نویسنده: محمدصادق حاج صمدی
اگرچه سال حمایت از تولید ملی به ظاهر به پایان رسیده اما تولید ملی و نیاز حمایت از آن همچنان پا برجاست و بدیهی است که مقدمه حماسه اقتصادی همین مساله تولید ملی باشد. مسالهای که در سال گذشته همچون آزمونی همگانی که همه مردم کشور در آن شرکت داشتند؛ برگزار شد که نتیجه آن شامل همه میشود و لطیف اینکه هر کس خود به تنهایی میداند که در آن سر بلند یا مردود شده است.
در شرایطی که خرید مواردی نظیر دارو هم اگر موجب وابستگی به دولتهای کافر شود؛ مظان شبهه مراجع تقلید است و مواردی که موجب صدمه اقتصادی به بازار مسلمین شود حرام قطعی و عینی است و حضرت امام فرمودند تجار این چنینی کمک کار به هدم احکامند؛ حکم خوردنیها و پوشیدنیهای خارجی اظهر منالشمس است و در باب کالاهای مصرفی هیچ توجیهی باقی نمیماند. جالب اینکه قسمت اعظمی از واردات محصولات خارجی به کشور، شامل همین نیازهای کاذب میشود و سهم مواردی که توجیهات منطقیتر درباره آنها بیان میشود بسیار کمتر از حجم لوازم آرایشی و تجملاتی است! اگرچه درباره واردات همین موارد به ظاهر مهمتر نیز نظایر تاریخی متعددی در کشورهای صنعتی شده امروز مثل آمریکا، ژاپن، آلمان، چین و هند وجود دارد که در برهههای مشخصی از تاریخ، دروازههای واردات از کشورهای دیگر را - جز در موارد بسیار محدود- به کشور خود بستند و در آینده درباره آنها صحبت خواهد شد؛ توجه نگارنده در این گفتار به خوردنیها و پوشیدنیها معطوف است.
از جمله توجیهات متواتری که در این باره بیان میشود نبود مشابه داخلی استاندارد و قابل رقابت با خوردنیهای وارداتی است که با اندکی تامل به این نتیجه میرسیم اساسا مهم نیست که خیلی چیزها مشابه داخلی نداشته باشد یا مشابه داخلی آنها قابل قبول نباشد! چرا که قاطبه آنها حتی اگر اساسا نباشند هم اتفاقی نمیافتد! به عنوان مثال تنها برای واردات کالای بیارزشی مثل آدامس سالانه بالغ بر 500 میلیون دلار ارز از کشور خارج میشود و جالب اینکه عمده واردات آدامس از کشورهایی است که در عداوت و رقابت هیچیک از آنها با جمهوری اسلامی، کمترین شبههای وجود ندارد. به عنوان مثال ترکیه که سهم عمده واردات خوراک و پوشاک به ایران را داراست؛ در سوریه، منافع خود را در حمایت از گروههای سلفی و تروریستی و در لبنان در حمایت از گروههای مخالف مقاومت و در باقی مسائل منطقهای در اتحاد با رژیم صهیونیستی تعریف کرده که همه و همه مغایر منافع حیاتی جمهوری اسلامی است. درباره نوشیدنیهای پالپدار و مواد اولیه آنها که از امارات و عربستان وارد میشود رفتارمان جالبتر است! همزمان با اینکه بسیاری از مسافرتهای خارجی به مقصد دوبی انجام میشود و درصد قابل توجهی از واردات انواع نوشیدنیهای گازدار نیز از همان شیخنشین صورت میگیرد؛ به محض اینکه امیرزادگان درجه چندم آن، جزایر ایرانی را متعلق به خود میخوانند؛ از غیرت رنگ به رنگ میشویم و از موزههای تاریخ نقشههای جغرافیایی پیدا میکنیم که گستاخیشان را پاسخ داده باشیم حال آنکه عامل اصلی تقویت آنها، برای این رفتارها، خودمان بودهایم! هلندیها پروازهای هواپیمایی ما را به خاک کشورشان ممنوع میکنند و ما در عوض از آنها آدامس و رانی و ماءالشعیر و نوشابه انرژیزا میخریم. انگار نه انگار جریان دیگری هم در جریان است! دانمارکیها در نشریاتشان هر چند وقت یکبار به مقدسات ما توهین میکنند و ساخت منارههای مسلمانان را در شهرهایشان ممنوع میکنند اما ما همچنان به خرید کره حیوانی و شیرینی آردی و پنیر از آنها ادامه میدهیم. سوییسیها همزمان با تحریم بانکهای ما به ما قهوه فوری و شکلات میفروشند. دولت آلمان در حالی که تمام قوای خود را در تحریم کردن ملت ایران به کار میگیرد و سعی میکند تولید انرژی هستهای را در ایران متوقف کند، با ما قرارداد فروش ماءالشعیر و قهوه و شوینده و گلدان تزئینی امضا میکند!
