منبع:راسخون
چکیده:
بندگان در برابر استجابت پروردگار به دو گونه هستند یا به اجابت خواهند رسید و یا مورد استجابت قرار نمیگیرد چنانکه امیر المومنین علی علیه السلام میفرماید مصلحتها را به خداوند نیاموزید و نگویید اگر خدا این کار را میکرد بهتر میبود چرا که خداوند بر مصالح افراد و جامعه داناتر میباشد و چیزی که برای دعا کنندهایی مصلحت باشد خداوند به آن بخل نمیورزد و اوست که به مصلحت بندهاش داناتر است؛ لذا برای استجابت دعا قبل از هر عملی باید در تطهیر و خودسازی قلب و روح تلاش کرد و از تیرگی و ظلمت گناه کناره گیری کرد و از زندگی رهبران الهی الهام گرفت و کسی که خواستار اجابت درخواست از پروردگارش است نباید نسبت به یک سری امور بیتفاوت باشد از جمله مبارزه کردن با فساد و دیگران را به سوی حق دعوت کردن که به عبارتی امر به معروف و نهی از منکر میباشد.از اینرو اینکه دعا به چند گونه است و شرایط قبولی و استجابت دعا به چه مواردی بستگی دارد مورد بحث میباشد و اینها را از سوی آیات و روایات بررسی خواهیم کرد تا به آنچه وارد گشته است شناخت بیشتری از پیش پیدا کنیم. ان شاء الله.
کلید واژه: دعا، فطرت، حضور قلب، اخلاص، حسن ظن، تضرع داشتن، وفای به عهد
مقدمه:
خداوند همچون طبیبی است که از دل بیمارِ انسانها آگاه است و خداوند آنچه را که مصلحت میداند به مخلوقش عطا میکند اما انسانها در بعضی اوقات آن را به زیان خود میپندارد چون با دل او مخالفت دارد ولی در باطن اینطور نیست و هر چه را که خداوند برای انسان مقرر کرده باشد در آن خیری است ولی انسان میتواند با دعا کردن و با وجود شرایط از طرف دعا کننده خیلی از امور خود را تغییر دهد و او باید در این کار مصمم و با اراده باشد و با کوچکترین سدی تسلیم نشود. چون خداوند مخلوقی را بهتر از بنده مؤمن، خلق نکرده است و او را گرفتار نمیکند مگر اینکه برایش خیر و عافیت داشته باشد و بهترین عمل در نزد خداوند دعا کردن در درگاه اوست که اگر این عمل را ترک بگوید نه تنها متکبر است بلکه دیگر ارزش و مقامی ندارد و این دعا است که انسان را به درجه برتر میرساند در صورتی که دعا فقط از روی زبان نباشد، از روی دل هم باشد.دعا به صورت غریزی (فطری) و زبانی:
در سوره بقره آیه 186 عبارت أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ به إِذا دَعانِ مقید شده است و با اینکه وعده اجابت به صورت مطلق و بیقید و شرط است از قید وارده، فهمیده میشود که دعا باید حقیقتا دعا باشد نه اینکه خودش را به دعا کردن بزند و مجازی باشد و دعا کننده باید حقیقی دعا کند و منشأ خواستههایش، فطری باشد به طوری که قلبش با زبانش موافق باشد و زمانی که درخواستش فطری باشد هرگز از اجابت تخلف ندارد از اینرو دعائی که به هدف اجابت نمیرسد یکی از دو چیز را دارا نمیباشد و این دو امر در جمله أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ نهفته است.
اولین امر: دعا واقعی باشد و درخواستش از روی جهل نباشد و اگر بداند هرگز آنچه را میخواست درخواست نمیکرد، مثلا اگر میدانست که بهبودی فرزندش چه خطرهایی برای او در پی دارد دعا نمیکرد.
دومین امر: فقط خداوند را بخواند و اینگونه نباشد که با زبان از خداوند مسئلت کند و در عمق دل همه امیدش به اسباب عادی باشد.
پس کسی که امیدش به غیر خداوند باشد شرط دوم اذا دعان (خدا را خواندن) را ندارد چون آن دعایی مستجاب میشود که شریک ندارد بنابراین دعای غریزی و فطری است که مورد استجابت خداوند قرار میگیرد. (1)
انسان زمانی که خلق شد با صفت ضعیف و عاجز و ناتوانی آفریده شد و همیشه در تمام لحظات در حال نیاز به سر میبرد و در قرآن میخوانیم خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفا (2) انسان ضعیف و ناتوان خلق شده است. از اینرو انسان نمیتواند خود را از خواستهها و خواهش نفس، نگهداری کند و صبر کند.
با این وجود انسان باید بر دعا کردن حریص بوده و همیشه اهل دعا باشد بنابراین دعایی را که از خداوند مسئلت میجوید بعد از آن به دو گونه اتفاق میافتد و دعا کننده باید آگاه باشد که:
1. ممکن است دعا مورد اجابت قرار بگیرد و آثار اجابت را ببیند.
2. ممکن است دعا مورد اجابت قرار نگیرد.
لذا به شرایط و ویژگیهایی که با رعایت آنها موجب میشود دعا به اجابت برسد، خواهیم پرداخت.
شرایط قبولی و استجابت دعا
عواملی که موجب استجابت دعا وجود دارد به دو نوع از عوامل برمیگردد که هر یک دارای موضوعات جداگانهایی شامل میشود که از این قرار میباشد:الف عواملهای اعتقادی:
1. کوچک نشمردن ارزش دعا:
حدیثی جالب از حضرت علی علیه السلام است که میفرماید چهار چیز است که نباید نسبت به آنها بی تفاوت بود و نباید آنها را کوچک شمرد یکی از آنها بی ارزش ندانستن دعا است و نباید از آن غفلت نمود که چنین میفرماید:وَ أَخْفَی إِجَابَتَهُ فِی دَعْوَتِهِ فَلَا تَسْتَصْغِرَنَّ شَیْئاً مِنْ دُعَائِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ إِجَابَتَهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَمُ (3)
اجابت را در میان دعاها پنهان داشته بنا بر این نباید از دعا غفلت نمود و هیچ دعائی را کوچک و بیارزش نباید دانست چون ممکن است اجابت در همان جا باشد و انسان نداند.
