شهید ضیاء الدین حجتی

خدایا، تو خود می دانی عشق و ایمان به تو و اطاعت از دستورات تو به خاطر پاداش و عذاب نبوده، بلکه از روی آگاهی و شناخت شخصی بوده و هیچ عاملی نمی تواند در ایمان من نسبت به تو خللی ایجاد کند.
جمعه، 27 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهید ضیاء الدین حجتی
شهید ضیاء الدین حجتی

نویسنده: علی اکبری




 

در سخت ترین شرایط، از خط اسلام جدا نشوید

بسم الله الرحمن الرحیم
مَن طَلَبَنی وَجَدَنی و مَن وَجَدَنی عَرَفَنی و مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی و مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی و مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ و مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ و مَن قَتَلتُهُ فَعَلَیَّ دِینِهِ و مَن عَلَیَّ دَینِهِ فَانَّا دِینُهُ.
هر کس طلبم کند، می یابد مرا و هر کس یافت، می شناسد مرا، و هر کس شناخت دوستم می دارد و هر کس دوستم داشت، عاشقم می شود و هر کس عاشقم شد، عاشقش می شوم و هر کس عاشقم شدم، می کشمش و هر که را بکشم خون بهایش، بر من واجب است، پس خون بهایش می شوم.
دفاع از مملکت اسلامی و دفاع از نوامیس مسلمین از واجبات شرعیه است.
«امام خمینی»
خدایا، تو خود می دانی عشق و ایمان به تو و اطاعت از دستورات تو به خاطر پاداش و عذاب نبوده، بلکه از روی آگاهی و شناخت شخصی بوده و هیچ عاملی نمی تواند در ایمان من نسبت به تو خللی ایجاد کند.
خدایا، به جبهه آمده ام تا جانم را در راه تو فدا کنم.
خدایا، تو خود شاهد باش که من در این راه، کورکورانه قدم برنداشتم.
از روزی که تو را شناختم، در قلبم جرقه ای از ایمان پیدا شد که از همه چیز گذشتم.
خدایا، تو مرا وعده حورالعین دادی و همچنین از دوزخ مرا ترساندی ولی هدفم از این راه به خاطر این و آن نیست، بلکه فقط به خاطر تو و اسلام عزیز است و این که شاید توانسته باشم، رضای حق تعالی را به جا آورم. خدایا، پس قصد من از جهاد یک احساس با هوس نبوده، بلکه با شناخت به تو و با شناخت این که این سفر برگشت ندارد، این راه را انتخاب کردم.
بار خدایا، تو در سفر همراه و در خانواده جانشین منی و غیر از تو کسی نیست که بتواند در سفر همراه و در خانواده جانشین باشد؛ زیرا هر که جانشین باشد همراه نیست و هر که همراه باشد، جانشین نیست. پس حمد و ثنای الهی که این سعادت عظیم را نصیبم کرده و با درود فراوان به رهبر کبیر، این اسطوره قماومت و رسالت و مرد عرفان و جهاد و نماز و اسلام و نایب بر حق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امام خمینی، وصیتم را آغاز می کنم:
من کوچک تر از آنم که شما را وصیت کنم ولی به عنوان برادر کوچک خودتان این حرف را از من بپذیرید. هیچ گاه در سخت ترین شرایط از خط اسلام رها نشوید و امام را دعا کنید که ما را از همه انحرافات نجات داده.
پدر و مادر عزیزم، سلام بر شما که ابراهیم وار و زینب گونه فرزندتان را پس از سال ها رنج و زحمت، به ثمره امید رساندید و روانه جبهه کردید و با دو دست تقدیم اسلام عزیز نمودید.
پدر و مادر عزیزم، ان شاءالله ببخشید که نتوانستم دین خود را نسبت به شما ادا نمایم. امیدوارم بتوانم با شهادتم شما را راضی کرده باشم و اگر خداوند تعالی این لیاقت را به من داد، در آن دنیا شفیع شما شوم.
خواهران عزیزم، از شما در رابطه با راهنمایی ها و ارشادتان تشکر می کنم. ان شاءالله که شما ادامه دهنده راه پیامبر اسلام و یار امام عزیز و رهبر کبیرمان باشید.
برادر عزیزم، تو هم ان شاء الله راهی را انتخاب کنی که سعادت بشر در آن راه است که همان راه اسلام و خداست.
والسلام
ضیاء الدین حجتی
منبع: اکبری، علی؛ (1390) وصیت یاران، تهران: یازهرا(س)، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.