این ویژگی ها که از مقایسه ادیان با یکدیگر و مشترکات اغلب آنها - و نه همه آنها - به دست آمده است شامل مواردی از این دست است: اعتقاد به موجودات فوق طبیعی،
تفکیک میان اشیای مقدس و غیر مقدس، اعمال و مناسک، قانون اخلاقی خدایی، احساسات دینی مانند خشیت و گناه و پرستش و...، دعا و یک گروه اجتماعی مبتنی بر موارد فوق.(3)
نگاه های جدید درباره ی دین همان نگاه علوم مختلف مانند روانشناسی، مردم شناسی، جامعه شناسی، فلسفه و تاریخ است که البته با رهیافت های مختلفی صورت پذیرفته که در زمره ی مهم ترین آنها باید از رهیافت پدیدارشناسانه نام برد. در این میان مطالعات و بررسی های جامعه شناسان از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا معمولاً پایه و اساس دیگر بررسی ها است و یا لااقل تأثیری بسیار جدی بر آن دارد. عالمان هر یک از علوم با علاقه، کشش و نیاز و منظری خاص به دین نگریسته اند و تعلق خاطر یک جامعه شناس به مطالعه ی دین نیز به جنبه های مربوط به نقش و کارکرد دین در شئون مختلف جامعه و رفتارهای دین داران به عنوان بخش و وجهی از رفتار گروهی است.(4) نخستین دین پژوهی ها در قلمرو جامعه شناسی، اغلب به خاستگاه های تاریخی و روانی دین و باورهای دینی معطوف بود و بالمآل دین را به صورت تابعی از واقعیت های ملموس بیرونی نظیرآب و هوا، ترس، جهل یا ترفندهای کلیسا معرفی می کرد.(5) چنین نگاه هایی به دین گاه به اعلام مرگ خدا و دین او می انجامید ولی امروزه دیگر تقریباً همه جامعه شناسان پذیرفته اند که دین به عنوان یک واقعیت نیرومند اجتماعی نمرده است و حداقل نقش دین یعنی پاسخ دادن به یک سلسله نیازهای روانی در انسان ها مورد پذیرش همه است و چون این نیازها، نیازهایی پایدار و زائل نشدنی است، دین نیز به صورت واقعیت پایداری از فرهنگ انسان باقی خواهد ماند.
البته دشواری رسیدن به تعریفی از دین که سازگار با مبانی و نیازهای جامعه شناسی و کارآمد برای تبیین کارکردهای اجتماعی دین و در عین حال قابل
تطبیق با رفتارهای گوناگون پیروان ادیان مختلف باشد، همچنان به قوت خود باقی است(6) و به همین دلیل در آرای جامعه شناسان نیز تشتت آراء درباره ی ابعاد جامعه شناختی دین به چشم می خورد. این اختلاف دیدگاه ها به موضوع کلی تر امکان یا عدم امکان بررسی جامعه شناختی دین کشیده شده است. برخی جامعه شناسان، اصولاً دین را پذیرای هیچ تحلیل جامعه شناختی نمی دانند، زیرا به اعتقاد آنها دین یک نهاد اجتماعی یا فرآورده ی انسانی مانند نهادها و فرآورده های دیگر نیست و نمی توان آن را مورد تبیین عقلی قرار داد(7)، اما حتی از نظر این گروه از اندیشمندان، تحقق اجتماعی دین می تواند متعلق مطالعات جامعه شناختی قرار گیرد. برخی دیگر از جامعه شناسان با تکیه بر رهیافت پدیدارشناختی، از تعمیم های علّی و معلولی چشم پوشیده اند و قلمرو بررسی دین را محدود به توصیف و تفسیر همدلانه ی نظام های اعتقادی می دانند و برخی دیگر با تکیه بر رهیافت های تقلیل گرایانه، دین را در حد دیگر واقعیت های اجتماعی یا روانشناختی کاهش داده اند تا بتوانند آن را بررسی کنند. این روش که رایج ترین موضع جامعه شناسان معاصر در برابر دین به حساب می آید، با کنار نهادن مسأله ی حقانیت باورهای دینی همراه و بر این فرض استوار است که دین نیز مانند صورت های دیگر رفتار اجتماعی و فردی بشر، یک پدیده ی انسانی است و می توان آن را مانند آنها با روش های خاص علوم اجتماعی مورد بررسی قرار داد.(8) گروهی دیگر بر این باورند که تقلیل پدیده های مذهبی به واقعیت های اجتماعی یا روانشناختی، مشکلی را حل نمی کند و با این روش نمی توان دین را فهمید.(9) از سوی دیگر، ما با این واقعیت نیز مواجهیم که تلاش بسیاری از جامعه شناسان بر این است که تا دین را آنگونه بفهمند و بررسی کنند که فردی دیندار آن را می فهمد.(10)
به هر حال، امروزه کمتر مسأله ای در حوزه ی دین است که در بوته ی مطالعات و بررسی های جامعه شناسان قرار نگرفته باشد.(11) مجموع این مطالعات را به سه دسته ی کلی تقسیم کرده اند: نخست، بررسی دین از آن لحاظ که در فهم کنش اجتماعی مؤثر است، دوم، رابطه ی دین و حوزه های دیگر حیات اجتماعی همچون اقتصاد، سیاست و طبقات اجتماعی و سوم، بررسی نقش ها، سازمان ها و جنبش های دینی.(12) متأسفانه دین پژوهی جامعه شناسان در برخی حیطه ها به مسیحیت پژوهی محدود شده است و تعمیم های آن عموماً برخاسته از بررسی جوامع مسیحی نشین و نقش و کارکردهای اجتماعی دین مسیحیت است.(13)
لزوم تمایز قائل شدن میان نگاه جامعه شناختی به دین و مباحث و اندیشه های اجتماعی یک دین امری بدیهی است. در آموزه های هر دینی حجمی قابل توجه از مباحث مرتبط با مسائل اجتماعی وجود دارد. برای مثال در اندیشه ی اسلامی همه مطالب مرتبط با امت، ناس، سیاست، اقتصاد، دعوت، آداب معاشرت، ظلم ستیزی، احکام معاملات و مانند آن دارای دلالت های اجتماعی است. اندیشمندان مسلمان به ویژه در دوران معاصر آثاری ارزشمند در تبیین مبانی و ابعاد اندیشه های اجتماعی در اسلام پدید آورده اند.(14) متفکران برجسته ی مسیحی توجه بسیاری به نقش شکل دهنده ی دین بر جامعه و نیز واکنش دین در برابر نیرو و نفوذ فزاینده ی دنیوی، کرده اند.(15) مطالعه این امور، گرچه می تواند از سوی جامعه شناسان بررسی شود ولی پیش از آن که یک موضوع جامعه شناختی باشد، یک موضوع دینی و مرتبط با حوزه ی دین پژوهی است. گرچه تعامل و تأثیرگذاری متقابل این دو گونه مطالعه بر یکدیگر قابل انکار نیست.
دین یک امر بسیط و نیز پدیده ای تک بعدی نیست. در دین پژوهی های معاصر، وجوه و ابعاد مختلفی برای دین برشمرده اند. یکی از دین پژوهان معاصر به نام نینیان اسمارت برای هر دین هفت بعد برشمرده است: بعد شعایری، بعد عقیدتی، بعد نقلی و اسطوره ای، بعد اخلاقی و حقوقی، بعد تجربی و عاطفی، بعد اجتماعی و نهادی و بعد مادی(16) که البته می توان و لازم است که دو بعد تاریخی و وحیانی (متون مقدس) را نیز به آن افزود. در مطالعات اجتماعی در حوزه ی دین نیز از یکپارچه نگری به همه ابعاد دین پرهیز شده است و مثلاً دو برداشت متمایز از دین بدین ترتیب عرضه شده است: نخست، دین در قالب ارائه یک برداشت معنوی از آن و دربردارنده ی مجموعه الگوهای رفتار اجتماعی و فردی است که به پیروان خود در شکل دهی به زندگی روزانه بر اساس این الگوها یاری می رساند؛ در چهارچوب این معنا، دین نیازمند اندیشه ای متعالی و نیز قداست و نقطه ی اوجی است که مردم را با وضعیت نهایی هستی پیوند دهد. در مقابل، برداشت دیگری از دین است که در آن قالب و ابعاد مادی آن همچون تشکیلات مذهبی، گروه ها و جنبش های دینی مورد توجه است. روشن است که بنابر این تعریف، همه گروه های مذهبی به شکلی با موضوعات اجتماعی در ارتباطند و هیچ تشکل یا گروه مذهبی را نمی توان یافت که کاملاً با امور اجتماعی قطع رابطه کرده باشد.(17)
ما نیز وقتی از فرصت ها و تهدیدهای جهانی شدن برای دین سخن می گوییم، باید مشخص کنیم که به کدام وجه از دین نظر داریم. با توجه به آنچه گذشت، به نظر می رسد چارچوب سازگار با مفاد این مقاله، تفکیک دو تلقی متفاوت از دین به شرح زیر است:
ساحت قدسی دین: دین به مفهومی که مورد علاقه و بررسی دین پژوهان و عالمان دینی است.