نکته جالب توجه در این باره این است که اینها همه در بحبوحه تحریمها علیه ایران رخ میدهد، چرا که تحریمها هیچ وقت شامل موارد این چنینی نمیشود! اگرچه فروش غله و دارو به ایران ممنوع است اما فروش شکلات؛ ماءالشعیر، آدامس و ... آزاد است، چرا که اینها صرف تولید نمیشود، صرف پیشرفت هم نمیشود و حتی برای بدن نیز فایده ندارد. فقط کود میشود و به فاضلاب میریزد! در این حالت دلار سبزی که با یک ریال بالا و پایین رفتنش فریاد از نهاد این و آن بلند میشود؛ صرف وارد کردن صنعت و تکنولوژی و سوخت و... نمیشود بلکه خرج مزههای مختلف و شربت بادام تلخ فرانسوی و شیره افرای آمریکایی میشود!
این کشورها همه هم اگر دوست و متحد ما بودند که نیستند ما ثروتمان را دادهایم و در عوض هیچ چیزی نگرفتهایم! جالبتر اینکه این خوردنیها و پوشیدنیهای رنگارنگ فرنگی محدود به مغازهها و بوتیکهای بالای شهر تهران نیست و هر کجا و در هر سوپرمارکتی، انواع و اقسام اینها وجود دارد! بحمدالله هر چقدر هم وضعیت اقتصادی بد باشد و مردم در تاکسی و اتوبوس و میهمانی و ... بنالند همچنان همه برای خوردنیها و پوشیدنیهای خارجی آمادهاند که کمترین مواردی است که میشود از آن اجتناب کرد! گفتمان حمایت از تولید ملی این نیست که صنعت وارد نکنیم اما اصرار بر این دارد که هیچ کس از نخوردن قهوه صرع نگرفته! دلار نباید صرف شامپو و دستگیره در و حوله و ملحفه بشود! باید صرف تحصیل و تولید علم شود و صرف وارد کردن دارو و مواد اولیهای که در کشور ما نباشد. این مثالها اگرچه ساده و پیش پا افتاده به نظر میآید، واقعی است و حجم ارزی که برای واردات آنها از کشور خارج میشود سر به آسمان میساید! مملکتی که درآمد ارزیاش یکصد میلیارد دلار است نباید یکدویستمش تنها صرف واردات آدامس شود! در حالی که بودجه راهنمایی و رانندگی سالی هزار و 500 میلیارد تومان است نباید سالی 2 هزار میلیارد تومان خرج واردات آدامس شود! خوردنیهای دیگر بماند!
