قاعده لاضرر، یکی از قواعد فقهی فراگیر و مسلّمی است که می توان آن را از ارکان اساسی فهم و درک نمونه های فقهی دانست که راه گشا و حل کننده بسیاری از مسائلی است که در دوران های گوناگون پدید می آید و در همه مباحث فقه، کاربرد دارد. این قاعده، بر همه احکام فقهی حکومت دارد؛ یعنی هر حکمی در صورتی که زیان آور باشد، خواه برای خود شخص و خواه برای دیگران، بر پایه این قاعده بی اثر می گردد و نیز به مدلول همین قاعده، زیان رساندن به خود و دیگران، ناروا و حرام می باشد؛ از این رو بسیار روشن است، آلوده کردن محیط زیست که بی شک موجب آزار و زیان افراد جامعه یا سبب بیماری آنان می شود، یا منظره نازیبا و ناراحت کننده ای در مکان ها و معابر عمومی ایجاد می نماید، گناه و حرام و از نمونه های آشکار این قاعده است و بر حکومت اسلامی که اجراکننده احکام و مقررات می باشد و هم چنین بر همه مردم از باب وجوب امر به معروف و نهی از منکر، بایسته است که از این روش و کار ناروا جلوگیری کنند و متخلّفان را ارشاد و در برخی موارد، مجازات نمایند.
در بسیاری از آیات و روایت، به قاعده «لاضرر» اشاره شده و از بررسی ماخذ مربوط به این قاعده که به واژگان و اسناد گوناگون بازگو شده، چنین برمی آید که بی شک، مضمون کلی آن از مسلّمات است و در استنباط احکام فقهی مورد استناد قرار می گیرد و به ویژه، نقل جمله «لاضرر و لا ضرار» تواتر لفظی دارد.
دلیلی را که فقها، پایه قاعده یادشده قرار داده و برای یان شقوق و فهم مقاصد آن، تحقیق و بررسی کرده اند، روایتی است درباره ماجرای سمره بن جندب که به سندهای گوناگون از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بازگو شده و ما در این جا آن را به نقل زراره بن اعین از امام باقر علیه السلام که آن حضرت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده، می آوریم:
«سمره بن جندب» درخت خرمایی در باغ مردی از انصار داشت. منزل انصاری، جلوی درباغ بود. سمره برای سرکشی از درخت خرمایش، بی اجازه وارد باغ می شد. انصاری به او می گفت: هنگام ورود اجازه بگیرد. او نپذیرفت. انصاری شکایت آن مرد را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله برد و ماجرا را برای آن حضرت بیان کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله کسی را نزد سمره فرستاد، گزارش شکایت انصاری را به او ابلاغ کرد و فرمود: هنگامی که می خواهی وارد باغ شوی اجازه بگیر. آن مرد [هم چنان] از اجازه گرفتن خودداری ورزید؛ چون امر بدین منوال بود، پیامبر صلی الله علیه و اله خرید آن را پیشنهاد کرد و تا آن جا که خدا خواست قیمت نخل را بالا برد؛ اما آن مرد، حاضر به فروش نشد! رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: در برابر ین نخل، نخلی در بهشت برای تو باشد. باز او نپذیرفت! در این هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله به انصاری گفت: برو نخل او را از جای برکن و پیش او بینداز؛ زیرا ضرر و ضراری نیست. در برخی از روایات، پیش از جمله «اِذهَب فاقلعها» جمله «ما اَراکَ سَمُرَهٌ الّا مُضارّاً»: ای سمره تو را جز زیان رسان نمی بینیم؛ و در برخی دیگر پس از کلمه «لا ضرار» کلمه «فی الاسلام» آمده است. (1)
با توجه به این حدیث، باید از هر چیزی که برای جامعه یا افراد زیان داشته باشد و مزاحمت ایجاد کند، جلوگیری نمود و آن گونه که از مضمون آن برمی آید پیامبر صلی الله علیه و آله مالکیت سمره را بر محل درخت و حق آمد و رفت او را در باغ به سبب اضرار به غیر، نفی کرده است؛ در این صورت آیا برای نمونه راننده یک اتومبیل یا موتورسیکلت حق دارداز مالکیت خود استفاده کند و موجب آزار دیگران شود و سلامت مردم را به خطر اندازدو با دود، هوا را آلوده کند و به ریه و چشم و قلب هزاران نفر، ضرر برساند؟ یا شماری بی اثر بی بند و باری و بی انضباطی، محل ها و میدان ها و تفریحگاه های عمومی را آلوده و کثیف نمایند و مردم را ناراحت کنند؟! اینها همه، خلاف دستور اسلام است. کسانی که از عمق و حقیقت اسلام آگاهند می دانند که اسلام والاترین مقررات رابرای اسایش و سلامت و حفظ محیط زیست آورده است.