ساحت عرفی دین: دین به مفهومی که مورد بررسی جامعه شناسان است.
ساحت نخست که می توان آن را اصطلاحاً ساحت قدسی دین نامید، ساحت آموزه های وحیانی و مهم تر از آن، ساحت باورداشت آسمانی بودن دین است. مطالعه در این ساحت از سوی دین باوران صورت می پذیرد و تابع ساز و کار مشخص و تعریف شده ای برای درک و تبیین دین است که دین پژوهان معتقد به حقانیت دین، آنها را به کار می بندند. آموزه های دینی در این ساحت شامل اندیشه و رفتار در هر دو حوزه ی فردی و اجتماعی است.ساحت دیگر دین که می توان آن را ساحت عرفی نامید، ساحت تحقق بیرونی دین در قالب نمادها و نهادها و آیین ها و رفتارهای اجتماعی و کلیه ی نقش آفرینی های دین در جامعه است. مطالعه در این ساحت که ساحت زندگی عرفی دینداران است، در زمره ی مطالعات جامعه شناختی قرار دارد ولی طبعاً این نوع مطالعه می تواند ناظر به رفتارهای فرد در اجتماع هم باشد و مفهوم بررسی جامعه شناسانه این نیست که تنها جنبه های اجتماعی دین مورد توجه قرار گیرد. دین پژوهی در این ساحت حتی می تواند از خاستگاهی عرفی (سکولار) و غیر دین باورانه صورت گیرد، آنچنان که عملاً چنین است.
دین در ساحت عرفی، منزلتی برابر با یک نهاد اجتماعی دارد و گاه حتی زیرمجموعه ی فرهنگ قرار می گیرد. ولی در ساحت نخست، دین یک فرانهاد است و برتر از همه نهادها می ایستد و به اعتبار آسمانی بودن خود می تواند و بلکه باید بر همه شئون و امور اجتماعی اثرگذار باشد و آنها را آنگونه که خود می پسندد، سامان دهد، بررسی های دینی در ساحت نخست، نگاه دین باوران دین شناس را به امور مختلف از جمله امور اجتماعی نشان می دهد و در ساحت دوم نگاه جامعه شناسان را به دین گزارش می کند.
دین در هر دو ساحت خود در مواجهه با جهانی شدن، از یک سو با چالش هایی روبرو است و از سوی دیگر ظرفیت هایی را در مقابل خود می یابد.
در این نوشتار وقتی از جهانی شدن سخن می گوییم، بدون ورود به مباحث تخصصی و باریک بینی هایی - که در جای خود ضروری و مفید است - آن را به مفهوم مصطلح - که البته باید اعتراف کرد مفهومی سهل و ممتنع است - به کار برده ایم. البته هنوز هیچ وفاق اندیشه ای درباره ی چیستی و ماهیت جهانی شدن پدید
نیامده است(18) تا آنجا که حتی برخی نظریه پردازان، اصل امکان تحقق آن را نفی کرده اند.
حتی درباره ی زمان شروع جهانی شدن نیز وحدت نظر وجود ندارد. برخی نویسندگان آغاز آن را به ابتکار خبرنگاران در دهه های اخیر منتسب ساخته اند و برخی دیگر شروع آن را به ضیافتی که دکتر کلاوس شواب Klaus Schwab در سال 1970 در دهکده ای در سویس با حضور مدیران اجرایی رده ی بالای اروپایی تشکیل داد و از افق های جدید بازرگانی سخن گفت، منسوب کرده اند. عده ای دهه ی 60 قرن بیستم را به عنوان نقطه ی آغاز تعیین کرده اند. برخی آن را به مارشال مک لوهان منتسب کرده اند و برخی دیگر از هیتلر و سیاست های او به عنوان نقطه ی آغاز یاد کرده اند و گروهی ویکی کاندیدای ریاست جمهوری1930م. آمریکا را آغازگر این بحث معرفی کرده اند. گروهی دیگر - که فراوان ترند - آغاز جهانی شدن را به اواخر قرن 16و اوایل قرن 17 برمی گردانند. همچنین از پیر دوبوآ متوفای 1323م. و یا از فلاسفه ی یونان و یا از اسکندر مقدونی و حتی از فراعنه ی مصر به عنوان شروع کنندگان این بحث نام برده شده است ولی جالب ترین دیدگاه، آن است که آغاز جهانی شدن را با قاطعیت به عصر آدم علیه السلام برمی گرداند.(19)
به هر حال با مروری بر مجموعه تعاریف جهانی شدن، مفاهیم بنیادی زیر را می توان در آنها یافت: فشردگی زمان و مکان (کاستلز، هاروی و ویلیامز)؛ یکپارچگی سیستم ( تافلر، قزلسفلی و الجابری)؛ شبکه ای بودن (کاستلز)؛ تفوق نظام سرمایه داری (ایران زاده و الجابری)؛ وابستگی عمومی (فرانک و والرشتاین)(20). اغلب این تعاریف تنها به وجهی از جهانی شدن توجه داشته و فاقد نگاهی جامع است و به همین دلیل هنوز تعریفی جامع و مورد وفاق ارائه نشده است. اصولاً نگاه تئوریک و معرفتی به
مسأله جهانی شدن، نگاهی جدید است و در نتیجه حجم مطالعات تقریباً اندک و بررسی ها هنوز نوپا و خام است. این سخن گزاف نیست که بگوییم جهانی شدن از جمله مقولاتی است که ابتدا واقع شده و سپس نیاز به تبیین تئوریک آن احساس شده است. قدر مسلم این است که جهانی شدن پدیده ای چند بعدی است که باید از نگاه تک بعدی به آن اجتناب کرد.(21)
ما در اینجا با مد نظر قرار دادن مباحثی که درباره ی تعریف جهانی شدن ارائه شده است، جهانی شدن را به ویژه در رویکردی فرهنگی، (22) به مفهوم بزرگ شدن انسان و کوچک شدن جهان در نظر گرفته ایم. بزرگ شدن انسان به این معنا که انسان می تواند بر همه جهان و وقایع آن آگاهی و دست یابد و حسب توانمندی خود بر آنها اثر بگذارد و کوچک شدن جهان به این معنا که می توان مجموعه ی جهان را - گرچه وجود مجازی آن را - در کنج اتاقی حاضر کرد. این سخن به مفهوم غفلت از تلاش سازمان یافته ی کشورهای ثروتمند با محوریت آمریکا برای حاکم ساختن نظمی واحد بر جهان و یکپارچه ساختن آن در محورهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و نظامی در مسیر تامین منابع خود نیست.(23)
جهانی شدن به این معنا، هر دو ساحت دین و دینداری را به صورت مستقیم و غیرمستقیم به چالش می کشاند. مراد ما از چالش نیز فراتر از تهدیدها است و ابهام آفرینی ها و طرح پرسش ها را نیز در بردارد. چالش هایی که به حیطه و ساحت نخست دین ارتباط می یابد، به طور عمده چالش هایی معرفتی است که دین شناسان دین باور در مواجهه با جهانی شدن در برابر خود می یابند. در لابلای مباحث روزافزونی که درباره فرهنگ و جهانی شدن نوشته و گفته شده است، مطلبی قابل توجه درباره ی تأثیر جهانی شدن بر فرهنگ دینی به دست می آید ولی اهمیت موضوع بدان حد هست که این تأثیرات مستقلاً مورد بررسی قرار گیرد.
