نقش روحانیت در تقویت و توسعه اتحاد ملی و انسجام اسلامی

جهان اسلام مشتمل بر اقوام و ملل گوناگونی است که علیرغم تفاوت های فرهنگی، نژادی، زبانی و مذهبی همگی به عنوان پیروان آیینی خاص و در قالب مجموعه ای مستقل از سایر جوامع شناخته می شوند. با این همه افراد عضو این
سه‌شنبه، 19 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش روحانیت در تقویت و توسعه اتحاد ملی و انسجام اسلامی
نقش روحانیت در تقویت و توسعه اتحاد ملی و انسجام اسلامی

نویسنده: حجة السلام صیدعزیز رضایی
مدرس دروس رسائل و مکاسب حوزه علمیه آیت الله بروجردی کرمانشاه



 

چکیده؛

جهان اسلام مشتمل بر اقوام و ملل گوناگونی است که علیرغم تفاوت های فرهنگی، نژادی، زبانی و مذهبی همگی به عنوان پیروان آیینی خاص و در قالب مجموعه ای مستقل از سایر جوامع شناخته می شوند. با این همه افراد عضو این مجموعه، غالباً سایر مراتب هویتی خود را نیز حفظ کرده و موجب شده اند که مجموعه حاضر از تنوع و گوناگونی چشمگیری برخوردار باشند. در این مقاله سعی بر این بوده است تا سیر تاریخی خطر تفرقه، دعوت به وحدت در منابع معارفی و جایگاه علما و اندیشمندان در روند تکوین وحدت و انسجام اسلامی قومی در این کلیت واحد از منظری تحلیلی توصیفی مورد بررسی قرار گیرد.

مقدمه؛

گوناگونی و تنوع میان انسان ها که شامل گستره ی وسیعی از تفاوت های بیرونی ودرونی آنان می شود، از ویژگی هایی است که در اجتماع با وجود تمامی تشابهات ظاهری و فکری افراد آن جامعه قابل مشاهده است. این ویژگی گاه در طول عوامل مشابهت زا قرار می گیرد و به یک اولویت تبدیل می شود. این نوشتار سعی دارد تا ضمن در نظر گرفتن جهن اسلام به عنوان یک کلیت واحد، به بررسی نقش روحانیت در ایجاد اتحاد ملی و انسجام اسلامی، بپردازد که آراء و نظرات علما و اندیشمندان شیعه و اهل سنت از قرون گذشته تا به حال، همچنین نقش مؤثر بزرگان مذهبی به دور از تعصب در آن گنجانده شده است. و سپس به اجمال نسبت به اتحاد ملی و انسجام اسلامی و ضرورت آن در منابع معارفی البته با محوریت قرآن کریم به مطالعه پرداخته است.

آموزه های روحانیت از قرآن در عرصه ایجاد و بسط انسجام و اتحاد امت

هر طلبه ی علوم دینی، در بدو تحصیلات خو، قرآن آموزی را سرلوحه ی امور تبلیغی قرار می دهد. اتحاد و انسجام از بخش های عمده ی مباحث قرآنی است که فراروی هر مبلغ می باشد. طبق پژوهش نگارنده بعنوان یک طلبه پژوهشگر، نتایج جالبی از قرآن در این مورد بدست داده می شود. از مجموع 6666 آیه در تعداد بیش از 600 مورد، لفظ اعتصام و واحد و مشتقات آن که معنای همگرایی می دهند، تکرار شده است. بیش از حدود 600 مورد، در همین زمینه، وعده ی رحمت و خیر و برکت تکرار گردیده است که یک ارتباط معناداری، میان این تعداد اعداد وجود دارد؛ یعنی هر جا وحدت و جماعت هست، برکت و عنایت الهی وجود دارد. از طرفی کلمه ی عذاب و نقمت و مشتقات آنها نظیر «خسران و عدم رستگاری با واژه «لا یفلح» و مشتقات آنها در حدود بیش از 1200 مورد آمده است و حدود 1200 مورد مفاهیمی مانند «اختلاف، تفرقوا، اختلفوا و ...» در این زمینه بیانگر پرهیز از تشتت و خطر آن برای دین و دنیای مسلمانان می باشد؛ لذا روحانی و طلبه علوم دینی با درک صحیح و شناخت جامع از قرآن می تواند دستورات آن رادر جامعه پیاده کند و جامعه را به شکوفایی برساند.