و آن سه امر دیگری که نباید نسبت به آن غافل بود این است که خداوند رضایت و خشنودی خود را در اطاعت خود قرار داده است و آن را مخفی کرده است از اینرو نباید هیچ عبادت و راز و نیازی را حتی اگر کوچک هم بود کم شمارد چه بسا خوشنودی پروردگار در همین عمل ناچیز قرار گرفته باشد.
و همچنین خشم و غضبش را در گناهی پنهان کرده است که نباید هیچ یک از معصیتی را اندک و کم دانست چراکه ممکن است خشم حق تعالی در همان گناه که به فرض ما کوچک است قرار گرفته باشد و خودش نداند.
و امر آخر این است که دوست و ولیّ خود را در بین بندگانش پنهان کرده است که نباید بندهای را حقیر و کوچک دانست چه بسا همان بنده، ولی خداوند متعال باشد و انسان از آن بی خبر باشد.
ارزش و منزلت دعا به وضوح روشن و مبین است چراکه خداوند میفرماید وقتی کسی وضو بگیرد و دو رکعت نماز بخواند و به درگاه من دعا و مسئلت بجوید و به او پاسخ مثبت ندهم و دعایش را در دنیا و آخرت به استجابت نرسانم، به او ستم کردهام و من هیچ گاه خدای ستمکاری نیستم و دعای او را مستجاب خواهم کرد.
2. حضور قلب در دعا:
زمانی که انسان با صاحب و مالک جهان هستی ارتباط برقرار میکند سزاوار است در هنگام دعا با تمام وجود با نیّتی پاک در مقابل خداوند حضور پیدا کند و به درگاه خداوند روی بیاورد، تا کلامی را که خداوند در سوره غافر آیه 60 فرموده است ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ مرا بخوانید، تا دعایتان را اجابت کنم - تحقق پیدا کند، به شرطی که در حین دعا به غیر حق مشغول نگردد.دعا در اصل همان درخواست کردن شخص کوچک و ناتوان از یک قدرت والا مقام است از اینرو لازم است فرد ضعیفی که از قدرتی والا مسئلت میجوید با حضور قلب و همراه با خلوصی باطن استمداد بجوید و نسبت به حق تعالی معرفت داشته باشد و آنچه را که از خداوند متعال خواستار است نهایت انصاف را داشته باشد.
و در این باره روایت شده است که حضرت موسی از کنار مردی که در حال سجده و گریه و زاری بود میگذشت، عرضه داشت! خدایا اگر حاجت این شخص به دست من بود، آن را برآورده میکردم؟
به موسی وحی شد: او مرا میخواند، اما دلش در هوای گوسفند است، لذا اگر آنقدر سجده کند که مهرههای پشتش شکسته و چشمانش سفید گردد، دعایش را اجابت نخواهم کرد. (4)
پس خداوند دعایی را که از دل غافل بلند شود را به اجابت نخواهد رساند به دلیلی که همهی اموری در دلش چرخ میخورد غیر از حق تعالی در نتیجه واقعا از خداوند مسئلت ندارد بلکه فقط چرخاندن زبان است از اینرو شخص دعا کننده باید به دلش توجه کند و یقین داشته باشد که به اجابت میرسد.
بهتر است حقیقت این مطلب را با یک واقعه که در زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اتفاق افتاده است روشن کنیم روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) طلب باران کرد و باران آمد تا جایی که گفتند: غرق میشویم و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به دست مبارک اشاره کرد و آنها را برگرداند، و گفت: خدایا به اطراف ما باران را بفرست و بر ما نفرست، پس ابرها پراکنده شدند و گرد شهر مدینه را حلقه وار گرفتند و به اطراف مدینه باریدند.
اصحاب و مسلمانان عرض کردند: ای رسول خدا یک بار دیگر نیز برای ما طلب باران کردی ولی باران بر ما نبارید و دومین بار که طلب باران کردی بر ما بارید؟ این چگونه بود؟
فرمود: من (در اولین بار که) دعا کردم تصمیم بدان نداشتم، سپس که دعا کردم تصمیم داشتم. یعنی حضرت (صلی الله علیه و آله) در بار اول در این که آیا طلب باران مصلحت است یا نه مردد بوده است و لذا در دعائی که کرد تصمیم بر طلب آن نداشته است و فقط به خاطر دلخوشی اصحاب دعا کرده ولی در بار دوم چون مصلحت دیده است از روی تصمیم دل دعا کرده است. (5)
3. اخلاص در دعا:
یکی از شرایطی که دعا کننده باید رعایت کند، داشتن خلوص نیّت در دعا است و برای اینکه بتواند در دعایش خلوص داشته باشد باید به عواملی که باعث میشود انسان خلوص پیدا کند توجه داشته باشد تا زمینه و ملکه آن در شخص حاصل شود که یکی از آن عوامل ایمان داشتن به روز رستاخیز است که عاملی برای اقامه اخلاص انسان به شمار میآید البته نه فقط صرف اینکه به آن ایمان داشته باشد چیزی که بسیار مهم است این است که در طول روز به آن توجه وافری داشته باشد.اگر نیت خالص باشد باعث میشود که عمل خالص شود و به خداوند متعال قرب پیدا کند در حقیقت این موضوع از مصادیق جهاد اکبر محسوب میشود و اگر فردی میخواهد بفهمد که آیا در عملش خلوص داشته است یا نه باید ببیند اینکه مردم از عملش تمجید و تنقید میکنند و یا قدردانی و قدرناشناسی میکنند در عملش اثرگذار است یا نه.
به عبارت دیگر دعائی خالص است که از دیگران دل بکند و قدرتی را غیر قدرت حق تعالی نافذ نداند. چنانچه خداوند در سوره اعراف آیه 29 میفرماید: وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّین و او را در حالی که دین و طاعت را برای او خالص کردهاید بخوانید.
