند، اسلحه ی خود را آماده داشته باشند.(66)
فراهم نکردن تجهیزات کافی
حکومت ها در جوامع توحیدی، باید هر چه را در توان دارند برای مقابله با دشمنان پیدا و پنهان به کار گیرند؛ سستی در چنین کاری عواقب جبران ناپذیری در پی خواهد داشت. قرآن کریم می فرماید:«هرچه در توان دارید، از نیرو و اسبان بسته شده (وزین کرده) برای (مقابه با) دشمنان آماده کنید؛ تا با آن بترسانید دشمن خدا و دشمن خودتان را و دیگرانی که شما آنها را نمی شناسید و خدا آنها را می شناسد.»(67)
ترس از دشمنان
نتیجه ی مرعوب شدن حکومت های دینی در برابر کفار، انفعال و دست کشیدن آنان از اصول انقلابی و وارد کردن خسارت های جبران ناپذیر بر دین و دنیای مؤمنان است. نداشتن توکل بر خداوند و ترس باعث می شود که انسان به زمین چسبیده، (68) از تلاش و جهاد در راه خدا گریزان باشد.مؤمنان در مواجهه با دشمن، باید از خداوند، خواهان صبر و ثبات قدم باشند؛ (69) یکدیگر را به صبر دعوت و پیوندهایشان را با خدا و خلق تقویت کنند، راه تقوا در پیش گیرند(70) و خدا را بسیار یاد کنند.(71)
مؤمنان حقیقی نه تنها از تهدید دشمن نمی ترسند، بلکه بر ایمانشان افزوده می گردد، زیرا به قدرت خداوند ایمان دارند و او را بهترین حامی می دانند.(72)
حاکمان جوامع الهی، باید به نیروی الهی و حمایت مردمی متکی باشند تا اگر زمانی دشمن قصد نیرنگ و شبیخون داشته باشد، بتوانند پاسخ لازم را بدهند و به فرموده ی قرآن کریم، خداوند و مؤمنان برای حمایت از دین الهی، کافی اند.(73)
فریب خوردن
بسیاری از مواقع، دشمنان با طرح پیشنهادهایی به ظاهر آشتی جویانه، قصد فریب رهبران الهی را دارند کفار علاوه بر این که آرزو دارند رهبران جوامع توحیدی از اصول انقلابی دست بکشند، می خواهند آنان را از حمایت مردمی محروم سازند تا به آسانی بتوانند بر این جوامع و رهبرانشان تسلط یابند.خداوند به پیامبرش می فرماید:
«نزدیک بود تو را از آنچه بر تو وحی کردیم، بفریبند تا غیر آن را به ما نسبت دهی، و در آن صورت تو را به دوستی خود برگزینند و اگر تو را ثابت قدم نمی ساختیم، نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی.»(74)
مطالب گوناگونی در شأن نزول این آیات آمده است، مانند این که مشرکین دو خواسته از پیامبر داشتند: اول آن که از بدگویی علیه بت های آنان دست بردارد، دوم این که بردگان و مسلمانان تهیدست را از اطراف خود دور سازند تا مشرکان نزد پیامبر بیایند و سخنان او را گوش دهند.(75)
تطمیع
گاهی، دشمنان یک ملت برای آن که بتوانند قدرت آنان را خنثی سازند، به تطمیع رهبران و خواص جامعه، روی می آورند. قرآن کریم، نمونه ای از این جریان را در داستان حضرت سلیمان (ع) بیان می کند و آن زمانی بود که حضرت سلیمان به ملکه ی سبا و قومش نوشت: « بر من برتری مجویید و به سوی من آیید در حالی که تسلیم حق هستید».(76) ملکه ی سبا تصمیم گرفت هدیه ای گرانبها برای سلیمان بفرستد؛(77) آن حضرت در جواب فرمود: « می خواهید مرا با مال کمک کنید(و فریب دهید)؟! آنچه خداوند به من داده، از آنچه به شما داده است بهتر است ؛ بلکه شما هستید که به هدیه هایتان خوشحال می شوید.»(78)آزادی فتنه انگیزان
هر حکومت دینی با تعداد زیادی از دشمنان داخلی روبه روست. آنان که منافعشان را با برقراری حاکمیت دین خدا از دست رفته می بینند، همیشه در پی توطئه و ایجاد خلل در پایه های حکومت مانع تراشی در مسیر اصلاح جامعه هستند.وظیفه ی حاکمان این است که نخست، آنان را ارشاد و نصیحت کنند و در صورت مؤثر نبودن، به مقابله ی عملی با آنان روی آورند. از یک طرف، ماهیت چنین افرادی را برای عموم مردم آشکار سازند تا مؤمنان صفوف خود را از آنان جدا کنند و از طرفی دیگر، جلوی تحرکات این فتنه جویان را بگیرند تا از گمراهی افراد جامعه جلوگیری شود.
