زندگی و آثار امام محمد غزالی

زین الدین ابوحامد محمدبن محمد بن احمدطوسی غزالی(1) ملقب به حجه الاسلام در سال 450هـ.ق در طابران طوسی دیده به جهان گشود، زمانیکه طغرل سلجوقی آخرین روزهای سلطنت خویش را پشت سر می گذاشت. وجه تسمیه وی به
سه‌شنبه، 24 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگی و آثار امام محمد غزالی
زندگی و آثار امام محمد غزالی

نویسنده: دکتر سید محمدرضا احمدی طباطبایی




 
زین الدین ابوحامد محمدبن محمد بن احمدطوسی غزالی(1) ملقب به حجه الاسلام در سال 450هـ.ق در طابران طوسی دیده به جهان گشود، زمانیکه طغرل سلجوقی آخرین روزهای سلطنت خویش را پشت سر می گذاشت. وجه تسمیه وی به غزالی ظاهراً شغل پدرش بود که از راه ریسندگی پشم امرار معاش می کرد. پدر وی در زمانی که غزالی کودکی خردسال بود از دنیا رفت اما قبل از وفات دو پسر خود به نام های احمد و محمد را به یکی از دوستان صوفی خود سپرد تا این دو برادر را تعلیم داده و تربیت نماید. برادر کوچکتر امام محمد غزالی به نام احمد نیز از اقطاب و اعاظم صوفیه و عرفاء بوده است و تعابیر و القاب عجیب برخی عرفا، مصنفان و مورخان مانند، ملک الابدال، قطب الاصفیاء، قدوه الاولیاء، سلطان الطریقه، شیخ المشایخ، جنیدثانی، قره العین محمد مصطفی (ص) ، خواجه امام، شیخ الاسلام و عارف مِقدام، صاحب کرامات و اشارات، زینه العصر و حلیه ی ایام النصر، عارف سر جمالی و جامع علوم قالی و حالی،(2) نشان دهنده ی عظمت روحی و سلوکی احمد، برادر کهتر امام محمد غزالی است.
مربی، محمد و احمد را طبق وصیت پدر تحت تعلیم و تربیت قرار داد. محمد غزالی پس از طی مقدمات به جرجان (گرگان) رفت و نزد امام ابونصر اسماعیلی جرجانی به تعلم پرداخت. مجدداً به طوس بازگشت و مدت سه سال به مطالعه و تکرار دروس پرداخت تا تمام تقریرات استاد خود و آنچه در جزوه ی خود نوشته بوده به حافظه سپرد. سپس غزالی به نیشابور رفت و به حوزه ی درس امام الحرمین ابوالمعالی جوینی (478-419هـ.ق)پیوست و نزد او تقرب بلیغ یافت. غزالی تا سال وفات امام الحرمین (48هـ.ق) در نیشابور ماند. پس از وفات استادش به مُعَسکر در نزدیکی نیشابور رفت و به خدمت خواجه نظام الملک طوسی وزیر نامی سلجوقیان درآمد. پس از چندی منصب استادی و تدریس در مدرسه نظامیه بغداد به وی واگذار شد. غزالی در طی چهار سال اقامت در بغداد به تدریس و خطابه و مناظره و تألیف اشتغال داشت. اقامت او در بغداد وصیت علمی او باعث شد که نزد خلفای عباسی یعنی عبدالله، المقتدی بامرالله(487-467)و احمد، المستظهربالله(512-487)از جایگاه رفیعی برخوردار گردد، به گونه ای که با وی در امور مربوط به حکومت رایزنی می کردند و به توصیه های وی توجه خاصی مبذول می داشتند. این بخش از زندگانی غزالی در سال 488پایان یافت. زمانی که وی حدوداً سی و نه سال از زندگی خود را پشت سر گذاشته بود. پس از چهار سال اقامت در بغداد غزالی که در اوج اعتبار علمی و شهرت قرار داشت در اثر یک تحول و انقلاب درونی از همه مناصب دنیوی و علقه های اعتباری دست کشید و به بهانه ی سفر حج از بغداد خارج شد. این سفر وی ده سال به طول انجامید و در این دوران مهم از ندگانی، به تطهیر باطن و تزکیه نفس پرداخت. حاصل این دوران ده ساله علاوه بر دستاورهای فردی در پالایش نفس تألیف کتاب ارزشمند «احیاءعلوم الدین» بود که گنجینه و دائره المعارفی گرانبها و جاوید در اخلاق و سیر و سلوک اسلامی و عرفانی است. در این سفر به جز بخش اندکی از آن، غزالی به تنهائی و با اختیار نمودن عزلت و خلوت به سیر وسلوک الی الله پرداخت.(3)
غزالی در یکی از آثارخویش به نام «المنقذمن الضلال» در انگیزه انجام سفر خود چنین می گوید:
«... دیدم سراپا غرق در وابستگی های دنیائی ام و از هر طرف در به رویم بسته است. چون به خود آمدم و به کارهایم توجه کردم بهترین کار و عملم تعلیم و تدریس بوده است. اما در آن، دانشها و علومی را تدریس می کنم که نه اهمیتی دارند و نه سودی به دین می بخشند، پس از آن به نیت تدریس متوجه شدم و دیدم که خالصانه و برای خدا نیست بلکه به خاطر جاه طلبی و شهرت است. پس به یقین دانستم که اگر به تلافی برنخیزم و حال دگرگون نکنم، در کنار آتشم و در آن خواهم افتاد».(4)
غزالی خود در کتاب مذکور اذعان می کند که در میان علمای عراق کمتر کسی بود که کناره گیری من از منصب و مقام را امری دینی بداند، زیرا شغل مرا بالاترین امر دینی می پنداشتند. لازم به ذکر است که برخی احتمال داده اند که انگیزه های سیاسی در سفر غزالی وجود داشته است،(5) که بعید است با حقیقت سازگار باشد. غزالی از گذشته ی خود به ویژه زمانی که به سلجوقیان و خواجه نظام الملک نزدیک بود بیمناک بود، لذا خود می گوید:
«چون بر سر تربت خلیل - علیه السلام - رسیدم در سنه تسع و ثمانین و اربعمائه - 489- و امروز قریب پانزده سال، سه عهد کردم: یکی آنکه از هیچ سلطانی مالی قبول نکنم دیگر آنکه به سلام هیچ سلطانی نروم، و سوم آنکه مناظره و جدل نکنم»(6)
لازم به ذکر است که برخی (مانند زبیدی در شرح احیاء علوم الدین)تأثیر نفس عرفانی برادر محمد یعنی احمد را در مهاجرت و فرار وی از بغداد مؤثر دانسته اند. زبیدی می گوید که علت زهد و سیاحت محمد غزالی این بود که روزی مردم را موعظه می کرد، برادرش از در درآمد و ابیات ذیل را بر وی خواند. از همان وقت دنیا بر دلش سرد شد و ترک علائق آن کرد.(7)