مثالی که بیان آن در این زمینه خالی از لطف نیست کمپانی نستله است. اگرچه وابستگی آن به دشمن قطعی جمهوری اسلامی بدیهی بوده و تا به حال بسیار درباره آن سخن گفته شده و شاید به مثالی کلیشهای تبدیل شده باشد اما همچنان حجم واردات محصولات آن و مصرف آن توسط مردم بهتآور است:
نستله در سال 1997 میلادی 51 درصد سهام اوسم که بزرگترین تولیدکننده مواد غذایی اسرائیل است را در یک فقره چک 140 میلیون دلاری خریداری کرد و سود خالص اوسم را در سال 2001 به 460 میلیون دلار رساند. سال بعد نخستوزیر اسرائیل جایزه ژوبیلی را به این کمپانی داد که بزرگترین جایزه دولت اسرائیل است و به بزرگترین حامی اقتصاد اسرائیل داده میشود. نستله در شهرک صداروت کمی دورتر از نوار غزه 4000 کارگر دارد. در سال 2002 نستله 24 درصد هدیه 5/6 میلیون دلاری تشویق سرمایهگذاری در اسرائیل را از آن خود کرد. از همان سال عواید کارخانجات نستله در سرزمینهای اشغالی برای دولت جعلی به بیش از 80 میلیون دلار در سال رسید و سوای تاسیسات تحقیقاتی و کارخانجات تولیدی در سرزمینهای اشغالی، نستله کمکهای مداومی نیز به مدارس اسرائیل انجام میدهد. محصولات نسکافه، پیورلایف، مگی، اسمارتیز، افتر ایت، کیت کت، پولو، لورئال و ... نامهای تجاری دیگری است که توسط این کمپانی اداره میشود و در کمال تعجب در بیشتر فروشگاههای جمهوری اسلامی به فروش میرسند.
بسیاری از کالاهای مصرفی که وارد میشود مصارف کاذب و غیرضروری دارند و آن دستهای هم که اینطور نیستند قاطبهشان مشابه داخلی دارند و اگر هم ندارند وقتی وارد نشوند تولید میشوند و وقتی که تولید شدند کار ایجاد میکنند و سرمایه و این سرمایه صرف تولید بیشتر میشود و پیشرفت. اگر نمیتوانیم ریزتراشههای الکترونیکی و کامپیوتر و لپتاپ تولید کنیم و وارد نکنیم در عوض میتوانیم قهوه نخوریم!
اگر نمیترسیدم که شاید عذری وجود داشته باشد و میتوانستم میگفتم منافق است آن کسی که لباس خارجی به تن میکند و قلم خارجی به دست میگیرد و وضعیت اقتصادی جمهوری اسلامی را نقد میکند! هر کسی از هر چیزی در هر کشوری سهمی دارد! اگر وظیفه خودمان را درست انجام دادیم میتوانیم بگوییم چرا! نه اینکه نظام، عملکرد اقتصادی بینقصی داشته باشد که اگر داشت میشد آنچه باید لیکن این مایی که هر کجا که مینشینیم و بلند میشویم بیوقفه از وضعیت دلار و سکه و قیمت پسته و غیره و غیره صحبت میکنیم و فلان وزیر و وکیل را مواخذه میکنیم باید اول وظیفه خودمان را از آنچه باید انجام داده باشیم! این چیزهایی که از چین و ماچین وارد میشود اگر خریدار نداشته باشد وارد نمیشود و وقتی وارد نشود تولید میشود!
اگرچه این بحثی است که شامل همه ایرانیان میشود اما مخاطب من بیشتر آنهایی هستند که ادعای وطنپرستی دارند و آنهایی که مثل من حتی اگر نماز صبحشان تأخیر شود، راهپیمایی 22 بهمن و روز قدس و فعالیت انتخاباتیشان ترک نمیشود! چرا که متاسفانه این قشری که بار وظیفهاش سنگینتر است هم، همچنان الگوی مصرفش اصلاح نشده و آنهایی که کلام و قلم انتقادشان سرتاپای نظام را در بر میگیرد و آنهایی که به اصطلاح حزباللهی هستند و آن دسته تحصیلکردههایی که مدام از نبود امکانات در داخل و شرایط بهتر در فرنگ میگویند، صبحانه نسکافه میخورند! برای مایی که در دوران عافیت جمهوری اسلامی زندگی میکنیم و امتحانمان به جای مبارزه با رژیم طاغوت و زندان و جنگیدن با دشمن بعثی و اسارت، نخوردن شکلات و قهوه و پوشیدن لباس داخلی است، ننگ است که روسیاه بمانیم و شرمنده شهدایی باشیم که از جانشان گذشتهاند و ما نتوانیم از خمیردندان و صابون خارجیمان بگذریم!