پژوهشی در برخی نمونه های تقریب وتفاسیر روحانیون مشهور شیعه و سنی؛

خداوند در سوی انفال می فرماید: «وَ أَطِیعُوا الله وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفشَلُوا وَ تَذهَبَ ریحُکُم...» (1)
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر بزرگ المیزان می گوید: «ریح به معنای عزت و شوکت دولت است و راغب اصفهانی که به طور استعاره ای ریح را غلبه دانسته بخاطر این است که شأن و طبیعت ریح این توان را دارد که در هر چه نفوذ کند آن را به حرکت و لرزش در آورد و آن را بر زمین زند. پس معنای آیه این می شود که تفرقه موجب پیروزی دشمن و تزلزل شما مسلمین می شود. همانگونه که باد خاک را جمع کرده و می برد تفرقه قدرت و عزت را سلب می کند» (2)
نویسنده سنی مذهب به نام محمد عبده در «تفسیر المنار» در تفسیر آیه ی اخیر: «لا تَنازَعُوا فَتَفشَلُوا وَ تَذهَبَ ریحُکُم...» گوید: تَذهَبَ ریحُکُم اَی تَذهَبَ قُوَّتکُم؛ یعنی با اختلاف، نیرو و استعدادهای شما نابود می گردد. ریح در اینجا استعاره است برای نیرو و قوت (3)
ملامحسن فیض کاشانی از عالمان شعیه گوید: «ریح یعنی دولت. بخاطر نفوذ امر هر دو، دولت به ریح تشبیه گردیده است» (4)
خداوند در آیه ی 103 سوره مبارکه ی آل عمران می فرماید: «وَ اعتًصِمُوا بِحَبلِ الله جَمیَعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذکُرُوا نِعمَهَ اللهِ عَلَیکُم اذ کُنتُم أعداءَ فَألَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَهِ اخواناً؛ به ریسمان الهی تمسک کنید و متفرق نشوید و نعمت خدا بر خود را یاد کنید که شما در حالی که دشمن یکدیگر بودید پروردگارتان بین شما انس قلبی برقرار کرد و به وسیله این نعمت خدا برادر شدید».
سید قطب مفسر اهل سنت می گوید: «ان طبیعه المومن هی طبیعه الامه المؤمنه. طبیعه الوحده. طبیعه التکافل. طبیعه التضامن؛ در طبیعت فرد مؤمن، یگانگی و همکاری وجود دارد همه با هم، هم پشت و همکارند مثل یک امت که همدیگر را یاری می کنند و سرپرستی امور هم و ضمانت همدیگر را دارند»(5)
علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش می گوید: «منظور از حبل الله توحید است»
عیاشی محدث بزرگ می گوید: منظور از حبل الله علی بن ابیطالب است. (6)
شیه طوسی ذیل آیه نوشته است: «یعنی: اِستَمسکوا بِعَهدِ الله؛ تمسک کنید به عهد و پیمان الهی یعنی بندگی» (7) ابن مسعود منظور از حبل الله را قرآن دانسته است. (8)
آلوسی از بزرگان اهل تسنن در تفسیر آن با اسناد صحیح از قول زید بن ثابت نقل کرده که: قال رسول الله: «اِنّی تارِکٌ فیکُم خَلیفَتین کتابَ الله عزوج ممدود ما بین السماء و الارض و عترتی اهلبیتی...» (9)
سیو طی دیگر عالم سنی، هم مسلمین را از تفرقه بر حذر داشته و گفته است: «منظور از حبل الله اسلام است. یعنی همه مسلمانان به وسیله ی دین اسلام تمسک کنید و تفرقه اندازی نکنید». (10)
آیه ی 159 سوره انعام می فرماید: «اِنَّ الّذینَ فَرَّقُوا دینَهُم و کانُوا شِیَعاً لَّستَ مِنهُم فی شی ءٍ؛ کسانی که تفرقه ایجاد کنند راهشان از راه پیامبر جداست و بیهوده خود را مسلمان می نامند».
