مقصود از روزه
بدان که مقصود از روزه آن است که حجاب شهوت و غضب از پیش دیده دل برخیزد تا به سرّ ملکوت آسمان و زمین بینا شود؛ چه، روح آدمی از عالم ملکوت است و او را از اتصال به ارواح ملأ اعلی و مکالمه ساکنان سرادقات قدس و مناجات حضرت صمدیت شیاطین بازمی دارند.کی توانستی برون آوردن آدم را ز خلد گر نبودی راهبر ابلیس را طاووس و مار
خشم و شهوت مار و طاووسند در ترکیب تو دیو را آن پایمرد و نفس را این دستیار
دیگر به گرسنگی، ماده غضب و شهوت ضعیف می شود و از آن شیطان نزار می گردد. اما گرسنگی به افراط زیان کار است، و از آنجا خوف جنون و فساد دماغ و امراض دیگر بود. علی الجمله در همه چیزی، اقتصاد، مطلوب است. [1]
سرّ وجوب روزه
روزه را به تازی صوم گویند و صوم باز ایستادن باشد از چیزی که مردم اندر آن بوده باشند، و روزه واجب است بر هر مسلمانی که بالغ باشد و حاضر باشد از سال یک ماه کان شناخته [شده] است به ماه رمضان و آن یک ماه، سی روز تمام باید بی نقصان، و هر روزی روزه را از شب باید نیت کردن به روزه داشتن آن روز، و [از] آنچه روزه را تباه کند خویشتن را نگاه باید داشتن و آن طعام خوردن است و شراب خوردن و جماع کردن و غیبت کردن و کارهای ناشایسته کردن، و تأویل روزه آن است که نخست بدانی که حال نفس اندر دین برابر است با حال جسد، و اندر حال تن درستی صلاح جسد وابسته است به طعام خوردن و شراب خوردن، و اندر حال بیماری علاج جسد وابسته است به طعام ناخوردن و بازداشت شراب ازو، و طعام نفس تنزیل و ظاهر شریعت است و شراب نفس تأویل گشادن است و بیان شریعت، پس همچنین صلاح نفس وقتی اندر کار بستن شریعت است و ظاهر و دانستن تأویل او و آن به هنگامی باشد که حدود دین بر پای باشد و عالم دین بی خلل بر مثال تن درستی جسد، و باز وقتی صلاح نفس اندر پوشیده داشتن باطن شریعت است چون مؤمنان بترسند بر هلاک شدن خویش از مخالفان دین، پس روزه داشتن مردم به ظاهر طاعت خدای است و خویشتن را به مانند کردنی است به فرشتگان که از طعام و شراب بی نیازند و دور کردن است خویشتن را از خوی ستوری که هرچه یابند به هر وقتی که باشد می خورند.این عادت سخت ناستوده است و کم خوردن عادتی است ستوده و کم خوار را نیز همه کس دوست داشته اند، و باطن روزه به ایستادن حدود دین است از شرح و بیان باطن کتاب و شریعت، و دلیل بر درستی این قول سخن خدای است که اندر سوره مریم علیها السلام آمده است قوله تعالی: «فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنسِیًّا؛ همی گوید مریم را پس اگر بینی از مردم،کسی را، پس بگوی که من نیت روزه کرده ام خدای را. پس سخن نگویم من امروز با هیچ مردمی». [2]
سرّ نیت در شب
تأویل آنکه مر هر روزی را که روزه دارد، از شب آن روز نیت باید کردن، آن است که آن شناخت روزه است و سبب می شود روزه داشتن را که آن روزه داشتن پوشیده داشتن مرتبت اساس است از دشمنان دین. [3]روزه معنوی
صوم در شرع عبارت است از امساک طعام و شراب که روزه داری جسم است. اما صوم در عالم حقیقت، عبارت است از خوردن طعام و شراب؛ کدام طعام؟ طعام «أبیتُ عِندَ رَبّی»[4] کدام شراب؟ شراب «و کَلَّمَ اللهُ موسی تَکلیما» [5] این را صوم معنوی خوانند، روزه جان باشد.[6]پی نوشت ها :
1. مناهج السیفیه، صص 79 و 80.
2. مریم: 26.
3. مناهج السیفیه، ص 222.
4. نزد پروردگارم بیتوته میکنم. (حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله ).
5. نساء: 164؛ خداوند با موسی سخن گفت.
6. تمهیدات، ص 91.