در جریان گوساله پرستی بنی اسرائیل می بینیم حضرت موسی (ع) سامری را که باعث گمراهی مردم شده بود، از اجتماع طرد و ساخته اش را نابود کرد؛ آنجا که فرمود:
«پس برو (دور شو) که بهره ی تو در زندگی این است که بگویی با من تماس نگیرید و تو را موعدی (برای عذاب) خواهد بود که هرگز از آن تخلف نخواهی کرد و بنگر به آن خدایت که پیوسته آن را پرستش می کردی؛ که ما حتماً آن را می سوزانیم، سپس یکسره در دریا پراکنده اش می کنیم.» (79)
خداوند به پیامبر اسلام دستور می دهد مواظب فریبکاری منافقان باشد و در مسجدی که به قصد ضرر رساندن به مؤمنان ساخته اند، نماز نخواند.(80)
درباره ی کسانی هم که همیشه در پی توطئه و شایعه پراکنی و تضعیف روحیه ی مسلمانان بودند (81) این آیه نازل شده است:
«اگر منافقان و کسانی که در دل هایشان بیماری است و شایعه افکنان در مدینه، از کار خود باز نایستند، تو را ضد آنان می شورانیم؛ از آن پس جز اندک زمانی نمی توانند در کنار تو بمانند، این ملعونان که رانده شده اند و هر جا یافت شوند، باید دستگیر شد و به سختی کشته شوند.»(82)
پی نوشت ها :
1. انفال:47.
2.سبا: 46.
3. آل عمران: 144.
4. نک: بقره: 217.
5. نک: قلم:9.
6. نک: شوری: 15.
7. نک: هود: 12.
8. نک: یونس: 104 و کافرون: 2.
9. نک: احزاب: 23.
10. نک: بقره: 58- 59 واعراف : 161- 162.
11- پرتوی از قرآن، ج 1، ص 168.
12. نک: تفسیر قمی، ج 1، ص48.
13. نک: تفسیربرهان، ج 1، ص 227 و تفسیر صافی، ج1، ص 121.
14. توبه: 34.
15. نک: هود : 51؛ یوسف: 104 و فرقان: 57.
16. آل عمران: 161.
17. عبس: 5-10 (ترجمه ی فولادوند با اندکی تصرف).
18. نک: بقره: 124.
19. نک: طه: 25.
20. آل عمران: 159.
21. همان.
22. طه: 29- 34 (ترجمه ی مکارم شیرازی با اندکی تصرف)
23. ترجمه ی تفسیر المیزان، ج14، ص 205.
24. حجرات:6.
25. مجادله: 12.
26. نک: مجمع البیان، ج 5، ص 252؛ التبیان، ج 9، ص 551 و المیزان، ج 19، ص 217.
27. نک: تفسیر قمی، ج 2، ص 357؛ تفسیر صافی، ج 5، ص 149؛ المستدرک، ج2، ص 482؛ المصنف. ج7، ص 505؛ اسباب نزول الایات، ص 276؛ شواهد التنزیل، ج 2، صص 313، 319- 324؛ نواسخ القرآن، صص 235 ؛ تفسیر قرطبی، ج 17، ص 302 والدر المنثور، ج 6، ص 185.
28. نمل: 20- 21.
29. همان: 27.
30. نک: تفسیر نمونه، ج12، صص 414- 416؛ مجمع البیان، ج 3، ص 465 و تفسیر قمی، ج2، صص 34- 35.
31. کهف: 28.
32. هود: 29- 30.
33. نک: انعام: 52.
34. نک: مائده: 48- 49.
35. همان: 44.
36. همان: 45.
37. همان: 47.
38. نک: غافر: 20.
39. نک: ص : 26.
40. نک: نساء: 58.
41. نک: قصص: 86.
42. نک: نساء: 105.
43. نک: قصص: 17.
44. نک: هود: 46.
45. نک: نساء: 109.
46. نک: نور: 2.
47. نک: توبه: 113.
48. نک: قلم: 9.
49. نک: مائده: 48- 49.
50. نک: انعام: 56، 116.
51. نک: بقره: 145.
52. همان: 120.
53. نک: مائده: 48- 49.
54. نک: انسان: 24.
55. نک: انعام: 150.
56. نک: کهف: 28.
57. نک: جاثیه: 18.
58. نک: انعام: 116.
59. نک: قلم: 8- 14.
60. نک: احزاب: 1، 48.
61. بقره: 195.
62. نک: المیزان، ج 2، ص 65.
63. طه: 131.
64. حجر: 88.
65. نساء: 141.
66. نک: نساء: 102.
67. انفال: 60.
68. نک: توبه: 38.
69. نک: بقره: 250
70. نک: آل عمران: 200.
71. نک: انفال: 45.
72. نک: آل عمران: 173.
73. نک: انفال: 62- 64.
74. اسراء: 73- 74.
75. نک: مجمع البیان، ج 3، ص 431.
76. نمل: 31.
77. نک: همان: 35.
78. همان: 36.
79. طه: 97.
80. نک: توبه: 107- 108.
81. نک: تفسیر قمی، ج 2، صص 196 - 197.
82. احزاب: 60- 61.