تحول در گیاه شناسی

کتاب ویلبی دارای دو ویژگی خاص است. اولاً این کتاب در سال 1686، چهارده سال پس از مرگ او منتشر شد. ثانیاً او نویسنده کتاب نبود. علت پیدایش این کتاب، اگر از این مورد که تنها به نام ویلبی منتشر شد بگذریم، مشارکت او با
پنجشنبه، 21 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تحول در گیاه شناسی
 تحول در گیاه شناسی

نویسنده: جان گریبین
مترجم: رضا خزانه



 

کتاب ویلبی دارای دو ویژگی خاص است. اولاً این کتاب در سال 1686، چهارده سال پس از مرگ او منتشر شد. ثانیاً او نویسنده کتاب نبود. علت پیدایش این کتاب، اگر از این مورد که تنها به نام ویلبی منتشر شد بگذریم، مشارکت او با جان ری (John Ray) بزرگترین طبیعی دان قرن هفدهم بود که بیش از هر کس دیگری در پایه گذاری علم مطالعه دنیای طبیعی سهم ایفا کرد. بعضی اوقات از ری به عنوان معادل نیوتون در زیست شناسی نام می برند که دنیای طبیعت را همان قدر به نظم درآورد که نیوتون دنیای فیزیکی را نظم داد. اما وضع او در واقع بیشتر به تیکو شباهت دارد. او مشاهداتی انجام داد که دیگران از آنها به عنوان پایه ای برای ارائه مدل ها و نظریات در تشریح دنیای زیست استفاده کردند.(1) جایگاه حقیقی ویلبی در این داستان این بود که دوست، حامی و همکار ری بود. بهتر است که شرح داستان زندگی آنها را از ری شروع کنیم که در 29 نوامبر سال 1627 در دهکده بلک نوتلی (Black Notley)در ایالت اسکس انگلستان به دنیا آمد. او یکی از سه فرزند راجر ری، آهنگر دهکده و عضو مهم انجمن محلی بود. اما راجر ثروتمند نبود. مادر آنها، الیزابت، عطار و درمانگر بود و بیماران دهکده را به وسیله داروهای خود معالجه می کرد. در سوابق کلیسا، نام خانوادگی آنها به صورت های متفاوت «ری»، «ریه» و «وری» دیده شده است. جان را زمانی که در سال 1670 وارد دانشگاه کمبریج شد، «وری» صدا می کردند. او بعداً نام خود را به «ری» تغییر داد. ممکن است که هنگام ورود به دانشگاه حرف «و» به اشتباه به نام او اضافه شده باشد. او کم تر از آن بود که این اشتباه را گوشزد کند.
این واقعیت که او اصولاً وارد دانشگاه کمبریج شد، از بعضی جهات یادآور سال های اول زندگی نیوتون است، گر چه ضربه روحی جدایی از مادر و مرگ پدر در کار نبود. او به وضوح پسر باهوشی بود و توانایی فراگیراش بسیار بیش از آن بود که در دهکده محل زندگی اش از آموزش مناسب برخوردار شود. به نظر می رسد که او علاقه دو نفر از کشیشان محلی بلک نولتی را نسبت به توانایی های خود جلب کرده باشد: توماس گود که در سال 1638 فوت کرد و جانشین او جوزف پلوم، یکی از فارغ التحصیلان کمبریج که احتمالاً موجب فرستادن جان ری به دبیرستانی در برین تری (Braintree) شد. امکانات آموزشی این مدرسه اندک بود و شامل دروس کلاسیک می شد و ری از چنان پایه کاملی در زبان لاتین برخوردار شد که بعداً تقریباً تمام کارهای علمی خود را به لاتین نوشت و نثرش از بسیاری از جهات در ای زبان روان تر از زبان انگلیسی بود. اما ری، در برین تری، توجه مرد مذهبی دیگری را جلب کرد که کشیش آن دهکده(2) و فارغ التحصیل کالج ترینیتی بود. ری با راهنمایی او توانست در سال 1644 هنگامی که هنوز شانزده و نیم سال بیشتر نداشت به کمبریج برود.
