نویسنده: نعیم قاسم
مترجم: محمدمهدی شریعتمدار
مترجم: محمدمهدی شریعتمدار
مخاطب قرار دادن افکار عمومی جهان، به رغم موانعی که فرا راه اقناع آنها وجود دارد، اقدام سودمندی است. عمده ترین موانع مذکور عبارت است از:
1- حجم وسیعی از مقدمه های نادرست درباره اسلام و میهن وجود دارد که به قواعد و اصول مسلمی که حاکم بر اندیشه و نگرش جهانی است، مبدل شده است.
2- نقش رسانه های تبلیغاتی که از سوی دوایر اطلاعاتی استکباری و صهیونیستی هدایت می شود و هدایت افکار عمومی و پمپاژ داده ها و اطلاعات خاص را با هدف ساختن افکار عمومی با روش های گیرا و تکنیک های رسانه ای جذاب و اقناع کننده بر عهده دارد.
ما شاهد آن بودیم که چگونه ایالات متحد آمریکا به بسیج عمومی برای منع پخش سخنان بن لادن از رسانه های تبلیغاتی آمریکا و در رأس آن CNN پرداخت، چرا که آن را خطری برای امنیت ملی خود می دانست و کشورهای اروپایی را به اتخاذ موضعی مشابه واداشت و این اقدامی آشکار در هدایت رسانه ها برای پخش یا عدم پخش اخبار و برنامه هاست. رسانه های تبلیغاتی صهیونیستی نیز محکوم به ارائه اطلاعاتی است که از صافی دستگاه سانسور نظامی گذشته باشد تا نقش آن در هدایت افکار عمومی تضمین شود، به ویژه در جایی که مسأله به عملیات جهادی مقاومت و انتفاضه ارتباط می یابد. اسرائیل با دخالت های خود، به برنامه هایی در BBC و CNN اعتراض کرده، مانع از پخش برنامه های CNN در فلسطین اشغالی شده است تا طریقه تعامل این رسانه با مسائل صهیونیستی را تغییر دهد. دریافت این نکته که در رسانه های تبلیغاتی غرب از رژیم صهیونیستی جانبداری می کنند، چندان دشوار نیست. همچنان که عناوینی مانند بینادگرایی، تروریسم، خطرهایی که دمکراسی را تهدید می کند و حمایت از حقوق بشر و آزادی، به عنوان شعارهایی برای اعمال فشار و هموار کردن راه اجرای سیاست های استکباری به کار گرفته می شود تا در چارچوب هماهنگی تبلیغاتی، فرهنگی و سیاسی، همه عوامل اثر گذار در جهت ساختن افکار عمومی جهان بر ضد جنبش اسلامی - با گرایش های متفاوت خود بسیج شود.
با این همه، توجه به مخاطب قرار دادن افکار عمومی جهان، هر چند که فایده آن اندک باشد، ضروری است. در عین حال، چنانچه افکار عمومی جهان با منطق پروژه اسلامی ما برخورد مثبت نکند و حوادث را آن گونه که هست نبیند، نباید دچار عقده شویم. اگر افراد یا گروه هایی چند جذب شوند و همه یا بخشی از باورهای ما را بپذیرند، گامی سودمند در جهت شکستن حصار فریب و تدلیس خواهد بود. آنچه مهم است، این که در برنامه های خود برای مخاطب قرار دادن افکار عمومی، باید زبان و شیوه و ادله ای به کار بگیریم که با فرهنگ و سطح درک افکار عمومی جهان هماهنگ باشد. حوادث بسیار و تحولات شتابان است و خطاهای مستکبران و مظلومیت مستضعفان، انباشتی را تشکیل می دهد که در طول زمان، به تاباندن کورسویی از امید و نوری بر چهره واقعی و راستین کمک خواهد کرد.