منبع: www.harfeakhar.com
در شرایطی که خرید مواردی نظیر دارو هم اگر موجب وابستگی به دولتهای کافر شود؛ مظان شبهه مراجع تقلید است و مواردی که موجب صدمه اقتصادی به بازار مسلمین شود حرام قطعی و عینی است و حضرت امام فرمودند تجار این چنینی کمک کار به هدم احکامند؛ حکم خوردنیها و پوشیدنیهای خارجی اظهر منالشمس است و در باب کالاهای مصرفی هیچ توجیهی باقی نمیماند. جالب اینکه قسمت اعظمی از واردات محصولات خارجی به کشور، شامل همین نیازهای کاذب میشود و سهم مواردی که توجیهات منطقیتر درباره آنها بیان میشود بسیار کمتر از حجم لوازم آرایشی و تجملاتی است! اگرچه درباره واردات همین موارد به ظاهر مهمتر نیز نظایر تاریخی متعددی در کشورهای صنعتی شده امروز مثل آمریکا، ژاپن، آلمان، چین و هند وجود دارد که در برهههای مشخصی از تاریخ، دروازههای واردات از کشورهای دیگر را - جز در موارد بسیار محدود- به کشور خود بستند و در آینده درباره آنها صحبت خواهد شد؛ توجه نگارنده در این گفتار به خوردنیها و پوشیدنیها معطوف است.
از جمله توجیهات متواتری که در این باره بیان میشود نبود مشابه داخلی استاندارد و قابل رقابت با خوردنیهای وارداتی است که با اندکی تامل به این نتیجه میرسیم اساسا مهم نیست که خیلی چیزها مشابه داخلی نداشته باشد یا مشابه داخلی آنها قابل قبول نباشد! چرا که قاطبه آنها حتی اگر اساسا نباشند هم اتفاقی نمیافتد! به عنوان مثال تنها برای واردات کالای بیارزشی مثل آدامس سالانه بالغ بر 500 میلیون دلار ارز از کشور خارج میشود و جالب اینکه عمده واردات آدامس از کشورهایی است که در عداوت و رقابت هیچیک از آنها با جمهوری اسلامی، کمترین شبههای وجود ندارد. به عنوان مثال ترکیه که سهم عمده واردات خوراک و پوشاک به ایران را داراست؛ در سوریه، منافع خود را در حمایت از گروههای سلفی و تروریستی و در لبنان در حمایت از گروههای مخالف مقاومت و در باقی مسائل منطقهای در اتحاد با رژیم صهیونیستی تعریف کرده که همه و همه مغایر منافع حیاتی جمهوری اسلامی است. درباره نوشیدنیهای پالپدار و مواد اولیه آنها که از امارات و عربستان وارد میشود رفتارمان جالبتر است! همزمان با اینکه بسیاری از مسافرتهای خارجی به مقصد دوبی انجام میشود و درصد قابل توجهی از واردات انواع نوشیدنیهای گازدار نیز از همان شیخنشین صورت میگیرد؛ به محض اینکه امیرزادگان درجه چندم آن، جزایر ایرانی را متعلق به خود میخوانند؛ از غیرت رنگ به رنگ میشویم و از موزههای تاریخ نقشههای جغرافیایی پیدا میکنیم که گستاخیشان را پاسخ داده باشیم حال آنکه عامل اصلی تقویت آنها، برای این رفتارها، خودمان بودهایم! هلندیها پروازهای هواپیمایی ما را به خاک کشورشان ممنوع میکنند و ما در عوض از آنها آدامس و رانی و ماءالشعیر و نوشابه انرژیزا میخریم. انگار نه انگار جریان دیگری هم در جریان است! دانمارکیها در نشریاتشان هر چند وقت یکبار به مقدسات ما توهین میکنند و ساخت منارههای مسلمانان را در شهرهایشان ممنوع میکنند اما ما همچنان به خرید کره حیوانی و شیرینی آردی و پنیر از آنها ادامه میدهیم. سوییسیها همزمان با تحریم بانکهای ما به ما قهوه فوری و شکلات میفروشند. دولت آلمان در حالی که تمام قوای خود را در تحریم کردن ملت ایران به کار میگیرد و سعی میکند تولید انرژی هستهای را در ایران متوقف کند، با ما قرارداد فروش ماءالشعیر و قهوه و شوینده و گلدان تزئینی امضا میکند!