4. حسن ظن داشتن:
سوء ظن به خداوند از گناهان کبیره به شمار میرود لذا شخصی که به درگاه خداوند دعا میکند باید به لطف و رحمت پروردگار اعتماد داشته باشد و به فضلش امیدی قاطع داشته باشد و در این زمینه است که رحمت خداوند شامل حال انسانها میشود و الا گناه سوء ظن به خداوند به حدی عظیم است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:انّ الجبن و البخل و الحرص غریزة واحدة یجمعها سوء الظّنّ (6)
ترس و بخل و حرص شاخههای یک غریزه هستند و قدر جامعشان بدگمانی به آینده ناشناخته یا سوء ظن به الطاف کریمانه الهی است.
پس کسی که به خداوند سوء ظن داشته باشد بداند که سه ریشه از ریشههای رذائل اخلاقی در وجودش نهفته است و از آن کاملا غافل شده است.
چنانکه خداوند در سوره حجرات آیه 12 میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از گمانها جدّا بپرهیزید، زیرا که (پیروی) برخی از گمانها (گمان بدی که مخالف واقع باشد) گناه است.
دور باشید ای گروه مؤمنان ز اکثری از ظن بد بر این و آن
ظن کثیری زان بود اثم و گناه از دو صد یک را به صحت نیست راه (7)
مسئله حسن ظن از مسائل مهم اخلاقی است که در این باره حضرت رضا علیه السّلام فرموده است:
احسنوا الظّنّ باللَّه فانّ اللَّه عزّ و جلّ یقول انا عند ظنّ عبدی المؤمن بی ان خیرا فخیرا و ان شرّا فشرّا. (8)
گمان خود را به خدا نیکو سازید و به رحمتش امیدوار باشید که خداوند میگوید: عمل من با بنده مؤمن طبق گمانی است که او به من دارد. اگر گمانش نسبت به من عفو و رحمت است از عفو و رحمتم برخوردار میشود و اگر گمانش مؤاخذه و مجازات است دچار مؤاخذه و کیفرم خواهد شد.
5. ترس و طمع در دعا:
طمع به این معنا است که به ثواب امیدوار باشیم و ترس به معنای خوف از عذاب الهی است. از اینرو اولا نباید کاملا از اعمال خودمان راضی باشیم و اینگونه فکر کنیم که هیچ ذره تاریکی در زندگیمان وجود ندارد و نه به طوری که خود را شایسته عفو خدا و اجابت دعا ندانیم و از درگاه حق تعالی مایوس باشیم. چرا که هر یک یعنی عدم ترس و ناامیدی خاموش کننده همه تلاشها و کوششها است بلکه باید با دو بال «بیم» و «امید» به سوی او پرواز کرد و به رحمتش، امید و از مسئولیتها و لغزشها بیم داشته باشیم.بنابراین در دو آیه سوره اعراف یعنی آیات 55 و 56 شرایط و زمینههای استجابت را در این زمینه مطرح کرده است که خداوند میفرماید: ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ * وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنین
پروردگارتان را با تضرّع و پنهانی بخوانید، قطعاً او تجاوزگران را دوست ندارد. * و او را به حال بیم و امید بخوانید، که همانا رحمت خدا به نیکان و نیکیکنندگان نزدیک است.
أ) دعا همراه با تضرّع «تَضَرُّعاً»
ب) دعای پنهانی «خُفْیَةً»
خاصیت پنهانی بودن دعا، این است که از ریا دور و به اخلاص نزدیکتر است و دعا وقتی مؤثّر است که خالصانه و همراه با تضرّع باشد.
ج) دعا بدون تجاوز از مرز حقّ «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»
و این مورد به این معنا میباشد که تجاوزکاران، از محبّت و رحمت الهی محروم هستند و از نمونههای سرکشی و تجاوز، دعا نکردن، دعای بیتضرّع و دعای ریایی میباشد.
د) دعا همراه بیم و امید «خَوْفاً وَ طَمَعاً»
ه) دعا بدون تبهکاری «لا تُفْسِدُوا»
و) دعا همراه با نیکوکاری «الْمُحْسِنِینَ»
دعا کننده باید با تمام وجود و با کمال خضوع خداوند را صدا بزند به طوری که زبان دعا گوئیاش به نمایندگی از همهی وجودش باشد؛ و بهتر است که دعا، با استمداد از کلمهی «ربّ» باشد و طبق آیه به همراه زاری و پنهانی. (9)
آیه شریفه بر این مسئله دلالت میکند که بنده در طاعت و عبادت باید بین خوف و رجا باشد. چراکه در دل مومن دو نور نهفته شده است یک نورش، نوری از ترس خداوند و دیگری نوری به امید حق تعالی از اینرو به این معنا است که شخص باید طوری از خداوند بترسد که اگر به اندازه جن و انس نیکی و عمل صالح داشته باشد و در قیامت حاضر شود باز میترسد که او را عذاب کند و به گونهای به خداوند امید لطف و رحمتش را داشته باشد که اگر به مقدار جن و انس گناه داشته باشد و در صف روز رستاخیز بایستد امید دارد که خداوند متعال او را بیامرزد.
تضرع نمائید بر کبریا به آهسته بانگی و پنهان صدا
نباشد خدا دوست با آنکسی که از حد فراتر نهد پا بسی
فسادی نورزید بر روی خاک پس از آنکه اصلاح گشتید و پاک
بخوانید حق را به ترس و امید که بر محسنان رحمت او رسید (10)
وقتی انبیاء به مشکلی برخورد میکردند سریعاً به درگاه خداوند میشتافتند و گشایش آن را تنها از او میخواستند و به همراه آن این دو امر مهم یعنی امید و ترس را داشتند همانند داستان حضرت یحیی علیه السلام به وضوح دیده میشود که در سوره انبیاء آیه 90 آمده است.