خانواده ری قادر به پرداخت هزینه دانشگاهی او نبود و این امر موجب بروز مشکلاتی شد. ری در 12 مه سال 1644، رسماً به عنوان دانشجوی نیازمند، یعنی دانشجویی که به کمک نیاز دارد، وارد کالج ترینیتی شد. ظاهراً ساموئل کالینز، کشیش برین تری، قول نوعی کمک هزینه تحصیلی را به او داده بود. اما این کار باید عقیم مانده باشد و در نتیجه پس از اعمال نفوذ، ری در 28 ژوئن به ساختمان کاترین منتقل شد. ری در نتیجه این اقدامات کشیش برین تری، توانست از نعمت میراث دارنده این پست استفاده کند. از محل این میراث به محققان و دانشجویان نیازمند و با استعداد دانشگاه کمبریج در ساختمان کاترین و کالج امانوئل کمک می شد. ری در کالج ترینیتی عنوان «جان ری دانشجوی بورسیه» را گرفت. او در ساختمان کاترین به عنوان «وری، محقق» پذیرفته شد. احتمالاً او از اینکه سرانجام توانسته بود روی پای خود بایستد، بیشتر احساس آرامش می کرد و نگران تلفظ نام خود نبود.
زندگی در کمبریج در اوج جنگ داخلی و آشوب های ناشی از آن آسان نبود. منطقه کمبریج به طور کامل در دست طرفداران مجلس (پیوریتن ها یا بنیادگراهای مذهبی) بود. این خطر برای سلطنت طلبان (یا حتی مخالفین سلطنت که به اندازه کافی پیوریتن نبودند) وجود داشت که از پست های دانشگاهی کنار گذاشته شوند. رئیس ساختمان کاترین به همین جهت در سال 1645 از کار بر کنار شد و ری در سال 1644 دوباره به عنوان دانشجوی نیازمند، با کمک هزینه تحصیلی به ترینیتی منتقل شد. این انتقال تا اندازه ای در نتیجه شورش های پس از برکناری رئیس ساختمان کاترین بود (از طرف دیگر به این علت که ساختمان کاترین در سطح دانشگاه از اهمیت کمتری برخوردار بود). در آن زمان ری دیگر به عنوان محققی برجسته شناخته شده بود و ترینیتی از بازگشت او استقبال کرد. او در آنجا یکی از دوستان ایزاک بارو (استاد آینده کرسی لوکاشین) شد. وی نیز دانشجویی بود که پس از آنکه رئیس پیشینش از کار بر کنار شده بود از پیتر هاوس به ترینیتی منتقل شد. بارو سلطنت طلب بود (به همین دلیل تنها پس از دوران بازگشت دوباره سلطنت به شهرت رسید) اما ری پیوریتن بود. آنها به رغم این موضوع دوستان خوبی شدند و اتاقی مشترک در اختیار داشتند.
ری به پیوریتانیسم تمایل داشت اما کورکورانه خط رسمی حزب را دنبال نمی کرد و این موضوع تأثیر عمیقی در مراحل پایانی زندگی اش داشت. یکی از نشان های ظاهری همرنگی با پیوریتن ها این بود که فرد باید به تعدادی از ایده ها تحت عنوان میثاق به عنوان مشخصه پرسبیتاریانیسم پای بند باشد. نخستین میثاق که کشیشان اسکاتلندی در سال 1638 امضا کردند، تلاش های چارلز اول پادشاه انگلستان و ویلیام لود اسقف اعظم کنتربری را در اعمال شیوه های کلیسای انگلستان که از نظر آنها به مرام کاتولیک ها بیش از مرام اسکاتلندی ها نزدیک بود رد می کرد. این میثاق همچنین ایمان اصلاح شده و اصول پرسبیتارین کلیسای اسکاتلند را تأیید ( یا دوباره بر آن تأکید) می کرد. اسکاتلندی ها پذیرش این میثاق را شرط اصلی پشتیبانی خود از مجلس، در اولین مرحله جنگ داخلی انگلستان قرار داده بودند و مجلس قول داده بود که روال کلیسای انگلستان را در جهت مبانی پرسبیتاریانیسم (بر اساس میثاق) تغییر دهد. این مورد علاوه بر شروط دیگر، به معنای بر چیدن اسقف ها بود.(3) بسیاری از مردم این میثاق را با تکیه بر اعتقاد مذهبی رسماً پذیرفتند. بسیاری دیگر هم به صورت ظاهر و برای اجتناب از درگیر شدن با مقامات، آن را قبول کردند. عده ای هم مانند ری به رغم همدردی با آرمان پیوریتن ها هیچ گاه به طور رسمی عضو آن نشدند. بالاخره بعضی دیگر مانند بارو با اتخاذ موضعی اصولی از پذیرش آن سر باز زدند، به رغم این موضوع که موضع گیری آنها آتیه شغلی شان را نابود می کرد.