اخَذتَ باعضادهم اذا وَ نوا وخَلَّفَکَ الجهدُ إذ اسرَعوا

واصبحتَ تهدی ولاتَهتدی وتُسمِعُ وَعظاً ولاتَسمَعُ

فیا حَجَرالشحذِ حتی مَتی تُسِنُّ الحدیدَ ولاتَقطَعُ

- آنها را یاری کردی و در وقتی که آنان سست بودند - و ترک کرد ترا تلاش و کوشش وقتی آنان (در سیر و سلوک الی الله)سرعت گرفتند.
- دیگری را هدایت می کنی حال آنکه خودت هدایت نمی شوی و به آنان پند می دهی اما خود پند نمی گیری.
- ای سنگ تیزکن تا کی آهن را تیز می کنی اما خودت نمی بری!»
به هرحال سفر ده ساله ی محمد غزالی پس از انجام مراسم حج و زیارت مشاهده مشرفه و بازگشت به طوس پایان یافت. آنگونه که خود می گوید علقه های خانوادگی عامل بازگشت وی به طوس بوده است.(8)
غزالی به درخواست سلطان سنجر و خواجه نظام الملک در سال 499هـ.ق از طوس به نیشابور آمد و به تدریس در نظامیه نیشابور مشغول شد. اما مجدداً در سال 500هـ.ق از تدریس کناره گیری کرد. زمانیکه غزالی در طوس مشغول تعالیم و تربیت بود استاد نظامیه بغداد ابوالحسن کیای هراسی طبری (وفات 504هـ.ق)درگذشت و خلیفه ی عباسی المستظهر بالله از غزالی دعوت کرد تا تدریس در نظامیه بغداد را به عهده گیرد که او نپذیرفت و در طوس رحل اقامت افکند. غزالی در همان دیار خانقاهی برای صوفیان و مدرسه ای برای طلاب دایر کرد تا اینکه در سال 505هـ.ق دعوت حق را لبیک گفت و در طابران طوس که محل تولد وی بود مدفون شد.(9)

مصنفات غزالی

امام محمد غزالی دارای مصنفات و تألیفات زیادی است. آثار وی به صورت رساله های کوچک و مقاله است. برخی تا 457اثر را از وی یاد کرده اند.(10)
اما مهمترین آثار وی عبارتند از:(11)

الف. احیاء علوم الدین

این کتاب مهمترین رساله ی غزالی است که در باب اخلاق و سیر و سلوک دینی و عرفانی به رشته ی تحریر درآمده است. این کتاب راوی در دوران عزلت و سیر و سلوک بنا برقولی در دمشق و بنابر قولی در بیت المقدس تألیف کرده است. وی کتاب احیاء را به چهار بخش یا چهار ربع تقسیم نموده است.(12) از شروح مهم این کتاب: شرح سید محمد حسینی معروف به مرتضی زبیدی (مؤلف تاج العروس) تحت عنوان «اتحاف الساده المتقین» می باشد.