6. طلب حاجت را فقط از خداوند خواستن:
اگر حاجت را از غیر خداوند بخواهیم و یا اگر زبان حال نزد خداوند باشد اما زبان حالِ دل در پیش غیر خداوند گیر کرده باشد هیچگاه دعا کننده به اجابتش نخواهد رسید؛ و خداوند اینگونه اشخاص را به کسانی که از گمراهان هستند تعبیر کرده است که در سوره احقاف آیه 5 میفرماید: وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا یَسْتَجیبُ لَهُ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونو چه کسی گمراهتر است از آن که به جای خدا کسانی را میخوانند که تا روز قیامت هم او را اجابت نخواهند کرد و آنها از خواندن اینان (به کلی) غافلاند.
گمراهی که در این آیه آمده است به خاطر انحراف در شناخت خداوند است و این از بالاترین گمراهیها است چون صفات خداوند را فراموش کرده است لذا فردی که خداوند سمیع و قدیر و علیم و بصیر را رها میکند و به طرف کسی میرود که هیچ یک از این صفات را ندارد قطعاً گرفتار چنین گمراهی میشود و تنها خداوند است که این اوصاف بر او متصف میشود. اما به دنبال کسی رفته است که اگر هم میشنود توان پاسخگویی را ندارد و در روز قیامت چه حسرتهایی را بکشند!
ب عواملهای رفتاری و عملی:
1. دعا در حق برادر مومن خود:
بهترین دعا دعایی است که اول برای برادر دینی خود دعا کند و بعد برای خودش درخواست کند و اینگونه دعا کردن در شمار استجابت دعا قرار خواهد گرفت و آیه مورد نطر این بحث در سوره شوری آیه 26 آمده است که خداوند تبارک و تعالی میفرماید: وَ یَسْتَجیبُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِو درخواست کسانی را که ایمان آورده و کارهای نیک انجام دادهاند میپذیرد و از فضل خود بر آنها میافزاید.
حضرت باقر علیه السلام این آیه شریفه را اینگونه تفسیر نمودند و فرمودند:
مقصود مؤمنی است که برای برادر (دینی) خود در پشت سر او دعا کند، پس فرشته برای دعای او آمین گوید، و خدای عزیز جبار فرماید: برای تو است دو برابر آنچه (برای برادرت) درخواست کردی، و آنچه (نیز برای او) درخواست کردی، به خاطر اینکه او را دوست داشتی به تو داده شد و دعایت در حق او مستجاب شد. زودترین دعائی که به اجابت رسد دعای برادر (دینی) است برای برادرش در غیاب او. (11)
و دعای این مؤمنان نیکوکار از طرف خداوند متعال مورد قبول واقع میشود و علاوه بر آن خداوند پاداش بیشتر و بیش از انتظار، به او عطا خواهد کرد چراکه او با دعا کردن در حق به رادش، عملش را نیک گردانید و خداوند هم از فضل نامتناهیاش به او میافزاید.
با بیان این روایت دانسته میشود که هر گاه شخص در هنگام دعا کردن قرار گرفت اولین دعا را در حق خودش قرار ندهد و آنچه برای خداوند بسیار اهمیت ویژهایی دارد دعا کردن در حق برادران مومن خود میباشد و باید به آن توجه داشت و نیازهای خودمان را با دعا کردن در حق دیگران تضمین کنیم.
2. ترک گناه و بندگی خداوند متعال:
گاهی بنده از خداوند حاجتی میطلبد و خداوند آن را برآورده میسازد، ولی وقتی دعا کننده گناه میکند، در حقیقت با گناهی که مرتکب شده است خود را در معرض خشم خداوند قرار داده است، و این بنده است که خودش را از نعمت خداوند محروم میکند، و به خواسته خودش چیزی از طرف خداوند نایل نخواهد شد، مگر اینکه به بندگی کردن خداوند بپردازد و از گناهش توبه و عزمش را برای ترک آن جزم نماید.نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و اله میفرماید: یکی از شما دست به طرف آسمان بر میدارد و میگوید ای خدا ای خدا و حال آنکه طعام او و لباس او حرام است. پس برای چنین شخص چه دعایی مستجاب شود و چه عملی از او قبول گردد؛ و حال آنکه از غیر حلال خرج میکند. (12)
وقتی شخص در پیشگاه خداوند میایستد و نیازش را از درگاه خداوند مسئلت میجوید باید دلش از تاریکی و ظلمت گناه پاک شده باشد و اینکه فرد خودش را از این تاریکی نجات بدهد باید اعمالی را انجام دهد از قبیل نیکی کردن چرا که خدمت به خلق و توبه کردن و... از بالاترین نیکیها است اما اگر با سیاهی دل از خداوند مدد جوید به اجابت نخواهد رسید چون با موانعی برخورد میکند که مانع از اجابت آن میشود دعا همانند آب زلالی است که اگر این آب زلال را در مکان لجنزار ریخته شود مسلما آن آب زلال، مانند شفافیت قبلش نمیمانند و سبب فاسد شدن آن میشود گناه هم اینگونه بر اعمال نیک اثرگذار میباشد.
3. شکرِ نعمتهای قبل را به جا آوردن:
اگر کسی در شکر نعمت کوتاهی نکند و با خلوص نیت خدا را صدا بزنند و دل را به حق تعال بسپارد هر نعمتی که از او سلب شده باشد باز خواهد گشت و تمام امورش اصلاح میشود و در صورت ناشکری خداوند نعمت را از او میگیرد چراکه خداوند نعمت را به شرط سپاسگزاری عطا میکند پس باید حقوقش را اداء کند بنابراین قصور در شرط، سبب زیان شخص خواهد شد. در این رابطه با ذکر یک داستان مسئله کاملاً روشن خواهد شد.شخصی از امام صادق علیه السّلام پرسید: دو آیه در قرآن هست که من هیچ گاه نتیجهای از عمل به آنها نگرفتهام؟
حضرت پرسید: کدام آیهها؟
گفت: یکی آیه: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ: بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.
که هر چه خدا را میخوانم و دعا میکنم نتیجهای نمیگیرم؟
امام علیه السّلام فرمود: به خدا افترا نبند، مگر خدا خلف وعده میکند!؟
گفت: نه، پرسید: پس چرا دعایت به اجابت نمیرسد!؟
گفت: نمیدانم.
