تجدیدنظر در تجارت بین الملل

مسائل مربوط به مبادلات بین المللی پس از جنگهای جهانی اول اهمیتی غیرعادی پیدا کردند. پایان محاربات، کشورهای متخاصم را در وضعی بسیار نزدیک به آنچه ریکاردو در آغاز نظریه اش مربوط به تجارت بین المللی اندیشیده بود،
دوشنبه، 18 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تجدیدنظر در تجارت بین الملل
 تجدیدنظر در تجارت بین الملل

نویسنده: شارل ریست
مترجم: کریم سنجابی



 

مسائل مربوط به مبادلات بین المللی پس از جنگهای جهانی اول اهمیتی غیرعادی پیدا کردند. پایان محاربات، کشورهای متخاصم را در وضعی بسیار نزدیک به آنچه ریکاردو در آغاز نظریه اش مربوط به تجارت بین المللی اندیشیده بود، قرار می داد. او کشورها را چنان فرض می کرد، که تا آن زمان از هم جدا بوده و ناگهان با یکدیگر وارد روابط بازرگانی می شوند و نتیجه ی آن روابط را برای اقتصاد آنها مورد بحث قرار می داد. کیفیتی که صرفاً به عنوان فرض مجرد تصور شده بود در پایان جنگهای جهانی صورت واقعیت یافت. آثار و نتایج این برقراری مجدد ناگهانی روابط بازرگانی بین کشورهائی که تا آن زمان به سبب محاصره های دریائی و بسته شدن ممتد سرحدها از هم جدا شده بودند چه خواهد بود؟ قیمت محصولات پس از استقرار روابط چه صورتی پیدا خواهد کرد؟ سرنوشت مؤسسات صنعتی و کشاورزی که در طول مدت جنگ بطور غیرعادی توسعه یافته اند چه خواهد شد؟ بالاخره دولت ها در حالت صلح چه سیاست اقتصادی می بایستی اختیار کنند؟ آیا می بایستی تمایلات محسوس قبل از آغاز جنگها را در سیاست حمایت طلبی تشدید کنند و یا برگشت به آزادی بیشتر مبادلات را تشویق نمایند؟
مشکل بزرگ دیگر مولود غراماتی بود که متحدین از آلمان مطالبه می کردند و هم چنین باز پرداخت مساعده های کلانی که ممالک متحده آمریکا از «متحدان» خود تقاضا داشت. چگونه می توان مبالغی به این عظمت را به دست آورد و سپس به چه ترتیب می توان آنها را از کشوری به کشور دیگر انتقال داد؟ عکس العمل و بازتاب این انتقالات بر روی مبادلات بین المللی مال التجاره ها چه خواهد بود؟ آیا توازن پولی و نرخهای ارز را دچار آشفتگی عمیق نمی کند؟ آیا اقتصاد ملی کشورها را بوسیله ی واردات و صادرات غیرمتناسب با جریان عادی بازرگانی مختل نمی سازد؟
به نظر می رسید که سرانجام این مسائل راه حل خود را، خوب و یا بد، از طریق ده سال گردهم آئی ها، گفتگوها، سازش ها (و عدم سازشها)، بین دولت ها و یا بین بانکهای مرکزی عهده دار نشر پول پیدا کرده بود که ناگهان بحران عظیم اقتصادی جهانی، در پائیز 1929 منفجر گردید و تمام نتایجی را که با آن همه زحمت و کوشش به دست آمده بود خنثی کرد. سقوط قیمت ها با ایجاد مشکلات بزرگ برای صنایع و کشاورزی همه ی ممالک، در همه جا موجب برانگیختن واکنش های شدید علیه رقابت خارجی گردید که مسئول این سقوط شناخته می شد. اقتصادهای ملی نجات خود را در اتخاذ روشهای جستجو کردند که تا آن زمان ناشناخته و یا از مدتها پیش متروک شده بود. مانند سهمیه بندی بر واردات و یا پائین آوردن ارزش پول ملی. این روش ها هم به نوبه خود مشکلات جدیدی به بار آوردند و موجب مباحثات و مذاکرات و پیدایش تنظیمات نوظهوری شدند، مانند «نظام تهاتری» برای تنظیم مبادلات بین المللی از طریق مبادلات جنس به جنس.
مباحثات اقتصادی مولود این اوضاع و احوال، با شدت و هیجان، در دو زمینه ی مختلف تعقیب می شد: نخست در زمینه ی سیاست عملی و روزمره. زمامداران وقت، صاحبنظران سیاسی، نمایندگان منافع بزرگ کشاورزی و صنعتی و بازرگانی، عقاید و نظریات خود را در کرسی های مجالس مقننه و در مجمع اتفاق ملل و یا در کنگره های صنفی و جراید اعلام می کردند. این مباحثات، تنها نشان از جریانات بزرگ عقاید و افکار نداشت، بلکه ناشی از احساسات و علائق و سودطلبی هائی بود که اذهان را برمی انگیخت و بازتاب جدالی بود بین تنگ نظری های ملی بعضی و اندیشه های وسیع بین المللی بعض دیگر برای استقرار مجدد یک اقتصاد جهانی، ‌به دنبال جنگی که همه ی روابط بازرگانی را از هم گسیخته بود. چگونه می توان دوباره آن پیوندهای بیش از پیش استوار همبستگی های اقتصادی را احیاء کرد که سهم بزرگ آبادانی قرن 19، با صلح ممتدش، مدیون آن بود؛ پیوندهائی که کینز از همان سال 1919 در کتابی موسوم به «پی آمدهای اقتصادی صلح» با فصاحت تمام، در قبال خودخواهیهای ملی، برانگیخته از یک جنگ خونین تشریح می کرد؟ این مسئله ی عمده ای بود که مردان سیاست را درگیر می ساخت. عین همین دشواریها پس از جنگهای ناپلئونی و حتی به دنبال جنگهای هفت ساله هم ظاهر شده بود، ولی مردمان، آن تجربه های دیرین را فراموش کرده بودند. معذلک قطعه ذیل از کتاب ریکاردو می توانست سودمندانه مورد تأمل واقع شود. او از پیش تمام مشکلاتی را که بر سر راه بود اعلام می داشت و چنین می گفت:« آغاز یک جنگ بعد از صلحی ممتد و یا ابتدای صلح پس از جنگی طولانی عموماً یک عسرت اقتصادی بزرگ در پی دارد. ماهیت مصارفی که سرمایه های کشورهای ذی ربط تا آن زمان به آنها اختصاص یافته اند عمیقاً دگرگون می شود، و در فاصله ی زمانی که سرمایه ها در جستجوی محل های صرفی هستند که اوضاع و احوال جدید پرسودتر ساخته است، بسیاری از سرمایه های ثابت یا از بهره برداری خارج می شوند و یا بکلی از بین می روند و همین موجب محرومیت کارگران از اشتغال دایم آنها می گردد. دوام این عسرت به همان نسبت طولانی تر خواهد شد که تردید غالب سرمایه داران برای ترک اشتغالاتی که از دیرزمان به آنها خو گرفته اند ادامه بیشتر داشته باشد. مدت زمان لازم برای این انطباقات هم غالباً به سبب تضییقات و ممنوعیت هائی که ثمره ی رقابت ها و خودخواهیهای ابلهانه دولت های جهان تجارتی است، طولانی تر خواهد شد.»(1)
پیش از ریکاردو اسمیت هم نوشته بود:« در میان ویرانگرترین جنگها، ممکن است اکثر صنایع در کمال شکوفائی باشند و برعکس با برگشت صلح ممکن است رو به سقوط بروند. صنایع ممکن است شکوفا باشند در حالی که کشور آنها ویران می گردد و یا به انحطاط بیفتند در وقتی که آبادانی برگشت می کند. وضع متفاوت بسیاری از کارخانه های انگلیسی را در طول مدت جنگ( جنگهای (هفت ساله)) می توان تصویری نمایان از آنچه گفتیم دانست»(کتاب چهارم، فصل اول). این قطعه بطور کامل نمایانگر وضعی است که پس از جنگهای جهانی حاصل شده است برای تکمیل آن لازم است قسمتی، آن نیز فراموش شده، ولی خوش بین، از استوارات میل را اضافه کنیم. وی راجع به ترمیم ویرانی ها معتقد است که اگر کار و کوشش افراد را آزاد بگذارند، غنای عمومی از فردای جنگ با سرعت و خود به خود آغاز خواهد شد، و برای دلیل این پدیده که در مدت جنگ همواره ناشناخته است و پس از آن نیز پیوسته موجب شگفتی می شود، عباراتی بیان کرده که هنوز هم برای امروز قابل یادآوری است(2).
جدالهای میدان عمومی قابل توجه مورخ سیاسی است و نه تاریخ نگار عقاید اقتصادی. مورخ عقاید اقتصادی بیشتر تأثیر این وقایع را در افکار سنجیده ی اقتصادشناسان جستجو می کند. بدیهی است یک چنین توده عظیمی از تجارب نوظهور، ممکن نبود که در انگاره ی مبادلات بین المللی، تکمیلات و اصلاحات و گسترشی وارد نسازد. قواعد پیشین مولود تجاربی محدودتر و اوضاع و احوالی کهنه شده بوسیله ی حوادث، می بایستی، در روشنائی وضع موجود و با توجه به امور قدیم و جدید هر دو مورد تجدید نظر واقع شود.
این تجدید نظر عبارت از آن نبوده که عقاید و اندیشه های بسی پیش از جنگ بیان شده بوسیله ی نویسندگان روشن بین را برجسته ساخته و قدرت بیشتر به آنها بدهند، بلکه به نظریه های واقعاً تازه هم منتهی شده است. یکی از جالبترین مظاهر این تجدیدنظر، تطبیق نظریه بس بارور تعادل اقتصادی بر تجارت بین المللی است، نظریه ای که بوسیله ی والراس و جونس بین سالهای 1870 و 1880 اظهار شده و عمومیت آن، بیش از ساده انگاریهای مصنوعی ریکاردو، امکان می دهد که بر ترکیبات متنوع اوضاع و احوالی وقوف یافت که تاریخ پیوسته به وجود می آورد و ما را غافلگیر می سازد.
این تجدیدنظر اساساً در نکات ذیل صورت گرفته که آنها را یکی بعد از دیگری مورد بررسی قرار می دهیم:
1- تجارت بین المللی را-که اقتصادشناسان مدرسی بی جهت موجه جدا کرده بودند- در نظریه عمومی مبادلات وارد می کند. 2- از جریانی که بوسیله ی آن بین خریدها و فروشهای هر کشور با خارجه توازن برقرار می شود تشریحی رضایت بخش تر می نماید و مقامی را که در این باره اقتصادشناسان مدرسی به طلا داده بودند بسیار نازل می سازد. 3- بر توضیح اقتصادشناسان مدرسی از اختلافات سطح قیمت ها در کشورهای مختلف تکمیلات مهم وارد می کند. 4- نظریه ی ریکاردو را راجع به توزیع طلا با نشان دادن تأثیر غالباً فراموش شده قوانین پولی روشن می سازد و تکمیل می کند. 5- بالاخره مشاجرات بین سیاست حمایت طلبی و سیاست آزادی بازرگانی را بر زمینه ی جدید قرار می دهد، بی آنکه بعض از حقایق مهم را که بوسیله ی اقتصادشناسان مدرسی اظهار شده بود از نظر دور بدارد.