ب. الاقتصاد فی الاعتقاد

این کتاب پیرامون اصول دین از دیدگاه عامه تدوین شده است. همچنین خلافت و امامت یکی از مباحث مطروحه در این کتاب است. این اثر غزالی کراراً در مصر چاپ شده است و در سال 1962م در ترکیه نیز به چاپ رسیده است.

ج. تهافت الفلاسفه

در این کتاب که از مصنفات مهم و مورد مناقشه ی غزالی است، وی به ابطال عقاید فلاسفه ی و ایضاح تنافی دیدگاههای آنان با اصول دینی می پردازد، این کتاب نیز بارها به چاپ رسیده و به فارسی و زبانهای لاتین مانند فرانسه و انگلیسی نیز ترجمه شده است.

د. المُنقِد مِن الضَّلال

این کتاب اعتراف نامه غزالی و بیان احوال روحی و فکری غزالی است. البته در این کتاب، مباحثی پیرامون سودمند نبودن فلسفه و علم کلام و عقاید فرق اسلامی طرح شده است. این کتاب نیز به زبانهای دیگر ترجمه و چاپ شده است.

و. نصیحه الملوک یا التِبرالمَسبوک فی نصیحه الملوک

این کتاب را غزالی در نصیحت و هدایت سلطان محمد بن ملکشاه سلجوقی تألیف کرده است. این کتاب یکی از کتب مربوط به حوزه ی سیاست نامه نویسی در تاریخ ایران.(پس از اسلام) شمرده می شود.

هـ. کیمیای سعادت

این رساله نیز از مهمترین مصنفات غزالی به زبان پارسی است و درواقع خلاصه ای از کتاب احیاء علوم الدین.

ی. فضائح الباطنیه و فضائل المستظهریه

غزالی این کتاب را به دستور خلیفه ی عباسی المستظهر و در رد عقاید باطنیها (اسماعیلیان) تألیف کرده است. تألیف آن قبل از رفتن از بغداد (488هـ.ق) انجام شده است. این کتاب را عبدالرحمن بدوی تصحیح و منتشر کرده است.

پی نوشت ها :