لَستَ مِنهُم فی شیٍ؛ یعنی ای پیامبر راه تو از آنان جداست. به قول سید قطب عالم سنی: اِنّ دینه هُو الاسلام قشریعَته هِی الَّتی فیِ کتاب الله؛ دین خدا اسلام است که نباید در آن پراکندگی باشد.
ابن کثیر دمشقی از عالمان برجسته سنی مذهب در تفسیر آیه فوق می گوید: «این آیه ی شریفه مفهوم عامی دارد که به فرد مشخصی اشاره ندارد و «کل من فارق فی دین الله و کان مخالفاًله» را در بر می گیرد. زیرا خدای واحد، پیامبری واحد را برای اسلام برگزیده و دارای شرع واحد است و نباید این واحدها را به تعدد و اختلاف سپرد» شوکانی روحانی اهل تسنن می گوید: «مِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا عَن دینَهُم... بدل از ما قبل است با اعاده حرف جار . اَ لا تَکُونُوا مِن الَّذینَ تَفَرَّقوا فِرَقا فی الدّین یَشائع بَعضهم بَعضاً من اهل البدع وَ الأهواء؛ یعنی از اهل فرقه گرایی نباشید آنان که گروه گروه می کنند دینداران را، نفاق افکنانی هستند که اهل بدعت و هوسند». (11)
ابوالفتح رازی مفسر شیعی در باره وحدت در تفسیرش از پیامبر نقل کرده که هر کس مانع از اختلاف مسلمین شود مثل جهاد کنندگان است. «اجرالمصلح بین الناس کاجر المجاهد عندالحرب»
مطالب ارائه شده دراین بخش، قسمتی از گفتار برخی علمای اهل سنت و شیعه بود. که تمام هم و غم عالمان و روحانیون فریقین را در خصوص انسجام و اتحاد به عموم مسلمین از هر سلیقه و عقیده منتقل نموده و ما را به یگانگی فرا می خواند؛ بنابراین وحدت و انسجام، ضرورتی امروزی نیست بلکه آگاهان امت اسلام از قرون متمادی این ضرورت را احساس کرده و تلاش وافری را برای اقامه آن بذل نموده اند.
نقش عالمان و فرهیختگان در اینگونه موضع گیری نمودار می گردد که یک عالم و مبلغ وظیفه شناس با پشت پا زدن به هوس ها، مصلحت نوع مسلمین را در اقطاب عالم بسنجد و مظلومیت اسلام را درک نماید و در کتب و نوشته های خود پیام اعتصام، انسجام، اخوت و اتحاد را تبلیغ نماید. مگر عالمان نمی دانند که امروزه در بیش از یک صد کشور دنیا اکثریت و اقلیت های جمعیتی در اختیار مسلمینی است که چشمان نگرانشان به فتاوای آگاهانه و دور اندیشی های برجستگان و برگزیدگان است.
یادآوری و بیان این تفسیر از آیات قرآن نه خوراک سال 1386، بلکه یک اصل کلی و اساسی و اعتقادی است. که در بیان اهمیت اتحاد بزرگان و دانشمندان دینی اعم از شیعه و اصل سنت همین بس که سال ها پیش بر لزوم حفظ و اشاعه اتحاد تأکید تام ورزیده اند که نگاهی گذرا به آراء آنان می تواند راهگشای اهل اسلام باشد.
علاوه بر نظریات تفسیری، جدید ترین آراء برخی فقها و زعمای امت اسلامی نیز به شرح ذیل است:
مقام معظم رهبری: «برای دشمن آرزوست که تبواند قشرها را در مقابل هم قرار دهد. یکی از اهداف دشمن تخریب وحدت ملی است» (12) «سیاست جبهه استکبار ایجاد اختلاف و نزاع قومی و مذهبی میان مسلمانان است که برای مقابله با آن باید وحدت و انسجام میان امت اسلامی تقویت شود بر همین اساس امسال سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نام گذاری شده است» (13)
آیت الله شهید مطهری؛ «مخالفین اتحاد مسلمین برای اینکه از وحدت اسلامی مفهومی غیر منطقی و غیر عملی بسازند آن را به وحدت مذهبی توجیه می کنند تا آن را با شکست مواجه کنند».