افکار عمومی داخلی منطقه را نیز نباید فراموش کرد، بلکه باید بدان توجه داشت و حقایق را در معرض دید آن قرار داد و مسائل را به تفصیل بیان کرد تا چهره افکار وارداتی بر آن مسلط نشود. در این زمینه، عناوین و شعارهای کلی سودی ندارد، بلکه باید به بیان جزئیات و ارائه دلایل پرداخت و صدق و درستی شعارها را اثبات کرد و افکار عمومی مردم منطقه را در مسائل موجود مشارکت داد و آنها را به سمت پذیرش مسئولیت شرکت در ایجاد سرمایه ای کار آمد و اثر گذار در رویارویی با بینش تحمیلی از سوی دوایر استکبار جهانی هدایت کرد.
برماست که بهترین ابزارها را مورد استفاده قرار دهیم و در حد امکانات و توان خود، بر شیوه های استکباری پیشی بگیریم. تصویری که مقاومت اسلامی با ابزار نوارهای ویدئویی (1) از عملیات جهادی رزمندگان مقاومت ارائه کرد و بر صحنه تلویزیون ظاهر شد، اثر شایسته ای بر توده های مردم و دشمنان ما گذارد، به گونه ای که مردم ما را به حمایت و پشتیبانی و اعتماد به نفس تشویق کرد و دشمن اسرائیلی را به هراس افکند و واهی بودن ادعاهای قدرتمندی ارتش آن را افشا کرد و مواضع سرسختانه و اراده شهادت طلبانه در دفاع از سرزمین را برای افکار عمومی جهان روشن ساخت. همین امر باعث شد که گفت وگوهای وسیعی درباره آنچه در منطقه جریان دارد، صورت پذیرد.
استفاده از چنین اختیاری برای تحریف اصول قوانین بین المللی و تفسیر آن در جهت منافع این کشور ها و در رأس آنها آمریکا صورت می گیرد که بارها و بارها در نتیجه هژمونی آشکارش در شورای امنیت، از این حق استفاده کرده است تا به نحو ممکن آن را به کار گیرد یا در جایی که مصلحتش اقتضا نمی کند، آن را فراموش کند.
هیچ کس اهمیت وجود یک ناظم و ناظر بین المللی را که به اختلافات کشورها و مشکلات بین المللی رسیدگی و برای گسترش صلح در جهان تلاش کند، انکار نمی کند. اما جایگزینی قدرت و زور بر جای اصول و قوانین، غالب ساختن منافع شمال بر جنوب، انحصار مدیریت جامعه بین المللی و اقتصاد جهانی و تدوین راه حل ها و سازوکارها بر خلاف منافع ملت ها و کشورهای مستضعف، باعث شده است که شورای امنیت به مثابه شمشیری باشد که به سود منافع کشورهای مستکبر و مسلط، برگردن کشورهای فقیر فرود آید و در نتیجه اصطلاح «مدیریت بین المللی» را دستاویزی برای نابودی اصول، حقوق، ارزش ها و اخلاق سازد.
چنانچه درباره دلایل اصولی، حقوقی و انسانی اشغال سرزمین فلسطین از سوی اسرائیل و علت حمایت مطلق از آن برای تثبیت موجودیتش سؤال شود، پاسخ می دهند که این ناشی از اراده بین المللی و تصمیم جهانی است و این گفت وگوها نمی تواند امور را به عقب برگرداند و همگان باید با این خواست جهانی به عنوان اراده ای مسلم و تغییر ناپذیر برخورد کنند و مناقشه تنها در جزئیات بعدی آن امکان پذیرخواهد بود.