مهم ترین این چالش ها را که به صورت مستقیم متوجه دین است، می توان به تفکیک در دو ساحت قدسی و عرفی دین به صورت زیر برشمرد:
چالش های ساحت قدسی دین در مواجه با جهانی شدن
الف. ضرورت و امکان حرکت جهان بشریت به سمت یکپارچگی
پیش فرض جهانی شدن امکان یکپارچگی و تحت نظم واحد درآمدن کلیه ی کشورهای جهان است. نگاه دین به این موضوع چگونه است؟ از منظر دین، آیا به راستی امکان دارد جهانی که مک لوهان با عنایت به پیشرفت ابزار و روش های ارتباطی، آن را «دهکده ای جهانی» خواند، در جنبه های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و مانند آن نیز به یک دهکده و یا به قول ویلانیام به یک «مرکز خرید جهان»(24) واحد تبدیل شود. با تکیه بر آموزه های دینی آیا باید به مبارزه با روند جهانی شدن برخاست یا باید آن را تسریع و تشدید کرد و یا با هم نوائی با آن، آن را به سمت و سوی مطلوب سوق داد. یکپارچگی جهان حتی اگر ممکن باشد، آیا ضروری نیز هست؟ در این صورت آیا باید به مقابله با جنبش های ضد جهانی شدن برخاست یا نه؟ طبیعی است تا دینداران به دقت به این پرسش ها پاسخ ندهند، نمی توانند موضعی سنجیده و مناسب در مقابل جهانی شدن اتخاذ کنند.ب. امکان و چگونگی سخن گفتن از یک نظریه ی دینی درباره ی جهانی شدن
اگر از امکان جهانی شدن از منظر دین سخن گفتیم، حال نوبت طرح این پرسش است که آیا جهانی شدن مورد نظر دین، همان جهانی شدن مصطلح است؟ گفتمان های جهانی شدن را به پنج دسته ی تمدنی، منطقه ای، ایدئولوژیک، تعلیمی و جنسیت تقسیم کرده اند. گفتمان تمدنی و منطقه ای در شرق و جنوب شرقی آسیا، اروپای شرقی و اروپای غربی و امریکای لاتین رواج دارد و گفتمان تعلیمی در مطالعات اقتصادی و فرهنگی و تجاری و رسانه ای و ارتباطاتی و انسان شناسی و جامعه شناسی و ...رواج دارد و گفتمان ایدئولوژیک شامل مباحث چپ و راست و مانند آن است و گفتمان جنسیت نیز بر تفاوت موقعیت زنان و مردان تکیه دارد.آیا می توان از گفتمانی جدید و جایگزین به نام گفتمان دینی جهانی شدن، سخن گفت؟ مبانی و ابعاد و ویژگی های چنین گفتمانی چیست؟ قابلیت این گفتمان برای رقابت با دیگر گفتمان ها در صحنه ی معرفت و اندیشه چیست؟ خاستگاه چنین گفتمانی کدام است؟ آیا متون دینی به روشنی و صراحت از آن سخن گفته اند یا باید آن را با استفاده از ساز و کارهای تحقیق در متون دینی از طریق استنباط و اجتهاد به دست آورد؟
ج. جایگاه خدا در جهان جهانی شده
اگر جهانی شدن آن گونه که طراحان و حامیان آن می خواهند با کامیابی تحقق یابد، چه جایگاهی برای خدا در نظر خواهد گرفت؟ آیا باید نگران تنگ تر شدن جای خدا بود و یا در بستر وحدت و یکپارچگی ملت ها و کشورها، خواسته یا ناخواسته، خداوند جایی فراخ تر به خود اختصاص خواهد داد؟ اگر کشورها به هم پیوسته شوند، آیا هویت و جوهره ی غیردینی تمدن غربی که خاستگاه جهانی شدن به مفهوم مصطلح نیز هست، بر همه جهان سیطره خواهد یافت و لذا خدا در کنج دل مؤمنان محبوس خواهد شد و یا اینکه در این جهان، خدا مجال خواهد یافت در فضای فراخی که از به هم پیوستگی کشورها پدید می آید، خود را بیشتر بنمایاند. اصولاً خدا کدام فضا را بیشتر می پسندد و در کدام محیط امکان تجلی بیشتر دارد؛ در محیط های کوچک یا هر چه محیط بزرگتر و گسترده تر باشد، تجلی او نیز بیشتر خواهد بود. پیتر پاریس و ماکس ل. استاکهوس در کتابی به نام «خدا و جهانی شدن: دین و توانمندی های زندگی عمومی» که در سال 2000به چاپ رسیده، حق سبق در تحقیق پیرامون این موضوع را دارند، ولی اندیشه وران دین مدار نیز باید به این موضوع بیندیشند و پاسخ مناسب خود را به آن بدهند.د. چگونگی تطبیق دین با شرایط جدید
آیا باید اصول و احکام و آموزه های دینی با تنوع و تغییر محیط تغییر یابد و یا آموزه های دینی مجموعه ای ثابت و تغییرناپذیر است که تغییرات محیط پیرامونی تأثیری در آن ندارد؟ اگر قرار باشد دین، خود را با این تغییرات تطبیق دهد کداماجزای آن باید به این تغییر تن دهد؟ اگر پیشینه ی تفکر دینی - با تأکید بر دین اسلام - نشان دهنده ی تحول لااقل پاره ای از اندیشه ی دینی متناسب با تغییرات محیط است، آیا اکنون با توجه به هویت کاملاً متفاوت تغییراتی که در جهان در حال وقوع است، تحول در اندیشه ی دینی باید چگونه باشد؟ یکپارچه شدن مخاطبان پیام دینی باید چه تغییراتی را در پیام دین ایجاد کند یا ایجاد خواهد کرد؟
ه. ویژگی ها و بایستگی های رفتار دینی در جامعه جهانی
رفتار دینداران در یک جامعه ی جهانی باید چه تفاوتی با رفتار آنها در محیط های کوچک و محلی خود داشته باشد؟ آیا باید رفتارهایی تازه را تعریف کرد ؟ آیا می توان به همان سان که از دانشگاه مجازی و جامعه ی مجازی سخن گفته می شود، از دینداری مجازی نیز دم زد؟ در صورت امکان، تعریف و باید و نبایدهای آن کدام است؟ آیا می توان تصور کرد پاره ای رفتارها که تاکنون به دینی بودن متصف و شهره بوده اند، تحت تأثیر جهانی شدن از این صفت عاری شوند؟ اگر اعمال عبادی همچنان ثابت بمانند، آیا می توان از اخلاق جهانی نوین سخن گفت؟و. ضرورت و امکان همسان سازی شعائر و رفتارهای دینی نزد پیروان ادیان مختلف
آیا می توان در جهان جهانی شده از یکپارچگی آیین و شعائر دینی سخن گفت؟ اگر لازمه ی جهانی شدن، تحقق نظمی واحد بر جهان و یکپارچگی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و حتی نظامی در عین حفظ اقتصاد و سیاست و فرهنگ بومی است، آیا یکپارچگی دینی می تواند با حفظ تعدد ادیان تحقق یابد؟ و یا اگر بر اساس اعتقاد برخی صاحب نظران، جهانی شدن به مثابه ی یکسان سازی باشد، آیا جهانی شدن دین، به مفهوم وحدت همه دینداران گرد یک دین واحد خواهد بود؟ آیا می توان مشترکات عبادی و آیینی ادیان را به عنوان جنبه ی جهانی شده دین برجسته کرد و مفترقات آن را به چشم جنبه های بومی و محلی یک دین نگریست؟این چالش ها و پرسش هایی را که ناظر به خود دین و آموزه های دینی است و پاسخ دین مدارانه می طلبد، می توان چالش های نظری و معرفتی جهانی شدن برای دین نامید. دسته ی دیگر از چالش ها ناظر به تحقق بیرونی دین و ساحت عرفی آن است که
می توان آن را چالش های عینی و بیرونی جهانی شدن برای دین نیز نام نهاد. مهم ترین این چالش ها را نیز به این شرح می توان برشمرد:
چالش های ساحت عرفی دین در مواجهه با جهانی شدن
الف. شکسته شدن اقتدار دین
اقتدارشکنی یکی از اصلی ترین پیامدها و شاخصه های جهانی شدن است. گرچه جهانی شدن در جوهر خویش نوعی اقتدارگرایی را به همراه دارد، اما این اقتدار نوین، اقتدارهای پیشین را که معمولاً محدودتر و محلی تر است، از بین می برد. اقتدار دین در کشورهای مختلف و دامنه ی تأثیرگذار آن بر دیگر شئون اجتماعی مانند اقتصاد و فرهنگ و مانند آن انکارپذیر نیست، آیا این اقتدار در صورت تحقق جهانی شدن، حفظ خواهد شد؟ جهانی شدن با ابزارهایی که در اختیار دارد، مخاطبان پیام های دینی را از فضای محدود معبد و کلیسا و مسجد بیرون می برد و امکان دسترسی به انوع پیام های دینی را در همه جا برای او فراهم می آورد. مبلغ دینی در فضاهای سنتی هر آنچه را صلاح می دانست در اختیار مخاطب قرار می داد و نسبت به او از اقتدار کافی برخوردار بود، اما جهانی شدن، این مخاطبان را از حیطه ی اقتدار مبلغان و پیشوایان دینی دور می سازد و اقتدار سنتی نهادهای مذهبی را فرو می ریزد و به مخاطبان قدرت انتخاب پیام های دینی و مذهبی می بخشد و مرز تعریف شده و به رسمیت شناخته شده ی میان ارسال کننده و دریافت کننده ی پیام مذهبی را در هم می ریزد.(25) در بخش پایانی مقاله اشاره خواهیم کرد که همه ادیان نسبت به این چالش وضعیتی برابر ندارند.ب. سست شدن هویت دینی
جهانی شدن هویت زدا است. هویت دینی یکی از هویت های ماندگار بشری است. اغلب انسان ها به همان اندازه که به هویت ملی و تاریخی خود دل بسته اند، هویت دینی خود را نیز ارج می نهند و بدان غیرت می ورزند. دین داران باید نگران تهدیدهای جهانی شدن برای این هویت باشند. اگر مبلغان دینی با تکیه بر این هویت، محملیبرای انتقال پیام خود به مخاطبان می یابند، با سست و بی رنگ شدن این هویت، مسیر تبلیغ دینی با موانعی جدی روبرو خواهد شد. باز هم در ادامه ی مقاله نگاهی از زاویه ی دیگر به این موضوع خواهیم داشت.