شیخ محمد شلتوت رئیس و مفتی دانشگاه الازهرا؛

«مکتب جعفری معروف به مذهب امام اثنی عشری مکتبی است که شرعاً پیروی از آن مانند پیروی از مکتب اهل سنت جایز می باشد. آرزو داشتم می توانستم از اجتماعاتی که در دارالتقریب بر پا می شود تعریف کنم که در آن مصری در کنار ایرانی، لبنانی، عراقی، پاکستانی و ... قرار می گیرد و حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی با امامی و زیدی دور یک میز می نشینند و با ندایی توام با دانش و ادب، پاکی و فهم و برادری و مودت و همکاری و صحبت، یکدیگر را می خوانند. با فعالیت های علمی زمینه ای برایم فراهم شد تا از دریچه ای مشرف و بلند به جهان اسلام بنگرم و حقایق بسیاری را که مانع اتحاد و برادری مسلمانان بود دریابم و با بسیاری از دانشمندان در جهان اسلام آشنا شوم» (14)

شیخ محمد سعید دحدوح از علمای اهل سنت شهر حلب

«جوینده حقیقت باید اینها را بداند و به دنبال عقل رود و احساسات را به یک سو افکنده و از خطاهای گذشته پند گیرد و به نسل حاضر توصیه کند اختلاف منشاء افتراق است و کینه توزی اساس وحدت را در هم می ریزد و به اتحاد و یگانگی پایان می بخشد و مسلمانان را به وضعی می افکند که دیگر نه میانشان دوستی باشد و نه برادری».(15)

شیخ احمد کفتارو دانشمند سنی و مفتی اعظم سویه؛

«دعوت به وحدت اسلامی، کار بزرگی است که شایسته است برای تحقق آن به عنوان یک موضوع علمی کوشش نمائیم و آن را که یک دعوت صادقانه و بی آلایش است از قالب کلیشه خارج ساخته و عملی کنیم» (16)

شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ اسبق الازهر؛

«اصول مورد اتفاق مذاهب که از ضروریات اسلام است ملاک خوبی برای وحدت امت اسلامی می باشد» (17)