فرمود: هر کس اوامر الهی را اطاعت کند و شرایط دعا را عملی سازد، حتما دعایش به اجابت میرسد.
پرسیدم: شرایط آن چیست؟
فرمود: این است که نعمتهای خدا را در نظر بگیری و سپاس آنها را به جای آری، و بر پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله و سلم صلوات بفرستی و سپس گناهان خود را یادآوری کنی و طلب آمرزش نمایی، آنگاه دعا کنی. (13)
4. مضطر واقع شدن:
مضطرّ به معنای درمانده و ناچار میباشد. (14) و زمانی که انسان در مضطری قرار میگیرد کسی قادر نیست که آن گرفتاری را بر طرف کند مگر خداوند متعال.اما اضطرار بر دو صورت میباشد:
یکی اضطرار در مورد خاص و نسبت به شیء مانند کسانی که بعد از حسابرسی در روز قیامت وارد جهنم میشوند و خداوند آنان را به تحمل عذاب شدیدی وادار میسازد که در آیه 24 سوره لقمان میفرماید: نَضْطَرُّهُمْ إِلی عَذابٍ غَلِیظٍ
و دیگری اضطرار در نفس است مانند شخصی مضطر و درمانده و کسی که چارهای جز دعا نداشته باشد و کاسه صبرش تمام شده باشد و فریاد و نالهاش از عمق جان بلند شده باشد و تنها او را صدا بزند و قلب و فکرش از کمک دیگران بیرون باشد و ذرهایی نسبت به دیگران امید نداشته باشد چنین کسی در قبولی دعا و کسب رحمت حق تعالی از همه کسانی که اینگونه نیستند نزدیکتر است.
چنانچه خداوند در آیه 62 سوره نمل در این باره میفرماید: أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ (آیا آن شریکان بهترند) یا کسی که (دعای) شخص گرفتار را هنگامی که او را میخواند، پاسخ میدهد و آسیب و گرفتاریش را برطرف میسازد.
5. کسب مال حلال:
سزاوار است که لباس و خوراک در تمام مراحل زندگی از حرام به دور باشد، و خداوند دعا را از پرهیزکاران میپذیرد این مسئله از اهمیت ویژهایی برخوردار است چرا که وقتی عبادت را به ده جزء تقسیم میکنند، نُه جزء آن را به کسب مال حلال نسبت میدهند؛ و دعا یکی از عبادات محسوب میشود از اینرو کسی که مالش از کسب حلال نبوده چطور انتظار استجابت آن را از پروردگارش دارد و این بزرگترین و بالاترین مانع در برابر استجابت دعا جای دارد.6. صله ارحام داشتن:
پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: هر کس دعا کند و قاطع رحم و گناهکار نباشد، خداوند یکی از سه چیز را به او میدهد:یا در اجابت دعایش تعجیل مینماید.
یا اجابت را برایش ذخیره میکند.
یا مطابق دعایش بدی را از وی دفع میفرماید.
عرض شد: (اگر برای هر بار دعا یکی از این سه چیز به وی داده شود) آنگاه دادنیها بسیار میگردد؟
فرمود: خداوند، هم بیش از اینها دارد و هم بهتر از اینها و این جمله را سه بار تکرار فرمودند. (15)
خداوند استجابت دعا را در کنار عدم قطع رحم و عدم گناه قرار داده است از این خاطر است که خداوند کریم شخص قاطع رحم را سه مرتبه لعنت کرده است که یکی از آنها در سوره محمد آیه 22 و 23 به روشنی واضح میباشد و کسی که دارای این صفت مذموم باشد، خود را مورد لعن خداوند قرار داده است با این اوصاف آیا جایی برای استجابت دعا باقی میماند؛ و خداوند چنین میفرمایند: فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُواْ فیِ الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُواْ أَرْحَامَکُمْ * أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ الله
پس آیا از شما (منافقان و ضعیف الایمانها) جز این متوقع است که اگر از اسلام روی گرداندید (یا در اسلام به ولایت و حکومت رسیدید) در روی زمین فساد کنید و خویشاوندیهای خود را به کلّی قطع نمایید!؟ * آنها کسانی هستند که خداوند لعنتشان کرده است.
7. رغبت و تضرع داشتن:
برای اینکه شخص در دعا حالت رغبت و تضرع را پیدا کند بهتر است در حال دعا دو دست خود را بالا بیاورد و این حالت رغبت را نشان میدهد و اینکه انگشت اشاره دست راست را به طرف چپ و راست تکان دهد و این نشانه تضرع است.8. اصرار ورزیدن در دعا:
دعا باید پشت سر هم باشد و در آن جدیت به خرج داده شود همانطور که با یک بار تابیدنِ خورشید خرما نمیرسد و برای رسیدن خرما خورشید باید بر آن بتابد از اینرو در دعا کردن هم باید اینگونه باشیم امام صادق علیه السلام میفرماید:التماس و پافشاری مردم در برابر هم، خوشایند ذات حق نیست، و همین التماس و پافشاری در برابر ذات حق محبوب و خوشایند او است. خداوند عز و جل دوست دارد که به پیشگاهش نیاز برند و حاجت بخواهند. (16)
خداوند متعال در آیه 48 سوره مریم میفرماید: وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسی أَلَّا أَکُونَ به دعاءِ رَبِّی شَقِیًّا پروردگارم را میخوانم، امید که به دعای پروردگارم سخت دل نباشم. به این مسئله اشاره دارد که شخص دعا کننده باید در میان خوف و رجا قرار بگیرد. به این معنا که اگر خوف، بر انسان غلبه پیدا کند، او را به یأس و نامیدی میکشاند و اگر امید بر او غلبه پیدا کند، او را تنپرور میکند، بنا بر این بهترین نسخه این است که انسان بین خوف و رجا باشد. چرا که خداوند در آیه مذکور با بیان کلمه عَسی این مسئله را به ما خاطر نشان میکند و با این صفت شخص میتواند عمل تکرار بر دعا را همیشه در دلش زنده نگه دارد.