در اسلام مقرر شده که مردم زمین را آباد کنند و از آن چه موجب تخریب و نابودی مواهب است بپرهیزند. در قرآن، در موارد بی شماری، از افساد درزمین نهی شده است؛ از جمله این که خداوند فرموده است"
در زمین فساد [و تبه کاری] نکنید، پس از آن که [خداوند بر پایه حکمت] آن را اصلاح کرده [و هرچیز را به تناسب و مصلحت در مورد مناسب آفریده] است. (2)
آفریننده مهربان طبیعت، مدت های مدیدی ساکنان این کره خاکی را میزبانی کرده است و همه موجوداتی که بر روی آن زندگی میکنند به قانون ها و نظام طبیعت کردن نهاده، خود را با آن سازگار نموده اند و تنها انسان است که می کوشد از قوانین طبیعی فرمان نبرد و در برابر، طبیعت را با میل و اختیار زیر سلطه و فرمان خود درآورد.
انسان ها باید بدانند مخالفت و ضدّیت با نظم و آن چه آفریدگار معیّن و مقدر فرموده، سبب می شود که خودشان را در معرض نابودی قرار دهند و آسایششان به خطر افتد و این یکی از مفاهیم «افساد» است که در قرن بسیار از آن نهی شده است.
آفریننده کائنات بر پایه نظام احسن، این عالم را خلق کرده و در قلمرو آفرینش هیچ گونه خطایی رخ نداده است، پس هرگونه تغییر و تبدیلی در آنچه نظام تکوین به وجود آورده، موجب اختلال و به هم خوردن رفاه و آسایش زندگی می شود.
به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
از میان بردن جنگل ها و آلوده کردن هوا و آب ها، به راه انداختن جنگ هایی که بر اثر آنها، هوا مسموم و بیماری آور شده که حتی حیوانات و گیاهان از شرّ آن در امان نیستند و هم چنین، به کار بردن گازهای سمی و مواد شیمیایی برای کشتارهای دسته جمعی، فرو انداختن بمب های ده تنی و خوشه ای بر سرمردم بی دفاع و ...، همگی نمونه های آشکار «افساد» و نابودکننده «حرث و نسل» می باشد که هر باوجدانی رادردمند می کند و آرزو می نماید که خداوند، به وجود آورندگان این گونه صحنه ها را از صفحه روزگار براندازد و نابودشان گرداند.
خودخواهی و نادانی برخی از افراد سبب شده که بشر روی اسایش نبیند و پیوسته در فقر و ناامیدی و اضطراب به سر ببرد و جهان با این همه ناز و نعمتی که دارد برایش تنگ و تاریک باشد.
مکن کاری که بر پا سنگت آید
جهان با این فراخی تنگت آید
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
تو را از نامه خواندن ننگت آید
باباطاهر
آلوده کننده ها (آلاینده ها) معمولاً بر اثر فعالیت های بی رویه مردم آزمند دور از فضیلت و سودجو که فناوری جدید را در خدمت دارند، پدید می آید.
افزایش جمعیت و درآمد سرانه و پیشرفت فناوری از عوامل مهم فزاینده آلاینده ها در ارتباط با مسائل محیطی است که مشکلاتی را موجب می گردد و شرایط محیط را برای زندگی انسان و موجودات زنده، نامطلوب، بلکه ناممکن می سازد. (3)
از جمله عواملی که زیبایی، آرامش و سکوت لذت بخش طبیعت را به هم می زند و محیط را ناراحت کننده و نامطلوب می سازد، آلودگی صوتی و صداهای ناهنجاری است که روان مردم را آزار می دهد و به گونهای که آنان به خاطر صداهای ناخوشایند و بوق زدن های مؤثر بر مغز و اعصاب، در حدّ توان می کوشند از اجتماعات دوری گزینند و به مکالمه های بی سر و صدا پناه ببرند.