شعار وحدت میراث ماندگار علمای شیعه در اوج عزلت و همچنین در اوج قدرت؛

روحانیت و عالمان حوزه های علمی به علت اینکه بیشترین ممارست را با قرآن کریم دارند قهراً بیشترین تلاش خود را مبذول عمل به دستوراتش از جمله اتحاد می نمایند. باید توجه داشت که دانشمندان و پیشوایان شیعی در اعصار گوناگون اعم از ازمنه ای که زیر فشار حاکمان جور و پادشاهان مستبد زیسته اند وچه در سال هایی که مراجع و ملجأ و بطن حاکمیت قرار گرفته اند، خواستار و بانی اتحاد انسجام گشته اند که تنها به نمونه ای از ثمرات تحقیقی موجود بسنده می گردد. در این زمینه آیت الله مکارم شیرازی می نویسد: «به نظر بنده موضوع وحدت و نزدیک شدن اندیشه های گوناگون فرق اسلامی توسط علمای ما از گذشته های دور ریشه می گیرد امثال مرحوم شیخ طوسی در کتاب شریف فقهیش بنام «الخلائف» و مرحوم محقق کرکی دیگر فقیه شیعه در کتابش بنام «المعتبر» و مرحوم علامه حلی در کتابش به نام «التذکره» و گروه دیگری از علمای ما با ذکر عقائد فقهی برادران اهل تسنن در کتب شیعی نقش بزرگی در اتحاد و انسجام داشته اند. هم در چار چوب اندیشه های فقهی و هم در زمینه عقیدتی و در این باب مرحوم علامه طبرسی در تفسیر گرانقدرش به نام «مجمع البیان» نظریه های تفسیری شیعه و سنی را در آن گنجانید که همه بیان های مسلمین را شامل می شود و لذا می بینیم که این تفسیر موجب تحسین و تبریک علمای هر دو مذهب شیعه و سنی شد و همه این زحمات علما دلالت دارد بر اینکه اندیشه وحدت طلبی اندیشمندان ما سابقه ای بس طولانی همراه با فراز و نشیب های گوناگون داشته است».(18)
در سده های اخیر به خصوص در ایام نهضت تنباکو و انقلاب مشروطه، قیام مردم عراق علیه استعمار، فاصله جنگ جهانی اول و دوم، نهضت ملی شدن صنعت نفت، پیروزی انقلاب اسلامی، جنگ شش روزه، رمضان 1967 و در نبرد اعراب و اسرائیل، ردپای فقیهان وحدت طلب دیده می شود. در این میان فقهای شیعه در ایام و روزگاری که در مسند حکومتی قرار داشتند به خصوص چند دهه ی اخیر، همواره یگانه راه نجات امت اسلام را وحدت می دانستند. نام گذاری هر ساله 12 تا 17 ربیع الاول به عنوان هفته وحدت، تأسیس دارالتقریب بین المذاهب، برگزاری صدها هم اندیشی وحدت آفرین و نشر میلیونها سطر مقالات علمی، سیاسی، اجتماعی و نشر کتب پیرامون وحدت و مقابله شدید با افراطیون و تفرقه افکنان، اندکی از بذل وسع فقها و دانشمندان و علما روحانیت تشیع در عرصه های عمل و نظر برای ارائه الگوی نوین و بی بدیل از اتحاد اسلامی است. همین که رهبر گرانقدر انقلاب یک سال را تماماً به اتحاد ملی و انسجام اسلامی اختصاص داده و نام گذاری کردند از نمونه های اَتَم و اکمل وحدت طلبی عالمان و رهبران شیعه در اوج قدرت برای ایجاد هم صدایی و همدلی امت اسلامی است، تا آنجا که امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی تفرقه افکنان میان شیعه واهل سنت را نه شیعه دانست و نه سنی!

پشتوانه های روایی علمای اسلام براتحاد و انسجام

علما و روحانیت و سیره امامان شیعه در حفظ برادری و اتحاد؛

از آنجا که برخی نفاق افکنان ممکن است خود را حامی سنت و دینِ پیشوایان و صحابه و مقدسات بنامند، تمسک به سیره ی آن بزرگواران و بیان گفته ها و اخبار آنان می تواند در جلوگیری از سوء استفاده تفرقه افکنانه بسیار مؤثر باشد. رسول اکرم فرمود: «المُسلِمُ اَخ الُمسلِم لا یَظلمه و لا یسلمه؛ مسلمانان با هم برادرند نه به یکدیگر ظلم کنند و نه همدیگر را به ظالم تسلیم نمایند (19) و «المُؤمِنُ لِلمُؤمن کالبُنیان یَشدُّ بَعضُهُ بعضاً ثُمَّ شبک بَینَ أصابعه؛ مؤمن برای مؤمنین دیگر همانند یک ساختمانند که هر خشتی موجب تحکیم خشتی دیگر است» (20)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «المُؤمِنُ اَخ المُؤمِنُ اَخ المُؤمِن کالجَسد الواحد: إن اشتکی شَیی ء مِنه وجد اَلم ذلِکَ فی سائِر جَسده؛ مؤمن برادر مؤمن است مانند پیکری واحد هستند که هر گاه دردی در عضوی از این پیکر بیاید سایر اعضاء، این درد را احساس می کنند» (21)
قال الصادق (علیه السلام) ؛ «المُسلمُ اَخ المُسلِم و هو عَینه وَ مِرآته وَ دَلیله لا یخونه وَ لایخد عه و لا یظلمه وَ لا یکذبه وَ لا یغتابه؛ مسلمان برادر دیگر مسلمین است ومثل بازرس با آینه ای عیوبش را به او می نمایاند و در عین حال به او خیانت نمی کند و ستم بر او روا نمی دارد و سخنش را تکذیب نکرده و غیبش نمی کند» (22)