اولین نتیجه این اصلاحات برای شخص ری آن بود که او پس از اتمام تحصیلاتش در سال 1648 و عضویت در ترینیتی در سال پس از آن، در مراسم سوگند به عنوان کشیش (در همان روزی که بارو به عضویت در آمد) شرکت نکرد. ترینیتی هم مانند مؤسسات دیگر عقیده داشت که اگر دیگر اسقفی وجود ندارد، هیچ دستورالعمل حقوقی برای واداشتن افراد به ادای سوگند به عنوان کشیش وجود نخواهد داشت. به این ترتیب این پیش شرط ملغی شد- اگر چه ری همیشه قصد داشت که سوگند کشیش شدن را امضا و زندگی خود را وقف امور مذهبی کند. ری در طول دوازده سال بعد، پشت سر هم مشاغل تدریس را در زبان یونانی، ریاضی و علوم انسانی بر عهده داشت و در عین حال در پست های اداری کالج نیز خدمت می کرد. پدرش در سال 1655 درگذشت و در آن هنگام او به اندازه کافی متمکن بود تا خانه ای در بلک نوتلی برای مادر خود بسازد و در دوران بیوگی از او نگه داری کند (به نظر می رسد که خواهران و برادران او در کودکی درگذشته بودند). در جریان همین وظایف اداری بود که با استفاده از حق عضویت کالج و حق مطالعه آزاد اعضا، توجه اش به گیاه شناسی جلب شد. او مجذوب مطالعه تفاوت های گیاهان شده بود اما هیچ کس را نیافت که نزد او شناسایی تفاوت های گونه های مختلف را فرا گیرد، بنابراین خود روشی برای رده بندی ابداع کرد. او در این زمینه از کمک هر دانشجویی که مایل به شرکت در این کار بود استفاده می کرد. در همین زمان ویلبی وارد صحنه شد.
فرانسیس ویلبی سابقه بسیار متفاوتی با جان ری داشت. او در سال 1635 به دنیا آمده و پسر سر فرانسیس ویلبی از میدلتون هال، یکی از اعضای فرعی آریستوکراسی ساکن و وارویکشایر (Warwickshire) بود. مادر او دختر اولین کنت لندن دری (Londonderry) بود و فرانسیس جوان هرگز مشکل مالی نداشت. ویلبی که نگرانی های مالی نداشت با مغزی کاوشگر و علاقه مند به دنیای طبیعی به یکی از دانشمندان نجیب زاده غیر حرفه ای برخوردار از روابط خوب در زمان خود تبدیل شد. در واقع او در سن 25 سالگی از اعضای بنیان گذار انجمن سلطنتی بود. وی در سال 1652 به کمبریج رفت و به زودی عضو محفل طبیعی دانان ری و دوست پایدار این مرد سالمندتر شد. اولین نتیجه عمومی علاقه مندی ری به گیاهان، انتشار کاتالوگ کمبریج(4) در سال 1660 بود (یک سال پس از آنکه ویلبی مدرک فوق لیسانس خود را گرفت). وی در این کتاب، زندگی گیاهان منطقه اطراف دانشگاه را تشریح کرد. به نظر می رسید که او برای زندگی حرفه ای در آکادمی ممتاز کمبریج آماده شده باشد. اما اوضاع با بازگشت سلطنت تغییر کرد.
اوضاع کمبریج از سال 1658 دگرگون شد. در این سال مقامات ترینیتی سرانجام عزم کردند که اعضای کالج باید به عنوان کشیش سوگند یاد کنند. ری حتی با این وجود که در سال 1659 به او پیشنهاد شد که محل سکونتی در اختیارش قرار دهند زیر بار نرفت. از دیدگاه او اجبار به ادای این سوگند که صرفاً به ظاهر ادا می شد، امری غیر اخلاقی بود. او به وقت نیاز داشت تا با بررسی وجدان خود تصمیم بگیرد که آیا می خواهد خود را به کار خدا و مفاد سوگند نامه متعهد کند یا نه؟ او که در تابستان سال 1660 در ایام بازگشت سلطنت هنوز در تصمیم خود مردد بود با ویلبی به شمال انگلستان و اسکاتلند سفر کرد تا گیاهان و جانوران این منطقه را مطالعه کند.(5) پس از بازگشت به کمبریج دریافت که بسیاری از همکاران او از کار بر کنار شده و سلطنت طلبان جانشین آنها شده اند. از سوی دیگر مراسم قدیمی کلیسا دوباره هم زمان با انتصاب اسقف ها بر قرار شده بود و ری، از آنجا که آنها را بی محتوا می دانست، از آن نفرت داشت. وی انتظار داشت که او هم کار خود را از دست بدهد، بنابراین مدتی از کمبریج دور ماند. اما از آنجا که او را عضو با ارزشی می دانستند اصرار کردند که دوباره به کالج بر گردد. او در واقع هیچ گاه میثاق را امضا نکرده بود. سرانجام متقاعد شد که جایش در دانشگاه است، به دانشگاه بازگشت و سوگند نامه را امضا کرد. او پیش از پایان سال توسط اسقف لینکن به کسوت کشیشی در آمد. او در سال 1661 پیشنهاد یک زندگی غنی و مرفه در کرکبی لانزدیل (Kirkby Lonsdale) را رد کرد و ترجیح داد که به زندگی حرفه ای خود در دانشگاه ادامه بدهد.