9. تلاش و کوشش کردن در کنار دعا:
توام گشتن استجابت دعا، با عمل و تلاش و کوشش است و این موضوع را باید از آیه 250 سوره بقره آموخت چراکه وقتی افرادی برای مبارزه با دشمنان آماده شدند و برای جلوگیری از فساد تلاش میکردند از خداوند صبر را مسئلت میجویند از اینرو به همراه دعا باید تلاشی هم صورت بگیرد نه اینکه دست را روی دست بگذارند و بعد از خداوند حاجتش را طلب کند. آیه مورد نظر چنین است: وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرینَو چون برای جنگ با جالوت و سپاهیانش ظاهر شدند، گفتند: پروردگارا، بر (دلهای) ما صبر و شکیبایی فرو ریز و قدمهای ما را استوار کن و ما را بر گروه کافران نصرت ده.
این آیه به ما میآموزد که دعا کردن به تنهایی ثمرهایی ندارد و خداوند از این عمل (دعای بدون تلاش) رضایت نداشته و خشنود نمیگردد چرا که شخص نباید از وظیفهایی که بر دوشش است کم بگذارد و اینگونه دعا کردن زحمتی بیش نمیباشد.
امیر مؤمنان علی علیه السلام در کلمات قصارش در مورد دعائی که بدون عمل است مثل زیبائی را بیان فرمودند: الدَّاعِی بِلَا عَمَلٍ کَالرَّامِی بِلَا وَتَر دعا کننده بدون عمل و تلاش مانند تیرانداز بدون زه است!. (17)
10. دعا را با نام خداوند شروع کردن:
پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میفرماید: دعایی که اولش «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» باشد رد نمیشود (البته در صورت وجود سایر شرائط) امت من در قیامت وارد شوند و بسم اللّه بر زبان رانند، از این رو کفهی کارهای خوبشان سنگین شود، دیگران گویند: حسنات امت محمد- صلّی اللّه علیه و آله و سلم- چه سنگین است؟پیغمبران جواب دهند: آغاز سخن اینان سه نام از نامهای مقدس خدا بود (یعنی: اللّه، رحمن و رحیم) که اگر آنها را در کفهای گذارند و گناهان مردم را در کفهی دیگر این کفه سنگینتر باشد. (18)
12. شروع کردن با صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام:
اگر شروع و ختم دعا با درود به پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله صورت بگیرد دعا در به اجابت رسیدنش حتمی میشود و در حقیقت دعایش مورد مقبول و بالا خواهد رفت. چنانکه امام صادق (علیه السلام) میفرماید: همواره دعا از خدا محجوب خواهد بود تا آنگاه که دعاکننده صلوات بفرستد. (19)
ذکر صلوات از ارزش دنیوی و اخروی زیادی برخوردار است و اگر کسی با این ذکر شریف انس پیدا کند دنیا و آخرتش را تضمین میکند. مردی محضر نبیّ اکرم (صلّی اللّه علیه و آله) شرفیاب شد و عرض کرد، یا رسول الله ثلث نه بلکه نصف، بلکه همه درودهایم را نثار شما میکنم حضرت فرمود: إِذاً تُکْفَی مَئُونَةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة با این کار فیض دنیا و آخرتت را تأمین کردهای. (20)
11. کار ساز بودن دعا بعد از نماز و عمل واجب:
هر شخصی بعد از عمل واجبی که به جا میآورد نظیر نماز در پیشگاه پروردگار دعائی دارد که در استجابتش شکی نیست حتی اگر بعد از نماز شخص دعا نکند در حقیقت او جفا کار است و لذا نباید خودش را از این فیض محروم گرداند.عثمان بن حنیف میگوید: مرد مریضی خدمت پیامبر آمد و از نابینایی چشمش ناله کرد. پیامبر (صلّی اللَّه علیه و آله) فرمود: برو وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و بعد از نماز بگو: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی رَبِّکَ لِیُجْلِیَ عَنْ بَصَرِی اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِیَّ وَ شَفِّعْنِی فِی نَفْسِی (21)
خدایا! از تو میخواهم و محمّد صلّی اللَّه علیه و آله را که پیغمبر رحمت است واسطه قرار میدهم تا چشمم را پر نور گردانی. خدایا! شفاعت او را در باره من بپذیر.
عثمان بن حنیف میگوید: از مجلس برنخاسته بودیم که آن مرد آمد مثل اینکه اصلا مریض نبوده است.
12. وفا کردن به پیمان الهی:
وفا به پیمانهای الهی، امری واجب گردیده است. از اینرو اگر بخواهیم از الطاف الهی بهرهمند شویم، باید در مسیر تکالیف الهی گام برداشته شود و در انجام تکالیف الهی، از هیچ قدرتی نترسیم و آن را به انجام برسانیم. چنانکه اگر کسی مطیع خداوند باشد، خداوند نیز دعاهای او را مستجاب خواهد کرد.همانطور که در سوره بقره آیه 40 میفرماید: وَ أَوْفُوا به عهدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ
به پیمان من وفا کنید تا من نیز به پیمان شما وفا کنم (پیمان شما اطاعت است و پیمان من پاداش)
وقتی کسی در برابر خداوند به عهد خودش وفا نکند نباید انتظارِ استجابت دعا از ناحیه پروردگار داشته باشد. کسی نزد امیر مؤمنان علی علیه السلام از عدم استجابت دعایش شکایت کرد و گفت با اینکه خداوند فرموده دعا کنید من اجابت میکنم، چرا ما دعا میکنیم و به اجابت نمیرسد!؟
امام در پاسخ فرمود: قلب و فکر شما در هشت چیز خیانت کرده لذا دعایتان مستجاب نمیشود:
شما خدا را شناختهاید اما حق او را ادا نکردهاید، به همین دلیل شناخت شما سودی به حالتان نداشته!.
