نویسنده: دکتر باقر قدیری اصلی
گونار میردال(1) اقتصاددان بزرگ سوئدی در سال 1898 در یکی از بخشداریهای کوچک سوئد از یک خانواده دهقان به دنیا آمد.
او اول به تحصیلات حقوق پرداخت و در عین حال تحصیلات عالیه اقتصاد کرد و در استکهلم شاگرد اقتصاددانان معروفی چون کنوت ویکسل، داودیسون و کاسل بود و رساله دکتری خود را در مخالفت با نظریه ارزش مارکس نوشت و در همان دانشگاه جانشین کرسی دوست و استاد خود کاسل شد.
میردال با همسرش وارد سیاست گشت. در سال 1934 با عنوان عضویت حزب سوسیال دموکرات سوئد به سناتوری رسید و در سال 1945 وزیر بازرگانی سوئد شد و نقش اساسی در گرایش دادن کشور خود به آئین سوسیال دموکراسی ایفا کرد و در کمیسیون اقتصادی ملل متحد برای اروپا نقش اساسی در گسترش ارتباط رفتاری با جهان سوم داشت؛ او طرفدار تعدیل رفاه بین کشورهای صنعتی و در حال توسعه بود و سعی داشت که به علم اقتصاد خصوصیت علمی اخلاقی بدهد.
«میردال» در سال 1974 به اتفاق «های یک » اقتصاد دانان لیبرال اطریشی تبار به دریافت جایزه نوبل اقتصاد نایل آمد.
میردال از نادر اقتصاددانان جریان فکری نهادگرا است(Institutionnaliste) که جایزه نوبل در اقتصاد را گرفته است.
از ایردادات پرفسور میردال در کتاب «تعادل پولی» خود به استاد خویش ویکسل یکی مربوط است به شرایط تعادل پولی ویکسل- میردال می گوید بین دو شرط اولیه که ویکسل برای ایجاد تعادل لازم دانسته است، یعنی برابری بین نرخ پولی بهره و نرخ طبیعی بهره از طرفی و برابری پس انداز و سرمایه گذاری از طرف دیگر تناقض وجود دارد. دلیلش این است که از یک طرف اگر بین نرخ پولی و نرخ طبیعی بهره برابری برقرار گردد و سرمایه گذاری سودی در برنداشته باشد دیگر کسی حاضر به سرمایه گذاری نخواهد شد و از طرف دیگر چون همیشه مقداری پس انداز وجود دارد الزاماً برابری بین پس انداز و سرمایه گذاری از بین خواهد رفت. و میردال برابری پس انداز و سرمایه گذاری را مرجح می دارند مطابق نظر میردال با این ترتیب برابری بین دو نرخ بهره شرط لازم برقراری تعادل پولی نخواهد بود و نرخ بهره را می توان طوری انتخاب کرد که منجر به برقراری تعادل بین پس انداز و سرمایه گذاری گردد.
ثبات قیمتها شرط ضروری ایجاد تعادل پولی نیست. زیرا که ممکن است همه قیمتها بالا یا پایین بیایند و باز هم تعادل. قیمتها برقرار بماند. تعادل موقعی از بین خواهد رفت که افزایش قیمتها، قیمتهای کالاهای با کشش و کالاهای بی کشش در برابر قیمت مطابقت نداشته باشند.
میردال در کتاب تعادل عمومی برای Anticipation که من در جایی پیش بینی و در جائی اقدام خوش بینانه یا بدبینانه و در جائی دیگر سبقت جویی و انتظارات برحسب مورد به کار برده ام در تشکیل قیمتها نقش اساسی قایل است.
فرق گذاری بین ارزش های Ex Ante که پیش بینی قیمتها به اعتبار قیمتهای گذشته و ارزشهای Ex Post که ارزشهای فی الواقع صورت گرفته است فرق گذاری سودمندی است.
درگذشته ممکن است تفاوتی بین پس انداز سرمایه گذاری Ex ANTE وجود داشته باشد ولی در EX Post الزاماً برابری برقرار خواهد شد - یک Decalage و تفاوت زمانی به اعتبار گذشته (Exante) بین پس انداز و سرمایه گذاری می تواند طی تغییرات قیمتها فروکش کرده از بین برود.
گرایش فکری میردال نهادگرایی است و به سختی اندیشه های نوکلاسیکها را مورد انتقاد قرار می دهد. اندیشه انسان نباید محدود باشد؛ فقط مسایل اقتصادی یا مسائل سیاسی، یا مسائل اجتماعی نیست بلکه مجموعه مسایل است که باید از همه دانش برای حل آن مسایل چاره جویی کرد.