چه کسی حقوق ملت ها را باز پس خواهد داد؟ چه کسی اراده آنان را محترم خواهد شمرد؟ چه کسی مظلومان را در رویارویی با ستمگران یاری و عدالت را برقرار خواهد کرد؟ اینها به بازی منافعی بر می گردد که سر رشته آن در دست کشورهای قدرتمند است؛ کشورهایی که شورای امنیت را به داوری تبدیل کرده اند که برخوردی دو گانه دارد و در احکام خود، بر حسب این که محکوم علیه چه کسی باشد، تبعیض قایل می شود و با جانبداری از بعضی طرف ها، با تساهل و آسان گیری با آنان برخورد می کند و با برخی دیگر قاطعیت به خرج می دهد. تصمیمات و قطعنامه های آن هم با دو ویژگی صادر می شود: برخی الزام آور است که همه جهان مسئولیت اجرای آن را به دوش می کشد و برخی دیگر اختیاری است که فرصتی در اختیار کسانی قرار می دهد که قطنامه در مورد آنان صادر شده است تا با تعویق اجرای آن و وقت کشی و تکیه بر مفاد آن در زمانی دیگر، قطعنامه ای جدید جایگزین آن کنند که با منافع آنها هماهنگ باشد.
قطعنامه های بین المللی، در صورتی که علیه عراق، لیبی، ایران یا افغانستان صادر شود، الزام آور است و جنگی بین المللی و خشونت بار را در پی دارد، مانند آنچه علیه عراق (2) در منطقه خلیج [فارس] رخ داد. برای چنین مواردی، همه امکانات بین المللی بسیج می شود و تخلف از آن مسئولیت آور است. اما قطعنامه های بین المللی 242 در سال 1967 و 338 در سال 1973 که ناظر بر عقب نشینی اسرائیل از فلسطین است و نیز قطعنامه 425 در سال 1978 مبنی بر ضرورت عقب نشینی از لبنان، از مواردی است که به اختیار اسرائیل، بدون هیچ فشار یا ایجاد ناراحتی واگذار می شود و با برخورداری از حمایت آشکار بین المللی به رهبری آمریکا، در هماهنگی کامل با منافع صهیونیست ها قرار می گیرد.
بازنگری در صلاحیت ها و اختیارات بعضی از کشورها در استفاده از حق وتو و جایگزینی سازوکار تصمیم گیری دیگری که عدالت بین المللی را محقق سازد، نقش بایسته سازمان ملل متحد را به آن باز می گرداند. تجربه ثابت کرده است، آنچه به رأی گیری مجمع عمومی ملل متحد - که تصمیمات آن جنبه الزام آور و سازوکار اجرایی ویژه ای ندارد - گذارده می شود، با آنچه شورای امنیت - که دارای اختیارات استثنایی ویژه پنج کشور بزرگ است - مقرر می دارد، دارای نتایج متفاوتی است. اعتراف به نژادپرستی رژیم اسرائیل که از سوی مجمع عمومی ملل متحد صادر شده است تنها شاهد آشکاری است، بر مخالفت عملی شورای امنیت بین المللی که در جهت حمایت از اسرائیل و چشم پوشی از جنایت های آن علیه بشریت و به ویژه ملت فلسطین اعمال می شود.
تجربه ثابت کرده است که منافع حاکم است و جایی برای اصول و ارزش ها وجود ندارد. لذا صاحبان حق باید به حقوق خود پایبند باشند همه وسایل قدرت مادی معنوی لازم را برای دفاع از آنها به کار گیرند و بسیج کنند و در این راه، در برابر دشورای هایی که فرا روی آنان قرار می گیرد، صبر و شکیبایی بورزند و بدانند که سنت های الهی در همه عصرها حاکم است. ستم و ستمگران دوران قدرتی دارند که پس از آن سقوط می کنند و متغیرها در جهان ما فراوان است و همه ما باید پس از انجام وظیفه تهیه مقدمات ضروری، سالم و درست، امید بسیاری به توکل بر خدای متعال و وعده او در تحقق پیروزی داشته باشیم.
1- حجم وسیعی از مقدمه های نادرست درباره اسلام و میهن وجود دارد که به قواعد و اصول مسلمی که حاکم بر اندیشه و نگرش جهانی است، مبدل شده است.
2- نقش رسانه های تبلیغاتی که از سوی دوایر اطلاعاتی استکباری و صهیونیستی هدایت می شود و هدایت افکار عمومی و پمپاژ داده ها و اطلاعات خاص را با هدف ساختن افکار عمومی با روش های گیرا و تکنیک های رسانه ای جذاب و اقناع کننده بر عهده دارد.