شما به فرستاده او ایمان آوردهاید سپس با سنتش به مخالفت برخاستهاید ثمره ایمان شما کجا است؟
کتاب او را خواندهاید ولی به آن عمل نکردهاید، گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم سپس به مخالفت برخاستید!
شما میگوئید از مجازات و کیفر خدا میترسید، اما همواره کارهایی میکنید که شما را به آن نزدیک میسازد ...
میگوئید به پاداش الهی علاقه دارید اما همواره کاری انجام میدهید که شما را از آن دور میسازد ...
نعمت خدا را میخورید و حق شکر او را ادا نمیکنید.
به شما دستور داده دشمن شیطان باشید (و شما طرح دوستی با او میریزید) ادعای دشمنی با شیطان دارید اما عملا با او مخالفت نمیکنید.
شما عیوب مردم را نصب العین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افکندهاید ... با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟ در حالی که خودتان درهای آن را بستهاید؟ تقوا پیشه کنید، اعمال خویش را اصلاح نمائید امر به معروف و نهی از منکر کنید تا دعای شما به اجابت برسد. (22)
این حدیث پر معنا به روشنی بیان میکند که وعده خداوند در قبال اجابت دعا، یک وعده مطلق نیست بلکه مشروط است. مشروط به آنکه دعا کننده به وعدهها و پیمانهای خود عمل کند اما غفلت از آنکه دعا کننده از هشت طریق پیمان شکنی کرده در حالی که اگر این پیمان شکنی را ترک بگوید دعای او مستجاب خواهد شد.
13. انجام عمل نیک:
برای اینکه کسی مشمول آمرزش الهی قرار بگیرد، هم استغفار و دعا لازم است، و هم عمل. همانطور که نمک در غذا باعث میشود خوش طعم شود و از آن لذت ببرند، عمل نیک هم سبب تقویت دعا میگردد و به وسیله آن دعایمان به استجابت نزدیک میگرداند. رسول خدا (صلّی اللَّه علیه و آله) فرمود: یا اباذر: دعا برای کار خوبی همان قدر کافیست که نمک برای طعام کافی است. (23)14. توبه کردن:
خداوند متعال، تمام نیازهای دنیوی و اخروی انسان را تأمین میکند و برای بهرهمندی از نعمتها ما را به دعا کردن و استغفار و سجده امر کرده است و خداوند به خاطر رحمت وسیعش، با یک توبهی خالصانه گناهان بسیاری را میبخشد. همانطور که در دعا میخوانیم: یا من یقبل الیسیر و یعفوا عن الکثیر، ای خدایی که کم را میپذیری و گناه زیاد را میبخشایی.و خداوند در سوره بقره آیه 58 میفرماید: قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ بگویید: خداوندا! گناهان ما را بریز! تا خطاهای شما را ببخشیم؛ و از امام حسن عسگری علیه السّلام در معنای وَ قُولُوا حِطَّةٌ نقل شده است که بگویند: خدایا سجده ما برای بزرگداشت مقام محّمد و علی علیهما السلام و اعتقاد ما به ولایت آنهاست، پس تو گناهان ما را بریز و بدیهایمان را محو فرما. (24)
15. امر به معروف و نهی از منکر انجام دادن:
نباید نسبت به امر به معروف و نهی از منکر بی تفاوت باشیم و آن را ترک گوئیم و الا در نزد خداوند دعای مستجابی نخواهیم داشت، چنانچه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و الا خداوند بدان را بر نیکان شما مسلط میکند و هر چه دعا کنند مستجاب نخواهد شد. (25)هر کس باید نسبت به پیوستگی اجتماع معتقد و نسبت به همدیگر مسئول باشند چرا که تمام انسانها از عاقبت و پیامدهای کردار نیک بهرهمند میشوند و از پیامدهای کردار زشت دیگران در زیان هستند همانند قایقی است که چند نفر بر روی آن سوار هستند تا به مقصد برسند اما یکی از آن افراد قصد دارد زیر پای خودش را که حق نشستن در آنجا را دارد بخواهد سوراخ کند که با این کردار همه زیان میبینند و هیچیک به مقصد نخواهند رسید از اینرو هر کس باید یکدیگر را به کارهای نیک، امر کنند و از کارهای زشت، امتناع ورزند؛ و اگر چنین عملکردی بر روی اعمال اجتماع وجود نداشته نباشد میلها و غرضها زیاد گشته و بدیهای زیادی در جامعه رواج مییابد و نیرومند میشوند و بر مردم مسلط میگردند به طوری که بدیها جای خوبیها را گرفته و همه از فیض رسیدن به سعادت محروم خواهند ماند و با این حال هر چقدر نیکان و صالحان برای نجات جامعه دعا کنند، خداوند دعای آنان را پاسخ نخواهد داد چرا که خودشان باعث چیرگی بدیها شدند.
16. اعتراف به گناه و عاجز بودن قبل از درخواست:
نباید تقاضایی را از خداوند داشته باشیم مگر اینکه ابتدا حمد و ثنای او را بجا آوریم و بر پیامبر و آل او درود بفرستیم و بعد در نزد او به گناه خود اعتراف کرده و طلب توبه و بخشش را از او بخواهیم و سپس دعا نمائیم. این عمل به این منظور است که بنده از همه چیز و همه کس غیر از خداوند قطع امید کرده است؛ و در ثانی این عمل نشانه تواضع است و هر کس که تواضع را پیشه کند، خداوند متعال درجاتش را بالا میبرد و در روایتی است که عابدی هفتاد سال خدا را بندگی کرد، روزها را روزه و شبها را به نماز میایستاد، آنگاه حاجتی از خداوند متعال طلب نمود ولی روا نگردید، رو به خود کرد و گفت: اشکال از خود تو است، چون اگر در تو خیری میبود، حاجتت روا میشد، در این هنگام خداوند متعال فرشتهای برای او فرستاد و گفت: ای فرزند آدم! این یک لحظهای که خودت را کوچک شمردی، از تمامی عبادتهای گذشتهات بهتر است. (26)17. گریه کردن و با وضو بودن:
برای درخواست و طلب از پروردگار، شخص دعا کننده باید از طهارت خاصی برخوردار باشد که با وضو گرفتن جسم و بدنش را از ناپاکیها، پاک میگرداند و با گریه کردن روح خودش را تطهیر معنوی کرده است و هنگامی که دلش را به واسطه گریه، پاک کرده است و دلش شکسته شده، دعا نماید مورد استجابت پروردگار قرار خواهد گرفت. چنانکه امام صادق علیه السّلام فرمود: هنگام دعا و ابتهال سزاوار است که اشک بر گونه جاری شود، و بهتر است دعا کننده، با وضو و رو به قبله بایستد. (27)نتیجه گیری:
دعا کننده میتواند با انجام دادن بعضی از امور دعایش در نزد خداوند مورد مقبول واقع شود که برخی از آنها بسیار کلیدی است که آنها عبارتند از:1) فطری و غریزی بودن دعا، به این معنا که فقط از روی زبان نباشد و تمام امیدش به خداوند باشد.