ج. محدود شدن حرکت فزاینده و دین مدارانه ی سکولاریسم زدایی در دهه های اخیر
جهانی شدن به مفهوم مصطلح، عرف گرایی (سکولاریسم) را در جهان گسترش خواهد داد. در چند دهه ی اخیر تأملاتی جدی نسبت به اعتبار و کارایی سکولاریسم پدید آمده است و حرکت های فراگیر احیاگرانه ی دینی در تلاش برای سکولاریسم زدایی از جهان چه در جنبه ی معرفتی و کلان و چه در حیطه ی خرد رخ نموده است.(26)"بازگشت جهانی اندیشه ی دینی و جنبش های اجتماعی یکی از غیرمنتظره ترین رویدادهایی است که در پایان قرن بیستم به وقوع پیوسته است. آن چه باعث می شود تا این خیزش مذهبی، بعدی جهانی یابد، آن است که این پدیده، در برهه ی خاصی از زمان (تقریباً از اوخر دهه 70) درمیان فرهنگ های گوناگون و در درون نظام هایی با سطوح متفاوتی از توسعه ی اقتصادی شکل گرفته است. غیرمنتظره بودن چنین تحولی از آن رواست که این پدیده آراء و اندیشه های پذیرفته شده در مورد توسعه ی سیاسی، نوسازی و سکولاریسم را با چالش جدی مواجه کرده است."(27)
جهانی شدن، چون خاستگاهی عرفی (سکولار) دارد، این حرکت های سکولارزدا را با خطر روبرو خواهد ساخت.
د. کاهش نقش رسانه های سنتی دینی
رسانه های ارتباطی، اصلی ترین ابزار تحقق جهانی شدن در حیطه ی فرهنگی هستند. این ابزارها اکنون جای خود را در همه جوامع به ویژه در میان تحصیل کرده ها وساکنان شهرهای بزرگ باز کرده اند و با توجه به نقش الگویی این اقشار برای دیگر اقشار اجتماعی، عملاً فرهنگ مورد علاقه ی طرفداران و طراحان جهانی شدن از طریق همین ابزارها در حال رخنه به رگ های پیکره ی فرهنگی جهان است. البته این رسانه ها به دلیل قابلیت هایی که دارند از بین رونده نیستند ولی اگر تدبیری مناسب برای صیانت از آنها اندیشیده نشود، کارکرد و نقش آفرینی های آنها محدودتر خواهد شد. رسانه های سنتی دینی در جوامع اسلامی مانند منبر و مسجد و مجالس وعظ و عزاداری، اصلی ترین ابزار دینداران و علاقمندان گسترش فرهنگ دینی برای انتقال پیام های دینی بوده است و اگر این رسانه ها تحت تأثیر جهانی شدن و در میدان رقابت با رسانه های جدید نتوانند ادامه ی حیات دهند و یا تحت تأثیر فرهنگ جدید مورد بی مهری قرار گیرند، انتقال پیام دین و فرهنگ سازی دینی با مشکلاتی جدی روبرو خواهد شد. بدین ترتیب این چالش نیز باید مورد توجه قرار گیرد، البته این امر نیز به شرط مواجهه ای سنجیده و با درایت می تواند به یک فرصت تبدیل شود.
ه. تطبیق پذیری نهادهای دینی با شرایط جدید
دین گرچه خود یک نهاد اجتماعی و به تعبیری دقیق تر یک فرانهاد است، ولی دارای زیرنهادهایی است که جریان امور دینی از طریق آنها صورت می گیرد. این نهادها به صورت نهادهای خیریه، نهادهای مالی و اقتصادی، نهادهای آموزشی، نهادهای فرهنگی، نهادهای تبلیغی، نهادهای عبادی و مانند آن تاکنون وجود داشته اند.چگونگی تداوم فعالیت این نهادها در عصر جهانی شدن، هم از نظر تأمین پشتوانه ها و چگونگی هزینه ها و هم از نظر فرصت ها و نیازهای نوپدید و ضرورت تأسیس نهادهای جدید مساله ای جدی است که دینداران باید نسبت به آن هوشیاری و تدبیر لازم را داشته باشند.
و. تداوم ویرانگری اندیشه و ارزش های غربی
تجربه ی چند قرن اخیر نشان می دهد که هر چه از جانب غرب به کشورهای اسلامی و شرقی رسیده است، بیش از آنکه گره ای از آنها بگشاید، بر مشکلاتشان افزوده است. گرچه معدودی از اندیشه وران بصیر دینی، همواره متوجه پیامدهای سلطه ی اندیشه و ارزش و رفتار غربی بر شرق بوده اند و آن را پیش بینی کرده و نسبت به آن هشدار داده اند، اما تاریخ گواه این است که معمولاً پس از رخنه و استقرار این اندیشه ها و ارزش ها، پیامدهای ویرانگر آن بر همه آشکار شده است. اکنون نیز تحفه ای نو از غرب در حال رخنه و استقرار تدریجی در جهان است، آینده نگری مبتنی بر تحلیل روند گذشته، این احتمال را قوت می بخشد که دین داران به ویژه در مشرق زمین، در عالم بی خبری و در گرد و غبار و هیاهویی ساختگی به دنیایی مبهم پا نهند و بی آنکه تصوری از دنیای جدید داشته باشند، ناگاه خود را اسیر دامی(28) بیابند که بر سر راه آنها گسترانیده اند. در تجربه ی تاریخی سیطره ی تمدن غرب بر شرق، بیش از هر چیز دیگر دینداری لطمه دید و اکنون نیز با سیطره ی محصولی دیگر از این تمدن - که شاید بتوان آن را آخرین و مهم ترین دستاورد تمدن غرب نامید - دینداران باید بیش از هر زمان دیگر نگران آسیب دیدن دینداری باشند. دغدغه ی جهان اسلام و متفکران اسلامی در شرایط کنونی و در روند کنونی جهانی شدن نسبت به هویت و فرهنگ اسلامی، امری بدیهی و طبیعی است. تن دادن به جهانی شدن به صورت کنونی یعنی پذیرش الگوهای غرب در زمینه اقتصاد، سیاست و فرهنگ و دیگر شؤون زندگی فردی و اجتماعی.این نوع جهانی شدن به طور قطع برای جهان اسلام، هزینه ها، خطرات و تبعات سنگینی در پی خواهد داشت.(29) خطر غربی سازی و آمریکایی سازی جهان، اغلب
متفکران متعهد را به موضع گیری واداشته است و در کمتر جنبه ای از جنبه های جهانی شدن است که سخن از خطرات و آفات آن برای بشریت سخن به میان نیامده باشد.(30)
جهانی شدن به دو صورت غیرمستقیم نیز دین را به چالش می خواند:
الف. حوزه های مرتبط با دین: دین، به ویژه بر پایه ی اعتقاد به جامعیت آن، دارای کارکردهایی متنوع است و با اقتصاد، سیاست، مسائل اجتماعی و به ویژه فرهنگ، (31) مرتبط است و بر آنها اثرگذار است. این اثرگذاری گاه جنبه ی نظری دارد و تلاش هایی که برای طراحی و سامان دادن اقتصاد و فرهنگ مبتنی بر آموزه های دینی صورت می بندد، در این چهارچوب قابل بررسی است ولی علاوه بر این جنبه ی معرفتی در واقعیت اجتماعی نیز شاهد اثرگذاری باورها و آیین های دینی در شئون مختلف جامعه
هستیم که نمونه هایی از آن را در رونق و رکود پاره ای فعالیت های اقتصادی و جایگاه دین و دینداران در تصمیم گیری ها و فعالیت های سیاسی و تأثیر دین در فرهنگ جوامع بشری و مانند آن می یابیم. با توجه به تأثیرپذیری همه این حوزه ها از جهانی شدن، دین نیز به صورت غیرمستقیم و از طریق این حوزه ها، رویارویی با جهانی شدن را تجربه می کند. یعنی دین - صرف نظر از تعامل مستقیم خود با جهانی شدن - در یک اقتصاد و فرهنگ و سیاست جهانی شده و یا متأثر از جهانی شدن نیز با مسایلی نوپدید مانند مسأله ی زنان و یا مسایل حقوقی جدید روبرو است که باید نسبت به آنها درکی درست و موضعی سنجیده و بایسته داشته باشد.
ب. هویت فردی دینداران: شکل دیگر تأثیرگذاری غیرمستقیم جهانی شدن بر اندیشه و رفتار دینی، تأثیرپذیری فردی و شخصی اندیشمندان و رهبران و متولیان امور دینی است که هر نوع تغییرفکر و گرایش در آنها به طور طبیعی و قهری بر مسایل مربوط به دین نیز اثرگذار است.