اما اوضاع به زودی به هم ریخت. با این وجود که چارلز اول به میثاق به عنوان اقدامی از روی مصلحت سیاسی سوگند خورده بود اما پسر او که در مصدر قدرت بود قصد نداشت به این سوگند وفادار بماند. از سوی دیگر او دلیلی نمی دید که چرا باید هر شخص دیگری به این میثاق وفادار باشد. در سال 1662 قانون همسانی تصویب شد. به موجب این قانون همه کشیش ها و اشخاصی که پست دانشگاهی داشتند باید اعلام می کردند که سوگند آنها به میثاق غیر قانونی بوده و هیچ یک از سوگندخوردگان به سوگندشان متعهد نیستند. بیشتر مردم از روی عادت و بدون اشتیاق قانون همسانی را تأیید کردند. اما ری به طور کلی به سوگند ها اعتقاد داشت و نمی توانست بپذیرد که پادشاه (یا هر فرد دیگری) این حق را داشته باشد که مردم را به این ترتیب کنار بگذارد. او خود رسماً میثاق را تأیید نکرده بود اما از اعلام رسمی این مطلب که هر کس این کار را کرده مرتکب اشتباه شده و سوگندش غیر قانونی و بدون تعهد است سرباز زد. او تنها عضو ترینیتی و یکی از دوازده نفر در تمام دانشگاه بود که از دستور پادشاه سرپیچی کرد (ولی به یاد داشته باشیم که وفاداران به میثاق پیش از سال 1660 از دانشگاه اخراج شده بودند). او در 24 اوت از تمام مشاغل خود استعفا کرد و به کشیشی بیکار تبدیل شد. او به عنوان کشیش نمی توانست شغل های غیرمذهبی را بپذیرد. از سوی دیگر نمی توانست به عنوان کشیش کار کند زیرا قانون همسانی را نپذیرفته بود. او بدون داشتن هیچ برنامه مشخصی به منزل مادرش در بلک نوتلی بازگشت. اما دوستش ویلبی او را از زندگی در فقر و مسکنت نجات داد.
در سال 1662 ری، ویلبی و فیلیپ اسکیپن، یکی از دانشجویان سابق ری، به سفر اکتشافی دیگری این بار به غرب انگلستان رفتند و به بررسی گیاهان و جانوران طبیعت ادامه دادند. آنها پیشگام این ایده بودند که جمع آوری اطلاعات دست اول از محیط زیست و زیستگاه گونه های زنده برای فهمیدن شکل فیزیکی و نحوه زندگی آنها ضرورت دارد و بنابراین هر روش طبقه بندی باید رفتار مورد مشاهده گونه ها را در محل زیست در نظر گیرد و تنها به نمونه های موجود در موزه ها اکتفا نکند. آنها در طول این مسافرت تصمیم گرفتند که چون ری اکنون دیگر وظایف دانشگاهی ندارد با یکدیگر سفری به اروپا بکنند. قرار شد در این سفر ویلبی پرندگان، حیوانات، ماهیان و حشرات را مطالعه کند (در آن زمان عبارت حشره به هر موجودی اطلاق می شد که پرنده، حیوان یا ماهی نباشد) در حالی که ری بر گیاهان متمرکز شود. این گروه که یکی دیگر از اعضای ترینیتی به نام ناتانیل بیکن به آنها پیوست، در آوریل سال 1663با کشتی بادی از بندر دوور (Dover) حرکت کردند. هزینه سفر ری را همراهانش پرداختند. آنها به شمال فرانسه، بلژیک، هلند، بخشی از آلمان، سوئیس، اتریش و ایتالیا سفر کردند. ویلبی و بیکن قبل از پایان سفر سایر اعضای گروه را تنها گذاشتند و در سال 1664 به انگلستان مراجعت کردند. ویلبی در سال 1665 شرح سفر را به انجمن سلطنتی ارائه کرد. در همین حال، ری و اسکیپن از مالت، سیسیل و مرکز ایتالیا بازدید و مدتی در رم اقامت کردند (ری در آنجا به مشاهدات سماوی درباره ستاره دنباله دار پرداخت که گزارش آن بعداً توسط انجمن سلطنتی منتشر شد). آنها از طریق شمال ایتالیا، سوئیس