1. غزالی را گروهی به تشدیدزا و گروهی به تخفیف آن صحیح می دانند. برخی غزالی را منسوب به غزاله (بدون تشدیدزاء)که گفته شده نام قریه ای در طوس بوده دانستند؛ اما علی الظاهر چنین دهکده ای وجود نداشته است. اکثر محققان قول ابن اثیر را که غزالی را با تشدید ذکر کرده است اصلح می دانند. لازم به ذکراست که خاقانی شاعر و ادیب قرن ششم و ابن مستوفی اِبلی متوفای 637قول به تخفیف را ذکر کرده اند اما ابلی قول به تشدید را نیز بعید نمی داند. ابن اثیر متوفای 630 وابن خلکان متوفای 681شیخ فریدالدین عطار نیشابوری متوفای 627و محمدبن علی بن طباطبا معروف به ابن طقطقی مؤلف کتاب الفخری و متوفای 709غزالی را مشدّد تحریر کرده اند. لازم به ذکر است که سبکی نیز در طبقات الشافعیه قائل به تشدید زا شده است.
2. این القاب در کتاب مختلف نظیر صحیفه سلسله الاولیاء، کلیات فخرالدین عراقی تذکره الشعراء سمرقندی، وفیات الاعیان، نامه ی عین القضاء به احمد غزالی، مسالک الابصار، مجالس العشاق، مرآه الجنان و روضات الجنان و برخی مصنفات دیگر آمده است. سبکی در طبقات الشافعیه، ص71درباره ی احمدبن محمد می گوید:... کان من ائمه العلم والورع. غلب علیه علم التصوف والخلوه، فتوجه الی الطاعه، وکان لایفترمنها لیلا. به نقل از مجموعه آثار فارسی احمد غزالی به اهتمام احمد مجاهد، ص19.
3. به گفته سبکی در طبقات الشافعیه یکی از همدرسان وی به نام ابوالقاسم اسماعیل بن عبدالملک بن علمی حاکمی (وفات 529هـ.ق) تا حجاز همراه وی بوده است. -طبقات الشافعیه-105/4«واظن انهما خرجا متعادلین من بغداد الی الحجاز».
4. غزالی، محمد، المنقذمن الضلال، ص12و13.
5. پطروفشفسکی، ایلیاپاولیچ، اسلام در ایران، ترجمه کریم کشاورز، ص237، تهران، انتشارات پیام، 1354.
6. غزالی، محمد، مکاتیب فارسی، ص45.
7. سیدمحمدحسینی معروف به مرتضی زبیدی، انحاف الساده المتقین 8/1به نقل از احمد مجاهد، مجموعه آثار فارسی احمدغزالی، ص27، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1358، لازم به ذکر است که مؤلف آثارالبلاد زکریا قزوینی می گوید که محمد غزالی گفته است: ماحصل لنا بطریق الاشتغال حصل لاحمدبطریق الریاضه. «آنچه بر ما از طریق پرداختن به علوم و تعلم حاصل گشت برای احمد از طریق تهذیب و سیر و سلوک حاصل شد.(همان، ص73).
8. غزالی، محمد، المنقذمن الضلال، به اهتمام محمدجابر، چاپ قاهره، بی تا، ص49: «تحرکت فی داعیه فریضه الحج، والاستمداد من برکات مکه والمدینه و زیاره رسول الله تعالی علیه السلام بعد الفراغ من زیاره الخلیل صلوات الله علیه فسرت الی الحجاز، ثم جذبتنی الهم ودعوات الاطفال الی الوطن، فعاودته بعد ان کنت ابعد الخلق عن الرجوع الیه، فآثرت العزله به ایضاً حرصاً علی الخلوه و تصفیه القلب للذکر».
9. هرچند مقبره ی غزالی فعلاً مفقود است اما به گفته ی استاد جلال همائی درغزالی نامه تا قرن هفتم زیارتگاه بوده است وایشان از سُبکی مؤلف طبقات الشافعیه نقل می کند که: و مشهده یُزاربها بمقبره الطابران.
10. دکترعبدالرحمن بدوی در کتابی با عنوان مؤلفات الغزالی، 457 اثر از غزالی نام برده است. وی اشعار می دارد که به جز72اثر، بقیه آثار منسوب به غزالی است.
11. به جز آثار ذکر شده، رسالات دیگری مانند منهاج العابدین، الدره الفاخره فی کشف علوم الاخره، الوجیز فی فروع الشافعیه، اسرارالحج، مقاصدالفلاسفه، الولدیه والمقصدالاسنی فی شرح اسماء الله الحسنی از وی قابل توجه و تأمل است.
12. ربع اول در عبادات، ربع دوم در عادات، ربع سوم در مهلکات و ربع چهارم در مُنجیات (نجات دهنده ما)است. هریک از بخش های چهارگانه ی موصوف نیز مشتمل بر10 کتاب است که مجموعاً به 40کتاب بالغ می گردد. غزالی در مقدمه ی کتاب مزبور، مباحث مربوط به بخشهای چهارگانه را به قرار ذیل تألیف نموده است.
«ربع العبادات علی عشره کتب: کتاب العلم و کتاب قواعد المقائد و کتاب اسرارالصلوه و کتاب اسرارالزکاه و کتاب اسرار الصیام و کتاب اسرارالحج و کتاب آداب تلاوه القرآن وکتاب الاذکار و الدعوات و کتاب ترتیب الاوراد فی الاوقات، اما ربع العادات فیشتمل علی عشره کتب: کتاب آداب الاکل وآداب النکاح واحکام الکسب کتاب الحلال والحرام و کتاب آداب الصحبه والمعاشره مع اصناف الخلق وکتاب العزله ی وکتاب آداب السفر و کتاب السماع والوجد وکتاب الامربالمعروف والنهی عن المنکروکتاب آداب المعیشه واخلاق النبوه. اما ربع المهلکات فیشتمل علی عشره کتب: کتاب شرح عجائب القلب وکتاب ریاضه النفس وکتاب آفات الشهوتین و آفات اللسان وآفات الغضب والحقد و الحسد و ذم الدنیا و ذم المال و البخل و ذم الجاه و الریا و ذم الکبر و العجب و کتاب ذم الغرور، اما ربع المنجیات فیشتمل علی اربعه کتب: کتاب التوبه و کتاب الصبر والشکر و کتاب الخوف و الرجاء و کتاب الفقر و الزهد و کتاب التوحید و التوکل و کتاب المحبه والشوق ولانس والرضا وکتاب النیه والصدق والاخلاص وکتاب المراقبه والمحاسبه وکتاب المتفکر و کتاب ذکرالموت. این اثرگرانسنگ غزالی دارای جامعیت تام در اخلاق عملی اسلامی است.

منبع: احمدی طباطبایی، محمدرضا؛ (1387) اخلاق و سیاست: رویکردی اسلامی و تطبیقی، تهران: دانشگاه امام صادق، چاپ دوم

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.