این که کلاسیکها فرض می کنند که «شرایط یکسان هستند(2)» یا تغییر نکنند این عیب را دارد که یکسانی شرایط ما را هدایت می کند به اینکه تصور کنیم که نظام ارزش، سازمان سیاسی و رفتارها و کردارهای آدمی الزاماً موافق و مساعداند و از آن نتیجه گرفت که به نهادها نباید توجه کرد و از institution چشم پوشی نمود ولی به محض اینکه خواستیم متغیرهای اجتماعی - سیاسی زندگانی اقتصادی را به حساب بیاوریم نهادهای جایگاه محوری خواهند داشت زیرا که آنها از عناصری هستند که به محور آن عناصر، واقعیات در جنبه های گوناگون (فرهنگی، سیاسی، اقتصادی) مادیت پیدا می کنند. همچنین باید که نظام ارزشی یک جامعه صریح و روشن باشد زیرا که سیاست اقتصادی باید در نقطه آغاز حرکتش این نظام ارزشی را در مد نظر بگیرد.
مسأله توسعه نیافتگی یکی از اشتغالات مهم فکری میردال است. میردال بر وجود ارتباط بین پایین بودن میانگین درآمد در کشورهای توسعه نیافته و بالا بودن میانگین درآمد در کشورهای توسعه یافته تأکید دارد. تعداد کمی از کشورهای جهان در کشورهای توسعه یافته به خاطر پیشرفتهایی که در زمینه علوم و فنون به دست آورده اند رشد و توسعه شتابان دارند ولی تعداد بسیاری از کشورهای دیگر درآمد سرانه کمتر و کمتر دارند. کشورهای دولتمند غرب به خاطر پیشرفتهای دائمی علوم و فنونشان، به خاطر داشتن بازارهای وسیع و وسیعتر کردن بازارهایشان و نیز به خاطر با کشش بودن بازار تقاضا و بعضاً به خاطر آنکه کالاهای صنعتی آنها به هر قیمتی مشتری دارد و به اصطلاح بی کششی نسبی تقاضا در برابر قیمت و برخورداری از منابع وسیع مالی و سرمایه گذاری در مناطق سودآور دارای درآمد سرانه سال به سال بیشترند درحالی که انبوه کشورهای توسعه نیافته که به پیشرفتهای علمی و فنی دسترسی پیدا نکرده اند دچار تسلسل دور باطل فقراند- در این کشورها سطح تولید و بارآوری عوامل تولید و پایین و پس اندازهای سرانه ناچیز است. رشد جمعیت زیاد، شرایط بد محیط کار و شرایط بد
بهداشت شرایط تک محصولی و تبعیت قیمتها از بازار جهانی، رقابت ناپذیری کالاهای صنعتی آنها در برابر کالاهای صنعتی وارداتی دارای درآمد سرانه کم و کمترند و چشم انداز گسترده ای در بازارهای جهانی ندارند. نظریه توسعه نیافتگی اقتصادی کشورهای توسعه نیافته نتوانند موانع اولیه توسعه را از جلوی پای خود بردارند فاصله شان با کشورهای دولتمند غرب بیشتر می شود. به عقیده میردال این کشورهای برای اینکه موانع توسعه را از بین به برند و راه خروج از بن بست عقب افتادگی را پیدا کنند باید که دولت برنامه ریزی و مداخله در کار نیروهای بازار کند- توسعه صنعتی تنها از طریق حمایت در برابر رقیبان ممکن است.
میردال در مقاله معروف نظریه های اقتصادی و مناطق توسعه نیافته که در سال 1957 به نگارش درآورده است نشان می دهد که چگونه مناطق ثروتمندتر رشد بیشتر و مناطق کمتر صنعتی شده سال به سال فقیرتر می شوند. و از این جهت تحلیل های میردال مشابهت زیادی با تحلیل قطبهای رشد فرانسو آپرو دارند.
آثار مهم میردال:
1. An American Dilemma: The Negro Problem and Modern Democracy
2. Asian Drama, The Challenge of World Poverty.
A wsorld Anti - Poverty Program In Outline
Tarduit en Francais : Le Defi du Monde Pavre ; Bibliotheque des Sciences Humaines- Gallimard 1971
پی نوشت ها :
1. (Gunnar Myrdal(1987 -1898
2.Toutes choses egales par ailleurs