و فرانسه بازگشتند و در بهار سال 1666 به انگلستان رسیدند. ری و اسکیپن به شرح جزئیات مسافرت های خود به کشورهای مورد بازدیدشان پرداختند. اما هدف اصلی آنها مطالعه دنیای جاندار بود و این مسافرت بسیاری از مواد اولیه را برای کتاب های مهم ری و شهرت پایدار او فراهم کرد. گفته شده است که این سفر به اروپا برای ری، معادل سفر چارلز داروین با کشتی بیگل بوده است. ری نیز مانند داروین سال ها به تنظیم داده ها و نمونه های خود مشغول بود تا بتواند به بررسی نتایج آنها بپردازد. اما این کار طولانی ارزش آنچه را که او به آن دست یافت داشت.
زمانی که ری به انگلستان بازگشت تصویر کاملی از دنیای زنده در ذهن خود داشت و به تعداد عظیمی از نمونه ها، اشکال و مشاهدات دیگر دسترسی داشت که خود یا همکارانش جمع آوری کرده بودند. این دوران، برای علم انگلستان دوران باروری بود که در جریان آن انجمن سلطنتی شکوفا شد. در میان سوابقی که ری باید به آن تسلط پیدا می کرد (و با تلاش زیاد به انجام آن پرداخت) مطالعه کتاب میکروگرافیای هوک و کارهای اولیه بویل بود. اما او پایگاهی برای استقرار خود و تنظیم مدارک و ایده هایش در اختیار نداشت. او در ماه های بعد نزد چند تن از دوستان خود اقامت کرد و زمستان سال 1666 را با ویلبی در میدلتون هال گذراند (ویلبی در آنجا به جای سر فرانسیس که در گذشته بود رئیس امور داخلی بود). آنها با کمک یکدیگر مجموعه های خود را تا حدودی مرتب کردند و این همکاری به تدریج به ایجاد رابطه ای دائمی بین آنها انجامید. ری و ویلبی دوباره در تابستان سال 1667 به غرب انگلستان سفر کردند و ری در طول سال های بعد سفرهای علمی دیگری انجام داد. او سرانجام کشیش خصوصی ویلبی در میدلتون هال شد و پستش رسمیت پیدا کرد. او در پایان سال 1667 به عضویت انجمن سلطنتی در آمد. انجمن به خاطر شرایط خاص او از دریافت حق عضویت از او صرف نظر کرد.
به نظر می رسید که ری در سن 40 سالگی سرانجام جایگاه مطمئنی برای تمام عمر پیدا کرده است (ویلبی هشت سال از او جوان تر بود). وی از امکانات گسترده ای برای تنظیم گنجینه مدارک برخوردار شد و می توانست با ویلبی چند کتاب منتشر کند که شامل کاتالوگ موجودات زنده باشد. ویلبی در سال 1668 با اما برنارد که وارث دارایی زیادی بود ازدواج کرد و مانند بسیاری از زوجه های آن ایام در مدت کوتاهی صاحب چند فرزند شد که فرانسیس، کاساندرا و توماس نام گرفتند (توماس پس از مرگ برادر بزرگترش در 19 سالگی، وارث تمام دارایی ها شد و بعداً از سوی ملکه آن، لقب لرد میدلتون گرفت). ویلبی در سال 1669 در حین سفر به همراه ری به منطقه چستر بیمار و دچار تب شدیدی شد. وضع سلامتی او تا اواسط سال 1670 بهبود نیافت. در سال 1671به نظر می آمد که نجات یافته است ولی در سال 1672 دوباره سخت بیمار شد و در سوم ژوئیه همان سال در سن سی و هفت سالگی درگذشت. ری یکی از پنج مأمور اجرای وصیت نامه ویلبی بود که به موجب آن مقرری معادل 60 پوند در سال برایش تعیین شده بود و مسئول تربیت دو پسر ویلبی شد (در آن زمان آموزش به دختران مرسوم نبود). ری این مسئولیت ها را جدی گرفت و دیگر به سفر جدیدی نرفت. او در میدلتون هال مستقر شد و خود را وقف نوشتن نتیجه زحمات گذشته خود و ویلبی کرد.