2) فقط خداوند را بخواند.
3) نسبت به دعا، حسن ظن داشته باشد.
4) برای دعا ارزش قائل شود و آن را کوچک نشمارد.
5) در دعا حضور قلب و اخلاص داشته باشد.
6) در حق برادر مومن خود دعا کند.
با این عوامل اگر از نظر خداوند مصلحت داشته باشد قطعاً دعایش مستجاب خواهد شد و خداوند متعال بزرگ مرتبه است که خیر و عافیت را برای بندگانش میخواهد خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ به کلِّ شَیْءٍ عَلیم.
پینوشتها:
1. سید محمد باقر موسوی همدانی، ترجمه المیزان، ج 2، ص 47
2. نساء / 28
3. محمد باقر بن محمد تقی، مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 68، ص 177
4. علی سلگی نهاوندی، ارشاد القلوب - ترجمه سلگی، ج 1، ص 401
5. حاج سید جواد مصطفوی، اصول کافی - ترجمه مصطفوی، ج 4، ص 223
6. محمد تقی فلسفی، الحدیت - روایات تربیتی، ج 3، ص 119
7. حسن بن محمد باقر صفی علی شاه، تفسیر صفی، ص 714
8. میرزا احمد آشتیانی- شاگردان، طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز، ج 2، ص 242
9. محسن قرائتی، تفسیر نور، ج 4، ص 84
10. امید مجد، ترجمه قرآن (مجد)، ص 157
11. حاج سید جواد مصطفوی، اصول کافی - ترجمه مصطفوی، ج 4، ص 270
12. سید عباس طباطبایی، ارشاد القلوب- ترجمه طباطبایی، ص 275
13. علی سلگی نهاوندی، ارشاد القلوب- ترجمه سلگی، ج 1، ص 409
14. سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج 4، ص 178
15. علی سلگی نهاوندی، ارشاد القلوب-ترجمه سلگی، ج 1، ص 409
16. شیخ کلینی، الکافی، ج 2، ص 475
17. سید رضی، نهج البلاغة، ص 534
18. احمد جنتی، نصایح، ص 129
19. سید ابراهیم میر باقری، مکارم الأخلاق - ترجمه میر باقری، ج 2، ص 16
20. حاج سید جواد مصطفوی، اصول کافی- ترجمه مصطفوی، ج 4، ص 247
21. قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 55
22. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 645
23. سید ابراهیم میر باقری، مکارم الأخلاق- ترجمه میر باقری، ج 2، ص 469
24. فاطمه مشایخ، قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، ص 391
25. محدث عاملی، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج 16، ص 118
26. حسین غفاری ساروی، آیین بندگی و نیایش، ص 293
27. علی سلگی نهاوندی، ارشاد القلوب- ترجمه سلگی، ج 1، ص 412
1) قرآن کریم
2) آشتیانی میرزا احمد - شاگردان، طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز، سوم، تهران، کتابخانه صدوق، 1362 ه ش.
3) جنتی احمد، نصایح، بیست و چهارم، قم، الهادی، 1382 ه ش.
4) سلگی نهاوندی علی، ارشاد القلوب - ترجمه سلگی، اول، قم، ناصر، 1376 ه ش.
5) سید رضی، نهج البلاغة، اول، قم، هجرت، 1414 ه ق.
6) شیخ کلینی، الکافی، دوم، تهران، اسلامیه، 1362 ه ش.
7) صفی علی شاه حسن بن محمد باقر، تفسیر صفی، اول، تهران، انتشارات منوچهری، 1378 ه ش.
8) طباطبایی سید عباس، ارشاد القلوب- ترجمه طباطبایی، پنجم، قم، جامعه مدرسین، 1376 ه ش.
9) غفاری ساروی حسین، آیین بندگی و نیایش، اول، قم، بنیاد معارف اسلامی، 1375 ه ش.
10) قرائتی محسن، تفسیر نور، یازدهم، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1383 ه ش.
11) قرشی سید علی اکبر، قاموس قرآن، ششم، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1371 ه ش.
12) قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، اول، قم، مدرسه امام مهدی، 1409 ه ق.
13) مجد، امید، ترجمه قرآن (مجد)، شانزدهم، تهران، انتشارات امید مجد، 1382 ه ش.
14) مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، دوم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403 ه ق.
15) محدث عاملی، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، اول، قم، آل البیت، 1409 ه ق.
16) محمد تقی فلسفی، الحدیت - روایات تربیتی، مکرر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368 ه ش.
17) مشایخ فاطمه، قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، اول، تهران، انتشارات فرحان، 1381 ه ش.
18) مصطفوی حاج سید جواد، اصول کافی - ترجمه مصطفوی، اول، تهران، کتاب فروشی علمیه اسلامیه، بیتا
19) مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، اول، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1374 ه ش.
20) موسوی همدانی سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم، 1374 ه ش.
21) میر باقری سید ابراهیم، مکارم الأخلاق - ترجمه میر باقری، دوم، تهران، فراهانی، 1365 ه ش.
/ج