ما شاهد آن بودیم که چگونه ایالات متحد آمریکا به بسیج عمومی برای منع پخش سخنان بن لادن از رسانه های تبلیغاتی آمریکا و در رأس آن CNN پرداخت، چرا که آن را خطری برای امنیت ملی خود می دانست و کشورهای اروپایی را به اتخاذ موضعی مشابه واداشت و این اقدامی آشکار در هدایت رسانه ها برای پخش یا عدم پخش اخبار و برنامه هاست. رسانه های تبلیغاتی صهیونیستی نیز محکوم به ارائه اطلاعاتی است که از صافی دستگاه سانسور نظامی گذشته باشد تا نقش آن در هدایت افکار عمومی تضمین شود، به ویژه در جایی که مسأله به عملیات جهادی مقاومت و انتفاضه ارتباط می یابد. اسرائیل با دخالت های خود، به برنامه هایی در BBC و CNN اعتراض کرده، مانع از پخش برنامه های CNN در فلسطین اشغالی شده است تا طریقه تعامل این رسانه با مسائل صهیونیستی را تغییر دهد. دریافت این نکته که در رسانه های تبلیغاتی غرب از رژیم صهیونیستی جانبداری می کنند، چندان دشوار نیست. همچنان که عناوینی مانند بینادگرایی، تروریسم، خطرهایی که دمکراسی را تهدید می کند و حمایت از حقوق بشر و آزادی، به عنوان شعارهایی برای اعمال فشار و هموار کردن راه اجرای سیاست های استکباری به کار گرفته می شود تا در چارچوب هماهنگی تبلیغاتی، فرهنگی و سیاسی، همه عوامل اثر گذار در جهت ساختن افکار عمومی جهان بر ضد جنبش اسلامی - با گرایش های متفاوت خود بسیج شود.
با این همه، توجه به مخاطب قرار دادن افکار عمومی جهان، هر چند که فایده آن اندک باشد، ضروری است. در عین حال، چنانچه افکار عمومی جهان با منطق پروژه اسلامی ما برخورد مثبت نکند و حوادث را آن گونه که هست نبیند، نباید دچار عقده شویم. اگر افراد یا گروه هایی چند جذب شوند و همه یا بخشی از باورهای ما را بپذیرند، گامی سودمند در جهت شکستن حصار فریب و تدلیس خواهد بود. آنچه مهم است، این که در برنامه های خود برای مخاطب قرار دادن افکار عمومی، باید زبان و شیوه و ادله ای به کار بگیریم که با فرهنگ و سطح درک افکار عمومی جهان هماهنگ باشد. حوادث بسیار و تحولات شتابان است و خطاهای مستکبران و مظلومیت مستضعفان، انباشتی را تشکیل می دهد که در طول زمان، به تاباندن کورسویی از امید و نوری بر چهره واقعی و راستین کمک خواهد کرد.
افکار عمومی داخلی منطقه را نیز نباید فراموش کرد، بلکه باید بدان توجه داشت و حقایق را در معرض دید آن قرار داد و مسائل را به تفصیل بیان کرد تا چهره افکار وارداتی بر آن مسلط نشود. در این زمینه، عناوین و شعارهای کلی سودی ندارد، بلکه باید به بیان جزئیات و ارائه دلایل پرداخت و صدق و درستی شعارها را اثبات کرد و افکار عمومی مردم منطقه را در مسائل موجود مشارکت داد و آنها را به سمت پذیرش مسئولیت شرکت در ایجاد سرمایه ای کار آمد و اثر گذار در رویارویی با بینش تحمیلی از سوی دوایر استکبار جهانی هدایت کرد.