وضعیت ری آن قدر که به نظر می رسید راحت نبود زیرا زن بیوه ویلبی نسبت به او محبتی نداشت و با وی نه مانند دوست شوهر در گذشته خود، بلکه مانند یک خدمتکار رفتار می کرد. در ابتدا تنشی که این طرز رفتار ایجاد می کرد با رفتار پر مهر مادر ویلبی، خانم کاساندرا که روابط محبت آمیزی با ری داشت تعدیل می شد. اما وی در سال 1675 در گذشت و دست اما ویلبی باز شد و به زودی با شخصی به نام جوزایا چایلد که بسیار ثروتمند و از نظر ری «به طور نفرت انگیزی حریص» بود ازدواج کرد. وضعیت ری در میدلتون هال تحمل ناپذیر شده بود و باید از آنجا می رفت. او هنوز درآمد سالیانه 60پوندی را که از ویلبی برایش به ارث رسیده بود دریافت می کرد ولی تا آینده ای نزدیک دیگر به مجموعه های ویلبی در میدلتون هال دسترسی نداشت و نمی توانست برنامه مدون انتشار آثار را کامل کند.
شرایط شخصی ری در سال 1673 هنگامی تغییر کرد که با دختری به نام مارگارت اوکلی که در اداره خانه میدلتون کار می کرد ازدواج کرد. وی خدمتکار نبود بلکه خانم نجیبی بود که به نحوی شاید به عنوان پرستار مسئول نگه داری کودکان بود. وی 24 سال از ری جوان تر بود و رابطه آنها آشکارا بیشتر بر مصلحت عملی استوار بود تا ازدواجی عاشقانه (مانند ازدواج دوم مادر نیوتون) اما به نظر می رسد که زندگی آنها با شادکامی قرین شد. تا زمانی که ری 55 ساله شد، آنها هنوز فرزندی نداشتند. سرانجام مارگارت دو دختر دو قلو به دنیا آورد؛ مدت کوتاهی پس از آن دو دختر دیگر نیز به دنیا آمدند.
پس از آن که خانواده ری از میدلتون هال رانده شدند، ابتدا در ساتون کولدفیلد، نزدیک بلک نوتلی منزل کردند. در سال 1679، مادر ری فوت کرد. آنها به منزلی که ری برای مادرش ساخته بود نقل مکان کردند. ری حقوق 60 پوند در سال خود را دریافت می کرد و 40 پوند در سال هم از محل اجاره قطعه زمینی در مجاورت آنجا عایدی داشت (ما دقیقاً نمی دانیم که این زمین چگونه به آنها تعلق گرفته بود) این درآمد درست به اندازه ای بود که زندگی خانوادگی ری را تأمین کند و دست ری را باز بگذارد (او چند پیشنهاد کار را در ظرف چند سال آتی رد کرد) تا در مدت ربع قرن آینده از آزادی کامل برخوردار باشد. این موضوع به او فرصت داد تا کاری را که دوست داشت، یعنی تهیه مجموعه ای از کتاب های مهم را برای تنظیم داده های مربوط به دنیای زیست به پایان برساند. ری کتاب های بسیار دیگری نیز نوشت (از جمله کتاب هایی درباره زبان انگلیسی و لهجه ها). اما ما در اینجا تنها به شرح مهم ترین آثار او می پردازیم.