مسلمانان کیست؟

از آنجا که برخی فرقه های سخیف که پیروان امویها هستند و تنها مذهب سلفیه را اسلام می دانند، حال آنکه اسلامشان کمترین نسبت را با اسلام ناب محمّدی دارد و اهل سنت و شیعه را با هم تکفیر می کنند، بهتر است دیدگاه پیامبر را درباره مسلمان بیان کنیم تا ثابت شود، آنان که با عملیات تروریستی مسلمین را می کشند چه نسبتی با دین دارند؟!
قال رسول الله (صلی الله علیه و اله)؛ «مَن شَهَد أن لا اله الا الله و استقبل قبلتنا و صَلّی صَلاتنا و اکل ذبیحنا فذالک المسلم و علیه ما علی المسلم؛ هر کس به وحدانیت خدا شهادت دهد و رو به قبله ما کند و چون ما نماز بگزارد و از ذبیحه مسلمان بخورد وی مسلمان است و هر چه له یا علیه مسلمان است برای او هم همانست» (23)

کافر کیست؟

از آنجا که تهمت بی دینی و شرک توسط وهابیون است خوب است بدانیم که مذهب اهل بیت نزدیکترین مذهب به رسول خداست قال رسول الله (صلی الله علیه و اله) «ایما امرء قال لاخیه کافر فقدباء به احدهما؛ هیچ مردی به برادرش کافر خطاب نمی کند مگر اینکه سزاوار کفر است» (24)
رسول الله در جای دیگر فرمود: «مَن کَفَرَ مُؤمنا فَقَد کفر؛ هر کس مسلمانی را تکفیر کند، کفر ورزیده است.

روش امام علی (علیه السلام) در برابر خلفا؛

باید اذعان نمود که یکی از دوران های حساس در تاریخ اسلام، سال های پس از رحت رسول اکرم (صلی الله علیه واله) یعنی سال های 11-35 هجری برابر با 620- 655 میلادی بوده است که هنوز پس از قرن ها، گرد و غبار حوادث آن فرو ننشسته و کماکان اذهانِ جستجوگر، حقیقت طلب و وجدان های بیدار را برای رهیافت واقعی به آن دوران و حقایق نهفته آن به خود می خواند. یکی از مباحثی که پرداختن به آن برای نسل های آینده و حال به منظور ایجاد انسجام و اتحاد میان پیروان مذاهب اسلامی واجب است، بررسی روش امامان بخصوص امام اول می باشد. از آنجا که همه فرق اسلامی، امام علی (علیه السلام) را به عنوان جانشین پیامبر پذیرفته اند- هر چند شیعه معتقد به جانشینی بلافصل آن حضرت است و سایرین او را به عنوان خلیفه در ردیف سایر خلفا و بعد از خلفای سه گانه قرار می دهند- بنابراین بررسی اجماعی عمل وی در برابر سایر خلفا می تواند به عنوان سر مشقی راهگشا برای مسلمین در موارد اختلافی قرار گیرد.

1- امام علی ابن ابی طالب و ابوبکر ابی قحانه؛

امام علی (علیه السلام) به تصریح همه علمای مسلمین بعد از رحلت نبی اکرم (صلی الله علیه و اله) با یاری خلفا شتافت. نگاهی به آثار گوناگون بجا مانده نشان می دهد که دین نو پای محمد (صلی الله علیه و اله) با فقدان حضرت در معرض تهدیدهای بزرگی قرار گرفت که غفلت از آنها موجب پایمال شدن همه ی زحمات انبیای الهی و خاتم النبیین می شد. مرتد شدن و برگشتن تعدادی از اسلام و ظهور پیامبر نمایان و مدعیان نبوت یکی پس از دیگری عرصه را بر ابوبکر تنگ نموده بود که این بحران ها با درایت علی (علیه السلام) خنثی شد. حضرت امیر در این باره می فرماید: « ملاحظه نمودم روح ارتجاع در مردم پیدا شده و از اسلام بر می گردند و برای محودین محمد (صلی الله علیه و اله) در تلاشند. در چنین موقعیتی ترسیدم اگر اسلام و مسلمانان را کمک نکنم رخنه در دین رخ دهد که مصیبتش برای من بزرگتر از مسئله از دست داده ولایت و حکومت بر شما خواهد بود» (25)
سیره نویس بزرگ اهل سنت ابن هشام می نویسد: «چون پیامبر وفات یافت بلا و مصیبت بر مسلمانان بزرگ شد. یهودیان سر برافراشته و مسیحیان خوشحالی کردند. اهل نفاق از دین برگشته و اعراب می خواستند مجدداً بت پرستی را رواج دهند، دین پیامبر را منسوخ کنند و ... در این شرایط حساس علی (علیه السلام) نقش حساس و تعیین کننده ای داشت»(26)