ظرفیت ها و فرصت ها
جهانی شدن مانند اغلب پدیده های بشری یکسره چالش آفرین و تهدید کننده نیست، بلکه ظرفیت ها و فرصت هایی جدید نیز برای دین(32) پدید می آورد، گرچه وجه غالب آن به ویژه به شکل کنونی سلبی است. با شناخت این فرصت ها و بهره گیری مناسب از آنها، می توان از تأثیرات منفی جهانی شدن کاست. تبدیل تهدیدها به فرصت ها به صورتی چشمگیر در سیره ی حضرت ختمی مرتبت، آخرین فرستاده ی خدا محمد مصطفی صلی الله علیه وآله الطاهرین و صحبه المنتجبین به چشم می خورد و برای پیروان آن حضرت لازم است که آنان نیز تهدیدها را نیک بشناسند ولی از آن نهراسند و بکوشند آن را به مزیت و ظرفیت مبدل سازند. مهم ترین فرصت های ناشی از جهانی شدن برای دینداران و اندیشمندان دین مدار چنین است:الف. ایجاد تحرک در اندیشه ی دینی و جنبش های دینی: موج جهانی شدن، امکانات آن و نگرانی ها و دغدغه های ناشی از آن، گروه ها و متفکران دینی را به تکاپو واداشته
است و آنها با به کارگیری توانمندی های ناشی از عصرجدید به ویژه رسانه ها، توانسته اند خود را بازیابند و به فکر تقویت نقش و جایگاه خود در جهان بیفتند. مسائل مربوط به جهانی شدن سبب انگیزه یافتن گروه های دینی برای تعامل و یا درگیر شدن با امور اجتماعی شده و حساسیت آنها را نسبت به مسائل جامعه به طرز چشمگیری افزوده است.
«انقلاب ارتباطات عصر حاضر به عنوان یکی از جنبه های مهم فرآیند جهانی شدن، با اهمیت دادن به این تشکل های مذهبی، اجتماعی و بعضاً سیاسی، نقش عمده ای در توسعه و پیشبرد آنان ایفا نموده است.»(33)
ب. فراهم آمدن فرصتی برای ارائه ی نظریه ای دین محور درباره ی جهانی شدن با توجه به بحران معرفتی غرب: جهانی شدن به صورت کنونی با بسیاری از جریان های فکری پدید آمده در غرب تفاوت دارد. همانطور که پیش از این به روشن نبودن تعریف جهانی شدن اشاره کردیم، جهانی شدن نه یک نظریه ی مدون است و نه مبانی معرفتی آن به روشنی به گونه ای که مورد وفاق اندیشمندان باشد، تبیین شده است و نه نظریه پرداز مشخصی دارد. درباره ی چیستی آن که آیا ادامه ی مدرنیسم است و یا از تجلیات پست مدرنیسم یا مولود و نتیجه ی طبیعی سرمایه داری، اختلاف نظر وجود دارد. جهانی شدن یک قالب است، این لفظ بر خلاف دموکراسی و لیبرالیسم و مانند آن یک اندیشه و فکر مشخص را القا نمی کند. در پس این قالب و ظرف، این سؤال مطرح است که چه چیز باید جهانی شود، مثلاً در حیطه ی فرهنگ آیا باید یک فرهنگ از میان همه فرهنگ ها بر دیگر فرهنگ ها سایه افکند و آنها را در خود حل کند و یا باید فرهنگی نو از در هم آمیختن فرهنگ های دیگر پدید آید؟ در این صورت با کدام ساز و کار این موضوع می تواند تحقق یابد؟ کدام عنصر از عناصر تشکیل دهنده ی فرهنگ ها قابلیت ادغام در یکدیگر و خلق عنصری جدید را دارد؟ کدام گفتمان، قابلیت پذیرش عمومی را دارد و به عنوان گفتمان توانمند برای توجیه همه جوانب جهانی شدن به کار می آید؟ حتی مراد از این قالب - یعنی جهانی شدن - نیز به درستی معلوم نیست. آیا
جهانی شدن، مثلاً در حیطه ی فرهنگ - تنها به معنی سهولت دسترسی هر کس در هر نقطه ی جهان به هر نوع داده و اطلاعات است؟ یا به معنای سیطره ی رسانه ای است؟ و یا به معنای تعامل اندیشه ها در مسیر رسیدن به وفاق اندیشه ای است؟ اینها و ده ها پرسش از این دست در برابر جهانی شدن وجود دارد که هنوز بدان ها پاسخ داده نشده است.
این ضعف معرفتی می تواند تحقق و تداوم جهانی شدن مصطلح را با چالشی جدی روبرو سازد. توجیه معرفتی جهانی شدن، دغدغه ی بسیاری از اندیشمندان است.(34) با توجه به قابلیت اندیشه ی دینی برای نظریه پردازی در این زمینه و تولید گفتمان دینی جهانی شدن در کنار دیگر گفتمان ها و اثبات برتری آن بر دیگر گفتمان ها، مجمعی از صاحبان اندیشه ی دینی که شناخت کافی از دنیای جدید داشته باشند، می توانند با ارائه ی یک تئوری دین محور درباره ی جهانی شدن، گفتمانی دینی را به جای دیگر گفتمان ها حاکم سازند. چنین تلاشی اگر بر مطالعات عمیق علمی استوار باشد و به زبان علمی ارائه شود، بدون تردید با اقبال صاحبان اندیشه در دنیا روبه رو خواهد شد. این یک فرصت استثنائی است که به دنبال طرح اندیشه ی جهانی شدن در برابر اندیشمندان دینی فراهم آمده است.
ج. فراهم آمدن ظرفیتی جهانی برای مخاطبان پیام دینی: پیش از این نیز اشاره شد که رسانه های اصلی ترین ابزار جهانی شدن در حیطه ی فرهنگ هستند. تحول در رسانه ها و جهانی شدن حیطه ی مخاطبان آنها ابزاری دو سویه است که دین داران نیز می توانند از آن بهره گیرند. رسانه های صوتی و تصویری و چندرسانه ای و الکترونیکی به همان صورت که ابزار سیطره بخشیدن به افکار و ارزش های آمریکایی و صهیونیستی است، می تواند در خدمت افکار و ارزش های دینی نیز قرار گیرد. امروزه شرایطی بالنسبه مطلوب برای استفاده همگان از این امکانات پدید آمده است. این نکته حائز اهمیت بسیار است که نخستین واکنش گروه های دینی به عصر اطلاعات، به کارگیری رسانه های نوین در فعالیت های تبلیغی بوده است.(35)
"اکنون برای هر دین و مذهبی این امکان وجود دارد که فراسوی مرزهای ملی اشاعه یابد؛ حتی به جنبش های دینی کوچک نو پیدا اجازه می دهد در فعالیت های تبلیغی خارج از کشور شرکت کند و به پیشرفت های دینی نوینی که تاکنون دیده نشده است، تبدیل شود. این شتاب سریع «عصرارتباطات» هم اکنون پدیده ای را به وجود آورده است که می توان آن را «جهانی شدن دین» نامید.... اگرچه غیر ممکن است که برآورده کنیم این روند در آینده چطور گسترش پیدا خواهد کرد، احتمالاً اطلاعات دینی به طور فزاینده به روش هایی متفاوت با روش های شناخته شده قبلی جریان خواهد یافت؛ اشکال نوین نهاد دینی شکل خواهد گرفت و محتوا و مضمون فعالیت ها و آموزه های آنها تغییرات پر آشوب و متلاطم تری را نسبت به گذشته تجربه خواهد کرد. به این ترتیب دین در مجموع، به نقطه ی عطف بزرگی مواجه می شود."(36)
این موضوع با توجه به دین گرایی نوین جهانی، اهمیتی مضاعف می یابد. جهان، هم از بعد روحی و عاطفی برای پر کردن خلأ معنوی و اخلاقی خود به دین روی آورده است و هم از جنبه ی فکری و معرفتی با اذعان به ناکارآمدی های ایدئولوژی لیبرال دموکراسی، سامان زندگی خود را در نظریه هایی با رویکرد فرهنگی و اخلاقی و معنوی جستجو می کند و ظرفیتی نوین برای حاملان پیام دین پدید آورده است که در سایه ی آن می توانند هم توده های مردم و هم نخبگان جامعه را با آموزه های دینی آشنا سازند. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، رشد سریع فرق پروتستانیزم مسیحی به ویژه در آفریقا و آمریکای لاتین، اوج گیری قدرت سیاسی احزاب ملی گرای هندو در هند و افزایش اهمیت جنبش های جدید بودایی در آسیای جنوب شرقی، همگی در این راستا قابل درک هستند. بررسی انواع ناآرامی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جهان نشان می دهد که بسیاری از مردم، تحقق نیازهای خود را قاطعانه در پیوستن به گروه ها و جنبش های مذهبی می بینند.(37) «امروزه یافتن کشوری که در آن مذهب در رأس موضوعات اصلی سیاسی - اجتماعی جامعه قرار نگرفته باشد، دشوار است.»(38)
«بسیاری از مردم برای رویارویی با ابهامات بی شمار عصر خود به دنبال راه حل های دینی هستند.»(39)
«بیتر به طور مشخص به توصیف روشی می پردازد که دین از طریق آن می تواند شناخت بهتری از مشکلات اصلی زندگی بشری نظیر شکست، ناامنی، رنج، ضرر و زیان ارائه دهد.»(40)
هویت بشرِ امروز در معرض تهدیدی جدی است، جهانی شدن، با هویت های محدود منطقه ای و ملی و قومی در تعارض است اما با توجه به توانمندی های دین برای خلق هویتی نوین که فراتر از منطقه و ملت و زبان و قوم خاص است، اندیشه وران دینی می توانند با استفاده از فرصت موجود و نگرانی عمومی از تهدیدهایی که متوجه هویت ها است، قابلیت هویت بخشی دینی را هویدا کنند و آن را به نمایش بگذارند.