ری همیشه با فروتنی صادقانه احساس می کرد که بدون کمک ویلبی (هم از نظر مالی و هم از نظر فکری) نمی تواند هیچ کاری را به انجام برساند. اولین کاری که کرد انتشار کتاب هایی درباره پرندگان و ماهیان بود که طبق تقسیم کار دوستانه ای که بین آنها شده بود، اگر ویلبی زنده بود، مسئولیت چاپ آن به عهده وی قرار می گرفت. کتاب پرندگان اساساً هنگامی که ری میدلتون هال را ترک کرد تکمیل شده بود و در سال 1677 تحت عنوان پرنده شناسی تألیف فرانسیس ویلبی انتشار یافت. او با این وجود که ری کار زیادی درباره ماهی ها انجام داده بود (هم خود او و هم با همکاری ویلبی)، این موضوع هنوز در سال 1675 به کار زیادتری نیاز داشت. خانواده ری در سال 1679 در بلک نوتلی مستقر شدند و او توانست کار این پروژه را ادامه دهد و به رغم علت عدم دسترسی به مدارک میدلتون هال، آن را تکمیل کند. کتاب پرنده شناسی را می توان در واقع به عنوان اثر مشترک ری و ویلبی تلقی کرد؛ اما تاریخ ماهی ها ارتباط کمی با ویلبی دارد (غیر از مجموعه های او) و آن را باید کتاب ری دانست. این مسئله مهم نبود؛ کتاب تاریخ ماهی ها با تصاویر فوق العاده زیبا در سال 1686 به نام فرانسیس ویلبی و با هزینه 400 پوند توسط انجمن سلطنتی منتشر شد.
در فواصل کوتاهی که ری روی بخش های مورد تحقیق ویلبی درباره دنیای جاندار کار می کرد، از کار درباره گیاه شناسی که عشق اول او بود نیز غافل نماند و اولین جلد اثر عظیم او به نام تاریخ نباتات در سال 1686 منتشر شد. جلد دوم و سوم این مجموعه به ترتیب در سال های 1688 و 1704 انتشار یافت. این کتاب شرح 18000 گیاه را شامل می شد و آنها را به ترتیب ارتباطات خانوادگی، شکل ظاهر، توزیع و زیستگاه طبقه بندی می کرد. علاوه بر آن، موارد استفاده پزشکی، جنبه های عمومی زندگی گیاه و فرایندهایی مانند چگونگی شکفته شدن دانه ها را نیز شامل می شد. موضوعی که بیش از همه اهمیت داشت این بود که ری گونه ها را به عنوان واحد پایه رده بندی معرفی کرد. این ری بود که برای اولین بار مفهوم گونه ها را به معنای مدرن این اصطلاح، متداول کرد به طوری که به گفته خود او اعضای هر گونه «هیچ گاه از تخم گونه دیگری به وجود نمی آیند» به زبان انجیل، سگ با سگ بچه تولید می کند و گربه با گربه و غیره. بنابراین سگ و گربه گونه های متفاوتی هستند.
ری در سال بعد از انتشار جلد سوم تاریخ نباتات در سن 77 سالگی در 17 ژانویه سال 1705در گذشت. پیش نویس آخرین اثر بزرگ او، تاریخ حشرات، در زمان حیات او منتشر نشد و در سال 1710پس از فوت او به چاپ رسید. او به رغم فوت زودهنگام ویلبی، مشکلات مالی خود و وضع نابسامان سلامتی در سال های آخر عمر توانسته بود علاوه بر انجام کارهای بسیار دیگر، وظیفه ای را که او و ویلبی سال ها پیش برای خود تعیین کرده بودند، به تنهایی به انجام برساند: نظم بخشیدن به دنیای زیست.
این ری بود که بیش از هر کس دیگر مطالعه گیاهان و حشرات را به فعالیتی علمی تبدیل کرد و در وضع آشفته مطالعه دنیای زیست پیش از خود، نظم و منطق را به عنوان عوامل لازم تشریح افزود.(6) او سیستم روشنی برای رده بندی ابداع کرد که بر پایه فیزیولوژی، ریخت شناسی و کالبدشناسی استوار بود. او به این ترتیب راه را برای لینایوس که مشهورتر از او شد هموار کرد. وی از آثار ری که به نام او یا به نام ویلبی منتشر شده بود بهره بسیار برد (بی آنکه همیشه دِین خود را به آنها به جا آورد). با این وجود که ری عمیقاً مذهبی بود، به سختی قادر بود شرح آفرینش انجیل را نه تنها با آنچه با چشمان خود می دید (او به این اندیشه بسیار نزدیک شد که گونه ها ثابت نمی مانند و با گذشت نسل ها تغییر می کنند)، بلکه با نتایج حاصل از مطالعه فسیل ها آشتی دهد. او از اولین افرادی بود که فسیل ها را به عنوان بقایای اولین مخلوقات