برماست که بهترین ابزارها را مورد استفاده قرار دهیم و در حد امکانات و توان خود، بر شیوه های استکباری پیشی بگیریم. تصویری که مقاومت اسلامی با ابزار نوارهای ویدئویی (1) از عملیات جهادی رزمندگان مقاومت ارائه کرد و بر صحنه تلویزیون ظاهر شد، اثر شایسته ای بر توده های مردم و دشمنان ما گذارد، به گونه ای که مردم ما را به حمایت و پشتیبانی و اعتماد به نفس تشویق کرد و دشمن اسرائیلی را به هراس افکند و واهی بودن ادعاهای قدرتمندی ارتش آن را افشا کرد و مواضع سرسختانه و اراده شهادت طلبانه در دفاع از سرزمین را برای افکار عمومی جهان روشن ساخت. همین امر باعث شد که گفت وگوهای وسیعی درباره آنچه در منطقه جریان دارد، صورت پذیرد.
شورای امنیت
تفاوت وسیع میان قوانین و مقررات بین المللی که مجمع عمومی ملل متحد و شورای امنیت بر آنها تکیه می کند، با عملکرد پنج کشور بزرگ که دارای حق استفاده از «وتو» برای بی اثر ساختن هر اجماعی هستند، بر کسی پوشیده نیست.استفاده از چنین اختیاری برای تحریف اصول قوانین بین المللی و تفسیر آن در جهت منافع این کشور ها و در رأس آنها آمریکا صورت می گیرد که بارها و بارها در نتیجه هژمونی آشکارش در شورای امنیت، از این حق استفاده کرده است تا به نحو ممکن آن را به کار گیرد یا در جایی که مصلحتش اقتضا نمی کند، آن را فراموش کند.
هیچ کس اهمیت وجود یک ناظم و ناظر بین المللی را که به اختلافات کشورها و مشکلات بین المللی رسیدگی و برای گسترش صلح در جهان تلاش کند، انکار نمی کند. اما جایگزینی قدرت و زور بر جای اصول و قوانین، غالب ساختن منافع شمال بر جنوب، انحصار مدیریت جامعه بین المللی و اقتصاد جهانی و تدوین راه حل ها و سازوکارها بر خلاف منافع ملت ها و کشورهای مستضعف، باعث شده است که شورای امنیت به مثابه شمشیری باشد که به سود منافع کشورهای مستکبر و مسلط، برگردن کشورهای فقیر فرود آید و در نتیجه اصطلاح «مدیریت بین المللی» را دستاویزی برای نابودی اصول، حقوق، ارزش ها و اخلاق سازد.
چنانچه درباره دلایل اصولی، حقوقی و انسانی اشغال سرزمین فلسطین از سوی اسرائیل و علت حمایت مطلق از آن برای تثبیت موجودیتش سؤال شود، پاسخ می دهند که این ناشی از اراده بین المللی و تصمیم جهانی است و این گفت وگوها نمی تواند امور را به عقب برگرداند و همگان باید با این خواست جهانی به عنوان اراده ای مسلم و تغییر ناپذیر برخورد کنند و مناقشه تنها در جزئیات بعدی آن امکان پذیرخواهد بود.
چه کسی حقوق ملت ها را باز پس خواهد داد؟ چه کسی اراده آنان را محترم خواهد شمرد؟ چه کسی مظلومان را در رویارویی با ستمگران یاری و عدالت را برقرار خواهد کرد؟ اینها به بازی منافعی بر می گردد که سر رشته آن در دست کشورهای قدرتمند است؛ کشورهایی که شورای امنیت را به داوری تبدیل کرده اند که برخوردی دو گانه دارد و در احکام خود، بر حسب این که محکوم علیه چه کسی باشد، تبعیض قایل می شود و با جانبداری از بعضی طرف ها، با تساهل و آسان گیری با آنان برخورد می کند و با برخی دیگر قاطعیت به خرج می دهد. تصمیمات و قطعنامه های آن هم با دو ویژگی صادر می شود: برخی الزام آور است که همه جهان مسئولیت اجرای آن را به دوش می کشد و برخی دیگر اختیاری است که فرصتی در اختیار کسانی قرار می دهد که قطنامه در مورد آنان صادر شده است تا با تعویق اجرای آن و وقت کشی و تکیه بر مفاد آن در زمانی دیگر، قطعنامه ای جدید جایگزین آن کنند که با منافع آنها هماهنگ باشد.