پیش از این اشاره شد که جهانی شدن هویت دینی را نیز در معرض تهدیدات خود قرار می دهد ولی دینداران با درک این نکته که هویت دینی امری فطری و جزء لاینفک هویت انسانی انسان ها است، نباید نگران تداوم این هویت باشند ولی باید نسبت به میزان پایبندی به این هویت، حساسیت خود را از دست ندهند. دین، بدون مرزترین پدیده ای است که در بین بشر رواج داشته است و اصولاً فراتر از قید و بند جغرافیا است، پس به هم ریختن مرزها و قید و بندهای جغرافیایی ناشی از جهانی شدن، جای نگرانی ندارد. اینها همه در کنار قابلیت ها و توانمندی های رسانه های نوین، فضایی را به فراخی همه جهان برای مخاطبان پیام های دینی فراهم می سازد.(41)
د. فراهم آمدن زمینه ی تجلی توانایی بدیل ناپذیر دین برای بسیج حق طلبانه ی توده های مردم: وقتی نظم های موجود تحت تأثیر جهانی شدن در هم بریزد، کدام
قدرت می تواند در سطح جهان افراد و گروه ها را به پذیرش نظمی جدید فراخواند؟ دین ضمن برخورداری از توان ارائه ی نظر درباره ی ماهیت و محتوای نظم جدید اجتماعی جهانی و خلق ارزش های اجتماعی جدید، توانایی لازم را برای واداشتن مردم به رعایت این نظم جدید دارد. دین، هم در خلق ارزش هایی که رفتار اجتماعی مردم را در سرزمینی مشخص رقم می زند، نقش دارد و هم در سلسله مراتب ارزش های اجتماعی. این دین است که ارزش های غایی را تعیین می کند.(42) این توانایی دین در صحنه ی بین الملل نیز باقی است و می توان ادعا کرد که تنها دین است که می تواند چنین سیستم ارزشی و نظامی نو را در سطح جهان پدید آورد و انگیزه ی کافی در همه مردم جهان برای پذیرش و رعایت آن پدید آورد و انگیزه ی کافی در همه مردم جهان برای پذیرش و رعایت آن پدید آورد. این نکته با نگاهی به دیدگاه های دین پژوهان درباره ی نقش اجتماع دین روشن تر می شود؛ هم خانواده بودن واژه ی لاتین دین یعنی Religion با واژه های مرتبط به وحدت بخشی (relate و مشتقات آن) برای برخی نظریه پردازان ملهم انسجام بخشی دین بوده است.(43) ارزش ها زیرساخت سیستم های اجتماعی است و دین می تواند در خلق این ارزش ها یکه تازی بی رقیب باشد و توافقی گسترده را در سطح جامعه تضمین نماید(44) و اعتقاد به تقدس آموزه های دینی نیز پایبندی مردم به آنها را فزون تر کند. به عنوان مثال اکنون که واضح است دولت هایی مانند آمریکا هیچ قرائتی جز قرائت زر و زور از جهانی شدن ندارند، کدام اهرم استوارتر از دین می تواند در مقابل آنها بایستد و مردم را به مقاومت فرا خواند؟ اگر در شرایط کنونی جهان اسلام که کافران بر خلاف نص صریح قرآن، (45) سودای سلطه بر مسلمانان را به عمل مبدل کرده اند، مجامعی همچون مجمع الفقه الاسلامی، جامع الازهر و مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در حرکتی هماهنگ و متحد فتوای حرمت خرید و فروش با آمریکائیان و حرمت معامله با دلار آمریکایی را صادر کنند، هیچ چیز می تواند مانع فرار و بلکه فروپاشی ذلیلانه چکمه پوشان خونخوار شود؟
جمع بندی و نتیجه گیری
شناخت ژرف چالش ها و فرصت های جهانی شدن، گام نخست مواجهه ی بایسته ی اندیشه وران دینی با آن است. خوشبختانه تلاش هایی در این زمینه شکل گرفته است ولی باید این تلاش های پراکنده را در تعامل با یکدیگر به یک وفاق اندیشه ای و رفتار مبدل ساخت. از جمله در ماه مارس سال 2002م. همایشی با عنوان «فرهنگ عربی در عصر جهانی شدن» با حضور اندیشمندان کشورهای اسلامی عربی در مرکز فرهنگ جمعه ماجد برگزار شد. همچنین همایشی با عنوان «تاثیرات جهانی شدن بر دنیای اسلام در سده ی بیست و یکم» در مالزی با حضور شخصیت هایی مانند ماهاتیر محمد برگزار شد. وی در این همایش توصیه های کاربردی قابل توجهی برای کاستن آثار منفی جهانی شدن بر جهان اسلام ارائه کرده است(46) و اکنون این همایش نیز نقطه ی امید دیگری است.بر اساس آنچه گذشت، جهانی شدن با همه چالش هایی که فرا روی اندیشه ی دینی و حیات دین داران می نهد، ظرفیتی را نیز پدید می آورد که می توان آن را جهانی شدن دینی نامید. جهانی شدن دینی یعنی جهانی شدن بر مدار دین و مبتنی بر گفتمان دینی و به حکم شواهد و قرائن بسیار با قاطعیت می توان حکم کرد که هم از جنبه ی نظری و هم از جنبه ی عینی و عملی تنها این تلقی و درک از جهانی شدن، امکان توفیق دارد. حتی اگر نظریه ی جرج نحاس را بپذیریم که جهانی شدن برای بشر خطر ندارد و با تربیت می توان از آن استفاده ی مثبت و مطلوب کرد، کدام سرچشمه ی زلالی جز دین پاک تحریف نشده می تواند این تربیت را در اختیار بشر قرار دهد؟
"پدیده جهانی شدن، ابعاد و ظواهر مثبتی دارد که به فرد امکان می دهد تا با شایستگی و تهذیب، مرز جغرافیایی خود را پشت سر نهاده، پیوسته افکار خویش را به
صورتی زیبا و نو عرضه نماید، از جریانات جاری اطلاع پیدا کند و در زمان مناسب، موضع مناسبی در برابر آن اتخاذ کند."(47)
به راستی این شایستگی و تهذیب از کجا به دست می آید؟
«جهانی شدن دینی، تنها جهانی شدن محتمل و واقعی و حقیقی است. صحبت از جهانی شدن بدین معنا است که اصولی جهان شمول باید وجود داشته باشد تا در سراسر عالم حاکم شود و همه انسان ها آن را بپذیرند. پس جهانی شدن با نوعی جهان شمولی همراه است و چه کسی می تواند مدعی جهان شمولیت شود.»(48)
«فقط ادیان می توانند مدعی جهانی شدن باشند، حتی اومانیسمی که در واقع علیه خدا نوعی اعلام جنگ کرده است، نمی تواند ادعای جهانی شدن بکند، باید به یک حقیقه الحقایق و یک ارزش نهایی و وجود ضروری باور داشت... و دم از جهانی شدن زد. کما این که هم اکنون واقعیت جهان، حکایت از این می کند که فقط ادیان در ادعای جهانی شدن موفق بوده اند.»(49)
اگر به تفاوت «جهانی شدن دینی» و «جهانی شدن دین» توجه کنیم، باید این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که جهانی شدن دین بر خلاف جهانی شدن اقتصاد و جهانی شدن فرهنگ که به معنای سیطره ی اقتصاد و فرهنگ غرب بر سراسر جهان است، به معنای سیطره ی دین قاطبه ی غربی ها یعنی مسیحیت بر جهان نیست. جهانی شدن دین از آنِ دینی است که قابلیت پاسخگویی به نیازهای همه انسان ها برای همیشه و مهم تر از آن، توان مبنا و معیار و مدار قرار گرفتن برای سامان جدید زندگی بشر را داشته باشد.
برهم خوردن مرز میان ارسال کننده ی پیام و دریافت کننده ی پیام نمی تواند برای همه ادیان نگران کننده باشد. دینی که قابلیت تعمیم مسئولیت انتقال آموزه های دینی و فراگیر کردن وظیفه ی تبلیغی و ارتباطی مهم امر به معروف و نهی از منکر را دارد، به آسانی از شرایط آسان انتقال داده ها در مسیر اهداف خود بهره می جوید و نه تنها نگران از دست رفتن اقتدار خود نیست، بلکه از این شرایط برای افزایش اقتدار خود
مدد می گیرد. این چنین دینی نگران از بین رفتن مرز میان متخصص و غیرمتخصص نیست زیرا به استناد حکم عام "کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته" و فریضه ی دینی امر به معروف و نهی از منکر، پیش از این رسماً اعلام کرده است که هر کس به اندازه ای که می داند، متخصص است.