2- علی (علیه السلام) و فتوحات مسلمان در عصر ابوبکر؛

یکسال و اندی از خلافت ابی بکر به نبرد بامرتدان و مدعیان نبوت گذشت، سپس مسلمانان برای جنگ با روم آماده شدند علی بن ابیطالب (علیه اسلام) به علت تجربه و شجاعت زیاد در جنگ ها در این مورد هم به داد ابوبکر رسید. ابوبکر از اصحاب نظر خواست که خلیفه شخصاً به جنگ با رومیان برود یا نه؟ هر کدام نظری دادند که موجب رضایت ابوبکر واقع نشد. امام علی (علیه السلام) نظر داد که خلیفه را راضی کرد. ابوبکر که مژده ی شکست روم و فتح شام را از علی (علیه السلام) شنید. گفت: «ای مسلمین! این علی (علیه السلام) وارث علم پیامبر است. هر که در راستی او شک کند، منافق است. او مرا در جهاد با روم تحریض و تشویق کرد و دل مرا بسیار شاد ساخت».

3- حضور پیروان علی (علیه السلام) در فتح شام.

پی نوشت ها :

1- انفال/ 46
2- المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، ج3، ص 369
3- المنار، شیخ محمد عبده، ج4 ص 20، طبع دارالمعرفه. بیروت
4- تفسیر صافی، ملامحسن فیض ، ج3 ص 124
5- تفسیر فی ضلال القرآن، سید محمّد قطب، ج4، ص 253.
6- تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، چاپ نجف طبع دوم 1387/1968هـ ق
7- کتاب وحدت، صید عزیر رضایی، به نقل تفسیر التبیان، مکتبه الامین النجف، ج2 ص 545
8- همان
9- سید محمود آلوسی بغدادی. تفسیر روح المعانی فی تفسیر القرآن و السبع المثانی ج 18/2 و 19. حقایق التنزیل ج1 ص 450.
10- الدر المنثور فی تفسیر بالمأثور، جلال الدین سیوطی، بیروت ج2
11- فتح القدیر، شوکانی، ج4 ص 225.
12- سخنرانی در مشهد رضوی فروردین 1386
13- همان
14- نشریه اخبار التقریب ش 14- 15 سال 1367 ص 109
15- دعوت التقریب من خلال رسالت الاسلام. ص 104
16- نشریه اخبار التقریب ش 14-15 سال 1367، ص 109
17- نشریه اخبار التقریب ، ش 14-15، سال 1367، ص 109
18- ثقافه التقریب، ش 14، دی ماه 1385
19- صحیح بخاری، کتاب المظالم، باب لا یظلم المسلم، ج 234/6
20- صحیح بخاری، کتاب الادب، باب فضل تعاون المسلمین
21- اصول کافی، ج 4، ص 345
22- کتاب وحدت . وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. 1373، تهران، ص 87
23- همان ص 88
24- صحیح بخاری. به نقل التاج . نقل از وحدت ارشاد. ص 90
25- نهج البلاغه/نامه 62
26- سنن النبی، ابن هشام، ج4، ص 31

منبع :شمیم وحدت (مجموعه سخنرانی ها و مقالات سلسله همایش های تبیین روحانیت در اتحاد ملی و انسجام اسلامی)، (1387)، کرمانشاه: انتشارات طاق بستان(وابسته به حوزه مشاوره امور روحانیت استانداری و اداره کل اوقاف و امور خیریه استان کرمانشاه)، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.