نکته جالب توجه در این باره این است که اینها همه در بحبوحه تحریمها علیه ایران رخ میدهد، چرا که تحریمها هیچ وقت شامل موارد این چنینی نمیشود! اگرچه فروش غله و دارو به ایران ممنوع است اما فروش شکلات؛ ماءالشعیر، آدامس و ... آزاد است، چرا که اینها صرف تولید نمیشود، صرف پیشرفت هم نمیشود و حتی برای بدن نیز فایده ندارد. فقط کود میشود و به فاضلاب میریزد! در این حالت دلار سبزی که با یک ریال بالا و پایین رفتنش فریاد از نهاد این و آن بلند میشود؛ صرف وارد کردن صنعت و تکنولوژی و سوخت و... نمیشود بلکه خرج مزههای مختلف و شربت بادام تلخ فرانسوی و شیره افرای آمریکایی میشود!
این کشورها همه هم اگر دوست و متحد ما بودند که نیستند ما ثروتمان را دادهایم و در عوض هیچ چیزی نگرفتهایم! جالبتر اینکه این خوردنیها و پوشیدنیهای رنگارنگ فرنگی محدود به مغازهها و بوتیکهای بالای شهر تهران نیست و هر کجا و در هر سوپرمارکتی، انواع و اقسام اینها وجود دارد! بحمدالله هر چقدر هم وضعیت اقتصادی بد باشد و مردم در تاکسی و اتوبوس و میهمانی و ... بنالند همچنان همه برای خوردنیها و پوشیدنیهای خارجی آمادهاند که کمترین مواردی است که میشود از آن اجتناب کرد! گفتمان حمایت از تولید ملی این نیست که صنعت وارد نکنیم اما اصرار بر این دارد که هیچ کس از نخوردن قهوه صرع نگرفته! دلار نباید صرف شامپو و دستگیره در و حوله و ملحفه بشود! باید صرف تحصیل و تولید علم شود و صرف وارد کردن دارو و مواد اولیهای که در کشور ما نباشد. این مثالها اگرچه ساده و پیش پا افتاده به نظر میآید، واقعی است و حجم ارزی که برای واردات آنها از کشور خارج میشود سر به آسمان میساید! مملکتی که درآمد ارزیاش یکصد میلیارد دلار است نباید یکدویستمش تنها صرف واردات آدامس شود! در حالی که بودجه راهنمایی و رانندگی سالی هزار و 500 میلیارد تومان است نباید سالی 2 هزار میلیارد تومان خرج واردات آدامس شود! خوردنیهای دیگر بماند!