عکس العمل انسان در برابر صدا به عوامل ذهنی (بلندی صدا) و فرکانس صدا (اوج صدا) و نیز به عوامل عینی مانند مقبولیت و گوشخراشی تا عدم مقبولیت بستگی دارد. تحمل آدمی به صداهای ناخواسته در شب کمتر از روز است. هنگامی که شمار انواع فرستنده های صدای ناخواسته در محیط، زیاد شود، آلودگی محیط پدید می آید. ساده ترین و محسوس ترین عوارضی که سر و صدا برانسان تولید می کند، از دست دادن توان شنوایی است. صدای پیوسته، حتی غوغای غیرآزاردهنده نیز برای انسان زیان بار بوده، حساسیت گوش را نسبت به صداهای گوناگون کاهش می دهد. شنیدن صدایی با شدت بیش از معمول به مدت ده دقیقه، نیاز به استراحتی به مدت بیست دقیقه در محیطی کاملاً آرام دارد تا اثر آن را جبران کند. بیماری ها و عوارض ناشی از الودگی صوتی محیط زیست بر انسان، بیشتر از گونه عصبی می باشد.
آثار غیرمستقیم صداهای ناخواسته بر روی انسان عبارت است از: حسّاسیت عصبی، تحریک پذیری شدید، گرفتگی عضلانی، شوک عصی، خستگی روحی و جسمی، سرگیجه، مالیخولیا، ترس، اضطراب، عصبیت، الرژی، از دست دادن تعادل بدن، تمایل به خودکشی، ضعف قوه بینایی، ضعف قوه جنسی، امراض قلبی، تورّم معده، یبوست، سوء هاضمه و ... . (4)
بشری که جز دست یافتن به لذت ها و اهداف زودگذر مادی به چیز دیگر نمی اندیشد و روز به روز تلاش می کند و ثروت و تشریفات و تشکیلات ظاهری فرینده زندگی و سلطه جویی خود بیفزاید، حقایق رازهای آفرینش و معنویات را زیر سیطره امیال و هوا و هوس های خویش قرار داده است که به ظنّ قوی احتمال می رود بر اثر مطامع و جهالتش، ساکنان این کره خاکی را به دیار نیستی سوق دهد و بالاخره زندگی ماشینی به گونه ای وارد عمل شود که زمین شایستگی زیست را نداشته باشد.
بزرگ ترین مایه زندگی بشر که هواست، امروزه ان چنان آلوده شده و روز به روز آلوده تر می شود که بسا آدمی از بزرگ ترین موهبت زندگی حروم گردد. آلودگی هوا نه تنها زندگی انسان را به خطر انداخته، بلکه ممکن است موجب از میان رفتن کامل برخی از گیاهان نیز بشود. این، مشکل بزرگی است که زندگی بشر را تهدید میکند! آیا این مشکل به سبب فنّاوری و زندگی ماشینی به وجود آمده و برای رهایی از آن چاره ای نیست؟ آیا این همه کارخانه و ماشین و این همه فرآورده های ماشینی مورد نیاز بشر است؟ می توان گفت حرص و دنیادوستی شماری از استثمارگران است که جهان را به این وضع اسفناک گرفتار کرده است.
در جهان امروز، هزارن نیرنگ در کار است تا کالاهای ساخته شده را به فروش برسانند؛ بدین معنا که وسایل ارتباط جمعی دنیا در خدمت ابرقدرت ها و سرمایه داران بزرگ است تا به گونه های فریب و دسیسه، کالاهای تولید شده را به جهان سوم بفروشند و سودهای سرشار به دست آورند. دولت های استعمارگر، کشورهای زیرنفوذ خودشان را به جان هم می اندازند تا بتوانند اسلحه های از رده خارج شده را به آنان تحمیل کنند و سود منافع ملّی ایشان را بدین وسیله تصاحب نمایند.
ما نمی گوییم صنعت و فنّاوری جدید زیان آور است و باید به کلی از میان برود؛ اما می گوییم استفاده از آن باید با ضابطه و عقل و منطق باشد و به گونه ای که به رفاه و آسایش زندگی فردی و اجتماعی بشر صدمه ای نرساند به کار افتد و به فعالیت و تولید بپردازد. اگر به شیوه ای که اکنون عمل می شود که جهانخواران بین المللی برای مطامع و منافع مادی خود به هر دسیسه و وسیله ای چنگ می زنند تا کالاها و تولیدات خود را افزایش و خزانه هایشان را پر کنند هر چند به زیان و نابودی ملل استعمار شده بینجامد، دیری نخواهد پایید که زندگی موجودات زنده این کره خاکی در معرض خطر، بلکه انقراض جدّی قرار گیرد.