در چنین حالتی است که نه فقط معنویت دینی قابلیت جهانی شدن دارد(50) بلکه اندیشه ی دینی نیز می تواند جهانی باشد و بلکه باید گفت محدود کردن قابلیت جهانی شدن دین به وجه معنوی آن، جفا در حق دین و خدا است.
دکتر اکبر ص. احمد استاد پاکستانی الاصل دانشکده ی سیلوین کمبریج را به دلیل محتوای کتاب «پست مدرنیسم و اسلام» که بخش های قابل توجهی از آن قابل دفاع نیست، نمی توان یک متفکر اسلامی و یا مسلمان معتقد نامید و استناد به سخن او می تواند اظهار نظر یک دانشمند غربی آشنا با اسلام به حساب آید:
«تمدن اسلامی برای جهان و جهانیان چه ارمغانی دارد؟ در پاسخ باید گفت: ارمغان های بسیار. نظریه ی اسلام در باب برقراری تعادل میان دین و دنیا تحفه ای بس ارزنده است و می توان آن را آموزه ای اصلاحی و عامل بازدارنده ای دانست بر روند اشاعه ی تفکر ماتریالیسم که وجه بارز تمدن عصر ما است. توازن میان دین و دنیا، احساس همدردی، ورع و خاکساری را در ضمیر انسان ها بیدار می کند.»(51)
دین توانمند دکه ای محقر در روستایی دورافتاده نیست که اگر ساکنان روستا به فروشگاه های بزرگ راه یافتند، محکوم به فنا و نابودی باشد، متاعی که در بازار دین و دینداری عرضه می شود، در هیچ جای دیگر عرضه نمی شود و لذا بشریت همواره بدان نیازمند است. به راستی اگر ادیانی که داعیه ی جهانی بودن دارند، در شرایطی برابر بتوانند فعالیت کنند آنگاه شاهد خواهیم بود دینی که از همان آغاز برای همه بشر در همه دورانها عرضه شد:(52)
(تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیراً)(53)
اکنون وعده ی الهی درباره ی فراگیر شدن آن عینیت می یابد:
(هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله)(54)
منابع تحقیق :
قرآن کریم
آلستون، پییر و دیگران، دین و چشم اندازهای نو، ترجمه: غلامحسین توکلی (واحد کلام و فلسفه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیه قم، 1376 ش.
ابورابی، ابراهیم، م.، جهانی شدن، حساسیت متقابل اسلامی معاصر، گزیده ی مقالات و متون درباره ی اسلام و دنیای معاصر، مدیریت مطالعات اسلامی مرکز مطالعات فرهنگی - بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، صص 71-102
احمد، اکبر ص، پست مدرنیسم و اسلام، ترجمه: فرهاد فرهمندفر، تهران: نشر ثالث با همکاری مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها، 1380ش.
افروغ، عماد، ما و جهانی شدن، ماهنامه ی داخلی گزارش گفتمان، کانون اندیشه ی جوان، پیش شماره ی سوم، 1381 ش.
افروغ، عماد، رنسانسی دیگر، تهران: کتاب آشنا، چ1، 1381 ش.
الویری، محسن، آسیب شناسی جهانی شدن دین، اندیشه ی صادق، شماره ی 5، زمستان 1380، صص2-5. ایران و پدیده ی جهانی شدن، گفتگو با آقایان دکتر مرتضی قره باغیان، حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا مالک و دکتر فرشاد مؤمنی)، مجله ی اقتصاد اسلامی، شماره ی 4، زمستان 1380، صص 7-23.
بیتر مارتین، هانس؛ شومان، هارالد، فخ العولمه ی: الاعتداء علی الدیمقراطیه و الرفاهیه ی، الکویت: عالم المعرفه، 1419ق./1998م.
پژوهنده، محمدحسین، استحاله فرهنگ دینی در پروژه ی جهانی سازی، ماهنامه ی نگاه حوزه، شماره ی 88-89، بهمن 1381.
توسلی، مجید، جهانی شدن، نظریه ها و دیدگاه ها، ماهنامه ی داخلی گزارش گفتمان، کانون اندیشه ی جوان، پیش شماره ی سوم،1381ش.
جعفرپور کلوری، رشید،"جهانی شدن والگوی کیت نش"، اندیشه ی صادق، شماره ی 5، زمستان 1380، صص46-49.
جعفرپور کلوری، رشید، فرهنگ اسلامی در عصر جهانی شدن، استاد راهنما: پورمحمدی، پایان نامه ی کارشناسی ارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشکده ی معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق علیه السلام،1381.
جلالی مقدم، مسعود، درآمدی به جامعه شناسی دین و آراء جامعه شناسان بزرگ درباره ی دین، تهران: نشر مرکز، چ1، 1379ش.
جهانی شدن یا جهانی سازی (سرمقاله)، مجله ی اقتصاد اسلامی، شماره ی 4، زمستان1380، صص 3-6.
دین پژوهی، دفتر اول و دوم، ترجمه: بهاء الدین خرمشاهی، تهران: موسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه)، چ1، 1372ش.-1373ش.
رهدار، احمد، جهانی شدن و خروج از تاریخ (بخش اول)، پگاه حوزه، شماره ی 88، شماره ی 88، بهمن 1381، صص9-11.
شبستری، معصومه، جهانی سازی فرهنگ ها، ماهنامه ی نگاه حوزه، شماره ی 88-89، بهمن 1381.
شعبانلو، حسن، جهانی شدن؛ تهدید یا فرصت، اندیشه ی صادق، شماره ی 5، زمستان 1380، صص56-63.
قراگوزلو، محمد، جهانی شدن و تنوع فرهنگ ها، باشگاه اندیشه، 82/1/26
http://www.canoon.org/articls/DisplayAP.asp?id=440
کیانی، (داود) (مصاحبه)، مصاحبه با کیانی مترجم کتاب دین، جهانی شدن و جهان سوم نوشته جف هینس، همشهری، 1381/12/9- سال یازدهم - شماره 2992.
کیانی، داود، مقدمه ای بر جهانی شدن، اندیشه ی صادق، شماره ی 5، زمستان1380، صص28-35.
گودرزی، غلامرضا، جهانی شدن؛ خطر یا رؤیا، الزام یا انتخاب، اندیشه ی صادق، شماره ی 5، زمستان 1380، صص6-13.
مجرد، محسن، دیدگاه های مختلف درباره ی جهانی شدن، اندیشه ی صادق، شماره ی 5، زمستان1380، صص46-49.
مددپور، محمد، سیر تفکر معاصر (کتاب اول: زمینه های تجدد و دین زدائی در ایران؛ کتاب دوم: تجدد و اصلاح دین در اندیشه های سیدجمال الدین اسدآبادی)، تهران، تربیت، چ1، 1372ش.
مک گرو، آنتونی، فرآیند چند بعدی، نگرش یک بعدی، ترجمه: علیرضا حیدری، جام جم، سه شنبه، 2 اردی بهشت 1382.
http://www.jamejamdaily.net/shownews2.asp?n=32342&t=con
ملکیان، مصطفی، معنویت در عصر جهانی شدن، همشهری، سه شنبه 5 شهریور 1381، شماره 2822 مولانا، حمید، جهانی شدن؛ چالش ها و پاسخ ها، کیهان، 81/5/24
http://www.bionvan.com/papers.php?cat=mowlana&show=810524-18.
مهاتیر محمد، روند جهانی شدن به اصلاح نیاز دارد.
http://www.eresaneh.com/Persian/farhangi/Archive/ravand%20jahani%20shodan.htm
میرسپاسی، علی، جهانی شدن، تکنولوژی اطلاعاتی و توسعه ی فرهنگی، نشریه ی الکترونیکی فرهنگ و اطلاع رسانی، 20 دی 1379ش.
نحاس، جرج، جهانی شدن، انسان شناسی و آزادی در تربیت، ترجمه: طاهره اختری، روزنامه ی انتخاب، شماره ی 304، 1379/2/11، ص6؛ شماره ی 305، 1379/2/12، ص 6 و شماره ی 306، 1379/2/13، ص 7.
نخبگان دینی و عصر اطلاعات، 82/1/16،
http://www.eresaneh.com/Persian/farhangi/Archive/nokhbegan%20dini.htm
نوباتاکا، اینو، جهانی شدن دین در عصر اطلاعات، ترجمه: فیروزه درشتی،
http://www.eresaneh.com/persian/fahangi/Archive/jahani%20shodan%20in.htm.
واعظ، حسام الدین، جهانی شدن جهان اسلام و سیاست های جهانی، مشکوه، شماره ی 62-65، 1378ش. صص 82-102.
هلد، دیوید، جهانی سازی و نابرابری های فزاینده، ترجمه: زرین تاج سعدآبادی، جام جم، سه شنبه، 2 اردیبهشت 1382.
هینس، جف، دین، جهانی شدن و فرهنگ سیاسی در جهان سوم، ترجمه: داود کیانی، تهران: پژوهشکده ی مطالعات راهبردی، 1381ش.