مثالی که بیان آن در این زمینه خالی از لطف نیست کمپانی نستله است. اگرچه وابستگی آن به دشمن قطعی جمهوری اسلامی بدیهی بوده و تا به حال بسیار درباره آن سخن گفته شده و شاید به مثالی کلیشهای تبدیل شده باشد اما همچنان حجم واردات محصولات آن و مصرف آن توسط مردم بهتآور است:
نستله در سال 1997 میلادی 51 درصد سهام اوسم که بزرگترین تولیدکننده مواد غذایی اسرائیل است را در یک فقره چک 140 میلیون دلاری خریداری کرد و سود خالص اوسم را در سال 2001 به 460 میلیون دلار رساند. سال بعد نخستوزیر اسرائیل جایزه ژوبیلی را به این کمپانی داد که بزرگترین جایزه دولت اسرائیل است و به بزرگترین حامی اقتصاد اسرائیل داده میشود. نستله در شهرک صداروت کمی دورتر از نوار غزه 4000 کارگر دارد. در سال 2002 نستله 24 درصد هدیه 5/6 میلیون دلاری تشویق سرمایهگذاری در اسرائیل را از آن خود کرد. از همان سال عواید کارخانجات نستله در سرزمینهای اشغالی برای دولت جعلی به بیش از 80 میلیون دلار در سال رسید و سوای تاسیسات تحقیقاتی و کارخانجات تولیدی در سرزمینهای اشغالی، نستله کمکهای مداومی نیز به مدارس اسرائیل انجام میدهد. محصولات نسکافه، پیورلایف، مگی، اسمارتیز، افتر ایت، کیت کت، پولو، لورئال و ... نامهای تجاری دیگری است که توسط این کمپانی اداره میشود و در کمال تعجب در بیشتر فروشگاههای جمهوری اسلامی به فروش میرسند.
بسیاری از کالاهای مصرفی که وارد میشود مصارف کاذب و غیرضروری دارند و آن دستهای هم که اینطور نیستند قاطبهشان مشابه داخلی دارند و اگر هم ندارند وقتی وارد نشوند تولید میشوند و وقتی که تولید شدند کار ایجاد میکنند و سرمایه و این سرمایه صرف تولید بیشتر میشود و پیشرفت. اگر نمیتوانیم ریزتراشههای الکترونیکی و کامپیوتر و لپتاپ تولید کنیم و وارد نکنیم در عوض میتوانیم قهوه نخوریم!
اگر نمیترسیدم که شاید عذری وجود داشته باشد و میتوانستم میگفتم منافق است آن کسی که لباس خارجی به تن میکند و قلم خارجی به دست میگیرد و وضعیت اقتصادی جمهوری اسلامی را نقد میکند! هر کسی از هر چیزی در هر کشوری سهمی دارد! اگر وظیفه خودمان را درست انجام دادیم میتوانیم بگوییم چرا! نه اینکه نظام، عملکرد اقتصادی بینقصی داشته باشد که اگر داشت میشد آنچه باید لیکن این مایی که هر کجا که مینشینیم و بلند میشویم بیوقفه از وضعیت دلار و سکه و قیمت پسته و غیره و غیره صحبت میکنیم و فلان وزیر و وکیل را مواخذه میکنیم باید اول وظیفه خودمان را از آنچه باید انجام داده باشیم! این چیزهایی که از چین و ماچین وارد میشود اگر خریدار نداشته باشد وارد نمیشود و وقتی وارد نشود تولید میشود!
اگرچه این بحثی است که شامل همه ایرانیان میشود اما مخاطب من بیشتر آنهایی هستند که ادعای وطنپرستی دارند و آنهایی که مثل من حتی اگر نماز صبحشان تأخیر شود، راهپیمایی 22 بهمن و روز قدس و فعالیت انتخاباتیشان ترک نمیشود! چرا که متاسفانه این قشری که بار وظیفهاش سنگینتر است هم، همچنان الگوی مصرفش اصلاح نشده و آنهایی که کلام و قلم انتقادشان سرتاپای نظام را در بر میگیرد و آنهایی که به اصطلاح حزباللهی هستند و آن دسته تحصیلکردههایی که مدام از نبود امکانات در داخل و شرایط بهتر در فرنگ میگویند، صبحانه نسکافه میخورند! برای مایی که در دوران عافیت جمهوری اسلامی زندگی میکنیم و امتحانمان به جای مبارزه با رژیم طاغوت و زندان و جنگیدن با دشمن بعثی و اسارت، نخوردن شکلات و قهوه و پوشیدن لباس داخلی است، ننگ است که روسیاه بمانیم و شرمنده شهدایی باشیم که از جانشان گذشتهاند و ما نتوانیم از خمیردندان و صابون خارجیمان بگذریم!
منبع: www.harfeakhar.com