و گیاهانی که زمانی زندگی می کرده اند شناسایی کرد. او پس از سال 1661 درباره آنچه «مارهای سنگ شده» نامیده می شد یادداشت هایی برداشت. ری در دهه 1660 درادامه کار پیشگام هوک و استنو (درباره او به زودی صحبت خواهیم کرد) در نوشته های خود مکرراً به این موضوع بازگشت. این ایده که گونه های فسیل شده دیگر امروز وجود ندارند و بنابراین تمام این گونه ها باید از روی زمین محو شده باشند، موردی بود که برای ری به صورت معما در آمده بود و او با این فکر کلنجار می رفت (و آن را رد می کرد) که وجود فسیل ماهی ها در صخره های کوه های بلند حاکی از آن است که این کوه ها در طول زمان های بسیار طولانی به سمت بالا پیش روی کرده اند.(7) وی در نوشته ای که در سال 1663 در بروژ بلژیک نوشته است، جنگلی مدفون را تشریح می کند که «در مکان هایی که 500 سال پیش دریا بوده است» پیدا شده است و می نویسد:
این محل ها در سالیان گذشته و قبل از سوابق ثبت شده باستانی بخشی از زمین سخت و پوشیده از جنگل بوده است؛ بعداً این جنگل ها مورد تهاجم طغیان دریا قرار گرفت ولی باز هم در زیر دریا وجود داشت تا آنکه گل و لای رودها درخت ها را پوشاند، مناطق کم عمق را پر کرد و دوباره به شکل زمین در آمد... اینکه از زمان های قدیم کف دریا آن قدر عمیق بوده و زمین هایی به ضخامت یکصد فوت به وسیله رسوبات رودهای عظیم ایجاد شده و سپس به سوی دریا تخلیه شده است... با در نظر گرفتن جوان بودن دنیا که سن آن طبق تفسیرهای رایج هنوز به 5600 سال نرسیده است رویداد بسیار عجیبی است.(8)
شگفتی ری بازتاب دقیقی از نحوه تلاش مردم برای درک عظمت طول دوران زمین شناسی است. آنها واقعیت را با چشمان خود می دیدند ولی قادر نبودند از همان ابتدا نتایج آن را بپذیرد.

پی نوشت ها :

1- البته نامزد مناسب تری که همتای نیوتون در زیست شناسی باشد چارلز داروین است. این واقعیت که کار بزرگ داروین نزدیک به 150سال پس از انتشار اثر نیوتون منتشر شد، بازتاب دقیقی از این موضوع است که علوم زیستی در اواخر قرن هفدهم تا چه اندازه از علوم فیزیکی عقب مانده بود (تا اندازه ای به دلیل روان شناختی، زیرا مردم به پذیرش این ایده که خودشان موضوع معتبری برای بررسی علمی هستند، تن در نمی دادند.)
2- نام کشیش محله، ساموئل کالینز بود اما او معروف تر از ساموئل کالینزی که در آن زمان ریاست کینگز کالج کمبریج را بر عهده داشت نبود.
3- علت این بود که در اوضاع پر آشوب و وحشتناکی که جنگ داخلی ایجاد کرد، چارلز یکم و چارلز دوم، هر دو بعداً این میثاق را پذیرفتند که اسکاتلندی ها بتوانند موضع خود را تغییر دهند. اما این موضوع اهمیت چندانی در تاریخ علم ندارد.
4- به کتاب های او معمولاً با عناوین انگلیسی اشاره می شود، در حالی که او کتاب هایش را در اصل به زبان لاتین نوشته است.
5- ثمرات این سفر و سفرهای علمی دیگر در نواحی کشور با همراهی همکاران مختلف، سرانجام، در سال 1670در کتاب «کاتالوگ انگلیسی» منتشر شد.
6- پیش از ری، گیاهان و جانوران به ترتیب حروف الفبا «طبقه بندی» می شدند و نام حیوانات اسطوره ای مانند اسب شاخ دار هم در این فهرست وجود داشت. اگر بخواهیم دقیق صحبت کنیم شاید نتوان این وضعیت را آشفته توصیف کرد اما علمی هم نیست.
7- برای تجسم دیدگاه های مبهم مردم درباره ماهیت منشأ حیات در دهه 1660، باید توجه کنیم که در سال 1668، فرانچسکو ردی (1698-1626) با انجام آزمایش های دقیق با استفاده از قطعات گوشت حفاظت شده از حشراتی که تخم می گذاشتند ثابت کرد که کرم ها خود به خود از داخل گوشت فاسد ایجاد نمی شوند.
8- نقل از ریون از ملاحظات ری

منبع :گریبین، جان؛ (1389)، تاریخ علم غرب 1543-2001 از آغاز روشنگری تا دوران معاصر، تهران: انتشارات فاطمی، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.