Ahmad Khan, javed, Social Sciences in Islamic Perspective: A Bibligraphy Literature 1975-2000, New Delhi, Institute of Objective Studies, 2001.xiv,286p,ISBN:81-85220-58-1.
Dawson, Christopher, Religion and Culture, new york: Cleveland: Word Puplishing Company,1962.
Haynes, jeff.(Editor). Religion, Globalization and political Culture in the Third World G.B:Macmilan Press LTD: USA: ST.Martin s Press INC,,1999
http://globalization.about.com/cs/antiglobaliztion/index.htm
http://www.globalpolicy.org/globaliz/bibliog.htm
http://www.globalpolicy.org/globaliz/cultural/index.htm
http://www.globalpolicy.org/globaliz/Define/Hermantk.htm
http://www.globalpolicy.org/globaliz/intropg.htm
websites.htm
/http://www.globalpolicy.org/globaliz
websites.htm
پی نوشت ها :
1. عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع).
2. دین پژوهی، دفتر اول، ص 93-95؛ جلالی مقدم، ص 19؛ آلستون، ص 19-24
3. آلستون، صص 24-25؛ برای تعریف دین و "مفهوم و منطوق دین در فرهنگ ها" همچنین ر.ک. مددپور، دفتر اول، صص 21-54 و دفتر دوم، صص 37-47.
4. جلالی مقدم، صص 18-19.
5. دین پژوهی، دفتر دوم، ص 355.
6. جلالی مقدم، ص 19.
7. همیلتون، ص 5.
8. همیلتون، ص 9.
9. همو، ص 7.
10. جلالی مقدم، ص 22.
11.دین پژوهی، دفتر دوم، صص 396-397
12. جلالی مقدم، ص 48، به نقل از: Bellah, Robert N., Religion, The Sociology of Religion, International Encyclopedia of the Social Science, Vol, 13, p. 406
13. دین پژوهی، دفتر دوم، ص 371.
14. جاوید احمد خان در مأخذشناسی خود که محدوده ی زمانی 1975 تا 2000 میلادی را شامل می شود،3000 اثر را برگزیده و معرفی کرده است.ر.ک. Ahmad Khan
15. دین پژوهی، دفتر اول، ص 173.
16. ملکیان، مصطفی، "دین و جهانی شدن"، و نقد آن در بازتاب اندیشه، شماره ی 10
17. هینس، صص 30-31، متن انگلیسی این کتاب نیز در دسترس و در فهرست منابع معرفی شده است ولی با توجه به ترجمه ی آن به زبان فارسی، ارجاعات به متن فارسی است.
18. برای نمونه از عدم وحدت نظر درباره ی چیست جهانی شدن مقاله ی "ایران و پدیده ی جهانی شدن"، صص 7-23 و نیز "جهانی شدن یا جهانی سازی"، صص3-6؛ نیز رهدار، صص 7-8؛ کیانی، صص 29-30؛ جعفرپور، صص 46-48 و مجرد، صص 50-52.
19. شبستری؛ برای گزارش و تحلیلی دیگر درباره ی شروع جهانی شدن، ر. ک. توسلی، جهانی شدن، نظریه ها و دیدگاه ها"
20. رهدار، ص 8.
21. مک گرو، آنتونی، "فرآیند چند بعدی، نگرش یک بعدی"
22. جهانی شدن با سرمایه و ثروت و در پهنه ی بازرگانی و اقتصاد آغاز شد ولی امروزه به سوی همه ی شؤون، زندگی بشر دامن گسترده است.
23. برای نگاهی به این وجه از جهانی شدن، به عنوان نمونه ر. ک. هلد، دیوید، "جهانی سازی و نابرابری های فزاینده."
24. هینس، ص 122
25. نخبگان دینی و عصر اطلاعات.
26. هینس، ص 19
27. هینس، ص 63 و برای بررسی جنبه های مختلف این موضوع همو، فصل دوم، صص 63-92 با عنوان "دین و جامعه ی بین الملل"
28. نام کتابی نوشته ی هانس مارتین و هارالد شومان که تحت عنوان "فخ العولمه" (دام جهانی شدن) به زبان عربی ترجمه شده است.
29. واعظ، ص 99.
30. برای بحث های کلی و بنیادی درباره ی برندگان و بازندگان جهانی شدن و راه های مقابله با آن ر.ک. مقالات و پایگاه های معرفی شده در http://www.globalpolicy.org/globaliz/intropg.htm
و نیز پایگاه های اطلاع رسانی شناسانده شده در
http://www.globalpolicy.org/globaliz/websites.htm
همچنین کتاب هایی که در این زمینه در این پایگاه معرفی شده اند، سودمندند:
http://www.globalpolicy.org/globaliz/bibliog.htm
برای آگاهی از پاره ای دیدگاه های انتقادی درباره ی جهانی شدن می توان از این پایگاه سود جست:
http://globalization.about.com/cs/antiglobalization/index.htm
در پایگاه زیر نیز می توان به مقالاتی درباره تهدیدهای فرهنگی جهانی شدن برای فرهنگ ها و زبان های بومی دست یافت:
http://www.globalpolicy.org/globaliz/cultural/index.htm
مقاله ی "تهدید جهانی شدن" نوشته ی ادوارد اس. هرمن نیز به آدرس زیر در دسترس است:
http://www.globalpolicy.org/globaliz/define/hermantk.htm.
چند مقاله ی زیر نیز در این زمینه کمابیش به کار می آیند: شبستری، "جهانی سازی فرهنگ ها" (برای اطلاع از نگاه انتقادی نویسندگان معاصر مسلمان مفید است)؛ قراگوزلو، "جهانی شدن و تنوع فرهنگ ها"؛ پژوهنده "استحاله فرهنگ دینی در پروژه ی جهانی سازی"؛ گودرزی، "جهانی شدن؛ خطر یا رؤیا، الزام یا انتخاب"؛ شعبانلو، "جهانی شدن؛ تهدید یا فرصت"
31. در زمینه ی رابطه ی دین و فرهنگ هنوز فصل سوم کتاب آقای Christopher Dawson به رغم گذشت چند دهه از نگاشتن آن مفید است.
32. در این بخش از مقاله، با وجود اطلاق کلمه ی دین، تکیه ی خاصی بر دین اسلام مد نظر بوده است.
33. هینس، ص21 و برای بحثی پیرامون شیوه های مستقیم و غیرمستقیم تأثیرجهانی شدن بر فرهنگ سیاسی دینداران در کشورهای جهان سوم، همو، صص 40-41.
34. به عنوان نمونه، ر.ک. افروغ، رنسانسی دیگر، "فصل یازدهم: جهانی شدن و حقیقت غائی"، صص 181-198 و "فصل دوازدهم: جهانی شدن، چالش ها و تعارص ها"، صص 199-215.
35. نخبگان دینی و عصر اطلاعات.
36. نوباتاکا، "جهانی شدن دین در عصر اطلاعات"
37. هینس، صص 25-26.
38. همو، ص 20.
39. همو، ص 46.
40. همو، ص 97.
41. برای بحث هایی درباره ی تحول رسانه ها و کاربرد دوگانه ی آن و تأثیر آن در نقش آفرینی دین در تعامل با جهان و جهانی شدن، به عنوان نمونه ر.ک. کیانی (مصاحبه)؛ میرسپاسی، علی، "جهانی شدن، تکنولوژی اطلاعاتی و توسعه ی فرهنگی"؛ مولانا، "جهانی شدن؛ چالشها و پاسخها"؛ هینس، فصل سوم: جایگاه رسانه ها و ادیان در قلمرو سیاست جهان سوم، صص 93-133.
42. جلالی مقدم، صص 38-40.
43. دین در زبان فارسی از ریشه ی دا به معنای اندیشیدن و شناختن و دانستن است و یا از مصدر دی که در اوستا به معنی دیدن و نگریستن آمده است (مددپور، ج 2، ص 44)
44. آلستون، ص 26؛ جلالی مقدم، صص 42-43.
45. و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً، (نساء/141)
46. ماهاتیر محمد، "روند جهانی شدن نیاز به اصلاح دارد"؛ برای تحلیل کلی موضع ضعیف مسلمانان و متفکران مسلمان در مواجهه با جهانی شدن و راه حل های آن ر.ک. ابورابی، "جهانی شدن، حساسیت متقابل اسلامی معاصر"؛ همچنین برای یک بررسی اجمالی دیگر در این زمینه می توان به رساله ی فوق لیسانس آقای جعفرپور با عنوان "فرهنگ اسلامی در عصر جهانی شدن" مراجعه کرد.
47. نحاس، شماره ی 306، ص 6.
48. افروغ، "ما و جهانی شدن"
49. همو، رنسانسی دیگر، ص 211
50. ملکیان، "معنویت در عصر جهانی شدن"
51. احمد، ص 247.
52. برای بحثی فشرده درباره ی استدلال های جهانی بودن دین اسلام ر.ک. الویری، صص 2-4.
53. فرقان/1
54. توبه/9؛ فتح/48؛ صف/9.