دراین دوران هوا و هوس و زیاده خواهی و امیال شیطانی و دنیاپرستی «تراست ها» و «کارتل های» سودجو و دنبال رو ایشان بر این محور دور می زند که علم و صنعت را وسیله رسیدن به خواسته های نابخردانه خود قرار داده و مصداق این شعر، واقع شده اند:
تیغ دادن در کف زنگی مست
به که گیرد علم را ناکس به دست
باید فناوری جدید و پیشرفته تحت مراقبت شدید باشد تا با نظارت معنویت و انسانیت از اندازه معقول فراتر نرود که اگر چنین روشی معمول گردد یقیناًبا آن که همه از صنعت و دانش و به گونه شایسته ای از دستاوردهای علمی و فکری بهره مند می گردند، در محیطی سالم، دور از هر گونه آلودگی و آزار و پستی زندگی خواهند کرد.
یکی ازجامعه شناسان بزرگ جهان به نام «توئین بی» درباره وضع زندگی در این روزگار و به مخاطره افتادن سلامت انسان ها، به صورت طنز چنین نوشته است:
در کتاب مقدس-که مقصودش عهد عتیق است-آمده است که وقتی خداوند، پدربزرگ ما آدم را آفرید، او را در بهشت جای داد و تمام نعمت ها را در اختیارش گذاشت و به او گفت: از این همه نعمت استفاده کن، فقط به این شجره ممنوعه نزدیک نشو که اگر نزدیک شوی تمام این نعمت ها از تو گرفته می شود. پدر ما مرتکب خطا شد و به آن شجره نزدیک شد و از میوه آن شجر خورد؛ نتیجه این که از بهشت اخراج گردید و به کره زمین آورده شد. ابتدا برای آدم و فرزندانش گران بود که در زمین زندگی کنند چون در این جا مکلّف شدند که با کدّ یمین و عرق جبین وسایل معیشت خود را فراهم آورند؛ اما کم کم خودشان را با زندگی زمین تطبیق دادند و با پشتکار و کوشش، زمین را به صورت همان بهشت درآوردند؛ دریاها، هوا، جنگل ها، گیاهان، حیوانات و ... برای فرزندان آدم به مثابه بهشت شد.
خطای دوم در بهشت دوم برای فرزندان آدم به وقوع پیوست که به اجبار بشر باید از بهشت دومش نیز اخراج گردد. خطای دومش چیست؟
به باور «توئین بی»، خطای دوم، ماشین (5) بود:
آیا اجداد و بزرگان ما، هنگامی که برای اولین بار ماشین را اختراع کردن و پیش خودشان فکر کردند بزرگ ترین خدمت را به بشر کرده اند، می دانستند وسیله ای به وجود می آورند، که همین وسیله، موجب بیرون راندن بشر از کره زمین خواهد شد و نمی تواند به زندگی خود ادامه دهد! ماشین پیوسته رشد می کند و برعکس، انسان ضعیف می گردد؛ همانند ابریشم و پیله اش. انسان در تکنولوژی و صنعت، پیشرفت های شگفت آوری دارد؛ مدام پیشرفت می کند و پیش می رود تا آخرالامر در درون آن غرق و نابود شود. متاسفانه اگر پدر ما آدم از بهشت اخراج شد، زمینی وجود داشت تا در آن جا زندگی را از سر بگیرد اما اگر آدمی از بهشت دوم بیرون رود محکوم به نابودی مطلق است. سپس این مرد جامعه شناس، ضدّیتی راکه ماشین و تکنولوژی مدرن با مظاهر طبیعی در مورد هوا، دریاها و رودخانه ها، انجام داده ومواردی را از این قبیل که چند هزار نوع ماهی منقرض شده اند، تعداد بسیاری از انواع پرندگان از بین رفته اند و ... را برشمرده، گفته است: «جهان کنونی حالت مبارزه و نابودی طبیعت را به خود گرفته است». (6)
پینوشتها:
1. کنزالعمال، ج2، ص 59، ش 9498، «لاضرر و لاضرار».
2. اعراف (7)آیه 56: لا تُفسِدُوا فی الارض بَعدَ اِصلاحِها...».
3. ر.ک: مینو دبیری، آلودگی محیط زیست، از ص 10.
4. ر.ک: همان، ص 374-375.
5. ما این باور را به گونه ای که «توئین بی» می گوید، نمی پذیریم؛ زیرا چنان که اشاره کردیم، استفاده از فناوری جدید اگر به گونه معقول و منطقی صورت گیرد، آسایش و رفاه بشر را تامین می کند بی این که به او صدمه ای بزند.
6. ر.ک: مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص 238-239.
منبع:صانعی، دکتر سیدمهدی؛ (1390)، پاکیزگی و بهداشت در اسلام، قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه)، چاپ سوم 1390.
/ج