پی نوشت ها :

1. ریکاردو، اصول،‌فصل 19§ 92.
2. مراجعه شود به استوارت میل، اصول علم اقتصاد، کتاب اول، فصل پنجم، 7. قطعه ی مذکور در فوق، زیاده از حد طولانی است که بتوان همه آنرا در اینجا نقل کرد ولی همه ی آن شایسته است که با دقت خوانده شود. استوارت میل اظهار می دارد که سرمایه ی هر کشور پیوسته ویران می شود و از سر ساخته می شود. جنگ فقط این جریان را تسریع می کند. نوسازی سرمایه با کار و کوشش سالانه صورت پذیر می گردد. «هرگاه سکنه ی کشور به اندازه کافی مواد خوراکی( و یا پول برای خرید آنها) ذخیره کرده باشند که با همه ی محرومیتها بتوانند زنده بمانند و نیروی کار خود را حفظ کنند، تنها با ادامه ی ساده ی کارهای معمولی که سابقاً به آن خو گرفته اند، در مدت زمانی کوتاه خواهند توانست به میزان سابق محصولات تولید بکنند و جمعاً ثروت و سرمایه ی خود را به میزان سابق وسعت بدهند.» (کتاب اول، فصل پنجم§7).
این تذکر میل کاملاً درست است. تنها می بایستی بر آن افزود که بعد از زمانی ممتد که همه ی قیمت ها بالا می روند یک کاهش سریع در آنها بر اثر توسعه و افزایش تدریجی محصولات ظاهر می گردد. و همین سقوط قیمت ها به نظر بعضی از تولیدکنندگان همانند فاجعه ای بس هولناک تر از کمیاب شدن مواد خوراکی در زمان جنگ جلوه می کند.

منبع: ژید، شارل؛ ریست، شارل؛ (1380)، تاریخ عقاید اقتصادی(جلد دوم: از مکتب تاریخی تا جان مینارد کینز)، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ سوم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.