قطعنامه های بین المللی، در صورتی که علیه عراق، لیبی، ایران یا افغانستان صادر شود، الزام آور است و جنگی بین المللی و خشونت بار را در پی دارد، مانند آنچه علیه عراق (2) در منطقه خلیج [فارس] رخ داد. برای چنین مواردی، همه امکانات بین المللی بسیج می شود و تخلف از آن مسئولیت آور است. اما قطعنامه های بین المللی 242 در سال 1967 و 338 در سال 1973 که ناظر بر عقب نشینی اسرائیل از فلسطین است و نیز قطعنامه 425 در سال 1978 مبنی بر ضرورت عقب نشینی از لبنان، از مواردی است که به اختیار اسرائیل، بدون هیچ فشار یا ایجاد ناراحتی واگذار می شود و با برخورداری از حمایت آشکار بین المللی به رهبری آمریکا، در هماهنگی کامل با منافع صهیونیست ها قرار می گیرد.
بازنگری در صلاحیت ها و اختیارات بعضی از کشورها در استفاده از حق وتو و جایگزینی سازوکار تصمیم گیری دیگری که عدالت بین المللی را محقق سازد، نقش بایسته سازمان ملل متحد را به آن باز می گرداند. تجربه ثابت کرده است، آنچه به رأی گیری مجمع عمومی ملل متحد - که تصمیمات آن جنبه الزام آور و سازوکار اجرایی ویژه ای ندارد - گذارده می شود، با آنچه شورای امنیت - که دارای اختیارات استثنایی ویژه پنج کشور بزرگ است - مقرر می دارد، دارای نتایج متفاوتی است. اعتراف به نژادپرستی رژیم اسرائیل که از سوی مجمع عمومی ملل متحد صادر شده است تنها شاهد آشکاری است، بر مخالفت عملی شورای امنیت بین المللی که در جهت حمایت از اسرائیل و چشم پوشی از جنایت های آن علیه بشریت و به ویژه ملت فلسطین اعمال می شود.
تجربه ثابت کرده است که منافع حاکم است و جایی برای اصول و ارزش ها وجود ندارد. لذا صاحبان حق باید به حقوق خود پایبند باشند همه وسایل قدرت مادی معنوی لازم را برای دفاع از آنها به کار گیرند و بسیج کنند و در این راه، در برابر دشورای هایی که فرا روی آنان قرار می گیرد، صبر و شکیبایی بورزند و بدانند که سنت های الهی در همه عصرها حاکم است. ستم و ستمگران دوران قدرتی دارند که پس از آن سقوط می کنند و متغیرها در جهان ما فراوان است و همه ما باید پس از انجام وظیفه تهیه مقدمات ضروری، سالم و درست، امید بسیاری به توکل بر خدای متعال و وعده او در تحقق پیروزی داشته باشیم.
پی نوشت ها :
1- دوربین تبلیغات نظامی مقاومت اسلامی، برای نخستین بار در جنگ 1986به کار گرفته شد تا عملیات نفوذ به موقعیت اشغال شده «سجد» بر فراز جبل صافی در اقلیم التفاح را به تصویر کشد.
در این اقدام، دوربین ها آزاد سازی این منطقه را به تصویر کشید و همه جزئیات عملیات را پوشش داد. نوار این عملیات در کانال های تلویزیونی نمایش داده شد و از آن پس، دوربین همواره همراه و همگام با عملیات مقاومت حرکت کرده است. حزب الله رادیوی النور را در سال 1988 و تلویزیون المنار را در سال 1990 راه اندازی کرده است.
2- جنگ دوم خلیج [فارس] پس از اشغال کویت از سوی عراق در یکم آگوست 1990 بر اساس قطعنامه بین المللی شورای امنیت به رهبری آمریکا (مورخ 16 ژانویه 1991) آغاز شد.